12 چالش پیش روی شورای عالی فضای مجازی
نشست تخصصی بررسی آسیبهای عدم سیاستگذاری در فضای مجازی با حضور علی گرانمایهپور، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی در دانشکده رسانه فارس برگزار شد.
در این نشست علی گرانمایهپور با بیان اینکه، ما در مطالعات فضای مجازی نظریهای داریم به عنوان توهم دانایی، گفت: ایرانیهای دهه 60 از لحاظ رسانه شناسی فقط 3 رسانه در دسترس داشتند؛ تلویزیون، رادیو و روزنامه ذائقه رسانهای ایرانیان را شکل میداد و یکی از خالصترین ذائقهها را ما در این دهه داشتیم چون با هیچ رسانه دیگری مخلوط نشده بود. البته در آن دوران هم اگر به رسانه شناسی جامعه ایرانی مراجعه کنیم، شبکه رادیویی بی بی سی و صدای امریکا و صدای اسراییل هم بود.
وی افزود: از سال 1374 با موج جدیدی از رسانههایی مواجه شدیم که مقداری از ذائقه ایرانیان را تغییر داد و آن ابزاری بود به نام ماهواره؛ تمام اوقات فراغتی را که تلویزیون نمیتوانست پُر کند، شبکههای ماهووارهای پر کردند. صداو سیما نیز در آن دوره از استراتژی توسعه رسانهای استفاده میکرد و شبکه 3 و سپس شبکه خبر را ایجاد کرد.
گرانمایهپور ادامه داد: در این دهه اتفاق دیگری هم افتاد و آن ظهور تلویزیونهای بزرگ و ظهور سینمای خانگی و ورود انواع سیدیهای فیلم به منازل بود. شما وقتی تلویزیون 50 اینچ داشته باشید دیگر نیازی به حس حضور در سینما را ندارید.
این پژوهشگر عرصه رسانه با بیان اینکه در دهه 70 تا 80 چون ما سرگرم طراحی استراتژیهای سلبی در خصوص ورود ماهواره بودیم، ورود فضای مجازی در دهه 80 ما را غافلگیر کرد، گفت: در این دوره اینترنت کمسرعت داشتیم و بعد دیدیم که اینترنت خدمات مختلف میدهد و مردم رفتند و در گوگل حساب کاربری ایجاد کردند. سپس چت کردن هم به آن اضافه شد و بعد از آن اینترنت پر سرعت بدون سیم بوجود آمد.
وی افزود: در دهه 80 گوشی تلفن همراه ایرانیها قابلیت پیامک پیدا کرد و بلافاصله قابلیت وصل به اینترنت وای فای هم آمد. تکنولوژیها باعث شد که در ابتدا مردم دچار سردرگمی بشوند. زمانی که گوشیها دوربیندار شد، فیلم های متعددی وارد همان شبکههای اجتماعی که اولین بار تحت عنوان فیس بوک بود، میشد. در دهه 80 یا 90 وب 1 تبدیل به وب 2 شد یعنی وبی که هم صدا و هم تصویر را منتقل میکرد.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه این قابلیتها در کمتر از 10 سال وارد جامعه ایرانی شد، تصریح کرد: ما در این مدت غافل از سیاستگذاری و نحوه اجرا بودیم. البته در برخی از این برنامهها سیاستگذاری داشتیم اما نحوه اجرا مشخص نبود.
گرانمایهپور ادامه داد: در کشورهایی مثل سوئد و فنلاند و امریکا و انگلیس وقتی میخواهید اینترنت خریداری کنید، شرکتهای عرضه کننده میپرسند که چند فرزند در چه گروه سنی دارید؟ با توجه به این مشخصات به شما اینترنت میدهند و از شما میپرسند که چه دسترسیهایی را برای شما محدود کنند.
وی افزود: اگر شما در فرم درخواست خدمات اینترنت خود صحیح اظهار نکنید، دچار جرم شدهاید و اگر جرمی در فضای رسانه اتفاق بیافتد شما تحت پیگرد قرار میگیرید.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی گفت: در مدارس آمریکا و انگلیس هر چیزی که دانشآموزان در اینترنت جستجو کنند، مدیر مدرسه از آن مطلع میشود و مدیر میتواند والدین را بخواهد و اعلام کند که فرزند شما در یک ماه اخیر از این واژه زیاد استفاده کرده است.
گرانمایهپور با بیان اینکه هرچه اینترنت و تکنولوژی گسترش مییابد، سیاستها و برنامهریزی هم در کنار آن رشد میکند، اظهار داشت: به عنوان مثال اوباما سال 2012 قانون مقابله به مثل فضای مجازی را امضا کرد. زیرا چند کشور حمله سایبری به آمریکا داشتند و این قانون هم بلافاصله در سنا تصویب شد.
وی تصریح کرد: در کشور ما تکنولوژی توسعه یافت اما کسانی که از شرکتها اینترنت خریداری میکنند اظهارنامهای تکمیل نمیکنند که چند فرزند و با چه سنی دارند.
این پژوهشگر علوم ارتباطات افزود: در سوئد، نروژ و حتی آمریکا فیلترینگ هوشمند از سامانههای ارایه دهنده شروع نمیشود. شما اگر از اینترنت کتابخانه ملی امریکا استفاده کنید با اینترنتی که در مدارس وجود دارد، متفاوت است.
گرانمایهپور ادامه داد: در کافینتهای کشورهای اروپایی قابلیت اینترنت خیلی متفاوت است با اینترنتی که در دانشگاه استفاده میشود. ما هنوز در حوزه سیاستگذاری به این نظر نرسیدیم که در حوزه آسیبهای اجتماعی، اینترنت مدرسه و دانشگاه و غیره متفاوت باشد.
وی افزود: به عنوان مثال هوشمندسازی مدارس خیلی خوب است اما مربوط به دهه 90 و 2000 اروپاست. میخواهیم وایت بردهای دیجیتال داشته باشیم و دانشآموزان هوشمند شوند. اما نکته حائز اهمیت این است که آیا وزارت آموزش و پرورش در بُعد انفورماتیک سامانه نظارتی دارد که مدیر مدرسه هر روز کنترل کند که دانش آموز چه میکند؟ امروز با شیوههای خیلی ساده میتوان سابقه فعالیت در فضای مجازی در ایران را پاک کرد.
گرانمایهپور در ادامه بررسی دهههای گذشته ایران از لحاظ مواجهه با رسانه گفت: اما در دهه 90 چالش ما با شبکههای اجتماعی فیسبوک و توییتر شروع شد. البته این چالش را در دهه 80 و خصوصا با اتفاقات سال 88 دیدیم. ظهور شبکههای اجتماعی یکبار دیگر جامعه ایرانی را از نظر فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و رسانهای به چالش کشید.
وی ادامه داد: ما هیچ نوع سیاستگذاری برای شبکههای اجتماعی نداریم. شبکههای اجتماعی و شبکههای پیامرسانی که در آینده میآیند بسیار متفاوتتر هستند از فضای مجازی که ترکیبی از سخت افزار و نرم افزار است.
این پژوهشگر حوزه روزنامهنگاری تصریح کرد: ضمن احترام به تمام سیاستگذاران کشورمان در فضای مجازی، ما در20 سال اخیر به جای سیاستگذاری و تدبیر در این حوزه فقط وحشت از اینترنت ایجاد کردهایم. با وحشت سازی نمیشود سیاستگذاری کرد؛ وحشت سازی با افکار عمومی تطابق ندارد.
گرانمایهپور با اشاره به ورود شبکههای اجتماعی به فضای مجازی کشور گفت: یکی از اتفاقاتی که با ظهور شبکههای اجتماعی در کشور ما رخ داد، بروز شهروند خبرنگار بود. اینکه شما در انواع شبکههای اجتماعی، نمونه شهروند خبرنگاری را میبینید و این یعنی زمینه ایجاد اختلال در مدیریت رسانهای کشور.
وی افزود: چالش دوم ظهور پیامرسانهایی است که با توجه الگوریتمشان، کنترل کردن آنها سخت است. یکی از این پیامرسانها «سیگنال» نام دارد که داعش مدتها از آن استفاده میکرد. پیامرسانهایی در حال طراحی است که «اُپن سورس» است و الگوریتم آنها هر روز تغییر میکند و کنترل آنها بسیار سخت است.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی ادامه داد: ما در ابتدا از روش ایجاد ترس از فضای مجازی استفاده کردیم و سپس در بدون قاعدهای صحیح فیلترینگ هوشمند و شبکه ملی اطلاعات را ایجاد کردیم. نتیجه این روش این شد که ذهن مردم با توجه به هراسی که شکل گرفته است نسبت به تولید ملی در عرصه فضای مجازی تیره شده است. ما باید به جای بکاربردن کلمه فیلترینگ از کلمه کنترل و نظارت استفاده میکردیم که بار معنایی مثبتتری دارد و مردم بهتر با آن ارتباط برقرار میکردند.
گرانمایهپور با بیان اینکه در حال حاضر کاربران ایرانی در هر شبکه اجتماعی که پیام رد و بدل میکنند در 13 سرور جهانی ذخیره میشود، گفت: اما اگر شبکه ملی اطلاعات را راهاندازی کنیم تنها در 3 سرور این اتفاق میافتد و مسئله این است که چطور میتوانیم اعتماد مردم را جلب کنیم که این شبکه بومی است و مردم این باورپذیری را داشته باشند که از تکنولوژیهای خودمان استفاده کنند.
سیاستگذاری در فضای مجازی باید بهروز باشد
این استاد دانشگاه با تأکید بر اینکه ظهور فضای مجازی بلافصل با سیاستگذاری هیچ تناقضی ندارد، تصریح کرد: اما سیاستگذاری باید چند ویژگی داشته باشد. یکی به روز بودن است. دوم اینکه بر اساس پژوهشهای علمی باشد. چرا ما در بحث سیاستگذاری تحقیق نمیکنیم؟ به عنوان مثال تلفن همراهی در حال ورود به بازار است که فیس بوک و توییتر بر آن نصب است و قابل فیلتر نیست.
وی افزود: همزمان با ورود شبکههای اجتماعی، ابزارهای هوشمند که به هوش مصنوعی مجهزند وارد میشوند و میتوانند از زندگی ما جاسوسی کنند. من سوالی که از اعضای شورای عالی فضای مجازی دارم این است که برای ورود یا عدم ورود خودروهای هوشمند که مجهز به هوش مصنوعی هستند و ابزارهای ارتباطی مجهز به هوش مصنوعی چه کار میکنند؟
گرانمایهپور ادامه داد: سومین مورد ایجاد زمینه پذیرش برای مردم است یعنی اگر سیاستگذاری خوبی از طریق تحقیقی جامع صورت گرفت چطور باید این سیاستها را جاری کنیم.
به اعتقاد این پژوهشگر علوم ارتباطات ما باید یک نهاد سیاستگذار مشخص داشته باشیم و بقیه نهادهایی که در فضای مجازی در حال فعالیت هستند به آن خوراک بدهند تا یک وحدت رویه در سیاستگذاری داشته باشیم.
وی تصریح کرد: اولین توصیهای که دارم این است که مسئولان نظام به فکر باشند که یک نوع وزارت فضای مجازی یا زیر مجموعهای از وزارت ارتباطات باشد که در واقع متولی باشد.
گرانمایهپور در ادامه گفت: استارتآپهایی در کشور ما در حال ظهور هستند، این استارتآپها در حال ورود به محدوده برخورد با حوزه سنتی اقتصاد میشوند. ما چه قانونی داریم که این مشکل را حل کند؟
وی با بیان اینکه ما در کشورمان قانون ضد تراست نداریم، تأکید کرد: اگر استارتآپهای ما بازار یک تجارت را در دست بگیرند ما چه قانونی داریم که اینها را کنترل کنیم. در حال حاضر استارتآپهایی داریم که میلیون ها دلار ارزش دارد و ما نمیتوانیم به سادگی از کنار آنها عبور کنیم.
این استاد دانشگاه افزود: در اکثر کشورهای جهان کنترل و نظارت در فضای مجازی خیلی بیشتر از ایران است و تمام حرکات مردم کنترل میشود. در حوادث اخیر آلمان، آلمانیها پیامهای تلفن همراه تمام مهاجرین را کنترل میکنند و این نشاندهنده کنترل بسیار زیاد و قوی است.
سیاستهای سلبی یا ایجابی در فضای مجازی
گرانمایهپور با بیان اینکه در مواجهه با فضای مجازی میتوان از 2 سیاست سلبی و ایجابی بهره برد گفت: سیاست سلبی که اکثر کشورها از آن استفاده میکنند، ایجاد محدودیت در استفاده از اینترنت است مثل فیلتر کردن یا همان استفاده مستقیم از سامانههای نظارتی و کنترلی. به عنوان مثال چین در سال 2000 برای اولین بار سیستم فیلترینگ هوشمند را ایجاد کرد و با مقاومت مردم روبرو شد.
وی افزود: یکی دیگر از روشها در سیاست سلبی برنامهریزی بازدارنده در حوزه قانون است، یعنی ممنوعیت ورود به سایتی خاص یا ممنوعیت نصب بازی و یا نرمافزاری خاص روی تلفن همراه و...
این پژوهشگر فضای مجازی ادامه داد: اما در سیاستهای ایجابی میتوان به تشویق برای استفاده از سامانههای نظارتی و کنترلی خُرد اشاره کرد، یعنی به شرکتهای ارائه دهنده اینترنت ابلاغ شود که اگر به خانوادهها اینترنت میدهید اگر فرزند دختر یا پسر داشت فلا سطح را محدود کنید. اگر پدر خانواده کارمند بود فلان محدودیت را ایجاد کنید. این سیاست های خردی است که معمولا با مقاومت مردم روبرو نمیشود.
وی افزود: یعنی براساس شناسنامه پدر خانواده باید بگویید که فقط از این الگوی اینترنت می تواند استفاده کند. به شخصی اینترنت دانش آموزی و به استاد، اینترنت علمی و دانشگاهی بدهند. به این شرکت ها باید خدمات هوشمند کنترل بدهیم.
گرانمایهپور گفت: دومین کاری که باید بشود، ایمن سازی فضای دیجیتال و اینترنت است. به عنوان مثال برنامهای تهیه بشود برای مدارس که اگر بچهها از اینترنت استفاده میکنند، دچار آسیب نشوند.
وی افزود: سومین کاری که باید صورت بگیرد آگاهسازی هوشمند است؛ آگاهسازی هوشمندانه یعنی اینکه در مقاطع مختلف تحصیلی آگاهسازی شود تا در دانشگاه معنی حفاظت از اطلاعات شخصی را بداند. رسانه ملی سالها راجع به اینترنت صحبت نمیکرد. ما اکنون خدمات روزانه مردم را دیجیتالی کردهایم اما آموزش در کنارش نبوده است. اگر آموزش نباشد برای نسلهای متمادی دچار چالش میشویم. ما به موازات افزایش سطح خدمات اینترنتی آگاهی را نیز افزایش دهیم. برای آشنایی مردم با فضای دیجیتال باید تولید محتوای دیجیتال ما افزایش یابد.
گرانمایهپور گفت: یکی از سیاست های ایجابی این است که برای نسلهای آینده باید آموزش از مقطع ابتدایی باشد. ما باید ابتدا آموزش اشنایی با فضای مجازی میدادیم و بعد کتاب سواد رسانهای را وارد دروس پایه دهم میکردیم.
این استاد دانشگاه ادامه داد: یکی از جدیدترین سیاست های ایجابی برای کنترل بر فضای مجازی، مشارکت و توافق با شرکتهای خدمات دهنده است. چرا با گوگل قرارداد نداریم که محتوای بومی و ایرانی تولید کند؟ چرا یاهو سرورهای پستهای ایرانیاش را داخل ایران نیاورد؟ چرا یاهو و توییتر ایرانی نداشته باشیم؟ ما نیاز به دیپلماسی هوشمند داریم یعنی با این شرکتها تعامل سازنده داشته باشیم. یعنی از فضای مجازی ما استفاده کنند ولی دادههایی که میخواهیم را به ما بدهند.
وی افزود: به عنوان مثال چین در 5 سال گذشته یاهو و گوگل را فیلتر کرد و بعد با اینها مذاکره کرد که میتوانید از بازار فضای مجازی ما استفاده کنید اما برخی سایت ها را باید مسدود کنید. به این ترتیب گوگل و یاهو در چین فعالیت میکنند اما کاربرانش بر اساس الگوریتم گوگل به همه چیز دسترسی ندارند.
ما هم به تلگرام گفتهایم که باید سرورهایش را به ایران بیاورد. رئیس جمهور روسیه هم چندی پیش توییتر را مسدود کرد تا اطلاعات کاربران روسیه را بگیرد. این مذاکره و مشارکت است.
گرانمایهپور در بخش دیگری از سخنانش گفت: از نظر من شورای عالی فضای مجازی چند نقطه ضعف دارد که آنها را در ادامه ذکر میکنم
- ساختار و مدیرانش عمدتا دولتی هستند و عمدتا از بخش خصوصی فارغ هستند. باید از اساتید مطرح و خبرگان فضای مجازی استفاده کنند.
- تصمیمات این شورا بر اساس نگرشی سلبی و دولتی است نه بر اساس یافتههای تحقیقی و علمی. اگر هم اینگونه نیست اطلاعرسانی در این خصوص صورت نگرفته است و مانیفستی برای این امر ارائه نشده است.
- خروجیهای تصمیمگیری در شورا قابلیت آیندهنگری و آینده پژوهی ندارد و عمدتا متکی به حوادث روز هستند و اگر اتفاقی افتاد شورا تصمیم به حل بحران را میگیرد. همین موضوع ثبت کانالهای تلگرامی بعد از رخ دادن یک سری تخلف در این فضا، مطرح شد.
-تصمیمات شورا باید با نگاهی به شرایط اجتماعی و متکی به پژوهشها باشد نه فشارهای سیاسی و اجتماعی.
-شورای به جای حرکت به سمت سیاستهای ایجابی به سمت سیاستهای سلبی میرود.
-عدم حصول به نتیجه در تدوین راهبردهای بلند مدت نظام در فضای مجازی
- نگاه سیاسی و امنیتی به فضای مجازی؛ فضای مجازی امروز هم فرصت هست و هم تهدید، امروز 85 درصد از اینترنت تجارت و درآمد است، سهم ما از این تجارت چقدر است؟ شورای عالی فضای مجازی برای توسعه استارتآپها چه برنامهای دارد؟ باید نگاه بدبینانه را تغییر داد و نگاه همهجانبهای به فضای مجازی داشت.
- شفافسازی سیاستهای کلی نظام در حوزه چگونگی فعال سازی شبکه ملی اطلاعات؛ هنوز حیطه فعالیت شبکه ملی اطلاعات مشخص نیست!
چالشهای دوازدهگانه فضای مجازی
این استاد علوم ارتباطات در ادامه گفت: شورای عالی فضای مجازی در سالهای آینده با چندین چالش روبروست که در ادامه از نظرتان میگذرد.
1- بهروز رسانی قوانین فضای مجازی
2- تفکیک قوانین فضای مجازی از فضای حقیقی
3- تعیین تکلیف ورود تجهیزات و ابزارهای ارتباطی ساده و پیشرفته مجهز به هوش مصنوعی. در سه الی چهار سال آینده یکی از چالشهای مهم ما بعد از گوشی تلفنهای هوشمند، ابزارهای مجهز به هوش مصنوعی است که اطلاعات محیط را ثبت و به محلی خاص ارسال میکند.
4- تدوین قوانین و ضوابط مربوط به چگونگی استفاده، بکارگیری و ورود ابزار و اشیاء اداری، خانگی و صنعتی مجهز به اینترنت اشیاء.
5- تدوین ضوابط مربوط به هوش مصنوعی در شبکهها و ابزارهای ارتباطی
6- تعیین تکلیف چگونگی و شرایط استفاده از شبکه ملی اطلاعات
7- اتخاذ استراتژی برای چگونگی استفاده از شبکههای بومی پیامرسان. چرا شبکههای بومی پیامرسان مورد اقبال عمومی قرار نمیگیرد؟
8- طراحی و برنامهریزی برای اتخاذ استراتژیهای نوین با رویکردهای ایجابی برای نظارت و کنترل بر فضای مجازی؛ تا سال 2020 وب 4 در راه است که ماهیت اینترنت تغییر خواهد کرد، برای ورود به این دوره جدید چه تدابیری اندیشیده شده است. دهههای آینده روزهای اینترنت آزاد است آن هم با شعار آزادی بیان با این موضوع چگونه مواجه خواهیم شد. سیمکارتهای ماهوارهای و بالنهای توزیع اینترنت رایگان از جمله ابزارهای این امور است.
9- ارائه طرحها یا پیشنهادات به مجلس در غالب تعیین تکلیف چگونگی مقابله با حملات سایبری به کشور
10- ظهور متولیان فراوان در حوزه کنترل، نظارت و تولید محتوا در فضای مجازی.
11- نحوه رفتار و مدیریت استارتآپهای موفق ایرانی در حوزه خدمات، فروش، تجارت، کسب و کار و مسکن. استارتآپهایی در ایران فعالیت دارند که مشاغل سنتی ما را به سمت رکود سوق میدهند.
12- استراتژی بلند مدت شورای عالی فضای مجازی برای ایمنسازی فضای مجازی چیست؟ آیا باید آنتیویروس بومی طراحی کرد؟ آیا باید شبکه ملی اطلاعات را راهاندازی کرد؟
گرانمایهپور در ادامه گفت: اگر شورای عالی فضای مجازی برای این نقاط ضعف و چالشها راه حلهایی داشت و فرصت ایجاد کرد، این همان مزایای و نقاط قوت این شورا محسوب میشود.
به گزارش فارس وی افزود: با این ترکیبی که در شورای عالی فضای مجازی وجود دارد نمیتواند برای بسیاری از چالشها راه حل داشته باشد. یا باید نهادهایی تشکیل شوند که به این شورا مشورت دهند یا ترکیب شورا عوض شود. یا این شورا تبدیل به وزارت و سازمان شود.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی ادامه داد: ایران تاکنون در بحث فضای مجازی یک استرتژی تدافعی – تهاجمی داشته است. اما این روش زیاد دوام ندارد و باید زیر ساختها و بستر سازی ایمنسازی را قوی کنیم.
پیشنهاداتی برای مدیریت این چالشها
گرانمایهپور در بخش پایانی این نشست تصریح کرد: اکثر کشورها زمانی در فضای مجازی موفق شدند که به 3 اصل رسیدند. نظارت و کنترل 3 پیش شرط دارد. اینکه تولید محتوا و مدیریت محتوا و توزیع محتوا بومی باشد.ما به تولید و توزیع محتوا در اینترنت کمک میکنیم اما مدیریت که مهم است در دست ما نیست.
وی افزود: گوگل میتواند به ما بگوید که ایرانیها چه واژهای را جستجو میکنند. اگر تولید، مدیریت و توزیع محتوا در دست ما نباشد، رصد رفتار ایرانیها هم در دسترس ما نیست. ما باید راهبردمان را مشخص کنیم. اگر شبکه ملی اطلاعات راه اندازی شود میتوانیم بعد از سالها بگوییم که تولید، مدیریت و توزیع محتوا در دستان خود ماست.
پیشنهاد من این است که شبکه ملی اطلاعات راهبردش را نسبت به تولید، مدیریت و توزیع محتوا مشخص کند و به عنوان مثال برای ایرانیها بر اساس کد ملیشان، پست الکترونیک بدهند.
باید برای پدرهای دهه40 و50 و60 برنامه آموزش فضای مجازی داشته باشیم و آموزشها را به خانواده ببریم.
باید از استارتآپهای داخلی برای بومی کردن خدمات استفاده کنیم و با کمک آنها فضای مجازی را کنترل کنیم.
باید از سایر کشورها الگو برداری کنیم. بسیاری از کشورها سعی کردند از استراتژی ایجابی استفاده کنند. ما برای کنترل نیاز به قانون فضای مجازی داریم.
این استاد دانشگاه در پایان گفت: یکی از دلایلی که استفاده از فضای مجازی توسط نوجوانان زیاد است، ارزان بودن ورود به این فضاست در مقایسه با دیگر تفریحات که بسیار گران هستند. ضمن اینکه اوقات فراغت در فضای واقعی باید باشد تا ایرانیها از فضای مجازی برای اوقات فراغت استفاده نکنند.