کدام شاخصها؟

علی شمیرانی - چند روز پیش دوستی انتقاد میکرد که این چه وضعی است و چرا شما فعالان عرصه رسانه هر روز درگیر یک حاشیه در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات هستید؟ آیا فکر نمیکنید برخی از این جنجالها، ریشههای سیاسی دارد، آیا از رسانهها انتظار نمیرود به جای این بازیها، پیگیر شاخصها و مسایل کلان و مهم در حوزه فاوا باشند؟
آیا رسانهها نمیدانند میزان خسارات ناشی از بر زمین ماندن مشکلات اصلی، هزاران برابر بزرگتر از این فسادهای خرد و حواشی بیارزش و شبانه روزی است؟ و خلاصه از این دست انتقادات.
اگرچه پاسخ به این تیپ گلایهها شرح مبسوطی را میطلبد که سالهاست به اشکال مختلف به آن پرداخته شده است، با این حال اما چند نکتهای به ذهن میرسد.
نخست: منظور از شاخصها چیست؟ مگر اصلا ما نقشه راهی در حوزه فاوا داریم که مثلا بفهمیم به کجا باید میرسیدیم که نرسیدیم. مگر غیر از این است که هر مدیری در لحظه انتصاب خود مشتی کلیات بیسر و ته ارایه میکند که رسیدن یا نرسیدن به آنها هیچ تفاوتی ایجاد نمیکند؟
دوم: نکند منظور از شاخصها، همان قوانین و مقرراتی است که در مجلس و دولت تصویب میشود اما اجرا نمیشود و حتی با یک کارشناس جزء هم برخورد نمیشود؟ یا شاید منظور مصوبات نهادی همچون شورای عالی فضای مجازی است که برخی بعد از 10 سال بلاتکلیفی، هنوز درگیر اختلاف نظر در برداشت مجریان و تصویبکنندگان است و در این مورد هم آب از آب تکان نمیخورد؟
سوم: شاید مقصود از شاخصها، همان مصوباتی است که عمدتا پشت درهای بسته به تصویب میرسند و سپس فریاد و فغان فعالان بخش خصوصی و مردم به هوا بلند میشود که این شدنی نیست، کسی جلو نمیآید و سرمایههای ایشان به خطر افتاده است و چرا قبل از تصویب نظرخواهی و مشورت کافی نشده است؟
چهارم: نکند منظور از شاخصها همان بداههگویی، وعدهها، آمارها و توییتهای سرکاری و شبانه روزی برخی مسوولان از انجام شد و میشودهاست، که هر چه میگردیم اثری از وجود خارجی آنها پیدا نمیکنیم؟
رسانهها باید کدام دسته از شاخصهای فوق را پیگیری کنند؟ اصلا مگر تنها رسانههای تضعیفشده و رو به موت باید مراقب نیافتادن در بازیها و پیگیر مسایل اصلی و کلان باشند. مگر دست و پا و دهان و قلم بقیه فعالان صنفی حوزه فاوا را بستهاند؟ مگر یک روزنامهنگار در بهترین حالت میتواند در چند جبهه مشغول پیگیری باشد. مگر مشکلات یکی دو تا هستند؟ اصلا مگر در نتیجه وضع موجود، چند روزنامهنگار و رسانه واقعی باقی مانده است؟
مخلص کلام اینکه، اگر نوشتن از کاستیها و فشار به مدیران ناکارآمد، موثر است، (که البته بیتاثیر نیست)، همه فعالان صنفی باید به جای پستوها، شجاعت به میدان آمدن داشته باشند و کمک کنند، نه فقط معدود رسانهها و روزنامهنگارانی که یا به فکر تغییر شغل و رفتن هستند و یا همچون 60 میلیون ایرانی دیگر، درگیر معیشت و تقلا برای ماندن. (منبع:فناوران)
- ۹۸/۰۸/۲۵