ضرورت تأسیس دفتر ملی مدیریت پروژههای دیجیتالیسازی!

عباس پورخصالیان - کارگاه آموزشی مدیریت پروژههای فناوری اطلاعات و ارتباطات از 26 تا 28 مرداد 94، با همکاری مرکز آسیاپاسیفیک "آموزشِ فاوا در خدمت توسعه" وابسته به کمیسیون اقتصادی، اجتماعی سازمان ملل متحد در آسیاپاسیفیک (UN-APCICT/ESCAP) و با همت و کوشش مدیران سازمان فناوری اطلاعات ایران برگذار شد و روز پنجشنبه 29 مرداد 94، با برگذاری کارگاه یک روزه تربیت مدرس در زمینه مدیریت پروژه به کار خود پایان داد.
مدرسان این کارگاه، خانم ماکاپاگال (Maria Juanita Macapagal)، نویسنده کتاب «مدیریت پروژه فاوا در تئوری و عمل» و آقای جان ج.ماکاسیو (John J.Macasio)از کشور فیلیپین و نمایندگان (UN-APCICT/ESCAP) بودند.
شرکتکنندگان در این کارگاه نیز اغلب همان شخصیتهایی بودند که در دو کارگاه پیشین: «حاکمیت اینترنت» و «ابزارهای دولت الکترونیکی» حضور داشتند. اما اینبار در میان حاضران، از بخش خصوصی فعال در حوزه فاوا، و از دانشگاههای تهران و سایر استانها نیز چهرههایی جدید دیده میشدند.
به رغم این که تعداد شرکتکنندگان در این کارگاه، گاه به سیصد نفر هم میرسید، روال پرسش و پاسخ میان مدرسان: خانم ماکاپاگال و بخصوص آقای ماکاسیو و حاضران، فراوان برقرار بود. مترجمانِ همزمان، نیز تسلط خوبی بر موضوع بحثها داشتند و کم نمیآوردند. در نتیجه تعامل بسیار پرثمری میان مدرسان و فراگیران به وجود آمده بود.
شایان ذکر است که در بعد از ظهر روز پنجشنبه، یعنی در انتهای کارگاه تربیت مدرس، الزامات ایجاد دفتر ملی مدیریت پروژه در ایران (National Project Management Office)، تأسیس دفاتر مدیریت پروژه در مجتمعهای بزرگ دولتی (Enterprise Project Management Offices) و راه اندازی دفاتر مدیریت پروژه در هر شرکت بزرگ، مورد بحث و تأکید قرار گرفت.
عموم حاضران اتفاق نظر داشتند که ما هنوز «دفتر ملی مدیریت پروژه» نداریم چه رسد به «دفتر ملی مدیریت پروژه فاوا !»
برایم بسیار جالب و شادی آور بود که دولتمردان حاضر، در اوقات تنفس چهارمین روز گارگاه، گرد هم میآمدند و در مورد چگونگی جاانداختن دفتر ملی مدیریت پروژه برای دولت آقای روحانی، روال تأسیس دفاتر مدیریت پروژه برای مجتمعهای بزرگ دولتی، و راجع به فرایند راه اندازی دفاتر مدیریت پروژه در هر شرکت و سازمان بزرگ، باهم گفتوگو میکردند. برای مثال: یکی شان که گویا از وزارت دارایی بود میگفت: نباید در کار جاانداختن دفتر ملی مدیریت پروژها عجله کنیم، چرا که ممکن است "نپخته بسوزد"!
یکی دیگر میگفت: ما با نداشتن دفتر ملی مدیریت پروژه، دو منبع گران بهای "زمان" و "سرمایه" را از دست دادهایم و تا وقتی که منبع "زمان" را هدر میدهیم، جاانداختن دفتر ملی مدیریت پروژه هم ممکن است پس از چند سال "دستمالی"، دور انداخته و فراموش شود.
من اما معتقد بودم (و هستم که) آنچه اکنون اولویت و ضرورت دارد، تأسیس «دفتر ملی مدیریت پروژههای دیجیتالیسازی کشور» است. برای من، فرق «دفتر ملی مدیریت پروژههای دیجیتالیسازی» با «دفتر ملی مدیریت پروژههای فاوا» این است که در این دومی، هدف: توسعه "بخش فاوا" است ولی در اولی، هدف: "فاوا درخدمت توسعه" (ICT4D) است. به عبارت دیگر، اگر برویم به وزیر صنایع بگوییم که خوب است "دفتر مدیریت پروژه"ای برای صنعت فاوا تشکیل دهید، شاید وزیر بگوید به من چه؟ شاید هم تشکیل بدهد اما چند سال بعد میفهمد که خود صنعت فاوا نباید و نمیتواند هدف باشد بلکه دیجیتالی کردن (digitization) و اطلاعاتیسازی (informatization) کل فرایندهای صنعت و تجارت و تمام اقتصاد کشور باید هدفگیری شود.
درسی از آموزههای کارگاه مدیریت پروژههای فاوا
طی سالها خُردهفهمی و کجفهمی، در لوح ساده ضمیر ما، غلط بسیار نوشته شده و زدودن و پاک کردنِ هرچه زودترِ همه آنها، برای موفق شدن در جهشی که همه منتظرش هستیم، واجب است.
یکی از غلطهای مصطلح، در میان استادان و کارشناسان مدیریت پروژه ما، این است که امکانسنجی از وظایف مدیر پروژه است. فرض کنید که شما در بخش خصوصی برای مدیریت پروژه دولتیِ راهاندازی "گذرگاه خدمات دولت" (Gov.Service Bus) منصوب میشوید و طبق درسآموختههای دانشگاهیتان شروع میکنید به امکانسنجیِ حقوقی، قانونی، مالی، پرسنلی و فنی این پروژه.
آقای ماکاسیو اما میگوید: این شما به عنوان مدیر پروژه نیستید که باید امکانسنجی را انجام دهد، بلکه این وظیفهای است که پیش از واگذاری مدیریت پروژه به شما باید توسط دفتر مدیریت پروژه، صورت گرفته و نتایج آن رسماً به تصویب دفتر مدیریت پروژه رسیده باشد.
برخی از حاضران در کارگاه، بر اساس این تجربه که مدیر ایرانی معمولاً امکانسنجی اجرای پروژه را هم از مدیر پروژه میخواهد، نمیخواستند قبول کنند که روال درست غیر از این است که انجام میدهند.پافشاری این دسته از حاضران معترض، باعث شد که ماکاسیو بگوید: کار امکانسنجی را اگر مرجعی دولتی انجام نداد و به شما که مدیر پروژه هستید محول کرد، آن را پروژهای جداگانه در نظر بگیرید. فرضاً پروژه دولتیِ راه اندازی گذرگاه خدمات دولت، به دو پروژه تقسیم میشود: 1) پروژه امکانسنجی گذرگاه خدمات دولت؛ و 2) پروژه راهاندازی گذرگاه خدمات دولت. وقتی که پروژه امکانسنجی را اجرا کردید، باید تک تک نتایج آن را به تصویب مدیر دولتی برسانید و در صورت تصویب و ابلاغ رسمی به شما، تازه آن وقت، اجرای خود پروژه راهاندازی گذرگاه خدمات را در دست بگیرید.
این برای من هم درس بود هم درک: درک این که هنوز خوب کار کردن و کار خوب کردن در کشور ما مشکل است. به امید آن که به یاری هم، بار این مشکلات را از دوش هم برداریم.(منبع:عصرارتباط)