فراموشی عمدی
علی شمیرانی - «مسدودسازی اخیر تلگرام، مثل رویداد یک خورشیدگرفتگی ناقص است. به تجربه دیدهایم که وقوع این پدیده طبیعی، فرصتی است گرانبها برای انجام تحقیقات میدانی.
ما با داشتن طَبقطَبق اسناد بالادستی، سازمانها، پژوهشگاهها و شوراهای عالی مدعی توسعه فاوا، اکنون میبایستی انتظار انتشار چندین گزارش و مقاله از رفتار سیاستمدارها، کاربران و کلی آمار و اطلاعات مستند از آثار اجتماعی و اقتصادی این انسداد داشتیم. حتی اگر در پسخوان حکومت، چنین گزارشهایی با برچسب «محرمانه» تدوین شده و موجود باشند باز جای شکرش باقی است. نگرانی من از استمرار کوری عمومی است که به روند زوال، سرعت میدهد.»
جملات بالا به نقل از همکار ارزشمندم آقای عباس پورخصالیان در یک گروه تلگرامی است که مقدمهای برای نوشتار حاضر است.
تلگرام که مسدود شد، اتفاقات زیادی در ایران افتاد؛ از آمارهای بیمنبع و غیرقابل استنادی که در رسانههای رسمی و غیررسمی کشور منتشر شد گرفته تا اظهارات معاون توسعه روستایی رییسجمهور که گفت، قطع تلگرام عرضه کالاهای روستاییان را نیز متوقف کرده بود.
آری، تلگرام تا دل دورافتادهترین روستاها نیز نفوذ کرده و از اشتراک عکس و اطلاعات گرفته تا تبادل کالا میان روستاییان نیز کارکرد داشته است. و البته فراموش نکنیم که وقتی سخن از روستاها میشود یعنی جایی که همواره در انتهای صف دریافت و استفاده از فناوری هستند و همواره نگرانی از شکاف دیجیتالی آنها را تهدید میکند.
حالا مسوولان ذیربط فارغ از رویکردهای متفاوت و گاه متناقض سیاسی، ظاهرا با درک شرایط موجود به صرافت افتادهاند تا برای برونرفت از وضع موجود و کاهش ضریب نفوذ تلگرام کاری کنند.
اما وقتی آش همان آش و کاسه نیز همان کاسه است، نتیجه و خروجی کار نیز همان خواهد بود که پیش از این بوده است. برای مثال وقتی مدیریت بر پروژه جویشگرهای ملی به عهده مسوولی است که مدیریت سیستمعامل ملی را در کارنامه خود دارد و امروز عمدا دچار فراموشی شدهایم که چرا و چه بر سر آن پروژه و البته نمونههای ملی مشابه دیگر در حوزه فاوا آمد، انتظار برای توفیق پیامرسانهای داخلی آیا زیرسوال نیست؟
وقتی سیاستها بر همان پاشنه همیشگی میچرخد و به پشتوانه دغدغههای امنیتی، باز هم "پولدرمانی" به عنوان نخستین و ابتداییترین راهکار مطرح میشود و به انگشتشمار منتقدان غیرذینفع، برچسب و اتهام میزنیم تا سکوت کنند، آیا دستاوردهای لازم به دست خواهد آمد؟
میخواهم اما انتقادی از فعالان بخش خصوصی هم داشته باشم. اگر از بخش قلیلی از فعالان این عرصه که به واسطه وابستگیهای مرسوم به مسوولان و نهادهای دولتی و برخی نیز به واسطه انتفاع از سیاستهای نادرست، حقالسکوت دریافت کرده یا عافیتطلبی پیشه کردهاند، بگذریم، فراموشی عمدی و سکوت بخش عمدهای از فعالان بخش خصوصی نابخشودنی است.
سیاسیون که حرف بزنند خب تکلیفشان با یک برچسب از جنس سیاسی روشن است، روزنامهنگارانی هم که آلوده چرب و شیرین نشدهاند و حرفی برای گفتن دارند تعدادشان اندک است، لذا از فعالان بخش خصوصی انتظار میرود تعارف و فراموشی عمدی را کنار بگذارند و به میدان بیایند، تا ضمن تقویت جایگاه خود، نقشی موثر و سازنده در سرنوشت طرحهای ملی و کلان حوزه فاوا ایفا کنند که اگر امروز چنین نکنند فردا دیر است و نه حقی برای اعتراض دارند و نه اصولا حرفشان ارزش پرداختن و شنیدن دارد.