شبکههای اجتماعی واقعا عامل طلاق هستند؟
مریم آریایی - بعد از ظهور اینترنت و رسانههای نوین سالها طول کشید تا نظریهپردازان ارتباطی باور کردند که دیگر حضور اینگونه رسانهها عادی شده و به جریان اصلی پیوستهاند. لیورو در تحقیقی که سال 2004 انجام داد در نهایت اعلام کرد که «هیچ کاربرد کشندهای» از اینترنت سر نزده است؛ شاید باز هم مدتها طول بکشد تا درباره شبکههای اجتماعی هم به چنین نتایجی برسند اما در این میان نشانیهای غلط به خصوص در تحلیل آسیبهای اجتماعی این کانالهای ارتباطی مدرن میتواند به گمراهی در یافتن ریشههای اصلی معضلات اجتماعی منجر شود و این بیراهه رفتنها آسیبهایی به مراتب بیشتر از نقش مخربی خواهد داشت که برای شبکههای اجتماعی تصور میشود.
درباره آسیبهای شبکههای اجتماعی بر اجتماع و فرهنگ زیاد شنیدهایم و به تازگی هم بحث «تاثیر شبکههای اجتماعی بر افزایش طلاق در ایران» به میان آمده است؛ موضوعی که جای تامل، بررسی و تحقیق دقیق دارد. اما در روزهای اخیر مدیرکل دفتر امور آسیبهای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با استناد به تحقیقات بینالمللی درباره ارتباط معنادار شبکههای اجتماعی بویژه "فیسبوک" بر طلاق سخن گفته و درباره وضعیت ایران و تاثیر شبکههای اجتماعی بر زندگی زوجهای ایرانی عنوان میکند: از یکسو شمار کاربران اینترنتی ایران طی هشت سال اخیر پنج برابر شده است و از هفت میلیون نفر در سال 1384 به 36 میلیون نفر در سال 1392 رسیده است و از سوی دیگر نسبت طلاق به ازدواج هم در همین بازه زمانی از 10 درصد به 18 درصد رسیده است. با این وصف میتوان این سوال را مطرح کرد که آیا افزایش کاربران اینترنتی و فعالین شبکههای اجتماعی بر افزایش طلاق تاثیر داشته است یا خیر؟
پاسخ به این سوال در نوع مواجهه ما با این پدیده نوین میتواند تاثیرگذار باشد؛ نگرانی از افزایش آمار طلاق و کاهش میزان ازدواج، نگرانی به جایی است اما این سوال هم باید پاسخ داده شود که آیا با نفی ارتباطات نوین میشود مشکلات اجتماعی را حل کرد، هرچند که اثرات منفی شبکههای اجتماعی بر زندگی انسانها هم انکارپذیر نیست.
×× دردسرهای نفوذ فناوری
نه تنها شبکههای اجتماعی بلکه اصولا همه انواع فناوری، ابزارهای مفیدی هستند که ناآگاهی از چگونگی استفاده از آنها، میتوانند نقش تخریبی به آنها بدهد. درباره بعضی از این نقشهای تخریبی شبکههای اجتماعی مطالعات زیادی در دنیا انجام شده و ما هم زیاد شنیدهایم از جمله کاهش تعاملات فرد به فرد یا رودررو ، ایجاد رقابتهای واهی برای دیده شدن و به دست آوردن لایک و کامنتهای بیشتر، دور شدن از دنیای واقعی و اهداف حقیقی، درگیر شدن در روابط نا امن و غیر واقعی، دور شدن ذهن از خلاقیت، گرفتار شدن در دام افراد سودجو ، به خطر افتادن حریم خصوصی و شاید خطرات دیگری که ورود به دنیای بدون مرز برای ما به دنبال دارد اما وقتی میخواهیم نسبت معضلات اجتماعی را با فناوری بسنجیم ترازوی ما باید دقیق باشد؛ مثل پزشک حاذقی که تب را جدی میگیرد و تجویز دارو را به بعد از آزمایشات دقیق موکول میکند.
اسماعیل قدیمی، استاد علوم ارتباطات و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در گفتوگو با عصر ارتباط درباره مباحثی که در خصوص ارتباط افزایش آمار طلاق و شبکههای اجتماعی مطرح میشود، میگوید:«اصولا ازدواج و طلاق امری اجتماعی و بنیادی است و به ساختارها و نهادها و سازمانهای اجتماعی برمیگردد؛ مرتبط با نظام ارزشی جامعه است و نظام ارزشی در جامعه بیشتر ریشههای تاریخی و نهادی دارد و به مدیریتهای نهادی و سازمانی و مباحث کلان جامعه باز میگردد. از سوی دیگر شبکههای اجتماعی کانالهای ارتباطی هستند؛ هر جامعهای برای برقراری مناسبات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خود نیازمند کانال ارتباطی است که از قدیم به صورت شفاهی وجود داشته، بعد از آن ارتباط جمعی شکل گرفته، رسانهها آمدهاند و حالا وارد عصر دیجیتال و الکترونیکی شدهایم و دنیای مجازی شکل گرفته است و مسلما کانالهای ارتباطی در مناسبات اجتماعی و نظام ارزشی جامعه بیتاثیر نیستند. چون کانالهای ارتباطی در عصر جدید یک خصیصه استثنایی دارند و میتوانند انقباض زمان و مکان ایجاد کرده یا به قول گیدنز پدیدهای به نام از جاکندگی ایجاد کنند؛ یعنی فاصلههای جغرافیایی و ایدئولوژیک بر اثر ظهور این وسایل از بین میرود و یا بسیار کمرنگ میشود.»
×× کانال ارتباطی نمیتواند هنجارها را تغییر دهد
نکتهای که این مدرس علوم ارتباطات بر آن تاکید دارد این است که «کانال ارتباطی به خودی خود نمیتواند بر نظام ارزشی، سیستمهای مدیریتی و هنجاری و مناسبات اجتماعی که تشکیل خانواده و ازدواج و طلاق از تجلیهای آن به شمار میرود، تاثیرگذار باشد.» اما قدیمی تاکید میکند: «در گذشته هنجارها در جامعه بر اساس منابع داخلی و منابع نهادی ارزشی و فرهنگی و سیاسی خود فرد شکل میگرفت و به ندرت این ارزشها و هنجارها در معرض سوال و تغییر قرار میگرفت اما کاری که شبکههای اجتماعی انجام میدهند این است که اتصال افراد را از صرف جغرافیا بر میدارند و این افراد قادرند سبک زندگی را در کشورها و فرهنگهای دیگر تجربه کنند. یعنی این زمینه و فرصت ایجاد شده تا افراد خانواده فقط سبک زندگی خود را نبینند و تجربیات دیگران را به صورت مجازی درک کنند. از این جنبه شبکههای اجتماعی میتوانند به طور غیر مستقیم بر ساختار خانواده و تفکر اجتماعی افراد و سازمانهای جامعه تاثیرگذار باشند.»
جامعهشناسان هم در این زمینه نگاه مشابهی دارند. دکتر افسر افشارنادری، جامعهشناس خانواده و زنان هم با انتقاد از نگاه تکبعدی و منفی درباره تاثیرات شبکههای مجازی بر روی خانوادهها میگوید: «بهجای تاکید بر روی نکات منفی رسانهها، بهتر است به خلایی بپردازیم که سبب رویآوردن بیش از حد افراد جامعه به شبکههای مجازی شده است.»
قدیمی، مدرس علوم ارتباطات نیز معتقد است که گسترش نفوذ شبکههای اجتماعی خود عامل قطعی و تعیینکننده در افزایش آمار طلاق نیست و باید ببینیم که چرا این ارزشها در جامعه سسست شده و ازدواج به عنوان یک سنت دیرینه جایگاهش را در جامعه از دست داده و جوانان رغبتی به ازدواج ندارند.
×× بروز مشکلات بیشتر زمینه اقتصادی دارد
قدیمی معتقد است بروز این مشکلات بیشتر زمینه اقتصادی دارد و به دلیل انبوه مشکلات اقتصادی، تورم، رکود و بیکاری، بسیاری از افراد قادر به ازدواج نیستند، وقتی قادر به ازدواج نشدند، بحثی که اشاره کردم پیش میآید یعنی این شبکههای اجتماعی به افراد جامعه اجازه میدهد سبکهای زندگی دیگر را ببینند و الگو بگیرند. پس اول ساختار اجتماعی و وضعیت اقتصادی ماست که زمینه چنین پذیرشی را فراهم کرده است؛ در حالی که بسیاری از ایرانیهایی که خارج از کشور زندگی میکنند همچنان پایبند به ازدواج و روابط سنتی خانواده هستند، روابط زناشویی را به صوت روابط دیرینه و سنتی قبول میکنند و این قابل تحقیق است. بنابراین کسانی که دنبال بهانه میگردند تا شبکههای اجتماعی را فیلتر کنیم و این امکان را از جامعه بگیریم، باید دنبال بهانههای دیگری باشند چرا که این شبکهها به خودی خود الگوی ازدواج و طلاق را تغییر نمیدهند.
×× تحقیقی که ارتباط معنادار را تایید میکند
نتایج یک تحقیق دانشگاهی که اخیرا درباره تاثیر شبکههای اجتماعی در بروز پدیده طلاق در کشور انجام شده، نشان میدهد که هر چه میزان حضور افراد در شبکههای اجتماعی بیشتر باشد به همان اندازه گرایش به سبک زندگی مدرن نیز بیشتر و گرایش به سبک زندگی سنتی نیز کمتر میشود و در نهایت بین عضویت زوجین در شبکههای اجتماعی و درخواست طلاق ارتباط مستقیم و معنادار وجود دارد.
در این تحقیق اشاره شده است که شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک، توییتر و نرمافزارهای تلفن همراه نظیر ویچت، تانگو، واتساپ و وایبر که به شکل رایگان در اختیار تمامی کاربران دنیا قرار میگیرند قادرند تا با جایگزینی ارزشهای مدرن به جای ارزشهای سنتی، سبک زندگی غربی را ترویج کرده و چالش جدی بین الگوهای رفتاری زوجین ایجاد کنند.
×× نهادهای فرهنگی قادر به بازتولید ارزشها نیستند
اما قدیمی، استاد دانشگاه میگوید: مایههای اصلی تغییر الگو را نه شبکههای اجتماعی بلکه ضعفهای مدیریتی، ضعف وسایل ارتباط جمعی و از همه مهمتر ضعف نهادهای فرهنگی ایجاد میکند. نهادهای فرهنگی ما قادر نیستند در شرایطی که جامعه دچار تحولات اساسی شده و مردم دچار تغییر ارزشها و هنجارها میشوند ارزشهای سنتی را بازتولید کنند و متناسب با شرایط روز ارایه دهند.
به گفته این مدرس علوم ارتباطات، اصولا نگاه به وسایل ارتباط جمعی به عنوان بحث تکاملی در دنیا رد شده است و اینها عامل تشدیدکننده و کاتالیزور هستند. او تاکید میکند: نهادها و سازمانهای اجتماعی بر اثر تحولات اجتماعی نیازمند بازتولید ارزشها هستند و باید مدرن شوند و مدیریتشان تغییر کند؛ متاسفانه جامعه ایران هنوز به شکل سنتی گذشته اداره میشود بسیاری از مدیران ما مدیریت مدرن و علمی را نمیشناسند.
×× جای خالی پژوهشهای شفاف
افشار نادری، جامعهشناس معتقد است که باید یک مطالعه همگانی درباره عوامل تاثیرگذار گوناگون بر روی خانواده انجام شود و این عوامل را براساس میزان درصد تاثیرگذاری مورد بررسی قرار دهیم و تنها در این صورت است که میتوان با اطمینان درباره دلایل طلاق سخن گفت.
به گفته وی به دلیل انجام نشدن پژوهشی با نتایج شفاف، ما نمیتوانیم بگوییم رسانهها در طلاق تا چه میزان اثرگذار بودهاند.
رسانهها زنگ هشدار را به صدا درآورند
قدیمی، استاد دانشگاه علامه تاکید دارد که وسایل ارتباط جمعی باید زنگ هشدار را در یک هماهنگی منطقی با هم برای جامعه و مدیران به صدا درآورند و بعد از آن تیمهای تحقیقی ایجاد شود، در نهادهای فرهنگی، اجتماعی و نظام آموزشی مطالعه، تحقیق و آسیبشناسی شود تا از دل این تحقیقات واقعیت بیرون بیاید و مشخص میشود که چه عواملی موثرند.
به گفته وی، بعد از تحقیق و شناسایی عوامل، رسانههای اجتماعی، دانشگاهها و حوزهها در تعامل با هم و به صورت هماهنگ الگوسازی کنند و به تولید ارزشها و هنجارهای خودمان بپردازیم و از زبان هنر استفاده کنیم، کاری که در تمام دنیا انجام میشود؛ برای مثال ترکیه در حال مدیریت فرهنگی منطقه است و با ساخت سریالها و برنامههای مسنجم در واقع تمام کشورهای اسلامی را مدیریت فرهنگی میکند.
وی ادامه میدهد: «برخی نهادهای فرهنگی، مراکز آموزشی و حوزهها در بحثهای فرهنگی به جای معرفی ارزشهای خودی اقدام به نفی ارزشها و هنجارهای دیگری میکنند، در حالی که این الگو جواب نمیدهد، راهحل اصلاح مدیریتی، تقویت جنبههای فرهنگی است، از حمله کردن به فرهنگ دیگران نتیجه عکس میگیریم.»
آنچه درباره آن اتفاقنظر وجود دارد و تحقیقات محدودی هم که انجام شده بر آن صحه میگذارد، امکان جایگزینی الگوهای زندگی مدرن به جای هنجارهای سنتی با استفاده از شبکههای اجتماعی است که از همین مسیر میتواند آسیبرسان باشد اما آنچه در اظهار نگرانیها از گسترش نفوذ شبکههای اجتماعی مغفول میماند، واکاوی خلایی است که جا را برای نفوذ روابط غیرمتعارف جدید متاثر از اینگونه کانالهای ارتباطی فراهم میکند. (منبع:عصرارتباط)
- ۹۳/۱۱/۲۹