نمای زشت بخش خصوصی در حوزه IT
علی شمیرانی – گاهی اوقات در میان مطبوعاتی ها سوژه هایی مطرح می شوند که به علت برخی از مسایل که در ادامه مطلب به آن پی می برید اصطلاحاً به سوژه های وبلاگی معروف می شوند. البته این به معنای توهین به وبلاگ و وبلاگ نویسی نیست. به عبارتی این چنین گفته می شود که این مطلب مصرف وبلاگی دارد و جای طرح آن لااقل به این شکل در مطبوعات نیست و مطبوعات چارچوب ها وادبیات خاص خود را می طلبند.
البته این قانون نیست و بگذریم که با ورود وبلاگ نویسان به حوزه های مطبوعاتی و فقدان دانش و تجربه لازم در برخی از مطبوعات ادبیات وبلاگی وارد برخی رسانه ها شده و از این رو با دیدن برخی از مطالب در برخی از مطبوعات و همچنین شناخت از عقبه گردانندگان آن دیگر جایی برای گرد شدن چشم ها و تعجب باقی نمی ماند.
اما اگر از این مقدمه نسبتاً طولانی که البته تا حدودی نیز ضروری بود بگذریم به اصل مطلب یا همان موضوع محور تیتر می رسیم.
این روزها همه تقریباً در جریان در گیری های طولانی اصناف متعدد بخش خصوصی هستند. از مسوولان دولتی، کارشناسان و روزنامه نگاران گرفته تا علاقه مندان به مباحث IT کشور و مردم عادی. این روزها در صنف IT کشور به حرف ها و حدیث های برخورد می کنید که شاید دوست داشتید هیچ گاه شکل مکتوب آن را ندیده و فقط در حد حرف های دو نفره یا در گوشی شاهد و ناظر آن بودید.
ولی امروز مدعیان و متولیان بخش خصوصی در حوزه IT به راحتی یکدیگر را به دزدی، ویژه خواری، رانت خواری، بی تجربگی، کلاهبرداری و انواع و اقسام صفت های زشت ونادرست متهم می کنند. ولی آیا آقایان یک بار با خود فکر کرده اند که ناظران خارجی بر این بحث ها و حرف و حدیث ها وقتی از بیرون به صنف کم جان IT نگاه می کنند با خود چه می اندیشند؟ آیا طرح این جدل ها در رسانه های عمومی اصولاً درست است؟ آیا ناظرانی که بیرون این گود نشسته اند از رد و بدل شدن این حرف ها و اتهامات به این موضوع فکر نمی کنند که این صنف تا سال ها به جایی نخواهد رسید چون همه مدعیانش از ضعف های متعددی رنج می برند؟
نهادهای موجود در بخش خصوصی که متاسفانه یا خوشبختانه هر روز هم بر تعداد آنها افزوده می شوند به دو دسته تقسیم می شوند. یک دسته نهادهایی هستند که اصولاً دارای ابزار اجرایی و قانونی برای پیشبرد اهداف و مقاصد خود نیستند و یک دسته آنهایی که به پشتوانه قانون مشغول کار شده و می شوند و مصوباتشان لازم الاجرا است.
در حال حاضر نیز نهادهای قانونی (از دسته دوم) در بخش خصوصی کم نداریم. به اعتقاد نگارنده این نهادها اصطلاحاً از مشروعیت برخوردار هستند ولی از مقبولیت خیر. منظور از مشروعیت اتکای به قانون کشور است و منظور از مقبولیت فراگیری گسترده است. از این رو و با ادامه این روند (جرو بحث های موجود در بخش خصوصی) و با تمام تلاش بخش خصوصی برای حل و فصل مشکلات خود در درون بخش خصوصی به نظر می رسد باز هم زمینه برای دخالت دولتی ها در بخش خصوصی و بخشیدن مقبولیت لازم و گاه حتی بازی با این نهادها فراهم است.
معنای این حرف نیز این است که نهادهای بخش خصوصی زمانی علاوه بر مشروعیت، مقبولیت لازم را کسب می کنند که بخش دولتی به شکلی آشکار آنها را تنها نقطه تماس و رسمی با دولت اعلام کند. اینجاست که در صورت بروز چنین افاقی شرکت های موجود نیز به شکلی خودکار جذب نهاد مربوطه شده از نهاد قبلی خود نیز جدا می شوند چرا که نهاد قبلی ایشان دیگر حافظ منافع ایشان نخواهد بود.
بر اساس شواهد موجود ظاهراً بخش خصوصی توان حل داخلی مشکلات خود را ندارد و این دولتی ها هستند که باید مقبولیت لازم به نهاد مرجع در بخش خصوصی را بدهد. از طرفی دولتی ها نیز آگاهانه یا نا آگاهانه قدم در این عرصه نگداشته و هر دستگاه دولتی برای هر کاری به یک نهاد در بخش خصوصی روی خوش نشان می دهد و درست اینجاست که بخش خصوصی با بحران مواجه شده ، منافع صنفی با منافع شخصی در هم آمیخته و راه به جایی نمی برد. حال این گوی و این میدان.
- ۸۴/۱۱/۳۰