نقش سیمکارتهای بیهویت در شایعهپراکنی
کافی است گشتی در فضای مجازی بزنید تا با روایتهای خبری عجیب و شگفتانگیزی در «کانالهای تلگرامی» یا «پیجهای فیسبوکی» و... مواجه شوید. اخباری کذب و غیرواقعی با پوستههای جالب و هیجانانگیز که کمتر کسی شایعه بودن آنها را باور میکند.
موبنا – خبر مرگ ناگهانی فلان بازیگر یا ورزشکار، انفجار مهیب در منطقهای صنعتی، تعطیلی ناگهانی یکی از مهمترین شرکتهای صنعتی و… همه و همه توجه صدها هزار مخاطب را برای مدت زمانی کوتاه به خود جلب میکنند و حتی در صورت برنامهریزی منتشر کنندگان آنها، گاه منجر به بروز آسیب یا شوک به بخشهای مختلف کشور میشوند. جالب این جا است که در بیشتر مواقع این شایعات، با استفاده از تکنیک «دروغ بزرگ» پر و بال یافته و منتشر میشوند. تکنیکی روانی و از قضا کارساز که یادگار گوبلز، وزیر مشهور تبلیغات دولت نازی آدولف هیتلر است.
شاید باورش سخت باشد، اما گوبلز در این نظریه مشهور خود می گوید: «دروغ هر قدر بزرگتر باشد، باور آن برای تودههای مردم راحتتر است.» یکی از بارزترین مصداقهای بهره گرفتن از این تاکتیک روانی قدیمی اما مشهور رواج همین شایعهها و خبرهای کذبی است که هر از چندی شاهد انتشار آنها در فضای مجازی هستیم. شاید تصور کنید استفاده از این تاکتیک سیاسی ارتباط چندانی به مردم ندارد، اما باید بگوییم با استفاده از همین روشها، هر روز افکار و حتی گاه زندگی خیل عظیمی از مخاطبان فضای مجازی تحت تاثیر اخبار کذب و شایعات قرار میگیرند. با نفوذ روز افزون فضای مجازی در زندگی مردم، استفاده از این تاکتیک حتی برای برخی فراتر از اهداف تخریبی یا سیاسی، حکم سرگرمی پیدا کرده است!
از همه بدتر اینکه گروهی با نیتهای مختلف، از این آبگلآلود به نفع خودشان بهره برده و با خیال راحت اقدام به شایعهسازی میکنند. یکی از مصادیق این شایعهسازیها بحث تقلب در مقالات علمی و تحقیقاتی کشور است که اخیرا دشمنان نظام با هدف تخریب و زیرسوال بردن چهرههای برجسته دانشگاهی و ایجاد اشکال در حرکت علمی کشور آن را دنبال میکنند و متاسفانه برخی نیز با استفاده از شبکههای اجتماعی خواسته یا ناخواسته آب به آسیاب این گروه از افراد ریخته و با بزرگنمایی، آسیبهای فراوانی را متوجه این حوزه میکنند. این در حالی است که حتی اگر این اقدامات عواقبی هم داشته باشد، پیگرد قانونی آن مشکل بوده و نهادهای مسئول بهسختی میتوانند فرد متخلف را پیدا کرده و با وی برخورد کنند.
بهعنوان مثال، فردی که قصد تخریب یک چهره مشهور را دارد، خیلی ساده، با خرید یک سیمکارت بیهویت و راهاندازی یک کانال تلگرامی، میتواند هرگونه خبر کذبی را مخابره کند و کوچکترین نگرانی بابت دستگیر شدن و تبعات قانونی اقداماتش هم نداشته باشد. وقتی میتوان به سادگی خرید یک بطری آب معدنی، سیمکارت اپراتور چند ملیتی امتیان-ایرانسل را از دکههای مطبوعاتی سراسر کشور، آن هم بدون ارائه و ثبت هیچگونه مدرک شناسایی خریداری کرد، باید انتظار چنین اتفاقاتی را هم داشت! البته مواردی که گفته شد، یک طرف ماجرا است، طرف دیگر مربوط به سواد رسانهای خود مردم و کارکردهای رسانههای جمعی کشور است. همانطور که در پرونده این شماره از ماهنامه تلفنهمراه اشاره شده، بازار شایعه در موقعیتهایی داغ میشود که مردم مشتاق خبر باشند،
ولی نتوانند آن را از منابع موثق دریافت کنند. زمانی که این نیاز برآورده نشود، آنان به ناچار به هر نوع اطلاعاتی که در رسانههای غیررسمی نظیر تلگرام وجود دارد، متوسل میشوند. در واقع بخش مهمی از شایعات به این دلیل بازنشر میشوند که رسانههای رسمی کارکرد اصلی خودشان را بهدرستی انجام نمیدهند و مخاطبان برای برآورده شدن نیازهای خبریشان دست به دامن رسانههای غیر رسمی میشوند.
البته همان گونه که اشاره شد، بخش مهمی از این مشکل به بحث سواد رسانهای و خود مخاطبان باز میگردد که باید با نگاهی پرسشگرایانه به محتوای هر رسانهای اعم از رسمی یا غیر رسمی نگاه کنند. زمانی که میانگین سواد رسانهای در جامعه پایین باشد، خوراکهای خبری کذب و شایعات به راحتی منتشر شده و مورد پذیرش مخاطبان قرار میگیرند. در جمعبندی این موضوع باید گفت که شاید به سبب وجود تکنولوژیهای نوین ارتباطی، مقابله با شایعه کار چندان سادهای نباشد، اما از سه راهکار «تقویت و حمایت از رسانههای داخلی و رسمی»، «برخورد با تخلف فروش سیمکارتهای غیررسمی» و «افزایش سواد رسانهای در جامعه» میتوان در راستای مقابله با پدیده شایعهپراکنی در فضای مجازی بهره گرفت.