نشست «مساله حریم در پلتفرمهای داخلی» برگزار شد
نشست تخصصی «مسئله حریم در پلتفرمهای داخلی» با حضور محمدصادق نصراللهی و دبیری سید محمدحسین خلیلی در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات برگزار شد.
به گزارش پژوهشگاه فرهنگ در ابتدای این برنامه محمدصادق نصراللهی حریم خصوصی را از دغدغههای قدیمی بشر خواند و گفت: موضوع حریم خصوصی همواره جزء دغدغههای بشر بوده و در عصر رسانه، بهطریق اولی مورد توجه قرار گرفته است؛ بهطوری که از حقوق ابتدایی و اساسی رسانهای تلقی میشود. اما در عصر رسانهای امروز، حریم خصوصی بهشدت سیال و چندلایه شده و همین موضوع قانونگذار را دچار سردرگمی میکند.
او درباره دلایل چندلایهگی و پیچیدهشده حریم خصوصی اظهار داشت: یکی از دلایل این پیچیدگی، موضوع «همگرایی» است؛ به این معنا که در فضای مجازی چیزهایی به هم نزدیک شدهاند که قبلاً جدا از هم بودند. یکی از مصادیق مهم همگرایی، نقش ارتباطگری و ارتباطگیری است که در فضای مجازی بهشدت به هم نزدیک شدهاند. این ارتباط تعاملی باعث شده که حریم خصوصی در مورد خیلی از افراد موضوعیت پیدا کند. چون در فضای مجازی همه میتوانند ارتباطگر باشند و عکسها و محتواهای خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. در این فضا حتی یک بچه هم میتواند ارتباطگر باشد؛ بنابراین امکان نقض حریم خصوصی بهواسطه تعدد بازیگران رسانهای و امکان ارتباطگری آنها خیلی بیشتر شده است.
وی افزود: یکی دیگر از دلایل نقض حریم خصوصی، همگرایی زیرساختی میان مدیا، کامپیوتر و ارتباط از راه دور است. یکی از مزیتهای تیکتاک نسبت به سایر شبکههای مجازی این است که روی این سه مورد هزینه کرده و ارتباط خوبی بین مدیا و کامپیوتر در محیط کاربری آن ایجاد کرده است. بهطوری که میتوانیم در تیکتاک بعد از تولید یک فیلم، ارزش افزودههای ارتقادهنده آن را هم برای افزایش بازدید ایجاد کنیم. لایو اینستاگرام هم مصداق دیگری از این همگرایی است که در آن یک پدیده همزمان با وقوع، انتشار مییابد. همگرایی در شکل پیام هم دلیل دیگر چندلایهشدن موضوع حریم خصوصی است. متن، صوت و فیلم بهعنوان اشکال مختلف پیام در فضای مجازی با هم جمع شده و ترکیبی از جلوههای مختلف را برای کاربر فراهم کرده است. همه این موارد باعث میشود ما از قصه پر درد و پیچیده حریم خصوصی در عصر فضای مجازی یاد کنیم.
وی در ادامه به دلایل ضعف سیاستگذاری در حوزه حریم خصوصی اشاره و تصریح کرد: یکی از دلایل ضعف سیاستگذاری در این حوزه این است که سیاستگذارها و تنظیمگران سنتی زیر یک بیرق و مجموعه مشترک نمیروند و هر نهادی میخواهد خود تنظیمگری کند؛ در حالی که در این زیستبوم همه چیز با هم درهمتنیده شده است. مثلاً در گذشته تلویزیون و چندرسانهها جدا بودند اما امروز در فضای مجازی به هم نزدیک شدهاند. جلوهای مانند VOD جامع این دو شده در حالی که صداوسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بهعنوان تنظیمگران آن از هم جدا هستند و نمیخواهند بپذیرند که با یک واقعیت مواجه هستند و باید یکپارچه عمل کنند.
دلیل دوم در ضعف قانونگذاری، پیچیدهشدن حریم خصوصی است که موضوعشناسی را برای قانونگذار بسیار سخت کرده است. دلیل دیگر این است که فهم حکمرانی ما بهروز نیست؛ یعنی فهم حکمرانی ما هنوز در فضای مجازی و از طریق فضای مجازی است نه «در عصر فضای مجازی». موضوع حریم خصوصی، فهم حکمرانی پیشتازانه و مترقیانهتری میخواهد که ما هنوز به آن دست نیافتهایم.
او با بیان اینکه قانون حریم خصوصی نداریم، افزود: تلاشهایی در این زمینه شده است مانند لوایح چهارگانه دوره ریاستجمهوری آقای روحانی که به دلیل نواقص آن و همچنین تعارض فضای ذینفعان این حوزه به نتیجه نرسید. در قانون حمایت از کاربران ایرانی نیز در چند بند، خدمات پایهای موسوم به صیانت آمد که ضعیف و مختصر بود و به به نتیجه نرسید ولی بهعنوان اولین تلاش در زمینه بهرسمیتشناختن حریم خصوصی در فضای مسئولیت پلتفرمها، گامی پیشرو بود. این موضوع اساساً باید در قانون جرایم رایانهای ما پیگیری شود که در سال ۸۸ و بعد از چهار سال تصویب شده است. از اینرو پیش از همه نیازمند بهروزرسانی است.
نصراللهی در پایان ضمن اشاره به کمبودن تجربه ایران در بیگدیتا، درباره برخی الزامات و چهبایدکردها خاطرنشان کرد: شاید تا پیش از فیلترینگ واتساپ و اینستاگرام زیاد نمیتوانستیم از مفهوم بیگدیتا در ایران صحبت کنیم. خیلی از پلتفرمها به دلیل تراکنش بالا یا ترافیک انبوه دیتا جرأت نمیکردند وارد حوزه شبکه اجتماعی شوند اما اتفاق خوبی که در فیلترینگ افتاد این بود که پلتفرمهای داخلی بهخوبی توانستند از پس ترافیک منتقلشده از شبکههای اجتماعی خارجی به داخلی بربیایند که خیلی موضوع مهمی بود. از اینرو این تجربه کم، در ارزیابی ورود خودتنظیمی پلتفرمها باید لحاظ شود. از سوی دیگر فرهنگ حساسیت ایرانی نسبت به موضوع حریم خصوصی پایین است. در حوزه خودتنظیمی پلتفرمی، میتوان حوزهای تبلیغاتی و اطلاعرسانی درباره پروتکلها و آییننامههای داخلی آن پلتفرم راهاندازی کرد و در آن با آگاهیبخشی درباره حفظ پروتکلهای حریم خصوصی، کاربر ایرانی را نسبت به این مسئله حساس کرد که این خود در فرهنگسازی در این زمینه بسیار مؤثر است. موضوع سوم عدم فشار حاکمیت برای خودتنظیمگری است که باید این اتفاق بیفتد و تبدیل به یک استاندارد شود. حاکمیت باید استاندارد تنظیمگرانهای برای پلتفرمها در حفظ حریم خصوصی طراحی و آییننامه مستقلی برای آن ایجاد کند. بعد دیگر این موضوع، به ضعف سواد رسانهای کاربر ایرانی برمیگردد که در میزان و نوع رژیم مصرف ما کاملاً هویداست. از اینرو یکی از خطوط اصلی تربیت رسانهای در کشور، باید افزایش توانمندیهای حفظ حریم خصوصی توسط کاربر باشد.
حرکت حاکمیت، بخش خصوصی و بخش نخبگانی به سمت تنظیمگری و اتخاذ تصمیمات مشترک در مرحله گذار ورود به بیگدیتاها الزام دیگری بود که نصراللهی در پایان از آن به الزام مهم یاد کرد و سخنان خود را به پایان برد.