چالشهای هیاتمدیره آینده نظام صنفی رایانهای
م.ر.بهنام رئوف - پنجشنبه این هفته قرار است پنجمین دوره انتخابات سازمان نظام صنفی رایانهای استان تهران (نصر) برگزار شود؛ سازمانی که به باور بسیاری از اعضای خود از بدو تأسیس تاکنون نتوانسته است جایگاه اصلی خود را در بدنه صنف فاوای کشور پیدا کند و همین موضوع در کنار حاشیههای بسیار دیگر، این سازمان را بیش از پیش در معرض انتقاد اعضای خود قرار داده است. هرچند در دوره پیش رو تعداد اعضای این سازمان در قیاس با دورههای گذشته بیشتر شده است (که البته این موضوع میتواند به باز شدن فضای کسبوکار و سرمایهگذاریهای صورتگرفته در این بخش طی چهار سال اخیر مربوط باشد)؛ بااینحال منتقدان این نهاد همچنان معتقدند هیئتمدیره سازمان نظام صنفی رایانهای در چهار دوره گذشته نتوانسته است بخش زیادی از برنامههای خود را عملی کند.
از سوی دیگر بسیاری از فعالان صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات (چه آنها که عضو سازمان نظام صنفی رایانهای هستند و چه آنها که به دلیل برخی قوانین مربوط به آییننامه داخلی این سازمان، خطمشی خود را از آن جدا کرده و خود به تأسیس صنف و اتحادیه و سندیکا پرداختهاند) بر این باورند که سیستم مدیریت این نهاد صنفی به دلیل ضعفهای قانونی از یک سو و نبود نهاد ناظر بالادستی از سوی دیگر، سالهاست از سوی یک جریان فکری تکراری و دستهای پشت پرده اداره میشود؛ جریانی که به گفته این منتقدان حتی باعث خروج چرخهای این سازمان از ریل وظایف اصلی مندرج در اساسنامه آن و در حقیقت دلیل اصلی تأسیس این نهاد صنفی شده است.
قانون انتخابات این سازمان که نه از اساسنامه مصوب آن، که از آییننامه داخلیاش گرفته شده است، میگوید اعضای این سازمان هر یک براساس رتبهای که از شورای عالی انفورماتیک اخذ کردهاند، در زمان انتخابات میتوانند از یک تا ۱۰ برگه حق رأی داشته باشند. همین موضوع بسیاری را به این باور رسانده که نتایج انتخابات هر دوره، از پیش مشخص بوده و در فهرست ائتلافی مورد تأیید همان جریان خاص است. نبود نهاد بالادستی و ناظر بر این سازمان نیز مانع هرگونه اعتراض قانونی اعضای سازمان به این قانون انتخاباتی و امید به اصلاح آن شده است.
اما این دوره از انتخابات نصر با حاشیههای بسیاری روبهرو بوده است. از در دسترس نبودن چندهفتهای سایت سازمان و تعویق دوهفتهای انتخابات تهران گرفته تا بحث قانون تأیید حسن شهرت صنفی و اجتماعی اعضا که در این دوره به دلیل افزایش اعضای تهران در قیاس با دورههای قبل بسیار زمانبر بوده است. براساس این قانون، حسن شهرت اجتماعی، شغلی، عملی، حرفهای و عدم اشتهار به فساد اخلاقی نامزدهای حضور در انتخابات باید به تأیید 5 درصد واجدان حق رأی در نظام صنفی برسد.
مجموع این قوانین در کنار کاستیهای دوره گذشته این سازمان، کاهش شور و هیجان انتخاباتی در این دوره را در پی داشته است و موجب شده برخلاف دورههای گذشته تنها یک فهرست ائتلافی برای انتخابات نصر تهران منتشر شود.
طرح شایعاتی مبنی بر برنده بودن همین یک فهرست و حتی مطرح شدن نام یکی از اعضای آن بهعنوان ریاست سازمان نصر ایران، انصراف بسیاری از افرادی را که در نظر داشتند به شکل مستقل در این انتخابات رقابت کنند، به دنبال داشته است.
بر همین اساس، ضمیمه تاچپلاس روزنامه «آسمان آبی» که با هدف پوشش وقایع حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات داخلی و خارجی بهصورت هفتگی منتشر میشود، اقدام به برگزاری میزگردی تخصصی با محوریت انتخابات سازمان نظام صنفی رایانهای کرده است. در نظر داشتیم در این میزگرد میزبان دو نفر از اعضای تنها فهرست ائتلافی استان تهران در کنار یک نامزد مستقل، یک منتقد و یکی از رؤسای سابق سازمان باشیم.
از محمدباقر اثنی عشری، فردی که در محافل خصوصی از او بهعنوان ریاست آینده سازمان نام میبرند، دعوت کردیم که به دلیل مشغله کاری امکان حضور در روز موردنظر را نداشت. در نتیجه پرشاد صفایی فراهانی در کنار محمدرضا حدادی بهعنوان اعضای اتحاد ۹۹ در این میزگرد حضور یافتند.
در حین هماهنگی با نامزدهای مستقل، از انصراف برخی از دوستان باخبر شدیم و درنهایت از حمیدرضا بابادینیا دعوت شد که بهرغم اعلام آمادگی برای حضور در میزگرد، به دلیل شرکت در یک جلسه پیشبینینشده مهم کاری امکان حضور او نیز تنها چند ساعت مانده به برنامه منتفی شد.
از میان منتقدان، محمدحسن مقدمفر و از میان مسئولان سابق صنفی نیز کاظم آیتاللهی با اسکایپ در این میزگرد حضور داشتند. بحث را با طرح مهمترین انتقاد مربوط به این انتخابات یعنی قانون نابرابری رأی و اینکه چنین قانونی در هیچیک از اصناف و تشکلهای کارفرمایی داخلی وجود ندارد شروع کردیم و با انتقادات مربوط به سازمان نظام صنفی رایانهای ادامه دادیم که پاسخ میهمانان به این موضوع و سایر مباحث طرحشده در این نشست را در ادامه میخوانید.
آسمان آبی: به نظر میرسد در انتخابات نظام صنفی رایانه تهران قانون نابرابری رأی وجود دارد در حالیکه چنین قانونی در هیچ یک از اصناف و تشکلهای کارفرمایی داخلی وجود ندارد. نظر شما چیست؟
محمدرضا حدادی: در پاسخ به این موضوع چند نکته وجود دارد؛ یکی اینکه انتقاداتی به سازمان مطرح میشود که من بهعنوان یک نامزد نمیتوانم پاسخگوی آنها باشم؛ کما اینکه خودم هم انتقاداتی را به آن وارد میدانم. این انتقادات آنقدر گفته شده که فکر میکنم همه از حفظ باشند؛ ازجمله اینکه سایت سازمان هفتهها میخوابد و خبری از اطلاعرسانی و پاسخگویی نیست، یا حرف و حدیثهایی درباره نحوه انتخابات و اطلاعرسانی در زمینه آن، که سازمان باید به این انتقادات پاسخ دهد.
اما درباره اینکه باید حق رأی برابر وجود داشته باشد یا خیر، این سوالی نیست که بتوان خیلی ساده به آن جواب داد و موافقان و مخالفان خودش را دارد. قاعدتا سازمان هم باید یکبار این موضوع را به رسمیت بشناسد و درباره آن تصمیمگیری کند و این تصمیم هم باید براساس اجماع صنف باشد. همه مدل رأیگیری در تشکلهای مختلف دنیا وجود دارد. اگر بخواهیم خیلی دموکراتیک برخورد کرده و با در نظر داشتن اصل دموکراسی به قضیه نگاه کنیم، باید شرکتها حق رأی برابر داشته باشند، ولی اگر دموکراسی را روش بدانیم آنگاه شرایط متفاوت است. تشکلهایی در دنیا هستند که کرسی ثابت دارند؛ یعنی اصلا در انتخابات حضور ندارند؛ برای مثال در آلمان زیمنس کرسی ثابت و بدون رأیگیری دارد. این موضوع خود چالشهایی در پی دارد. اگر شما حق رأی را برابر بگیرید، معمولا سازمانها در درآمد با چالش مواجه میشوند؛ چراکه طبیعتا شرکتهای بزرگ برای گرفتن حق رأی بیشتر باید پول بیشتری بدهند.
در سازمان ما هم طبیعتا این چالشها مطرح است؛ خوب است که هیئتمدیره دور بعد این چالش را به رسمیت بشناسد و برای آن تصمیمگیری کند.
آسمان آبی: این موضوع میتواند به نوعی باعث مهندسی آرا شود و به همین دلیل نیز از اولین دوره انتخابات سازمان شاهد اختلافات بسیاری بودهایم که گاه نهتنها اتحاد صنفی را در پی نداشته بلکه باعث انشقاق و ایجاد تشکلهای موازی هم شده است.
حدادی: سوال شما دو جنبه دارد؛ این دو جنبه را با هم خلط نکنیم که جواب یکسانی ندارد، چون فضای ابهام را تشدید میکند. یکی اینکه میگوییم در انتخابات مهندسی میشود؛ من احتمال مهندسی در انتخابات کشور را میفهمم، اما درباره انتخابات خودمان نه!
طبیعتا وقتی شما حق رأی برابر ندارید، برای آنهایی که تعداد رأی بیشتر دارند شروع میکنید به لابیکردن برای گرفتن رأی بیشتر و این میتواند در نتیجه انتخابات تأثیر بگذارد، اما آیا این بد است؟ بد نیست؛ هرکس میخواهد رأی بگیرد شروع میکند به لابیکردن. نمیشود گفت این خلاف مشروعیت است. میشود بعدا درباره موضوع اول این سوال را مطرح کنیم که مثلا چرا شرکتی حق 10 رأی دارد؟!
کاظم آیتاللهی: اینکه شرکتی یک رأی داشته باشد و شرکتی چند رأی، به نظر من بحث مهمی است، اما در حال حاضر نمیشود واکاوی کرد. در سازمان ما هر شرکت با توجه به امتیازش از شورای عالی انفورماتیک حداکثر میتواند 10 رأی داشته باشد. استنباط شخصی من این است که این مسیر، مسیر خوبی است که بتوانیم شرکتهایی با توان صنفی بیشتر را با شرکتهایی با توان صنفی کمتر مقایسه کنیم، ولی بههرحال این آییننامه قابل عوض شدن است؛ اگر جمعیت بزرگی از صنف مخالف آن باشند میتوان فاصله را کمتر، بیشتر یا برابر کرد. اما اینکه فرمودید انتخابات مهندسی میشود، تنها کاری که تا به حال در سازمان انجام شده، ایجاد ائتلافهای انتخاباتی با تهیه فهرستهایی بوده است. در تهران با این تعداد اعضایی که براساس اعلام هیئتمدیره فعلی تعدادشان سهبرابر شده است، اگر همان شرکتهای تکرأی نیز همصدا و متحد شوند میتوانند اعضایی از هیئتمدیره را از میان خودشان انتخاب کنند. اتفاقی که افتاده این بوده است؛ فهرستهایی تهیه میشود که اسمش مهندسی نیست.
حدادی: مهندسی انتخابات این نیست که لابی کرده و رأی جمع کنید که همه میکنند. مهندسی انتخابات زمانی است که پای صندوقها رأیها را دستکاری کنید. همین الان شما بروید به تعداد آرا نگاه کنید؛ اگر کسی در صنف ما توان این را داشته باشد که همه اعضای صنف را به مشارکت وادارد به نظر من تأثیر فهرستها کم خواهد شد، اما متأسفانه کسی نیست.
نکته بعدی درباره ایجاد تشکلهای موازی است؛ به نظر من اظهارنظرهای مطرحشده درباره تشکلهای موازی فوقالعاده نهفته است؛ برای اینکه کار کارشناسی نشده است. من نمیگویم هر تشکل جدیدی که درست میشود خوب یا بد است، چون کار تشکل اصولی دارد؛ ما تشکلهای کارفرمایی داریم، تشکلهای اتحادیه صنفی داریم. اصلا صنف برای مشاغل زیر پنج نفر است، به شرکتها که نمیگویند صنف! میگویند تشکل کارفرمایی. وقتی درباره صنف صحبت میکنیم، بحث بر سر فروشگاهها و مغازههاست که عمده کارشان توزیع است، ولی وقتی وارد تشکلهای کارفرمایی میشویم داستان عوض میشود. مورد بعدی اینکه ما در سازمان هم باید تکلیف خودمان را روشن کنیم و ببینیم تشکل کارفرمایی هستیم یا نه!
صنعت آیتی در این 10 سال زیر و رو شده است و داستان دارد عوض میشود؛ مثلا تا همین دو سه سال پیش چیزی مانند «دیجیکالا» وجود نداشت. حالا این پدیدههای نوظهور آمدند و چالش ایجاد کردند. سازمان دو راه دارد؛ یا میتواند با این چالشها کاری نداشته باشد، یا وارد عمل شود و تکلیف این چالشها را روشن کند. نه اینکه ما از تشکل موازی خوشمان نمیآید؛ ما میگوییم اگر تشکل موازی درست ایجاد شود خوب است، بد ایجاد شود بد است. در این زمینه با ابهامهای زیادی روبهروییم؛ بهعنوان مثال دو سه دوره است این موضوع در هیئتمدیره مطرح میشود که فروشگاههای اینترنتی باید عضو سازمان باشند یا نه! دولت بدتر از ماست و پاسخ این را نمیداند و تکلیفش با خودش روشن نیست. بالاخره ما باید یک جایی بنشینیم، پروژهای تشکیل دهیم و این قضیه را به جایی برسانیم.
آیتاللهی: من با حرف شما موافق نیستم. به نظر من طبق قانون همه کسانی که در حوزه فناوری اطلاعات کار میکنند؛ تشکلهای اینترنتی، فروشگاههای مجازی و همه فعالان این صنف باید عضو سازمان باشند. دولت هم این را میداند، اما به قانون اشراف کامل ندارد. ایجاد تشکل صرفا در نظر گرفتن یک نام نیست؛ ما با اتحادیه مشکلی نداریم، ولی باید عضو سازمان نظام صنفی باشند و به نظر من دولت بعضیوقتها بهعمد نمیآید با نقطه تمرکزی که طبق قانون وجود دارد، تعامل کند.
تنها نقطهای که از نظر قانون نقطه تعامل دولت با بخش خصوصی است، سازمان نظام صنفی رایانهای است که همه باید عضو آن باشند و هیچ ایرادی ندارد که تشکلهای دیگر هم ایجاد شوند. به نظر من هیچ نگرانیای وجود ندارد که بروند دور هم جمع شوند، ولی چتر فراگیر قانونی بهعنوان نهاد بخش خصوصی (نهاد کارفرمایی) که بتواند نظمبخشی کند، طبق قانون سازمان نظام صنفی است.
محمدحسن مقدمفر: بعید میدانم این میزگرد فرصت داشته باشد وارد موضوعات خاص شود؛ مثلا من صددرصد به مهندسی انتخابات اعتقاد دارم اما شما ندارید؛ پس به نتیجهای نمیرسیم. من دلایل کاملا روشن و مشخصی دارم که مهندسی انتخابات اتفاق میافتد. الزاما هم نمیگویم غلط است، چون گفته شما را که ما داریم لابی میکنیم مگر بد است قبول دارم. چرا در ایران فکر میکنیم لابی بد است؟ لابی کار درستی است؛ مهم این است که فرایندها چطور اتفاق میافتد.
به نظر من به جای اینکه در این جلسه بگوییم چه بوده است و چرا شده است، بیاییم بگوییم فهرست فعلی چه کاری میخواهد انجام دهد؟ دلیل طرح این سوال آن است که اکنون بهجز فهرست فعلی، فهرست دیگری وجود ندارد و بسیاری از دوستانی که بهطور مستقل هم نامزد شدهاند در حال کنارهگیری هستند.
با این وضعیت حاکم بر فضای پیش از انتخابات تقریبا هیئتمدیره مشخص است. سوال من این است که آقای حدادی، سه سال آینده برای من صنفی چه کاری میخواهید بکنید؟ وضعیت را میدانید؛ نیازی به توضیح من ندارید؛ چالشهای دولت با صنف را میشناسید؛ وضعیت ارتباطات خوب دولت با صنف را میدانید. شما نامزد شدید؛ به من بگویید سه سال آینده میخواهید چه کنید؟
آسمان آبی: اینکه چه کاری میخواهند انجام دهند طبیعتا در برنامه اتحادشان آمده است. البته تصور میکنم این برنامهها زیاد هم نباید مهم باشد؛ مگر راهکاری وجود دارد که ببینیم کدامیک از برنامههای دورههای گذشته عملی شده است یا کدامیک از وعدههایی که ائتلافهای دورههای گذشته دادهاند اجرایی شده است؟
آیتاللهی: من صحبتهای آقای مقدمفر را از این منظر تأیید میکنم. الان فهرست دیگری درنیامده و همه صنف قبول کردند که این تیم اگر درست عمل کند نتیجه میدهد و میخواهیم به آنها رأی بدهیم. اینکه میخواهید چه کار کنید شاید آقای حدادی و صفایی جوابی برایش داشته باشند، اما حرف خبرنگار «آسمانآبی» هم قبول است که برنامهها را دادهاند؛ هیئتمدیره قبلی هم برنامه خود را داده بود و قبلترها هم؛ ضمن تأیید همه صحبتها بیاییم از همین امروز نقاط قوت و ضعف فعلی سازمان را، صرفنظر از اینکه چرا وجود دارند، فهرست کرده و ضعفها را برطرف و نقاط قوت را تقویت کنیم.
مقدمفر:من هم دقیقا همین نکات را میگویم. معتقدم هر دو طیف موافقان و مخالفان مهندسی انتخابات در حال حاضر یک فهرست را نگاه میکنند. این فهرست میخواهد چه کند؟ در انتخابات همیشه حرفهای غیرقابل سنجشی مطرح میشود. من چندین بار برنامهها را دیدم و فیلمهای تبلیغاتی دوستان را بررسی کردم؛ بهجز چند مورد خیلی خاص، همه کلی حرف زدهاند.
آیتاللهی: آقای مقدمفر، همه حرفهای شما درست است، اما آقای حدادی و صفایی نباید اینجا جواب بدهند؛ باید بگذارید بعد از انتخابات جواب شما را بدهند.
مقدمفر: نه! یعنی چه؟ یعنی رأی من را بگیرد و برود سه سال روی آن صندلی بنشیند؛ من هم نتوانم از جایش بلندش کنم و بعد تازه بیاید بگوید چه میخواهد بکند؟ من برنامههای ائتلاف برندهشده دوره قبل را با این ائتلاف جدید بررسی کردم؛ نکات مشترک بسیاری دارد. اینکه شما میگویید من بیایم به ایشان با این عنوان که برنامه شما خوب است رأی بدهم، معلوم است که برنامهاش خوب است؛ اینکه من میخواهم اتحاد صنفی درست کنم معلوم است خوب است؛ دعوایی نداریم. من میگویم شیوههای عملیاتی برای این برنامهها چیست؟
پرشاد صفاییفراهانی: ما اینجا درباره عملکرد دورههای گذشته صحبت نمیکنیم؛ اینکه آنها چه برنامهای داشتند و چرا به آن عمل نکردند و... بحثی است که باید با حضور خودشان مطرح شود، اما دلیل نمیشود پیشاپیش این را به حساب هیئتمدیره آتی (هرکسی که خواهد بود) بگذاریم و بگوییم آنها هم همینطور عمل خواهند کرد. همانطور که الان کسی نمیتواند بگوید تمام چهار دوره قبلی هم از همه لحاظ شبیه هم بودند. شاید در دورهای کسی پاسخگو بوده یا کمتر پاسخگو بوده است؛ بنابراین قصاص قبل از جنایت نکنیم.
در سازمان نظام صنفی رایانهای یا هر صنف مشابهی اگر تلقیمان این باشد که تعدادی قرار است بیایند و بهتنهایی معجزهای کنند و دنبال قهرمان و نجاتدهنده باشیم، اشتباه است؛ چنین نگاهی وجود ندارد؛ اعضای هیئتمدیره آتی و قبلی از اعضای صنف هستند و برآوردشان براساس تواناییهای موجود در صنف است.
به فرض اینکه هیئتمدیره آتی از این فهرست باشد، اتفاقا بنایش بر این نیست که بنشیند و مشکلات را حل کند و شما فقط بیایید از ثمراتش بهرهمند شوید. وقتی درباره صنف صحبت میکنند یعنی میخواهند بهعنوان نماینده اعضا موضوعاتی را پیگیری کنند، اما با پشتوانه و مشارکت اعضای صنف.
یک اشکالی که تمام این دورهها داشته و گردن آقای ایکس و ایگرگ هم نمیشود انداخت، این است که اعضای صنف که خود من هم شامل آن هستم، بعد از تشکیل هیئتمدیره میرویم و میخوابیم؛ اگر قرار است هیئتمدیره پاسخگو باشند نباید به حال خود رها شوند و باید از آنها مطالبه کنیم.
مقدمفر:با این قضیه مخالف هستید که اعضای صنف بعد از انتخابات بروند و بخوابند؟ راهکار شما برای این قضیه چیست؟ شما معتقدید در انتخاباتهای قبلی، چه کسانی که رأی میدادند و چه کسانی که رأی نمیدادند، بعد از انتخابات میرفتند تا دوره بعد؛ من میپرسم برنامه شما برای اینکه اعضا به خواب نروند چیست؟
صفایی فراهانی: مسئلهای که من مطرح کردم تنها درباره انتخابات نظام صنفی نیست؛ ما مشکلی داریم که شاید به فرهنگ یا نگاه کلی جامعه ما برگردد و در همه انتخاباتها به همین شکل است، اما اینکه میپرسید چطور میخواهید این اتفاق بیفتد، چند راهکار و تفکر وجود دارد. آقای مهندس مقدمفر درست میفرمایند؛ برنامهها و شعارهای کلی ممکن است مورد قبول گروههای احتمالی دیگر هم باشد؛ کمااینکه در دورههای گذشته هم بوده، اما من نمیخواهم بسنجیم و ببینیم آیا لزوما اینها با هم تطابق دارد یا نه؛ بخشهایی ممکن است مطابق باشد یا نباشد.
این را قبول ندارم، اما فرض کنید اصلا برنامههای اتحاد مشابه برنامههای هر ائتلاف دیگر بود و بیشتر از آن حتی مشابه برنامههایی که تبسم و غیره و غیره در گذشته داشتند؛ الان مگر حرف ما این نیست که چه شد؟ چرا انجام نشد؟ من میگویم اگر برنامههای کلان زمانی منتشر شده و پایبندی به آن وجود نداشته است، چرا صنف از کنار آن میگذرد؟ چرا فقط میگویند خب نکردند دیگر!
مقدمفر: چون این برنامهها به قدری کلی است که نمیتوان آنها را اندازهگیری کرد. بیانصافی نکنید؛ اگر الان هیئتمدیره قبلی را اینجا بنشانید، قطعا خواهد گفت 70 درصد برنامههایی که داشتیم عملی شده است. اما آیا این واقعا قابل اندازهگیری است؟ دغدغه بنده این است که برنامه باید شاخص داشته باشد.
صفایی فراهانی: برنامه باید دقیق و با جزئیات باشد. اتفاقا منظور من این نبود که عملکرد هیئتمدیره قبلی چند درصد موفق بوده یا نبوده؛ من میگویم اگر ما اعتقاد داریم برنامهها مشابه برنامههای قبلی است، اگر قبلی آن را انجام داده بود لزومی نداشت دوباره همان برنامهها تکرار و اجرا شود.
دو سه هفته پیش صحبت این بود که 10هزار رأی شرکتی و سههزار و خردهای شرکت در استان تهران وجود دارد؛ یکی از افتخارات هیئتمدیره موجود همین رشد بود که در این مدت توانستیم این تعداد مشارکت صنفی و این تعداد شرکت ایجاد کنیم. اکنون این تعداد رأی گویا عوض شده است. این یعنی سازمان نتوانسته حتی آمار و گزارش دقیقی درباره تعداد حق رأی و شرکت و اعضایش بهصورت مستدل منتشر کند. چه کسی در صنف به این موضوع عکسالعمل جدی نشان داده است؟ چرا کسی به از دسترس خارج شدن سههفتهای سایت سازمان انتقاد نکرده است؟ باید مشارکت و مطالبهگری در صنف وجود داشته باشد؛ نباید منتظر باشیم افرادی مانند سوپرمن بیایند و معجزه کنند، بلکه باید نگاه و تفکر خود را متحول کنیم.
این برنامهای که منتشر شده است برخلاف تصور شما کلیگویی نیست. ممکن است وقتی بخواهیم دو صفحه منتشر کنیم مجبور باشیم کلی بگوییم، اما این یکسری برنامهها و پلنهایی پشتش وجود دارد؛ در سرفصلهای مختلف، میتوانم بگویم تقریبا 10 سرفصل کلی داشتیم که ذیل آنها برنامههای آتی هیئتمدیره را اتفاقا با نگاه قابل اندازهگیری تدوین کردهایم. من باید راجع به چیزی پاسخگو باشم که قابل سنجش باشد؛ یعنی بگویم من میخواهم این کار را از این نقطه به این نقطه برسانم. باز هم تکرار میکنم؛ این منی که میگویم، نه منِ فردی است و نه منِ عضو هیئتمدیره؛ بلکه منِ صنف است. پس اینکه برنامه دارید، بله، برنامه با جزئیات قابل سنجش وجود دارد؛ حالا این تصمیم مجموعه اتحاد بوده که این برنامه با جزئیات، قبل از انتخابات منتشر نشود. ممکن است من هم مخالفش باشم، اما الان بهعنوان یک عضو اتحاد باید از آن دفاع کنم. نگاه ائتلاف این بوده که برنامهاش را در صورت انتخاب و گرفتن کرسی اکثریت هیئتمدیره، در اختیار تمام دوستان و فعالان سازمان و اعضای صنف بگذارد تا در اصلاح و جمعبندیاش مشارکت کنند. فرضیه دوستان این بوده که پیش از انتخابات، اعضا ریز برنامهها را به شکل تخصصی بررسی نمیکنند.
بحث بعدی این است که پس از تکمیل برنامه که با کمک و مشارکت تمام اعضای صنف انجام میشود از طریق مکانیسمهایی که وجود دارد، گزارشدهی کنیم و حتی پیشبینی شده است این گزارشدهی از طرف هیئتمدیره بهصورت ادواری انجام شود؛ به این معنا که ما هم میخواهیم شفاف عمل کنیم و هم خودمان میخواهیم به مشارکت و مطالبهگری صنف کمک کنیم.
مقدمفر: اما من همچنان نگرانم که شما برنامهای نداشته باشید؛ اگر دارید همین الان بیاورید با هم بنشینیم و بررسی کنیم. من احساسم این است که این برنامه وجود ندارد. شما بعد از انتخابات چند درصد از زمانتان را میخواهید در نظام صنفی بگذارید؟ اینها را الان باید گفت، نه بعد از انتخاب.
آسمان آبی: این همان نکتهای است که اکنون در محافل و گروههای مجازی درونصنفی بحثهای بسیاری درباره آن میشود؛ بهخصوص آنکه به گفته برخی از اعضا، در دو دوره گذشته برآیند عملکردها و مشارکتها از یک طرف و بیتوجهی هیئتمدیره به تصمیمات اتخاذشده در کمیسیونها از طرف دیگر، باعث دوری اعضا از فعالیتهای جمعی در سازمان شده است. نتیجه آن را هم در چند ماه گذشته با اعلام موجودیت چند انجمن تخصصی آیتی دیگر دیدیم. به گفته برخی از اعضای سازمان، تعدادی از افراد حاضر در تنها فهرست ائتلافی برای صنف آشنا نیستند یا حتی ادعا میشود برخی دیگر حتی تجربه لازم برای حضور در هیئتمدیره را ندارند. با توجه به این انتقادات به نظر شما راه جذب مجدد همکارهای صنفی و به شکل کلی رسیدن به اتحاد صنفی چیست؟
حدادی: چند نکته مطرح است که نباید آنها را با هم خلط کنیم؛ اینکه اعضای جدید چقدر وقت میگذارند، متعهد هستند که وقت بگذارند، از همه هم تعهد میگیریم که برای انجام برنامهها وقت بگذارند. تفاوت سازمان با شرکتهای سهامی این است که کار در سازمان داوطلبانه است. در شرکت شما و بنده کار داوطلبانه نداریم؛ کارمند داریم، پول میدهیم کار میکنند، ولی در سازمان کار داوطلبانه است؛ یعنی شما همه کارهایی را که میگویید باید با داوطلبان صنفی جلو ببرید. مهمترین کاری که سازمان در این زمینه میتواند انجام دهد این است که موانع مشارکت را بردارد، انگیزه مناسب ایجاد و بستری فراهم کند که افراد برای کار داوطلبانه حاضر باشند. سازمان باید کانالهای دوطرفه با اعضایش درست کند، نه اینکه صرفا کانال یکطرفه به وجود بیاورد و به اعضایش اطلاعرسانی کند؛ یک روزنامه هم این کار را میتواند انجام دهد.
دلیلی ندارد اگر میخواهید کار داوطلبانه انجام دهید حتما در کمیسیون انجام دهید، یا حتما عضو هیئتمدیره در کمیسیون باشید. آدمهای استراتژیک در سازمان فقط هیئتمدیره نیستند؛ صنف ما مجموعهای از آدمهای استراتژیک است که باید اینها را جمع کند و به برنامه برسد. اگر سازمان ابزارها و زمینههای مشارکت را فراهم کند، صنف را وادار میکند که بیاید و حرفهایش را بزند.
اینکه حاضران در این فهرست چگونه انتخاب شدند یا چرا افراد دیگری نیستند، این برخوردهای قبیلهای با دیگران است. فرض را بر این بگذاریم که فرد دیگری هست که میتوانست بهتر از آدمهای موجود در این فهرست باشد؛ اگر این آدمی که میگویند بهتر است، از اعضای قبلی است و در دورههای قبلی هیئتمدیره حضور داشته، خب پس وقتی میگوییم سازمان در دورههای قبلی پایبند نبوده و گزارش عملکرد درستی نداده و پاسخگو نبوده است، اتفاقا درباره همان آدمها صحبت میکنیم؛ پس دوباره آمدن آنها بیمعناست. اگر هم آدم جدیدی است از کجا میدانیم تواناییاش نسبت به آدمهای این فهرست بیشتر است؟ معیار و سنجش ما چیست؟
من با گفته آقای مقدم در این بُعد کاملا مخالفم که اعضای صنف کنار کشیدند که فقط همین اتحاد مطرح شود و رأی آورد. ما دوست داشتیم دو یا چند گروه دیگر وجود داشت که عقاید خودشان را مطرح میکردند؛ غیر از اینکه از قِبَل این ماجرا معلوم میشد کدام دیدگاه مورد اعتماد و قبول و رأیآور است، تجمیع همین برنامهها و تضارب آرا درنهایت منشأ خیر برای صنف میشد.
اتفاقا دوستانی که الان بهصورت منفرد شرکت کردهاند از دید ما بهعنوان رقیب کاملا محترم هستند و چه کسی گفته نمیتوانند رأی بیاورند؟ شاید به قول دوستان لابی کنند و رأی بیاورند. پس اینکه اعضای صنف خود را کنار کشیدند تا این ائتلاف رأی بیاورد، چنین چیزی نیست. براساس آخرین آمار، نزدیک به چهارهزار حق رأی در تهران وجود دارد؛ باید ببینیم چه تعداد افراد بهعنوان رأیدهنده حاضر میشوند.
این موضوع دو نکته را نشان خواهد داد؛ اول اینکه چقدر نگاه مشارکتی وجود دارد و دوم میزان آرا در قالب پشتوانه صنفی میتواند به هیئتمدیره جدید در پیشبرد اهدافش کمک کند.
فرض کنیم اگر از این چهارهزار رأی فقط 400 رأی داده شود، این هیئتمدیره از ابتدا تضعیف شده است؛ چراکه اگر بخواهد هر جایی به نمایندگی از صنف مطالبهگری کند برخوردی که میشود این است: صنف خودتان هم شما را قبول ندارد.
نکته بعدی اینکه با فرض این مشارکت و حضور، چطور باید این مشارکت را حفظ کرد؟ از آنجا که خیلی از اعضای صنف فرصت حضور در جلسات را نخواهند داشت، میخواهیم از طریق برخی مکانیسمهای تعاملی، دوطرفه و مجازی امروزی، کمیسیونهای مجازی پرتعداد تشکیل دهیم. ما که اسم خود را نظام صنفی رایانهای گذاشتهایم بیشتر از هر کسی باید از ابزارهای بهروز و کارآمد استفاده کنیم. نگاه مجموعه ما این است که از طریق همه این ابزارها افراد صنف را به تعامل و چالش بکشانیم. اما اینکه این برنامه تا چه حد موفق خواهد بود از یک طرف به هیئتمدیره و سازمان بازمیگردد و از طرف دیگر به خود اعضا که چقدر علاقهمند به مشارکت خواهند بود.
امیدوارم افراد صرفا به خاطر منافع فردی قصد وارد شدن به هیئتمدیره را نداشته باشند. این کار، کار داوطلبانه است؛ یعنی کسی از کار شرکت خود بزند و بخواهد به صنف کمک کند؛ بخواهد به حل مشکلی کمک کند که میداند حل آن به شکل انفرادی سختتر از کار صنفی است که ابزارها و امکانات و قدرت بیشتری برای رفع همان مشکل دارد.
اینکه میگوییم کار داوطلبانه میکنیم، در اصل نتیجهاش به خود فرد بهعنوان عضوی از صنف برمیگردد. هیئتمدیره نمیخواهد برای خودش چیزی به دست بیاورد، بلکه آن را برای مجموعه صنف میخواهد. باقی اعضا هم اگر در خط مقدم نمیجنگند، حداقل در پشت جبهه ماجرا و اتاق فکر آن کاملا مشارکت کنند.
یکی از اشکالاتی که سازمان در گذشته هم داشته این است که دبیرخانهاش آنقدر که باید قوی نبوده است؛ دبیرخانه که بازوی جدی سازمان است نقش خود را بهعنوان دبیرخانه اداری سازمان تلقی کرده، درحالیکه دبیرخانه کارش کار اجرایی سازمان است. هیئتمدیره کارش اجرایی و روزمره نیست؛ در اساسنامه سازمان هم آمده هیئتمدیره بیشتر وظیفه سیاستگذاری و پیگیری و اجرای سیاستها را به عهده دارد. دبیرخانه سازمان باید تقویت شود.
آسمان آبی: بهعنوان حسن ختام بحث، پنجشنبه جاری قرار است پنجمین انتخابات نظام صنفی رایانهای استان تهران برگزار شود. ما در چهار دوره گذشته کمتر شاهد نقش رؤسای نظام صنفی استانی در نظام صنفی کشوری بودیم. برخی از گمانهزنیها حکایت از آن دارد که قرار است رئیس سازمان نظام صنفی کشوری از فهرست ائتلاف تهران انتخاب شود. نظر شما چیست؟ آیا همچنان قرار است نصر تهران حاکم نصر ایران باشد یا پشت پرده نظام صنفیهای استانی مشغول لابی برای تعیین رئیس نصر کشوری از میان خود هستند؟
صفایی فراهانی:دیدگاه این ائتلاف طبیعتا درباره انتخابات سازمان نظام صنفی استان تهران است. هیچ پیشفرض و برنامهای درباره سازمان نظام صنفی کشور وجود ندارد بهجز یک نکته؛ نگاهی با این عنوان در اتحاد وجود ندارد که ما چون در تهرانیم تافته جدابافتهای هستیم که همه باید از ما تبعیت کنند. اصلا چنین اعتقادی وجود ندارد. اگر یک فرض در اتحاد وجود داشته باشد این است، چنانچه موفقیتی در انتخابات به دست بیاورد و هیئتمدیره تهران با این اتحاد تشکیل شود، حداکثر همکاری و مشارکت را با استانهای کشور خواهد داشت.
حالا اینکه چه کسی در مجموعه استانها بیشتر مورد اقبال خواهد بود، رئیس سازمان کشوری میشود یا شورای مرکزی کشور و... این چیزی نیست که ما پیشاپیش دیدگاه و نظری درباره آن داشته باشیم، چون فعلا مشخص نیست در تهران هیئتمدیره را اتحاد تشکیل خواهد داد یا خیر. اما درباره اینکه این ائتلاف تعامل حداکثری با استانها خواهد داشت، جزو برنامههای قطعی است؛ بهخصوص اینکه مشکلات مشترک بسیاری بین تهران و استانها داریم، اما اینکه اتحاد مثلا عقیده داشته باشد آقای اثنیعشری باید رئیس سازمان نظام صنفی کشوری باشد چنین اعتقادی وجود ندارد و اصلا این چیزی نیست که تهران درباره آن تصمیم بگیرد و همه کشور باید دربارهاش مشارکت کنند.
آیتاللهی:تمام حرفهایی که زده شد به نظرم کاملا درست و بجا بود. چرا در صنف ما انتقادها و مطالبهگری صنفی بهموقع انجام نمیشود؟ این بحث و انتقاد جدی در این مقطع وجود دارد؛ اگر در مقاطع و دورههای قبلی هم وجود داشته دیر نشده و میشود به آن پرداخت. من حاضرم- چه در دوره خودم، چه در دورههای قبل- کمک کنم و نظرات خودم را بگویم و نظرات دوستان را هم بشنوم که مطمئنا نتایج این بررسی چیزی جز درس گرفتن برای آینده صنف نخواهد بود.
اما جدا از بحثهای حاشیه انتخابات، فکر میکنم اقبال حاکمیت به هزار و یک دلیل به استفاده از فناوری اطلاعات بیشتر شده است. به دلیل رکود بیسابقه اقتصادی، دولت اکنون دنبال اشتغال و شفافیت است.
امیدوارم مشابه این اتحاد قوی که اکنون در تهران شکل گرفته است در دیگر استانها هم شکل بگیرد تا بتوانیم از حاصلجمع انتخاباتهای استانی، یک سازمان بسیار منسجم و قوی داشته باشیم و از این فرصت و توجه ویژه دولت به فاوا نهایت استفاده را ببریم. البته ضرورت توفیق در ایجاد این انسجام و استفاده از این فضا هم حتما باید بررسی شود، اما بعد از انتخابات.(منبع:آسمان آبی)