نتیجه تاثیرات شبکههای اجتماعی روی مغز
آثار فناوریهای نوین روی مغز یکی از مسایلی است که ذهن برخی از محققان و دانشمندان را به موازات طراحی و ساخت فناوریهای جدید مشغول کرده است. به نظر میرسد که هر چقدر فناوریها و به طور کلی دنیای پیرامون ما رشد میکند، مغز ما بیشتر و بیشتر درگیر میشود و هنوز هم به طور قطع آثار مخرب یا غیر مخرب آن مشخص نشده است و معمولا با اخبارهایی مواجه هستیم که همدیگر را نقض میکنند.
زیرا بعضی از آنها اثبات میکنند که فناوریها اثر مثبتی روی مغز دارد و به طور مثال مغز انسان را کارآمدتر میکنند و بعضی دیگر فقط در مورد آثار منفی آنها بحث و نتیجه گیری میکنند.
با این حال، یکی از عصب شناسان و روانشناسان مطرح بریتانیایی که مطالعات فراوانی در این زمینه دارد هم از خطرات فناوریهای مجهز به صفحه نمایش صحبت میکند و هم از مزیتهای آنها. وی با چند روزنامه کار میکند و ستونی با عنوان "تاثیرات سوء سایتهای اجتماعی روی مغز بچهها" و همچنین "چطور اعتیاد فیسبوک روی مغز بچههای تان تاثیر میگذارد" دارد.
وی اخیرا نیز کتابی با عنوان "تغییر ذهن" (Mind Change) نوشته که در آن شرح میدهد چگونه فناوری –شبکههای اجتماعی و بازیهای ویدیویی- در حال تغییر ساختار مغزی ماست. وی در اینباره میگوید: من نه شیفته فناوری هستم و نه یک فناور گریز! به نظر من فناوریها هم جنبه خوب دارند و هم بد.
وی میافزاید: برخی محققان در مورد فناوریها یا فقط بد میگویند یا فقط بد. در حالی که فناوری هر دو جنبه را تواما دارد.
وی معتقد است که قطعا فناوریها تاثیر فیزیکی روی انسانها دارند. اما تفاوت آشکار میان فراگیری انواع دانشها این است که یادگیری سنتی نیاز به کار مداوم و آهسته روی موضوع دارد که درنهایت به شیوهای منظم حاصل میشود. هنگامیکه در حال نواختن یک قطعه موسیقی هستید، قطعات دیگر شما را گیج نمیکنند. اما وقتیکه مطلبی را بهصورت آنلاین باز میکنید، با هر مطلب دیگر فقط چند کلیک فاصله دارید که میتواند ذهنتان را منحرف کند. همانطور که گرینفیلد میگوید در فعالیتهای دیجیتالی همیشه یک توالی خطی وجود دارد.
وقتی شواهد علمی دقیقی در دست نیست، گرینفیلد عقل سلیم را به کار میگیرد. گاهی اوقات نگرانیهای سوزان برای نسل جوان، او را به سمت بیان دلایل غیرقابل قبول سوق میدهد. نوجوانی که گوشی هوشمند دارد چندان تحت تاثیر طرفداری سوزان از داستانهای «انید بلایتون» (نویسنده محبوب کودک و نوجوان) قرار نمیگیرد و جذب این کتابها نمیشود.
گاه علاقهمندان به بازیهای کامپیوتری، آنچنان مهارتهای خود را ارتقا میدهند که ممکن است روزی تبدیل به خلبانان خبره هواپیماهای بدون سرنشین شوند، چیزی که بسیار از دنیای کتابهای بلایتون فاصله دارد.
گرینفیلد در کتاب خود به بسیاری مطالعات بینتیجه اشاره میکند. با این حال آمار شگفتآوری نیز در کتاب او وجود دارد. با توجه به قانون طلاق آنلاین در انگلستان، فیسبوک در 33 درصد طلاقهای سال 2011 دست داشته که آن را تبدیل به بزرگترین شریک جرم در تمام دورانها کرده است. این سرعت تغییر، دلسردکننده است. فیسبوک در مدت هفت سال تبدیل به یک ابزار برای طلاق و جدایی شده است. اتکا بر گوگل یا ویکیپدیا بهجای حافظه، دوستیابیهای آنلاین بهجای ملاقاتهای اجتماعی، در دسترس بودن آسان موسیقی تمام جهان بهجای روند آهسته و پرهزینه دریافت یک موسیقی، باوجود همه اینها دنیای دیجیتال تمام فرآیندهای ذهنی قدیمی ما را به چالش کشیده است.
با وجود بیان تمام جوانب مثبت و منفی، مواقعی وجود دارد که برای رسیدن به آرامش به سمت بازیهای ویدیویی کشیده میشویم.
گرچه واضح است که گرین فیلد عمیقا نگران تاثیرات تکنولوژی دیجیتالی بر روح و روان انسان است، اما عجیب است که او هیچ چیزی در مورد تلاش صورت گرفته برای مقابله با آن یعنی «توجه آگاهانه به حال / mindfulness» بیان نمیکند. این شیوه که توسط غولهای IT مانند توییتر حمایت میشود، نوعی مراقبه بهروز شده برای قرن 21 است! (منبع: فناوران)
- ۹۳/۰۶/۰۹