اگر نبود چه میشد؟
علی شمیرانی - هفته قبل مرکز ملی فضای مجازی نشستی یکروزه برای آشنایی خبرنگاران با ابعاد و مفاهیم مختلف پیرامون شبکه ملی اطلاعات برگزار کرد تا بهزعم برگزارکنندگان این نشست، خبرنگاران با اشراف بر این شبکه، هر پاسخی از هر مسوولی را به عنوان پیشرفت شبکه ملی اطلاعات قبول نکنند.
این نشست خبری نبود تا جزییات آن منتشر شود، لیکن در جمعبندی برداشتهای خود از آنچه در این کلاس آموزشی مطرح شد، متوجه شدم شبکه ملی اطلاعات به مراتب دورتر از مقصود و اهدافی است که از بیرون دیده میشود. به طور خلاصه برداشتهایم از آن جلسه از قرار زیر است:
- ما در 14 سال گذشته تازه توانستهایم روی معنا و مفهوم شبکه ملی اطلاعات از سوی دستگاههای مسوول در اجرای این پروژه به توافق برسیم.
- شبکه ملی اطلاعات، نقشه راه، معماری و شاخصی برای ارزیابی پیشرفتها ندارد. لذا وزارت ارتباطات میگوید شبکه ملی 80 درصد پیشرفت داشته اما مسوولان مرکز ملی فضای مجازی میگویند اصلا شاخص و خطکشی برای تایید این عددها و پیشرفتها وجود ندارد.
- براساس گفتههای مسوولان مرکز ملی فضای مجازی که در این جلسه حضور داشتند، آنها از وزارت ارتباطات خواستهاند که خود معماری شبکه ملی اطلاعات را تدوین کند و سپس بر اساس این نقشه راه، کار پیشبرد شبکه را نیز انجام دهند تا به درستی امکان درک مشترک از میزان پیشرفتها فراهم شود.
- مرکز ملی فضای مجازی میگوید خود امکان تنظیم نقشه راه و معماری شبکه ملی اطلاعات را ندارد، چون نقشه این شبکه باید بر اساس امکانات موجود طراحی شود و مرکز ملی فضای مجازی اطلاعات دقیقی از امکانات موجود ندارد.
- به این ترتیب اصولا سرنوشت معماری شبکه ملی اطلاعات روشن نیست و در حالیکه حدود 14 سال صرف توافق بر سر تعریف شبکه ملی اطلاعات شده، مشخص نیست چند سال زمان برای طراحی نقشه راه شبکه ملی اطلاعات نیاز است. (آن هم در شورایعالی فضای مجازی که جلسات آن به کندی پیش میرود.)
- در خطایی استراتژیک که تهران مرکز و منشا تمرکز و تبادل اطلاعات اینترنت کشور شد، در پیشرفتهای پیرامون شبکه ملی اطلاعات نیز، تمام امکانات در حال تمرکز در تهران است، چون حضور در استانها به صرفه نیست.
- شورایعالی فضای مجازی و مرکز ملی فضای مجازی، اصولا هیچ ابزار قانونی و اجرایی برای فشار و پیگیری پیشرفت این شبکه ندارند و تنها اقدامی که میتوانند بکنند، نوشتن نامه و گزارش از برداشتهای خود و ارسال آن به دفتر رهبری است.
- آنچه از پیشرفتهای شبکه ملی اطلاعات در سالهای گذشته مطرح میشود، حتی ماکت شبکه ملی اطلاعات نیز محسوب نمیشود.
- در نهایت آنکه مقصر وضع موجود کیست، تفاوتی در عمل نمیکند، آنچه پیداست ظاهرا شبکه ملی اطلاعات فعلا در حکم کلاف سردرگمی است که کسی نمیخواهد مسوولیت آن را به عهده بگیرد، تا در پس گزارشها و مصاحبهها و نامهنگاریها، چند صباحی دیگر نیز بگذراند تا فردا.
دوستی میگفت به نظرت فایده وجود فلان و بهمان نهاد در کشور چیست؟ به او گفتم برای یافتن پاسخ این سوال از سمت دیگری به ماجرا نگاه کن و تصور کن، اگر فلان و بهمان نهاد اصلا وجود نداشتند، چه اتفاقی میافتاد یا نمیافتاد؟!
به عبارت دیگر اگر قرار بود سرنوشت خروجی جلسات و مصوبات شورایعالی فضای مجازی و زیرمجموعههای آن چنین باشد، چه نیاز به این شورا بود؟ ما نهادهای دیگری همچون مجلس، دولت، شورایعالی انقلاب فرهنگی، شورایعالی فناوری اطلاعات و ... هم داشتیم که از قضا خروجی برخی مصوبات آنها هم چیز متفاوتی از سرنوشت مصوبات شورایعالی فضای مجازی نداشته و آنها هم اجرا نمیشوند. (منبع:عصرارتباط)