مشکلات اپراتورهای ارتباطی کشور در جنگ ۱۲ روزه
در دوران جنگهای ترکیبی و هیبریدی، ارتباطات نهتنها ابزاری برای اطلاعرسانی و پشتیبانی از عملیات دفاعی محسوب میشود، بلکه رکن اصلی انسجام اجتماعی، مدیریت بحران، و استمرار خدمات حیاتی است. جنگ ۱۲ روزه اخیر میان ایران و رژیم صهیونیستی، آزمونی بیسابقه برای صنعت ارتباطات کشور بود و در این میان و در یک نمونه اپراتورهای ارتباطی، از جمله ایرانسل، در این دوره با چالشهای کمنظیر روبهرو شدند؛ از حملات سایبری و قطعی برق گرفته تا نارضایتی عمومی و زیانهای اقتصادی سنگین.
به گزارش آیتی آنالیز بر اساس اظهارات اخیر علیرضا رفیعی مدیرعامل ایرانسل، از آغاز بحران، زیرساختهای ارتباطی کشور تحت تأثیر مستقیم و غیرمستقیم شرایط جنگی قرار گرفت. در برخی مناطق، همزمان با تهدیدات سایبری هدفمند، قطعی برق سراسری نیز رخ داد که امکان ارائه پایدار خدمات را بهشدت دشوار ساخت. اپراتورها برای مواجهه با این وضعیت، نیازمند پاسخ فوری، چندلایه و هوشمند بودند که در این راستا ایرانسل ضمن حفظ حداکثری کیفیت خدمات، با بهرهگیری از ظرفیتهای فنی داخلی و تیمهای واکنش سریع، مانع فروپاشی شبکه در مقاطع بحرانی شد.
- تابآوری شبکه و نقش سرمایه انسانی
اما یکی از محورهای کلیدی در حفظ عملکرد شبکه، آمادگی از پیش طراحیشده و سرمایهگذاری روی آموزش و رزمایشهای بحران بوده است.
طبق اظهارات مدیرعامل ایرانسل، این شرکت از مدتها قبل، سناریوهای بحرانی را در قالب تمرینات داخلی مرور کرده و تیمهای واکنش به اختلالات را بهصورت شبانهروزی آمادهباش نگه داشته بود. حضور میدانی مدیران ارشد، فعالیت بدون وقفه کارشناسان فنی، و حتی اجرای دورکاری هدفمند برای حفظ ایمنی کارکنان، از جمله عوامل موفقیت نسبی ایرانسل در استمرار خدمترسانی اعلام شد. این تجربه نشان داد که در لحظات بحران، روحیه جهادی و وفاداری سازمانی نقش مهمتری از صرف فناوری ایفا میکند.
- همراهی متقابل با مشترکان
در بحبوحه جنگ، نهفقط زیرساختها، بلکه اعتماد عمومی نیز در معرض تهدید قرار داشت.
رفیعی بر این نکته تأکید دارد که صبوری و همراهی مشترکان در دوره اختلالات، انگیزهای برای همکاران اپراتور ایجاد کرد. اما از سوی دیگر، همانگونه که خود او اشاره میکند، کاهش کیفیت خدمات به دلیل عوامل بیرونی، تجربه منفی مشتری را رقم زد. این تناقض میان تعهد اپراتور و انتظار کاربر، نیازمند بازنگری در شیوههای ارتباط بحران، اطلاعرسانی شفاف و مدیریت انتظارات در آینده است.
- خدمات بدون وقفه، حتی در تعطیلات
یکی از نکات برجسته در این ایام، حفظ عملکرد سامانههای خدمات دیجیتال، پشتیبانی آنلاین و شبکه سراسری توزیع سیگنال حتی در روزهای تعطیل و نقاط دورافتاده بود. در این میان اپراتورهای ارتباطی کشور و ایرانسل، با استمرار فعالیت تیمهای پایش و نگهداری شبکه، توانستند مانع از قطع کامل ارتباط در بسیاری از مناطق بحرانی شوند. این عملکرد ثابت کرد که ارتباطات سیار در زمان بحران، دیگر یک کالای لوکس یا مکمل نیست، بلکه بخشی از امنیت عمومی تلقی میشود.
- وقفههای ناگزیر و محدودیتهای بیرونی
اما با وجود تلاشهای گسترده، اپراتورها نتوانست از بروز اختلال در برخی نقاط جلوگیری کنند. چراکه به گفته مدیرعامل این اپراتور، «بخشی از مشکلات، خارج از اراده اپراتورها و ناشی از تحمیلهای محیطی جنگ بود.»
نبود پشتیبانی زیرساخت برق، حملات احتمالی به شبکههای انتقال داده، و تهدیدات ناشی از تحریم یا وابستگی به تجهیزات وارداتی، از جمله عواملی بودند که کنترل اپراتورها بر شرایط را محدود کردند.
این مسئله ضرورت تدوین پروتکلهای ملی برای همکاری متقابل میان وزارت نیرو، وزارت ارتباطات و نهادهای نظامی و امنیتی را برجسته میکند چراکه ارتباطات کشور نمیتواند بدون هماهنگیهای راهبردی، در برابر بحرانهای پیچیده دوام آورد.
- زیان اقتصادی و ضرورت حمایت حاکمیت
برآورد اولیه ایرانسل از میزان خسارت مالی، رقمی نزدیک به ۱۰۰۰ میلیارد تومان است. این عدد تنها به کاهش درآمد ناشی از اختلال در شبکه اشاره دارد و هزینههای غیرمستقیم مانند استهلاک تجهیزات، اختلال در سرمایهگذاریهای آتی، کاهش رضایت مشتری و بازسازی اعتماد عمومی را در بر نمیگیرد.
رفیعی با لحنی واقعگرایانه اما امیدوارانه، خواستار حمایت مستقیم دولت و حاکمیت برای ترمیم زیرساختها و تسهیل برنامههای توسعهای اپراتورها شده است.
این مطالبه، در شرایطی که اپراتورها نقش جبهه مقدم امنیت دیجیتال کشور را ایفا میکنند، نه تنها منطقی، بلکه ضروری است.
و در نهایت اینکه جنگ ۱۲ روزه نظامی، شناختی و فناورانه میان ایران و اسرائیل، چهرهای جدید از جنگها را به نمایش گذاشت. در این میدان، اپراتورهای ارتباطی ایران، با وجود تهدیدات فراوان، عملکردی مؤثر و مسئولانه ارائه کردند.
ایرانسل، بهعنوان نمونهای بارز، نشان داد که در شرایط بحرانی، تلفیق مدیریت هوشمند، ظرفیت فنی بومی و ارتباط انسانی با مشترکان، میتواند مانع از فروپاشی اعتماد عمومی شود. اما در عین حال، این تجربه زنگ خطری برای نهادهای حاکمیتی نیز بود تا نقش زیرساختهای ارتباطی را فراتر از تجاریبودن، بهعنوان ستونهای امنیت ملی بازتعریف کنند.