رویای جاده ابریشم دیجیتال چین در خاورمیانه
آسیه فروردین – در طول سه دهه گذشته، MENA از منطقهای با اهمیت پیرامونی برای چین، به رتبهای بسیار بالاتر در محاسبات استراتژیک پکن دست یافته است. در طی آن زمان، چین روابط چندوجهی با تمام کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا ایجاد کرده و در عصری که رقابت استراتژیک جهانی ایالات متحده و چین در حال گسترش است، این کشور به تاثیرگذارترین بازیگر فرامنطقهای در کنار ایالات متحده تبدیل شده است.
سیر صعودی مشارکت چین در بازار خاورمیانه
روابط چین و خلیجفارس، بیانگر سیر صعودی و الگوی پیچیدهتر مشارکتهای چین در سراسر منطقه خاورمیانه و شمال آفریقاست که اشکال مختلف همکاری در داخل و خارج از بخش انرژی را دربرمیگیرد.
مشارکتهای انرژی، که به عنوان ستون فقرات روابط چین و خلیجفارس به شمار میروند، در طول سالها، به طور فزایندهای، پیچیدهتر و برای دو طرف، سودمند شدهاند. این همکاریها، اکنون شامل سرمایهگذاریهای مشترک بسیاری است؛ همکاری بین شرکتهای انرژی چین و خلیجفارس، سرمایهگذاری چینی در صنایع بالادستی خلیجفارس و انرژیهای تجدیدپذیر، سهام کشورهای عربی خلیجفارس در بازارهای پاییندستی چین مانند سرمایهگذاری توسط آرامکو سعودی در زمینه پالایشگاه و تاسیسات پتروشیمی در ژجیانگ و کویت در یک پالایشگاه ژجیانگ و همکاریهای نوپا در توسعه پروژههای هیدروژنی.
چین برای تبدیل شدن به بازار غالب صادرات نفت خام خلیج فارس، مقصد اصلی گاز طبیعی مایع قطر (LNG)، شریک تجاری پیشرو کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (GCC)، «راه نجات» برای ایران تحتتحریم شدید و نیز منبع ارزشمند سرمایهگذاری برای عراق شکننده است که در تلاش برای بازسازی اقتصاد خود و صادرکننده مهم اسلحه است.
از زمان راهاندازی BRI، توسط شی جینپینگ در سال 2013، فعالیتهای چین در خلیج فارس به مرزهای جدید، به ویژه توسعه زیرساختهای فیزیکی و دیجیتالی گسترش یافته است.
در چارچوب BRI قراردادهای ساختوساز چینی و سرمایهگذاری در پروژههای بزرگ زیرساختی در سراسر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و عراق افزایش یافته است. در حالی که روابط با عراق عمدتا از معاملات نفت در برابر پروژه، غالبا در زیرساختهای انرژی و ساخت مدرسه تشکیل شده، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بر ایجاد «هابهای تجاری» تمرکز کردهاند که توسعه بندر را با مناطق سرمایهگذاری، زیرساختهای شهر هوشمند و تولید و لجستیک ترکیب میکند.
سرمایهگذاری چین در کشورهای خلیج فارس
اخیرا سرمایهگذاریهای گسترده توسط کشورهای شورای همکاری خلیج فارس که به دنبال تطبیق فناوریهای مورد استفاده خود با تحول دیجیتال آتی هستند، انجام شده است. این موضوع، چشماندازهای جدیدی را برای همکاری چین و خلیج فارس باز کرده است. کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، پیشرفت سریع در بهکارگیری محصولات و خدمات دیجیتال داشتهاند.
نرخ ضریب نفوذ اینترنت و پهنای باند تلفن همراه و گوشیهای هوشمند در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، در سرتاسر جهان نسبتا مطلوب است. بانکداری دیجیتال و سیستمهای پرداخت به طور گسترده گسترش یافتهاند، تجارت الکترونیکی و سرگرمیهای آنلاین نیز گسترش یافته و استارتآپهای یونیکورن و بسیار جدید رشد کردهاند.
امارات متحده عربی، عربستان سعودی و کویت، هرکدام ابتکارات دیجیتالی مختلفی را به عنوان مولفه اصلی برنامههای چشمانداز 2030 مربوط به خود برای تحریک رشد و ارتقای اشتغال راهاندازی کردهاند.
امارات متحده عربی پیشگام در استقرار زیرساختهای مخابراتی پرسرعت است. چندین شرکت فینتک به امارات نقل مکان کردهاند. متا یک مرکز مجازی در قطر برای مشاغل کوچک و متوسط با وبینارهای آموزشی در زمینه بازاریابی دیجیتال ایجاد کرده است.
عربستان سعودی اخیرا مجوزهایی را به چندین شرکت برای ارایه خدمات دولتی دیجیتال اعطا کرده است. با این حال، انقلاب دیجیتال خلیج فارس، هنوز کامل نشده است. صنایع دیجیتال داخلی در مراحل اولیه توسعه هستند. داراییهای دیجیتال به طور کامل در بخشهای اقتصادی یکپارچه نیستند. ایجاد توده مهمی از استعدادهای دیجیتال منطقهای برای هدایت نوآوری و تولید منطقهای، همچنان در حال پیشرفت است.
عوامل شکوفایی روابط چین و خلیج فارس
ورود چین، هنگامی که ردپای دیجیتال آن در منطقه گسترش یافته، با معرفی جاده ابریشم دیجیتال (DSR) به عنوان شاخهای از BRI، در سال 2015 تسریع شده است.
از آن زمان، غولهای فناوری چینی از جمله علیبابا، شرکتهای تلکام بزرگ و فروشندگان زیرساخت، بهویژه هوآوی، در تحول دیجیتالی خلیج فارس مشارکت کردهاند که طیف وسیعی از فناوریها را از دستگاههای کاربر نهایی تا سرورها، زیرساختهای تلفن همراه و پلتفرمهای ابری ارایه میکنند.
در این میان چندین عامل باعث شکوفایی روابط چین و خلیج فارس شده است. فرصتطلبی چینیها یکی از آنهاست. چین از روابط مسموم ایران با ایالات متحده، ریسکگریزی شرکتهای غربی در عراق و تلاش گسترده بین کشورهای شورای همکاری خلیج فارس برای تعدیل نیروها استفاده کرده است. پکن به طرز ماهرانه، رقابتهای منطقهای مانند عربستان سعودی و ایران را مدیریت کرده است.
پکن یک مدل غیرسیاسی «بردبرد» متمرکز بر توسعه را پذیرفته و به عنوان جایگزینی برای رویکرد غربی به رهبری ایالات متحده ارایه کرده که آن را بیش از حد نظامیشده و مداخلهجویانه نشان میدهد. به نوبه خود، شرکای چین در خلیج فارس، الگوی مدرنیزاسیون سریع تحت رهبری دولت پکن و درآمدهای عمیق را جذاب یافتهاند. آنها BRI چین را با طرحهای متنوع اقتصادی چشمانداز 2030 سازگار میدانند.
با این حال، هجوم چین به خلیج فارس و خاورمیانه گستردهتر در بحبوحه تشدید رقابت استراتژیک جهانی ایالات متحده و چین صورت گرفته و آن را بیشتر شعلهور کرده است. به نظر میرسد از میان حوزههای مختلف تعامل چین با منطقه، پل دیجیتالی خلیج فارس که توسط شرکتهای فناوری چین ایجاد شده، بیشترین نگرانی را در بین سیاستگذاران آمریکایی برانگیخته است.
ایالات متحده با احتیاط از پیامدهای امنیتی و توانایی رو به رشد چین برای اعمال نفوذ بر اکوسیستمهای فناوری منطقه، عقبنشینی و یک کمپین «شبکه پاک» راهاندازی کرده که دولتهای منطقه را به تکاپو واداشته تا راههایی برای مقابله با فعالیتهای شرطبندی خود بیابند. در مجموع، اکنون خلیج فارس به عنوان یک عرصه مهم برای تشدید رقابت استراتژیک آمریکا و چین ظاهر شده و فضای سایبری منطقه، مرز جدیدی در این رقابت است.
نویسنده: جان کالابرز، استادیار دانشگاه آمریکایی واشنگتن دی.سی و محقق ارشد موسسه خاورمیانه
(منبع:عصرارتباط)
- ۰۱/۰۸/۱۸