علی شمیرانی - همچون اتفاقی که برای تلگرام رخ داد، ظاهرا آخرین پلتفورم و پیامرسان پرمخاطب میان ایرانیها با داشتن 10ها میلیون مشترک نیز، قرار است فیلتر بمانند.
نکته نخست اینکه ظاهرا این رویه فارغ از مجلسها و دولتهایی که در سالهای گذشته مشغول بهکار بودهاند، در حال رخ دادن است. در دولتهای نهم و دهم، نمونههایی همچون توییتر، یوتیوب و فیسبوک، در دولتهای یازدهم و دوازدهم نمونههایی چون تلگرام، ویز و ویچت، و در دولت اخیر نیز ظاهرا واتساپ و اینستاگرام در نوبت فیلترینگ قرار دارند.
پرسش نخست این است که چرا در هر دوره ابتدا میلیونها کاربر به سمت یک نمونه مشابه خارجی هدایت میشوند، سپس بسیاری از نهادها، شخصیتها و دهها میلیون کاربر و کسبوکار بر بسترهای فیلترنشده جمع شوند و زمانیکه حسابی بخش اعظمی از کار، سرمایه، زندگی و تعاملات بر این بسترها شکل گرفته و جا میافتد، تصمیم به فیلترینگ و حذف آن گرفته میشود؟
به عبارت دیگر چرا این رویه یعنی «اجازه رشد حداکثری و سپس حذف کامل»، دایما در حال تکرار و ایجاد نارضایتی و هزینهسازی است؟ چرا یکبار برای همیشه این رویه (فارغ از خوبی یا بدی آن)، متوقف نمیشود؟
دوستی میگفت در شبکههای ایرانیمحور ماهوارهای که جنسهای بنجل میفروشند، در روزهای اخیر و در یکی از تبلیغات، دیده که تبلیغدهنده، راههای جدید ارتباطی خود را از طریق پیامرسانهای داخلی اعلام کرده است!
اما در کانالی دیگر شاهد تبلیغِ فروش فیلترشکن برای عبور از «اینترنت ملی» بوده است و در انتهای تبلیغ هم تاکید شده بود که تعداد واگذاریها محدود است! چرایی این دوگانگی، نیز قدیمی و جاافتاده است.
اگرچه فعلا قرعه به نام واتساپ و اینستاگرام افتاده است، اما اساسا پرونده دو مقوله دیگر یعنی سایر خدمات خارجی اعم از ایمیلها، جویشگرها و دیگر ابزارهای ارتباطی غیربومی یا به طور خلاصه «اینترنت» و مقوله دیگر یعنی VPNها و ابزارهای دور زدن فیلترینگ و دسترسی به خدمات مبتنی بر اینترنت همچنان باز است.
لذا سوال اینجاست که اگر قرار و امکانی بر بستن اینترنت و از کار انداختن تمامی VPNها است، آیا باز هم باید چند سالی صبر کرد و شاهد افزایش کاربران اینترنت و فروش و تبلیغات فیلترشکنها باشیم و سپس نیز نوبت به قطع آنهاست؟
و پرسش آخر هم اینکه اگر چنین برنامهای برای فاز بعدی در دستور کار است، چرا از هم اکنون و به صراحت اعلام نمیشود؟ (منبع: فناوران)