منشأ قدرت در فضای مجازی چیست؟!
شناخت مفهوم قدرت مجازی و مؤلفههای آن از اهمیت به سزایی برخوردار است. برای به دست آوردن این شناخت در ابعاد زندگی فردی و اجتماعی نیازمند توجه به مفاهیم مقدماتی آن هستیم.
خبرگزاری فارس - قدرت مجازی چیست و چه مؤلفههایی دارد؟ پاسخ این پرسش در نسبت با مفاهیم بسیاری قرار می گیرد. برای پاسخ به این پرسش در ابعاد زندگی فردی و اجتماعی نیازمند توجه به مفاهیم و بخش های زیادی از جمله قانون، سیاست های دولتی، بازیگران عرصه مجازی، اطلاعات به عنوان واحد مبادله در فضای مجازی و چگونگی عملکرد این فضا هستیم. بسیاری دیگر از این مفاهیم، در ارتباط قدرت در فضای مجازی مورد بحث قرار می گیرند تا مؤلفههای قدرت در این جهان جدید فهم و بازتعریف شوند.
در این مطلب به مقدمات بحث قدرت در فضای مجازی اشاره می شود. در سلسله مطالب بعدی به صورت خاص به تعریف مفهوم قدرت در فضای مجازی و شاخص های آن اشاره می شود.
گیبسون اولین خالق فضای مجازی
اصطلاح فضای مجازی[1] برای اولین بار توسط ویلیام گیبسون[2] (1984) در رمان علمی-تخیلی نیورُمَنسِر[3] به کار رفت ولی به مرور از حد تخیل فراتر رفت و رنگ واقعیت به خود گرفت به گونه ای که زندگی و بسیاری از ویژگی های دنیای واقعی را در خود بازتولید کرد.
بازتولید فضای واقعی در مجموعه ای از شبکه های به هم پیوسته کامپیوتری آنچنان اهمیت یافت که در آثار اندیشمندان مفهوم «دو فضایی شدن» مطرح شد و تحقیقات بسیاری را به خود اختصاص داد.
«فضای مجازی» روزبهروز در حال گسترش است و زندگی فردی و اجتماعی انسان هر بیشتر به فضای مجازی وابسته می شود. با توجه به این اتفاق باید مؤلفههای مختلف زندگی واقعی در نسبت با جهان مجازی فهم و بازتعریف شوند.
فضای مجازی و تغییراتی که در مفاهیم حقیقی ایجاد کرده است
اگر بخواهیم اهمیت فضای مجازی را با توجه به موضوع مورد بحث بیان کنیم بهتر است در ابتدا تغییراتی را که در اثر ورود فضای مجازی به زندگی مردم به وجود آمده نام ببریم. این تغییرات شامل موارد زیر می شود:
1) تغییر در مفهوم کار
2) تغییر در مفهوم ارتباطات
3) تغییر در مفهوم زمان
4) تغییر در مفهوم مکان، مرز و امنیت
5) تغییر در مفهوم قدرت
دو تغییر اخیر موضوع سلسله مطالبی است که در ادامه و به مرور منتشر خواهند شد. قدرت چه برای حکومت ها و چه برای اشخاص و سازمان ها نقش محوری دارد. تعریف، منابع و ابزارهای قدرت با توجه به تغییر در مفهوم مرز، مکان، امنیت و همچنین برخی دیگر از مفاهیم دچار تغییر می شوند.
قدرت چیست؟
قدرت در عمومی ترین سطح یعنی «توانایی به دست آوردن نتایجی که شخص خواهان آن است». قدرت قابلیت نفوذ در رفتار دیگران به منظور حصول نتایج دلخواه می باشد. در گذشته با توجه به ابزارهای موجود و دیگر شرایط، تغییر رفتار دیگران با استفاده از زور، تطمیع و تمهیداتی به این شکل اتفاق می افتاد. «وال» در مقاله خود تحت عنوان «مفهوم قدرت»، قدرت را اینگونه توصیف می کند: «الف تا آنجا بر ب قدرت دارد که بتواند ب را وادار به کاری کند که در غیر این صورت انجام نمی داد». قدرت با توجه به ابزارهای ابتدایی و در عریان ترین شکل خود عبارت است از: «استفاده از خشونت، ثروت و دانایی (در معنای وسیع آن) برای واداشتن مردم به انجام کاری خاص». این نوع از قدرت را قدرت سخت می نامند.
قدرت در تمام عرصه های زندگی فردی و اجتماعی اهمیت به سزایی دارد. کشورها در عرصه جهانی با در دست داشتن قدرت، از تجاوزهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی در امان می مانند و امکان نشر و تحمیل فرهنگ خودی را به دست می آورند.
در دوران حاضر که اندیشمندان عناوینی همچون «عصر اطلاعات» و «انفجار اطلاعات» را بر آن نهاده اند چگونه می توان به قدرتی با چنین اهدافی دست یافت؟
قدرت نرم
برای بحث از تعاریف، منابع و ابزارهای قدرت نرم ابتدا به پیشزمینههای طرح این مفهوم می پردازیم. طرح گفتمان قدرت نرم در بستر تفکر غربی مبتنی بر دو اصل عمده می باشد که در فضایی انتقادی شکل گرفته است:
1. هنجاری شدن قدرت: اگر قدرت را به معنای عام آن یعنی اعمال نفوذ بر دیگری به جهت تغییر رفتار بدانیم، می توان ادعا کرد که نفوذ معطوف به زور امروز مورد نقد جدی قرار گرفته است. با تحلیل دیدگاه نویسندگانی چون برتراند راسل، ماکس وبر، یورگن هابرماس و استیون لوکس مشخص می شود که هنجارها در تولید قدرت نسبت به ابزارها به مراتب تأثیرگذارتر و مؤثرتر هستند.
در گفتمان قدرت نرم، ماهیت ذهنی هنجارها صرفاً در تولید قدرت ایفای نقش نمی کند بلکه می توان برای هنجارهای هویت و نقشی عینی قائل شد. به عبارت دیگر آنچه گفتمان قدرت نرم را از گفتمان های پیشین متمایز می سازد صرف توجه به ابعاد ذهنی قدرت نیست بلکه در این گفتمان هنجارها با هویتی کاملاً عینی در قدرت سازی شریک هستند. می توان ادعا کرد که ابعاد مادی قدرت نیز زاییده و متأثر از همین هنجارها و روابط هنجاری هستند.
2. اجتماعی شدن قدرت: ما با آفت ناشی از فراروی قدرت از مرزهای تعیین شده روبرو هستیم تلاش امثال ژان ویلیام لاپیر بر اعتباربخشی به نهادهای اجتماعی و اجتماعی کردن قدرت نیز با همین انگیزه صورت می گیرد که قدری ماهیت قدرت تحت کنترل در آمده است. از این منظر طرح گفتمان قدرت نرم اقدامی ارزنده و گامی مثبت در تحول ماهیت قدرت به شمار می آید. مطابق این طرح، فقط ابزارهای اعمال قدرت مورد بازنگری و اصلاح کارکردی قرار نمی گیرند بلکه افزون بر آن و در سطحی عالی تر منابع قدرت متحول شده و قدرت از درون جامعه می جوشد. نظریه پردازان قدرت نرم بر خاستگاه اجتماعی قدرت و اینکه رضایتمندی، اعتبار، اعتماد و... مولد قدرت هستند تأکید دارد. آنها معتقد هستند حتی قدرت نظامی در صورتی تأثیرگذار است که پشتوانه و سرمایه اجتماعی بالایی داشته باشد. قدرت نوین پیش از آنکه هویتی نظامی و سختافزارانه داشته باشد، اجتماعی است و در شبکه روابط اجتماعی معنا پیدا می کند. به تعبیر مانوئل کاستلز جوامع مدرن به جوامع شبکه ای تغییر ماهیت داده اند و لذا نمی توان در ساخت شبکه ای، از چیزی بهجز قدرت شبکه ای سخن گفت (نای، 1387).
هنگامی که قدرت را در ارتباط با تغییر رفتار دیگران می سنجیم ابتدا باید سلیقه ها و اولویت های آنها را بدانیم. قدرت همواره به شرایط و اوضاع و احوالی که رابطه با آن وجود دارد وابسته است و با تغییر اوضاع و شرایط ممکن است قدرت نیز از بین برود.
قدرت نرم از جذابیت فرهنگ، ایده آل های سیاسی و سیاست های یک کشور ناشی می شود. به بیان ساده و در اصطلاح رفتاری؛ قدرت نرم قدرت جذابیت و منابع قدرت نرم دارایی هایی هستند که چنین جذابیت هایی را تعریف یا ایجاد می کنند. منابع قدرت نرم در ارتباط با متقاعد کردن است.
طرح و تبیین دستور کاری مقبول جامعه هدف و مشروع از این زاویه، و نیز ایجاد رغبت و جاذبه اجزایی از طیف رفتارهایی ملازم با قدرت نرم هستند. قدرت سخت دفع است و پس زدن و قدرت نرم جذب است و پیش کشیدن.
به طور کلی منابع ملازم با قدرت سخت دربردارنده عناصری مادی و ملموس چون ثروت و زور است. منابع ملازم با قدرت نرم اما غالباً عواملی غیرمادی و ناملموس چون رسوم، انگاره ها، ارزش ها، فرهنگ و مشروعیت سیاست ها را در بر می گیرند. این مناسبات اما کامل نیستند. منابع ناملموسی نظیر میهندوستی، روحیه و مشروعیت نیز بهشدت بر بنیه جنگندگی و ظفرطلبی نظامی اثرگذارند. تهدیدات استفاده از زور نیز هرچند وجهی از قدرت سخت به حساب می آیند ناملموس اند.
بنابراین با توجه به نکات گفته شده پژوهشگران قدرت را به دوگونه کلی تقسیم میکنند: 1. قدرت سخت. 2. قدرت نرم. قدرت سخت با منابع ملموس پیوند دارد و توسط روش های خشونتآمیز و اجباری اعمال می شود. هنگامی که فرد به کاری خلاف میلش وادار شده و آن را انجام می دهد از قدرت سخت استفاده شده است. نوع دوم قدرت که آن را قدرت نرم مینامند از طریق عادات، رسم ها، ایده آل ها و ایجاد جاذبه اعمال می شود. روش های قدرت نرم مبتنی بر ایجاد جاذبه و رغبت در افراد هستند. فردی یا سازمانی که استفاده از قدرت نرم را پیش می گیرد، خشونت را کنار گذاشته و ایجاد برنامه کار و عمل برای افراد را در دستور کارش قرار می دهد.
- ۹۵/۱۱/۱۱