انتقاد بازتاب از طرح تکفا
آرش اشراق - در روزهای پایانی دولت پیشین، طرح عظیمی با شتاب به تصویب رسید که «تکفا 2» خوانده شد. طرحی ـ و پیرو آن قراردادی ـ که میتواند تأثیر مستقیم بر فناوری اطلاعات و ارتباط کشور داشته باشد و حتی بر فرهنگ و اقتصاد عمومی نیز تأثیرگذار باشد؛ ولی با این حال در سکوت و با آرامش بیسابقه به امضا رسید.
اما «تکفا» چیست و چرا مهم است؟ برای پاسخ به این پرسش، نگاهی به پیشینه آن، ضروری مینماید.
تکفا چیست؟
«تکفا» مخفف عبارت «توسعه کاربردی فناوری اطلاعات» است است و در حقیقت نامی غیررسمی است برای تبصره 13 قانون بودجه که در تدوین قانون بودجه سال 81 گنجانده شد و به تصویب رسید.
مطابق این تبصره، بودجه قابل ملاحظهای (64 میلیارد تومان) برای توسعه فناوری اطلاعات در کشور منظور شد و هفت زیربرنامه کلان برای آن تعریف گردید. زیربرنامههای هفتگانه «تکفا» که باید بودجه منظورشده در راه ایجاد و گسترش آنها به کار میرفت، عبارت بودند از: دولت الکترونیکی، مهارت دیجیتالی نیروی انسانی کشور، کاربرد IT در آموزش عالی، کاربرد IT در اقتصاد، بازرگانی و تجارت، کاربرد IT در قلمرو فرهنگ، هنر و تقویت خط و زبان فارسی در محیطهای رایانهای و توسعه واحدهای کوچک و متوسط (SME) فعال در حوزه IT.
طرح «تکفا» با پیگیریهای مجدانه دبیر شورای عالی اطلاعرسانی در سالهای بعد نیز دنبال شد و در قوانین بودجه سالهای 82 و 83 نیز بودجههای بیشتری را به خود اختصاص داد (هر سال 100 میلیارد تومان) و به موازات اختصاص این بودجهها، میزان تقاضا برای محصولات مرتبط با IT، اعم از سختافزار، نرمافزار و ملزومات مخابراتی در سطح جامعه به شدت افزایش یافت.
طبیعتا به خاطر حجم انبوه تقاضا، بازار پررونقی در این حوزه به وجود آمد و شرکتهای متعدد بزرگ و کوچکی در زمینه IT فعال شدند.
از دیگر سو، یکی از الزامات طرح تکفا، ممنوعیت ورود بخش دولتی به حوزه تصدیگری IT بود و متصدیان این برنامه، موظف شده بودند تا تمام پروژههای تکفا را به بخش خصوصی و یا تعاونیهای غیروابسته به دولت واگذار کنند.
هر روز 250 میلیون تومان!
برآیند مطالب پیشین این است: 270 میلیارد تومان بودجه در عرض سه سال به «تکفا» اختصاص داده شد و از دیگر سو، مطابق قانون این بودجه از طریق تکفا باید در بخش خصوصی صرف (یا به عبارت بهتر: تزریق) میشد.
رقم اختصاص داده شده به راستی سرسامآور بود به طوری که با یک حساب ساده میتوان گفت، به طور میانگین باید در هر روز مبلغی در حدود 250 میلیون تومان در قالب طرح تکفا به بخش خصوصی سرازیر شده باشد و حتی اگر ادعای مجریان طرح مبنی بر عدم جذب تمام بودجه پیشنهادی پذیرفته شود، این رقم به هیچ عنوان به کمتر از روزی دویست میلیون تومان تنزل نمیکند.
چنین بوی خوشی، آنان را که شامههای تیزتری داشتند، نه تنها از دیگر فعالیتهای اقتصادی، بلکه حتی از خارج از کشور هم جذب بازار IT ایران کرد! بودجه هنگفت، الزام در هزینه کردن بیشتر بودجه در بخش خصوصی، برنامه ناکامل و مبهم، بوروکراسی ناکارآمد و فراگیر و... همه و همه دست به دست هم دادند تا صدها شرکت صرفا به انگیزه به غنیمت بردن بخشی از این خوان پرنعمت، قارچگونه برویند و به جای یاری حوزه فناوری اطلاعات کشور، باری بر دوش آن باشند.
قاتق نان یا قاتل جان؟
دبیرخانه شورای عالی اطلاعرسانی به عنوان مجری این طرح عظیم، عمده فعالیت خود را بر روی تزریق مستقیم یا با واسطه بودجه تکفا به بازار IT متمرکز کرد و خلاقیت و نوآوری این دبیرخانه معطوف به تدوین برنامههای ملالآوری نظیر چگونگی اعطای وام به شرکتها شد.
رانت، رانتخوار میزاید و غیرممکن است دولت در حوزهای رانت بیافریند و رانتخوار متولد نشود. در نتیجه همانگونه که مثلا در حوزه مطبوعات، برخی روزنامهها با تیراژ کمتر از هزار نسخه صرفا به خاطر استفاده از رانت کاغذ حمایتی وزارت فرهنگ و ارشاد متولد میشوند، شرکتهای فراوانی نیز ظاهرا برای فعالیت در حوزه IT و در حقیقت به صرف دریافت و بودجه و وام طرح تکفا به وجود آمده و رشد کردند.
زیاندیدگان اصلی در این میان، فعالان حقیقی حوزه IT بودند که یا در این رقابت ناسالم و غیرعادلانه حذف و نابود شدند و یا به تبعیت از نوآمدگان، انرژی آنان به جای خلاقیت و ابتکار در IT، معطوف به دریوزگی وامهای اعطایی شد.
از این منظر نه تنها تکفا باعث پیشرفت و ارتقای فناوری اطلاعات در سطح جامعه ایران نشد، بلکه با سرازیر کردن بیحساب نقدینگیهای جهتیافته در بازار IT، تا حدودی باعث انحراف فعالیتها از سطح علمی و فنی به سطح رانتخواری و دلالی شد.
مشتی نمونه خروار
نقل است برخی شاهان قاجار، از همه ایران، تهران را میشناختند و در همه پایتخت، زیبایی و تجمل کاخ خود، برایشان مهم بوده است. حکایت دانشگاههای شهر تهران و در میان آنها، دانشگاه صنعتی شریف شاید بیشباهت به داستان آن شاهان نباشد.
اکنون بر کسی پوشیده نیست که یکی از بهترین دانشگاههای ایران که به مدد جذب دانشآموزان درجه اول کشور در قالب دانشجو، از اعتبار علمی خوبی در سطح بینالمللی هم برخوردار است، از سوی برخی از اساتید و مدیران آن، به بنگاه اقتصادی پرسودی بدل گشته است!
آسیبشناسی و تحلیل این جریان فرصتی دیگر میطلبد، اما ذکر این نکته خالی از لطف نیست که فقط در سال 81، دانشگاه صنعتی شریف رسما پانصد میلیون تومان برای اجرای برنامههای مرتبط با ICT (فناوری ارتباطات و اطلاعات) دریافت کرد و این سوای هزینههای سرسامآوری بود که شرکتهای وابسته به این دانشگاه با واسطه و در قبال خدمات کماهمیت ـ از لحاظ تکنیکی ـ از سازمان و نهادهای دیگر دریافت میکردند (به عنوان نمونه یکی از این شرکتها به اعتبار نام دانشگاه صنعتی شریف، در قبال طراحی یک سایت بسیار ساده درباره شهید مطهری، از نهاد سفارشدهنده، مبلغ 25 میلیون تومان دریافت کرد!).
این در حالی بود که در سال مذکور، کل بودجه اختصاصیافته به دانشگاهها و مراکز تحصیلات تکمیلی از سوی مجریان تکفا، دو میلیارد تومان بود.
البته اختصاص یکچهارم از کل بودجه دانشگاهها به یک دانشگاه هرچند عجیب است، اما در مقابل دیگر تدابیر مجریان تکفا، غیرمعمول نمینماید؛ وقتی که بدانیم در این سال، 82 درصد از بودجه در نظر گرفتهشده در بخش تعاونیها، تنها به یک شرکت تعاونی و مابقی به دو شرکت تعاونی تعلق گرفت!
هر سال دریغ از پارسال!
با گذشت زمان و کاهش احتمال ناآشنایی و کمتجربگی طراحان و مجریان «تکفا»، نقدها در مورد نحوه عملکرد مجری اصلی این طرح یعنی شورای عالی اطلاعرسانی فزونی گرفت. منتقدان در وهله نخست، نسبت به چگونگی تخصیص بودجهها و نحوه هزینه شدن بودجه اشکال داشتند و خواستار آن بودند تا علاوه بر فرآیند تخصیص منابع مالی، فهرست کامل دریافتکنندگان این بودجه (در قالب وام، وام بلاعوض، کمک...) منتشر شود. اما گویا شورای عالی اطلاعرسانی، علاقه چندانی به این کار نداشته و ندارد و نه تنها در این خصوص کمتوان است، بلکه از ایجاد یک پایگاه آبرومند اینترنتی نیز ناتوان است و سایت اختصاصی تکفا (www.takfa.ir) نه از نظر تکنیکی و نه از نظر محتوایی و اطلاعرسانی، شایسته آن نیست. جالب اینجاست که حتی پس از گذشت سالها و تا چند ماه پیش از تصویب بودجه تکفا، این طرح (برنامه) فاقد یک آرم (لوگو) بود! در عوض آنچه که فراوان از سوی تکفائیان منتشر میشد، کلیگویی بود و کلیگویی.
حتی هنوز دقیقا مشخص نشده که «تکفا» اساسا طرح است یا برنامه تا در صورت اعلام هر کدام، انتظارات و باید و نبایدها در مورد طرح یا برنامه بودن تکفا مطرح شود.
گذشته از اینها، یادآوری برخی از زیربرنامههای «کلان» تکفا که بیشتر بار «فرهنگی» دارند، نشان از آن دارد که اصلا یا این زیربرنامهها به فراموشی سپرده شدهاند و از یا نظر مجریان چندان مهم نبودهاند!
فارسی مهم نیست!
به عنوان مثال در مورد مسئله بسیار مهم «خط فارسی در محیطهای رایانهای» که در متن تبصره مربوطه به صراحت آمده است، کار چندانی صورت نگرفته است و جز اندکی شعار و یا برنامههای مغشوش و بیبازده، چیزی در این مورد به چشم نمیخورد. این در حالی است که با صرف هزینههای بسیار اندک و با کمی خلاقیت و دغدغه فرهنگی، چند مشکل همیشگی و بسیار مهم کاربران فارسیزبان (در ایران، افغانستان و تاجیکستان به علاوه مهاجرین) قابل بیان و حل است.
نخست آنکه، هنوز به طور رسمی و بینالمللی در سیستم کد یکّه (Unicode) فارسزبانان از فونتهای عربی استفاده میکنند و رسمالخط آنان به رسمیت شناخته نشده است.
دوم، برای فارسینویسان در محیطهای گرافیکی به جز استفاده از برخی برنامههای گرانقیمت (که البته بعضا به صورت غیرقانونی و با قفلهای شکسته در بازار موجودند) هیچ راهحل معقول دیگری برای کاربر فارسیزبان موجود نیست.
سوم، تمامی فونتهای رایانهای از لحاظ رسمالخط فارسی اشتباه هستند، چراکه به فارسی، اصولا حروف در هم فرو رفتهاند ولی نرمافزارهای موجود ـ به تبعیت از رسمالخط لاتین که حروفشان از هم جدایند ـ حروف را جدای از هم درج میکنند. به عنوان مثال، در کلمه «ری»، «ی» در حقیقت باید داخل «ر» باشد.
سه مشکل بزرگ فوق، همگی قابل حل هستند؛ در مورد اول، تکفا به عنوان یک نهاد و مراجع رسمی پس از تصویب یک رسمالخط فارسی به عنوان رسمالخط یا فونت اصلی میتواند آن را در سیتم کددهی یکه بگنجاند (مثل فونت Arial) و مشکل دوم با خرید یا طراحی یک نرمافزار فارسینویس و اشاعه رایگان آن (مثلا از طریق اینترنت) قابل حل است.
مورد سوم هم توسط یک تیم کوچک برنامهنویس قابل رفع است (همانطور که شرکتی به نام «پایاسیستممرو» چنین نرمافزاری را تولید کرد، اما به خاطر عدم حمایت، ورشکسته شد).
اما مسائلی از این دست، از نظر مجریان آنقدر کوچک و کماهمیت است که وقت خود را صرف آنها نمیکنند. در مقابل پروژه لینوکس فارسی، سالهاست که پول تکفا را میبلعد و بازیچه دست دانشجویان است. لینوکسی که به عقیده بسیاری از تحلیلگران، هیچگاه جایگزین ویندوز نخواهد شد و دل بستن به آن، «آب در هاون کوبیدن» است. اما این چاهی است که اگر برای کاربران ایرانی و «توسعهدهندگان کاربری فناوری اطلاعات» آبی ندارد، ولی برای بسیاری از «اساتید» و «خودی»ها، نان دارد!
و اکنون...
نمونههای بیکفایتی و ناکارآمدی مجری اصلی تکفا یعنی شورای عالی اطلاعرسانی و در رأس آن، دبیر این شورا (که نماینده ویژه رئیسجمهور پیشین در حوزه ICT نیز هست) چندان زیادند که در این مقاله نمیگنجد. با این حال همچنان «تکفا 2» به تصویب میرسد و همچنان اطلاعرسانی چندانی صورت نمیگیرد و ... همچنان بودجه عمومی مملکت بازیچه دست گروههای بسیار بانفوذ که بودجههای هنگفتی از تکفا دریافت کردهاند، میشود و معلوم نیست کی و کجا این چرخه باطل گسسته خواهد شد؟
منبع: بازتاب
- ۸۴/۰۵/۲۵