مگر اینجا سوییس است؟

علی شمیرانی - تقریبا محال است که پای صحبت یک فعال اقتصادی بنشینید و فهرست بلند بالایی از مشکلات در کسبوکارشان را ارایه نکنند. وقتی هم که میگویید راه حلی هم دارید، فهرستی از راهکارها ارایه میدهند.
اما وقتی میپرسید خب چرا با وجود مشکلات و راهحلهای بعضا منطقی، سکوت کردهاید، عمدتا سه پاسخ میدهند. یا میگویند آنقدر گفتهایم که دیگر خسته شدهایم و گوش شنوایی نیست. یا میگویند شما فکر میکنید خود آقایان نمیدانند؟ و یا میگویند مگر اینجا سوییس است که نوبت حل مشکلات امثال ما باشد و اینقدر مسایل و مشکلات بزرگ وجود دارد که حرف زدن ما در حکم طنز است.
در واقع فارغ از لحن و جنس این گفتهها که همه به یک خروجی، یعنی سکوت ختم میشود، پاسخها چندان هم بیراه نیست.
وقتی برای مثال به دنبال سالها اختلافات لاینحل، موازیکاری و ناهماهنگی 2 وزارتخانه اقتصاد و صمت، 8 روز کار واردات کشور متوقف میشود، وقتی دستگاههای دولتی سالها در ارایه اطلاعات به سامانه املاک همکاری نمیکنند و مجلس مصوبه پشت مصوبه میدهد، وقتی هر هفته خبری از اختلال در سامانه معاملات بورس منتشر میشود، وقتی قانون چک الکترونیکی مدت طولانی است که در بانک مرکزی خاک میخورد، وقتی سالهاست طرح کارت هوشمند ملی در حکم یک بازیچه شده است، وقتی طرح GNAF از سال 76 تا کنون و تغییر 6 دولت در دستور کار است و همچنان خبر جلسه و صدور مصوبه میرسد، وقتی با گذشت نزدیک به 15 سال همچنان شبکه ملی اطلاعات در حال ارایه مصوبات و تعاریف است، وقتی از عمر بلاتکلیفی طرح کاداستر 40 سال میگذرد و تقریبا روزی نیست که مطبوعات کشور گزارشی از این مشکلات ندهند و در نهایت هم اتفاقی رخ ندهد، چه باید گفت؟
موارد مذکور مشتی نمونه خروار از طرحها و قوانینی محسوب میشوند که باز هم در حجم چالشهای موجود، کوچک و بیاهمیت به حساب میآیند.
شاید به همین واسطه بود که شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا برای تصمیمسازی درباره معضلات اساسی اقتصاد کشور تشکیل شد تا مسایل و مشکلات کلان، با شتاب بیشتری پیش رود که امروز توفیق این شورا هم محل بحث است و نمونه آخرش فروش نفت خام به مردم و نتایج آن بود.
آری! این چنین میشود که شنیدن جمله تلخ «مگر اینجا سوییس است»، تبدیل به پاسخی برای فرو رفتن در مارپیچ سکوت و تلنبار شدن مشکلات روی مشکلات و جلسه و جلسه و جلسه میشود. (منبع:فناوران)
- ۹۹/۰۶/۰۱