نظام ناکارآمد «کارمزد» دربانکداری الکترونیکی
فناوران اطلاعات - در سال ۸۶ نسخه دومی از نحوه قیمتگذاری و تسهیم تراکنشها به بانکهای عضو شتاب ابلاغ شد که بر اساس آن نظام کارمزد تا حدی کاملتر شد ولی در نهایت از مصرفکننده نهایی جز یک مورد کارمزد دریافت نمیشد. از این رو باید در نظام کارمزدی تنوع کارت و تنوع خدمات درنظر گرفته شود، به طوری که زمینهساز هدایت مشتریان به کانالهای کمهزینهتر و پرسرعتتر باشد.
کارمزد در نظام کسب وکار بانکداری الکترونیکی کشور در یک مسیر منطقی پیش نرفته و در نتیجه شاهد اقتصاد ضعیف و وابسته نظامهای مختلف پراخت در کشور هستیم. در این راستا، نقد گذشته و یافتن مسیر زمینهساز حرکت به سمت یک نظام استاندارد قیمتگذاری خدمات شویم در گفت و گوی پایگاه خبری بانکداری الکترونیکی با محمد رضا محمودیان، کارشناس حوزه بانکداری الکترونیکی بررسی شده است که در ادامه میآید.
** کارمزد در کسب و کار بانکداری الکترونیکی چه جایگاهی دارد؟
اگر بانکداری الکترونیکی را یک سلسله خدمات بدانیم برای تولید این خدمات یکسری هزینهها بر تولیدکننده عارض میشود. بر این اساس از یک طرف محاسبات دقیق و سنجیدهای صورت میگیرد. از طرف دیگر برای تداوم کسب وکار یک نظام عرضه و تقاضا وجود دارد تا این خدمات در قالب این نظام عرضه و توسط مشتری خریداری شود. اما در کشور ما اتفاق طور دیگری افتاد. در ابتدا برنامه جامع و مدونی را حوزه بانکداری الکترونیکی به خصوص نظام کارمزد نداشتیم، لذا فقدان این برنامه سبب شد برخی از بانکها به عنوان نوآوری و پارامتر برتری رقابتی به این موضوع بپردازند و بنابر چنین نگاهی سازوکارهای کسب و کار مورد نظر خود را به وجود آوردند و در نتیجه خدمات تقریبا رایگان در اختیار مشتریان قرار گرفت. بانکها دیگر نیز یکییکی سعی کردند تا از این مزیتهای رقابتی بانکداری الکترونیکی عقب نمانند و در نتیجه با برنامههایی در درون سازمانی خود نحوه ارایه خدمات را از شکل سنتی به الکترونیکی درآورند بدون اینکه سازوکاری اقتصادی برای کارمزد تدوین کرده باشند.
** یعنی ورود خدمات بانکداری الکترونیکی ناشی از یک نگاه اقتصادی نبوده است؟
بله. برای مثال نخستین بانکی که ATM را بعد از انقلاب راهاندازی کرد، هیچ کارمزدی از این خدمت خود دریافت نمیکرد. بعد از آنکه این موقعیت شناخته شد بانکهای دیگر هم به سمت نصب و توسعه خودپردازها گرایش پیدا کردند و در واقع افزایش دستگاههای خودپرداز منصوبه به محملی برای رقابت بانکها تبدیل شد بدون اینکه محاسبات دقیقی راجع به قیمت تمام شده داشته باشند یا اگر هم داشتند، هیچگاه آن را از مشتری مطالبه نکردند و تنها این نحوه جدید ارایه خدمت را به عنوان یک مزیت رقابتی استفاده کردند.
** شاید در گام نخست برای ایجاد انگیزه برای استفاده از خدمات این راهبرد درست بوداما آیا بعدها نباید نظام کارمزد مناسب برای خدمات خودپرداز پیشبینی شود؟
منطقا باید اینگونه میبود اما بعد از آنکه، تعداد بانکها توانستند خودپرداز را در شعب نصب کنند، کار رو به افزایش گذاشت و به طور همزمان بحث شبکهای شدن این حوزه نیز مطرح و فعالیتهای شرکت خدمات انفورماتیک آغاز شد و نهایتا شبکه شتاب نیز به وجود آمد. هرچند برای این شبکه یک نظام کارمزد یک سویهای از سمت دستاندرکاران شبکه شتاب تدوین شد اما این نظام یکسویه باز متوجه مصرفکننده نهایی نبود.
** شتاب چه زمانی راهاندازی شد و اینکه کارمزد متوجه مصرف کننده نهایی نبود، منظور چیست؟
راهاندازی این خدمت اواخر دهه 70 بود ولی ایجاد شبکه و به هم پیوستن اوایل دهه 80 اتفاق افتاد. در آن موقع نظام کارمزدی که از سمت دستاندرکاران و طراحان شتاب برای این شبکه طراحی شد، یک نظام کارمزدی ابتدایی و بلوغ نیافته بود. به طوری که از مصرفکننده نهایی هیچوجهی دریافت نمیشد و کارمزد تراکنشها تنها بین بانکها و شبکه شتاب ردوبدل میشد. همان روزهای اولیه هم انتقاداتی مطرح بود که کارمزد این خدمات را باید از مصرفکننده نهایی دریافت کرد. به هر حال اگر اعتقاد داریم دسترسی بهتری برای ارایه خدمات به مشتری فراهم کردیم، میتوانیم هزینهها و کارمزدها را دریافت کنیم. در مقابل نقطه نظر دیگری هم بود و اینکه چون سطح گستردگی این خدمات به طور کامل نیست و خلاهای زیادی وجود دارد. از طرفی چون مردم را تشویق به استفاده از این خدمات کنند گرفتن کارمزد از مشتریان مسکوت ماند و نظام ایجادی شامل این بود که بانک صادرکننده باید در قبال دریافت خدمات که برای کارتها از بانکهای دیگر کارمزدی بپردازد که بین شبکه شتاب و بانک پذیرنده تقسیم میشد.
** نحوه تسهیم کارمزدها آیا مورد رضایت بانکهای متولی قرار داشت؟
نحوه تسهیم کارمزد شتاب از ابتدا مورد سوال و انتقاد بود. اما به هر حال بانکهای درگیر شبکه شتاب یا از روی اجبار یا رضایت این قرارداد را امضا و به شبکه شتاب میپیوستند.چند سال به همین منوال گذشت تا اینکه تعداد بانکهای متصل به شتاب افزایش یافت و به تبع آن تعداد خودپردازها و کارتها هم افزایش یافت و در نهایت تراکنشها به اعداد قابل توجهی رسید، اما باز ساختار تسهیم کارمزد شبیه قبلی بود. در نتیجه سهم شبکه شتاب به مبالغ بزرگی بالغ و در چهار ساله اول رقم این درآمد به حدود بیست و چهار میلیارد تومان رسیده بود که پیشبینی این بود. در سال پنجم هم معادل بیست و چهار میلیارد تومان درآمد داشته باشد و حدودا طی پنج سال اولیه به 50 میلیارد تومان میرسید.
** تلاشی برای بهینه کردن نظام کارمزد انجام نشد؟
در آن زمان این بحث بارها مطرح شد که به دلیل افزایش تعداد کارتها روی کارمزد تجدیدنظر شود. به طوری که قیمت تراکنش برای شبکه کاهش یابد و بانکهایی دریافت کننده خدمات از شتاب با هزینه کمتری مواجه شوند. همچنین این بحث مطرح شد که با توجه به درآمدهای از طریق شبکه شتاب کل هزینه سرمایهگذاری چه ثابت و غیر ثابت را کاملا پوشش داده و اکنون زمان بازنگری در نرخ کارمزد است. اما این مباحث باوجود انتقادات بانکها در نهایت به نتیجه مطلوب نرسیده است. در سال 86 با توجه به فشارهای زیاد نسبت به نظام کارمزد شتاب و مکاتبات متعددی از سوی بانکها بانک مرکزی نسخه دومی از نحوه قیمتگذاری و تسهیم تراکنشها به بانکهای عضو شتاب ابلاغ کرد که بر اساس آن نظام کارمزد تا حدی کاملتر ولی در نهایت از مصرفکننده نهایی جز یک مورد کارمزد دریافت نمیشد.
** در نظام جدید کارمزد چگونه بود؟
در سال 86 تعداد دستگاهها سرویسدهنده در شبکه شتاب افزایش قابل توجهی پیدا کرده بود. همچنین تنوع خدمات هم ایجاد شده بود و با توجه به نوع خدمتها کارمزدها تغییر کرد و یک مقدار دانش بانکهای پذیرنده با توجه به نحوه مدل کارمزد افزایش یافت. مثلا در گذشته و قبل از اعلام نحوه دریافت کارمزدها از سمت بانک مرکزی تمام تراکنشها دارای قیمت ثابت بودند ولی در این بخشنامه یا اطلاعیه کارمزدها در حوزه برداشت از ATM که تراکنش نقدی محسوب میشد متاثر از بود مبلغ تراکنش شد. به طوری که 15/1 درصد نسبت به پولی که مشتری از ATM دریافت میکرد، کارمزد محاسبه میشد یک درصد به بانک پذیرنده و 01/0 درصد به بانک مرکزی و 05/0 هم در صندوق مشاعی که قرار بود برای مصارف خاص استفاده شود ریخته و در این زمان یک تغییر کوچکی شد. در رابطه با نحوه گرفتن کارمزد از مشتری ایجاد شد. به طوری که روی تراکنشهای مانده یا گرفتن مانده از ATM کارمزد ثابت هزار ریال مقرر و قرار شد از دارنده کارت این کارمزد گرفته شود. یعنی در این زمان شاهد چند اتفاق بودیم. یکی اینکه تنوع کارمزدها بیشتر و متاثر از نوع خدمت و مبلغ و دیگر اینکه در یک مورد این کارمزد برای دارنده کارت شارژ شد، ولی همچنان دستاندرکاران عقیده داشتند که زمان گرفتن کارمزد از دارنده کارت فرا نرسیده و حالا بنا به مصالح کشور باید بانکها خدمات را رایگان در اختیار مردم بگذارند.
در این زمان کارمزد بعد دیگری هم داشت و آن کارمزدی بود که مغازهدارها به ازا تراکنشهای روی pos به بانکها و یا pspهای طرف قرارداد بانکها میدادند اما در اینجا هم باز، بنا بر همان دلیل ابتدایی عدهای عقیده داشتند که برای توسعه بازار pos در قسمت دارندگان کارت و تمایل پذیرندگان باید کارمزد صفر و مجانی باشد. البته عدهای هم مخالف این نگرش بودند و میگفتند توسعه دستگاه کارتخوان یک امر سرمایهبر و پرزحمت است و لذا سرمایهگذاری باید دارای توجیه مالی باشد و باید کارمزد دریافت شود. بسیاری از فروشندگان این کارمزد را به دارندگان کارت تحمیل میکردند و به نحوی کارمزد را روی قیمت کالا میکشیدند یا جداگانه از دارنده درخواست میکردند. طوری که دارنده کارت از خرید با کارت منصرف میشد بنابراین یک آشفتگی در بازار به وجود آمد که در نهایت منجر به حذف کارمزد بر روی دستگاههای کارتخوان شد. این مساله به صورت یک مزیت رقابتی بین بانکها مورد استفاده قرار گرفت و درنتیحه صنعت پرداخت به مسیری رفت که به لحاظ اقتصادی توجیهناپذیر شد، اما بانکها به عنوان پشتوانه شرکتهای تابع خود را پشتیبانی کردند لذا در اینجا رقابتی در حفظ نرخ کارمزد فروشنده بین بانکها ایجاد شد وبنابراین بازار پرداخت الکترونیکی کشور به سمت نظام کارمزد میرفت که قرار بود تدوین شود و تقریبا به سمت صفرشدن پیش رفت.
** انحراف در صنعت پرداخت الکترونیکی چه پیامدهایی را در برداشت؟
بههرحال حذف کارمزد بار مالی سنگینی را روی دوش بانکها گذاشته است و اساسا بانکها غیراقتصادی رفتار کردند. بهطوریکه خدماتی را که باید در گذشته در شعب به مردم ارایه میکردند ولی با صرف هزینههای هنگفت تعداد کانالهای دسترسی و زمان را افزایش دادند بدون اینکه بتوانند از این محل دچار درآمد شوند. تئوری وجود داشت که ارایه خدمات از طریق بانکها الزاما باید انجام شود ولی در گذشته چون در شعب تولید میکردند، هزینههای بیشتری داشته و در حال حاضر با پرداخت از طریق درگاههای اینترنت هزینهها کمتر شده است به همین دلیل رغبت دارند که کارمزدی را دریافت نکنند و درنهایت به صرف آنهاست عدهای معتقدند، هر تولید خدمتی هزینه دارد که باید طی یک مکانیزم سنجیدهای از مصرفکننده دریافت شود.
** در دنیا اغلب چه نظامی برای کارمزد به کار گفته می شود؟
مدلی که در همه جای دنیا استفاده میشود مدلی تابع یک جدول متنوع که تنوع کارتها را مشخص کرده است. برای مثال اینکه در کارت برداشت یا اعتباری کارمزد چگونه است. دیگر اینکه یک کارت صرفنظر از نوعش روی چه دستگاهی خدمت ارایه میدهد. بهطور مثال کارت برداشت روی دستگاه خودپرداز آیا برداشت میکند، انتقال پول میدهد مانده میگیرد، پرداخت قبوض وغیره لذا بسته به نوع قیمت ، نوع ایستگاه و نوع کارت کارمزدها تنظیم شده است و از طرفی پرداختکننده کارمزدها مشخص است، معمولا دارنده کارت، کارمزدها را میپردازد و از طرفی نیز نحوه تسهیم این کارمزدها بین بانک پذیرنده، شرکت هم زیرساختهای ارتباطی و شبکه تحلیل دادهها مشخص میشود. در برخی موارد جهت کارمزد هم فرق میکند. برای مثال در کارت اعتباری بانکی که کارت صادر کرده چون تامین اعتبار میکند از بانکی که پذیرنده کارت است و منابع به آن منتقل میشود کارمزد دریافت میکند. به تعبیر دیگر بانک صادرکننده از بانک پذیرنده و مغازه کارمزد دریافت میکند اما درمورد کارت برداشت کارمزد میپردازد چون مشتری با پول خود خرید میکند اما در کشور ما همه اینها یک جهت دارد؛ یعنی همیشه بانک صادرکننده باید به پذیرنده، کارمزد پرداخت کند.
** با توجه به مدل مرسوم در دنیا ما چگونه میتوانیم به آن سمت برویم؟
نخست ما باید یک نظام محاسبه قیمت تمامشده داشته باشیم که این مساله در واقع به زیرساختهای مالی و دانش بانکها برمیگردد و باید یک حساب رسمی، قیمت تمامشده داشته باشند که البته محاسبه پیچیدهای داردو کار سادهای نیست. مگر اینکه تمام قیمتهای بانکی از نظر هزینه شفاف باشد. از طرفی، ممکن است در یک بانک قیمت تمامشده ارایه خدمات بیشتر یا کمتر از بانک دیگر باشد؛ مثلا یک سوییچ که یک بانک میخرد شاید با بانک دیگر تفاوت نداشته باشد ولی یک بانک یک میلیون کارت و دیگری 10 میلیون صادر میکند لذا یکسری هزینههای متغیر متفاوت است. در اینجا باید یک مرجع یا کارگروه واسط بینبانکی وجود داشته باشد که در ایران این مسوولیت برعهده بانک مرکزی است، البته بانکها هم همکاری دارند و شاید بهتر باشد که این وظیفه برعهده بانکها باشد و بانکها در نهاد جمعی یک تناسب قیمتی داشته و خدمات بینبانکی را قیمتگذاری کنند. اگر این اتفاق به صورت جامع و منصفانه باشد. بانکها به این نتیجه میرسند که آیا خودشان خدمات را تولید کنند یا از شبکه بین بانکی بخرند. نکته اینجاست که قیمتهای بین شبکهای باید به گونهای تنظیم شود که رغبت را برای استفاده از خدمات بین شبکهای از بانکها نگیرد؛ یعنی درواقع به گونهای باشد که اگر خودشان بخواهند صرفا تولیدکننده به تنهایی باشند، هزینهها برایشان گران تمام شود و نفعشان در این باشد که در شبکه بینبانکی مشارکت داشته باشند.
** آیا اکنون توازن بین بانکها در دریافت کارمزد برقرار است؟
الان متاسفانه در شبکه بینبانکی ما برخی بانکها درآمدزایی میکنند و برخی بانکها صرفا دچار هزینه هستند. اگر برخی مصالح دیگر نبود و بعد اقتصادی صرفا درنظر گرفته میشد، احتمالا برخی بانکهای بزرگ باید از شبکه شتاب بیرون میرفتند و به دلیل گستردگی خدمات میتوانند ادعا کنند که در صورت خروج از کشور به مشتریان با همین سطح دسترسی سرویس دهیم و احتمال دارد، حتی هزینهها کم شود. ولی ملاحظات ملی و بانک مرکزی است که اجازه تصمیمگیری خروج از شبکه را نمیدهد. اگر فقط بحث اقتصادی بود، چنین تصمیماتی گرفته میشد البته معنی صحبتهای من این نیست که بانکها باید به خود فکر کنند و از مشتریان کارمزد بگیرند ولی بههرحال باید این نظام تغییر یابد.
چگونه در سایه یک نظام ارتباط برنده برنده بین مشتری و بانک در کارمزد ایجاد میشود؟
در کشور انگلیس اگر دارنده کارت یک بانک باشید یکسری محدودیتها دارید. این محدودیتها شامل دریافت خدمات نمیشود بلکه محدودیتهای کارمزدی است. نخست در روز میتوانید یکمقدار محدود دریافت نقد داشته باشید که البته در کشور ما هم روی کارتها اعمال شد. در انگلیس حدود 250 پوند در روز است اما اگر از خودپردازهای بانک خود بگیرید، از شما شارژی دریافت نمیشود. در شبکه بینبانکی از دستگاههای بانکهای دیگر یا شرکتهای خصوصی بگیرید و در اینجا شارژ میشوید درواقع مشتری را از دسترسی به پولش محروم نکردهاند ولی با یک نظام کارمزدی مشتری را هدایت به سمت پرداخت کردهاید. به تعبیر دیگر طراحی خوب نظام کارمزد اهرمی برای هدایت مشتریان به کانالهای پرداخت و دریافت خدمات الکترونیکی است. بهطور مثال اگر کارمزد اینترنت بانک پایین باشد، موجب کاهش سفرهای درونشهری وصرفهجویی در زمان میشود. بانکها میتوانند روی این خدمت حتی مشوقهایی بگذارند ولی برای خدماتی که گرانتر تمام میشود، نظام کارمزدی را برقرار کنند.
** و اینکه نظام کارمزد دارای چه فاکتورهای اساسی است؟
درواقع باید در نظام کارمزدی تنوع کارت و تنوع خدمات درنظر گرفته شود و نحوه محاسبه اعداد سنجیده، ارقام کارشناسی و مورد قبول باشد و در نهایت کارمزدها هم متنوع و چندگانه طراحی شود. به طوری که زمینهساز هدایت مشتریان به کانالهای کمهزینهتر و پرسرعتتر باشد.
- ۹۰/۱۲/۱۴