ITanalyze

تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران :: Iran IT analysis and news

ITanalyze

تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران :: Iran IT analysis and news

  عبارت مورد جستجو
تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران

برای داخلی‌ها یا برای خارجی‌ها؟

| سه شنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۴، ۱۰:۰۰ ق.ظ | ۰ نظر

امیرحسین سعیدی نایینی (بر گرفته از آثار ابولفضل زرویی نصرآباد) - یک بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود. ولایتی  بود شلوغ و پردود که بزرگانش به منظور کاهش دود در شهر و افزایش سرعت در کارها و بالا بردن دقت در امور و پایین آوردن فساد تصمیم گرفتند، تا با بکارگیری و توسعه فناوری اطلاعات یا همان فاوا، به اصلاح امور پردازند. شرکت‌هایی در این زمینه نیز پدید آمد تا این یزرگان را در راستای تحقق اهدافشان یاری نماید.

در ابتدا اوضاع و احوال این شرکت‌ها رونقی داشت اما بعد از چندی نه مناقصه‌ای اعلام می‌شد و نه خرید و فروش آنچنانی صورت می‌گرفت و اینها یکسال صبر کردند و دو سال منتطر ماندند و خلاصه هشت سال گذشت و خبری نشد که نشد و اوضاع هر روز بیش از دیروز به سوتی و کوری نزدیک می‌شد، تا اینکه بزرگانی رفته و بزرگانی دیگر آمدند و امید در دل این شرکت‌ها باز زنده شد و همه می‌گفتند که اینها تدبیری خواهند کرد و اوضاع گل و بلبلی خواهد شد. اما باز یکسال صبر کردند،  دو سال صبر کردند، اتفاقی نیفتاد که نیفتاد.

شرکت‌ها گفتند چه کنیم چه نکنیم تا اینکه تصمیم ‌گرفتند به نزد مقام والای فاوای دیار خود بشتابند و از او تظلم خواهی کرده  بلکه والا مقام تدبیری اندیشه کند و بار دیگر امید را در دل‌ها  زنده سازد.

چنین کردند و والا مقام ابتدا مراتب تاسف بسیار و اندوه  فراوان خود را از اوضاع و احوال شرکت‌ها اعلام نموده و کما فی السابق مراتب حمایت خود از آنان را بیان فرمودند. و برای برون رفت از این بن بست مشاوران خود را بلافاصله بعد از جلسه احضار نمودند.

مقام والای فاوا پس از بیان مشکل کسادی کسب و کار از عواقب وخیم آن چون بیکاری و ناامنی و فساد و غیره سخن به میان آورده در ادامه فرمودند: حال از شما می‌خواهم که در این موقعیت سرنوشت ساز فکرهایتان را روی هم بریزید و بگویید برای حل این معضل چه باید کرد؟

مشاور اول گفت: حضرت مقام والای فاوا خود بر این نکته مشرفند که بسیاری از کشورها در چنین شرایطی به صادرات رو می‌آورند و محصولات و خدمات خود را به کشورهای دیگر صادر می‌نمایند.

چنانچه صلاح بدانید و اجازه دهید اینان نیز چنین کنند. و این مشکل در سراسر دیار بر طرف خواهد شد. صدای احسنت، آفرین، مرحبا و باریکلا از جانب دیگر مشاوران بلند شد و برخی از مشاوران عملگرا خواستار آن شدند تا برای اجرایی شدن هر چه سریعتر طرح  کشورهای مخاطب و طرف قراردادها هر چه زودتر مشخص شوند.

بحث میان جمع در گرفت و سوالاتی مطرح شد که به کدامین کشورها صادر کنیم.

بعضی عقیده داشتند به کشورهایی صادر کنیم که مویشان بلوند باشد و چشمشان آبی، عده‌ای دیگر را نظر بر آن بود به جاهایی صادر کنیم که چاق و تپل باشند و بعضی دیگر لاغر‌ها را برای صادرات ترجیح می‌دادند و بودند افرادی که برای صادرات چشم و ابرو مشگی‌ها را مقدم می‌دانستند.

افرادی  صادرات به جاهایی که رنگشان سیاه است را ساده‌تر می‌دانستند و بعضی‌ها بر عکس سفید‌ها را برای صادرات مناسب‌تر می‌دانستند. گروهی دیگر را که انگار شرایطشان به گونه‌ای بود که در تنگنای بیشتری قرار داشتند، عقیده بر آن بود که به هر جا که می‌توان صادر کرد، باید کرد و خیلی برایشان فرقی نداشت که به کجا صادر می‌کنند.

خلاصه بحث بر سر اینکه به کجا صادر کنند داشت بالا می‌گرفت که مشاور دوم که پیری جهاندیده و سرد و گرم روزگار چشیده بود، دستی به ریشش کشید و گفت ای بزرگان و ای  برادران آرام باشید. شما را چه می‌شود؟

آیا فکر نمی‌کنید که ابتدایی‌ترین شرط صادرات، اعتماد و ارجاع کار در داخل است؟ آیا فکر نمی‌کنید کسی به مشتی شرکت گدا و گشنه و زوار در رفته کاری نمی‌سپارد؟ آیا از اینان نخواهند پرسید که در دیار خودت چه کاری به شما محول شده و اگر جواب منفی باشد، نخواهند گفت که  شما اگر توان انجام کاری داشتید پس چرا در دیار خودتان  به شما کاری سپرده نشد؟ آیا فکر نمی‌کنید با اینهمه کار که داخل است و انجامشان از نان شب برای ما واجب‌تر است،  حواله این شرکت‌ها  به خارج ظلمی آشکار بر خود و شرکت‌هاست؟

صدای نچ نچ از حضار بلند شد.

مشاور سوم گفت: بله فرمایشات جناب مشاور دوم متین است، ولی یادتان باشد اینجا هم ملاقه به ته دیگ خورده و بر فرض آنکه کاری هم به آنها ارجاع شود پولی نیست که پرداخت شود و از آن مهمتر بیکاری چنان بالا رفته که اگر  خدای ناکرده بدین منوال پیش رود باید تراشیدن سر شرکتی توسط شرکت دیگر نیز آزاد شود.

مشاوران دیگر از این حرف ناراحت شده بهم نگاه کردند و مشاور چهارم گفت: این حقیر پیشنهاد می‌کنم تا اوضاع و احوال کارهای فاوایی کساد است این دوستان فاوایی به کارهای غیر فاوایی مثل فروش دمپایی بپردازند تا بقول پزشکان مشکلاتشان بصورت سرپایی رفع شود تا ببینیم بعدا چه می‌شود. و البته فراموش نفرمایند که در این نوع کارهای غیرفاوایی مزایایی هم وجود دارد که گرچه پرستیژش فاوایی نیست ولی درآمدش حسابی چرب و چیلی‌تر است.

مشاور پنجم گفت: بنده هم کارهایی از آن قبیل سراغ دارم، ولی اولا تخصص اینان چیز دیگریست و مثلا اگر در فروش دمپایی، بندی از آن پاره شد و یا قسمتی از آن سوراخ شد اینها نه می‌توانند بدوزندش نه می‌توانند پاسخگو باشند.

ثانیا از انجام کارهای فاوایی سرعت و دقت در کارها عاید می‌شود که در انجام کارهای غیر فاوایی حاصل نمی‌شود.

مشاوران گفته‌های مشاور پنجم را تایید کردند ولی محض محکم کاری و تحقیقات در صنوف دیگر اطلاعاتی هم درباره دمپایی و خرید و فروش آن از مشاور چهارم گرفتند.

مقام والای فاوا داشت نگران می‌شد که ناگاه مشاور ششم از جا بلند شد و گفت: بزودی از طرف دستگاه‌ها و نهاد‌ها و سازمان‌های بزرگ کارهای بزرگی  اعلام خواهد شد  که اگر از این حجم وسیع کار قسمتی ناچیزش را به اینان ارجاع دهند، مشکل اینان و فرزندانشان و نوه و نبیرهاشان نیز حل است.

مشاوران بر هوش و درایت و اطلاعات وسیع مشاور ششم آفرین گفتند و مقام والا نیز ایشان را مورد تفقد قرار دادند.

صبح فردا شرکت‌ها عازم شدند تا بروند و از این کارها قسمتی برای  خود بگیرند.

آنان رفتتند و رفتند و از هفت صحرا و هفت دریا  گذشتند تا به مقصد رسند (شرکت‌های عزیز و فهیمی‌ که مسیر  رفتن تا گرفتن کار را تجربه فرموده‌اند، بخوبی واقفند که گذشتن از این هفت صحرا و این هفت دریا به این سادگی‌ها نیست در میانه همین راه هجده تا غول، هفتا افریطه، جادو پانزده و گاهی شانزده، نهنگ آدمخوار سه تا، اژدها یکی در صحرای دوم و دو تا در صحرای پنجم و مقدار متنابهی جک و جانور و هیولاهای دیگر وجود دارد که دریغا و دریغ که تنگناهای موجود بر سر راه شرکت‌ها مانع از آن است که بتوانند با دقایق و ظرایف، این سفر پر مخاطره را توضیح دهند. قدر مسلم آن است که دیر یا  زود صحنه‌هایی از آن بیان خواهد شد.

باری وقتی که شرکت‌ها به مقصد رسیدند، مذاکرات طولانی در پشت درهای بسته آغاز شد و پس از توافقات لازمه بعصی کارها به بعضی‌ها ارجاع شد. از این داستان نتیجه می‌گیریم که گاهی بهتر است نتیجه نگیریم.(منبع:عصرارتباط)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">