رقابت پر ابهام پلتفرمهای نمایش خانگی و صدا و سیما

احمد محمدغریبان - چند سالی است که پلتفرمهای نمایش خانگی (VOD) با سر و صدای زیاد بهعنوان رقیب صدا و سیما وارد میدان شدهاند. در حالی که تلویزیون بهعنوان رسانهای عمومی و ملی با بودجه دولتی و ماموریتهای محوله، خدمات خود را بهصورت رایگان در اختیار مخاطب میگذارد،
نمایش خانگی با مدلهای اقتصادی تازهای پا به عرصه گذاشته است که میان رنگ و لعاب جدید ابهامهای فراوانی دارد. مقایسه این دو بستر بهویژه در شرایط امروز جامعه ایران، پرسشهای مهمی را پیش روی ما قرار میدهد.
هزینه ترافیک و سؤال بیپاسخ پول
یکی از اصلیترین پرسشها درباره نمایش خانگی این است که پول ترافیک مصرفی کاربران دقیقا از کجا پرداخت میشود؟ در حالی که تلویزیون با بهرهگیری از زیرساختهای عمومی پخش میشود، کاربران پلتفرمهای نمایش خانگی ناچارند حجم بالایی از اینترنت مصرفی خود را به تماشای فیلمها و سریالهای این پلتفرمها اختصاص دهند. گرچه ادعا میشود بخش زیادی از این مصرف با تعرفه نیمبها محاسبه میشود، اما واقعیت آن است که در نهایت این هزینه از جیب مشترکان پرداخت میشود و عملاً نوعی «مالیات پنهان بر سرگرمی» است. در نتیجه برخلاف ظاهر جذاب و مدرن این خدمات، بار مالی آن برای خانوادهها قابلتوجه است و به درستی روشن نیست که سهم واقعی پلتفرمها و اپراتورها در این ترافیک چگونه محاسبه میشود.
تلویزیون عمومی در برابر محتوای پرسشبرانگیز
صداوسیما با تمام نقدهایی که به سیاستها، محتوا و کیفیت آن وارد است، همچنان رسانهای فراگیر به شمار میرود که به همه اقشار و مناطق کشور دسترسی دارد. اما پرسش اساسی اینجاست: آیا نمایش خانگی توانسته محتوایی در سطح اقبال ملی عرضه کند؟
واقعیت این است که طی سالهای اخیر تعداد قابلتوجهی از سریالها و برنامههای نمایش خانگی با هزینههای بسیار سنگین تولید و تبلیغ روانه بازار شدند، اما بسیاری از آنها نه کیفیت داستانی و هنری مطلوبی داشتند و نه توانستند رضایت مخاطب را جلب کنند و پس از چند قسمت با انتقاد و ریزش بیننده مواجه شدند.
روابط عمومی پرهزینه برای پوشاندن ضعفها
یکی دیگر از نکات مورد توجه، شیوههای روابط عمومی و تبلیغات برخی پلتفرمهاست. بخش زیادی از بودجه این مجموعهها صرف کمپینهای تبلیغاتی و روابط عمومی پرهزینه میشود تا به نوعی ضعف محتوا پوشانده شود و مخاطب به تماشای محصولات کمکیفیت ترغیب شود. این تبلیغات اغلب با بزرگنماییهای غیرواقعی همراه است و از سرمایه حاصل از ترافیک و اشتراکها تغذیه میشود. نتیجه آن، گردش مالی عظیمی است که کمتر گزارشی شفاف از آن در دسترس قرار دارد.
گردش مالی پنهان و نبود شفافیت
برخی پلتفرمهای نمایش خانگی امروز به بازیگران مهمی در اقتصاد فرهنگ تبدیل شدهاند، اما پرسش اینجاست که گردش مالی واقعی آنها چقدر است و از چه مسیری تأمین میشود؟ برخلاف صداوسیما که با بودجه مصوب دولتی و درآمدهای تبلیغاتی مشخص اداره میشود (و البته جای نقد فراوان دارد)، برخی از پلتفرمها عملاً در فضایی خاکستری فعالیت میکنند. درآمد از ترافیک نیمبها، اشتراکهای ماهانه، سرمایهگذاریهای خصوصی و حتی تبلیغات غیرمجاز، ترکیبی پیچیده را بهوجود آورده است که شفافیت چندانی در آن دیده نمیشود. این وضعیت، نه تنها امکان نظارت را دشوار کرده بلکه پرسشهای جدی درباره عدالت اقتصادی در عرصه فرهنگ برانگیخته است.
تبلیغات؛ گرانتر، بیمجوز و پرریسک
یکی از عجیبترین پدیدهها در نمایش خانگی، بازار تبلیغات است. در حالی که صداوسیما همواره بهدلیل تعرفههای بالا و انحصار تبلیغاتی مورد انتقاد بوده، امروز تبلیغات در برخی پلتفرمهای نمایش خانگی از آن هم گرانتر شده است. شرکتها برای تبلیغ محصولات خود در این بسترها، گاهی مبالغی بیشتر از نرخ صداوسیما پرداخت میکنند؛ چرا که پلتفرمها این تبلیغات را بعضا به علت ممنوعیت و نداشتن مجوزهای رسمی به نمایش میگذارند.
از رمزارزها و طلا گرفته تا محصولات و خدماتی که امکان تبلیغات در تلویزیون را ندارند، در این فضا با نرخهای بالا تبلیغ میشوند. همین امر، فضای خاکستری و غیرشفاف دیگری در اقتصاد نمایش خانگی ساخته که عملاً خارج از قواعد رسمی رسانهای کشور حرکت میکند و گاه خسارت و مالباختگی برای مخاطبانی ایجاد میکند که به پشتوانه مجوز پلتفورمها، تبلیغات را رسمی و باور میکنند.
در جمعبندی، اگرچه مقایسه صداوسیما و نمایش خانگی در نگاه اول ساده به نظر میرسد، اما باید توجه داشت که این دو بستر، تفاوتهای بنیادین دارند. تلویزیون رسانهای عمومی و حاکمیتی است که با مأموریت اطلاعرسانی و سرگرمی برای تمام جامعه فعالیت میکند، اما نمایش خانگی یک مدل تجاری خصوصی است که بر مبنای سود و بازار حرکت میکند.
با این حال، پلتفرمهای نمایش خانگی بهدلیل نبود نظارت شفاف و استفاده از رانت ترافیک، عملاً در جایگاهی برتر از رسانه عمومی قرار گرفتهاند و بخشی از منابع مالی جامعه را بهسوی خود جذب کردهاند، بیآنکه الزامی به پاسخگویی داشته باشند.
در نهایت اینکه نمایش خانگی بدون شک ظرفیتهای زیادی برای تنوعبخشی به محتوای فرهنگی و سرگرمی جامعه دارد، اما اگر با همین وضعیت غیرشفاف و وابسته به ترافیک و تبلیغات پیش برود، نه تنها رقیب سالمی برای صداوسیما نخواهد بود، بلکه به یک پدیده اقتصادی پرابهام تبدیل میشود.(منبع:عصرارتباط)
- ۰۴/۰۶/۱۶