نظام 2 بار هزینه فیلتر تلگرام را پرداخته است
علی رغم اتمام مهلت قانونی برای پایان یافتن فعالیت نسخههای فارسی تلگرام مثل طلاگرام و هاتگرام شاهد ادامه فعالیت این برنامهها هستیم. نظر شما در این خصوص چیست؟
تاکنون دو مرتبه هزینه فیلتر تلگرام پرداخت شده ولی فیلترینگ کامل اعمال نشده است. یک بار در دیماه ۹۶ و دیگری در بهار ۹۷؛ در هر دو مورد نیز دولت با فرآیند فیلترینگ همراه نشد و در نتیجه علیرغم هزینه شدن از نام نظام و قوا، فیلترینگ اتفاق نیفتاد. این نسخههای فارسی از ابتدا باید بسته میشد تا جریان مهاجرت مردم از تلگرام به راحتی صورت پذیرد.
به نظر می رسد دولت پای کار حذف واقعی تلگرام از فضای رسانهای کشور نیامده است. از یک سو همچنان راههای دسترسی به این پیامرسان (مانند ویپیانها و نسخههای فارسی) باز است و از سوی دیگر از پیامرسانهای داخلی نیز حمایت کافی صورت نمیگیرد.
بعضی در توجیه این نسخههای فارسی میگویند هنوز پیامرسانهای داخلی توان تحمل بار کل کاربران تلگرام را ندارند. این موضوع امروز رد شده است و به راحتی بیش از چند میلیون کاربر در پیامرسانهای ایرانی جذب و فعال شدهاند و در صورتی که حمایتی در حد چند درصد از حمایتهای سابق از تلگرام، از این پیامرسانها صورت بگیرد میتوانند جایگزین تلگرام شده و خدماتی به مراتب با کیفیتتر از آن به مردم ارائه دهند.
اخیرا مقام معظم رهبری در کنار جنگ اقتصادی به یک جنگ رسانهای تمام عیار اشاره کردند. آیا تلگرام ابزار دشمن در این جنگ رسانهای نیست؟
تلگرام قصه پر غصهای است که اگر کسی آن را بنویسد میتواند تجربهای برای آینده باشد. از روز اول حمایت فنی از این سرویس صورت پذیرفت و همه کاربران پیامرسانها روی این سرویسها کوچانده شدند.حتی خبر از جلسات مسئولین ما با مدیران این پیامرسان به گوش رسید (که هنوز در مورد مدیران پیامرسانهای داخلی این جلسات محقق نشده است) و همانطور که گفتم امروز نیز همچنان حمایتهای غیرمستقیم مسئولان منجر به زنده ماندن و سرپاماندن تلگرام در ایران شده است.
در خصوص اینکه چرا تلگرام ابزار رسانهای دشمن است میتوان دلایل زیادی مطرح کرد که چند نمونه را عرض میکنم:
oاول آنکه تلگرام یک رسانه از نوع وب ۱ است یعنی یک طرفه است و به راحتی پیام از سوی یک مرجع (مثلا یک کانال فاسد) به انبوهی از کاربران ارائه میشود. این امر منجر به ایجاد بستر برای شایعات و شبههافکنی و خبررسانیهای دروغ میشود.
oدوم تلگرام به گونهای همه کاربران و تولیدات فارسی را در خود محدود کرده است که صدای ما به گوش هیچ کس در جهان نرسد. برخلاف سایر شبکهها و پیامرسانها، تلگرام به دلیل محدودیت جغرافیایی در تعامل کاربران، عملا رسانهای بسته برای محیط داخل کشور است و در نتیجه امکان تعامل با مردم و نخبگان جهان از طریق این پیامرسان وجود ندارد.
oسوم اینکه تلگرام در نقاط دیگر جهان اینقدر شناخته شده نیست و کاربر ندارد. در نتیجه بسیاری از مردم جهان مخاطب آن نیستند و عملا ما یک پیامرسان شبه انحصاری (آن هم با مدیریت یک شرکت خارجی) ایجاد کردهایم.
oچهارم عدم تبعیت تلگرام از حاکمیت و قوانین کشور است. تاحدی که وزیر ارتباطات کشور ما باید در ماجرای دیماه ۹۶، به مدیر تلگرام توییت بزند و درخواست بسته شدن یک کانال را بدهد و این توییت هم اجابت نشود. یعنی وزیر ما قدرت ندارد برای تلگرام تعیین تکلیف کند. همینطور است قوانین و اصول کشور. پس ما با یک رسانه بدون چارچوب و قاعده روبرو هستیم و هر زمان ممکن است زیر میز بزند و ما هم کاری نتوانیم بکنیم.
با کمی تامل می توان دهها دلیل دیگر نیز بیان کرد که چرا تلگرام محور این جنگ رسانهای دشمن است. اگر تلگرام بسته شود در سایر فضاها امکان دیالوگ و گفتگو وجود دارد و شبهات نمیتوانند به این راحتی گسترش یافته و نفوذ آنها بسیار بسیار کمتر میشود.
چندی پیش یکی از مسئولان گفته بود من به فرزندم اجازه استفاده از اینستاگرام را نمی دهم. چرا همین برنامه بدون فیلترینگ در اختیار عموم جوانان و نوجوانان است؟
ماجرا از اینستاگرام بزرگتر است. متاسفانه ما کسی را در کشور نداریم که برای اینترنت و فضای مجازی نوجوانان و کودکان فکری بکند. زیرساخت لازم را ایجاد کند. ابزار لازم را تولید کند و از تولید نرمافزارهای متناسب حمایت کند.
نتیجه می شود وضعیت امروز که کودک و نوجوان ما همان فضای مجازی را می بیند که من و شما میبینیم. هیچ حد و حصر سنی بر این فضا حاکم نیست.
حال، می توان مصادیق زیادی برای این بیقاعدگی گفت که یکی از آنها ایسنتاگرام است. اینستاگرام یک شبکه اجتماعی است که از نظر فرهنگی (نه سیاسی و امنیتی و ...) آثار بسیار مخربتری از تلگرام دارد. اینستاگرام چون تصویری است و مبنای آن دیده شدن و سلبریتی شدن است فرهنگ خودمحوری و خودآرایی (در همه شئون) را ترویج میدهد و میبینید عملا حریم خصوصی را تا حد زیادی کمرنگ کرده است.
بسیاری از کاربران، تمام زندگیشان را در اینستاگرام منعکس میکنند و تا خصوصیترین لحظاتشان نیز در این فضا منتشر میشود. این را مقایسه کنید با اینکه ما میگوییم در اسلام خلوت و انس با خدا در خلوت و حریم شخصی افراد چقدر سفارش شده و لازم است.
به نظر ما از نظر فرهنگی خطر اینستاگرام از تلگرام بسیار بیشتر است و بایستی هرچه زودتر برای آن فکری کرد. برخلاف تلگرام که مشکل اصلی آن حاکمیتناپذیریاش بود، اینستاگرام مشکل اصلیاش ساختار و چارچوب آن است و هر چقدر هم بخواهد با قوانین ما همراه شود همچنان این مشکلات فرهنگی را با خود یدک میکشد.
به نظر شما دولت، مجلس، قوه قضاییه و شورای عالی فضای مجازی توانستهاند در زمینه مدیریت فضای سایبری کشور بهویژه در حوزه رسانهای موفق باشند؟
در مجموع خیر؛ اگر این مدیریت صورت میپذیرفت امروز میباید حکمرانی رسانهای این فضا (حداقل رسانهای آن) در اختیار ما میبود. ولی واقعیت این است که این حکمرانی وجود ندارد و امروز فضای مجازی مانند ۵ سال قبل و ۱۰ سال قبل بدون صاحب است.
البته بین این مجموعهها که گفتید نقش اصلی و قدرت اصلی در اختیار دولت است. مجلس و قوه قضاییه و شورای عالی فضای مجازی؛ تا زمانی که دولت پای کار نیاید نمیتوانند کار زیادی بکنند. قوه قضاییه و شورای عالی فضای مجازی حرکتهای مثبتی داشتهاند (البته بسیار کند ولی وجود داشته است) ولی متاسفانه مجلس که در این حوزه منفعل است و دولت نیز به دلیل اختلاف سلیقهها و نظرات مختلف، ورود قوی در این عرصه نداشته است.
اینجانب عقیده دارم اگر دولت بخواهد و پای کار بیاید در کمتر از یک سال میتواند بخش زیادی از مسائل فضای مجازی که امروز با آن دست به گریبانیم را سامان دهد چه در حوزه رسانه و چه در سایر حوزهها.
به عنوان سوال پایانی، آیا حمایتها از نسخههای داخلی شبکههای اجتماعی کافی بوده است؟
قبلا هم اشاره کردم متاسفانه پیامرسانهای داخلی به شدت مظلوم واقع شدند. از یک سو طوری تبلیغ شد که گویا انواع حمایتها از اینها صورت میگیرد ولی از سوی دیگر در پشت پرده، حداقل حمایتها نیز صورت نگرفت. تا جایی که من خبر دارم بسیاری از این حمایتهای مورد نیاز، مالی نیست و بعضا پشتیبانیهای معنوی و حاکمیتی است که این هم صورت نگرفته و انواع کارشکنیها در مسیر کاری این شبکهها وجود دارد.
اصلا مسئولان، این پیامرسانها را جدی نگرفتهاند و به آنها اعتماد نکردهاند. وقتی مسئولین ما به جوانان خودمان اعتماد ندارند چگونه توقع داریم کارهای بزرگ بکنیم و قلههای رفیع را فتح کنیم. اگر ده درصد اعتمادی که رهبری به جوانان میکنند هر یک از مسئولان ما به جوانان داشتند وضعیت امروز خیلی متفاوت بود.
(منبع:پایگاه اطلاعرسانی پدافند سایبری)