ITanalyze

تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران :: Iran IT analysis and news

ITanalyze

تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران :: Iran IT analysis and news

  عبارت مورد جستجو
تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران

نقش شبکه‌های اجتماعی در دنیای سیاست

| دوشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۱، ۰۲:۲۳ ب.ظ | ۱ نظر

سرگرمی‌های دوران مدرن، هر روز توسعه بیشتری می‌یابند. ایمیل‌های مهیج، چت‌روم‌ها، وبلاگ و چند سالی است که میکروبلاگ، ابزار تفریحی یک‌میلیارد ساکن کره زمین شده‌است که به اینترنت دسترسی دارند. برخی از آن‌ها خیال می‌کنند این کارشان، فراتر از گذران اوقات فراغت است و آینده بشر را رقم می‌زنند البته این «شبکه بازی‌ها» بر آینده بشریت نیز موثر است؛ از این منظر که تغییرات آب‌و‌هوایی را تشدید می‌کند و تا یک‌ونیم درجه، دمای کره زمین را بالا می‌برد. معادل 10 نیروگاه پنج هزار مگاواتی، شبانه‌روز تلاش می‌کنند تا نیاز انرژی شاهراه جهانی را تامین کنند. این انرژی بزرگ است که فرصت لایک و کامنت را برای 700 میلیون کاربر فیس‌بوک فراهم می‌کند. وقتی جنگ‌های آینده بر سر انرژی است، روشن کردن یک کامپیوتر می‌تواند بزرگ‌ترین اقدام سیاسی باشد.
×× آن‌ها که مردند؛ آن‌ها که زاده شدند

اورکات و یاهو 360 درجه مدت‌هاست از دور خارج شده‌اند و این روزها وب‌سایت‌ها و شبکه‌هایی همچون فیس‌بوک، توییتر، فلیکر، گوگل پلاس، فرندفید و گودردز جای آنها را گرفته‌اند؛ وب‌سایت‌هایی که در رده‌بندی وب 0/2 هستند، امکان ارتباطات تارعنکبوتی بین انسان‌ها را در فضای مجازی فراهم می‌کنند و از طریق آن‌ها می‌توان دوست‌های قدیمی را پیدا کرد. این وب‌سایت‌ها که در گروه میکروبلاگینگ‌ها جای می‌گیرند، امکاناتی همچون ایمیل، دوست‌یابی، چت آنلاین و آفلاین، وبلاگ‌نویسی و به اشتراک گذاشتن تصاویر و فیلم‌ها را به صورت همزمان در اختیار کاربران خود قرار می‌دهند.

جمع شدن همه این امکانات در یک وب‌سایت، جذابیتی ویژه به آن می‌بخشد. به ویژه آن‌که چنین وب‌سایت‌هایی، از طراحی گرافیکی و نرم‌افزاری خوبی نیز برخوردارند و از سوی رایانه‌های میزبان در ده‌ها کشور جهان حمایت می‌شوند. این ویژگی‌ها موجب هدایت بهینه ترافیک شبکه و به تبع آن، افزایش سرعت دسترسی کاربران به خدمات میکروبلاگینگ‌ها می‌شود.

اینترنت اکنون تنها وسیله‌ای برای تبادل اطلاعات نیست. شبکه جهانی وب، امکانی مناسب برای مچ‌گیری نیز فراهم می‌کند. در دورانی که وقایع اجتماعی و سیاسی به سرعت از یاد می‌روند، این اینترنت است که علیه فراموشی قیام می‌کند. رجوع و مقایسه، از امکاناتی است که اینترنت در اختیار عقل انتقادی قرار می‌دهد اما همه این‌ها از قابلیت‌های پدیده‌ای است که با عنوان «وب1» شناخته می‌شود. این عنوان، نخستین‌بار، زمانی به کار گرفته شد که عنوان «وب 0/2» اختراع شد.

«وب1» خدمات اولیه اینترنت و شامل شبکه جهانی، وب‌سایت، ‌لینک، دانلود،‌ آپلود، ایمیل و باقی قضایای مشابه است، اما «وب 0/2» را با درک تازه‌ای از شبکه مشخص می‌کنند. با حسی تازه‌. حس به چیزی که دیگر، فقط ابزاری نیست که در کار ارتباط‌های از پیش‌موجود، سهولت ایجاد کند. فردی که وبلاگ می‌نویسد، به آن به چشم خانه‌اش نگاه می‌کند، نه نوعی دفترچه یادداشت الکترونیکی. بلاگر می‌نویسد تا خودش نوشته شود. همچنین کسی هم که تماشاگر یوتیوب است و ویدئوهای تولیدی‌اش را در آن منتشر می‌کند، یک نسل جلوتر از تماشاگران تلویزیون‌های اینترنتی قرار دارد. «وب 0/2» به معنای وب میان کنشی (اینتراکتیو) عمومی و در عین حال خصوصی است. «وب 0/2» یعنی پدیده‌هایی همچون یوتیوب، فلیکر، ویکی‌پدیا، فیس بوک و نمونه‌های اجتماعی‌تر مانند فرندفید که انسان‌ها را به افشاگری علیه خودشان تشویق می‌کند.

معماران شبکه می‌گویند «وب 3» نیز در راه است. یعنی وبی به مراتب هوشمندتر که فقط ابرو را نمی‌بیند ولی از اشارت‌های ابرو نیز سر درمی‌آورد.

جداسازی آن‌چه به درد می‌خورد از آن‌چه به درد نمی‌خورد، مستلزم درک معناست. «وب 3» می‌خواهد معناشناسی را نیز به شبکه بسپارد تا شاید قربانیان «وب 0/2»، یعنی کاوش‌گران بی‌خواب و غذا بار دیگر روی آسایش را ببینند.
×× غارهای عصر جدید

اتحادیه جهانی «بیت‌ کام» که مدافع افزایش ساعت حضور شهروندان در شبکه است، بر این باور است که «وب رابطه‌هایی واقعی ایجاد می‌کند و دیگر به انزوا و زدودن چهره‌های انسانی راه نمی‌برد» اما افزایش ساعت حضور در شبکه اینترنت، نه فقط یک شبکه ارتباطی جدید که یک دیوار بزرگ هم به شمار می‌آید. اینترنت در میان جامعه، دیوار بلندتر و قطورتری از دیوار چین و برلین کشیده است. اینترنتی‌ها گویا با هم هستند و رابطه‌شان با غیراینترنتی‌ها گسسته شده است.

تخصص شبکه‌های اجتماعی اینترنتی، برقراری رابطه میان این نوع افراد است. اکثر آن‌ها در دنیای واقعی از توانایی ارتباطی کمتری (Limited A.Q) برخوردارند. تکیه بر این وضعیت است که شهروندان جامعه مجازی را به سرعت زیاد می‌کند. وب 2 خانه بی خانمان‌هایی می‌شود که در جامعه واقعی، به دلایل متعدد، حاشیه‌نشین شده‌اند. این گونه است که سایتی همچون فیس بوک می‌تواند به سرعت به کشوری با 700 میلیون نفر جمعیت تبدیل شود و پیش‌بینی می‌شود تا دو سال آینده، این جمعیت با سیل مهاجران جدید به یک میلیارد نفر هم برسد. حالا می‌توان به این نتیجه رسید که برای غارنشینی قرن 21 به کامپیوتر و مودم احتیاج است نه کشکول و کوه.
×× هجوم سیاستمداران به شبکه‌های اجتماعی

شبکه‌های اجتماعی در ایران چند سالی است که به یک اپیدمی فراگیر تبدیل شده‌اند. چند سال پیش، اورکات و یاهو 360 درجه، بیشتر مشتریان را به سوی خود جلب می‌کردند اما اکنون آن‌ها مرده‌اند و جایشان، شبکه‌های متنوع‌تری همچون فرندفید، فیس‌بوک، گودر، فلیکر، کلوب، بالاترین و یوتیوب متولد شده‌اند.

هریک از این شبکه‌ها تا پیش از مبارزات انتخاباتی ریاست‌جمهوری دهم، گروه کاربران ویژه خود را داشتند اما تقلید از سیاستمداران آمریکایی، قلم‌موی سیاست را بر بوم‌رنگ کاربران شبکه‌های اجتماعی در ایران کشید.

پیروزی اوباما به علت ۷۰ درصد رایی بود که در میان جوانان زیر ۲۵ سال آمریکایی داشت؛ جوانانی که به جای نگاه کردن به مناظرات طولانی شبکه‌های مختلف، تصمیم گرفتند با کاندیدای ریاست‌جمهوری مستقیم برخورد کنند و بهترین راه درخواست، پیوستن اوباما به فیس‌بوک بود. در این میان جوانی ۲۴ساله به نام کریس هاگز، یکی از بنیانگذاران فیس‌بوک، استراتژی انتخابات را به دست گرفت و فیس‌بوک را با قرار دادن جواب پرسش‌های ساده‌ای مانند موسیقی محبوب، چت کردن و مسایلی از این دست، به یکی از قدرتمند‌ترین پایگاه‌های انتخاباتی اوباما تبدیل کرد. به این ترتیب، هر روز طرفداران کاندیدای دموکرات در برابر سناتور جمهوری‌خواه - مک‌کین - که حتی عضو این شبکه نبود بیشتر می‌شد و در ‌‌نهایت باراک اوباما با داشتن نزدیک به هفت میلیون کاربر در صفحه خود انتخابات را برنده شد.

به جز اوباما، روسای جمهور، پادشاه، ملکه و سیاستمداران بسیاری عضو این شبکه اجتماعی هستند، البته ایالات متحده آمریکا با داشتن ۵۰۰ سیاستمدار و اعضای پارلمان در فیس‌بوک، بالا‌ترین آمار کاربری را دارد. از جمله معروف‌ترین سیاستمداران آمریکایی در این شبکه آرنولد شوارتزنگر هنرپیشه سابق هالیوود و فرماندار ایالت کالیفرنیاست.

کشمکش انتخاباتی سیاستمداران در ایران نیز، همه چیز را به هم ریخت. آن‌ها که با هدف یافتن دوستان قدیمی‌شان به فیس بوک پیوسته بودند، ناگهان با یک خبرگزاری سبز مواجه شدند که در آن، عده‌ای بی‌اجازه روی دیوارهای آن‌ها شعار می‌نوشتند و در خانه‌های شخصی‌شان اعلامیه انتخاباتی می‌چسباندند. خوراک صفحات گودر و فرندفید نیز از لینک‌های سیاسی پر شدند. یوتیوب مانند یک خبرگزاری تصویری با هزاران خبرنگار افتخاری مجهز به موبایل دوبین‌دار، مسوولیت پوشش برخی تصاویر را بر عهده گرفت؛ وضعیتی که برخی فعالان سیاسی همچون اکبر هاشمی رفسنجانی، به‌شدت از آن خشنودند. مجموعه این سیاسی‌شدن‌ها البته جدا از نارضایتی کاربران سیاست‌گریز، هزینه‌های فراوانی را نیز برای شبکه‌های اجتماعی به همراه داشت. نخستین واکنش رسمی به این روند، فیلتر شدن برخی سایت‌ها و هجرت ناگزیر کاربران آن به سایت‌هایی بود که با اتمسفری متفاوت طراحی شده بودند.

برای مثال بیشتر کاربران بالاترین پس از فیلترینگ این سایت، با حفظ اخلاق گروه‌گرایی خود به سراغ فرندفید رفتند و پدیده‌ای همچون شخم‌زدن را در این شبکه پایه‌گذاری کردند. نسل جدید فیس بوکی‌ها نیز ادبیات سیاسی‌نویسی حاد خود را به خانه‌های جدید کشاندند. ضمن این‌که عضویت با هویت پنهان یا نادرست نیز سراسر شبکه‌های اجتماعی فارسی‌زبان را فراگرفت؛ تا جایی که اکنون 30 درصد از کاربران ایرانی با نام‌های خانوادگی ایرانی، تهرانی و آزاد به فعالیت در فیس‌بوک می‌پردازند؛ بازی سیاست، هویت فردی انسان‌ها را غارت کرد.
×× لباس متهم بر تن شبکه‌های اجتماعی

با فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی و پایان عصر جنگ سرد، دور جدیدی از جنگ‌ها رونق یافت که ویژگی اصلی آن‌ها، عملیات روانی به جای عملیات نظامی است. در ناآرامی‌های سال 1388 نیز گروهی با تکیه بر ظرفیت‌های اینترنت و شبکه‌های اجتماعی مجازی، این شیوه مبارزه با نظام را در پیش گرفتند؛ هرچند سیستم قضایی و امنیتی در مواجهه با عملیات روانی این افراد، بازی را به زمین دیگری کشاند و به عملیات انتظامی و امنیتی روی آورد که نتیجه آن دستگیری و محاکمه ده‌ها وب‌نگار بود. مطابق گزارش دادستانی تهران علیه متهمان ردیف چهارم ناآرامی‌ها، «در اغتشاشات به وضوح دیده شد که از اینترنت به‌عنوان ابزاری فراگیر و کارآمد در برگزاری تجمعات غیرقانونی، اطلاع‌رسانی دروغین و فضاسازی اغواگرانه بهره‌برداری شد.

به گزارش هفته نامه متن، گروه‌های اجتماعی و سیاسی در انتخابات از تمامی امکانات خود از فضای اینترنت و سرویس‌های آن استفاده کردند و سایت‌هایی مانند فیس بوک و یوتیوب با حمایت آمریکا برای تأثیرگذاری و بهره‌برداری کاربران ایرانی اقدام کردند.» این چنین بود که تندیس یوتیوب و فیس‌بوک در چند نمایشگاه‌ فرهنگی، هدف سنگ‌ریزه‌ها و نمادی از مراسم رجم شیطان شد.

البته با گذر زمان، برخی تحریم‌کنندگان شبکه‌های اجتماعی ترجیح دادند از ظرفیت‌های آن بهره‌گیری کنند و پاسخ منتقدان و مخالفان سیاسی را نه با مشت گره‌کرده یا دستبند، بلکه با کامنت و دیس‌لایک بدهند.

برای نمونه، مرتضی آقاتهرانی رییس کمیسیون فرهنگی مجلس، سه، چهار سال پس از جنبش دولتی فیلترینگ فیس‌بوک گفت: «من عضو فیس‌بوک نیستم، اما معتقدم این مساله نیز باید بومی شود و به گونه‌ای نباشد که همه چیز ما دست دیگران قرار گیرد.»
××‌ شبکه‌های دولایه و بلکه چندلایه

بیشتر شبکه‌های اجتماعی دولایه هستند. لایه نخست، مانند یک منشی آنلاین عمل می‌کند و می‌تواند تمامی فعالیت‌های اجتماعی آنلاین کاربر را در یک مکان گردآوری کند. در لایه دوم، می‌توان یک دوست شبکه‌ای را SubsCribe و مجموعه فعالیت‌های وی را در شبکه تعقیب کرد.

این‌که چگونه می‌توانیم فهرستی از دوستان مفید داشته باشیم و چگونه از شرارت کاربران مزاحم در امان بمانیم، از جمله مهم‌ترین نکاتی است که ذهن کاربران شبکه‌های اجتماعی را به خود مشغول می‌کند. هر کاربر، سطح خاصی از سیاسی بودن را می‌پسندد و شبکه‌های اجتماعی نیز به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که این تنوع فرهنگی را به رسمیت می‌شناسند. مساله از جایی شروع می‌شود که برخی کاربران، می‌خواهند سپهر سیاسی را با چند ایمیل و عکس دگرگون کنند. برخی‌ پا به خانه همسایه می‌گذارند چون تصور می‌کنند راه‌حل همه مسایل پیچیده جامعه، در بازنشر دیدگاه مقتدای سیاسی نهفته‌ ‌است.

بازی سیاست نه فقط خیابان‌های شهر را شلوغ و سپس خلوت کرده، بلکه فعالیت علنی در شبکه‌های اجتماعی را نیز دچار نوسان مشابهی می‌کند. پنهان‌کاری، دورویی و خصوصی‌کردن صفحات ویژه کاربر در شبکه‌های اجتماعی، پاسخی طبیعی است به کج‌تابی درک سیاستمداران از ظرفیت شبکه‌های اجتماعی. کسانی که نمی‌خواهند یا نمی‌توانند یک حزب فراگیر و حرفه‌ای تشکیل دهند‌‌، سازمان سیاسی تخیلی‌شان را در شبکه‌های اجتماعی بنیاد می‌نهند؛ همچون ساختمانی صد طبقه که پایه‌هایی از جنس کاغذ و فلش‌مموری دارد و با اولین رعد و برق فرو می‌ریزد.
××‌ کلاهبرداران در کمین سیاستمداران

دلایل پیوستن سیاستمداران به شبکه‌هایی اجتماعی مانند فیس‌بوک، مختلف و متفاوت است. بیشترین فعالیت شبکه‌ای سیاستمداران در آستانه انتخابات شکل می‌گیرد. سیاستمداران سعی می‌کنند با ایجاد صفحه‌های اختصاصی در شبکه‌های اجتماعی، طرفداران بیشتری پیدا کنند و با نسل جوان که کمتر جذب تبلیغات سنتی می‌شوند، رابطه نزدیک‌تری برقرار کنند.

در واقع فیس‌بوک برای آنان دستگاه تبلیغاتی قوی و کم‌هزینه‌ای است که به‌راحتی کار رسانه‌های سمعی و بصری را انجام می‌دهد، البته برخی دیگر نیز پس از پایان عمر سیاسی‌شان عضو می‌شوند و به بازتوضیح سیاست‌های خود می‌پردازند. صفحه بیشتر این سیاستمداران فقط قابلیت طرفدار بودن را دارد و برخی، امکان نظر دادن را نیز دارد. برخی تنها اخبار رسمی را در صفحه خود می‌گذارند هرچند برخی دیگر برای ایجاد فضایی دوستانه، لحنی عامیانه به کار می‌برند.

اما سرنوشت گروه چهارم، جذابیت بیشتری دارد. آن‌ها که ناگهان از طریق اعضای دفتر، فرزند یا یک دوست قدیمی مطلع می‌شوند صفحه‌ای جعلی به نام آن‌ها در فیس‌بوک بازشده که کنترلی بر آن ندارند؛ «صفحه خوش‌ظاهری است ولی برای من نیست. فیس‌بوک همان سایت پلیس است.» این جملات کوتاه و گویا، واکنش سردار اسماعیل احمدی‌مقدم، فرمانده نیروی انتظامی در واکنش به صفحه‌ای است که با عنوان هواداران سردار احمدی‌مقدم در فیس‌بوک ایجاد شده است؛ صفحه‌ای که با عکسی خندان از سردار مزین شده و خبرهای مربوط به فرمانده در آن منتشر می‌شود و ذیل آن بازار کامنت و لایک هم داغ است. مشابه همین صفحات هم برای محمدرضا باهنر، شهاب‌الدین صدر و حجت‌الاسلام سبحانی‌نیا نمایندگان مجلس باز شده ‌است.

البته به نظر می‌رسد شبکه‌های اجتماعی، این مجال را برای برخی دیگر از سیاسیون نیز فراهم کرده تا حرف هایی که از پشت تریبون مجلس، دولت یا هر سمت سازمانی دیگر نمی‌توانند به زبان بیاورند، در قالب این صفحات مجازی ارایه دهند تا در صورت اعتراض، به سرعت ارتباط خود را با این صفحات تکذیب کنند .

معلوم نیست که برخی سیاستمداران می‌خواهند سر جامعه را کلاه بگذارند یا جامعه می‌خواهد سر آنها را کلاه بگذارد؟

  • ۹۱/۰۸/۲۲

نظرات  (۱)

سلام ممنون از تلاشتون برای روشن کردن فضا.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">