صداوسیما چیزی از IT نمی داند
کافی است مشکلی در خودپردازها یا پوزهای یک بانک بروز کند تا صدا و سیما آنرا بزرگنمایی کرده و بدون کارشناسی لازم شروع به انتقاد و پخش اخبار نماید. متاسفانه بسیاری از رسانههای مکتوب که مدعی دارا بودن دانش و متخصصان لازم در زمینه فنآوری اطلاعات و بانکی و مانند آن هستند نیز دست کمی از فرزند دیداری و شنیداری خود ندارند. اشکال صدا و سیما در اینست که تهیه کنندگانش متخصص آن فن نیستند و درست است که از کارشناسان مختلف استفاده میکنند، اما طبق نظر خود محصول نهایی را ادیت و پخش میکنند و بصورت عمیق به مسایل نگاه نمیکنند. آنها به ریشهها نمیپردازند و اصولا دستمزدی که برای تهیه محصول خود میگیرند، وقت کافی برای بررسی ریشهها در اختیارشان قرار نمیدهد. آنها یک دوربین و میکروفن و یک مجری راه میاندازند و بی باکانه انتقاد مینمایند. گاهی موضوع برعکس میشود. شروع به تعریف و تمجید میکنند و از حد میگذرانند.
وضعیت بعضی از رسانههای مکتوب و مشهور نیز بهتر از سیمای جمهوری اسلامی ایران نیست. موارد زیادی اتفاق میافتد که در روزنامه ابرار اقتصادی یا عصر ارتباط رقمی عنوان شده و جای ریال با تومان عوض شده و آماری ارایه میگردد. در بالای مقاله ریال گفته شده و همان رقم در جای دیگر با تومان ارایه گردیده است. یا نظراتی توسط افراد جوان و همه فن حریف در باب بانک و بیمه و خودپرداز و غیره ارایه میشود که کاملا غلط است و کارشناسان امر را بی اطمینان کرده و مقالهها را کم ارزش کرده است. آنها یک خبرنگار غیر متخصص را برای کسب خبر میفرستند و او متن خبر را با اغلاط زیاد و گاهی فراموشی و گاهی غلط املایی و تایپی مینویسد و بدون تصحیح و ویراستاری تخصصی چاپ میکنند!؟ اگر خواننده یا بیننده وارد نباشد، اغلاط زیادی را باید باور کند و مانند فلیپ فلاپ بالا و پایین برود. خواندن مقالههای نیویورک تایمز، دِبنکر و فورچن کجا و خواندن مقالات مالی و بانکی نشریات ما کجا. نویسندگان مقالات و تهیه کنندگان صدا و سیمای خارجیها از متخصصانی هستند که تمام جامعه آنها را قبول دارند و حاضرند پای صحبت آنها بنشینند. اما اکثر نویسندگان مقالات ما را نه کسی برای آن تخصص که قلم میزنند میشناسد و نه کسی آنها را به عنوان کارشناس آن تخصص قبول دارد. متاسفانه خودشان نیز دلیل و مدرکی دال بر کارشناس بودن خود ندارند و به صرف آشنایی یا ارزان بودن، مقاله نویس شدهاند. البته آنها نیز همین پاتک را به ما هم میتوانند بزنند اما منصفانه بنشینند و فکر کنند و اگر اشکالاتی در کار خود دیدند آنها را اصلاح کنند تا رسانهای وزین داشته باشند. در غیر اینصورت شاید کسی چنین کند و بازار آنکه خوب نیست را کساد کند. کمترین ضرر درست ننوشتن، از دست دادن مشتری است.
میگویند خاصیت بلندگو (بخوانید رسانه) اینست که صدای ناحق شما را آنقدر بلند میکند تا کسی صدای حق دیگری را نشنود. متاسفانه این امر در مورد رسانههای ملی و غیر ملی ما عمومیت پیدا کرده و کسی نیست که بتواند صدای انتقادش را آنقدر بلند کند که دیگران آنرا بشنوند. معلوم نیست که در چه جایی باید مشکلات صدا و سیما و رسانههای مکتوب را بیان کرد و بر شمرد. اگر بطور دقیق به سیمای جمهوری اسلامی ایران نگاه کنید، حد اقل 150 قتل در هر هفته یک بیننده معمولی میبیند. مصاحبههای بی محتوا و فرمایشی زیادی که با هزینه زیاد پر میشوند و وقت عزیز بینندگان را پر میکنند بدون اینکه بصورت سریالی مشکل را بررسی و پیجویی کنند تا حل شود. تا چالهایی میبینند به سراغ انتقاد از شهرداری میروند اما چاههای عمیق بی اطلاعی و بی محتوایی خود را نمیبینند یا دستور دارند که نبینند!
صدا وسیما هنوز شجاعت ندارد عوارض تحریم را بر صنعت نرمافزار و سخت افزار و بانکی کشور بررسی کند و بگوید که چه ضرر هنگفتی به مملکت وارد میشود. اگر به همین منوال پیش رود، مخروبهای باقی میماند که امام زمان از نزدیکش هم رد نمیشود چه برسد به ظهور آن حضرت. احتمالا حضرتش وقتی ظهور میکند که دلایل غیبتش برطرف شده باشد.
اما چاره کار استفاده تمام وقت از کارشناسانی است که خبره کار بوده و تجربه کافی در آن امر داشته باشند. بیایید کمی بیشتر خرج کنید و بر محتوا بیافزایید. توزیع علم کافی نیست. تولید علم هم باید بشود. چطور است که برای مختار نامه سالها وقت و میلیارد تومان خرج میشود اما برای باروری مملکت و یافتن ریشههای مشکلات مالی و بانکی نباید خرج شود؟ آقایان و خانمها مسئول، با یکی دو سمینار و مقاله فرمایشی و تهیه شده ار روی خود سانسوری مشکل حل نمیشود غیر از سر پا ماندن شما از راه وصول هزینه تبلیغات.
منبع : ماهنامه راه راست
- ۸۶/۰۲/۲۴