آثار جنگ فناورانه آمریکا و چین بر اروپا (بخش نخست)
(بخش اول) - کارشناسان معتقدند که جنگ فناوری بین ایالات متحده و چین شکل جدیدی به خود گرفته است.
کارشناسان معتقدند که جنگ فناوری بین ایالات متحده و چین با افزایش سرعت رقابت 2 کشور برای ارتقای صنایع شکل جدیدی به خود گرفته است.
فقدان پاسخ بلند پروازانه و اقدامات حمایتی انعطافپذیر از سوی اتحادیه اروپا میتواند عواقب جدی برای رقابتپذیری و توسعه صنعتی اروپا داشته باشد.
در این خصوص وبگاه تخصصی الکانو مقالهای نوشته که به شرح زیر است : این مقاله علل و تحولات اقتصادی و سیاسی در جنگ فناوری بین ایالات متحده و چین را که از سال 2015 آغاز شد و همچنان در حال افزایش است، تحلیل میکند. دولت بایدن اقدامات کنترل صادرات را با تلاش برای به حداکثر رساندن فاصله فناوری بین 2 رقیب از طریق مشوقهای بزرگ در قالب یارانهها و معافیتهای مالیاتی تکمیل کرده است. با این حال، این موارد عدم تعادلهای خطرناکی را در میدان بازی جهانی ایجاد میکند که بالقوه بر سایر بازیگران مانند اتحادیه اروپا تأثیر میگذارد.
تحلیل و بررسی
مهمترین جنگ تجاری در چند سال اخیر، جنگ تعرفهای آغاز شده بهوسیله ترامپ نبوده است. برخلاف آنچه برخی ممکن است فکر کنند، این جنگ فناوری بین ایالات متحده و چین بوده که در پایان دوره اوباما آغاز شده، در دوران ریاست جمهوری ترامپ سرعت گرفته و در دولت بایدن بیشتر شده است.
جنگ 2 جنبه دارد :
- اول، جلوگیری از رسیدن چین به برتری فناوری ایالات متحده (با همه پیامدهای اقتصادی و نظامی مرتبط) با مسدود کردن انتقال فناوری؛ و دوم، به حداکثر رساندن فاصله فناوری بین ایالات متحده و چین و ارتقای تولید ملی.
- جنبه دوم، با پتانسیل ایجاد تأخیر خطرناک در فناوری، پیامدهای عمدهای برای اتحادیه اروپا به همراه دارد.
نیمههادیها و زنجیره ارزش آنها
وضعیت فعلی را میتوان تا حد زیادی با اهمیت فناوری نیمههادیها و زنجیره ارزش آنها توضیح داد.
نیمههادیها موادی هستند که بسته به شرایطی مانند دما، فشار، تشعشع یا میدان های مغناطیسی میتوانند به عنوان رسانا (اجازه عبور جریان) یا عایق (جلوگیری از عبور آن) عمل کنند. این تابع باینری آنها را برای صنایع الکترونیک و فناوری اطلاعات بسیار مفید میکند.
نیمههادیها را میتوان بسته به خلوصشان به 2 نوع طبقهبندی کرد : ذاتی یا خالص؛ و بیرونی یا پیشبینی شده.
اولی شامل سیلیکون، پرکاربردترین و رایجترین نیمههادی که در طبیعت یافت میشود و در دماهای بالا بهترین رفتار را دارد، ژرمانیوم، قلع، سلنیوم و تلوریم است؛
دومی نیمههادیهای خالصی هستند که برای افزایش رسانایی، ناخالصیهایی به آنها اضافه میشود.
نیمههادیها در ساخت طیف وسیعی از محصولات، عمدتاً ترانزیستورها (تقویتکنندهها، سوئیچها، نوسانسازها و یکسوکنندههای سیگنالهای الکتریکی مورد استفاده در رادیوها، ساعتها و چراغها)، دیودها (کریستالهایی که فقط به جریان الکتریکی اجازه میدهند در یک جهت جریان یابد و برای تبدیل «AC» به «DC» در پنلهای خورشیدی یا چراغهای «LED» استفاده میشوند) و تراشهها (پردازندهها و حافظه برای رایانهها، تبلتها و دستگاههای تلفن همراه) به کار میروند؛ این دسته آخر مهمترین است.
تراشه، موسوم به ریزتراشه یا مدار مجتمع، مجموعهای از مدارهای الکترونیکی است که روی یک قطعه مسطح کوچک سیلیکون، متداولترین ماده مورد استفاده و دومین ماده فراوان در پوسته زمین به نام ویفر قرار گرفتهاند.
2 نوع تراشه وجود دارد : تراشههای منطقی که اطلاعات عمومی را پردازش میکنند (واحدهای پردازش مرکزی یا CPU، مغز رایانهها)، اطلاعات گرافیکی (GPU که به عنوان کارتهای ویدئویی نیز شناخته میشوند)، صدا (APU، کارتهای صوتی) و اطلاعات عصبی (NPU، برای برنامههای کاربردی یادگیری عمیق و یادگیری ماشینی)
ودسته دوم تراشههای حافظه، که اطلاعات دسترسی تصادفی پویا (DRAM، که بسیار سریع اما فرار است) یا اطلاعات دائمی (NAND Flash، کندتر اما کمتر فرار، مانند USB و کارتهای SD) را ذخیره میکنند. همه این تراشهها در طیف وسیعی از دستگاههای الکترونیکی از جمله تلفن، کنسولهای بازی، خودروها و تجهیزات پزشکی استفاده میشوند.
تراشههای طبقهبندی شده به عنوان کامل، بیش از 40 نانومتر (nm)، اغلب در صنایعی مانند صنعت خودرو استفاده میشوند. پیشرفتهترین تراشهها کمتر از 16 نانومتر هستند و اندازه متوسط آنها 10 نانومتر است، اگرچه تا 3 نانومتر نیز به دست آمده است.
زنجیره ارزش تراشه از نظر عملکردی و جغرافیایی پیچیده است. تولید جهانی حول 5 نوع تولید کننده ساختار یافته است :
- توسعه دهندگان پایه، که بر مرحله طراحی اولیه تمرکز دارند و شامل «Cadence»، «Synopsis»، «CEVA» و «Lattice» در ایالات متحده، شرکت آلمانی « Mentor Graphics » و آرم (Arm) در بریتانیا، که اخیراً در معرض تصاحب ناموفق انویدیا (Nvidia) قرار گرفت، هستند.
- توسعه دهندگان پیشرفته بدون کارخانه (تولید fabless)، که طرحهای پیچیده یا تخصصی تولید و تولید خود را برونسپاری میکنند؛ به عنوان مثال میتوان به کوالکام (Qualcomm)، انویدیا ، آرم، زیلینکس (Xillinks) و ماروِل (Marvell) در ایالات متحده، «MediaTek» در تایوان و هایسیلیکون (HiSilicon) در چین، متعلق به هوآوی، اشاره کرد.
- تولیدکنندگان خالص که براساس قرارداد با شرکتهای دیگر تراشه تولید میکنند؛ به عنوان مثال میتوان به شرکتهای تایوانی «TSMC»، یک رهبر فناوری و «UMC»، گلوبال فاندری در ایالات متحده و «SMIC» در چین اشاره کرد. ریختهگری از ماشینآلات پیشرفته (برش، اندازه گیری، و غیره) متعلق به شرکتهای آمریکایی «Applied Materials»، «Lam Research» و «KLA»، شرکت هلندی «ASML» و شرکتهای ژاپنی توکیو الکترون (Tokyo Electron)، نیکون (Nikon) و «Canon Tokki»، علاوه بر موادی مانند ویفر سیلیکونی و ماسکهای نوری تولید شده بهوسیله شرکتهای ژاپنی شیناتسو (Shin-Etsu)، سامکو (Sumco)، «JSR» و «Tokyo Onika» استفاده میکند.
- شرکتهای مونتاژ، تست و بستهبندی (ATP) که مسئولیت فاز نهایی محصول را بر عهده دارند. به عنوان مثال میتوان به «ASE Technology» و «Powertech» در تایوان، شرکتهای چینی «JCET» و «UTAC» و شرکت آمریکایی «Amkor» اشاره کرد.
- تولیدکنندگان دستگاههای یکپارچه (IDM)، که تمام عملکردهای فوق را در یک گروه شرکتی انجام میدهند. به عنوان مثال میتوان به شرکتهای آمریکایی اینتل (Intel)، «Infineon» و «Texas Instruments» و سامسونگ و «SK Hynix» در کره اشاره کرد. برخی نیز خدمات ریختهگری را برای شرکتهای دیگر ارائه میدهند.
وزن نسبی قابل توجه توزیع جغرافیایی زنجیره ارزش نیمههادی ایالات متحده در مقایسه با اتحادیه اروپا واضح است.
سامسونگ و اینتل یک چهارم بازار تولیدکنندگان دستگاههای یکپارچه و fabless را تشکیل میدهند، در حالیکه TSMC بیش از نیمی از بازار ریختهگری را تشکیل میدهد.
منشأ جنگ : ساخت چین 2025
جنگ فناوری بین ایالات متحده و چین 2 علت مرتبط دارد : اقتصاد و سیاست.
بُعد اقتصادی از تمایل چین برای ایجاد ظرفیت صنعتی خود و ارتقاء نردبان ارزش افزوده ناشی میشود، رویکردی که به وضوح در راهبرد و سیاست صنعتی ساخت چین 2025 ارائه شد. چشمانداز این سند، که در ماه می 2015 به عنوان بخشی از برنامههای 5 ساله سیزدهم و چهاردهم رونمایی شد، این است که چین از کارخانه جهانی بودن فراتر رود، موقعیتی که این کشور به لطف هزینههای کم نیروی کار و تولید کالاهای فناوری به دست آورده است. راهبرد گردش 2گانه چین (2020) ایده چین مستقلتر، از نظر اقتصادی و فناوری، را تکمیل میکند و به دنبال اولویتبندی تقاضای داخلی به عنوان محرک رشد است (البته بدون اینکه کشور به راهبرد صادرات خود پشت کند.)
مسئله نگران کننده برای توسعه فناوری این است که رویکرد جدید با رویکرد قاطعانهتر و حتی قهرآمیزتر به سیاست خارجی همراه شده است.
مایک پنس (Mike Pence)، معاون رئیس جمهور در دولت ترامپ، در سخنرانی مهمی که در 4 اکتبر 2018 در مؤسسه هادسون (Hudson) ایراد کرد، موضع ایالات متحده را اینگونه توضیح داد : «نیات چین، نه صلحآمیز و نه سازنده است، رهبری صنعتی را حتی خطرناکتر میکند، زیرا در نهایت این امر به رهبری نظامی منجر خواهد شد.»
برای چین، استقلال فناوری بیش از هر چیز به معنای خودکفایی در تولید نیمههادیها است، زیرا این کشور در حال حاضر بزرگترین مصرف کننده جهانی با 40 درصد فروش جهانی در سال 2021، به شمار میرود.
نیمههادیها، با 33 میلیارد دلار در سال، حتی بیشتر از نفت، همچنین بزرگترین واردات پکن محسوب میشوند. ساخت چین 2025 هدفی را برای تأمین 40 درصد مصرف تا سال 2020 و 70 درصد تا سال 2025 تعیین کرده است. بیش از 50 میلیارد دلار بودجه برای سرمایهگذاری، که به طور کلی از سوی دولت کنترل میشود، در سطوح ملی و محلی در کنار مشوقهای مالیاتی، وامهای بهره و اقدامات قانونی برای ایجاد انگیزه در تولید داخلی فناوری یا کسب آن خارج از کشور، در نظر گرفته شده است.
علیرغم این همه سرمایهگذاری، چین از دستیابی به اهداف خود فاصله زیادی دارد : سهم بازار پکن از طبقات بالای زنجیره ارزش، مثلاً تولید و طراحی، به جز تراشههای حافظه، تقریباً تغییر نکرده است. با این وجود، این کشور قدرت خود را در مونتاژ، تست و بستهبندی حفظ میکند، جایی که شرکت JCET از سهام بازار 14 درصد برخوردار است... (منبع: سایبربان)
- ۰۲/۰۱/۲۹