دلایل بیثمری مصوبات شورای عالی فضای مجازی
عباس پورخصالیان - با در نظر داشتن اوضاع کنونی رو به رکود اقتصاد بخش فناوری اطلاعات و ارتباطات کشور و عدم اجرای اکثر مواد قانون برنامههای توسعه پنج ساله درباره ارتقای خدمات و تولیدات صنعت فاوا طی دو دهه اخیر، مصوبات شورایعالی فضای مجازی، بهطور مشخص در جلسه روز دوازدهم بهمن سال جاری (1398) چه ارزشی دارند؟
معلوم است که موضوع این جلسه، علیالاصول: تصویب مواد و بندهای (گویا در مجموع 29 بندِ) «چارچوب معماری شبکه» شبکه ملی اطلاعات بود ولی مقدتاً، بیمقدمه درباره اهداف بهاصطلاح «کلانِ» توسعه زیرساختها و روساختهای شبکه ملی اطلاعات تا سال 1404 تصمیمگیری شد. مبارک است! حداقل بهتر از هیچ است!
به دو دلیل، این مصوبات را باید «باری-به-هر-جهت» ارزیابی کرد:
- دلیل اول، نابهنگام بودن زمان طرح سند «چارچوب معماری شبکه» شبکه ملی اطلاعات است، در حالی که سالها از زمان تصویب رسمی تبیین الزامات شبکه ملی اطلاعات (در روز بیستم آذر 1395) و ابلاغ آن به مجری: وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، گذشته است.
باید توجه داشت که تنها جایی که در مصوبه تبیین الزامات شبکه ملی اطلاعات، به واژه «معماری» اشاره شده، در عبارتی مربوط به بخش 4-2، بند 3 از متن تبیین الزامات شبکه ملی اطلاعات است که ذیل عنوان: «استقلال شبکه ملی اطلاعات» آمده است:
[در حیطه، حدود و مرزهای معین و مشخص شبکه ملی اطلاعات، تحقق اصلِ] «اختیار کامل فنی در برنامهریزی، طراحی، پایش و ارزیابی و قابلیت هرگونه توسعه و ارتقای لازم در حوزه سیاستها، معماریها، فرایندها و زیرساختهای فنی، ارتباطی و اطلاعاتی» ضروری است.
البته، اصل اختیار کامل فنی داشتن در قابلیت هرگونه توسعه و ارتقای لازم در حوزه معماری، اگرچه عبارتی باز و بدون موضوع است، یعنی نمیگوید معماری چه چیزی؟ معماری کل شبکه؟ یا (بهعنوان مثال) معماری مراکز دادههای شبکه؟ اما در کل، اصلی درست است؛ فقط باید توجه داشت که معماری کل شبکه، کاری اولیه و اقدامی پیشینی است که عامل بنیانگذار و موسسِ شبکه ملی اطلاعات است، بنابراین چارچوب معماری کل شبکه، نبایستی حالا (در بهمن 1398) بلکه ضرورتا باید سالها پیش، در یکی از مراحل آغازین برنامهریزی شبکه ملی اطلاعات، تهیه و تصویب میشد تا بر اساس آن بتوان شبکه ملی اطلاعات را احداث کرد و بر اساس آن، گام به گام توسعه و ارتقای کیفی و کمّی داد.
معماری شبکه، چرا امری پیشینی، قبل از اقدام به احداث عملی شبکه است؟ چون که مربوط به اموری اساسی است از قبیل موارد زیر:
- تعیین چارچوب کامل سازماندهی شبکه رایانهای، شامل دیزاین اصول بنیانگذارنده برای تعیین راهحلهای فیزیکی (مثل پیکربندی گرههای شبکه) و تبیین راهحلهای منطقی و مناسب برای مدیریت شبکه، زمامداری یا گاورنَنس، ایمنی، امنیت، نظام احراز هویت، تعیین سطوح دسترسی، رمزنگاری، آدرسدهی، لایهبندی، تعداد سلسلهمراتب ایستگاههای پایش و نظارت، روابط میان ساختارها، کارکردها (فانکشنها) و پروتکلهای شبکه و تعیین اساسیترین مشخصات فنی آنها (مثل پارامتر تاخیر انتها به انتها).
پس معماری شبکه،
- کی و در چه مرحله تثبیت میشود؟ پیش از اقدام به ساختن شبکه! و
- برای چه مدتی اعتبار دارد؟ در تمام طول عمر و چرخه زندگی و فعالیت شبکه!
به همین دلیل است که باید تصمیمات جلسه اخیر شورایعالی فضای مجازی را "باری-به-هر-جهت" ارزیابی کرد یعنی امری نابهنگام، سرسری و بیاستوار.
سند چارچوب معماری شبکه را از روی «بد نیست که ... یا خوب است که ... چنین سندی هم داشته باشیم» تهیه و تصویب نمیکنند؛ بلکه به علت «ضروری است که چنین سندی را در آغاز کار، در اختیار داشته باشیم» از روز اول به سراغش میروند.
- دلیل دوم: دقیق و درست فرموله نشدن اهداف کمّی کلان شبکه ملی اطلاعات در سال 1404 است:
از منظر بازار عرضه و تقاضای خدمات پهنباند سیار، «پوشش صددرصدی جمعیت کشور برای دسترسی به پهنباند سیار با سرعت متوسط 10 مگابیت بر ثانیه»، برنامهای که شورا در جلسه مذکور تصویبش کرد، ایراد دارد:
نخست اینکه چنین برنامهای، دیکته محض است و حساب را برنمیتابد؛ زیرا فاقد پارامتر اساسی تقاضا از سوی اغلب افراد و خانوارهای دهکهای پایین درآمدی در کشور بوده، هست و حالاها خواهد بود [فرق میان «تقاضا»ی یک کالا یا خدمت و «نیاز» به آن کالا و خدمت، در این است که تقاضا، درخواستی عینی، بیان و عیانشده، قابل برآورده شدن، دارای قیمتی متعارف در بازار و حاکی از وسع مالی متقاضی است؛ اما نیاز، خواستههایی درونی، گرچه قابل طرح اما فعلا نامشخص و به دلایلی سرکوبشده و پنهان است. «پوشش صددرصدی جمعیت کشور برای دسترسی به پهنباند سیار با سرعت متوسط 10 مگابیت بر ثانیه»، موردی از جنس تقاضای عینی نیست، بلکه از نوع نیازی ذهنی است. بازار به تقاضا، پاسخ میدهد و نه به نیاز مردم یا به آرزوی دولتمردان]؛ و
دوم، اگر شورا میخواهد این نیاز برآورده شود، باید برنامههای خود را درباره USO (تعهد نسبت به تامین خدمات عام و رعایت عدالت ارتباطی برای عموم توانیابان و همه اقشار آسیبپذیر و نه صرفا برای روستاییان) از نو تدوین، تصویب، تامین مالی و اجرا کند.
اشکال مورد دوم مصوبه شورا
مورد دوم مصوبه شورا نیز اشکال دارد: از منظر هلدینگی که تقریبا صددرصد تجهیزات دسترسی ثابت را در انحصار خود دارد «پوشش 80 درصدی دسترسی پهن باند ثابت خانوارها با متوسط سرعت 25 مگابیت بر ثانیه»، برنامهای فوق سنگین برای اجرا است؛ زیرا هلدینگ مورد نظر، اکنون (صرف نظر از تحریمها) در مضیقه تامین مالی چنین پروژه عظیمی است.
نارسایی دیگر درخواست شورا در مورد «پوشش 80 درصدی دسترسی پهن باند ثابت خانوارها با متوسط سرعت 25 مگابیت بر ثانیه»، بیربط بودن توسعه دسترسی ثابت به مجری شبکه ملی اطلاعات است، زیرا:
نخست، آن هلدینگ مخابراتی در بخش خصوصی، مخاطب اصلی برنامه مورد بحث است و نه مجری شبکه ملی اطلاعات؛
دوم، بنا به تعریفهای اولیه از محدوده شبکه ملی اطلاعات، شبکههای دسترسی ثابت و سیار، بیرون از آن و خارج از مسوولیت مجری شبکه ملی اطلاعات قرار دارند! وزارت ارتباطات، تنها در بخش دسترسی روستایی سرمایهگذاری میکند و در همین عرصه نیز هرگز نتوانسته و نمیتواند پوشش 80 درصدی دسترسی پهنباند ثابت را برای خانوارهای روستایی تامین و عرضه کند، حتی اگر تقاضای چنین خدماتی در بعضی از روستاها روی میز وزیر ارتباطات بوده باشد.
معماری شبکه، نه بهطور لفظی بلکه بهطور عینی و عملی، مبحثی جدید برای ما است. ما تازه به لفظ آن رسیدهایم و اجماعی بر سر چرایی و چیستی و چگونگی آن نداشتیم و نداریم؛ وگرنه این قدر دیر، مطرحش نمیکردیم.
- معماری شبکه، یک بار آن هم در ابتدای برنامهریزی راهبردی برای ایجاد شبکه صورت میگیرد و اگر بعدها تجدید شود، تاثیر انقطاعی (Interruptive effect) دارد، آن هم با تحمل هزینههای گزاف.
شبکه ملی اطلاعات اگر زنده بود، اعضای شورایعالی فضای مجازی را توبیخ نمیکرد؛ بلکه به برخی از مدیران پیشین در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات حتما میخندید و میگفت: خراب کردید!
(منبع:عصرارتباط)