هوش مصنوعی اینترنت را نابود میکند
دانیال رمضانی - هر زمان که یک فناوری جدید متولد میشود، باید به یاد داشته باشیم که هنوز فقط به عنوان یک ابزار در دست مردم است و به همین دلیل قرار است برای برآوردن خواستههای اساسی ما از آن استفاده شود.
فارغ از سرگرمیها و اوقات فراغت که عمدتا بدون اندیشه است، بیشتر فعالیتهای انسانی، دارای دو نیروی محرکه است: سود مادی و موقعیت اجتماعی غیرمادی بر اساس تعامل با انسانهای دیگر.
مایکل پترائوس در Vulcan Post که یکی از جذابترین نشریات سبک زندگی دیجیتال در سنگاپور و مالزی است به طرح نظرات و پرسشهای نگرانکننده و بیپاسخی در خصوص آینده نامعلوم هوش مصنوعی پرداخت و نوشت: ما همواره به دنبال منابع مالی و پول بیشتر برای زندگی، انجام کارهایی که دوست داریم، داشتن مسکن، تشکیل خانواده و کسب یک جایگاه به عنوان یک عضو ارزشمند و جذاب جامعه هستیم.
برای این منظور، از همه ابزارهایی که در اختیار داریم، استفاده میکنیم تا شانس خود را برای موفقیت در هر دو جنبه مادی و غیرمادی افزایش دهیم. راهحلهای مختلف هوش مصنوعی و یادگیری ماشین، مانند رایانهها و تلفنهای هوشمند، بخشی از این ابزارها هستند.
همانند هر انقلاب تکنولوژیک، این راهحلهای جدید در درجه اول برای بهبود کارآیی کسبوکار، افزایش بهرهوری و سود شرکت به کار گرفته میشوند.
در این راستا، هر شکلی از هوش مصنوعی، کمابیش پیچیده، مطمئن و قابل درک است که هم در بین افراد و هم در سازمانها به سرعت مورد پذیرش قرار میگیرد. اگر ماشینی بتواند کاری را سریعتر، دقیقتر و ارزانتر انجام دهد، استفاده نکردن از آن احمقانه است.
با این حال، هرچند فکر کردن به یادگیری ماشین میتواند کار ما را آسانتر کرده و به ما کمک کند، پول بیشتری به دست آوریم، اما پرسش بیپاسخ و مهم اینجاست که جنبه اجتماعی آن چطور است؟
• توسط انسان، برای انسان
بخش بزرگی از اینترنت، حول محور تعاملات اجتماعی ساخته شده است. ما با دوستان و خانوادههایمان ارتباط برقرار میکنیم، آشنایی جدید از طریق وب ایجاد میکنیم، محتوا ایجاد میکنیم، فالورهایی را در پلتفرمهایی مانند فیسبوک، اینستاگرام، تیکتاک یا یوتیوب جمعآوری میکنیم و حتی در بسیاری از موارد، از انتشار محتوا در این پلتفرمها امرار معاش میکنیم.
عکسهای تعطیلات در اینستاگرام که با دقت خاصی گرفته شده، باعث الهام و البته حسادت دوستان و طرفداران ما میشود.
ارائهدهندگان ویدئو درباره هزاران موضوع، از سیاست بینالملل تا شناخت ارباب حلقهها، به ما آموزش میدهند. در همین حال، یک reel کوتاه تیکتاک میتواند خنده شیطنتآمیز ایجاد کند یا به ما نشان دهد چگونه تخممرغ را درست نیمرو کنیم. اینها ترکیبی از محتوای مفید، سرگرمکننده، پیشپا افتاده، الهامبخش یا خشمناک هستند که شخص دیگری در وب منتشر میکند؛ همان چیزی که هدایتکننده بسیاری از تعاملات انسانی امروزی است.
اکنون پرسش این است که اگر همه آنها جعلی بود یا حداقل ممکن است، جعلی باشد، چه خواهد شد؟ اگر نتوانید به هیچکدام از تصاویر، کلیپهای ویدئویی یا مواردی که تا کنون در وب پخش شده، اعتماد کنید، چه خواهد شد؟ یا مثلا چه میشود اگر انجمنهایی مانند ردیت (Reddit) عمدتا پر از رباتهایی باشند که کاملا وانمود میکنند، انسان هستند، چطور؟ (از قضا، این همان چیزی بود که ردیت شروع به کار کرد و بنیانگذاران آن صدها حساب جعلی ایجاد و وانمود کردند که یک سایت محبوب است.)
• هوش مصنوعی و موج محتوای جعلی!
ما حتی امروز هم با عکسهای فتوشاپ شده، فیلمها، ژستهای صحنهدار و مکانهای ویرایششده، تمایل به جعل کردن چیزهای مختلف داریم اما حتی این کارها هم نیازمند کمی تلاش است؛ تلاشی که اکنون هوش مصنوعی، وعده حذف آن را میدهد!
اکنون رایانهها به اندازه کافی خوب هستند تا حجم عظیمی از دادههای متنوع را پردازش کرده و آنها را به شیوه معمولی و شبیه انسان در قالب چت جیپیتی (ChatGPT) ارابه کنند.
اگر چند عکس از خودتان به آنها بدهید، میتوانید مجموعه کاملی از تصاویری را که هیچکس نگرفته یا نکشیده، دریافت کنید. آن هم در شرایطی که بعضی افراد حتی وجود ندارند و توسط یک کامپیوتر تولید شدهاند.
این رباتها میتوانند مقالات، شعرها و یادداشتهای رسانهای بنویسند، عکسهای واقعی از افرادی که وجود ندارند، خلق کنند و حتی موسیقی بسازند. این، یک «شاید» نیست، این یک «باید» و «واقعیت» امروز است.
در حال حاضر، تنها مساله زمان است تا آنها به اندازه کافی قدرتمند شوند تا ویدئوها یا حتی فیلمهای کامل ایجاد کنند. اکنون اینفلوئنسرهای کاملا ساختهشده وجود دارند؛ امروز تنها در حد کنجکاوی است اما یک طاعون محتمل در آینده خواهد بود!
شغل مدلینگ ربات مجازی (Lil Miquela)، امروز بیش از هر زمان دیگری فالوور دارد اما اگر آن دختری که برای موضوعات آرایشی دنبال میکنید، هرگز به دنیا نیامده باشد و فقط محصول یک آدم حیلهگر یا خلاق باشد که از ابزارهای هوش مصنوعی در دسترس، به راحتی استفاده میکند، چه؟
اگر تعطیلات تابستانی کارائیب دوستان شما هرگز اتفاق نمیافتاد و آنها تصمیم میگرفتند خود را در رسانههای اجتماعی برتر نشان دهند، چه؟ اگر پسر عموی شما ازدواج نکرده باشد و در زندگی واقعی بچه نداشته باشد و تمام عکسهای او جعلی باشد، چه؟ اگر سه ساعت را صرف چت کردن با بهترین رفیق خود کنید و بعدا بفهمید که صرفا یک ربات دیجیتالی بوده که یاد گرفته کاملا شیوه صحبت کردن دوستتان را تقلید کند و حقایقی درباره دوستی شما به او داده شده چه؟
واقعا فکرش را بکنید: اگر آن مسابقه فوتبالی که از تلویزیون تماشا کردید، هرگز اتفاق نیفتاده باشد، چه؟
اگر رییس جمهور، آنچه کلیپهای اینترنتی نشان دادهاند، نگفته باشد، چه؟ اگر یک خبرنگار، خبری که درباره آن به شما میگوید، واقعی نگفته باشد، چه؟ اگر بتوان همه چیزهای دیجیتال را تا حدی ساخت که از واقعیت، قابل تشخیص نباشند، آیا میتوانیم دوباره به هر چیزی که در اینترنت منتشر شده، اعتماد کنیم؟
به ما گفته میشود که از فناوری هوش مصنوعی برای تشخیص اینکه آیا چیزی توسط ماشین دیگری ساخته شده، استفاده میشود اما با گذشت زمان، کاملا واضح است که این امر اجتنابناپذیر به تاخیر میافتد. ما نمیتوانیم برنده شویم.
به هر حال، هر تصویر یا ویدئو، فقط مجموعهای از پیکسلهاست که بر اساس سیگنالهای ساده و باینری مرتب شدهاند. ما در نقطهای هستیم که انسانها در بیشتر مواقع قادر به تشخیص تفاوتها نیستند، بنابراین بعید است هر تشخیص رایانهای بتواند یک جعل ماشینی کامل را چند سال بعد شکست دهد.
اگر هر چیزی را که در اینترنت میبینیم میتوان ساخت و تولید آن، بسیار آسان و بسیار ارزان است، پس اجتنابناپذیر است بگوییم اکنون موج محتوای جعلی در راه است. ما نمیتوانیم مانند فیسبوک جلوی این موج را بگیریم. حتی نمیتوانیم مانع از ارسال پیامهای اسپم توسط رباتها در حوزه فعالیت خود شویم. پاسخ آشکار، عقب نشینی از اینترنت است (حداقل آن فضاهایی که مشکلساز است.)
• هوش مصنوعی و اینترنت: بازگشت به 150 سال قبل!
در نهایت ممکن است به نقطهای برسیم که هرگز کاملا مطمئن نشویم یک شخص واقعی در طرف مقابل وجود دارد، مگر اینکه بتوانیم روبهروی او بنشینیم، او را ببینیم، لمس کنیم و صحبتهایش را بشنویم. به عبارت ساده، از حواس اولیه خود استفاده کنیم؛ این، تنها راهی است که میتوانیم مطمئن شویم هیچ رایانهای در این گفتوگو دخیل نیست.
این مسیر، تنها جایگزین صفحه نمایش دیجیتال است. مشاهده چیزها، تجربه زندگی، ملاقات با دوستان، خانواده، همکاران و غریبهها، ارزش بسیار بالاتری نسبت به اینترنت و فضایی دارد که حتی نمیتوانیم از واقعی بودن فرد طرف مقابل مطمئن شویم.
شما میتوانید اطلاعات کافی را به یک ماشین بدهید تا مکالمه کاملا واقعی داشته باشد و آن ماشین تظاهر کند دوست دبیرستانی، برادر، خواهر و حتی والدین شماست!
اگر دروغ سفید آینده، داشتن یک آواتار دیجیتال برای سرگرم کردن دوستانتان، زمانی که شما دور هستید، باشد، چه میشود؟ یا اگر وانمود کنید دارید با آنها چت میکنید، در حالی که واقعا توجه نمیکنید، چه میشود جالب است بدانید، جدیدترین ابزار مایکروسافت، VALL-E میتواند صدای هرکسی را فقط از یک ضبط سه ثانیهای بازآفرینی کند و سپس از این ابزار بخواهد هر چیزی را به شما بگویند؛ چهبسا کلاهبرداران از آن، برای تماسهای جعلی به منظور باجگیری در خصوص یکی از بستگان ربودهشده سوءاستفاده کنند. اینجاست که ماجرا، فراتر از اینترنت است. اگر حتی نتوانید به چیزی به سادگی یک تماس تلفنی تکیه کنید، چه میشود؟
هوش مصنوعی نه تنها میتواند بخشهای عظیمی از اینترنت را تضعیف و به تعامل انسان مدرن کمک کند، بلکه به طور قابل توجهی، اختراع 150 ساله تلفن را نابود کرده و ما را به سمت دوران پیشادیجیتالی ارتباطات که بر تعامل مستقیم بین فردی متکی بوده، برمیگرداند.
آیا میتوانید کاملا مطمئن باشید که با شخص واقعی صحبت میکنید و به سمت دیگری هدایت نشدهاید که سعی میکند با استفاده از ویژگیهای شخصی که کاملا به او اعتماد دارید، شما را به انجام کاری وادار کند؟
سنگاپور در حال حاضر، گرفتار کلاهبردارانی است که تظاهر به پلیس بودن یا مقام چینی بودن میکنند، مردم را به راحتی فریب میدهند و شهروندان آنها، سالانه صدها میلیون دلار را از دست میدهند. این، فقط مربوط به افرادی است که از نظر دانش فناوری، ناتوان، قابل دستکاری یا سادهلوح هستند.
اکنون اگر گوشی را بردارید و صدای طرف مقابل، شبیه مادر یا همسرتان باشد، چه؟ چند نفر دیگر باید قربانی جرایم جعل هویت شوند که توسط مدلهای یادگیری ماشین تغذیه میشوند؛ مدلهایی که میتوانند به طور دقیق، نحوه صحبت کردن یک نفر را پس از ضبط یک نمونه کوتاه چند ساعته یا چند روز قبل تقلید کنند؟
مردم در طول همهگیری کرونا از کار خانه هیجانزده شدند اما ظهور هوش مصنوعی ممکن است به ارتباط با زوم (Zoom) پایان دهد، زیرا حتی امروز مردم تمام تلاش خود را انجام میدهند تا وانمود کنند که در آن شرکت میکنند، در حالی که حضور ندارند!
چه میشد اگر آنها به سادگی میتوانستند یک شخصیت کاملا واقعگرایانه بسازند که شبیه آنها به نظر میرسد، صحبت میکند و رفتار میکند؟! این موضوع، یعنی مرگ جلسات یا احتمالا مرگ کار از راه دور، به نفع شما نخواهد بود، زیرا اگر کارفرمایتان بفهمد شبیهساز دیجیتال شما به اندازه خودتان سازنده است، پس چرا اصلا به شما پول بدهد؟!
آموزش و پرورش نیز در آستانه برداشتن یک گام به عقب است. با توجه به اینکه دانشآموزان چقدر سریع از ChatGPT استفاده کردند تا تکالیفشان را برای آنها انجام دهند، معلمان چگونه میتوانند مهارتهای دانشآموزان خود را تایید کنند؟ فقط به صورت حضوری تکالیف از بین نمیروند. طبیعی است که آنها در خانه، کار بیشتری انجام دهند، البته ترجیحا دور از رایانه!
همین چند سال پیش، تبلتها بهعنوان جایگزین آشکار برای کتابهای درسی معرفی شدند اما حتی ممکن بود قبل از اینکه بازار را در دست بگیرند، از بین بروند یا ممکن است با محتوای از قبل بارگذاریشده و اتصال اینترنت غیرفعال وارد شوند.
• توفیق اجباری: خوشحال باشیم یا ناراحت؟!
در نهایت، شاید باید از بابت این توفیق اجباری خوشحال باشیم اما از آنجا که زندگی ما بیش از حد دیجیتالی شده، آیا این پاسخی به نگرانیهای مطرحشده درباره زمان نمایش و اتکای بیش از حد به فناوری نیست؟
فیسبوک را فراموش کنید، فقط با دوستانتان بیرون بروید، زوم را فراموش کنید و با همکارانتان ملاقات کنید، اپلیکیشن دوستیابی تیندر (Tinder) را فراموش کنید، به کلوپ برگردید و قرارهای عاشقانه خود را در آنجا بگذارید.
پیشرفت فناوری در حوزه یادگیری ماشینی و هوش مصنوعی، ممکن است به زودی دنیایی بهشدت دوقطبی ایجاد کند که در آن کاملا به این فناوری جدید برای بهبود بهرهوری تکیه میکنیم اما در عین حال، به تجربیات بدون فناوری، در خارج از محدودههای کوچک بازمیگردیم. محدوده فعالیت یادگیری هوش مصنوعی برای هرکاری که انجام میدهیم، ممکن است به خوبی به ما یادآوری کند که واقعا چهکسی هستیم. (منبع:عصرارتباط)