دوام 2/5 ساعته سوژهها در شبکههای اجتماعی
نادر نینوایی - بیشک رسانههای اجتماعی در طول دهه اخیر امر خبر رسانی را در سراسر جهان به شکل قابل ملاحظهای متحول کردهاند؛ تاثیر این شبکهها به حدی بوده که حال حتی بسیاری از تحلیلگران سیاسی پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را ناشی از استفاده وی از شبکههای اجتماعی میدانند.
شبکههای اجتماعی مثل همه جای دنیا در خاورمیانه نیز تاثیرات شگرفی برجای گذاشتهاند و با پخش تصاویری نظیر فیلم خودسوزی دستفروش تونسی، تظاهرات مصریها و اعتراضات لیبیاییها عملا با ایجاد بهار عربی یا بیداری اسلامی در تغییر چهره سیاسی این منطقه از دنیا ایفای نقش کردند.
در کشور خودمان نیز مطرح شدن برخی موضوعات موجب جلب توجه مقامات دولتی، قضایی، شهرداریها و پلیس به مسایل مختلف و اقدامات اجرایی شد.
در مورد آثار مثبت و منفی "سوژهها" در شبکههای اجتماعی نکات متفاوت و بعضا متناقضی مطرح میشود، اما پرسشهای بیپاسخی در مورد رفتارشناسی کاربران و چگونگی کارکرد شبکههای اجتماعی و پیامرسانهای موبایلی وجود دارد. از جمله این که چه سوژههایی مورد توجه کاربران قرار میگیرند، سوژهها چگونه شکل میگیرند، عمر هر سوژه در شبکههای اجتماعی تا چه میزان است و پرسشهایی از این دست که در متن حاضر تلاش کردهایم با انجام تحقیقات میدانی و پرسش، به شکلی بیطرفانه به چگونگی شکلگیری سوژهها در شبکههای اجتماعی و آثار مثبت و منفی آنها بپردازیم.
چرایی و چگونگی شکلگیری سوژهها در شبکههای اجتماعی
در خصوص چرایی و چگونگی شکلگیری سوژهها در شبکههای اجتماعی صاحبنظران و دستاندرکاران رسانه نظرات متفاوتی را مطرح میکنند.
از نظر دور نداشته باشید که گاه موضوعاتی همچون برخورد ماموران شهرداری با یک دستفروش به اولویت اول شبکههای اجتماعی تبدیل میشود در حالی که پیش میآید که از کنار مسایل اساسی نظیر وضع معیشت، مسکن و اشتغال به راحتی عبور میشود.
در این زمینه برخی از صاحب نظران معتقدند که موضوعاتی که بیشتر مورد توجه کاربران باشد به سرعت منتشر میشوند و تبدیل به سوژه میشوند و هیچ مکانیزم دیگری نیز در این گزینشگری اطلاعات وجود ندارد.
درواقع به نظر این دست از صاحبنظران، در واقع علایق کاربران شبکههای اجتماعی تعیین کننده این پارامتر است که چه موضوعی مهم تلقی شود و بزرگی و کوچکی آن سوژه خیلی در این رابطه نقشی ندارد.
برخی از صاحبنظران درباره الویتهای عموم کاربران ایرانی در تعیین اخبار بر این نظرند که هر سوژهای در مخالفت با جریانات سیاسی باشد در سریعترین وقت ممکن انتشار مییابد و مورد استقبال قرار میگیرد و پس از آن موضوعی مهم است که حامل پیامی ظالمانه باشد؛ مثلا کتک خوردن پیر زن فومنی یا کارتن خوابی در مسیر اتوبان، حیوانآزاری و امثال آن مورد توجه قرار میگیرند که شاید باید این موضوع را اثرگرفته از روحیه حمایت از مظلوم و برخورد با ظالم ارزیابی کرد.
در این میان اما برخی از کارشناسان رسانهای دیدگاه دیگری داشته و به مهندسی شدن سوژههای شبکههای اجتماعی توسط قدرتهای سیاسی و دولتها معتقدند. این گروه بر این نظرند که خیلی وقتها سوژهها با هدایت وحمایت نهادها و یا مجموعههای بالا دستتر ازرسانهها وبه هدف ومقصود خاصی واردچرخه میشوند؛ برای مثال برای فراموش کردن یا نپرداختن افکارعمومی به یک موضوع، سوژه کم اهمیت دیگری را پرورش داده و منتشر میکنند تا تمرکز مردم و شبکهها از موضوع اصلی منحرف شود.
البته هستند کارشناسانی هم که این دیدگاه را بدبینانه میپندارند و معتقدند که قدرت جذبکنندگی سوژهها است که باعث میشود کاربران به سمت یک خبر خاص گرایش داشته و یا آن را بیاهمیت تلقی کنند. به عقید این عده از آنجایی که ایرانیها چندان علاقهای به مسایل اقتصادی و سیاسی ندارند کمتر جذب خبرهایی با این موضوعات شده و بیشتر به خبرهای احساسی و داستانگونه که عاطفه آنها را برانگیخته میکند گرایش دارند.
پارامتر تکرار شوندگی هم البته در شکلگیری و بقای سوژهها موثر هستند. گاه ما موضوعی را در کانالی مشاهده میکنیم و با خواندن سطر اول موضوع را بیاهمیت یافته و باقی متن را مطالعه نمیکنیم. اما تا پایان شب چنانچه به گروههای دیگر سرکشی کنید و دایم با پیام مذکور و بحث پیرامون آن مواجه شوید، ناخواسته ناچار به مطالعه و همراه شدن با سوژه میشوید.
اظهار با اطلاعی و در جریان مسایل روز بودن نیز یکی دیگر از عوامل توجه کاربران به سوژهها و پررنگ شدن برخی موضوعات میشود. در این خصوص نیز فشاری به نام جا نماندن از غافله فناوری و اخبار، کاربران را وادار میکند که به روز مانده به سوژهها توجه کرده و در بحثها مشارکت کنند.
تعداد و عمر سوژهها در شبکههای اجتماعی
در یک دید کلی به موضوعات مطرح شده در شبکههای اجتماعی میبینیم که روزانه چیزی بین 6 یا 7 سوژه اصلی در فضای مجازی مطرح شده و به پربازدیدترین مطالب در بین کاربران ایرانی تبدیل میشوند. البته در این بین موضوعاتی خاص نیز به وجود میآید که نهایتا تا یک هفته در شبکههای اجتماعی دنبال شده و به صورت یک مطالبه عمومی درآمده و یا صرفا با نقدی طنزپردازانه به آنها اشاره میشود.
اما بررسی مسایلی که در شبکههای اجتماعی به اصطلاح "ترند" یا برجسته میشوند، نشان میدهد هر روزه تعداد 6 یا 7 سوژه به به عنوان اهم اخبار پرتکرار، پربحث و پربیننده در شبکههای اجتماعی میان کاربران ایرانی مطرح میشوند.
نکته قابل توجه آنکه بررسی ساعات ارسال سوژهها و موضوعات در شبکههای اجتماعی نیز نشان میدهد که عملا حداقل 8 ساعت در طول شبانهروز این شبکهها در خواب به سر میبرند و با بازدید بسیار پایینتر کاربران مواجهاند. در نتیجه عملا سوژهها در 16 ساعت باقیمانده در طول شبانهروز فرصت پخش و جلب توجهات را دارند.
با تقسیم کردن 16 ساعت میزان فعالیت شبکههای اجتماعی در طول شبانهروز به 6 سوژه داغ و مهم روزانه نیز به رقم میانگین 2/5 ساعت برای عمر هر موضوع در شبکههای اجتماعی میرسیم.
عمر کوتاه سوژهها؛ خوب یا بد؟
طبیعی است که عمر دو ساعته موضوعات در شبکههای اجتماعی بسیار کوتاه است؛ درواقع اگرچه سوژهها در شبکههای اجتماعی به سرعت پخش و همهگیر میشوند اما از سوی دیگر عمر آن بسیار کوتاه بوده و کمتر از سه ساعت در بالای لیست اخبار پربازدید باقی میمانند. همین امر نیز سوژهها و موضوعات مهم در شبکههای اجتماعی را به حبابهایی تبدیل کرده که اگرچه زود بزرگ میشوند اما به همان سرعت هم میترکند.
برخی از صاحب نظران ارتباطات معتقدند که عمر کوتاه خبر در شبکههای اجتماعی عمق اطلاعات مطرح شده در اخبار را کم کرده و همه چیز را به مسایل سطحی و احساسی محدود میکند. به عبارت دیگر برخی کارشناسان از اصطلاح حبابهای اطلاعاتی در شبکههای اجتماعی استفاده میکنند. به این ترتیب جامعه با ریشههای مشکلات، تاریخچه موضوع و مسایل جانبی موجود و پیرامون یک خبر خاص آشنا نشده و در نتیجه زمینهای برای شناخت مشکل و راههای از بین بردن ریشهای آن هم به وجود نمیآید.
البته در مقابل برخی از صاحبنظران نیز این نظر را مطرح میکنند که تعداد زیاد اخبار منتشره در شبکههای اجتماعی باعث میشود که کاربران با طیف گستردهای از مسایل رو به رو شوند و همچنین امکان تبدیل هر شهروند به یک خبرنگار به واسطه شبکههای اجتماعی نیز مسوولان دولتی را در هر ردهای در مقابل ارباب رجوعهایشان پاسخگوتر از قبل میکند؛ چرا که فکر میکنند در صورت انجام کار خطا به سوژه شبکههای اجتماعی روز بعد تبدیل خواهند شد.
نقش فضای سایبری و شبکههای اجتماعی بر افکار عمومی
درباره نقش تعیینکننده شبکههای اجتماعی بر افکار عمومی تاکنون مقالات زیادی نوشته شده است و مسایل زیادی مطرح شده است. از جمله پس از پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا بود که گاردین علنا از نقش شبکههای اجتماعی بر پیروزی ترامپ و تبدیل وی به دیکتاتوری قوی در حوزه شبکههای اجتماعی صحبت کرد.
در این انتخابات از سیانان به عنوان قویترین شبکه تلویزیونی جهان گرفته تا روزنامهها و خبرگزاریهای مشهور آمریکا همگی از کلینتون حمایت میکردند که البته ترامپ با سرمایهگذاری روی شبکههای اجتماعی نتیجه به مراتب بهتری را کسب کرد.
اگرتوجه کرده باشید تعداد دنبالکننده، تعداد دیده شدن یک مطلب و تعداد لایک در شبکههای اجتماعی برای کاربران و صاحبان صفحهها در شبکههای اجتماعی به چشم یک ارزش دیده میشود و گاه رقابتهای سختی برای تعداد بالاتر بازدیدکننده یا لایک بین افراد شکل میگیرد.
نتایج مطالعات روانشناسان نشان میدهد، انسان به صورت ذاتی از دیده شدن و مورد تاید قرار گرفتن لذت میبرد و مادهای به نام "اِندُرفین" در مغز در اثر آن ترشح میشود که خاصیت تسکین کننده و اعتیادآوری دارد. به عقیده دانشمندانی که روی شبکههای اجتماعی مطالعه انجام دادهاند این رسانهها درواقع با تحریک این فرآیند در کاربران تلاش دارند تا شبکههای اجتماعی را بیش از پیش در بین کاربران محبوب کرده و با این روش آنها را به استفاده از این شبکهها برای ترشح اِندُرفین بیشتر وادار کرده و سرانجام آنها را معتاد کنند.
از سویی دیگر بسیاری دیگر از مردم هم برای آنکه به اصطلاح از قافله عقب نمانند به خیل کاربران شبکههای اجتماعی اضافه میشوند.
در افکار عمومی از تاکتیکی به نام "سوار شدن به واگن" استفاده میشود و مثلا به مردم گفته میشود که همه دارند این کار را میکنند و مثلا سوار این واگن میشوند پس شما هم تا از واگن جا نماندهاید باید سوار شوید. در دوره جنگ جهانی دوم بسیاری از تبلیغات برای جذب سربازان بر همین تاکتیک استوار بود و از جوانان میخواستند که به خیل عظیم جنگجویان بپیوندند و سوار واگن شده و به جنگ بروند.
ما ایرانیها در زبان فارسی هم ضربالمثل داریم که به خوبی گویای همین مطلب است :" خواهشی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو."
در حقیقت عده زیادی از مردم نیز با هدف جا نماندن از واگن کاربران شبکههای اجتماعی بدون آنکه شخصا علاقه یا اعتقادی به این شبکهها داشته باشند و حتی مقصد را بدانند، به مصرف کنندگان بیاختیار محتوای شبکهها تبدیل شدهاند.
به این ترتیب گردانندگان و صاحبان شبکههای اجتماعی میتوانند با مهندسی مطالب منتشره در شبکهها و با پدیدهای مثل لایکهای فیک یا دروغی و یا با ارسال پیامهای جهتدار برای کاربران به افکار کاربران جهتدهی کنند.
در همین راستا به تازگی تحقیقاتی به نام "اثر دستکاری جویشگر" توسط روانشناسی به نام رابرت اپستاین انجام شده که نشان میدهد روش چیدمان نتایج در صفحات ابتدایی یا انتهایی جستجوی اینترنتی چگونه بر نظر افراد راجع به موضع اثر میگذارد و به این ترتیب با چینش غرضدار اخبار میتواند باعث ایجاد عقاید متفاوت در مخاطبان شود.
با نظر به این موضوع میتوان اینطور استدلال کرد این که در هر کانال تلگرامی یا شبکه اجتماعی دیگر هم نمایش برخی اخبار جهتدار میتواند باعث اثرگذاری بر نوع نگاه و نظر مخاطب در مورد آن موضوع شود. به زبان دیگر شبکههای اجتماعی میتوانند به ابزاری سهمگین برای مهندسی افکار بشر امروز مبدل شده و آنها را تبدیل به بردههایی فرمانبردار کنند.
توالتنویسی در شبکههای اجتماعی
اما پرداختن به سوژهها و مسایل در فضای سایبری و شبکههای اجتماعی ایران این روزها از ابعاد دیگری نیز قابل بررسی و تجزیه و تحلیل است. احمد شکرچی عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی به تازگی از رواج پدیدهای به نام "توالتنویسی در فضای مجازی" صحبت کرده است. وی معتقد است که همانطور که در توالتهای عمومی عدهای به نوشتن فحشهای جنسی و توهینهای سیاسی روی میآورند در فضای مجازی هم از آنجایی که فرد حضور واقعی نداشته و شناسایی نمیشود تعداد زیادی از این دست مسایل را مطرح میکند.
نوشتن ناسزاهای جنسی و اعتراضها سیاسی در فضای مجازی و در صفحات شخصی شبکههای اجتماعی افراد سرشناس به نظر جامعه شناسان به عقدههای سرکوب شده افراد در جامعه برمیگردد و افراد گاه با نوشتن ناسزا خطاب به سیاستمداران و گاه با توهینهای جنسیتی به چهرههای مشهور سعی میکنند تا حدودی این سبک عقدهها را در خود آرام کنند.
به عقیده شکرچی آموزش قواعد تعامل در شبکههای اجتماعی به کاربران ایرانی، ایجاد کمپین برای تقویت هنجارها، ارایه راهنمایی به کودکان و نوجوانان در خانه و مدرسه درباره غریزه جنسی و در نهایت تسهیل ارتباطات بین المللی و کاهش نابرابریهای اجتماعی راهحلهایی هستند که برای کمرنگ شدن پدیده توالت نویسی در شبکههای اجتماعی ایرانی باید مورد توجه قرار گیرند.
آثار شبکههای اجتماعی
طبیعتا شبکههای اجتماعی نیز همچون هر پدیده دیگری میتوانند هم کارکردهای خوب و هم کارکردهای بد داشته باشند و همین باعث شده که شبکههای اجتماعی هم طرفداران و هم مخالفان سرسختی داشته باشند.
گروهی که از مخالفان شبکههای اجتماعی هستند معتقدند که این شبکههای باعث ایجاد جریان آزاد اطلاعات نشده بلکه به نوعی باعث ایجاد یک نوع جریان ولنگار اطلاعات میشوند که شامل تخریب، اتهامزنی و فساد است.
طبیعی است که تمام این موارد میتواند در عین جهتدهی باعث تشویش اذهان عمومی شود. مخالفان شبکههای اجتماعی همچنین این موضوع را پیش میکشند که شبکههای اجتماعی به موضوعات سطحی، سخیف و حاشیهای مثل چالشهای بیفایده پرداخته و در عمل موجب هدر رفت وقت مردم با این مسایل و توجه نکردن آنها به مسایل اصلی کشور میشوند.
در همین دو هفته اخیر شاهد موضعگیریها و واکنشهای متعدد دستگاههای مهم اجرایی، سیاستگذاری، نظارتی و حتی پلیسی به صورت همزمان در خصوص وضعیت فعالیت پیامرسانهای موبایلی بودیم. در این راستا وزارت کشور، دادستانی، شورایعالی فضای مجازی و پلیس فتا دستگاههایی بودند که برخی از آنها به اتفاق و برخی دیگر نیز به صورت مستقل از لزوم اجرای اقداماتی در راستای تحدید و کنترل پیامرسانها را در کشور صحبت کردهاند.
در همین راستا آخرین خبر نیز این بود که کانالها و صفحات اجتماعی بالای 5 هزار عضو باید نسبت به اخذ مجوز اقدام کنند.
از سوی دیگر اما شبکههای اجتماعی طرفداران پرو پا قرصی هم دارند. موافقان این شبکهها میگویند شبکههای اجتماعی ابزار روشنگری هستند و اگر نبودند ما در جریان بسیاری از مسایل از سیلی خوردن یک دستفروش تا تخلفات کلان اقتصادی قرار نمیگرفتیم. درواقع از دید این گروه از صاحبنظران شبکههای اجتماعی ابزار اصلاح جامعه هستند و باعث شدهاند برخوردهای خلاف قانون مسوولان در سطوح مختلف اصلاح شوند و مردم به کمک آنها ابزار فشاری برای احقاق حقوق خود حتی در هر نقطه دور افتادهای داشته باشند.
یورگن هابرماس که یکی از برجستهترین چهرههای مکتب انتقادی فرانکفورت است نیز معتقد است که اگرچه رسانههای سنتی مثل رادیو و تلویزیون و روزنامه دیگر مثل گذشته بیانگر خواستهای مردم نیستند و به واسطه فشارهای قدرتهای سیاسی و تجاری آنطور که باید و شاید به نقد نمیپردازند اما شبکههای اجتماعی میتوانند در ایجاد گستره همگانی نوین و نقد حاکمیت، جایگزین روزنامههای قرن هجدهم و نوزدهم شده و در نهایت جامعه را به سمت اصلاح و تعالی رهنمون شوند.
هر چند که این دیدگاه نیز منتقدان خاص خود را دارد.
نتیجهگیری و جمعبندی
همانطور که در گزارش آمد، نتیجه تحقیقات و بررسی رفتار شبکههای اجتماعی در ایران نشان میدهد که هر موضوع حداکثر 2 و نیم ساعت در روز مورد توجه کاربران قرار داشته و به سرعت سوژههای دیگری جای موضوعات قبلی را میگیرند.
این موضوع اگرچه به زعم برخی موجب روشنگری مردم و اصلاح رفتار برخی دولتمردان شده است، اما به همان میزان و بلکه بیشتر موجب تشویش اذهان، انتشار شایعات و اتهامات هدفمند و هدایتشده نیز شده است.
لذا از آنجا که انتظار نمیرود که دولتها وارد عرصه فرهنگسازی و استفاده صحیح از قدرت شبکههای اجتماعی شوند، به نظر میرسد این خود مردم و کاربران هستند که میبایست با افزایش سواد رسانهای خود از طریق خروج از منابع نامعتبر، پرهیز از انتشار بیجهت سوژهها، عدم پذیرش سهل و بدون مستند مسایل، کاستن از حضور همزمان در چندین و چند شبکه اجتماعی و کانالهای پیامرسان نسبت به استفاده مفید و در عین حال صحیح از این ابزار کوشا باشند.(منبع:عصرارتباط)