تاملات نظری درباره جامعه اطلاعات
تکفا - اشاره: وقتی با حجت ا... مدیریان دربارهی اجلاس جهانی جامعهی اطلاعات به گفت و گو نشستیم, متوجه شدیم وی یادداشت جالبی در مورد تاملات نظری این موضوع به رشتهی تحریر در آورده است. از او خواستیم این یادداشت را نیز جهت انتشار در اختیار نشریه قرار دهد که با کمال میل پذیرفت. با هم این مقاله را میخوانیم:
مقدمه:
از روز 10-12 دسامبر گذشته به مدت سه روز، به تقاضای سازمان ملل و به همت اتحادیه بین المللی ارتباطات (ITU) نخستین اجلاس جهانی سران در رابطه با جامعهی جهانی اطلاعات در ژنو برگزار شد.
این رویداد از اهمیت ویژهای برخوردار است و آن را می توان از حیث ابعاد، پیآمدها و اهداف, در زمینه فناوری ارتباطات با نشست سران در ریو در سال 1992 در زمینه محیط زیست مقایسه کرده.
دنیای امروز وارد دور جدیدی از روابط و قواعد شده است و ما در آستانه ورود به دنیای دیگری هستیم. دنیایی که آن را فوق مدرن نامیدهاند. ویژگی دنیای جدید چیرگی وسایل ارتباط جمعی به صورت مونولوگ است. تلویزیون، رادیو، نشریات و... همه ابزارهای اطلاعاترسانی مدرن هستند, ولی اینترنت و نظم نوین اینترنتی ویژگی دیالوگ بودن را داراست. در تلویزیون ما بینندهایم. در کتاب خوانندهایم و در رادیو شنوندهایم ولی در اینترنت ما میبینیم، میخوانیم و میشنویم و نقد میکنیم، پاسخ میدهیم، سایت شخصی میسازیم، در رایگیریها ماشینی (Voting) شرکت میکنیم و حضور داریم. به همین دلیل اجلاس WSIS را باید نقطه شروع ورود به دنیای فوق مدرن نامید.
همواره بحث جامعهی اطلاعات با بحثهای جامعه فوق مدرن، جامعه پست مدرن و جامعه فراصنعتی قرین بوده و با توجه به رشد فناوری ارتباطات و نیز اهمیت و ارزش اطلاعات ابعاد این بحث روز به روز گستردهتر و جدیتر شده است.
در سالهای اخیر جامعهی جهانی اطلاعات از دو نظر اهمیت ویژهای یافته است:
1ـ دیدگاه نظری
2ـ دیدگاه تکنولوژیک
به لحاظ نظری شاید بتوان ریشه ظهور جامعهی اطلاعات را در نقدهای فیلسوفان مکتب فرانکفورت از جامعهی مدرن جستجو کرد. توجه خاص این فیلسوفان به شناخت نمادها و نشانهها و نیز زبان و نشان دادن رابطه قدرت صورت نهادی زبان و قدرت سیاسی فصل جدیدی را در روش شناخت و تحلیل پدیدههای اجتماعی گشود. به قول تامپسون 1 روش نگرش مکتب فرانکفورت منجر به ظهور
1- رسانهها و مدرنیته ـ جان ب تامپسون ص 13
سه سنت نظریه اجتماعی انتقادی شد که هر کدام وجوهی از جامعهی جهانی
اطلاعات را به بحث کشیدهاند. نظریه انتقادی هابرماس نشان میدهد که تحول رسانهها وجه لاینفک جامعه مدرن است. او این گونه استدلال کرد که گردش آثار چاپی در اوایل شکلگیری اروپای مدرن نقشی حساس درگذار رژیمهای مطلقگرا و مستبد به رژیمهای آزادی خواه و مردمگرا ایفا کرده و بیان انتقاد آمیز افکار عمومی از طریق رسانهها، ویژگی حیاتی زندگی دموکراتیک مدرن بوده است.
1- تامپسون جان ب- رسانه ها و مدرنیته . ص13
سنت دوم متعلق به نظریهپردازان رسانههاست که مشهورترین آنان مارشال مک لوهان بود.
مک لوهان و همکارش هارولد انیس نشان دادند که رسانههای ارتباطی، صرف نظر از محتوای پیامهایی که انتقال میدهند، برای سازمان قدرت حایز اهمیت هستند.
سنت سوم سنت هرمنوتیک است که به طورکلی به تاویل و تفسیر فحوایی اشکال نمادین توجه دارد. هرمنوتیک بر این حقیقت تاکید دارد که دریافت اشکال نمادین، از جمله محصولات رسانهای همیشه شامل فرایند بافتمند و خلاق تعبیرات است، که طی آن افراد به منابعی که در دسترسشان قرار دارد, متصل میشوند تا از پیامهایی که دریافت کردهاند سر دربیاورند.
آنچه مسلم است آن است که دنیای امروز ما، روز به روز موزائیکیتر میشود و هیچ خیمهای وجود ندارد تا برای انسان معاصر محل آرامش ایجاد نماید. آنچه ما امروز به آن نیاز داریم نظریه یک عصر جدید نیست، بلکه نظریه جدید عصری است که آرام و بیصدا شکل گرفته و حدود و ثغور کلی آن مدتی است که معین و مشخص شده است ولی نه تنها پیامدهایش را هنوز به طورکامل نیافتهایم, بلکه هیچ ساختار حقوقی و اخلاقی مشخصی را برای آن تعریف نکردهایم. گردهمایی سران برای جامعهی جهانی اطلاعات اولین گام بین المللی برای ساماندهی و تعریف ساختار و نیز بررسی موانع و محدودیتها و ارائه راهحل برای گسترش و توسعه جامعهی اطلاعات بود که در روزهای 10-12 دسامبر (19-21 آذر 1382) با شرکت رهبران کشورها، نمایندگان بخش خصوصی و نمایندگان جامعهی مدنی در ژنو برگزار شد و با مساعدت شورای عالی اطلاع رسانی افتخار حضور در این اجلاس نصیب اینجانب گردید. هدف از این اجلاس خلق یک دیدگاه مشترک بین المللی در مورد عصر اطلاعات تحت عنوان(Information Society) بود.
با توجه به اهمیت بحث جامعهی اطلاعات بخصوص در حوزه نظری مطالب زیر پیرامون آن ارائه میگردد.
جامعهی اطلاعات را میتوان از افقها و منظرهای متفاوتی مورد مطالعه قرار داد و طبیعی است که تعریف ما از جامعهی اطلاعات وابسته به موقعیت ما و افق دیدمان است. یک نوع نگرش به جامعهی اطلاعات نگرش سیاسی می باشد. بدین مفهوم که جامعهی اطلاعات را از نظر رابطه قدرت و ساختار قدرت مورد مطالعه قرارمی دهیم. در این روش میتوان از سه نوع جامعه نام برد:
1ـ جامعه توده وار
2ـ جامعه مدنی
3ـ جامعه اطلاعات
1ـ جامعه تودهوار: در جامعه توده وار (Mass society) ارتباطات کاملاً یک سویه است و ساختار قدرت در این جوامع به سوی تمرکز قدرت، یکدستی و یکسانی محصولات و ایدهها تمایل دارد. مهمترین ویژگی جامعهی توده وار کانالیزه شدن و یک سویه شدن جریان اطلاعات از بالا به پایین است.
2ـ جامعهی مدنی (Civil society)
در جامعهی مدنی ساختار قدرت به سمت عدم تمرکز و توزیع قدرت تمایل دارد. جامعهی مدنی جامعهای نقاد است و ابزار انتقال نقد در جامعهی مدنی رسانه است. اگرچه جامعهی مدنی گرایش زیادی به نقد دارد ولی محدودیتهای تکنولوژی تا قبل از دهه 90 باعث شده بود که جریان اطلاعات خاصیت یک سویه بودن خود را حفظ نماید. رادیو، تلویزیون وسینما ونشریه به عنوان رسانههای شاخص جامعهی مدرن به صورت مونولوگ ارتباط برقرار میکنند و بیننده، شنونده و یا خواننده نمیتواند بلادرنگ نظر و دیدگاهش را منتشر کرده و در دسترس دیگران قرار دهد.
شاید این ویژگی یعنی علاقه جامعهی مدنی به نقادی و محدودیتهای تکنولوژیک و ساختاری مهمترین دلیل گرایش رسانهها و نهادهای جامعهی مدنی به جامعهی اطلاعات است.
3ـ جامعهی اطلاعات
اگرچه جامعهی اطلاعات هنوز به طور جدی شکل نگرفته ولی میتوان یکی از مهمترین ویژگیهای آن را ارتباط دیالوگ جریان اطلاعات دانست. در جامعه اطلاعات مهمترین ابزار انتقال اطلاعات، اینترنت است کاربران اینترنت علاوه بر خواندن و دیدن و شنیدن میتوانند بلافاصله نقد کنند و دیدگاههایشان را منتشر نمایند. در جامعه اطلاعات ویژگی فاشیستی رسانههایی مثل رادیو و تلویزیون کم رنگ شده و جنبههای دموکراتیک رسانه اینترنت پررنگتر شده است. طبیعتا ساختار قدرت سیاسی نیز تحت تاثیر این رسانه قرار خواهد گرفت.
میتوان پیش بینی کرد که در جامعه اطلاعاتی نیازی به نمایندگی برای انتخابات نیست و هرکس میتواند از طریق Voting در رای گیری اینترنتی شرکت نماید و مستقیما نظرش را بیان کند. به بیان بهتر، فردیت انسان در جامعه اطلاعاتی کاملتر میشود و آرمان دموکراسی برای بشر رادیکالتر خواهد شد.
تعاریف و تقسیم بندیهای دیگری نیز میتوان برای جامعه اطلاعات یافت، به عنوان مثال وبستر (F.Webster) نویسنده کتاب نظریههای جامعه اطلاعاتی، پنج تعریف را که هر کدام معیاری برای تشخیص جامعه نو عرضه میکنند ارائه کرده است که عبارتند از:
1ـ تکنولوژیک
2ـ اقتصادی
3ـ شغلی (Occupational)
4ـ مکانی (Spatial)
5ـ فرهنگی
1ـ در تعریف تکنولوژیک از جامعهی اطلاعات بر جوهر انگاری برای فناوری ارتباطات (Hypostatization) تاکید شده است. وبستر تعریف تکنولوژیک از جامعهی اطلاعات را بیشتر مورد توجه قرار داده و به نقد آن پرداخته است، به عنوان مثال اینکه چگونه ممکن است چیزی را به عنوان پدیدهای غیراجتماعی (تکنولوژیک) مدنظر قراردهیم وسپس بگوییم دنیای اجتماعی را تعریف میکند؟ او همچنین پارادوکسهای تعریف مبتنی بر فناوری از جامعهی اطلاعات را یادآور شده است. مثل اینکه ما به چه مقدار فناوری اطلاعات نیازمندیم تا یک جامعهی اطلاعات مشخص شود؟
2ـ در تعریف اقتصادی از جامعهی اطلاعات به اقتصاد اطلاعات توجه شده است. فریتز مچلوپ (Fritz Machlup) نظریه پرداز اقتصاد اطلاعاتی پنج گروه صنعتی عمده را مشخص کرد که عبارت بودند از:
الف ـ آموزش و پرورش (مدارس، کتابخانهها، دانشکدهها و...)
ب ـ رسانههای ارتباطی (رادیو، تلویزیون، تبلیغات بازرگانی و...)
ج ـ ماشینهای اطلاعاتی (تجهیزات رایانهای، ابزارهای موسیقی و...)
دـ سایر فعالیتهای اطلاعات (پژوهش و توسعه، فعالیتهای عام المنفعه و...)
کار با این نوع از مقولات، این امکان را فراهم میآورد که برای هر یک از آنها ارزشی اقتصادی قائل شده به مبحث سهم هر یک در تولید ناخالص ملی (GNP) وارد شویم. اگر این روند به عنوان بخشی از افزایش تولید ناخالص ملی به شمار آید, پس شاید بتوان ادعای ظهور اقتصاد اطلاعات را در طول زمان مطرح کرد.
3ـ یکی از معیارهای متداول در اعلام ظهور جامعه اطلاعات، معیاری است که بر مساله تغییرات شغلی متمرکز میشود. به سادگی گفته میشود از هنگامی که مشاغل اطلاعاتی به وجه غالب در میان مشاغل موجود تبدیل میشوند، ما به جامعه اطلاعات دست مییابیم. یعنی از زمانی که تعداد کارکنان ادارات، آموزگاران، قضات و هنرپیشگان بر تعداد معدنچیان، فلزکاران، کارگران بنادر و کارگران ساختمانی فزونی گرفتهاند, جامعه اطلاعات فرا رسیده است.
4ـ در تعریف مکانی از جامعه اطلاعات، تاکید عمده بر روی شبکههای اطلاعاتی است که مکانهای جغرافیایی را به یکدیگر پیوند میدهند و در نتیجه آثار شگفتانگیزی بر سازمان زمان و مکان دارند.
این موضوع که چرا حجم و سرعت بیشتر جریان اطلاعاتی باید ما را وادارد تا به وجود گونه جدیدی از جامعه بیندیشیم توجه ما را به دل مشغولی خاص جغرافیدانان به مکان جلب میکند. همه چیز در مکانهای ویژه و زمانهای خاص رخ میدهد، اما ویژگیهای مکان و زمان با اختراع جامعه شبکهای دگرگون شدهاست. زمان و مکان به مدد فناوری ارتباطات و گسترش شبکههای اطلاعرسانی منقبض شدهاند. این (منقبض کردن زمان/ فضا) بنابر گفته آنتونی گیدنز، برای شرکتها، دولتها و حتی افراد، گزینههایی را که تا کنون دست نیافتنی بودهاند فراهم میکند.
5ـ تصور نهائی از جامعه اطلاعات، شاید با کمترین محاسبه به سادگی مورد تایید قرار گرفته باشد. هر یک از ما با توجه به وضع زندگی روزمره خود متوجه شدهایم که از نظر حجم اطلاعات در گردش، افزایش شگفت آوری رخ داده است. تعداد کانالهای رادیو و تلویزیون افزایش یافته و 24 ساعته شدهاند. ماهوارهها با قدرت دریافت هزاران کانال تلویزیون در اغلب خانهها حضور دارد. ویدئو، کامپیوتر و اینترنت درب منازل را کوبیدهاند و وارد اغلب منازل شدهاند. همه اینها بر این حقیقت گواهی دارند که ما در جامعهای سرشار از رسانهها سکونت داریم، اما خصیصههای اطلاعاتی دنیای امروز، از آن چیزی که فهرست کردن صرف چند سیستم رسانهای مانند تلویزیون، رادیو و امثالهم آن را نشان دهد کاملاً نافذتر است.
این نوع فهرست بندیها صرفا به ما میفهمانند که رسانههای مدرن ما را در بر گرفتهاند. در حالی که موضوع مهم برای ما پیامهایی است که آنها منتشر میکنند و اینکه ما به آنها پاسخ میدهیم یا آنها را نادیده میگیریم. در حقیقت محیط اطلاعاتی به مقدار زیادی از ما معنا میگیرد و توسط ما ساخته میشود و نه آنچه که این نظریهها توصیف می کنند.
بشر امروز با دریایی از اطلاعات، نمادها و نشانهها مواجه شده است. و شاید این انفجار بزرگ اطلاعات است که برخی از نویسندگان و فیلسوفان را به صورتی پارادوکسیکال به اعلام مرگ نشانهها واداشته است. یورش رعدآسای نشانهها در اطراف ما، خودآرایی مان با نشانهها و ناتوانی درگریز از نشانهها در همه جا، به سرانجامی شگفتآور میانجامد، ویرانی معنا ! به قول ژان بودریار، اکنون اطلاعات افزون و افزونتر و معنای آن کم و کمتر شده است و به نظر مارک پوستر در این جامعهی اطلاعات، ما دارای مجموعهای از معانی هستیم (که) در ارتباطات مبادله میشوند, (اما) مفهومی ندارند.
نظریه پردازان جامعهی اطلاعات
اگر چه نظریه پردازان بی شماری در رابطه با جامعهی اطلاعات به طور مستقیم یا غیر مستقیم اظهار نظرکرده اند و ولی برخی از آنان نظرات رسمیتری را بیان کرده اندکه در این بخش به تعدادی از مشهورترین آنان به طور اجمالی نیم نگاهی میاندازیم .
1ـ دانیل بل ـ پروفسور بل (1919) جامعه شناس برجسته و کهنه کار آمریکایی از زمره کسانی است که از عقیده پدیدار شدن نوع جدیدی از جامعه پشتیبانی میکنند که به جامعهی اطلاعات موسوم شده است. او شناخته شدهترین توصیف از جامعه اطلاعات را از طریق نظریه فراصنعت گرایی (Post industrial society) ارائه داده است. بل معتقد است که تصور جامعه فراصنعتی (PIS) تنها در سطحی انتزاعی امکان پذیر است. وی نظریه PIS را در سال 1973 منتشر کرده.
دانیل بل باور دارد که ایالات متحده، جهان را در مسیری که به نوعی سیستم جدید میانجامد رهبری میکند. با وجود این او کاملا مدعی نیست که توسعه و ایجادPIS نتیجه پرهیز ناپذیر تاریخ است. او معتقد است که ترسیم سیر حرکت جوامع ماقبل صنعتی به صنعتی و سپس به فراصنعتی امکان پذیر است. بنظربل PIS از میان تغییرات ساختار اجتماعی پدیدار میشود و نه فرهنگی یا سیاسی.
دانیل بل چند سال پیش به جایگزین کردن مفهوم جامعهی اطلاعات به جای فراصنعت گرایی (PIS) مبادرت ورزید. اما در انجام این امر به گونهای قابل توجه خصوصیات تحلیل خود را تغییر نداد و جامعهی اطلاعات او همانند جامعهی فراصنعت گرای اوست.
2ـ آنتونی گیدنز ـ متولد 1938 بیتردید, مهمترین نظریه پرداز اجتماعی پس از جنگ در بریتانیا و پیشاهنگ ایجاد جامعه شناسی بومی برجسته در آن است.
آرزوی گیدنز قالب بندی دوباره نظریهی اجتماعی و هم باز سنجی درک ما از توسعه و مسیر مدرنیته است. گیدنز با صراحت کامل بیان میکند که،" عموماً مطرح میشود که ما منحصراً اکنون در اواخر سده بیستم به عصر اطلاعات گام مینهیم؛ اما جوامع نوین از آغاز ظهورشان, جوامع اطلاعاتی بودهاند". او با این اظهار نظر به ما نشان میدهد که بالا رفتن اهمیت اطلاعات ریشههای تاریخی ژرفی دارد. آن اندازه ژرف که ما را متقاعد میکند اطلاعات، امروز، در آنچنان دورهای که او، آن را مدرنیته در سطح عالی (High modernity) مینامد از اهمیت ویژهای برخوردار است. اما این امر کافی نیست تا آن نوع تغییر سیستم را که دانیل بل به عنوان جامعه ی فراصنعت گرا یاد میکند بپذیریم.
3ـ هربرت آی شیلر (متولد 1919) برجستهترین مهره در زمره گروهی ازنظریهپردازان انتقادی است که درباره روند کنونی قلمرو اطلاعات به تفسیر میپردازند. او یک روشنفکر آمریکایی برخاسته از نیویورک است و دیدگاههای اصلاحی خاصی دارد و مهمترین آثار اوعبارتند از: کسی میداند؟! (1981) - اطلاعات و اقتصاد بحران (1984) و بنگاه فرهنگی (1989) .
شیلر در واقع یک اقتصاددان است که روی اقتصاد سیاسی متمرکز شده است و تحلیلها و نگاه او ریشههای مارکسیستی دارد او تاکید میکند که ما در عصری زندگی میکنیم که در آن تولید و پخش اطلاعات با هر معیاری که در نظر گرفته شود در کل سیستم به فعالیتهای ضروری و اجتناب ناپذیر تبدیل شده است.
همچنین وی معتقد است که اطلاعات و ارتباطات عناصر بنیادی تلاش معمول و مورد قبول سرمایهداری است. او توجه خود را نخست به بحث ارتباط معیارهای تجاری با پیشرفتهای اطلاعاتی معطوف میدارد. برای پروفسور شیلر، مرکزیت اصول بازار، یک اجبار نیرومند در کالاسازی اطلاعات و به معنای دسترسی فزاینده به اطلاعات، تنها به شرط قابلیت فروش آن میباشد. اطلاعات امروزه به عنوان یک کالا مورد داد و ستد قرار میگیرد.
او سپس عامل"نابرابریهای طبقاتی" را مورد توجه قرار میدهد. پافشاری او بر این است که نابرابریهای طبقاتی عامل عمده پخش، دسترسی و قابلیتهای تولید اطلاعات است. به طور ساده طبقه تعیین کننده این است که چه کسی، چه اطلاعاتی را به دست میآورد و چه نوع اطلاعاتی را میتواند به دست آورد. بنابراین بسته به جایگاه فرد در سلسله مراتب طبقاتی، فرد ممکن است در انقلاب اطلاعاتی برنده یا بازنده باشد. سومین مبحث کلیدی هربرت شیلر این است که جامعهای که در حال انجام تغییرات مهمی در زمینههای اطلاعات و ارتباطات است، جامعهای دارای نظام سرمایهداری شرکتی محسوب میشود. یعنی سرمایهداری معاصر, از طریق نهادهای شرکتی حاکمیت یافته و عمدتاً بر تولید محصولات توسط چند شرکت محدود و سازمانهایی که عمدتاً دارای ثروتهای کلان ملی و بین المللی میباشند استقرار یافته است.
بنابر دیدگاه شیلر، جامعه اطلاعات بازتابی از اجبارهای سرمایهداری است. او پافشاری میکند که شرط لازم حمایت از مبارزه ملتهای فقیرتر برای پیشبرد امور خود، چالش با امپریالیسم اطلاعاتی (Information Imperialism) است. در حقیقت محیط اطلاعاتی جهان کاملاً از سوی ملتهای غربی مخصوصاً آمریکا ساخته میشود.
اخبار، فیلمها، موسیقی، محتوای مطالب آموزشی و انتشار کتاب دقیقاً نشانگر یک خیابان یک طرفه است. حتی تحلیلگران غیر رادیکال نیز میپذیرند که" وابستگی رسانهای" در تشکیل جریان بین المللی ارتباطات، کاملاً مشهود است.
جالب توجه است که در اروپا یک نگرانی بسیار جدی در رابطه با سلطه فرهنگی وجود دارد، به عنوان مثال در فرانسه سنتی دیرینه وجود دارد که با تهدید آمریکا برای ایجاد وحدت فرهنگی و ازبین بردن تنوع فرهنگی از سوی تولیدات رسانهای برتر ساخت آمریکا مخالفت میشود.
هربرت شیلر از چالش با امپریالیسم فرهنگی حمایت میکند و همه نیروها را به ایجاد یک نظم نوین اطلاعاتی در جهان فرامیخواند و از این رهگذر تاثیر چشمگیری در یونسکو بر جای میگذارد. در حقیقت هنگامی که او به سمت پشتیبانی از چنین سیاستی گرایش پیدا کرد و زمینه مساعدی را در یونسکو برای اعمال سیاستهای ضد امپریالیستی به وجود آورد، باعث کنارهگیری ایالات متحده از آن سازمان شد.
به نظر من دیدگاه هربرت شیلر از اهمیت فوق العادهای برخوردار است و بسیاری از مباحث طرح شده در اجلاس WSIS، تحت تاثیر دیدگاه دانشمندانی همچون هربرت شیلر است که در ادامه مورد توجه واقع خواهد شد. بحث شکاف دیجیتالی ، دسترسی برابر، تنوع فرهنگی و ... ملهم از نظریات انتقادی این دانشمندان است.
- ۸۴/۰۲/۱۲