«بچهرییسها»

علی شمیرانی - چند سالی میشود که در بخش خصوصی شاهد رشد شاخه جدیدی از شرکتها هستیم که اگرچه در ظاهر، خصوصی محسوب میشوند، اما در عمل به یک مجموعه دولتی یا بانکی متصل هستند.
نحوه اتصال و ایجاد شرکتها هم به این ترتیب است که مثلا بسیاری از بانکها به اشکال و بهانههای گوناگون، در زیرمجموعه خود شرکتهای مختلفی درست میکنند و کار پشتیبانی و انحصار ارایه خدمات را به این شرکتها میسپارند. از آنجا به بعد هم یا کار به شرکتهای خصوصی برونسپاری میشود یا با چندین برابر قیمت انجام میشود.
این که فلسفه ایجاد این حیاط خلوتها چیست، هم روشن است و هم متنی جداگانه میطلبد. اما در این میان، شکل درآمدزایی این شرکتها بسیار جالب و در عین حال ساده است. برای مثال برخی از این شرکتها یک سامانه متصل به بانک را تحویل گرفتهاند و به این ترتیب بابت هر تراکنشِ بانکی، درصدی سود میگیرند.
این یعنی تا روزی که بانک مربوطه وجود دارد، قدرالسهم این شرکتها هم محفوظ است. پس مدل مدیریت این شرکتها بسیار ساده است و عمدتا جای مدیر عامل، یک درخت هم کاشته شود، هم شرکت کارش را میکند، هم نیازی به پرداخت حقوقهای نجومی نیست و هم از تصفیه هوا، سایه و میوه آن درخت میتوان استفاده کرد.
خلاصه آنکه شاهد افزایش نسلی از «مدیرانِ الکی» هستیم که از مدیریت، تنها عنوان و حقوقش را دارند و اگر صبح یک شرکت واقعا خصوصی با 2 کارمند تحویلشان دهید، تا عصر باید لاشه شرکت را از ایشان تحویل بگیرید.
(توضیح ضروری: تعدادی از مدیران شرکتهای وابسته به بانکها از جمله مدیران با سابقهای روشن محسوب میشوند که در دوران کاری خود سامانههای بزرگی را ایجاد و مدیریت کرده و میکنند که در حکم سرمایه ملی هستند. لذا مقصود از این نوشتار، قطعا تمام مدیران عامل شرکتهای وابسته به بانکها نیست و با توضیحاتی که در ادامه میآید، موضوع روشنتر میشود.)
اما بهانه نگارش متن حاضر و پرداختن به مشخصات مدیران الکی، تحرکات ایشان در روزهای قبل به بهانه یک انتخابات بود. و اما مرور برخی شاخصها و مشخصات برای شناخت مدیران الکی:
1- شهرتخری: از آنجا که مدیران مذکور زحمتی برای درآمدزایی نمیکشند و شبانه روز پول یامفت، از پروژهها و قراردادهای رانتی و انحصاری به شرکت سرازیر میشود، از این بابت دغدغه خاصی ندارند. پس یکی از سرگرمیهای ایشان، خرید شهرت است. لذا دنبال خرید و اجاره چند نشریه میروند و هر جا را که نگاه میکنید، شاهد انتشار مشتی مزخرف با عکس و نام ایشان هستیم.
2- جایزهخری: یکی دیگر از کارهای ایشان خرید جایزه از مراسمهای مختلف است تا کسی شک نکند که از پول شرکت فقط برای شهرت خود بهره میبرند. لذا چپ و راست و در قالب اسپانسر شدن، از جاهایی جایزه میگیرند که از قضا در بسیاری موارد، حتی هویتِ خودِ جایزهدهنده هم معلوم نیست.
3- تریبونخری: از دیگر مشخصات برای شناخت مدیران الکی، خرید تریبون برای سخنرانی در تقریبا هر مراسمی است. از سخنرانی در یک اتاق خالی یا مهدکودک گرفته تا انواع همایشها و نمایشگاهها.
4- اعتبار خری: روش دیگر این مدیران بیکار و پولدار، خرید اعتبار است. این کار نیز با پرداخت پول در قالب حمایت و اسپانسر و عضویت ایشان در رویدادهایی است که مثلا نیاز به هیات داوران، هیات عملی و از این قبیل عناوینِ فروشی دارند.
5- صندلیخری: شنیدهها حکایت از آن دارد که در برخی تشکلهای بخش خصوصی صندلیهایی در قالب عضو هیات رییسه، عضو هیات مدیره و القابی از این دست برای تامین هزینهها و فروش به مدیرانِ الکی و دوشیدن آنها طراحی شده، که با کمال میل ایشان را در صف خرید میتوان یافت.
6- گندهگویی: اما یکی از علایم و شاخصهای اصلی در شناخت مدیرانِ الکی، گندهگویی زیاد ایشان در نشریات و تریبونها و شبکههای اجتماعی است. از آنجا که بر خلاف مدیران واقعی در بخش خصوصی، صابون کارفرمایان دولتی به تن «مدیران الکی» نخورده، از تیر و ترکش بخشنامهها و مصوبات نهادهای بالادستی در امان هستند، دغدغه حقوق آخر ماه کارکنان را ندارند و از آنجا که گذرشان هیچگاه به مکانهایی نظیر دارایی، بیمه، بانک و دادگاه و سر و کله زدن با ایشان نیفتاده، لذا اصلا در جریان مشکلات صنفی و بخش خصوصی قرار ندارند و از آنجا که فیلم زیاد میبینند، در دنیایی فانتزی و هالیوودی زندگی میکنند.
به همین دلیل به گندهگویی و شعارهای بچهگانه رو میآورند. لذا مثلا کافیست شب در غرب دنیا یک فناوری جدید ظهور کند تا صبح روز بعد شاهد اظهار فضل ایشان در رسانههای اجارهای باشید. در حوزه مسایل داخلی نیز به علت بیاطلاعی از مشکلات و ساختارها، شعارهای گنده و پوچی میدهند که به قول معروف مرغ سوخاری هم خندهاش میگیرد. خلاصه با سنین کم طوری گندهتر از دهانشان حرف میزنند که افراد کمتجربه تصور میکنند ایشان از بچگی پادوی بیلگیتس و استیو جابز بودهاند یا چند پروژه کلان ملی را مدیریت کردهاند.
همچنین از آنجا که این افراد در اتاقهای خود بیکار هستند و وقت آزاد زیاد دارند، شبانه روز در شبکههای اجتماعی پرسه میزنند و برای گنده کردن خود، مسوولان و موضوعات گنده را مورد خطاب و عتاب قرار میدهند. گاهی اوقات هم رو به جملات قصار و شعر و شاعری میآورند. خلاصه آنکه هیچگاه ایشان را در حال مشارکت در مباحث و مشکلات واقعی بخش خصوصی پیدا نمیکنید، چون واقعا نمیدانند این مشکلات چیست.
باری! مخلص کلام اینکه از این جنابان در حوزه فاوا زیاد شدهاند لذا خطاب به این «بچهرییسها» و «مدیرانِ گوگولی» باید گفت، اینکه کسی چیزی به شما نمیگوید به معنای آن نیست که چیزی نمیفهمند، چون برخی یا پروژه و کارشان گیر است یا آنکه خود را به خواب زدهاند تا در مواقع لزوم امکان دوشیدن شما به بهانههای مختلف را داشته باشند. پس لطفا جوگیر نشوید، ادای مدیریت را همان داخل شرکتهایتان در بیاورید و عادتِ بدِ گندهگویی را هم ترک کنید که عاقبت خوبی ندارد. (منبع:فناوران)
- ۹۹/۰۹/۰۱