تجربه یک روز بدون موبایل
ساحره چمنی - قبل از باز شدن چشمانم به گوشی موبایل فکر میکنم. نخستین چیزی که لمس میکنم گوشی هوشمندم برای بررسی ساعت است.
آرام کنار تخت را میگردم تا گوشی را پیدا کنم، تازه به یاد میآورم که قرار است امروز را بدون گوشی سپری کنم. به جای نگاه کردن به موبایل، روی مچ دستم دنبال ساعت میگردم. دیر شده، به سختی از تخت خواب جدا میشوم، لباس میپوشم و همه نگرانیام همراه نبودن گوشی موبایلم است.
ترس
هنگام خروج از خانه دلدل میکنم، امروز را فراموش کنم، اما برنامهریزی شده، با اخم توام با نگرانی گوشی را به حالت بیصدا روی میز رها میکنم. در راه چندین مرتبه کیف و جیبم را مثل همیشه چک میکنم مبادا گوشی زنگ خورده باشد یا پیامی دریافت کرده باشم. حتی ترس از دست دادن گوشی یکی از نگرانیهایی است که مثل همه مردم دنیا وجود مرا هم فرا گرفته. و دوباره به یاد میآورم که امروز همراهی ندارم.
دلشوره
سر کار به محض ورود، ابتدا سراغ موبایل میروم تا آن را روی میز و جلوی چشم بگذارم، باید بدانم که امروز همراهم نیست.
مشغول کار میشوم و باز دنبال گوشی میگردم. کمکم دلشورهای تمام وجودم را فرا گرفته مبادا کسی کار واجب داشته باشد. سعی میکنم به گذشتهها فکر کنم. خوب فقط چند سالی است که گوشیهای موبایل به این شدت نگرانیهایی از این دست را پر کردهاند. تا پیش از این همه با تلفنهای رو میزی کارهایشان را انجام میدادند و این وسیله کوچک داخل جیب و کیف همه مردم جا باز نکرده بود.
بیماری
حالا کمی آرامتر میشوم. گهگاهی در ناخودآگاه وجودم ویبره و صدای زنگ گوشی را حس میکنم. محققان این عارضه را «نوموفوبیا» مینامند و ظاهرا من، خودم نیز به این بیماری مبتلا شدهام.
تازه یکی دو مورد از عوارضی که گوشی موبایل بر سرم آورده را کشف کردهام. تا ظهر سعی میکنم به گوشی فکر نکنم. اما نمیشود. به دنبال بهانه دلتنگی برای گوشی موبایلم میگردم. من خبرنگارم و گوشی موبایل یکی از اجزای لاینفک کارم است. اما خبرنگاران از گذشتهها حتی زمانی که گوشیهای تلفن همراه وجود نداشتند، زندگی حرفهای داشتند. با این حال نمیتوانم تماسهای از دست رفته یا پیامهای دریافتی در انتظار پاسخ را فراموش کنم.
عادت
کمی به این وضعیت عادت کردهام. حالا باید آماده شوم تا به یک نشست خبری بروم. کمی دیر شده، اما گوشی همراهم نیست که دلیل دیر رسیدنم را خبر دهم. به هر حال میرسم. به محض ورود همه برای پاسخ ندادن گوشی از من توضیح میخواهند.
برنامه شروع شده و باید جایی را انتخاب کنم تا خودم را برای کار آماده کنم. طبق عادت به دنبال موبایل میگردم که صدایش را قطع کنم. و من فراموش کردهام ...
یکی از دلایلی که امروز را برای همراه نداشتن گوشی انتخاب کردهام، شرکت در مهمانی است.تا عصر کمی بیخیالتر میشوم.
کمکم برای رفتن به مهمانی حاضر میشوم آماده میشوم، حس میکنم امروز آرامش بیشتری داشتم. تمام نگرانیام نبود گوشیام بود. اما مثل هر روز استرس دریافت تماسهای مزاحم و خردهفرمایشهای برخی را نداشتم. حتی نگرانی بیمورد خانواده هم امروز مخل آسایشم نبود.
آرامش
کمکم نبود گوشی برایم جا افتاده با خیالی آسوده در کنار دوستان مینشینم، به حرفهایشان با دقت بیشتری گوش میکنم. مدام گوشی موبایل را چک نمیکنم و احساس احترام بیشتری به جمع دارم. منتظر تماس کسی نیستم و نگرانی نداشتن آنتن اذیتم نمیکند.
حالا برای رسیدن به خانه و بررسی گوشی موبایل عجله ندارم. آهستهتر از روزهای قبل گام برمیدارم. نمیخواهم آرامش امروزم با دیدن تماسهای از دست رفته یا پیامهای ناخوانده بههم بخورد.
بیحسی
با همه آرامشی که دارم به محض ورود به خانه به سرعت سراغ گوشی میروم. تماسها و پیامهای تکراری. چیزی را از دست ندادهام. تازه میفهمم که قبل از ورود گوشیهای موبایل به دنیای ما، مردم چه آرامشی داشتند. زندگی سادهتر بود و مردم زمان بیشتری را برای گفتوگوی رو در رو داشتند. مرورگری در وب فقط مختص ساعاتی بود که در محل کار میگذشت و چت با دوستان و همکاران فقط به جیتاک و مسنجر خلاصه میشد. تماسهای کاری در ساعات کار اتفاق میافتاد و تمام ساعات شبانه روز را نمیگرفت. در جلسات کاری همه سراپاگوش بودند و کسی سرگرم چککردن موبایلاش یا چت در وایبر و تانگو نبود.
نتیجه
در روز بدون تلفنهمراه لحن صحبتکردن، ارتباط با همکاران و دوستان، اوقات تفریح و فراقت برایم رنگ دیگری داشت.
به هر حا امروزه تلفنهای همراه روی همه زندگی ما از ارتباط با خانواده و دوستان گرفته تا ازدواج و طلاق تاثیر گذاشتهاند. ما را منزوی، کمحرف و بداخلاق کردهاند. سر کار یا در مهمانیها بیش از اینکه حواسمان به شرایط و محیط اطراف باشد، مدام با گوشیهای موبایل سر و کله میزنیم. مبادا جایی که میرویم آنتن گوشیمان کم باشد یا در نقطه کوری باشیم که تماسی را از دست بدهیم.به هم بیاحترامی میکنیم، با صدای بلند داخل اتوبوس و تاکسی صحبت میکنیم، داد میزنیم و برایمان مهم نیست که دیگران درباره ما چه فکری میکنند.
با پدر و مادرها حرفی نداریم اما تا دلمان میخواهد سرگرم پچپچ با موبایل هستیم. حالا برای موبایلمان کاور ضدآب میخریم که حتی زیر دوش حمام این در دسترس باشیم!
منبع : فناوران
- ۹۲/۱۲/۰۳