شُکوه و شِکوه «حکومت» الکترونیکی
عباس پورخصالیان - تمام حسن و شکوه جامعه الکترونیکی در ضرورت بازنگری و اصلاح فرایندهای دستگاههای اجرایی پیش از الکترونیکی کردن خدمات؛ و پیش از اجرای مکانیزاسیون کارآمد ارایه خدمات در بستری الکترونیکی به شهروندان و کسبوکارها بهصورت چابک، شفاف، سالم و کارآمد؛ برای تسریع در گذار از ارایه خدمات به شیوه دستی به الکترونیکی و رسیدن به جامعه اطلاعات مردممحور و پشت سر گذاشتن گذارهای زیر است:
Ø گذار از حکومت متصدی به حکومت پیشران
Ø گذار از حکومت خدمتگزار به حکومت کارآفرین
Ø گذار از حکومت بسته به حکومت باز، پاسخگو و شفاف
Ø گذار از حکومت تعاملناپذیر به حکومت مشارکتجو
Ø گذار از حکومت لَخت و کند به حکومت سریع و چابک
Ø گذار از حکومت پالایهگذار به حکومت انسدادزدا و گشایشآفرین
Ø گذار از حکومت کماثر به حکومت کارآمد و اثربخش
از این منظر، آنچه رسیدن به اهداف اقتصاد مقاومتی را در هر بخشی از اقتصاد ملی، تسریع و تسهیل میکند، بدون شک، اجرای کامل گذارهای مذکور است، به شرط آنکه تدابیر مهندسی رزیلینس در فاز طراحی هر نگارش حکومت الکترونیکی، پیشبینی و لحاظ شده باشد.
این از شُکوه eGovernment، اکنون میپردازم به شِکوههای مدل ایرانی آن:
شکایت اول: «دولت الکترونیکی»، غلطی مصطلح است!
اگر eGovernment زبان میداشت، به زبان حال از ایرانیان، حداقل در چهار مورد زیر شکایت میکرد.
نخست، این شکایت که چرا «دولت الکترونیکی»ام نامیدهاید؟ مگر در جهان، مقولهای به نام eState یافت میشود؟ نام جهانشمول من eGovernment است، یعنی «حکومت الکترونیکی»! مضمون State از مضمون Government ماهیتا و کلا جدا و متفاوت است:
ü حکومت، ساده و آسان فهمیده میشود، چون همیشه عیان و ملموس است؛ زیرا از صف و ستاد یا از رییسجمهوری، هیات وزیران و دستگاه دیوانداری کشور تشکیل میشود.
ü دولت اما مقولهای انتزاعی و پیچیده است که درک آن، مشکل 150 سال اخیر شما ایرانیان بوده و هست. دولت نوین، بزرگترین نظام سیاسی و مهمترین سامانه حقوقی یک قلمروی حاکمیتی است و اگر این سامانه مفهومی بزرگ درست درک نشود، خوشهواژههای ذیل آن نیز که صف و ستاد حکومت از آن جملهاند، درست درک نشده و درست چیده نمیشوند.»
«در کجای جهان، جز ایران، این دو مقوله را خلط میکنند؟ شما ایرانیان، اکنون و هر چهار سال یکبار، نه State (دولت) را بلکه بازوهای اجرایی آن یعنی Government و حکومت را انتخاب میکنید! آنچه در افق چشمانداز معاصران تثبیت شده و تغییرپذیر نیست، «دولت» است. دولت مفهومی محاط و انتزاعی است که حکومتهای یک قلمروی سرزمینی را احاطه کرده و زیر چتر حقوقی خود حفظ میکند، بهطوری که حکومتها بهعنوان بازوهای اجرایی موقت آن، فهمیده و به اقتضای زمان دست به دست و دگرگون میشوند، بی آنکه دولت دگرگون شود.
نخبگان در دیوانسالاری کشور چون عموما این دو مقوله را خلط کرده و میکنند، شما فنسالاران و فانویسان بیگناه نیز مرا «دولت الکترونیکی» نامیدهاید. این خلط مبحث، حوزه فعالیت شما فنسالاران را به انحای مختلف محدود و مخدوش کرده است؛ زیرا خطای نظری آنها در چیدمان دستگاههای حکومتی، رسوب کرده و منعکس شده است. پس اشکال اصلی در نامی که به «من» دادهاید نیست، در عینیت مضمونی است که هنوز درست برساخته نشده، زیرا درست درک نشده است.»
شکایت دوم: به جای نام ژنریک eGov.، نامی خاص به من بدهید!
«حکومت الکترونیکی» ایران اگر زبان میداشت، به زبان حال از متولیانش شکایت میکرد که:
«نامگذاری شما چرا عموما ژنریک است؟ ایرانیان کمتر به نامگذاری خاص («نمانام» یا «برند») رو میآورند و مثلا به شرکت مخابراتشان میگویند «شرکت مخابرات»، به شرکت نفتشان میگویند «شرکت نفت»، به شرکت خودروسازیشان میگویند «شرکت خودروسازی»، در حالی که دیگران در سایر کشورهای جهان برای شرکتها و حتی برای هر فرآورده یک شرکت، «نمانامسازی» خاص و در نتیجه: هویتسازی میکنند. به این ترتیب، اگر غلط مصطلح «دولت الکترونیکی» را به «حکومت الکترونیکی» تغییر دهید و اصلاح کنید، تازه باید نمانامی خاص برایم برگزینید (مثلا «ایرانـل2» یعنی نگارش دوم سامانه «ایران الکترونیکی»). سپس اگر «ایرانـل» را پسندیدید، برحسب گذار از یک مرحله توسعه به مرحله دیگر، میتوانید «ایرانـل3» و «ایرانـل4» را برای نگارشهای بعدی در نظر بگیرید. همچنین میتوانید به جای آوردن شماره ترتیبی نگارش، تاریخ رخداد گذار را پس از «ایرانـل» بیاورید، یعنی «ایرانـل 95» (به جای «ایرانـل2»)، «ایرانـل97» (به جای «ایرانـل3») و تا پایان.»
شکایت سوم: امان از دیوانداری عقبافتاده کشور!
«حکومت الکترونیکی» ایران اگر زبان میداشت، به زبان حال، معاصران را ارشاد میکرد که:
«حکومت الکترونیکی دارای کارکرد اصلاح و نوسازی، یعنی بازآفرینی حکومت است و منظور از بازآفرینی، تغییر اساسی در نظامها و سازمانهای حکومتی بهمنظور افزایش کارآمدی، کارایی، قدرت تطابق و ظرفیت نوآوری آنها است. این دگرگونی از طریق تغییر در هدف، انگیزهها، مسوولیتها، ساختار قدرت و فرهنگ آنها بهدست میآید. بازآفرینی، جایگزینی نظامهای دیوانسالارپایه با نظامهای کارآفرین و تابآور برای مقابله با چالشهای غیر قابل پیشبینی محیطی است. بازآفرینی نهتنها پویایی را بالا میبرد و کارآمدی حکومت را بهبود میبخشد، بلکه سازمان سنتی آن را به سازمانی با قابلیت تطابق با شرایط محیطی تبدیل میکند. [واژگونی بوروکراسی، دفتر: %@9$85طئ�-04%8��!A7ت ار�%A�%Ax%D7طئD8