آیا استعمار سایبری را پذیرفتهایم؟
محمود جهانگرد: ایرانیها در وضعیت عجیب و بینظیری از منظر «زندگی در فضای مجازی» قرار گرفتهاند. در طول هر 24 ساعت شبانهروز ملت ایران با انواع تکنیکها و پروژههای عملیات روانی در حوزههای مختلف سیاست، اقتصاد و فرهنگ دست و پنجه نرم میکنند و صداوسیما و رسانههای رسمی نیز اگر خیلی هنر کنند، بخشی از این هجوم برنامهریزیشده را خنثی خواهند کرد. فردا روز که آفتاب برآید بازی از نو آغاز خواهد شد و مسؤولان و به تبع آن افکار عمومی همواره از طراحی دشمن چند قدم عقبترند.
حتی قویترین جوامع متشکل از اقوام متحد و ثروتمندترین حاکمیتها نیز در برابر سیل شایعات و پروندهسازیها ایمن نیستند. همانطور که اکنون دولت آمریکا برابر شایعه نه چندان مستند «دستکاری سایبری انتخابات ایالات متحده» توسط هکرهایی از روسیه، تخریب شده و درهم شکسته به تماشای ادامه بازی مشغول است. روسیه ولادیمیر پوتین نیز برابر ترور سایبری انتخابات کشورش در فضای شبکههای ارتباطی آنلاین، با «تهمت تقلب» نتوانست کاری از پیش ببرد و مسؤولیت هجمه سنگین به اعتبار دموکراسی در کشورش را متوجه «هیلاری کلینتون» وزیر وقت خارجه آمریکا کرد که عملیات روانی علیه دولت و ملت روسیه را به فضای حساس و آسیبپذیر «داخلی» کشانده بود.
مرزهای بیدفاع
جهان در حال تغییر است و به همان نسبت که «زندگی دوم» در فضای مجازی رشد میکند، قوانین نیز متناسب با امکانات و محدودیتهای جدید به روزرسانی شده و هماهنگ با زندگی نو میشود اما وای به حال ملتی که سهلانگاری مسؤولان یا حرکت خزنده نفوذیها در بطن نظاماتش به عقبماندگی قوانین منجر شود! سایبر را جهان «بدون مرز» و در تحلیلی پیشرفتهتر «مرزستیز» مینامند. پس قویترین سامانههای پدافندی مستقر در مرزهای حقیقی نیز در برابر این نفوذ فناورانه «ناکارآمد» میشوند. نتیجه بدیهی است؛ امنیت روانی و فیزیکی آحاد چنین ملتی هر روز در دنیای جدید توسط گنگسترها و باندهای آموزش دیده، پولدار و حرفهای؛ نقض میشود و دولتها و مسؤولان امر نیز برابر چنین فاجعهای بدون قوانین کارگشا، همانند مواجهه با فاز نخست بلایای طبیعی، حوادث بزرگ یا تجاوز فراملی مثل حمله تروریستها در بهت فرومیروند. پس از بهتزدگی اما نوبت به «مدیریت بحران» میرسد!
کجا ایستادهایم؟
آیا برابر حمله پرحجم دشمن تسلیم شدهایم و با واقعیت تلخ زندگی زیرسایه «استعمار سایبری» به واسطه ناامیدی از مدیران وزارت ارتباطات و تجربه شکستخورده شورایعالی فضای مجازی کنار آمدهایم؟ آیا قرار است بازی در زمین «امنیت ملی» را نیز بدون هزینه واگذار کنیم؟ بدون وجود تسلط مردمی امیدها برای بازپس گرفتن سرزمینهای از دست رفته سایبری با تغییر دولتها و تعویض مدیران عقبمانده، از دست میرود. دقیقا به همین دلیل است که دشمن در فضای سایبر انسجام ملی، وحدت کلمه و روابط مردم و نظام را هدف گرفته است. اگر «زمین طرح مسائل مهم» در حوزه ترمیم ساختار و نظامات سیاسی و قضایی و فرهنگی و اجتماعی در اختیار بیگانه باشد، هر تلاشی برای بهبود شرایط زندگی جمعی به تشویش شدید اذهان عمومی، بروز بحران ناامیدی در سطح جامعه و احیانا دلزدگی و نفرت عمومی منجر میشود.
سنگر سایبری دشمن
معمایی در پرونده حمله به مؤلفههای «امنیت ملی» در فضای سایبر نیست که حل نشده باقی مانده باشد. وزیر ارتباطات نمیتواند به روند حمایت عملیاتی از پروژههای نفوذ در کشور ادامه دهد و با احاله موضوع به گردن این و آن، از مسؤولیت شانه خالی کند.
بیدفاع!
جمهوری اسلامی ایران یا باید معتقد به قواعد و اصول دموکراسی باشد و از قلعه افکار عمومی برابر هجمهها و حملات سایبری دفاع کند یا در انتظار سوت پایان «سقوط حوزه امنیت ملی» با ارائه اخطارهای بیاثر به «محمود واعظی» روزگار بگذراند. جامعه اکنون نیازمند حمایت حاکمیت از امنیت روانی مردم خسته از اخبار جعلی است. اگر نیاز است اتاق فکر «تهرانی» کانون توطئه در لندن و واشنگتن و تورنتو که تقریبا همه مطلعان کشور با اعضای آن از نزدیک آشنا هستند، ضربه شود، پیش از وقوع فتنههای جدید زمان آن است. لطفا از ملت دفاع کنید! مطابق ماده 35 منشور حقوق شهروندی «امنیت سایبری و فناوریهای ارتباطی و اطلاعرسانی» حق ملت است! مردم از بازیهای کثیف پادوهای بیگانه در فضای مجازی خستهاند. (منبع:وطن امروز)