به سوی برنامه ریزی همه جانبه الکترونیکی
مقوله شکاف دیجیتالی موجود بین کشورهای توسعه یافته و کشورهای در حال توسعه و عقب مانده، با توجه به اهمیت روزافزون آن، اخیراً زیاد مورد توجه محافل گوناگون فکری- سازمانی قرار گرفته است.
واقعیت این است که کشورهای توسعه یافته با دسترسی به سرمایه کافی، فناوری های نوین ارتباطی- اطلاعاتی، منابع انسانی غنی و مدیریت پیشرفته و متخصص، سهم قابل توجهی از بازار فناوری ها را به خود اختصاص داده اند. در حالی که کشورهای عقب مانده، هنوز گرفتار بحث های اولیه، نگاه غیرسیستمی به موضوع و در برخی مواقع فقر مالی هستند.
در آفریقا، فقر نقش عمده و مهمی در بررسی علل عقب ماندگی رشد اینترنت ایفا می کند. به گونه ای که هزینه اتصال ماهانه به اینترنت در آفریقا از درآمد متوسط ماهانه یک فرد فزونی می گیرد. درحالی که هزینه های دسترسی به اینترنت در آمریکا، تنها یک درصد متوسط درآمد ماهانه فرد است.
موضوع گفت وگوی حاضر پیرامون این مسأله است که با چه برنامه ریزی ها و سیاستگذاری ها در زمینه آموزش کاربردی فردی - اجتماعی در به کارگیری فناوری های نوین ارتباطی- اطلاعاتی و گسترش استفاده از این امکان در عرصه های مختلف جامعه و همچنین با چه نوع حمایت مؤثر دولت می توان این شکاف دیجیتالی را کم کرد و در جهت دستیابی به توسعه همه جانبه، گام های جدی برداشت.
گروه اندیشه
معصومه کیهانی
* آقای دکتر، برای استفاده موثر از فناوری های نوین اطلاعات و ارتباطات و همگانی شدن آن در جهت دستیابی به توسعه، چه برنامه های آموزشی فردی- اجتماعی کاربردی را پیشنهاد می کنید؟
- من ابتدا به این موضوع اشاره می کنم که فناوری های اطلاعات و ارتباطات تنها شامل اینترنت نیست بلکه پخش مستقیم برنامه های تلویزیونی از طریق ماهواره و سایر امکاناتی که هنوز فناوری های آنها در ایران خیلی جا نیفتاده است را در برمی گیرد و اما درمورد توسعه آموزش در جامعه و در دسترس قرار دادن فناوری های نوین ارتباطی- اطلاعاتی باید بگویم که این مشکل فقط مشکل ما نیست و حتی در کشورهای خیلی پیشرفته هم وجود داد. اصولاً آدم ها از یک سنی خیلی تمایل به یادگیری جدید ندارند. مخصوصاً اگر به آن زمینه خاص، نیاز نداشته باشند یا حداقل احساس نیاز نکنند. به همین دلیل یک فاصله ای بین نسل ها بوجود می آید. نسلی که با کامپیوتر با سرعت بسیار زیاد کار می کند و نسل دیگری که حتی ممکن است تحصیلاتش نیز به مراتب بالاتر از اولی باشد ولی کاملاً از کامپیوتر و از این امکانات دور است و به اندازه آن نسل قبلی توانایی استفاده از این وسایل را ندارد و این در واقع، همین بحثی است که تحت عنوان سواد رقومی در دنیا شروع و مطرح شده است. یعنی اگر در گذشته، درصد بیسوادی و تحولاتش را درکشورهای مختلف دنبال می کردیم، آن زمان این مبحث جدید، مطرح نبود که عنوانش درصد بیسوادان رقومی است و مقصود از بیسوادان رقومی همین افرادی هستند که کم و بیش با این تحولات بیگانه اند. موضوع، نه تنها در ایران، بلکه در همه جای جهان مطرح است. گزارش هایی من دارم حاکی از این که در کشورهایی مثل نروژ و ژاپن دولت ها با اختصاص بودجه ای مشخص، برنامه ریزی هایی را آغاز کرده اند که این شکاف سواد رقومی را در جامعه کاهش دهند و حتی در حال حاضر نتایج عمومی شدن این امکانات را کم و بیش می توان دید. مثلاً من، در سفری به بلژیک، چند ماه پیش شاهد بودم که در ساندویچ فروشی ها، یک اینترنت در اختیار مشتری قرار می گرفت که هنگام غذا خوردن، بتواند در آخرین لحظه، ای میلش را هم ببیند. طبیعی است پیرمردی که نشسته و غذا می خورد زمانی که می بیند مردم از اینترنت استفاده می کنند، حس می کند که چیزی را نمی داند و اگر در آنجا نبود، شاید این احساس را نمی کرد؛ چون اصلاً حرفه اش ربطی به این موضوع ها نداشت.
در واقع، می خواهم بگویم این نگرانی که در سؤال شما هست که در دسترس همگان قرار دادن این فناوری ها را چگونه می توان در سطح جامعه توسعه داد، درست و جدی است که نه تنها ما با مسائل زیادی در این زمینه مواجه ایم بلکه کشورهایی نیز که این دنیای گذرا را طی کرده اند و دارای سیستم هستند هم با این مشکل مواجه اند.
* من فکر می کنم به هر حال یک مقدار مشکل ما با آنها متفاوت است. چون همانگونه که شما اشاره کردید، سیستم و نظام بندیهایی که آنجا وجود دارد و عادت و روش هایی که مردم دارند، این تفاوت نسل ها که می فرمایید در زاویه فراگیری دیده می شود؛ با آنچه در جامعه ما می گذرد، بسیار فرق دارد.
- همین طور است. درست است که این تفاوت ها وجود دارد. من می خواستم بگویم که این مسأله من و شما نیست، مسأله جهانی است. منتهی در ایران، شاید ابعادش وسیع تر است ضمن این که از این طرف هم فاصله در ایران شاید به اندازه آنها نیست. یعنی مقدار کمی امکانات در دسترس است.
حالا چه اتفاقی ممکن است این امکانات را توسعه بدهد. به نظر من دو بعد دارد. یک بعدش، بعد فرهنگی است. برای مثال، وقتی بانک های ایرانی این امکانات را در اختیار مردم گذاشتند که بتوانند از طریق اینترنت در خانه شان، آخرین صورت حساب بانکی خود را روی مانیتور نگاه کنند خود این یعنی یک فرهنگ سازی.چندی پیش اعلام شد که یک شبکه اتصال میان بانکی در ایران می خواهد ایجاد شود که بسیاری از عملیات بانکها را بتوان در هر بانکی انجام داد، خود این یعنی، نشان دادن این که چنین پدیده ای، چه مزایایی دارد. این کار، از هر کلاس رسمی و ثبت نامی وسیع تر و موثرتر است. اگر این عملیاتی که قرار است در مورد بانکها اتفاق بیفتد، اجرا شود، دو تا سه سال دیگر تمام کسانی که در ایران حساب بانکی دارند، با این سیستم به نوعی درگیر می شوند و وقتی هم که درگیر شدند دنبال آن می روند تا بیشتر مسائل مربوط به این قضیه را یاد بگیرند.
بعد دیگر مسأله این است که من به هر حال شاهد برنامه های رسمی تری هستم. مثلاً وزارت آموزش و پرورش با همه تلاشش سعی می کند که امکانات اینترنت را در مدارس فراهم بکند. بخشی از اطلاعات من هم، خبرهای روزنامه همشهری است. منتهی باید جدی تر به این مسأله پرداخت. ما در ایران یک مشکلی داریم و آن این است که در مدارس ما تهیه سخت افزارها یک طرف قضیه است و بکارگیری آن، یک طرف دیگر است. در بسیاری از آزمایشگاههای مدارس ما، قفل است و به ندرت آن را بازمی کنند. بیشتر مراقب هستند که چیزی نشکند و آسیب نبیند تا این که استفاده شود. مدیر مدرسه بیشتر به این که، این آزمایشگاه را دارد، دلش خوش است نه به این که چند درصد از این وسایل و آزمایشگاه ها استفاده می شود. الان این مسأله فرهنگی خاص جامعه ماست. باید روی این مقوله کار شود که اگر مدارس کامپیوتر را وارد می کنند به گونه ای باشد که بچه هایی که این امکانات را در خانه ندارند، در مدرسه به واقع بتوانند با اینها کار کنند.
* اگر اجازه دهید، آقای دکتر من اینجا یک تأکیدی بکنم .نکته ای که شما فرمودید در مورد آموزش، خیلی جدی است که اگر آموزشی می خواهد انجام شود بهتر است از همان دوره دبیرستان شروع شود. چراکه به این ترتیب بسیار تأثیر گذارتر و فراگیرتر خواهد بود.
- همین طور است، حتی شاید بتوانیم یک کمی عقب تر از دوره دبیرستان برویم، دوره راهنمایی و حتی دبستان، چه اشکالی دارد؟
* به هر حال، اگر بخواهیم قدم به قدم جلو برویم، در شرایط فعلی، دبیرستان های ما با این مقوله، فاصله جدی دارند. این است که اگر در این مرحله هم این قضیه بتواند اجرا شود، خیلی خوب است. طبیعی است، بعد می تواند مراحل پایین تر را نیز دربر بگیرد.
- من هم با شما موافقم. در واقع، ما احتیاج به یک برنامه ریزی چندجانبه داریم. مثلاً من دیدم دستگاهی در داخل ایران ساخته شده به مراتب ارزانتر از کامپیوتر که فقط می شود توسط آن با اینترنت کار کرد. به نظر من بد نیست، به جای اینکه، یک مدرسه را با بودجه قابل توجهی متصل به اینترنت بکنیم، با آن وسیله ساخت ایران بتوانیم این مشکل را حل کنیم.
* این وسیله، جدید است آقای دکتر؟
- من آگهی اش را در روزنامه دیده ام. با این دستگاه بدون نیاز به کامپیوتر، مستقیم از طریق تلویزیون و تلفن می توان به اینترنت وصل شد. این، یک نکته است. نکته دیگری که در ابتدای صحبت هایم، اشاره کردم یادمان باشد که فناوریهای ارتباطی- اطلاعاتی، همه را دربرمی گیرد نه فقط یکی از آنها را. در واقع فشار و اختلال در ارتباط یک جامعه می تواند منتهی به اختلالات اجتماعی شود. ما نمی توانیم روی اینترنت خیلی کار کرده و برنامه ریزی کنیم ولی در مورد ماهواره این کار را نکنیم و ماهواره را به شدت منع کنیم. اینها باید متعادل و متوازن انجام بشود. یعنی، نمی تواند اینها از همدیگر تفکیک شود و در واقع، ما باید سیاستگذاری های کلان ارتباطی را برای کشورمان اجرا بکنیم تا در نتیجه، آن فرهنگ لازم برای بکارگیری درست این امکانات فراهم شود.
وجود اینها فی نفسه به مفهوم توسعه نیست. می دانید که این سوءتفاهم که هر چقدر این امکانات بیشتر باشد منتهی به توسعه می شود، درست نیست و به نظر من یک مقدار هم ناشی از عدم آشنایی اندیشمندان ارتباطات غربی با زبان رسانه های کشورهای در حال گذار است. چه بسا وجود رسانه ها در یک جامعه ای، مخل حتی توسعه باشد.
* بله؟، ما بحث تکثر را در جهت دستیابی به توسعه داریم که درمقابل قضیه ای است که شما می فرمایید.
-بله ،این مسأله با بحث تکثر متفاوت است. بنابراین وجود این سخت افزارها به تنهایی کافی نیست. اینها وقتی می تواند مؤثر باشد که در یک جامعه، برای مثال، عقلانیت توسعه پیدا کند. در حال حاضر، خود باوری یکی از ابزارهای کلیدی توسعه محسوب می شود. می گویند هر جامعه ای که عزت نفس اش را از دست دهد، اگر همه امکانات اقتصادی را هم داشته باشد، به توسعه دست نمی یابد.
هر گاه بتواند این امکانات را در راستای خودباوری، عقلانیت و تبدیل شدن خلاقیت و نوآوری به ارزش به کار گیرد، این اتفاق می افتد.
بنابراین، اگر چنین مجموعه ای از سخت افزاری و نرم افزاری به هم بیامیزد، این شرایط و بستر مناسبی برای توسعه، فراهم می شود.
* بحث اقتصادی مسأله و عدم دسترسی افراد به کامپیوتر و اساساً سیستم اینترنت را چگونه ارزیابی می کنید؟ به عبارت دیگر از این بعد، با چه نوع برنامه ریزی می توان تعداد کاربران اینترنت را افزایش داد؟
- این کار را متخصصین باید برنامه ریزی کنند. من در لابه لای صحبتم اشاره کردم که می شود با خرید دستگاه ساده تر، تعداد بیشتری امکانات را توزیع کرد. یک زمانی در ایران، ما ساعت آزاد مدارس را به سواد آموزی بزرگسالان اختصاص می دادیم که یک پرداخت جدایی برای فراش مدرسه و سایر امکانات را به دنبال داشت. ولی دیدید که چراغ های مدارس تا پاسی از شب روشن بود و بزرگسالان در آنها سواد آموزی می کردند. این یک نگاه بود که چگونه از فضایی که شب خالی است و بهره وری خاصی ندارد، می توان استفاده کرد. ما شاید در حال حاضر در کشور خودمان به یک چنین نوآوری های در حال گذر نیاز داریم. ولی می توانیم کاری کنیم که در واقع صرفاً این چنین نباشد که یک نفر در کلاسی ثبت نام کرده، هزینه پرداخت کند و در ساعت مقرری، کار با اینترنت را در سطح اولیه یاد بگیرد.
من نمی دانم، چرا نباید فکر کنیم که این همه مسجدی که ما در ایران داریم، در ساعات غیر نماز، می توانند عملاً برای به کارگیری چنین امکانات قابل استفاده باشند. قطعاً امکاناتی اگر مشارکت مردم را طلب کنیم همان طور که این مساجد مفروش یا با پول مردم محله چلچراغ خریده می شود می توان با پول همان مردم محله، برایش یک چنین امکاناتی تهیه کرد. به نظر من باید در این مورد برنامه ریزی کرد. منتهی ابتدا باید بر این باور بود که مردم عاقل هستند و خودشان می دانند باید چکار کنند. مهم این است که ما این امکانات را در دسترس آنان قرار دهیم. به جای اینکه مکرر بگوییم این را ببین و آن را نبین، این را بخوان و آن را نخوان، بکن، نکن؛ به او آموزش دهیم که در واقع چگونه می تواند از این امکانات درست استفاده کند.
* سؤال آخرم به نقش دولت برمی گردد. آنچه مسلم است دولت می تواند در برنامه ریزی ها و سیاستگذاری های کلان در زمینه ارتباطات، از به کارگیری هر چه فراگیر فناوریهای نوین ارتباطی- اطلاعاتی و گسترش به جا و مؤثر در جهت توسعه حمایت کند. البته گاهی مطرح می شود که ما به لحاظ فقر مادی، مشکل داریم و یا مسایل دیگری عنوان می شود. شما به عنوان محقق و استاد علوم ارتباطات اجتماعی، مشکلات عینی ما را در زمینه برنامه ریزی و سیاستگذاری در این مقوله، چگونه بررسی می کنید؟
- قطعاً امکانات اقتصادی و مادی در این مورد سهم دارد. اما الزاماً یک سهم اولیه نیست. شما در حال حاضر، اگر کشوری مثل هند را - که می دانیم وضعیت اقتصادی انبوه جامعه هند، وضعیت خاصی است- در نظر بگیرید می بینید که هند در جهان از نظر تولید نرم افزار، در جایی قرار گرفته که به زودی می تواند حرف اول را بزند و از بزرگترین صادرکنندگان نرم افزارهای کامپیوتری در دنیا خواهد شد و همچنین می دانید که در بسیاری از شهرهای هند مثل بمبئی، مردم در خیابان ها می خوابند و بسیار هم فقیرند. بنابراین مشاهده می کنید کشوری که بسیار فقیر است؛ البته به تکنولوژی دست یافته و این موضوع را ما قبول داریم که تا این اندازه در این زمینه پیشرفت کرده است. من فکر می کنم که با توجه به شاخص توسعه انسانی، ما در حال حاضر در قسمت بالای میانی جهان قرار داریم . مثلاً فاصله ما با مالزی خیلی زیاد نیست؛ این عامل اقتصادی، خیلی مهم نمی باشد.
واقعیت این است که من دو، سه تحقیق سنگین در این ۱۰ سال اخیر در مورد این مباحث داشته ام. تحقیقات من در ایران نشان می دهد که ما اصولاً دچار یک سردرگمی عمیق هستیم و در واقع، عامل بازدارنده ما مسأله سردرگمی حکومتی در باب این فناوری است.
و شواهد این سردرگمی را ما دیده ایم. فرض کنید اگر ویدئو را به عنوان آغازی از این قضیه در نظر بگیریم برخورد دهه۶۰ ما با ویدئو و برخورد دهه ۷۰ ما با ماهواره، تداوم همین سردرگمی هاست. این سردرگمی بسیار مهم است و می تواند تأثیرات بسیار مخربی در اینکه ما در دنیا، جای خودمان را پیدا کنیم یا عقب بمانیم، ایجاد کند. این نکته مهمی است که باید به آن بیشتر توجه شود.
مثال می زنم، فرض کنید ما در سال های اخیر، در خیلی از سخنرانی ها و نوشته ها شنیده ایم که اینترنت منبع فساد است. حالا وقتی ما این حرف را تکرار کردیم، حتی اگر در مساجد بی پول مردم، امکانات را هم فراهم کردید، آن فردی که خیلی اهل مطالعه نیست و تعدادشان هم در ایران زیاد است، وقتی شنیده اینترنت، منبع فساد است، مطمئن باشید که اجازه نخواهد داد که دختر دانش آموزش از اینترنت استفاده کند، حتی در مسجد.
ببینید، به واقع ما در این مورد سردرگم هستیم و این سردرگمی ما سبب می شود که حواسمان نباشد که وقتی ما چیزی را یک جانبه منفی می کنیم، بعد خیلی باید زحمت بکشیم تا آن را مثبت نشان دهیم.
این سردرگمی بیشتر عامل است تا فقر اقتصادی.
آخرین نکته این است که متأسفانه در ایران، یک مشکل دیگری نیز داریم و آن اینکه سیاستگذاری در این گونه حوزه ها را افرادی انجام می دهند که این تخصص را ندارند. من در مصاحبه های دیگر هم گفته ام که در ایران محققین برای خودشان، کار خودشان را می کنند و مردم هم کار خودشان را می کنند.
* بله متأسفانه هر کسی کار خودش را می کند و به دیگری کاری ندارد.
- متأسفانه، این خیلی بد است. سیاستگذاری را نباید دولت مردان انجام دهند سیاستگذاری را باید افراد متخصص اندیشمند با شهامت که خیلی رضایت دولت مردان برای آنها اهمیت ندارد و بلکه در پی انجام کار درست هستند، دنبال و مطرح کنند. اگر این افراد، مداخله کنند، این سیاستگذاری ها جواب می دهد. برخی مواقع هم، اگر دولت مردان متخصصین را به کار می گیرند، می بینیم که متخصص تا زمانی که مطیع است امکان ادامه همکاری دارد. اینها به هم اتصال دارد و حلقه هایی است که توی هم افتاده و تا این حلقه ها با هم نگاه نشود، ما نمی توانیم این نوع مشکلات را حل کنیم و عبور کنیم.
- ۸۴/۰۶/۱۲