فیلترینگ پر هزینه تلگرام
امیرعباس تقی پور - فیلتر کردن تلگرام در ۱۰ دیماه و رفع فیلتر آن پس از ۱۳ روز، از مهمترین موضوعات قلمرویی ارتباطات در سال 1396 است که از چند جهت قابل بررسی و تجربه آن، گرانبهاست.
اصل فیلترینگ، مسبوق به سابقه بوده و از زمان توسعه اینترنت و شکلگیری وبسایتها و شبکههای اجتماعی از جمله فیسبوک، حاکمیت بنا بر ضرورتهای مد نظرش به سیاستگذاری و اقدام در این زمینه پرداخته است. دیدگاهها در زمینه فیلترینگ قابل تقسیمبندی و متنوع است اما در نبود آمار رسمی درباره موافقان و مخالفان این موضوع و با در نظر گرفتن ارزشها و هنجارهای مذهبی و تاریخی مردم ایران میتوان تأکید کرد که کمتر کسی است که در حوزه مسایل اخلاقی با سانسور کردن سایتها و شبکههای خلاف عفت عمومی و پورنوگرافی مخالف باشد یا حتی به نظر میرسد اکثر مردم به هنگام به خطر افتادن مرزهای امنیت خانواده و جامعه با اعمال برخی محدودیتها موافق باشند تا امکان کنترل و مدیریت برای دستاندرکاران و مدیران فراهم شود.
در این باره، مشکل از آنجا ناشی میشود که دایره کنترل و نظارت محدود شده و بر اساس اعمال سلیقه و مصلحتسازیهای عدهای از دستاندرکاران، تعیین شود.
به نظر میرسد نسبت مستقیم و رابطه معناداری میان افزایش آگاهی مردم و عدم توسل به فیلترینگ توسط مراجع ذیربط و مسئول وجود داشته باشد، بدین معنا که هر اندازه نهاد سیاستگذار تلاش خود را معطوف افزایش دانش، آگاهی و سواد لازم برای حضور و فعالیت در دنیای مجازی، مانند سواد اطلاعاتی، سواد ارتباطی، سواد رسانهای و...کند، به همان اندازه یا در حدود آن، از اعمال فیلترینگ بینیاز خواهد شد.
در چند سال اخیر، شبکههای اجتماعی و بسیاری از کانالها و گروههای ایجادشده بر بستر اینترنت و گوشیهای هوشمند به قطبهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تبدیل شدهاند و به راحتی امکان حذف و از بین بردن آنها وجود ندارد. تجربه اخیر در فیلترینگ تلگرام نشان داد بسیاری از کسبوکارها تحت تأثیر قرار گرفته و مخاطره آنها میتواند تهدیدات دیگری را متوجه بخشهای اقتصادی و اجتماعی کند. آموزش و ارتقای سواد مردم میتواند فواید دیگری هم داشته باشد. از جمله اینکه آنها را از مخاطب و کاربر منفعل به مخاطب و کاربر فعال تبدیل کند. آنچه تجربه نشان داد حکایت از آن دارد اگرچه عده و گروهایی تلاش کردند با فیلترینگ، به پاک کردن صورتمسئله بپردازند اما از این بابت هم موفق نشدند. نرمافزارهای متعدد فیلترشکن در کسری از دقیقه، نصب شدند و عملاً به راهی برای دور زدن قانون و بیاعتبار کردن مقررات تبدیل شدند.
در کنار موارد پیشگفته، نباید از سقوط درجه اعتبار رسانههای رسمی بیاعتنا گذشت. یکی از عمدهترین دلایل رجوع مردم به رسانههای غیررسمی و دور زدن فیلترینگ، اشتیاق آنها برای دریافت اخبار و اطلاعات است. دایره محدود برنامهسازی و تولید محتوا در رسانههای شناسنامهدار کشور و بویژه صداوسیما یکی از مهمترین دلایل رجوع یا مهاجرت رسانهای مردم است؛ موضوعی که عکس آن نیز ثابت شده است. هرگاه رسانههای ما با آزادی عمل بیشتر، محتوای حرفهای تولید کردهاند مردم را به پای پیشخوانها یا رادیو و تلویزیون کشاندهاند.
نباید از تجربه ارتباطی دیماه به سادگی گذشت و آن را به فراموشی سپرد؛ فیلترینگ پرهزینهای که میتواند درسهای فراوان داشته باشد.