ITanalyze

تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران :: Iran IT analysis and news

ITanalyze

تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران :: Iran IT analysis and news

  عبارت مورد جستجو
تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران

فناوری اطلاعات در آموزش و پرورش

| پنجشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۸۴، ۱۰:۵۶ ق.ظ | ۱ نظر

تکفا –گفت گو با علاقه مندان معاون وزیر آموزش و پرورش - حدود یک ماه است که به دنبال این گفت و گو هستیم. می‌دانیم که به واسطه‌ی زحماتی که در چند سال گذشته در رابطه با IT برای بحث تکفا کشیدید، سرتان خیلی شلوغ بوده و به خاطر وقتی که علیرغم این مشغله در اختیار ما گذاشتید، سپاسگزاریم.

در ابتدا لازم می‌دانم در مورد انجمن توضیحاتی بدهم. انجمن شرکت‌های انفورماتیک از سال 1373 کار خود را شروع نموده و در حال حاضر نزدیک به 600 عضو را به صورت یک انجمن صنفی در خود جای داده است. ما در زمینه‌ی آموزش، اینترنت، سخت‌افزار، نرم‌افزار و همه‌ی حیطه‌های کاری که انفورماتیک که اطلاعات آن در آخر مجله هست فعال هستیم. با سازمان‌های مختلف هم از لحاظ مشاوره و اطلاع‌رسانی و مواردی که به بخش خصوصی IT مربوط می‌شود. ارتباط داریم.

دوست داریم که آموزش و پرورش ما را به عنوان یک بازوی کمکی در پروژه‌های خود بپذیرد. ما خودمان را از شما جدا نمی‌دانیم و هر کمکی که در توسعه‌ی IT در آموزش و پرورش از ما برآید، دریغ نخواهیم کرد. به هر حال بچه‌های خودمان هم جزو این قضیه هستند.

در ابتدا، لطفاً خودتان را معرفی کنید و سابقه‌ی فعالیت‌هایتان را برای ما بنویسید.
آقای علاقه‌مندان: بسم‌ا...الرحمن‌الرحیم. جعفر علاقه‌مندان هستم، فارغ‌التحصیل مهندسی مکانیک از دانشگاه تهران در سال 1355 و کارشناس ارشد برنامه‌ریزی آموزش و پرورش هستم و نزدیک به 20 سال است که در زمینه‌های مختلف در وزارت آموزش و پروش اعم از آموزش فنی و حرفه‌ای، طراحی و اجرای آموزش متوسطه جدید و ... کار کرده‌ام و هم‌اکنون رییس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی در وزارتخانه هستم.
خانم عصاری: لطفاً در مورد فعالیت‌هایی که در سازمان در رابطه با IT صورت گرفته، بفرمایید.
آقای علاقه‌مندان: در مورد سابقه IT باید کمی به عقب برگردیم، چرا که در صورت ورود به بحث بدون بیان پیشینه جفایی بزرگ به IT کرده‌ایم.

از سال 1970 می‌توان گفت، تحولی دیجیتالی در دنیا اتفاق افتاد که تأثیر به سزایی در آموزش داشت. ما با یک تأخیر به این مسأله پیوستیم. سابقه امر هم بر می‌گردد به اینکه تصمیم گرفتیم در برنامه‌های درسی تحولی به وجود آید که مفهوم انفورماتیک را که در واقع مقدمه‌ی ورود به فهم IT است را آموزش دهیم و کاری کنیم تا اطلاعاتش در نسل پرورش‌یافته‌ی ما شکل بگیرد و خلاصه جایی برای آموزش انفورماتیک در بین برنامه‌های درسی باز کنیم. کار مؤثر با بررسی‌هایی از سال 1364 آغاز و با قراردادن درس رایانه به عنوان یکی از دروس دوره‌ی آموزش متوسطه در رشته‌ی ریاضی شکل گرفت. با تعبیری که در نظام آموزش متوسطه به وجود آمد می‌توان گفت درس مدل‌سازی انفورماتیک در این دوره به عنوان یک درس عمومی شناخته شد که هم‌اکنون هم در جریان است.

با توجه به تغییراتی که در محتوای آموزشی بعضی از دروس پیش‌دانشگاهی صورت گرفته است، درس‌هایی هم هستند که در موضع انفورماتیک نقش زیرساخت را بازی می‌کنند. چراکه به وجود آوردن یک زیرساخت ذهنی برای دانش‌آموزان بر هر امر دیگر سخت‌افزاری و نرم‌افزاری جدید مقدم بود. تا زمانی که دانش‌آموز با مفهوم گسستگی در ریاضی یا مفاهیم جدید ریاضی و منطق یا مثلاً الگوریتم آشنایی پیدا نکند. ورود او به موضوع آموزش رایانه یک ورود ناقص است. پس می‌توان گفت که آموزش و پرورش در طی این سال‌ها (قبل از طرح تکفا حدود 2 سال جریان دارد) دغدغه‌ی پیشینی نسبت به این موضوعات داشته و اگرچه با یک تأخیر ده، بیست ساله نسبت به آنچه انقلاب اطلاعات و انقلاب انفورماتیک نامگذاری می‌شود در کشور ما به وجود آمده ولی خوشبختانه آموزش و پرورش نسبت به این قافله خیلی عقب‌ماندگی ندارد. حتی در مقایسه با بعضی کشورهای مشابه خودمان یا حتی یک قدم جلوتر از ما، قدم‌های نسبتاً خوبی برداشته شده است، اگرچه کامل و کافی نیست و به تناسب زمان هم باید تحولات جدیدی به وجود بیاید.

با شروع طرح جدید آموزش متوسطه، این کار توسعه بیشتری پیدا نمود و همزمان با اجرای این طرح و به دلیل نیازهای گسترده‌ی آموزش و پرورش به اطلاعات، مؤسسه‌ای را در آموزش و پرورش ایجاد کردیم.

جامعه آموزش و پرورش، جامعه‌ی بسیار بزرگی است. از یک سو حدود بیست میلیون دانش‌آموز و از سوی دیگر 000ر060ر1 معلم و کار داریم. از طرفی مناطق بسیار پراکنده و متنوع جغرافیایی در کشور، سطح نیازهای متفاوت، تفاوت آموزش بین دختران و پسران، مناطق مختلف، ساختارها و شاخص‌هایی که آموزش و پرورش باید با آنها درگیر شود. همه‌ی این مجموعه اطلاعات مستلزم یک سیستم انفورماتیک به روز و کارآمد است. خصوصاً هنگامی که با طرح آموزش متوسطه واحدی را شروع کردیم، کنترل واحدها، درس، معلم و پیشینه‌ی تحصیلی دانش‌آموز و ضبط سوابق تحصیلی و موارد مشابه دیگر به شکل دستی اصلاً امکان‌پذیر نبود.

شما تصور کنید! در جامعه‌ای که حدود چهار و نیم میلیون دانش‌آموز وجود دارد و این دانش‌آموزان از مدرسه‌ای به مدرسه‌ی دیگر و از رشته‌ای به رشته‌ی دیگر جابه‌جا می‌شود. در دوره‌ی متوسطه حداقل حدود 130 رشته‌ی مختلف و گرایش در شاخه‌ی کار دانش، متوسطه نظری و متوسطه فنی حرفه‌ای، حتی در سطح عالی وجود دارد، دیگر کنترل دستی امکان‌پذیر نیست.

حدود 950 درس در دوره‌ی متوسطه سازماندهی می‌شود. این را در تنوع دانش‌آموزان ضرب کنید، ببینید چه حجمی از اطلاعات است که فارغ‌التحصیل شدن دانش‌آموز و پیشینه‌ی تحصیلی‌اش وابسته به این اطلاعات است.

در همان مقطع به موازات طرحی را برای سیستم MIS وزارتخانه تهیه کردیم. چرا که پیشینه‌ی نیروی انسانی، ورود و تقاضای نیروی انسانی، پرداخت حقوق، جابه‌جایی نیروی انسانی از یک شهر به شهر دیگر و بحث‌هایی از این قبیل و سیستم بزرگی که اطلاعاتی این‌چنین دارد و اساساً اطلاعات در آن تولید می‌گردد، اگر مبتنی بر این اطلاعات تصمیم‌گیری نشود، هرگز قادر نخواهیم بود که چنین سیستم بزرگی را مدیریت کنیم.

در سال 1369 طرحی را به عنوان طرح جامع انفورماتیکٍ وزارت آموزش و پرورش مطالعه کردیم و برنامه‌ریزی آن از سال 1370 عملاً آغاز گردید. به موازات آن در طرح متوسطه هم درس‌های مربوط به موضوعات تحصیلی، برنامه‌ریزی درسی و نمره و مسایلی از این قبیل در جریان بود.

امروز به جرأت می‌توانم بگویم که تنها دستگاهی هستیم که به طور کامل یک سیستم MIS در آن مستقر است. حقوق توسط این سیستم پرداخت می‌گردد. جابه‌جایی معلم توسط این سیستم عملیاتی می‌شود. ارزش‌یابی توسط این سیستم انجام می‌گردد. نمره توسط این سیستم کنترل می‌شود و پایگاه‌های اطلاعاتی که ما در اختیار داریم، یک زیرساختی است که در طی حدود 8، 9 یا 10 سال برای عملیاتی کردن به وجود آمده است. در حالی که ما فاقد هرگونه زیرساختی بودیم.

شما مطلع هستید که وقتی ما در انفورماتیک از مدیریت بر اطلاعات صحبت می‌کنیم، زیرساخت نظریه‌ی این فکر یک طرز تلقی است که آدم و انسان در آن مهم‌ترین عنصر کلیدی برای تصمیم‌گیری‌ها است و اگر کسی با چنین طرز تلقی وارد موضوع انفورماتیک نشود، می‌توان گفت که راه خطا رفته است.

زیرساخت گسترش اطلاعات بدنه‌ی آموزش و پرورش یا لااقل بدنه‌ی اداری و ستادی آن، از سطح وزارت تا دورافتاده‌ترین منطقه‌ی آموزش و پرورش است. چنانچه شما به هر منطقه‌ی دورافتاده‌ی آموزش و پرورش مراجعه نمایید، خواهید دید که این سیستم انفورماتیک در جریان است و با این سیستم کار می‌کنند. با این سیستم حقوق پرداخت می‌شود و با تغییر قوانین و مقررات و ضوابط و درجه‌بندی و ضرایب و این چیزها، مزایا پرداخت می‌گردد.

خاطرم هست گاهی اجرای یک حکم قانونی و صدور احکام جدید برای معلمان، یک سال به طول می‌انجامید و این یک نوع تضعیف حقوق آنها و یک نوع تأخیر در انجام رسالت و عملیاتی بود که باید نسبت به پرسنل‌مان داشته باشیم.

امروز شما به هر نقطه‌ای که در آموزش و پرورش مراجعه کنید، این سیستم می‌تواند به عنوان یک سیستم عملیاتی کار کند و ما به آن سیستم «بگفا» می‌گوییم. تا این سیستم اجازه ندهد، حقوق پرداخت نمی‌شود و کسی جابه‌جا نمی‌گردد. این سیستم باید همه‌ی کارها را عملیاتی کند و این اطلاعات باید برای سیستم شناخته شده باشد. در این سیستم است که معلم به مدرسه تخصیص پیدا می‌کند، نیروی انسانی تخصیص پیدا می‌کند. نسبت‌ها سنجیده می‌شود و ارزیابی می‌شود.

ما برای برنامه‌های بلندمدت یا کوتاه‌مدت آموزش و پرورش، یک مجموعه اطلاعات به روز داریم. در حالی که اطلاعات آموزش و پرورش تا قبل از اجرای این سیستم حداقل با 2 یا 3 سال تأخیر تولید و عملیاتی می‌شد. شما می‌دانید 3 سال تأخیر در سیستم‌های بزرگ معنای فاجعه‌آمیزی می‌تواند پیدا کند.

پس ورود ما به بحث انفورماتیک، به لحاظ به کارگیری آن در خود آموزش و پرورش و راه‌اندازی یک سیستم مدیریت بر مبنای اطلاعات، یک پیشینه‌ی تقریباً 12-10 ساله دارد و به لحاظ ورود ما در موضوعات آموزش هم باز از نظر ما خیلی جدید نیست. چنانکه در وزارت آموزش و پرورش قبل از اینکه IT و بحث‌های دیگر به این شکل، مطرح باشد و یا دنیایی به نام دنیای Web به وجود بیاید، تلاشمان این بود که بتوانیم تدریس و موضوع تدریس را از طریق سایر رسانه‌ها به غیر از کتاب درسی تسهیل کنیم و این فرهنگی که تنها، کتاب درسی را به عنوان منبع معرفی می‌کند. بتوانیم این منبع را متنوع کنیم. تنوع‌بخشی به منابع، یکی از سیاست‌هایی بوده که در طی این سال‌ها در وزارت آموزش و پرورش انجام شده و هم‌اکنون نیز با سرعت ادامه دارد.

در حال حاضر کمتر درسی است که برایش نوار آموزشی نداشته باشیم. تقریباً مجموعه‌ی دروس ما در طی این سال‌ها با یک سیستم «مولتی‌مدیا» مواجه بوده و این سازمان در جهت به روز کردن سیستم‌های آموزش و ورود در ساختن نرم‌افزارهای متناسب با برنامه‌های درسی تلاش کرده است. پس باز هم این امر از نظر ما جدید نیست؛ یا به عبارت دیگر در بحث به کارگیری IT در آموزش یا برای آموزش در وزارت آموزش و پرورش یک پیشینه‌ی قبلی وجود دارد.

امروزه تمام دستگاه‌های اجرایی کشور در مواجهه با IT، یک‌وجهی هستند. به این معنا که در این دنیای جدیدی که به وجود آمده، می‌خواهند این را به کار بگیرند تا کار خودشان را تسهیل کنند. در صورتی که آموزش و پرورش در برخورد با IT دووجهی است؛ یعنی هم باید این کار را انجام دهد و هم موظف است که کسانی را که در این سیستم درس می‌خوانند مهیا کند تا توانایی کارکردن برای دیگران را داشته باشند؛ یا حتی می‌شود گفت «سه‌وجهی است!». یعنی باید خودش به کار گیرد، این مهارت را به دیگران انتقال دهد، روش‌های و مهارت‌های تدریس را بر این سیستم مبتنی کند. سه وجه کاملاً متفاوت است. اولی مدیریت بر اطلاعات است که MIS است. دومی آموزش IT است و سومی آموزش به طریق IT.

ما با یک موضوع سه‌وجهی در آموزش و پرورش مواجهیم. در وجه اول (MIS) عرض کردم که وزارتخانه یک سابقه‌ی ده‌ساله دارد. در وجه دوم که آموزش شاگردان است، این هم سابقه‌اش از سال 1364 شروع می‌شود. با تحولاتی که در آموزش متوسطه به وجود آمد می‌توان گفت رشته‌های متنوعی در این بخش به وجود آمدند که الان فارغ‌التحصیلان کار و دانش در رشته‌ی کامپیوتر و نرم‌افزار به سرعت جذب بازار می‌شوند و در واقع ما خودمان استفاده‌کنندگان از فارغ‌التحصیلانمان هستیم.

سومین مطلب که پیچیده‌ترین بخش کار است، این است که ما می‌خواهیم آموزش به طریق IT را توسعه بدهیم. مفهوم این آموزش الکترونیک و آموزش از راه دور است. مفهومش بهبود روش‌های تدریس از طریق خودآموزی از راه IT است و بهبود روش‌ها از طریق تولید در محیط web است و اینکه معلم توانا شود تا برنامه‌ی درسی‌اش را در محیط «وب» و متناسب با شاگرد تولید کند.

می‌خواهم بگویم که این یک فرصت استثنایی برای حرف‌های آرمانی ما است. ما می‌گوییم که آموزش و پرورش یک محیط انسانی است که انسانی، باید بتواند به دیگران نگاه کند و انسانی آموزش بدهد. نمی‌خواهیم ابزاری آموزش دهد. این بحث عمیق یک پیشینه‌ی فلسفی و نظری دارد که هر کس بتواند متناسب با استعداد خود آموزش ببیند. در دنیای معاصر بعد از انقلاب صنعتی هرگز برای این امر بستری ایجاد نشد. این آموزش مدرسه‌ای که امروزه داریم، آموزش دوران صنعتی است و مبتنی بر یک رویکردی که به تولید کلان فرد ماهر و باسواد می‌پردازد و این مدارس این‌گونه به وجود آمده است. بچه‌ها را 30 نفر، 30 نفر، 40 نفر، 40 نفر در کلاس‌ها می‌نشانند. در حالی که شما می‌دانید بچه‌ها علایقشان متفاوت است. انگیزه‌ها و استعدادها و خواسته‌هایشان مختلف است و هرگز یک نظام آموزشی به شکل آرمانی خودش حتی تا امروز قادر نبوده که به هر کسی متناسب با خودش و تناسب نیاز، انگیزه و پیش‌دریافت‌ها آموزش بدهد. این نظام مدرسه‌ای در واقع در همه‌جای دنیا یک تولید کلیشه‌ای دارد. البته این تولید نوعش فرق می‌کند. در غرب یک جور است، در شرق یک جور است، در ایران یک جور است، کشورهای آسیایی جور دیگرند، اما در اینکه تولیدشان کلیشه‌ای است هیچ تردید نکنید. همه‌ی بچه‌ها با استعدادهای متنوع را می‌نشانند روی صندلی. برخی‌ها را متوقف می‌کنند، بعضی‌ها را هم عبور می‌دهند. اگر بپرسیم که چرا این فرد متوقف شده، مثلاً می‌گویند که این فرد در درس ریاضی نمره نیاورده است. اگر سؤال کنیم که این دانش‌آموز ممکن است استعداد آموزش ریاضی را به طریقی که شما یاد می‌دهید نداشته باشد، ولی استعداد یادگیری روزنامه‌نگاری، عکاسی یا بسیاری از چیزهای متنوع دیگر را داشته باشد. پس چه طور متوقفش می‌کنید؟ این تنها سؤالی است که نظام تعلیم و تربیت جهانی اصلاً برایش پاسخی ندارد و تا امروز هم نداشته است! با این مفهوم که در واقع در محیط انسانی، انسانی نگاه می‌کنم، در واقع می‌خواهیم بگوییم دنیای web به عنوان یک منبع انرژی‌زا به ما امکان جدیدی می‌دهد و می‌تواند ما را قادر کند تا نظام آموزشی به تناسب خواست‌ها و نیازها و به تنوع دانش‌آموزان به سراغشان برود و آموزشی متناسب با نیاز به آنها ارایه دهد.

به این علت است که عرض می‌کنم اگر IT در هیچ دستگاهی جنبه‌ی راهبردی (استراتژیک) نداشته باشد در آموزش و پرورش موضوعی راهبردی است. در تدریس و آموزش و پرورش اگر قرار باشد از انسانی‌ترین خصلت‌ها برخوردار شویم، این نظام به عنوان یک نظام یکپارچه، مستلزم به کارگیری این ابزار است و این بستر، بستری است که امروز این امکان را به وجود می‌آورد و ما هستیم که باید از آن استفاده کنیم، که بحث دیگری است. به هرحال به عنوان یک بستر این امکان به وجود آمده است که هر کس، در هر سن، در هر جا و به تناسب هر ذایقه‌ای آنچه را آموزش ببیند که انسان طلب می‌کند. می‌شود گفت که ما از این نظر در بهشت برین دنیا هستیم. چون واقعاً مقصد نهایی در آموزش و تعلیم و تربیت این است که استعدادهای افراد را پرورش دهیم و در واقع متناسب با این استعدادها به آنها خوراک فکری برسانیم. به این لحاظ، راهبردی است. از سوی دیگر این ایده‌آل یک تهدید جدی است. یعنی در این بستر سه‌وجهی قطعاً بدانید که هیچ دستگاهی به اندازه‌ی ما تهدید نمی‌شود. اگر می‌گویید هویت! اگر می‌گویید زندگی! اگر می‌گویید جهانی شدن! اگر می‌گویید زندگی با دیگران! اگر می‌گویید دنیای صلح! هر کدام از این مفاهیمی که می‌گویید مفهوم سیاسی یا مفهوم اقتصادی یا اجتماعی است. اگر ما قدرت مشارکت در این دنیا را به عنوان یک نیرو و مجموعه‌ای که خواست‌هایی دارد و برای این خواست‌هایش توانایی برنامه‌ریزی دارد، دنبال نکنیم، طبیعتاً دیگران خوراک ما را خواهند ساخت و به ما خوراک فکری خواهند داد. هم زبان و هم هویت و فرهنگمان را تهدید خواهند کرد. به عبارت دیگر ما با یک پدیده‌ی کاملاً چندوجهی روبه‌رو هستیم. این بستر، بستری است که می‌تواند حضور انسانیِ انسان را بیشتر کند. یعنی به تناسب نیاز هر کس به او پاسخ می‌دهد. اما وقتی من مشارکت نکردم و به تناسب فرهنگم، دانشم، عمق خواست‌های ارزشی خودم یا مطالبات دانشم از این دنیا طلب نکردم، مشارکت و تولید نکردم، دیگران تولید نمی‌کنند و این همان جایی است که دنیای بزرگ ما که دارای فرهنگ متنوع است، به یک دنیای کوچک یعنی همان دهکده‌ای که آقایان از آن اسم می‌برند، تبدیل شود. یک دهکده‌ی کوچک که همه به دنبال ایجاد یک نوع فرهنگ هستند. نسل گذشته را، هویت و فرهنگ گذشته را به مخاطره می‌اندازند. من این مطلب را به این دلیل عرض می‌کنم که تا امروز که به موضوع IT پرداخته شده، در واقع از یک وجه به آن نگاه شده است. آن وجه تکنولوژیکی، وجه تسهیل‌کننده و وجه رقابتی آن در دنیای آزاد است. امروز که اقتصاد آزاد مستلزم مبادله‌ی اطلاعات است. این اطلاعات اگر به تناسب در اختیار همگان قرار نگیرد، در واقع یک فرصت از آنها سلب شده؛ این دیگر نهایتش هزینه‌ی اقتصادی است که شما می‌پردازید.

ما از وجه انسانی این دنیا اگر نسبت تعریف‌شده‌ی خودمان را نداشته باشیم، یا از مشارکت کنار بکشیم، یا مشارکت را بد بفهمیم، یا استفاده از این ابزار را به جامعه بد تفهیم کنیم یا خودمان بد فهمیده باشیم، دچار یک خسران مضاعف خواهیم شد. خسران مضاعف این است که هم تاریخ و هم هویت و فرهنگمان و همه‌ی گذشته‌مان را به سادگی از دست می‌دهیم. نسل آتی بالاخره معطل نمی‌ماند. نسل آینده از ما جلوتر است. نسل جوان در فهم این پدیده از ما جلوتر است. دسترسی هم به سادگی امکان‌پذیر است. شما می‌دانید که در این زمان دیگر هیچ دیواری وجود ندارد و تمام دیوارها در حال فروریختن است و تنها دیواری که دیوار بین ملت‌ها را تشکیل می‌دهد، دیوار هویت فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و اعتقادی و گذشته است. لذا در فرصت باقی مانده باید وارد شویم، بفهمیم، استفاده کنیم و تولید کنیم. تأکید می‌کنم تولید کنیم و تولیدکردن مستلزم نیروی ماهر است. باید این محیط را بفهمد و متناسب با این محیط برای آن دانش‌آموزی که استعدادها، خواسته‌ها و ذایقه‌هایش متفاوت است بتواند تولید کند. لذا می‌خواهم بگویم آموزش و پرورش یک راه بدون بازگشت دارد؛ اگر مشارکت نکند، در واقع نسل آتی از او جلو می‌افتد و فرهنگ و هویتی را خواهد گرفت که دیگران برایش تولید کردند! لذا راه بدون بازگشتش این است که در این امر مشارکت کند. چنانچه بخواهیم بگوییم در بین سازمان‌های مختلف یک جامعه‌ی مدنی در مواجه با پدیده IT کدام سازمان حساس‌تر و رقابت‌انگیزتر است، دستگاه آموزش و پرورش است. چراکه هم می‌تواند این مسئله را تسهیل کند و به نفع محیط و فرهنگ خودش مصادره کند و هم می‌تواند بی‌تفاوت باشد. دیگران، این نسل، این کشور و این هویت را به نفع خودشان مصادره کنند. به میزانی که ما مشارکت کنیم، زبانمان (زبان فارسی) جا باز می‌کند؛ به همین دلیل است که امروز می‌گوییم در بین زبان‌ها، محیط وب را که می‌خواهیم بشناسیم، الزاماً باید انگلیسی بدانیم و در آن هیچ تردیدی نداریم؛ ولی آن سوی قضیه هم این است که برای این کار در برنامه‌های درسی‌مان تجدیدنظر کنیم که بالاخره بچه‌ها یک حدی از زبان را بدانند تا بتوانند در این دنیا وارد شوند. ولی از طرف دیگر اگر نتوانیم به زبان فارسی تولید کنیم و در این محیط قرار بدهیم، آن وقت پدیده‌ی تنوع زبانی را به یک‌زبانی تبدیل می‌کنیم و آن همان چیزی است که یک جهان را به یک دهکده‌ی کوچک و آن هم یک دهکده‌ی فرهنگی کوچک تبدیل می‌کند. ما می‌توانیم دهکده‌ی اقتصادی کوچک داشته باشیم، اما نمی‌توانیم دهکده‌ی فرهنگی کوچک داشته باشیم. در یک دنیای بزرگ که تنوع فرهنگ‌ها و تنوع زبان‌ها و ارزش‌ها در آن پایدار است، باید هم به ارزش‌های دیگران احترام بگذاریم و هم به ارزش‌های خودمان. ولی فقط احترام نیست! باید بتوانیم برای عرضه‌ی ارزش‌های خودمان از این محیط به خوبی سود ببریم. این امر اولاً مستلزم فهم خود پدیده است و سپس افزایش مهارت معلم. سپس یک زیرساخت فلسفی دارد که می‌شود سؤال کرد که زیرساخت نظری و فلسفی این پدیده کجاست؟ در طرح تکفا می‌شود این سؤال را طرح کرد. دوم این است که این پدیده یک زیرساخت علمی دارد که مستلزم نیروی ماهر است. نیروی ماهر پرورش می‌دهیم که این موضوع را بفهمد. این نباید خودش پروسه‌ای از وابستگی‌های جدید را برای ما ایجاد کند. ما باید به توان و تناسب خودمان تلاش کنیم تا در این محیط وارد شویم. نکته‌ی سوم این است که آن را برای آموزش هر کس، در هر جا، هر زمان و هر سن به تناسب ذایقه‌ها و سلیقه‌های مختلف به کار گیریم و این امر مستلزم آن است که ما منابع درسی‌مان را متنوع کنیم. می‌توانیم یک مقدار از شیوه‌های گذشته دست بکشیم. یعنی باید بتوانیم یک نوسازی انجام دهیم. به این ترتیب من عرض می‌کنم که این پدیده یک پارادایم است. این صحبت در آموزش و پرورش دقیقاً یک پارادایم است و همه چیز نیازمند تجدیدنظر است! در همه‌ی موضوعات و در همه‌ی برنامه‌ها؛ تا بتوانیم به شکل شایسته‌ای استفاده کنیم، والا نقش ابزاری پیدا می‌کند. بعد شما می‌دانید وقتی که تکنولوژی را با جنبه‌ی ابزاریش در کشورمان وارد می‌کنیم، با ماهیت انتقال و فهم دانش عمل نمی‌کنیم. ابزارها به سرعت کهنه می‌شوند. ما سر جای خودمان می‌مانیم و دنیا جای خودش می‌ماند و نمی‌توانیم این پدیده را با این شکل به کار گیریم و به انفعال کشیده می‌شویم.
خانم عصاری: تهاجم فرهنگی هم اینجا مطرح می‌شود. اینکه ابزار کهنه می‌شود، یک طرف قضیه است، بحث اصلی این است که ما محتوا را نداشته باشیم و ...
آقای علاقه‌مندان: بله، آن طرف محتوا را می‌سازد. دنیا برای ما کار می‌کند. اصلاً انتظار نداشته باشید که وقتی ما متوقفیم، دیگران هم خواب باشند! اصلاً این طور نیست. دنیا روی موضوع فرهنگ قطعاً برنامه دارد. من این را به این دلیل عرض می‌کنم. روی موضوع فرهنگ، دین، زبان یعنی اینهایی که مربوط به هویت‌های فرهنگی متفاوت در عرصه‌ی دنیا است، برنامه دارد. به همین دلیل است که شما می‌بینید چینی‌ها به شدت مراقبت می‌کنند و این پدیده را دنبال می‌کنند که زبان چینی باید در این محیط قابل تولید باشد. یعنی اگرچه ما به زبان‌های دیگر نیاز داریم، ولی هیچ صاحب قدرتی، صاحب فرهنگی، عرصه‌ی تک‌زبانی را برنمی‌تابد. پس این ابزار در اختیارمان است. باید بتوانیم زبان فارسی را متناسب با استانداردهای این محیط به کار بریم. باید به تناسب این محیط بتوانیم برنامه‌ی آموزشی‌مان را متحول کنیم. سیستم‌های ارزشی‌مان را متحول کنیم. دانش حرفه‌ای معلم را عوض کنیم. تولید دانش در این محیط به همان اندازه که برای همه لازم است، برای معلم واجب است. یعنی این محیط به سادگی در اختیار معلم است و یک برنامه درسی را که می‌خواهد سر کلاس عرضه کند، در این محیط بسیار متنوع‌تر و پویاتر ارایه کند. یعنی عمق و وسعت یادگیری را عوض نماید.

دنیای بچه‌ها را بتواند کاملاً به یک دنیای جدید تبدیل کند. نمی‌توانیم بی‌تفاوت باشیم. اینجا مهارت معلم نقش اول را دارد. استفاده از موضوع تجدید نظر در برنامه‌های درسی به عنوان یک رویکرد، یک بحث جدی است و می‌توان گفت ما به این دلیل است که روی این پروژه باید کار مفصلی انجام دهیم. همان طور که گفتم در طول بیست سالی که در آموزش و پرورش کار می‌کنم، این نقطه را حساس‌ترین نقطه و چهارراهی می‌بینم که آموزش و پرورش در طول تاریخ آموزش مدرسه‌ای در ایران تا امروز با آن مواجه شده است. یعنی هیچ گذری برای ما از این گذر تعیین‌کننده‌تر نیست. به همین دلیل می‌گوییم برای آموزش و پرورش نقش استراتژیکی دارد و اگر دولت، مردم و مجموعه‌ی کسانی که در امر آموزش مداخله دارند، به این مسئله توجه نکنند، همه‌ی دنیای ما که نو شود، دنیای فناوری نو شود، اقتصادمان نو شود، بانک دیجیتالی راه بیافتد، اقتصاد دیجیتالی را راه بیاندازید. تمام اینها که انجام شود، اگر آموزش و پرورش در این مسأله مداخله نداشته باشد، هیچ طرحی از این تکنولوژی جدید نخواهیم بست! و در این رقابت جدید هم هیچ سهمی به عنوان ارزش افزوده‌ی نهایی نخواهیم داشت. ارزش افزوده‌ی کار، دانایی و خلاقیت و در نهایت کاری است که بیشتر انسانی است و بیشتر به خلاقیت انسان و ماهیت او توجه دارد. از آن ارزش اضافی تولید نخواهیم کرد و در اقتصادمان هم هیچ نقشی نخواهد داشت. به همین دلیل است که ما واقعاً در حدی که توانستیم در این پروژه تلاش کردیم، مشارکت بکنیم و به هر حال قدمی برداریم.
آقای مظلوم: جناب مهندس، همان طور که خودتان فرمودید، در بحث MIS آموزش و پرورش کارهایی انجام داده و خوب هم بوده، در مقایسه با سایر وزارتخانه‌ها، موفق‌تر هم عمل کرده است. حداقل همین بحث ثبت و ربط وضعیت دانش‌آموزان و انتقال معلمین و ... . به هر حال اقداماتی که جای تقدیر و تشکر دارد. انشا‌ءا... که بیشتر از این توسعه یابد. اما بحث دیگری که در ما خیلی مشتاق هستیم در مورد آن صحبت شود، بحث آموزش IT است. چقدر در این زمینه جلو رفتیم یا می‌توانیم جلوتر برویم؟ یا حتی بهتر است سؤالم را این طور مطرح کنم که آیا روندی که در پیش داریم، مثمر ثمر است؟ آیا دنیا نیز با این سرعت پیش می‌رود؟
آقای علاقمندان: خیر. من اعتقاد دارم که IT به عنوان رویکرد باید انتخاب شود نه به عنوان درس. اصلاً درسی به نام IT معنی‌دار نیست. اگر گفتیم رویکرد یعنی همه‌ی دروس باید بتوانند در این محیط خودشان را تعریف کنند و با این موضوع آمیخته شوند.
آقای مظلوم: به هر حال یک فناوری وجود دارد. من یادم می‌آید که آن موقع که مدرسه می‌رفتیم، رشته‌ها شامل علوم انسانی، اقتصاد نظری، ریاضی و تجربی بود. تصور من این بود که اگر کسی رشته‌ی تجربی را انتخاب می‌کند در آینده باید پزشک شود. حالا یک بخش کار و دانش به وجود آمده که فارغ‌التحصیلان آن - به عنوان دیپلمه‌های کامپیوتر - به راحتی می‌توانند در این فضایی که بی‌کاری حرف اول را می‌زند، شغلشان را پیدا کنند. سپس ما با یک شغل جدید و یک فرهنگ جدید روبرو هستیم که باید نیرویش تربیت شود. آیا به نظر شما ما در این زمینه خوب عمل کردیم؟
آقای علاقمندان: به نسبت دنیا خیر. من اعتقاد ندارم به نسبت کشورهای مشابه خودمان عقبیم، ولی ممکن است 5 سال دیگر کاملاً عقب باشیم. دنیا دو وجه را انتخاب کرده است. یک وجه این است که برای این سطوح حرفه‌ای و مشاغل جدیدی که در حال به وجود آمدن است، متخصص به وجود بیاورد که ده‌ها شغل در اثر این پدیده در جامعه‌ی امروز به وجود آمده است. به عنوان مثال زمانی که تلفن همراه تازه عرضه شده بود، مراکز تعمیر آن معدود بود، اما شما امروز جایی را پیدا نمی‌کنید که در آن تلفن همراه خرید و فروش نشود، عرضه نشود و یا تعمیر نشود؛ در هر شهرستانی وجود دارد. اینها مشاغل جدید هستند. از این موضوع تنها 8-7 سال گذشته است. ببینید چقدر شغل به وجود آمده است.

ما به عرصه‌ی ماهوی کار که بیشتر نرم‌افزاری است و به آن اشاره نکرده‌ایم، نپرداخته‌ایم. اگر بازار تولید برای نرم‌افزار ایجاد شود، معتقدم که ما ایرانی‌ها استعداد و قابلیت این را داریم که در این بازار تولید - لااقل به نسبت جمعیت‌مان - مشارکت جدی داشته باشیم. یک کشوری مثل هند یک هدف 8 میلیارد دلاری را برای تولید نرم‌افزار انتخاب می‌کند و برای سال 2015 آن طور که مطلع هستیم یک هدف 83 میلیارد دلاری را انتخاب می‌کند. چرا؟ برای اینکه به هر حال به این قابلیت‌ها توجه کردند اما در همان هند بلافاصله برحسب یک اطلاع دقیق 150 مرکز آموزش عالی برای آموزش IT تهیه دیدند.

در دانشگاه‌های ما برای اینکه یک برنامه‌ریزی شود، باید چقدر مشکلات را از سر راه برداریم. به عنوان مثال ما با بخش خصوصی چه کردیم؟ هرگاه دولت خواست رقیب بخش خصوصی شود، بخش خصوصی را نابود کرده است. این اعتقاد شخصی من است. من هم‌اکنون در یک دستگاهی کار می‌کنم که خیلی نسبتی با بخش خصوصی نداریم. آموزش و پرورش در تمام دنیا دولتی است. ولی در همین پدیده‌ی IT تقریباً سیاست‌گزاری ما متمایل به این بوده که تقریباً اکثر قریب به اتفاق موضوعاتی که کار می‌کنیم، تلاش کنیم بخش خصوصی متشکل به وجود بیاید. چرا که به خواسته‌ی ما بتواند جواب دهد. ما برای اینکه بخش خصوصی را راغب کنیم، 2 جشنواره‌ی نرم‌افزار تولید کردیم که از طریق تولید نرم‌افزار برای آموزش، شروع به مشارکت کند. از این طرف باید بستر را آماده کنیم تا مدارس این نرم‌افزار را بگیرند و استفاده کنند. چون بخش خصوصی باید به اقتصادش فکر کند. از این طرف باید حمایت کنیم تا تمام اینها شروع به تولید نرم‌افزار کنند. یک روز ما خودمان فیلم تولید می‌کردیم، نرم‌افزار تولید می‌کردیم، الان این کار را نمی‌کنیم چون هر تولیدی باید به بخش خصوصی برود. در واقع باید انگیزه‌هایش به وجود بیاید و بخش خصوصی این کار را شروع کند. ما یک جشنواره نرم‌افزار که می‌خواهیم برگزار کنیم، چند 10 میلیون توان برای ما هزینه دارد، ولی این کار را کردیم. یا در موضوع آموزش معلم که شما مطلع هستید، شاید برای اولین بار در تاریخ آموزش و پرورش، آموزش معلم را با بخش خصوصی انجام می‌دهیم. وقتی که من می‌خواستم این بخشنامه را ابلاغ کنم، همه اعتراض می‌کردند. در همین محیط آموزش و پرورش، ما محیط فرهنگیمان را باید یک مقدار آماده کنیم. امروز در اغلب نقاط کشور حدود 000ر70 معلم را در آموزش دارم که در تاریخ کشور بی‌سابقه است. چگونه ممکن است این کار تحقق پیدا کند؟ خوب تلاش کردیم اعتباری را که می‌گیریم در بخش خصوصی تزریق کنیم. اگر بخش خصوصی شروع به تجهیزشدن کرد، مطمئن باشید که فشار، هوش و حواس نیروی انسانی آموزش و پرورش را هم سر جایش می‌آورد.

یعنی وقتی که تخصص در بازار طالب پیدا کرد، مراجعه به مدرسه‌ی کار و دانش سه‌برابر می‌شود. وقتی ظرفیت ثبت نام ندارد، باز هم بخش خصوصی شروع به تشکیل شدن می‌کند. چنانچه شما نگاه کنید، در سال 1369 در کل کشور هنرستان غیرانتفاعی وجود نداشته است. اما با تحولاتی که اتفاق افتاده، امروز شما در هر شهری که وارد شوید حداقل 3 یا 4 مدرسه‌ی غیرانتفاعی فنی و حرفه‌ای که رشته‌ی کامپیوتر دارند می‌بینید. چرا؟ برای اینکه ما از یک طرف پول‌هایمان را در بازار ریختیم و گفتیم بازار کار ما به این تخصص نیاز دارد. این آموزش را می‌خواهیم. اگر دیگران هم می‌خواهند، این کار را بکنند. بخش‌های پرقدرت اقتصادی در کشور وجود دارد، ولی رقیب بخش خصوصی است. ما بخش پرقدرت اقتصادی نیستیم، ما بخش تولیدی اقتصاد نیستیم، اما به عنوان یک بخش استفاده‌کننده از منابع دولت همیشه در این جهت گام برداشتیم. خوب وزارت صنایع به دلیل منابع و قدرت اقتصادی که در اختیار دارد، می‌تواند بخش IT خود را به سرعت راه‌اندازی کند. در آموزش و پرورش مهم‌ترین منابع ما فقط معلم است. ما غیر از معلم چه داریم؟ تمام پولی که به ما می‌دهند حقوق معلم است. اما با این حال ما به این مسأله توجه داشتیم که اگر بخواهیم IT توسعه پیدا کند باید بازار شکل بگیرد. این بازار باید متقاضی نیرو شود. وقتی تقاضای نیرو کرد، بستر تولید آماده می‌شود. الان در نقاط مختلف کشور، مدرسه‌ی غیرانتفاعی تشکیل شده برای اینکه تقاضا وجود دارد. مردم آماده‌ی سرمایه‌گذاری و مشارکت هستند. این ما هستیم که ساختارهای کهنه را به تکنولوژی جدید تحمیل می‌کنیم. IT بیشتر از نیاز ابزاری نیازمند به اندیشه و تغییر است؛ طرز تلقی، تغییر نگرش و تغییر نگاه است. ساختار ثابت با IT سازگار نیست. ساختارهای غیرمنعطف، جامانده، کهنه و پوسیده‌ی 60-50 ساله‌ای که در این کشور جا خوش کرده‌اند و مدیریت‌های کهنه را می‌پسندند؛ این با IT مخالف است. احتمالاً تغییر و تحول را برنمی‌تابد. IT تمام موقعیت شما را به نوسازی می‌خواند. ما در مدیریت روش‌های کهنه را می‌خواهیم کنار IT به کار گیریم. کدام یک از دستگاه‌هایی که Paperless را اجرا کردند، موفق بوده‌اند و چرا؟ برای اینکه ساختار کهنه سوار بر تکنولوژی نو است. اساساً باید مسیر کار و نوع نگرش نسبت به انجام کار عوض شود. تا تغییر نسبت کار، نوع کار و شیوه‌ی انجام کار در ذهن شما شکل نگیرد، IT مؤثر واقع نمی‌شود، IT کمکی نمی‌کند، IT هزینه‌زا می‌شود، IT باربر شما می‌شود و لازم است که شما این اندیشه را عوض کنید. IT در واقع با کل این ساختار عجین می‌شود و مقدم در به کارگیری IT باید این ذهن‌ها نسبت به زیرساخت‌های کهنه تغییر کند و به این دلیل است که من می‌گویم IT در آموزش و پرورش یک پارادایم است نه یک ابزار. کسانی که ابزاری به موضوع IT در آموزش و پرورش نگاه می‌کنند، قطعاً توفیق پیدا نمی‌کنند.
آقای مظلوم: پارادایمی که شما مطرح می‌کنید، آموزش بر مبنای IT است و اینکه کل عمود خیمه‌ی آموزشی را IT قرار بدهیم، آیا باید با این زاویه به آموزش نگاه کنیم؟
آقای علاقمندان: من می‌گویم با این زاویه که به آموزش نگاه می‌کنیم، چیزهای جدیدی درک می‌کنیم. درک جدیدی از آموزش پیدا می‌کنیم.
آقای مظلوم: الان ما در خدمت رییس سازمان پژوهش آموزش و پرورش هستیم. سؤال این است امروز در آموزش و پرورش این نگاه حاکم است یا نیست؟
آقای علاقمندان: شما می‌توانید بگویید هم و هست و هم نیست.
آقای مظلوم: اگر از شخص دیگری می‌پرسیدم، جواب دیگری می‌داد.
آقای علاقمندان: جواب می‌دهم. ببینید، پدیده‌هایی وارد می‌شوند. تکنولوژی نسل در نسل سابقه دارد. یک پیشینه دارد، به تدریج هم وارد می‌شوند و در بستر شروع به تغییر دادن می‌کنند. مثل این که مشکلی که ما داریم. یک اصل به نام اصل 30 در قانون اساسی است که براساس آن آموزش و پرورش رایگان است. از همان روز اولی که این اصل را گذاشتیم، تا امروز با این اصل کنار می‌آییم. روز اول که این اصل را گذاشتند اصل آرمانی بود. آرمان خوب است. کسی که چشم‌انداز ندارد، آرمان ندارد. به اعتقاد من، اساساً قابلیت زندگی کردن ندارد. اما اینکه ما چه برنامه‌ای داریم که به این آرمان برسیم زمان‌بر است. شما نمی‌توانید بگویید که امروز هست یا نیست. از شما بعید است. شما که در دنیای دیجیتالی زندگی می‌کنید، این دنیا، دنیای فازی است. ما یک نقطه‌ی بله و خیر نداریم.
خانم عصاری: دیدگاه شما چیست؟
آقای علاقمندان: دیدگاه ما این است که آموزش و پرورش باید به سمت این دنیا برود و چاره‌ای ندارد. باید قدم‌هایی را بردارد. اینجا یک دستگاه بزرگ است. اینجا 000ر060ر1 (یک میلیون و شصت هزار) نفر پرسنل دارد. اینجا با یک دستگاهی که 000ر4 پرسنل دارد، فرق می‌کند. من فقط در یک منطقه‌ی آموزش و پرورش 000ر35 پرسنل دارم. لذا شما برای آموزش و پرورش باید یک برنامه‌ریزی داشته باشید. از یک نقطه شروع کنید و به یک جایی برسید. در سطح مدیران و مسئولان آموزش و پرورش امروز این نگاه وجود دارد. در سطح عملیاتی باید کار را از یک جایی شروع می‌کردیم. باید بدنه را آماده می‌کردیم. همان طور که گفتم، به دلیل نوع اقدامات ما در طی 10 سال گذشته این پی‌گیری‌ها انجام شده است. باید گفت ما نیازمند منابع هستیم. این کار از جمله کارهای زیرساختی است. درست مثل راه‌سازی. در آموزش و پرورش موضوع IT همان راه ساختن است، زیرساخت است. این سرمایه‌ها را دولت تدارک کند تا با بخش خصوصی کارکردن را شروع کنیم. در مالزی خواستند 100 مدرسه به شکل Smart پایلوت کنند. به ازای هر مدرسه حدود 800 هزار دلار سرمایه‌گذاری کردند. این می‌شود کل پول IT دولت در سال 1381. یعنی 80 میلیون دلار سرمایه‌گذاری کرده که به پول ما 64 میلیارد تومان - کل بودجه‌ی تکفا - می‌شود. ما تا حدی که توانستیم، بستر ایجاد کردیم. همین آموزش و پرورش 000ر1 تا 000ر1 تا کامپیوتر واردش می‌شده است. دست آخر یک برنامه تهیه کردند و تا پایان سال، حدود 000ر40 کامپیوتر برای خرید برنامه‌ریزی شد. من تعهدم را عمل کردم. کدام دستگاه تعهدش را عمل کرده است. 000ر70 معلم را در بخش خصوصی آموزش دادم. کدام دستگاه این کار را انجام داده است. ما در حال نوسازی برنامه‌هایمان هستیم. تقریباً متجاوز از 40 پروژه برای تولید محتوای مبتنی بر وب تهیه شده است. پروژه زیرساخت مطالعه شده، معماری شبکه مطالعه شده، پروژه Plat form شبکه‌ی آموزش در دست مطالعه است. در این دستگاه 7-6 تحقیق در مورد موضوعات مختلف انجام شده است. پروژه‌ی راهبردی‌مان را تهیه کرده‌ایم. پروژه مدل مفهومی مدرسه مطالعه شده، الان آماده‌ی ارایه است. باید پشتیبانی شود. حالا در سال 82 دولت 2 درصد از بودجه‌ی جاری آموزش و پرورش را به IT اختصاص داده است. من به شما عرض می‌کنم بودجه‌ی جاری سایر دستگاه‌ها بسیار خوب است. وزارت صنایع با کسری بودجه مواجه نیست، ولی آموزش و پرورش که در سال گذشته 300 میلیارد تومان کسر بودجه داشته و 200 میلیارد تومان این کسر بودجه به سال 82 منتقل شده است. چطور ممکن است 2 درصد از بودجه‌ی کسری دارش را صرف IT کند؛ این سؤال است. 15 میلیارد تومان به ما داده‌اند و من تنها دستگاهی هستم که صددرصد بودجه‌ام را گرفته‌ام و اعتقاد دارم که تنها دستگاهی هستیم که وظایفمان را به خوبی انجام داده‌ایم. این جایزه‌ای است که به ما می‌دهند.
آقای مظلوم: امسال (سال 82) بودجه‌ی اختصاص داده شده چقدر شده است؟

آقای علاقمندان: هنوز که خبری نیست. چهار ماه از سال گذشته و هنوز موافقت‌نامه‌ای روی پروژه‌ی IT امضاء نشده است. فقط دستورالعمل‌های دولت آمده است. دستورالعمل دولت این است که 2 درصد از بودجه جاری دستگاه‌ها. سؤال می‌کنم که آموزش و پرورش که 200 میلیارد تومان از کسری بودجه‌اش در سال گذشته به سال 82 منتقل شده است، چطور ممکن است 2 درصد از آن را خرج IT کند؟ آیا این فروپاشی یک پروژه‌ی بزرگ نیست؟ یک پروژه‌ی بزرگ را آغاز کردیم، دعوت کردیم، انگیزه و علاقه به وجود آوردیم. اگر تنوع پروژه‌های ما را در آموزش و پرورش ببینید، حتماً تعجب می‌کنید.
خانم عصاری: طبق بحثی که فرمودید، حرکتی که داشتید یک حرکت سخت‌افزاری بوده است. به هر حال یک سری سخت‌افزارها را گرفتید و شروع به آموزش معلمان کردید. بحث این است که در حاشیه‌ی آموزش حرکت کردید! این محتوایی که این چند سال آموزش داده می‌شود، حتی این‌ها را آماده‌ی جامعه‌ی صنعتی نکرده است! حالا سؤال این است که آیا این محتوایی که این 60-50 سال است عوض نشده را آماده کرده‌ایم؟ به هر حال بودجه‌های IT کلان است.
آقای علاقمندان: اصلاً کلان نیست. چه کسی گفته کلان است؟
خانم عصاری: بحث تهدیدی که شما می‌فرمایید که ابزار را آماده کنیم، اما به محتوا نپردازیم.
آقای علاقمندان: 40 تا از پروژه‌های ما مربوط به محتوا است. پروژه محتوا اصلاً استاندارد است. این استانداردها دو تا است؛ LMS و LCMS. باید نسبت به اینها تعیین تکلیف شود. خود تولید محتوا نیاز به تخصص دارد.
آقای مظلوم: بحث دانش‌آموز پژوهنده است. یعنی دانش‌آموز خلاق بار بیاید.
خانم عصاری: بحث این است که نگرش طوری باشد که وقتی به LCM و LCMS رسیدیم، این دانش‌آموز و در نهایت این محصول آموزش و پرورش طوری باشد که قابل استفاده باشد.
آقای علاقمندان: حرف شما را می‌فهمم. بین دنیای صنعتی و دنیای IT امروز یک دره‌ی عمیق داریم. همیشه لازم نیست که این دره را پر کنید تا به دنیای امروز برسید و اتفاقاً به این دلیل پارادایم است. فرض کنید شما سوار یک قطار جدیدی می‌شوید که این قطار جدید کاملاً تواناست. یک نوسازی دارد و می‌تواند اینکار را بکند. وقتی شما می‌گویید آموزش خلاق که دانش‌آموز پژوهنده تحویل بدهد. دانش‌آموز پژوهنده مربوط به طرح راهبردی ما است. می‌دانم که به چه چیزی اشاره می‌کنید.
خانم عصاری: شما متهم هستید که در پوسته حرکت می‌کنید و آن محتوای اصلی را رها کرده‌اید. حالا آن بودجه‌های که ...
آقای مظلوم: حالا به این موضوع می‌رسیم آقای مهندس. شما فرمودید که من صفر و یک جواب نمی‌دهم. ولی من فکر می‌کنم شما صفر و یک جواب دادید. جواب این بود که در سطح مدیران ارشد آموزش و پرورش پارادایم IT وجود دارد. یعنی این عزم هست که بیاییم این پل را بزنیم و جلو برویم. سؤال بعدی این است که اگر این پارادایم وجود دارد، باید به طرح جامعی تبدیل شود. آیا این طرح جامع وجود دارد؟
آقای علاقمندان: بله، داریم تهیه می‌کنیم. می‌توانم بگویم تقریباً به لحاظ مطالعات و پیشینه، همه‌ی آنهایی که با کار ما درگیر هستند (هم دستگاه‌های بالاترمان و هم دستگاه‌های پایین‌ترمان) کارهایی را شروع کرده‌اند. چند تا کار بود. ما از یک طرف با پدیده‌ای به اسم IT دولت روبرو بودیم که یک بودجه‌ای داشت و باید روی آن بودجه عملیات می‌کردیم و یک مزه‌ای از این بودجه را زیر زبان آخرین نقاط سیستم‌های مربوط به آموزش و پرورش قرار می‌دادیم که مقداری از این بحث با آن درگیر می‌شود. این بخش کاملاً عملیاتی بود. مثلاً در بودجه‌مان ایجاد ساختار مناسب آموزش در مدیران، آموزش معلمان، یادگیری در محیط الکترونیک را داریم. همه‌ی اینها موضوعاتی هستند که هر کدام یک پروژه است و باید روی آن مطالعه کنید. برای مطالعه‌ی آن یک مطالعه‌ی فاز صفر هم انجام بدهید.

بسیاری از پروژه‌هایمان مطالعه فاز صفرش انجام شده است. اصلاً شما یک RFB بنویسید که خواسته‌های شما باشد. بدون یک مطالعه‌ی 5-4 ماهه نمی‌توانید به آن جواب بدهید. بودجه‌ای که به من دادند در آبان ماه سال 81 دادند ولی عملیاتی که شروع کردم از آبان ماه سال 80 بود. یعنی یک سال ما کار عملیاتی کردیم، بدون اینکه یک ریال پول بگیریم و پروژه‌های مختلف کار را تعریف کنیم. در این برنامه، یک پروژه مطالعاتی داریم. وقتی می‌گویم آموزش معلمان، آموزش معلمان یک فاز مطالعه داشته که این کار در جاهای دیگر چگونه انجام شد؟ به چه شکل؟ محتوایش چه بوده؟ استانداردش چه بوده؟ این مطالعه را فاز صفر می‌گویند. فاز یک تبدیل به برنامه‌شدن است، طرح‌ریزی شدن است. فاز دو می‌شود فاز اجرا و فاز سه، فاز ارزش‌یابی است که این پدیده را باز با یک نگاه IT نگاه کنیم. یعنی با یک نگاه اصلاح‌گر ببینیم کاری که امروز انجام دادیم، چقدر خوب بود. با این روحیه وارد کار شویم. پس در آموزش معلم این کار را انجام دادیم. ما می‌گوییم چشم‌انداز سازمان یادگیرنده، دانش‌آموز پژوهنده است. این در واقع چشم‌انداز آموزش و پرورش است. برای اینکه به این دو کاملاً جنبه‌ی شعار دارد برسیم، شما فکر می‌کنید چقدر کار و بحث شده است؟ یعنی مطالعه‌ی فاز صفر است. باید استخراج بشود که ما دنبال چه هستیم. سند راهبردی ما تهیه شده است مبتنی بر این سند طرح مدرسه تمام است. طرح مدرسه به عنوان اینکه حالا در دنیای IT مدرسه چیست. سازمان یادگیرنده و دانش‌آموز پژوهنده چه موجودی را به عنوان مدرسه بیرون می‌دهند و این مدرسه باید چه کارهایی بکند. این طرح کاملاً آماده است. شما باید وقت بگذارید. به اعتقاد من نه تنها کار آماده است، بلکه یک نوآوری در عرصه‌ی اندیشه‌هایی است که امروز موجود است. ما مدعی‌اش هستیم و کاملاً آماده هستیم که در داخل و خارج عرضه کنیم و به عنوان یک کار نو و نه تقلیدی از آن دفاع نماییم. این کاری است که خودمان بنیاد کردیم. بحث نظری و بحث فنی و علمی، بحث تکنولوژیکی، یادگیری و دانش انجام دادیم و به این صورت درآمده است. ما به سرعت این کار را انجام خواهیم داد. مراحل پایانی‌اش تمام شده ولی در حال تجدید نظر هستیم. بحث در شورای راهبردی وزارت‌خانه عرضه شده و تصویب شده است. 6 پروژه در ارتباط با مدرسه در دست اقدام است که آنها هم در جریان است. راجع به آموزش معلم مطالعه کردیم. استاندارد تهیه کردیم، آموزش را تعریف کردیم، اجرا کردیم و ارزش‌یابی‌اش هم تقریباً تمام است. می‌توانیم بگوییم آموزشی که اجرا کردیم، کارآمدی‌اش چقدر است.

در مقیاس 000ر70 معلم کار کردن، کار کمی نیست. ما می‌توانیم به دستگاه‌های دیگر این تجربه را منتقل کنیم که اگر خواستید آموزش بدهید، با چه مدلی آموزش بدهید. چه محتوایی را آموزش بدهید. در مورد زیرساخت مطالعه کردیم؛ کاری که باید مخابرات کند، انجام دادیم که اگر قرار شود این مدرسه در شبکه Online کار بکند، به چه سیستمی نیاز دارد. من گمان می‌کنم کامل است. ما کار مخابرات را تسهیل کردیم. مطالعات زیرساخت انجام شده، عرضه شده و متناسب با آن مطالعه، مناقصه‌ی خرید تجهیزات زیرساخت انجام می‌شود و به جریان می‌افتد. مطالعات علمی‌مان را راجع به استانداردها، استاندارد نرم‌افزار، شبکه، Plat Form شبکه به موازات هم انجام می‌دهیم. ما فقط برای اینکه مدعیان را جداسازی کنیم، یک مدل درست ک

  • ۸۴/۰۲/۱۵

نظرات  (۱)

  • علی رحیمی داربید
  • بنده یک فرهنگی هستم ضمن تشکر از وزیر محترم آااموزش وپرورش و کلیه دست اندرکاران این صفه آرزومندم که همه مردم ایران با جدیت دولت الکترونیک را یاری دهند و سعی کنند کلیه امورات روزمره خودرا از طریق اینترنت انجام دهند به امید آن روز

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">