قانون دریافت کارمزد خدمات کیف پول الکترونیک در برزخ!
در شرایطی که قانون صریح و به روزی در خصوص اخذ کارمزد برای خدمات کیف پول الکترونیک در دسترس نیست، یعنی قانونی وجود ندارد که کارمزد دریافت نشود اما قانون صریحی هم نگفته که کارمزد دریافت بشود، همین بلاتکلیفی راه را برای بداهه پردازی ها و تصمیمات انحصاری برای برخی شرکت های پرداخت فعال در این حوزه باز کرده است.
تیتر20 / سارا دلیریان - اهمیت به سرانجام رسیدن موضوع کیف پول الکترونیک در صنعت بانکداری، این روزها بر کسی پوشیده نیست، موضوعی که می تواند با تعیین تکلیف حوزه پرداخت های خرد در صنعت بانکداری و پرداخت الکترونیک، تحولی موثر در نظام های مالی کشور ایجاد کند و با کنترل هزینه های حاصل از تراکنش های بی کیفیت در شبکه شاپرک از یکسو باعث جلوگیری از تحمیل بار مالی اضافه بر این شبکه ذیقیمت شده و از سوی دیگر سبب هدر رفت منابع مالی در شبکه بانکی بابت پرداخت کارمزد در تراکنش های خرد شود.
در حالی که در اقتصاد های پیشرفته، برای رد و بدل مبالغ بسیار ریز و خرد در دستگاه های الکترونیک پرداخت و دریافت، محدودیت های قابل توجهی قائل هستند، ما با رویکردی متفاوت در پی ایجاد محدودیت های سخت و دست و پا گیر در حوزه پرداخت های کلان هستیم و فارغ از منافع و تبعات، حوزه تراکنش های خرد را به حال خود رها کرده ایم تا هر شیوه و اقدامی در این عرصه مجال ظهور بیابد.
کارشناسان این حوزه متفق القول معتقدند که نباید برای انواع و اقسام پرداخت های خرد و ریز شبکه ذیقیمت شاپرک را درگیر نمود و با استفاده از دستگاههای کارتخوان فروشگاهی حتی برای ارقام بسیار جزیی بار مالی غیرضروری را در شکل کارمزد به شبکه بانکی تحمیل کرد، اما هنوز اراده ای جدی برای به سرانجام رسیدن این موضوع دیده نمی شود و چهارچوب های اجرایی لازم برای بهره گیری از کیف پول الکترونیک هنوز به سرانجام مقصود نرسیده است، شاید از همین روست که گاه و بیگاه شاهد ابداعات جدید از سوی برخی از اپلیکیشن ها در ارائه خدمات کیف پول الکترونیک برای کاربران هستیم.
در خصوص موضوع کیف پول الکترونیک یکی از چالش هایی که مطرح است چند و چون دریافت کارمزد از سرویس های درون برنامه ای مبتنی بر کیف پول است که هنوز پاسخ صریح و مشخص و شفافی در این خصوص وجود ندارد و باید به عنوان یکی از مطالبات جدی در صنعت پرداخت و بانکداری الکترونیک از شبکه شاپرک و نیز اداره نظام های پرداخت بانک مرکزی پرسید که چرا مستندی که در سال 92 با کیپا2 برای این منظور تدوین شد در حال حاضر در هیچ منبع و مرجعی قابل دسترسی نیست و اساسا با گذشت بیش از 5 سال از زمان اعلان تا کنون، شکل اجرایی به خود نگرفته است؟!
بسیاری از فعالان این صنعت معتقدند که اخذ کارمزد در خدمات کیف پول الکترونیک اتفاقا گامی رو به جلو برای توسعه خدمات این سرویس بوده و برای تحقق شکل کارآمدی از این سرویس ضروری نیز هست، چرا که بالاخره شرکت های پرداخت در قالب خدمات کیف پول در حال ارائه سرویس هایی هستند که نمی توان انتظار داشت این خدمات رایگان باشند و بالاخره باید برای دریافت کارمزد نیز به صورت منطقی تدابیری اندیشید.
این عده معتقدند که اتفاقا رگولاتور با تعیین سقف نهایی برای دریافت کارمزد می تواند عدد دریافتی بابت خدمات را بر عهده دارنده کیف پول بگذارد تا در نهایت بازار برای این عدد و رقم تصمیم بگیرد و کاربران بتوانند بین کیفیت خدمات ارائه شده و میزان کارمزد پرداختی از سوی کیف پول های متفاوت انتخاب و با این رویکرد بازار به نقطه تعادل خواهد رسید.
از سوی دیگر اخذ کارمزد در انتقال کیف پول الکترونیکی در شرایطی جلب توجه می کند که مبالغ همه کاربران در این فرآیند در یک حساب مشخص در بانکی واحد و عموما به نام صاحب اپلیکیشن قرار دارد که در اصطلاح به نام «استخر پول» شناخته شده و در هنگام انتقال وجه کیف پول عموما عملیات بانکی رخ نمی دهد و صرفا در اپلیکیشن مبالغ و اعدادی در حساب کاربران به صورت الکترونیک جابه جا می شود.
در نقطه مقابل برخی معتقدند که می توان رسوب این مبالغ را در مقطعی از زمان جایگزین کارمزد دریافتی از کاربران کرد و اخذ کارمزد از خدمات کیف پول الکترونیک در شرایطی که هیچ تراکنش بانکی رخ نمی دهد محل بحث دارد.
در حال حاضر با در نظر گرفتن اینکه برخی از شرکتهای ارائه دهندگان خدمات یا شرکتهای اینترنتی به طور انحصاری با برخی از اپلیکیشن های پرداخت طرف قرارداد هستند و عموما کاربران این سرویس ها از کیف پول الکترونیکی استفاده می کنند، قطعا گردش مالی حاصل برای این اپلیکیشن ها قابل توجه است و در صورتی که ضرورت های لازم برای این منظور به طور دقیق و فراگیر از سوی رگولاتور نهایی و الزام آور نشود، منجر به شکل گیری و تشدید یک فضای ناسالم رقابتی در میان سایر اپلیکیشن های شرکت های پرداخت خواهد شد.
گرچه سرویس دهنده این حق را دارد که برای سرویسی که ارائه می کند کارمزد منطقی در نظر بگیرد، اما شاید بتوان برای این شرایط، نگاه منطقی تری به موضوع انباشت و رسوب پول های کاربران داشت و در یک فرآیند نظام مند اخذ کارمزد از خدمات کیف پول را یک موضوع رقابتی تعبیر کرد.
سرنوشت کیف پول الکترونیک علاوه بر تعیین تکلیف ارتباط کیف پول یا همان EMV، نیازمند مشخص کردن بسیاری از این ابهامات و تعیین دقیق خطوط و چهارچوبهای اجرایی از جمله فرآیند دریافت کارمزد است.
در شرایطی که قانون صریح و به روزی در خصوص اخذ کارمزد برای خدمات کیف پول الکترونیک در دسترس نیست، یعنی مستند قانونی وجود ندارد که کارمزد دریافت نشود اما قانون صریحی هم نگفته که کارمزد دریافت شود و همین بلاتکلیفی راه را برای بداهه پردازی ها و تصمیمات انحصاری برای شرکت های پرداخت فعال در این حوزه باز می کند و قطعا این روش منجر به توسعه فرهنگ استفاده از کیف پول نخواهد شد و ضروری است رگولاتور این زمین بازی بدون دیوار را حصارکشی و محدوده بازی را تعیین کند تا شاهد شکل گیری فضای رقابتی سالم و رو به جلویی برای گسترش استفاده از کیف پول های الکترونیک باشیم تا مزایای استفاده از آن هرچه زودتر و بیشتر برای بهره گیری همگان مهیا شود.