چالشهای توسعه صنعت فاوا در ایران
محمدرضا حدادی* - در شرایط فعلی گردش مالی صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) سهم شایسته و بسزایی در تولید ناخالص ملی کشور ندارد.
هرچند اعداد و ارقام دقیق و قابل اتکایی در این زمینه وجود ندارد، اما همین آمار مبهم نیز نشان میدهد که این صنعت به نسبت ظرفیت و توان و مشخصات خود جایگاه مناسبی در اقتصاد کشور ندارد. علل و عواملی که باعث این وضعیت شده به دفعات ارایه شده است، اما در این بحث بیشتر به دنبال آن هستیم تا با نگاهی رو به جلو و آینده، بررسی کنیم که چگونه میتوانیم این صنعت را توسعه دهیم.
صنعت فناوری اطلاعات در حال حاضر گستره بسیار وسیعی را شامل میشود و کاربردهای صنعت فاوا در حال حاضر در زندگی مردم و صنایع مختلف و ساختار دولت و حاکمیتی و بخشهای عمومی رسوخ کرده است.
اما نکته بسیار غمانگیز در صنعت فاوای ایران این است که تقریبا هیچگونه آمار و اطلاعات قابل استنادی در آن وجود ندارد. با این نقیصه مهم، تحلیل این صنعت بسیار مشکل است. برای مثال به بخشی از آمار بسیار مهمی که مورد نیاز تحلیل این صنعت است نگاهی بیندازید:
* حجم صنعت فاوا چقدر است؟ یعنی صنعت فاوا چه بخشی از تولید ناخالص ملی را تشکیل میدهد؟ این حجم چگونه طبقهبندی شده و هر دسته چه حجمی دارد؟
* تعداد آمار شاغلان این صنعت چقدر است؟ تفکیک این آمار بر اساس جنسیت، سن، تحصیلات، مهارت و ... مشخص نیست. سالانه چقدر نیروی جدید وارد بازار کار میشوند و چقدر از این بازار خارج میشوند؟ سالانه چقدر نیروی کار جدید وارد این بازار میشوند؟ با چه تحصیلات یا سطح مهارتی؟ پراکندگی جغرافیایی این نیروی کار به چه صورتی است؟
* آمار جامع و کاملی از فعالان این صنعت و حوزه فعالیت آنها وجود ندارد.
* میزان دقیق واردات و صادرات محصولات و خدمات مختلف در این صنعت چقدر است؟
* سالانه چه میزان سرمایه جدید وارد این صنعت میشود یا از آن خارج میشود؟
* وضعیت دستمزد افراد در سطوح و جایگاههای شغلی مختلف در این صنعت چیست؟
* سهم صنعت فاوا از منابع بانکی چیست و سالانه چقدر به شرکتهای فعال این صنعت تسهیلات اعطا میشود و در چه حوزههایی؟ چه میزان بدهی بانکی در این صنعت وجود دارد و در چه بخشهایی؟ میزان مطالبات این بخش از دولت چقدر است؟
به کمبودهای آماری فوق بسیاری دیگر را نیز میشود اضافه کرد. حتی در این صنعت طبقهبندی مناسبی از محصولات و خدمات وجود ندارد.
آیا با این همه نقص اطلاعاتی میتوان برنامهای برای توسعه این صنعت تدوین کرد؟ آیا بدون این آمار و اطلاعات میتوان برای این حوزه راهبرد تعیین کرد یا به سیاستگذاری پرداخت؟ آیا بدون این آمار و اطلاعات میتوان برنامهها و سیاستها را رصد و ارزیابی کرد؟
شرط لازم برای برنامهریزی صحیح در زمینه توسعه یک صنعت، داشتن آمار و اطلاعات از بخشهای مختلف صنعت است که دارای دقت و صحت کافی بوده و در دورههای زمانی کوتاه قابل احصا و سنجش باشد.
در این خصوص باید بر اساس استانداردهای بینالمللی و مدلهای موفق جهانی محصولات، خدمات، حوزههای مختلف فعالیت، طبقهبندی مشاغل و ... در این صنعت شناسایی و مشخص شود و تمامی فعالان اقتصادی در این صنعت باید مطابق با این استانداردهای تدوینشده ملزم به گزارشدهی شوند.
تدوین و پیادهسازی این استانداردها به ما کمک میکند تا زیرساخت مناسبی برای جمعآوری آمار و اطلاعات در اختیار داشته باشیم تا اولا مطمئن باشیم همه جوانب مختلف را در گردآوری اطلاعات در نظر گرفتهایم و اطلاعات جمعآوریشده از تجزیه و ترکیب مناسبی برخوردار است، ثانیا امکان یکپارچهسازی این اطلاعات را برای ما فراهم میآورد و میتواند از اختلالات مختلف اطلاعاتی که باعث گمراهی در تصمیمات میشود جلوگیری کند. ثالثا ادبیات واحدی را در بخشهای مختلف صنعت و نهادها و سازمانهای مرتبط حاکم میکند. سپس با بررسی مدلهای موفق در جهان شاخصهای اصلی صنعت فاوا مشخص شده و فرایند و روش مشخصی برای استخراج این شاخصها و ارایه و انتشار دورهای آنها تدوین و راهاندازی میشود. با ایجاد و راهاندازی این مدل، اولا مسوولیت استخراج این شاخصها در کشور مشخص خواهد شد. ثانیا نتیجه سیاستها و برنامههای مختلف در کشور بر اساس این آمار قابل رصد و ارزیابی خواهد بود. ثالثا تصمیمگیری ذینفعان مختلف این صنعت بسیار دقیقتر و واقعیتر شده و از تصمیمات سلیقهای و بدون پایه جلوگیری خواهد شد.
از سوی دیگر اما مهمترین عامل توسعه یک صنعت این است که برای محصولات و خدماتی که در آن صنعت تولید یا عرضه میشود، تقاضای خرید وجود داشته باشد. اما برای اینکه بتوانیم تحلیل کلانی از وضعیت تقاضا در صنعت فاوا ارایه دهیم، میبایست ابتدا خریداران این محصولات و خدمات را تقسیمبندی کرده و در هر کدام از آنها وضعیت تقاضا را بررسی کنیم.
برای نمونه، در دولت علاوه بر هزینههای عمومی، بخشهای مهمی وجود دارند که دولت منابع بسیار مهم و کلانی را به آنها اختصاص میدهد. برای مثال بخش مهمی از هزینههای دولت در امور سلامت، آموزش و پرورش، انرژی، محیط زیست، حملونقل و ... مصرف میشود. این بخشها از ارکان مهم حاکمیتی هستند.
برای اجرای پروژههای مختلف در این بخشها:
1- طراحی نظام جامع اطلاعاتی در هر بخش و شناسایی پروژههای مختلف به منظور جمعآوری و تجمیع اطلاعات
2- تعریف استانداردهای مختلف در هر بخش به منظور تبادل و تجمیع و یکپارچگی اطلاعات
3- پلتفرم دادههای باز
نکته مهم در این بخشها رویکردهایی است که دولت میتواند اتخاذ کند و از سرمایهها و مشارکت بخش خصوصی در این بخش استفاده کند. انجام پروژههای مختلف در بخشهای فوق میتواند باعث کاهش هزینههای فوقالعاده در این بخشها شود، به این صورت که با تحلیل اطلاعات جمعآوریشده میتوان راهکارهای مختلفی برای کاهش هزینهها استخراج کرد. علاوه بر این، انتشار این اطلاعات در یک پلتفرم دادههای باز میتواند خود به یک منبع درآمد مناسب تبدیل شود. به چند مثال ساده در این بخشها دقت کنید:
اگر آمار مناسبی از فراوانی بیماریهای خاص و مصرف داروهای کمیاب در پراکندگی مختلف جغرافیایی داشته باشیم میتوانیم منابع خود را بهدرستی و به اندازه کافی در میان نیازمندان واقعی توزیع کنیم؛ یعنی به اندازه وارد کنیم و با کمترین هزینه به دست مصرفکننده نهایی برسانیم و بسیاری از مسیرهایی سودجویی در این میان را حذف کنیم. در همین حوزه سلامت اگر میزان بیماری یا میزان مصرف داروها را بر اساس پراکندگیهای مختلف داشته باشیم میتوانیم در مسیر شناسایی عوامل بیماریزا و پیشگیری از بیماریها گام بزرگی برداریم.
در حوزه حملونقل اگر آمار درستی از میزان تقاضا و پراکندگی جغرافیایی داشته باشیم، میتوانیم هزینههای حملونقل را با برنامهریزی مناسب مدیریت کنیم.
مثالهای بسیاری در حوزههای مختلف وجود دارد، ولی آنچه باید به آن پرداخته شود، جمعآوری و تجمیع اطلاعات و ایجاد یک پلتفرم دادههای باز برای انتشار این اطلاعات و استفاده کارشناسان و کارآفرینان از آن برای بهبود شرایط است. نکته مهم در این بخش این است که انتشار و در اختیار قرار دادن این اطلاعات خود میتواند به محلی برای افزایش درآمدهای دولت تبدیل شود.
در نهایت اینکه صنعت فاوا بهرغم وجود بحرانهای شدید اقتصادی میتواند توسعه مناسبی پیدا کند و در بخشهای مختلف امکان ایجاد تقاضا در آن بسیار زیاد است. تحریمها در این شرایط میتوانند از تهدید به فرصت تبدیل شوند. اما این امر نیازمند یک برنامهریزی و یک نقشه راه مناسب است که متاسفانه در حال حاضر وجود ندارد. این مقاله نشان میدهد که به صنعت فاوا باید همچون صنعت نفت نگاهی راهبردی داشت. اما متاسفانه حاشیههای این صنعت از قبیل فیلترینگ باعث شده است تا این صنعت با چالشهای بسیار زیادی مواجه شود. زمان میگذرد و فعالان این صنعت با وجود همه فرصتها همچنان چشمانتظار یک نگاه راهبردی و برنامهریزی مناسب و توجه جدی هستند.
*مدیرعامل بریدسامانه نوین و عضو هیاتمدیره سازمان نظام صنفی رایانهای
* (توضیح: متن کامل مقاله حاضر در شماره بعدی هفتهنامه عصر ارتباط منتشر میشود.)
- ۹۷/۱۲/۲۴