پرسشهای بیپاسخ برنامه ششم در زمینه فاوا
عباس پورخصالیان - لایحه برنامه ششم توسعه که در 26 دیماه 94 تقدیم مجلس نهم شد، در 12 بهمنماه 94 از طرف مرکز پژوهشهای مجلس، بخاطر نواقصی که داشت، پذیرفته نشد. دولت نیز از مردود اعلام شدن لایحهاش ناراحت نشد، گویی انتظارش را داشت و میخواست به درخواست مجلس نهم، لایحه مورد نظرش را سر فرصت به مجلس دهم برساند.
نکته بسیار جالب در لایحه مردود شده، اما، بند (2) ماده 17 این لایحه است که برای نخستین بار پس از گذشت هفت سال از خصوصیسازی شرکت مخابرات ایران، انتزاع شبکههای دسترسی ثابت و بازپسگیری آن از این شرکت را مطرح میکند؛ طرحی که قبلاً "بازپسدهی" شبکههای دسترسی ثابت نام داشت و از سوی خود شرکت مخابرات ایران پیگیری میشد ولی با بیاعتنائی عمومی روبهرو شد. اکنون، در بند (2) ماده 17 این لایحه، "بازپسدهی" شبکههای دسترسی ثابت، ناماش ارتقاء یافته و به «انتزاع» (جداسازی و بازپسگیریِ) شبکههای دسترسی ثابت تبدیل شده است.
متن کامل بند (2) از این قرار است:
• «سرمایهگذاری، مالکیت و مدیریت بر زیرساخت شبکه دسترسی ثابتِ ارتباطات و فناوری اطلاعات کشور و زیرساختهای دارای قابلیت استفاده مشترک برای کلیه اُپراتورها از قبیل کانالها، حوضچهها، داکتها، دکلها جزء مصادیق انحصار میباشد. دولت مکلف است به منظور ایجاد دسترسی برابر، نسبت به انتزاع آن از شرکت مخابرات ایران و اُپراتورهای فعال اقدام و در قالب شرکت مستقل دولتی با مشارکت اُپراتورها به نحوی ساماندهی نماید که امکان ایجاد انحصار برای اُپراتورها در استفاده از شبکههای مذکور فراهم نباشد. جزئیات و مصادیق موارد فوق، ترکیب، میزان و ویژگی سهم دولت (سهام کنترلی)، اُپراتورها و سایر بخشهای غیر دولتی در شرکت مذکور و تعیین تکلیف تمامی امور مرتبط مندرج در این بند، جهت انتقال از بخش غیر دولتی یا سازماندهی جدید، حداکثر تا پایان سال اول برنامه به پیشنهاد سازمان [مدیریت و برنامهریزی] و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید».
بررسی آراء بند (2)
برای ارزیابی آراء و احکام بند (2)، متن بلند آن را جزءجزء بررسی میکنم:
1- دولت مدعی است: سرمایهگذاری در زیرساخت شبکه دسترسی ثابت از مصادیق انحصار دولتی است. اگر چنین است، چرا سرمایهگذاری در زیرساخت شبکه دسترسی نوری را انحصاراً به اُپراتور چهارم واگذار کردید؟
2- دولت کارآفرین (Entrepreneur Government) میتواند سرمایهگذاری بخش خصوصی در امور حاکمیتی را آزاد و جذاب کند، کاری که دیگر دولتها نیز کرده و میکنند! حتی اگر شبکه دسترسی ثابت را از مصادیق انحصار فرض کنیم، سرمایهگذاری در شبکه دسترسی ثابت، انواع و اَشکال متنوعی دارد، چون: مشارکت مردمی به شیوه پرداخت ودیعه یا مشارکت خصوصی عمومی (Privatepublic partnership) به طریق BOT، BOO، BOOT و BT.
3- دولت مدعی است: مدیریت بر زیرساخت شبکه دسترسی ثابت، از مصادیق انحصار دولتی است. – نخست باید پرسید: مدیریت بر " زیرساختِ شبکه دسترسی ثابت" چه تفاوتی با مدیریت بر "شبکه دسترسی ثابت" دارد؟ آیا تهیهکنندگان متن لایحه برنامه ششم، فرقی میان دو مقوله متفاوتِ "زیرساختِ شبکه دسترسی ثابت" و "شبکه دسترسی ثابت" قائلند؟ سپس میتوان پرسید: اگر شبکه دسترسی ثابت را از مصادیق انحصار فرض کنیم، آیا دولت ندیده و نشنیده است که مدیریت، حداقل به دو شیوه: 1) برونسپاری مدیریت (management outsourcing) و 2) همسپاری مدیریت (management cosourcing) که در سالهای اخیر در بخشهایی از اقتصاد دولتیمان، تجربه شده است، قابل واگذاری به بخش خصوصی است.
4- دولت مدعی انتزاع شبکههای دسترسی ثابت از شرکت مخابرات ایران «و از اُپراتورهای فعال» است. مگر همین یکی دو ماه پیش نبود که سازمان تنظیم مقررات ارتباطات، به رغم نقدها و مخالفتهایی که علیه صدور مجوز FCP ابراز شد، آمد به هفت اُپراتور دارای دسترسی ثابت، با سلام و صلوات، پروانه FCP اعطا کرد؟ آقایان! به همین زودی پشیمان شدهاید؟ یا تغییری ناگهانی در نگرشتان رُخ داده است؟
5- دولت مدعی ساماندهی مدیریت شبکه دسترسی ثابت «در قالب شرکت مستقل دولتی» است – اما «شرکت مستقل دولتی» یعنی چه؟ با ادامه حضور یک نهاد مقرراتگذارییی تا بُن دندان وابسته به دولت و غیر مستقل در بازار فاوای کشور، «شرکت مستقل دولتی» چه استقلالی میتواند داشته باشد؟ اگر تنها " قالب" عوض میشود و انحصار و وابستگی به دولت، شکسته نمیشوند، برای اُپراتورها و کاربران شبکه دسترسی ثابت، چه فرق میکند؟ در کیفیت خدمات دسترسی چه بهبودیهایی حاصل میشود؟
6- آیا اقدام به انتزاع شبکههای دسترسی ثابت از شرکت مخابرات ایران و از اُپراتورهای فعال، پشتوانه قانونی دارد؟ اگر دارد، پس چرا همین یکی دو ماه پیش شبکههای دسترسی ثابت با مجوز FCP واگذار شدند؟ و اگر پشتوانه قانونی ندارد، چگونه بندی فاقد پشتوانه قانونی را وارد لایحه برنامه ششم کردهاید؟
7- اکنون فرض کنید مجلس دهم، بند (2) لایحه برنامه ششم را تصویب و شورای نگهبان نیز آن را تأیید کرد، آیا با این تصویب و تأیید، ارزش سهام شرکت مخابرات در بورس، یکباره اُفت نمیکند؟ آیا با کاهش شدید و یکباره ارزش سهام مخابرات، ارزش سهام دیگر شرکتها و شاخص کل در بورس تهران، "سقوط آزاد" نمیکند؟ درآمد دولت از محل مخابرات چه؟
8- برفرض که شما دولتمردان توانستید شبکه دسترسی ثابت را از شرکت مخابرات ایران منتزع و در قالب شرکتی دولتی ساماندهی کنید، با پروانه "اُپراتور چهارم"، ایرانیاننت، چه میکنید؟
9- اگر موفق شدید، بند (2) را اجرا و عملیاتی کنید، قول میدهید که سازمان صداوسیما را که مدعیگذار از Broadcast به Broadband است و براساس لایحهای که تقدیم مجلس کرده، میخواهد اُپراتوری کل ارتباطات کشور را به دست گیرد، از مالکیت در شبکه دسترسی ثابت و شراکت در آن "شرکت مستقل دولتی" بتوانید منع کنید؟
10- در صورت بازپسگیری شبکه دسترسی ثابت از شرکت مخابرات ایران، آیا میتوانید دسترسی کاربران به شبکه دسترسی ثابت را ارزان و روان کنید؟ یا همچون شرکت ارتباطات زیرساخت، باعث گرانی و کُندی پهنای باند میشوید؟
11- پس از آن که توانستید شبکههای دسترسی ثابت را از شرکت مخابرات ایران منتزع و در قالب شرکتی دولتی ساماندهی کنید، اگر شرکت مخابرات ایران قادر به اداره اقتصادی مراکز تلفن و "الباقی" شبکهاش نبود، چه میکنید؟
12- آیا بهتر نیست، شما دولتمردان محترم، پیش از هر اقدام، از ابتکار چاوز در سال 2006 پیروی کنید و کل شرکت مخابراتِ قبلاً دولتی بوده ولی خصوصی شده را بازدولتیسازی (renationalized) کرده و خیال همه را راحت کنید؟
13- چرا هر کاری که میکنید، چه در گذشته، چه در آینده، انحصاریسازی است؟ چرا بازار شبکه دسترسی ثابت را رقابتی نمیکنید؟
خلاصه این که:
من رگههایی از طنز در بند (2) ماده 17 لایحه برنامه ششم میبینم، طنزی که به لایحه برنامه ششم محدود نمیشود، و دامن تصویبها و تفسیرهای مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی امنیت ملی درمورد مفهوم جعلی "شبکه مادر مخابراتی" را هم میگیرد؛ زیرا این کژراهی و کژتابی، از برنامه سوم توسعه و با جعل "شبکه مادر مخابراتی" شروع شد و هنوز گویا ادامه دارد.(منبع:عصرارتباط)