تلگرام، فرصتی برای یک رفراندوم سایبری
عباس پورخصالیان - تعهد حاکمیت به عبور از تلگرام (اگر چنین تعهدی، جداً موجود و از اجماع لازم در میان بخش فاوا و نهادهای زمامداری فضای سایبری برخوردار بوده باشد و از راهبرد، برنامه و امکانات مادی کافی بهرهمند شود) فرصتی است ذیقیمت، برای به نمایش گذاشتن قدرت سایبری نخبگان فناوری اطلاعات کشور و رفراندومی ست برای آزمون استقبال کاربران.
اکنون (در آغاز سال 1397) رؤسای مهمترین قوای فراحکومتی کشور، از قبیلِ: رئیس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، رئیس شوراهای عالی امنیت ملی به علاوه دبیر شورای عالی فضای مجازی در هماهنگی با هم، عزم خود را جزم کردهاند، تا یک یا چند رسانه اجتماعی قوی را بهعنوان آلترناتیوهای بومی تلگرام، عَلَم و چهل و چند میلیون کاربر ایرانی این رسانه اجتماعی را تشویق به عبور از تلگرام کنند. اما سرمایهگذاران و مدیران رسانههای اجتماعی بومی و کاربرانِ مایل به کوچ، نیازمند اخذ تضمینهای عملی و تحقق پیششرطهایی برای اقدامی موفقیتآمیز هستند. برخی از این پیششرطها عبارتند از موارد زیر:
• برخورداری کشور از شبکه ملی اطلاعاتِ فعال، منطبق بر ماده 46 قانون برنامه پنجم توسعه؛
• برخورداری زیرساختهای شبکه ملی اطلاعات از امنیت سایبری لازم؛
• داشتن قانون حفاظت از دادهها، بهمنظور پیشگیری از سوءِ استفاده اُپراتورها و مجریان حکومتی از دادههای خصوصی کاربران؛
• داشتن قانون حفاظت از حریم خصوصی افراد حقیقی و حقوقی؛ نه فقط در فضای سایبری بلکه عمدتاَ در فضای فعل واقعی!
• داشتن قانون مالکیت معنوی معتبر بهمنظور اعتمادسازی میان اُپراتورها و کاربران، از یکسو، و بین اُپراتورها و حکومت، از سوی دیگر؛
• و رفع هرنوع فیلترینگ فنی و اجرایی شدن و عملی شدنِ قانون جریان آزاد اطاعات.
ولی در حال حاضر، نه تنها پیششرطهای مذکور برقرار نیستند، و نه فقط افق چشماندازی روشن و امیدوارکننده برای رهایی از انحصارهای رسانهای ایرانیان مشاهده نمیشود، بلکه ترس از بزرگتر و قویتر شدن این انحصارها بیشتر و بیشتر هم میشود!
حاکمیت، خوب میداند که در پدیداری چنین اوضاع نابسامانی، بیش از هر کس و هر عامل دیگر، خود نقش داشته است:
• اقدامات سختگیرانه و واکنشیِ عناصر و عوامل درونی نظام علیه کارآفرینان و نوآوران عرصه فضای سایبری در بخش خصوصی که به شکست زودهنگام پروژهها و کسبوکارهایشان منجر شد؛
• نداشتن دیدی فراکنشی نسبت به اهمیت قدرت سایبری؛
• بجای درک درست فلسفه مقرراتگذاری، تدوینِ طَبق طَبق سند ملی بیخاصیت و آئیننامههای دست و پاگیر جدید، بدون ارزیابی اثربخشی اسناد و ضوابط موجود و پیشین؛
• خرج نکردن درستِ منابع و درعوض: حیف و میل کردن بودجههای مربوط به توسعه فضای سایبری کشور و تخصیص ناروشن آنها به موارد و مقاصد نامعلوم یا پرسشانگیز؛
• ناکارآمدی ناشی از مُریدسالاری بجای "مِریت"سالاری در بخش دولتی و خصولتی فاوا؛
• و از این قبیل گناهان نابخشودنی دیگر ...
بله، کَد بسته تحویل تلگرام بودن، درد است و باید برای آن درمانی اندیشید! عبور از انحصار تلگرام به انحصاری دیگر، آسان است، ولی بدون دوراندیشی، چه بسا از چاله به چاه افتادن است.
صِرف کارزار تبلیغاتی علیه تلگرام راهانداختن و صِرف تجدید تبلیعات برای کوچیدنی بیهدف، صِرف تکرار تبلیغات هر چند دقیقه یکبار، آنهم از دهها شبکه رادیوتلویزیونی، گیجکننده است، اما چاره کار نیست!