کنترل اطلاعات و افکار عمومی، عامل سرنوشتساز جنگها

آزاده کیاپور - تحولات اخیر مانند جنگ ایران و اسرائیل و درگیری هند و پاکستان، نشاندهنده یک درک مشترک هستند: اکنون نهتنها قدرت آتش، بلکه کنترل اطلاعات، به عامل تعیینکننده در منازعات مدرن تبدیل شده است.
در همین رابطه (jpost) The Jerusalem Post، وابسته به یک گروه رسانهای مستقر در اسرائیل در گزارشی نوشت، در عصر معاصر، مرزهای جنگ، بهسرعت در حال محو شدن هستند و از حوزههای سنتی مانند جنگندهها و موشکها فراتر رفتهاند. جنگها، اکنون حملات سایبری، آگاهی موقعیت و مهندسی افکار عمومی را نیز شامل میشوند.
اسرائیل و هند، که هریک با تهدیدات متفاوت، اما مشابه از سوی ایران و پاکستان روبهرو هستند، توانمندیهای پیشرفتهای در حوزههای جنگ مبتنی بر هوش مصنوعی، عملیات سایبری و شکلدهی به روایتهای راهبردی توسعه دادهاند.
این تحولات نشان میدهد درک مشترک بین این کشورها پدید آمده است. اکنون کنترل اطلاعات، نه فقط قدرت نظامی، بلکه به عامل سرنوشتساز در میدانهای نبرد مدرن، تبدیل شده است.
در ادامه این گزارش ادعا شده، در ژوئن ۲۰۲۵، اسرائیل، عملیات «طلوع شیران» را در واکنش به مجموعهای از حملات نیابتی به زیرساختهای راهبردیاش که به عناصر وابسته به ایران نسبت داده میشد، آغاز کرد. این عملیات، نمونهای از ادغام تمامعیار اطلاعات انسانی (HUMINT)، اطلاعات سیگنالی (SIGINT) و سامانههای نوین مبتنی بر هوش مصنوعی بود.
حملات علیه تأسیسات هستهای، مراکز فرماندهی و ستونهای تسلیحاتی اجرا شدند و اسرائیل توانست توانمندی خود را در شناسایی و انهدام اهداف متحرک ظرف چند دقیقه به نمایش بگذارد. این توانایی، از طریق سامانه هدفگیری «حلقه بسته» مبتنی بر هوش مصنوعی ممکن شد؛ سامانهای که تحلیل همزمان ویدئو، پهپادهای جنگی بدون سرنشین و پروتکلهای آتش خودکار توزیعشده را بهصورت یکپارچه ترکیب میکرد.
عملیات سایبری اسرائیل، همزمان، نهادهای مالی ایران، سامانههای آبرسانی و زیرساختهای دیجیتال را هدف گرفت. ایران، در پاسخ، علاوه بر حملات سایبری، کمپینهای پیچیده از اطلاعات نادرست و جعلهای دیجیتال (مانند ویدئوهای «دیپفیک») به راه انداخت که هدفشان، ایجاد هراس عمومی و سردرگمی دیپلماتیک بود.
در میدان نبردِ در حال تحول، رقابت بر سر کنترل آنی روایتها به محور اصلی نبرد تبدیل شد. ایران تلاش کرد با استفاده از تبلیغات دیداری، تصویری از موفقیت نظامی ترسیم کند، در حالیکه اسرائیل با بهکارگیری هدفمند رسانهها، با این تصویرسازی مقابله کرد.
این بُعد از جنگ، که اغلب از آن با عنوان «آگاهی عملیاتی» یاد میشود، از مرزهای جنگ فیزیکی فراتر میرود. این مفهوم، بازتابنده درک نوین است که در آن، تصویر عمومی عملیات نظامی، دیگر امر ثانویه نیست، بلکه به بخش ذاتی و اصلی تبدیل شده است.
- چگونه مدیریت ادراک به سلاح تبدیل میشود؟
در این چارچوب، مدیریت ادراک، خود به نوعی سلاح تبدیل میشود؛ سلاحی که بازدارندگی، مشروعیت و نتایج راهبردی را در صحنه داخلی و در سطح بینالمللی شکل میدهد.
در این رابطه عملیات «سِندور» که هند در ماه مه ۲۰۲۵، پس از حمله مرگبار تروریستی در منطقه پهلگام [گردشگری] آغاز کرد، نقطه عطفی در راهبرد این کشور علیه تروریسم دولتی به شمار میرود. در این عملیات، از پهپادهای مسلح، موشکهای بالستیک و سامانههای اطلاعاتی چندلایه استفاده شد که هماهنگی نزدیک میان نیروهای نظامی و دستگاه دیپلماسی را به نمایش گذاشت.
فراتر از میدان نبرد فیزیکی، رویارویی همزمان در قلمرو دیجیتال جریان داشت. کارزارهای اطلاعات نادرست، انکارهای راهبردی، افشاگریهای هدفمند و انتشار ویدئوهای دستکاریشده، به ابزارهایی در جنگ روانی تبدیل شدند. مهآلودگی سنتی میدان نبرد، اکنون به «مهآلودگی راهبردی» تغییر شکل داده؛ جایی که کنترل روایتها به محور اصلی تشدید منازعه بدل شده است.
عملیات سندور، تنها یک واکنش تاکتیکی نبود، بلکه نشانهای از تغییر بنیادین در دکترین دفاعی هند بود. برای نخستین بار، هند رسماً اعلام کرد که از این پس، هرگونه حمله تروریستی بهمثابه «اعلان جنگ» تلقی خواهد شد؛ حرکت اعلامشده که مرز میان بازیگران غیردولتی و حامیان دولتی آنها را عملاً فرو میریزد.
با این موضعگیری، هند به مدل بازدارندگی اسرائیل نزدیکتر شد؛ مدلی که در آن، مسئولیت اقدامات تروریستی مستقیماً متوجه دولتهای حامی و پناهدهنده میشود. این دکترین جدید، نمایانگر بازدارندگی منعطف، یعنی رویکرد همزمان تهاجمی و سنجیده است که البته خطر تشدید مهارناپذیر در بحرانهای آتی را نیز افزایش میدهد.
همانگونه که در عملیات «طلوع شیران» اسرائیل مشاهده شد، عملیات سندور نیز نشان داد نبرد برای تسلط بر روایتها، همزمان با عملیات نظامی و نهصرفاً بهعنوان روابط عمومی پس از عملیات، رخ میدهد. بااینحال، برخلاف اسرائیل که دارای سیستم بسیار متمرکز و نهادینه در مدیریت آگاهی عمومی است، هند با پراکندگی داخلی در پیامرسانی مواجه بود.
در جریان عملیات، شکاف آشکار میان بیانیههای نظامی و روایتهای رسانهای داخلی هند دیده شد که به پیامهای متناقض انجامید و زمینهساز برداشتهای نادرست در سطح داخلی و بینالمللی شد.
- از همافزایی تسلیحاتی تا همگرایی ایدئولوژیک
فراتر از زمینههای منطقهای، یک رشته مشترک در این موارد دیده میشود. این رشته مشترک، شراکت راهبردی هند و اسرائیل است که طی دهه اخیر تعمیق یافته و اکنون به ستون فقرات امنیت ملی هند تبدیل شده است.
هند، سالانه بیش از یک میلیارد دلار تجهیزات امنیتی پیشرفته، از جمله سامانه پدافند هوایی Barak-8، موشکهای دقیقزن و پهپادهای رزمی از اسرائیل وارد میکند. از سال ۲۰۱۹، هند از تسلیحات اسرائیلی در عملیاتهای رزمی، مانند استفاده از بمبهای فضایی در حمله بالاکوت (پاکستان) بهره برده است. همچنین بیش از 16 هزار تیربار سبک، سامانههای سایبری و فناوری اطلاعات و ارتباطات خریداری شدهاند.
البته این همکاریها، فقط در سطح فنی باقی نماندهاند، بلکه جنبه ایدئولوژیک نیز به خود گرفتهاند. اسرائیل برای هند، الگویی از کاربرد مؤثر قدرت سخت در مقابله با تروریسم، استفاده از مدیریت آگاهی برای مشروعیتبخشی بینالمللی و ترکیب نوآورانهای از فناوری، دیپلماسی و بازدارندگی است. عملیاتهای «طلوع شیران» و «سندور»، نویدبخش عصر نویناند که در آن، کنترل افکار عمومی، خود به نیروی بازدارنده تبدیل میشود.
اکنون اطلاعات، سریعتر از موشکها حرکت میکنند و اگر روایتها بهدرستی ساخته شوند، میتوانند تأثیر انبوه از مشروعیت، قدرت و واکنش حسابشده پدید آورند.
مشارکت هند و اسرائیل نشان میدهد اشتراکگذاری فناورانه-راهبردی، چگونه میتواند دانش عملیاتی را به قدرت روایت تبدیل کند. در عصری که آکنده از اطلاعات جعلی، فشارهای بینالمللی و کنشهای مستقل کشورهاست، دقیقاً این ائتلافهای مبتنی بر ارزشهای مشترک و نوآوری امنیتی هستند که قوانین آینده بازی را تعیین میکنند. (منبع:عصرارتباط)
- ۰۴/۰۵/۱۵