جامعه اطلاعاتی و ایران
تکفا - اشاره: مهندس انتظاری متولد 1330 است و فوق لیسانس الکترونیک دارد. 12 سال ریاست مرکز تحقیقات مخابرات، معاون تحقیق معاون اطلاعات علمی سازمان پژوهش علمی صنعتی ایران و عضویت هیات مدیره شرکت مخابرات بخشی از سوابق اجرایی وی است و هم اکنون نیز مدیریت شبکه علمی کشور را عهدهدار است. وی نیز جزء افرادی است که در هیات نمایندگی کشورمان در اجلاس wsis شرکت داشته است. در همین رابطه گفت و گویی با وی داشتهایم:
- به نظر شما جامعه اطلاعات درست است یا جامعه اطلاعاتی؟
شاید هیچکدام. یعنی در واقع ما یک لغت خارجی را ترجمه میکنیم. در این قضایا به نظرم میباید بر پایه فرهنگ خودمان و سنتهای خودمان و ویژگیهای بهخصوص جامعه خاص خودمان تصمیم بگیریم و هم فضای مناسب و هم لغات مناسب را انتخاب کنیم.
- در این زمینه شما پیشنهاد خاصی دارید؟
پیشنهاد خاصی روی این قضیه ندارم. اما نوع اطلاعاتی که در جامعه رد و بدل میشود و نحوه ردوبدل شدن اطلاعات اهمیت دارد و همین تغییر و تحولات اطلاعات میتواند جامعهی اطلاعاتی را بسازد. بنابراین با توجه به این قضیه، پیشنهادم این است که در این مساله جمع محدودی مرکب از کسانی که کارشان واژهیابی و واژهگزینی است همراه با افراد متخصص فن اطلاعات گرد هم آوریم تا برای این قضیه پیشنهادی بدهند.
- با توجه به این که اجلاس WSIS در سطح سران برگزار شد و از کشور ما هم گروهی به سرپرستی آقای خاتمی آنجا رفتند و خیلی هم فعالیت کردند، حالا سوالی که پیش میآید این است که چرا در این مقطع خاص زمانی این اتفاق میافتد؟ چرا اهمیت اطلاعات این قدر زیاد میشود که سران باید بنشینند راجع به آن صحبت کنند؟ آیا اطلاعات در کشور ما هم در این سطح اهمیت واقع شده است؟
در ادامهی حرفهای قبلی باید بگویم که این وضعیت اطلاعات و بحثهای جامعه اطلاعاتی و امثالهم در کشورهای پیشرو بر پایه یک مسیر طبیعی به این مرحله رسیده است، ولی به هر حال یک واقعیت را بایستی قبول کنیم و آن این است که عمده اقتصاد دنیا در اختیار همین کشورهای معدود پیشرفته صنعتی است و بقیه به تبع آنها حرکت میکنند و ما در این فضا یک نقش به اصطلاح خاص را باید برای خودمان تعریف کنیم. یعنی در عین حال که کشورهای پیشروی صنعتی در این زمینه دارای جایگاه ویژهای هستند، ولی به دلیل تعامل و ارتباط وسیعی که با دنیا داریم، باید جایگاه خودمان را تعریف کنیم. کشورهای پیشرو با توجه به پیشرفت صنعتی خود، به این نتیجه رسیدند که تحولات جدیدی در روابط بین خودشان ایجاد کنند. دیگر کشورها هم به تبع مجبور هستند در این اجلاسها شرکت کنند. یعنی شاید تأثیرگذاری کشورهای دیگر در این ضوابط کمتر از کشورهایی باشد که این فناوریها را در دست دارند و پیشرو هستند و در واقع تأثیرگذار هستند. این علت تشکیل قضیه است. با توسعه فناوری، بحثهای مختلف اجتماعی تحت تأثیر قرار میگیرد و بحثهایی مثل حاکمیت دولتها و حاکمیت ملی، فرهنگها، تأثیرپذیری فرهنگها از همدیگر، زبان، امنیت، آموزش و همه شاخههای مختلف اجتماعی و اقتصادی و حتی نظامی و سیاسی تعریف جدیدی خواهند یافت. بنابراین روی این مسایل بازنگری جدیدی میشود. کشورهای پیشرو به دلیل اینکه در آن وضعیت قرار دارند، مجبورند این بازنگری را انجام بدهند. بقیه هم به دنبال آنها در حرکتند. این، دلیل تشکیل این اجلاس است و به دلیل اینکه در حد سران برگزار شده، باید آن را در سطح ملی سازمان بدهیم. البته هنوز در آغاز راه هستیم. چند بخش وجود دارد. در بحثهای فنیاش ما کارشناسان زیادی داریم که در این قضیه کار میکنند و با مقوله هم آشنا هستند. بحثهای سیاستگزاری وجود دارد ولی مسایل مهمتری نیز وجود دارند، که از جملهی آنها بحث راهبردی قضیه است. در آنجا احساس خلاء میشود. یعنی همه در حال کار هستند و فکر میکنند با داشتن مثلاً رایانه و ایجاد یک سازمان یا نهادIT در یک وزارتخانه, کار شکل میگیرد، ولی این طور نیست.
- با توجه به شکاف دیجیتالی موجود در جهان که ما هم به نوعی میشود گفت در طرف ضعیف این شکاف قرار داریم، به نظر شما صحبت از جامعه اطلاعاتی در حال حاضر بیشتر یک آرمان است یا یک واقعیت که میتواند تحقق پیدا کند؟
ما در یک طرف این شکاف هستیم. این یک واقعیت است. ما به صورت طبیعی به این فناوری نرسیدیم. در مورد بحث تبادل ارتباطات و اطلاعات با کشورهای پیشرفته باید گفت که عمده تجارت در دست آنها است. بنابراین طرف مقابل مجهز به این فناوری است و به ما مسایلی را تحمیل میکند و ما برای اینکه با چالشهای آن مواجه شویم باید از قبل راهکار مناسب داشته باشیم. مجبوریم که روی این قضیه فکر کنیم. یعنی درست است که ما به لحاظ صنعتی و اجتماعی با این حد از فناوری فاصله داریم، ولی به دلیل ارتباطات و تعاملاتمان با دنیای خارج، باید برای این قضیه برنامه و راهکار داشته باشیم و بتوانیم چالشهایش را مدیریت کنیم.
- بفرمایید بهطور کلی اجلاس WSIS تا چه حد موفق بود و تا چه اندازه توانست که یک تعریف مورد قبول از جامعه اطلاعاتی ارایه بدهد.
کشورهای پیشرفته صنعتی با تعجیل سعی داشتند مفهومهایی را که خودشان روی آنها توافق دارند و برایشان سودمند است بهعنوان جامعه اطلاعاتی ارایه بدهند. از طرف دیگر، کشورهای جنوب مشکلات خاص خودشان را داشتند و مقاومت کردند. البته زمینههای این قضیه در اجلاسهای ماقبل کنفرانس سران گذاشته شده بود. در مجموع اجماعی که در اجلاس سران به آن رسیده شد، در خیلی زمینهها منظور کشورهای جنوب را در قطعنامههای نهایی بیان کرد. نگرانیها و دغدغههای کشورهای جنوب مانند بحثهای حاکمیت ملی یا از دست دادن هویت خود، هویت ملی، فرهنگ و... در این بیانیه گنجانده شد. البته در واقعیت دارندگان فناوری تلاش میکنند حرف آخر را بزنند؛ یعنی حرف خودش را به کرسی برساند.
- جایگاه ایران را در افق جامعه اطلاعاتی چگونه میبینید؟ زمانی در عصر ماقبل صنعتی، ایران بهعنوان یک قدرت جهانی و یک کشور بزرگ مطرح بوده است, اما در عصر بعد از صنعتی شدن، یعنی در عصر حاضر ما در یک جایگاهی پایینتر واقع شدهایم. خواسته یا ناخواسته ما در این موقعیت کنونی واقع شدهایم، با توجه به چشمانداز جامعه اطلاعاتی, به نظر شما ایران تا چه حد میتواند در چه جایگاهی از سطح جهانی قرار میگیرد ؟
من در مجموع به خود و به نیروهای داخلی بهویژه نیروی انسانی خیلی امیدوار هستم. ما از نظر نیروی انسانی در بخشهای مختلف وضعیت بسیار خوبی هم به لحاظ تعداد و هم به لحاظ کیفیت داریم. طبق بررسی که در کشورهای اسلامی داشتم، در میان 57 کشور اسلامی بهترین وضعیت نیروی انسانی را ما داریم و این بسیار بسیار افتخارآمیز و خوب است. بهویژه بعد از انقلاب که به هر حال نظام توجه جدی به بحث آموزش کرد و دانشگاههای ما بسیار گسترش پیدا کردند. از این نظر وضع ما خیلی خوب شد و خوب هست؛ از نظر کیفیت هم همینطور. چون فناوری IT بیشتر فکربر است، بنابراین خود به خود پتانسیل خیلی خوبی در این قضیه داریم. در زمینه سختافزاری هم وضع کشور ما فوقالعاده خوب است. به خصوص سرمایهگذاریهایی که ما چه در زمان جنگ و چه بعد از آن با توجه به محدودیتهایی که انقلاب با آن درگیر بود، در کشور انجام شد، وضع داخلی ما از این نظر، فوقالعاده خوب شد اما باید سیاستگذاری روشنتری در این قضیه در سطح ملی داشته باشیم. یک عزم جدیتری در سطح ملی باید داشته باشیم. بدین معنی که اگر در زمینه مدیریتهای ما یا در سطح دولت یا مجلس به این قضیه توجه بیشتری شود و وضعیت برخورد با این فناوری در کشور جدیتر شود، مشکل خاصی نخواهیم داشت.
- با توجه به اینکه گروه ایرانی توانست که تاثیر قابل توجهی در اجلاس بگذارد, فکر میکنید که ما چه بکنیم که در اجلاس تونس موفقتر ظاهر شویم. چون اجلاس تونس در واقع برنامههای عملیاتیتر و ریزتر اجلاس ژنو است و اگر ما نتوانیم آنجا حضور فعالی داشته باشیم، دستاوردی هم نداریم. چه باید بکنیم که در اجلاس تونس بتوانیم موفق باشیم؟
در خصوص اجلاس ژنو یک نیروی کار داوطلبانه خودجوشی تشکیل شد و توانست این کار را انجام دهد و درست است که با نهادهای ملی مسوول در کشور کار کردند، همکاران وزارت امور خارجه و وزارتخانههای مختلف دیگر در جلسات میآمدند و شرکت میکردند. عرق ملیشان بود که وادار میکرد فعال بیایند و کار بکنند اما این قضیه باید یک حالت نهادینه به خودش بگیرد. از اجلاس ژنو تا تونس یک سال و نیم فرصت بوده است که فرصت بسیار کمی است. هر چه سریعتر باید مسوولی برای اجلاس تونس در سطح ملی مشخص شود و این مسوول یک گروه کاری را ایجاد کند و مسایل مربوط به اجلاس تونس را برنامهریزی کند. من پیشنهادم این است که ابتدا راهکار ملی برای اجلاس تونس تدوین بشود و به تصویب برسد و بعد یک هماهنگی در سطح منطقهای و یا کشورهای اسلامی انجام بدهد که برای این هماهنگی منطقهای باید خیلی کار کرد و با کشورهای مختلف هماهنگی به عمل آورد و اجلاس برگزار کرد و گروهی از کشورهایی که تقریباً هدفهای مختلفی دارند را برای اجلاس تونس سازمان داد. در تونس بیشتر، بحثهای پیادهسازی آرمانها و اهداف است و ممکن است پیادهسازی به نحوی صورت گیرد که آرمان و اهداف را برای حساسیت خاصی کنار بگذارد. زمان این قضیه یعنی آن تعیین مسوول و به تصویب رساندن اهداف ملی و هماهنگیهای بینالمللی در حال از دست رفتن است و ما دیگر وقتی نداریم.
- شما بهعنوان یک فرد شرکتکننده در اجلاس ژنو فکر میکنید چه نهادی باید مسوول این قضیه شود و بهترین دستگاهی که میتواند هماهنگی این موضوع را که البته یک مقدار موضوع بین دستگاهی است برقرار کند، چه نهادی است؟
کمی اظهارنظر در این زمینه مشکل است. یعنی آیا مسوول باید از دستگاهی انتخاب شود، یا نه باید یک فرد واجد شرایط انتخاب شود. قضیه فناوری اطلاعات یک بحث فراسازمانی است یعنی یک دستگاه بهخصوصی را نمیتوانیم بگوییم که همه کارهای IT را انجام بدهد؛ وزارت ICT تشکیل شده ولی وزارت پست، تلگراف و تلفن سابق بیشتر مسوول بحثهای زیرساختی و آن هم از نوع مخابراتی در داخل کشور بود. بحث IT یک بحث فراسازمانی است همه بخشهای جامعه درگیر هستند. شاید در این قضیه بایستی بهدنبال یک یا چند فرد واجد شرایط باشیم که اجماع سازمانهای مختلف روی آن باشد.
- اجلاس ژنو یک سری اصول را به عنوان دیدگاههای خود مطرح کرده است. بهعنوان مثال از مبارزه با تبعیض و فقر و فساد اخلاقی، تقویت دین و ... یاد کرده است. شاید تمام تاریخ بشر هم عرصه همین مجادلات بوده است. واقعیتهای موجود نشان میدهد که این مشکلات هنوز هم در جوامع بشری وجود دارند. به نظر شما بررسی مسایلی مانند پایبندی به خانواده، پایبندی به مذهب، از بین بردن فقر و مشکلات این چنینی، در اجلاسهایی مثل اجلاس WSIS ضرورت دارد یا تنها باید به جنبهی تخصصی موضوع پرداخت؟
اجلاس WSIS، یا تونس و مانند آنها به معنی اجلاسهای صرفا فنی نیستند و چون فناوری IT روی همه زمینههای جامعه تاثیر میگذارد، همه دستاندرکاران این قضایا از زوایای مختلف بهداشت، آموزش، بحثهای ارتباطات اجتماعی درگیر این قضیه هستند. چیزی که باید روی آن دقت کنیم این است که فناوری اطلاعات میتواند فاصله اقتصادی کشورها را با یکدیگر زیاد کند. یعنی فقر دانش وسیعتر میشود، تبعیضهای اجتماعی بیشتر میشود و اینها تاثیراتی است که IT در زمینههای مختلف میگذارد. بنابراین این اعلامیه میخواهد این را بگوید که تاثیرات فناوری IT در زمینههای مختلف نباید موجب توسعهی فقر شود، نباید موجب از همپاشیدگی خانواده و مانند آن شود و باید توجه جدی و عمیقی در سطح ملی و راهبردی روی آن بشود.
- از یک زاویه دیگر به قضیه نگاه بکنیم. موفقیت در اجلاس تونس تا چه حد عملی است؟ چون کارشناسان مختلف این ایراد را میگرفتند که این اجلاس نمیتواند هدفهای خود را محقق کند. آیا این بیانیه اجرایی است؟ یعنی در اجلاس تونس میتوانیم برای آن برنامهای بنویسیم که آن را اجرا کنیم؟ فکر میکنید که بشود برنامهای را در زمینه IT تدوین کنیم که مثلاً فقر را کاهش بدهد یا مذهب را تقویت کند؟
تاثیر این فناوری کاملا مشهود است. اکنون تقریبا در بسیاری از خانهها رایانه وجود دارد و وقتی به اینترنت وصل میشوند، بهراحتی همه اعضای خانواده با همه دنیا با هر فکر و مذهب و عقیدهای میتوانند در تماس باشند و ارتباط داشته باشند. بنابراین تاثیر این پدیده را میتوانید در خانواده، فرهنگ خانواده، و زبان خانواده، ببینید. اکنون وبلاگهایی بهوجود آمده که در حال تاثیرگذاری روی زبان است. بنابراین باید به این پدیدهها توجه شود. بحث تنوع فرهنگی، تنوع زبانی، تنوع اخلاق بهویژه حفظ خانواده نیز از این دسته است. اینها بحثهایی است که قطعاً باید در این اجلاس برای آن قانون و ضوابط تعیین شود و کشورها به آن متعهد بشوند وگرنه تمام روابط اجتماعی هر کس در اختیار شرکتهایی قرار میگیرد که بهجز پول چیز دیگری برایشان مهم نیست و اگر فقط پول بر روابط بین کشورها و روابط بین آدمها حاکم باشد، آنجا دیگر اخلاق، خانواده و فرهنگ همه بیارزش میشوند و هویت انسانی مردم از آنها گرفته میشود و این چیزی است که هم خود مردم و هم دولتها نسبت به آن حساس هستند؛ چون دولت نماینده مردم است و از کشور و نهاد خانواده باید حفاظت کند. بنابراین جایگاه این قضیه، یک جایگاه بینالمللی مثل اجلاس سران است که چه در سیاستگزاری و چه در پیادهسازی پروتکلها به آن متعهد شوند که بتواند این اصول را حفظ و حتی تقویت کند و اگر کشوری از این قضیه تخلف کرد، امکان این باشد که به استناد این اعلامیهها و تعهدها بتوانند با او برخورد کنند.
- قضیه سود و سرمایه را مطرح کردید. سود و سرمایه به هر حال نقشی اساسی بازی میکند؛ یعنی برخلاف اینکه این بحث در سطح سران دولتها مطرح شد، ولی در نهایت مجری چه کسی خواهد بود؟ رایانه را که روشن میکنیم نشان windows را میبینیم که یک شرکت خصوصی (البته بخش خصوصی کشورهای توسعه یافته) آن را تهیه کرده است. حالا این سوال مطرح است که آیا این اجلاسها میتوانند به سود و سرمایه جهت بدهد یا در نهایت باز هم سود و سرمایه است که به این اجلاسها جهت میدهد؟
این همان چالشی است که ما با آن روبرو هستیم و جز با اتکا به نیروهای داخلی، چه تواناییهای انسانی و چه تواناییهای ملی خودمان، نمیتوانیم انتظار کمک از دیگران داشته باشیم. در سطح کاغذ و اعلامیه چیزهایی نوشته میشود اما باید خودمان ضمانت اجرایی باشیم، همینجا است که من عرض کردم در سطح ملی باید به این قضیه توجه کنیم. اکنون بیشتر توجه دستگاهها در این حوزه این است که ما خدمات را دیجیتالی کنیم. این کار خوبی است، اما در عرصه فرهنگ و حتی اقتصاد و سیاستهای امنیت جامعه یک سیاست کاربردی میخواهد. جز با اتکا به نیروهای خودمان کار دیگری نمیتوانیم بکنیم و این حوزهای است که جایگاه آن باید در قانون ملی مانند برنامههای چندساله و در برنامههای اجرایی که دولت سال به سال بودجه اختصاص میدهد مشخص شود.
- یک بچهای که در ایران متولد میشود از همان بدو کودکی با بازیهای کامپیوتری سروکار پیدا میکند و با اینترنت بزرگ میشود. در محیطهایی رشد میکند که دیگر قوانین کشور خودش جاری نیست و یک محیط بینالمللی است. با این شرایط، ارزشهایی که ما توقع داریم تقویت شود، عوض شده است و یک سری حساسیتهایی که نسل قبلی ما داشته، جوان امروز ندارد. ما میگوییم کسی که در نهایت باید از اجرای این پروتکلها محافظت بکند به هر حال خود انسانها هستند، این انسانها در محیطی پرورش پیدا میکنند که سرمایهها آن محیط را شکل دادهاند و برایش برنامهریزی کردهاند. تا چه حد میتوان امیدوار بود که مسایل انسانی در آینده کمرنگ نشود؟
ما در طول تاریخ 200 سال اخیر خودمان با چالشهایی شبیه این، منتها با حجم کمتری روبرو بودیم. برای نمونه از زمان امیرکبیر که بحث تحصیل در خارج مطرح شد و آمدن مربیان خارجی در زمان مشروطه، بهویژه در زمان رژیم گذشته، بحث هجوم فرهنگی به کشورهای اسلامی خیلی شدید بوده است، ولی میبینید که جوامع عکسالعمل مناسب خودشان را در مقابل این تهاجمها نشان دادند و خودشان را حفظ کردند، ممکن است مدتی ضربه ببینند و تأثیر بپذیرند، اما بعد با اتکا به اصالتهایی که داشتند، توانستند عکسالعمل مناسبی نشان بدهند و خودشان را حفظ کنند. اکنون نیز به همان شکل است، اما قضیه بسیار جدیتر و پیچیدهتر است. در زمانهای گذشته ایران با برخورد نظامی از طرف انگلیس و روسیه روبرو بوده و بحث این بوده که بیشتر کسانی که از ایران رفتند و در خارج تحصیل کردند، تأثیر پذیرفتند و گفتند که ما باید فرنگی بشویم، ولی این اتفاق نیفتاد، یعنی کسانی که میخواستند برای این کشور برنامهریزی کنند، خودشان اعتقادشان عوض شده بود. چیزی بالاتر از اینها وجود دارد. به هر حال خداوند دارد در اینجا کار خودش را انجام میدهد. آدمها براساس فطرت و اصالتشان کار انجام میدهند، در عین حال که همه در معرض آزمایش قرار دارند، شما میبینید که حتی در غرب افراد در برابر بحث تهاجمی که سرمایه و پول به فرهنگ خانواده وارد میکند، کمکم برخورد میکنند. بنابراین میخواهم به این جمعبندی برسم که نخست، ماورای برنامههایی که افراد میریزند، چیزهایی وجود دارد و آن چیزها، انسانها را چنانچه خودش بخواهد حفظ میکند. بعد هم نقش دولتها و انسانهایی که دلشان میخواهد جوامع براساس هویتها و اصالتهایشان حفظ بشود را کمرنگ نبینیم. خود افرادی که تحت تأثیر فرهنگ غربی هستند یک اصالت دارند. نمیتوانیم بگوییم که اینها صددرصد خودشان را میبازند. آنجایی که بخواهند تصمیم جدی بگیرند، بیشتر افراد تصمیماتی به نفع مردم میگیرند، البته به هر حال شدت و ضعف دارد. بعضیها بیشتر تاثیر میپذیرند و بعضیها کمتر. من فکر میکنم این عامل علاوه بر اینکه بهویژه در کشور ما، دولت همجهت با مردم است (خارج از بحثهای جناحی)، امید زیادی داریم که اگر در سطح ملی و دولت به این قضیه توجه بشود، خود مردم هم توجه خواهند داشت و این چالش را به خوبی از سر خواهیم گذراند. البته باید به پیچیدگی قضیه و به عمق و گستردگی آن، توجه فوقالعاده جدی داشته باشیم.
- ما یک زمانی در همین کشور آخوندزادهها را داشتیم که میگفتند باید خط و زبان مردم را تغییر داد, یا کسانی که معتقد بودند برای پیشرفت باید از نوک پا تا فرق سر فرنگی شویم. اکنون با توسعه ارتباطات این اتفاقات تا حدودی عملی شده است. خط finglish هم اکنون کاربران زیادی دارد و جدیدترین مدهای غربی, پوشش طیف گستردهای از مردم را شکل میدهد. با توجه به اینکه مثل قدیم انتقال فرهنگ نمیتواند سینه به سینه باشد, پس ایران باید در محیطهای جدیدی که انتقال فرهنگ صورت میگیرد حضور داشته باشد. ما در زمینه تولید نرمافزار یا وب، یا در زمینههای دیگر حضور خیلی کمرنگتری از کشورهای غربی داریم، لذا این احتمال هم وجود دارد در این جریان به صورت جدی کار کنیم، به مرور زمان فرهنگ ما تحت تاثیر بیشتری قرار گیرد. نظر شما چیست؟
نگرانی شما کاملا بهجاست. من گفتم این چالش است و خیلی هم سنگینتر از چالشهای قبلی، قضایای نظامی را میشود برخورد کرد. بچهها در جنگ نشان دادند میتوانند برخورد کنند، ولی در این قضیه باید با فکر جلو رفت. امثال مجله شما، و دلسوزان این مملکت باید به این قضیه توجه کنند و هشدارهای لازم را به دستاندرکاران بدهند و اگر احساس خطر شود، آن نهضتی که شما گفتید کاملاً ضرورت دارد. حضور جدی ما احساس میشود ما باید زبان خودمان را تقویت کنیم و حضورمان را در مجامع بینالمللی جهت حفظ فرهنگ خودمان تقویت کنیم. امیدواریم خود افراد در این زمینه وارد میدان شوند و دولت هم بهسرعت یک راهکار ملی برای این قضیه به تصویب برساند و پیاده کند.
- اشاره به راهکارهای ملی داشتید. خوب طبیعتاً در کشورهای دنیا وقتی یک راهکار میخواهد به صورت راهکاری ملی دربیاید، قبل از آن باید یک گفتوگوی ملی پیرامون آن شکل بگیرد. در این گفتوگوی ملی، دولت یک طرف قضیه و بخش خصوصی طرف دیگر است؛ جامعه مدنی یک طرف و نهادهای دانشگاهی هم یکطرف هستند، اینها در کارگاههای آموزشی مختلف، اجلاسهای مختلف با هم بحثهایی را انجام میدهند، هر بخشی, از منافع خودش در گفتوگوی ملی دفاع میکند و چیزی که حاصل این گفتمان است را به عنوان نتیجه اعلام و از آن دفاع میکنند. ما در کشور خودمان چنین کارگاههایی که بخواهد روی این قضیه کار کند کمتر میبینیم. از یک طرف هم دولت ما بیش از اندازه بزرگ شده و اقتصاد تقریباً در انحصار دولت است و بخش خصوصی ضعیف است، جامعه مدنی هم ضعیف است و در خیلی از موارد متاسفانه فرهنگی ایجاد نشده که دولت، مردم را طرف گفتوگوی خود قرار دهد. دیالوگ ایجاد نمیکند، دولت بیشتر مونولوگ ایجاد میکند و بخشنامه صادر میکند. به نظر شما در عصر ارتباطات اگر ما بخواهیم موفق باشیم بدون شکلگیری این گفتوگوی ملی میتوانیم در عرصه بینالمللی موثر واقع شویم؟
در اجلاس ژنو نگرانیهای عمدهای که داشتیم به نحوی در اعلامیه گنجانده شد، بحث حاکمیت ملی، بحث تنوع فرهنگی، بحث اخلاق، چیزهایی بود که کشورهای بزرگ خیلی دوست داشتند در اعلامیه عنوان نشود، ولی شد و این خیلی خوب بود. بنابراین موارد اصولی که ما و کشورهای امثال ما از آن نگران بودیم، در سطح خوب و پررنگی در بیانیه وارد شد. اما در زمینه بحث گفتوگوی ما، نسبتاً در زمینه این فناوری نسبت به فناوریهای دیگر که در کشور وجود دارد، مشارکت بیشتری میبینیم. من با دوستان مختلفی که در حوزههای مختلف کار میکنند در ارتباط هستم، میبینم همکاران و افراد دانشگاهی و هم خیلی از افرادی که در حوزه تحصیل میکنند، الان دستاندرکار این قضیه هستند و نظر میدهند. البته این صحبت جنابعالی که این مسایل باید در سطح وسیعتری بحث شود و راهکار ارایه شود، کاملاً درست است. همانطور که گفتم یک فرد مسوول یا یک جمع مسوولی به اعتبار کیفیتشان از طرف دولت حکم بگیرند، مقصودم همین بود. یک گروهی ایجاد بشود، یک مسوولی باشد که این بحثها را سازمان بدهد و نتایج را جمعبندی کند و به تصویب برساند و راهی اجلاس بینالمللی در تونس و جاهای دیگر شود و حرفش را به کرسی بنشاند. در بحثهای فنی تقریباً مسایل روشن است. یعنی کمبود نداریم و نیروهایمان خوب هستند، یک مقدار اعتبارات لازم دارد ولی بحثهای فرهنگی و اخلاقی و محتوایی کاربر است. ما به لحاظ محتوا، فرهنگی غنی داریم، مثلاً در همین اجلاس، کشورهای آفریقایی معمولاً به زبان فرانسه صحبت میکنند، زبان ملی ندارند، در اروپا هم همینطور، ولی کشور ما از نظر فرهنگی بسیار غنی است، حوزهای که فرهنگ ما میپوشاند، بسیار گسترده است. کشورهایی که نوروز را جشن میگیرند بسیارند، از هند و پاکستان، قزاقستان تا ترکیه و آذربایجان و... اینها همه حوزه فرهنگی ماست که شاید 300-400 میلیون جمعیت را بپوشاند و ما تأثیرگذار هستیم. همینطور در فرهنگ کشورهای اسلامی و ما در این زمینه هم افراد صاحبنظر کم نداریم، فقط همتی عالی میخواهد تا جمعی شکل بگیرد و دستورکار ملی نوشته شود. در واقع میشود گفت یک مدیریت قوی لازم دارد.
- شما بهعنوان یک شرکتکننده در اجلاس ژنو فکر میکنید این اجلاس چه تفاوت عمدهای با سایر اجلاسهای بینالمللی داشت؟
من در اجلاسهای بینالمللی زیادی نبودم که بتوانم تفاوتهای این اجلاس را بگویم، اما چند ویژگی داشت، یکی اینکه کشورهای بزرگ اقبالی نشان نداده بودند، من احتمال میدهم آنها میخواستند بگویند ما کار خودمان را میکنیم و کاری به کار شما نداریم، هرکاری میخواهید بکنید، بکنید. اما بههر حال خوب کوفی عنان حضور داشت، بیشتر کشورهای جنوب آنجا مشارکت داشتند که این هم شاید خواست خدا بود که اینها خودشان راحتتر با هم بتوانند حرفهایشان را بزنند. از نظر تعداد افراد شرکتکننده میشود گفت یکی از اجلاسهای عظیمی بود که تا حالا سازمان ملل برگزار کرده است. حدود 12-10 هزار نفر افراد رسمی کشورهای مختلف شرکتکننده، این کمنظیر است. فرصت خیلی خوبی فراهم کرده بود که میشود از این فرصت استفادههای خوبی کرد. بحث در ایران تقریبا بهصورت خودجوش شکل گرفت و آنجا هم تاثیر گذاشت. اگر مقداری کشور ما سازمانیافتهتر شرکت میکرد، شاید این تاثیرگذاری بیشتر میشد، آنجا میشد با ارایه یکسری کارگاههای آموزشی یا سخنرانیهایی که مسایل کشورهایی مثل ما را مطرح میکنند تاثیر بیشتری روی بیانیه گذاشت. البته هنوز امکان آن وجود دارد، بهشرطی که در این یکی دوماهه دولت کاری انجام بدهد.
- شما خودتان در چند کارگاه شرکت کردید؟ نظرتان چه بود؟
تعداد کارگاهها و سخنرانها زیاد بود که امکان شرکت در همهی آنها نبود. من مقداری به بحث رسانهها پرداختم، رسانهها در زمان فعلی از تاثیرگذارترین عناصر هستند و در مسایل مختلف IT تاثیرگذاریشان در حال افزایش است. یعنی بحث رسانههای نوشتاری را داریم، تلویزیون و اینترنت هم اضافه شدهاند، همگرایی بین آنها اتفاق افتاده و با این فناوری، این رسانهها در هر خانهای موجود هستند و هیچ کنترلی هم رویشان نیست. این بحث آنجا بهطور جدی در یکی از اجلاسهای فرعی مطرح شد و کشورهای مختلف از جمله کشور ما هم آنجا حضور داشت. روی این قضیه در کشور ما باید بحث جامعی بشود، تاثیر بحث رسانه در فرهنگ و اخلاق ما، خود را زیاد نشان میدهد، برنامههایی که ما در سطح ملی در داخل کشور داریم، بهکندی جلو میرود، باید توجه ویژهای به بحث تولید محتوا، زبان فارسی و فرهنگ ملی بکنیم. اجلاسهای فنی و تخصصی هم بودند که چیز جدیدی ارایه نمیکردند، ولی بحث همگرایی موبایل و اینترنت چیزی بود که در این اجلاس هم بود و در Telecom هم ارایه شده بود و بحث شبکهای کردن خدمات هم که شما در هر زمانی و در هر مکانی بتوانید به خدمات مختلف دسترسی داشته باشید که مطلب نویی نبود.
- بهنظر شما دستور کار گروه ایرانی در تونس باید چگونه باشد؟
طبق اعلامیه اصول و برنامهی عمل، یک سری برنامههایی برای تونس در حال تدارک است. اینکه تونس چقدر در این زمینه بتواند فعال باشد، جای بحث دارد. اصولا انتخاب تونس برای این قضیه خودش جای بحث دارد. به نظر من، ما در سطح ملی بعد از تشکیل یک گروه کار و توجهی که دولت و متخصصین و دستاندرکاران به آن نشان میدهند، منافع ملیمان را باید در اولویت قرار بدهیم. البته همه همینطور هستند. بنابراین ما منافع کشورمان و نظام را باید در اولویت قرار دهیم. این منافع کلان چیزی نیست که منحصر به کشور ما باشد و ما میتوانیم این را با کشورهای دیگر، مانند کشورهای اسلامی و کشورهای جنوب همگرا کنیم و اینرا بهعنوان دستور کار اجلاس تونس بقبولانیم. برای اینکه این کار انجام شود، باید چند اجلاس منطقهای یا بینالمللی را بهصورت فعال یا برگزار کنیم یا در آن شرکت کنیم. من پیشنهاد میکنم در سطح کشورهای اسلامی، این اجلاس برگزار شود و ما این را قبلا در اجلاس وزرای علوم فناوری کشورهای اسلامی که در زمستان گذشته در پاکستان برگزار شد، بهتصویب رساندیم و کشور ما میتواند پیشتاز شود و این اجلاس را برگزار کند و این همگرایی را تقویت کند. در آسیا و بهویژه در غرب آسیا، در حوزه فرهنگی خودمان، ما میتوانیم این تلاش را جدی داشته باشیم. در حوزه کشورهای جنوب هم ما با خیلی از کشورها اشتراک منافع داریم. با چین، هند و با خیلی دیگر از کشورهای امریکای لاتین میتوانیم همگرا باشیم.
- رسانهها باید نقش گستردهای را در روشن کردن اذهان مردم در زمینه اهمیت اجلاس تونس و مصوبات اجلاس ژنو و جزییات و بخشهای مختلف آن داشته باشند و میتوانند بحث را از حالت آکادمیک و مسوولین و سران به سمت مردم عادی کشور ببرند، رسانههای ما در این زمینه کمکار هستند و بحث را خیلی جدی نگرفتند، نظر شما چیست؟
بهجز اجلاس تونس، باید این پدیده بهطور جدی در سطح روزنامهها و صداوسیما پیگیری شود. بحث گفت و شنود ملی که شما گفتید، میتواند در اینجا شکل بگیرد یعنی در نشستهایی، این مساله به بحث گذاشته شود و از آن نتایجی استخراج شود که برنامهریزان ما چه در اجلاس تونس و چه در سطح ملی، به نتایج مفیدی برسند. با توجه به حفظ شرایط فرهنگی و اجتماعی خاص خودمان، نکتهای که بهنظر میرسد باید دقت شود، این است که ما باید شرایط ویژه فرهنگی جامعه خود را خودمان انتخاب کنیم نه اینکه بگذاریم به ما تحمیل شود. همچنین در شرایط خاص اقتصادی و فرهنگی خاص خودمان، یک نسخه پیچیده شده از خارج نباید به ما تحمیل شود. ما باید خودمان انتخاب کنیم. با محاسن این پدیدهی جدید و مواردی که میخواهد به هویت ما آسیب برساند، یک برخورد ویژه داشته باشیم. اینها مواردی هستند که باید در رادیو و تلویزیون به آن دقت شود و این دو ویژگی که گفتم هم در بخشهای سیاسی، امنیتی، اجتماعی و ... وجود دارد که الان همانطور که گفتید دقت لازم در رسانهها به آن کمتر میشود.
- در حاشیه اجلاس گروه ایرانی، چقدر با هم ارتباط داشتند و آنجا چه بحثهایی رد و بدل میشد و چقدر این بحثها مفید بود؟
کمتر برنامهریزی شده بود و بهعلت حجم سنگین کار و تعداد زیاد اجلاسها و کارگاههای تخصصی، امکان اینکه افراد با هم بنشینند و بحث کنند کمتر بود. بهخصوص گروهی از دوستان دقت داشتند که در اعلامیه اصول خدای نکرده چیزی بهضرر ما تصویب نشود، دیگر نمیرسیدند که با هم صحبت کنند. نکتهای که باید اضافه کنم این است که اینکه گروه در واقع خودجوش بودند. گروهی که روی اعلامیهها کار میکرد، حدود یکسال بود که بهصورت خودجوش با هم کار میکردند.
- ۸۴/۰۲/۱۲