بخشنامههای بدون ضمانت اجرایی دولت الکترونیکی
در چند سال گذشته دولت درباره دولت الکترونیک چندین بخشنامه خوب صادر کرده است ولی ضمانت اجرایی ندارد و این بخشنامههای مفید به دلایل مختلفی اجرا نشدهاند.
در بخشنامههای دولت برای دستگاههای استانی وظایفی در نظر گرفته شده است اما دستگاه مادر واقع در استان اجازه انجام هیچ فعالیتی را به دستگاه استانی نمیدهد و یکی از دلایل عقیم ماندن بخشنامهها در استانها نیز همین است.
به عنوان نمونه یکی از بخشنامهها در زمینه ثبت احوال است که باید دستگاههای استانی سرویس رایگان در زمینه هویت سنجی و... ارائه دهند ولی براستی تاکنون چند دستگاه در استانها توانستهاند از این سرویس رایگان ثبت احوال استفاده کنند؟
بحث دیگری که جای تأمل دارد تقسیم وظایف دولت در خصوص پیادهسازی دولت الکترونیک است.
مثلاً در کشور سازمان برنامه و بودجه، سازمان فاوا کشور و وزارت کشور خود را متولی دولت الکترونیک میدانند به این موارد باید کارگروههایی مثل شورای عالی فضای مجازی و... را هم اضافه کرد و بخشنامههای این متولیان نیز گاهی اوقات با یکدیگر در تناقض هستند.
حال این موارد را به استانها بسط دهید، آنجایی که دستگاههای استانی غالباً تصمیم گیر نیستند ولی این دستگاهها در استان نیز میتوانند به یک چالش اساسی برای استقرار دولت الکترونیک تبدیل شوند.
به نظر میرسد حداقل کاری که در این میان میتوان انجام داد ایجاد یک وحدت رویه و تقسیم وظایف بین دستگاهها است.
بحث پراهمیت دیگری که باید به آن اشاره کرد مقاومت در مقابل تغییر است. حل مقاومت در برابر تغییر باید یکی از استراتژیهای مهم دولت باشد تا بتوان کارمندان را به انجام کار از طریق الکترونیک ترغیب کند. یکی از چالشهای بزرگ در سازمانها مقاومت کارمندان دولت است، آنهایی که سالیان سال بدون نظارت دقیق و ارزیابی شفاف و بدون هیچ استانداردی کارها را به طور دستی انجام میدادند، حال بدون هیچ پاداش یا موارد انگیزشی (مثلاً با 50 سال سن) باید خدمات را به صورت هوشمند ارائه دهند.
بحث پراهمیت دیگری که باید به آن اشاره کرد مقاومت در مقابل تغییر است. حل مقاومت در برابر تغییر باید یکی از استراتژیهای مهم دولت باشد تا بتوان کارمندان را به انجام کار از طریق الکترونیک ترغیب کند. یکی از چالشهای بزرگ در سازمانها مقاومت کارمندان دولت است، آنهایی که سالیان سال بدون نظارت دقیق و ارزیابی شفاف و بدون هیچ استانداردی کارها را به طور دستی انجام میدادند، حال بدون هیچ پاداش یا موارد انگیزشی (مثلاً با 50 سال سن) باید خدمات را به صورت هوشمند ارائه دهند.
تجربه این کار نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا نشان داده است این کار بدون هیچ پارامتر انگیزشی و بدون داشتن ارزش افزوده، کاری بس عبث خواهد بود.مدیران میانی و ارشد دستگاههای اجرایی باید در لحظه مقاومت بدنه به صورت کارشناسی وارد عمل شوند و از استقرار دولت الکترونیک دفاع کنند ولی آیا برای این کار آماده هستند؟ یا اینکه خود مدیران ارشد میانی دستگاهها برای دولت الکترونیک آمادگی دارند؟
آیا میدانند استقرار دولت هوشمند و همراه چه کمک شایانی به چابکی دولت، کاهش هزینهها، افزایش بهرهوری و... میکند؟ آیا میدانند پیادهسازی دولت الکترونیک فرصت است و نه هزینه؟ آیا دولت برای این آموزشها فکری کرده است؟ باید دولت الکترونیک را به گونهای برنامهریزی کنیم که کمترین هزینه را برای دولت داشته باشد. یکی از این موارد سوق دادن مردم به سمت استفاده از خدمات غیرحضوری بوده و مهم ترین کار استفاده از الگوهای کشورهای موفق در این زمینه است.(منبع:روزنامه ایران)