هوش مصنوعی جایگزین روانشناسان میشود؟
هوش مصنوعی بهسرعت در حال تغییر جنبههای مختلف زندگی ماست و یکی از حوزههایی که بیشترین تأثیر را از این فناوری پذیرفته، روانشناسی است. استفاده از چتباتها در پیشآوری مشاورههای خودکار و تحلیل دادههای رفتاری و تشخیص زودهنگام اختلالات روانی نشان میدهد، این فناوری در حال تبدیل شدن به یک ابزار قدرتمند در ارائه خدمات سلامت روان است، اما واقعیت این است که هوش مصنوعی صرفا میتواند در تحلیل دادهها و ارائه پیشنهادات درمانی کمک کننده باشد و نمیتواند جایگزین کاملی برای متخصصان سلامت روان باشد و صرفا باید به عنوان یک ابزار مکمل با توجه به محدودیتهایش مورد استفاده قرار گیرد. این موارد بارها در رسانهها منعکس شده و شاید برای بسیاری از ما هنوز این مسئله باورپذیر و قابل درک نباشد. بنابراین بهتر است به سراغ چت جیپیتی برویم و با طرح سوالاتی از او، ببینیم این فناوری میتواند جانشین مناسبی برای جلسات مشاوره حضوری و رابطه انسانی باشد و یا بهتنهایی، مشکلات حاد روانی ما را مدیریت کند؟
براین اساس ابتدا از او میپرسیم، آیا قادر است همانند یک روانشناس و یا مشاور به حل مسائل انسانی کمک کند؟ او با پاسخی صریح و البته قابل انتظار، آب پاکی را روی دستمان میریزد: «خیر. نمیتوانم جای روانشناسان و مشاوران را بگیرم، زیرا من یک هوش مصنوعی هستم و تخصصام صرفا ارائه اطلاعات عمومی است. برای مشاوره و روانشناختی یا درمان مشکلات عمیقتر روانی بهتر است با یک متخصص واجد شرایط مشورت کنید!»
سوال بعدی ما این است که وضعیت در سالیان آینده چگونه خواهد بود؟ پاسخی که چت جیپیتی میدهد جالبتوجه است. مطابق دیدگاه او، اگرچه برخی افراد، بهویژه جوانان، راحتتر با چتباتها صحبت میکنند و اگرچه هوش مصنوعی میتواند در برخی جنبههای رواندرمانی مفید باشد، اما این فناوری هنوز نمیتواند جایگزین مطلوبی برای جلسات مشاوره حضوری و رابطه انسانی باشد. شاید آیندهای دور، زمانی که ماشینها بتوانند احساسات را عمیقا درک کنند، این امکان فراهم شود. اما در حال حاضر، هوش مصنوعی بیشتر یک ابزار کمکی برای تسهیل فرآیند درمان است تا یک جایگزین کامل برای روانشناسان. در سالهای آینده نقش و وظایف مشاوران و روانشناسان احتمالا به طور قابلتوجهی گسترش خواهد یافت و باتوجه به تغییرات اجتماعی و فناوری ممکن است، روانشناسان به شیوههای جدید، خدمات حمایتی خود را عرضه کنند.
چت جیپیتی در گفت وگو با «ما» پیشبینی میکند که در سالیان پیشرو، آموزش و فرهنگسازی در مدارس و محل کار، افراد را ترغیب میکند برای رفع مشکلات خود به روانشناس مراجعه کنند، ضمن آنکه پیشرفتهای علمی در این حوزه به بهبود کیفیت خدمات مشاوره و افزایش متقاضیان منتهی خواهد شد.
افرادی که مشکلات خود را با چت جیپیتی درمیان میگذارند، معتقدند پاسخهای خوبی دریافت کردهاند، آنها میگویند، «دیگر نیازی نیست به مطب روانشناس بروند، از جلسات رواندرمانی و مشکل نوبت گرفتن خلاص شدهاند و هوش مصنوعی رواندرمانگرهمیشه آماده بهخدمت است و به نگرانیهایشان گوش میدهد و متناسب با حالوهوایشان تمرینهای مناسبی پیشنهاد میکند»، نظر چت جیپیتی را در این مورد جویا شدیم. او میگوید: «من بهعنوان یک مدل هوش مصنوعی، توانایی ارائه مشاورههای مبتنی بر اطلاعات و الگوهای زبانی را در اختیار دارم، اما نمیتوانم جای یک روانشناس یا مشاور حرفهای را بگیرم، پاسخها و اطلاعاتی که ارائه میدهم، نتیجه تجزیهوتحلیل دادهها و الگوریتمهای زبان طبیعی است و نه تجربه، آموزش و تخصص انسانی.»
اخذ مشاوره حرفهای از یک روانشناس، بهترین گزینه برای حل مشکلات روانی است
چت جیپیتی در ادامه تاکید میکند: «علیرغم ارائه اطلاعات و راهنماییهایی عمومی، نمیتوانم احساسات، تجربیات و مسائل خاص فردی را به طور دقیق درک کنم. روانشناسان و مشاوران حرفهای قادر به ایجاد ارتباط عمیقتری با مراجعان خود هستند و میتوانند براساس نیازهای خاص هر فرد، راهنماییهای شخصیتری ارائه دهند. این را هم در نظر بگیرید که نمیتوانم درمانهای بالینی یا تشخیصهای پزشکی ارائه کنم، مشکلات روانی پیچیدهتر نیازمند ارزیابی و درمان تخصصی هستند. هرچند قادرم اطلاعات عمومی، مشاورههای ساده و راهکارهای مدیریت استرس یا اضطراب را با مخاطبانم در میان بگذارم، اما این اقدام، تنها براساس دانش عمومی است و نمیتواند بهعنوان مشاوره روانشناختی معتبر تلقی شود. درنهایت، اگرچه ممکن است برخی افراد از تعامل با من راضی باشند، و احساس کنند که راهنمایی خوبی دریافت کردهاند، اما دریافت مشاوره حرفهای از یک روانشناس هنوزهم بهترین گزینه برای حل مشکلات روانی وعاطفی است.»
یکی دیگر از پرسشهای پرتکرار و البته حائز اهمیت این است که چت جیپیتی چگونه میتواند در سالهای آینده به حوزه روانشناسی کمک کند؟ پاسخی که دریافت کردیم، این بود: «میتوانم همانند یک دستیار، زمینه دسترسی به مقالات علمی، تحقیقات اخیر و منابع آموزشی را فراهم کنم، این اطلاعات میتواند به روزترین روشهای درمانی و مباحث مربوط به سلامت روان را شامل شود. همچنین قادرم به روانشناسان در تحلیل دادههای جمعآوری شده کمک کنم. این دادهها ممکن است شامل نتایج ارزیابیها، پرسشنامهها و بررسیهای بالینی باشد. قادر به پردازش و شناسایی الگوهای موجود در این دادهها هستم و با استفاده از اطلاعات و مقالات علمی میتوانم به روانشناسان در ارائه نشانهها و علائم اولیه اختلالات روانی کمک کنم. هرچند که باید توجه داشت، تشخیص نهایی برعهده متخصصان انسانی است. به طورکلی میتوانم بهعنوان یک ابزار پشتیبان به کمک روانشناسان و مشاوران بیایم و این کمک میتواند فرآیندهای آموزشی و درمانی را تسهیل کند. درنهایت نقش من نمیتواند جایگزین تعامل انسانی، همدلی و تجربه انسانی در مشاوره و درمان باشد. بلکه هدف من حمایت و تسهیل این فرآیندهاست.»
فقدان توانایی در همدلی و ایجاد ارتباط عاطفی عمیق
یکی از دلایلی که باعث شده جلسات مشاورهای که توسط هوش مصنوعی هدایت میشوند، افزایش یابد و برخی افراد از آنها برای دریافت توصیههای روانشناسی استفاده کنند، کاهش هزینههای درمان، دسترسی راحتتر و ارائه پاسخهای فوری است. چت جیپیتی در تایید این موارد، با اشاره به مزایای خود بهعنوان یک گزینه کمکی به ما میگوید: «هر زمان که افراد نیاز به توضیحات یا راهنمایی داشته باشند، میتوانند به من مراجعه کنند. این موضوع بهویژه در شرایط اضطراری یا در اوقاتی از شبانهروز که خدمات روانشناسی در دسترس نیست، بسیار مفید خواهد بود. بدون هزینه قابل دسترس هستم و این میتواند به افرادی که توان مالی برای مراجعه به روانشناس ندارند، کمک کند. میتوانم اطلاعات عمومی درباره مسائل روانشناسی و مشاوره ازجمله تکنیکهای مدیریت استرس، راهکارهای مقابله با اضطراب و دیگر موضوعات مربوط به سلامت روان را ارائه دهم. همچنین به افراد این احساس را القاء میکنم که صدای آنها شنیده شده و زمینهای برای بیان احساسات و نگرانیهای آنان فراهم میکنم. بااینحال بسیاری از افراد همچنان ترجیح میدهند با یک انسان صحبت کنند، زیرا تعامل انسانی به آنها احساس امنیت و درک واقعی میدهد. یکی از چالشهایی که با آن مواجهام، فقدان توانایی در همدلی و ایجاد ارتباط عاطفی عمیق است که همچنان یک نقطهضعف اساسی برای من محسوب میشود.»
اینکه آیا چت جیپیتی توانسته به افراد در حوزه مشکلاتی که دارند کمک کند، پرسش دیگری است که به ذهن خطور میکند. این فناوری در پاسخ به آن میگوید: «به عنوان یک مدل هوش مصنوعی میتوانم در زمینههای مختلف به افراد کمک کنم و اطلاعاتی ارائه دهم که ممکن است برای آنها مفید باشد. براساس تعاملاتی که با کاربران دارم، به نظر میرسد که برخی افراد از پاسخها و راهنماییهایی که دریافت میکنند، رضایت دارند.»
با این حال یکی از بزرگترین چالشهای هوش مصنوعی، عدم توانایی در پاسخ به شرایط بحرانی مانند افکار خودکشی یا بحرانهای شدید روانی است. این سیستمها نمیتوانند تصمیمگیریهای فوری و حیاتی انجام دهند و ممکن است نتوانند به موقع مداخله کنند. اگر یک سیستم هوش مصنوعی به اشتباه تشخیص دهد که فردی دچار افسردگی شدید نیست و او را بدون کمک رها کند، چه پیامدهایی خواهد داشت؟ این مسئله نشان میدهد که هوش مصنوعی هنوز نمیتواند به طور کامل جایگزین درمانگران انسانی شود، بنابراین علیرغم مزایای زیاد این فناوری باید در کاربرد آن احتیاط کرد. از سوی دیگر در روانشناسی، دادههای بیمار بسیار حساس و شخصی هستند و استفاده از هوش مصنوعی برای تحلیل این دادهها ممکن است خطر نشت اطلاعات یا سوءاستفاده از آنها را افزایش دهد، به ویژه اگر پروتکلهای امنیتی بهدرستی رعایت نشوند. این ابزار در روانشناسی مزایایی مانند تحلیل دادههای بزرگ، دسترسی به خدمات مشاورهای و شناسایی زودهنگام علائم اختلالات روانی را به همراه دارد. با این حال، معایب آن شامل عدم درک عمیق از احساسات انسانی، ناتوانی در تشخیص ظرافتهای عاطفی و ریسک موجود در تولید اطلاعات نادرست و انتقال تعصبات است. به علاوه، جایگزینی کامل تعامل انسانی با تکنولوژی میتواند منجر به کاهش کیفیت ارتباطات عاطفی و همدلی در فرایند درمان شود.
فرصتهای چتباتها در رواندرمانی
اخیرا در مقالهای با عنوان «چتبات بهمثابه درمانگر» نیز براین موارد تاکید شده است که «بسیاری از افراد برای مسائل شخصی زندگی خود با نرمافزارهای هوش مصنوعی (چتباتها) نظیر «چتجیبیتی» مشورت میکنند و در مورد مشکلات روحی و روانی هم از آنها راهنمایی میگیرند. این امر اگرچه میتواند نقطهی آغازی برای درمان تلقی شود، اما نمیتواند جایگزین رواندرمانگر واقعی شود و خطراتی بههمراه دارد.» در این مقاله که بخشهایی از آن در رسانهها بازنشر شده، آمده است: «معمولا در بحرانهای روحی و روانی، بسیاری از کاربران به توصیه رباتها اعتماد میکنند، رباتهایی که – برخلاف خدمات رواندرمانی حرفهای – بهطور نامحدود و در هر زمان در دسترس هستند. براساس یافتههای نخستین بهنظر میرسد که گفتوگو با هوش مصنوعی اغلب اثرات مثبتی دارد، اما مطالعات کافی در این زمینه هنوز وجود ندارد. از طرفی باتوجه به اینکه دریافت نوبت برای مراجعه به روانشناس دشوار است و افراد باید ماهها برای درمان مورد نیاز خود منتظر بمانند، در طول دوره انتظار، هوش مصنوعی میتواند یک پشتیبان مفید باشد.»
هوش مصنوعی بهعنوان مشاور و پناهگاه عاطفی
در ادامه این مقاله با اشاره به نتایج یک پژوهش عنوان شده است: «استیون سیدالز، روانشناس کالج سلطنتی لندن، با ۱۹ نفر که چندین بار در هفته از چتباتها بهعنوان نوعی رواندرمانی استفاده کرده بودند، مصاحبه کرد. دلایل استفاده آنها از هوش مصنوعی متنوع بود: اضطراب، افسردگی، استرس، درگیریهای ذهنی، حس فقدان. برخی نیز میخواستند روابط عاشقانه خود را بهبود بخشند. لحن کلی این مطالعه تقریباً کاملاً مثبت است. اکثر پاسخدهندگان گفتند که این گفتوگوها زندگی آنها را بهطور قابل توجهی بهبود بخشیده است. سیدالز بهویژه عملکرد چتباتها بهعنوان «پناهگاه عاطفی» را برای کاربران مفید میداند. آنها میتوانستند حتی در ساعت ۳ نیمهشب مشکلات خود را تا حدی با هوش مصنوعی در میان بگذارند، بدون آنکه احساس کنند که مورد قضاوت قرار گرفتهاند. این امر برای افراد مبتلا تسکینبخش است. افزون بر این، چتباتها بهگونهای طراحی شدهاند که به کاربران کمک کنند؛ از این رو پیشنهادهای مشخص و توصیههای رفتاری ارائه میدهند. این امر نیز در میان پاسخدهندگان این مطالعه با استقبال مثبتی روبهرو شد.»
تأثیر همدلی شبیهسازیشده
یکی دیگر از یافتههای این پژوهش که در مقاله به آن اشاره شده، این است که «چتباتها بهطور فزایندهای در شبیهسازی همدلی خوب عمل میکنند. در این میان کاربران چندان اهمیتی نمیدهند که هوش مصنوعی یک ماشین است و احساسات واقعی ندارد. با وجود آگاهی از این واقعیت، آنها این تبادل را غنی و تواناگر میدانند. احتمالاً همدلی بین دو انسان برای موفقیت در مشاوره روانشناختی بیش از حد برجسته میشود. افراد مبتلا به بیماریهای روانی همچنین گزارش دادهاند که تنها از طریق گفتوگو با چتباتها به فکر انجام درمان افتادهاند. زیرا تنها تبادل نظر با هوش مصنوعی به آنها نشان داد که صحبتکردن در مورد مشکلات کمک میکند. از این رو، استفاده از رباتها میتواند راهی برای سوق دادن افراد بیمار به سمت درمان نیز باشد.»
خطرات هوش مصنوعی در مشکلات روانشناختی
اما با وجود نتایج مثبت، مطالعه استیون سیدالز با تنها ۱۹ شرکتکننده را نمیتوان اظهارنظر قطعی در مورد چگونگی عملکرد چتباتها بهعنوان جایگزینی برای رواندرمانی تلقی کرد بلکه هدف این پژوهشگر نشان دادن آن است که در این زمینه به تحقیقات بیشتری نیاز است؛ زیرا استفاده از هوش مصنوعی در مشکلات روانشناختی خطراتی را نیز بههمراه دارد. این مقاله در ادامه تاکید کرده است: «چتباتهای تجاری معمولی اساساً برای کمکرسانی در شرایط اضطراری روانی طراحی نشدهاند. «مدل زبانی بزرگ» منحصراً نه با متون تخصصی روانشناختی، بلکه با حجم عظیمی از دادههای مختلف از جمله متون مذهبی، فیلمنامهها یا بحثهای موجود در شبکههای اینترنتی آموزش داده میشوند. اینکه هوش مصنوعی در یک مورد خاص به چه منابعی مراجعه میکند، همیشه روشن نیست. پاسخها و توصیههایی که هوش مصنوعی ارائه میدهد نیز ممکن است نادرست باشند. این امر میتواند بهویژه افراد با ثبات روانی پایین را بیشتر بیثبات کند. افزون بر این، چتباتها معمولاً بهگونهای طراحی شدهاند که از کاربران خود پشتیبانی میکنند. به همین دلیل، برخی از ابزارهای هوش مصنوعی به «سندروم بلهگو» متهم میشوند.»
براساس یافتههای اولیه، بهنظر میرسد که در کاربردهای هوش مصنوعی، پتانسیل زیادی برای رواندرمانی وجود دارد. با این حال، بعید است که چتباتها در آینده بهطور کامل جایگزین رواندرمانگرها شوند. زیرا با وجود تجربیات خوب افراد با مشکلات روحی و روانی، چنین بهنظر میرسد که چتباتها حداکثر میتوانند علائم بیماریهای روانی را تسکین دهند، اما نمیتوانند آنها را درمان کنند. به جای جایگزینی، هوش مصنوعی میتواند در آینده بهعنوان مکمل رواندرمانی مورد استفاده قرار گیرد. (منبع:رسالت)