نوجوانان و بازیهایی با طعم باروت دیجیتالی
بازیهای دیجیتالی خیلی وقتها فقط بازی نیستند؛ مخصوصاً آنهایی که فضایشان پر از دود، تیراندازی و درگیری است. واردشان که میشوی، همهچیز رنگ نبرد میگیرد. باید بکشی تا زنده بمانی.
مهر - «بزنش! عقب نکش، بزن بترکه!» «چند نفر دیگر را باید از بین ببرم تا به مرحلهی بعد برسم؟» اگر در خانه کودک یا نوجوانی اهل بازیهای رایانهای دارید، احتمالاً شنیدن چنین جملاتی برایتان غریبه نیست. در سالهای اخیر، صدای گلوله، انفجار و فریادهای مجازی از پشت در اتاق کودکان، به یکی از صداهای آشنا در بسیاری از خانهها تبدیل شده است.
نگاهی گذرا به فهرست بازیهای نصبشده روی تلفن همراه یا رایانهی آنها، بهخوبی نشان میدهد که بازیهای فکری، ورزشی یا آموزشی، جای خود را تا حد زیادی به بازیهای اکشن و جنگی دادهاند؛ بازیهایی مانند «Call of Duty»، «PUBG» یا «Free Fire» که قاعدهی اصلیشان ساده است: بکش تا زنده بمانی. در این میان، سوالی جدی ذهن والدین، روانشناسان و کارشناسان تربیتی را به خود مشغول کرده این است که آیا خشونت این بازیها تنها در همان دنیای مجازی باقی میماند یا میتواند در رفتار و ذهنیت کودکان نیز ریشه دار شود؟
نگاهی به دنیای مجازی با طعم باروت
بازیهای رایانهای خیلی وقتها فقط بازی نیستند؛ مخصوصاً آنهایی که فضایشان پر از دود، باروت، تیراندازی و درگیری است. واردشان که میشوی، همهچیز رنگ نبرد میگیرد. باید بکشی تا مرحله بعد را ببینی. پاداش بازی هم درست همینجاست که هر چه خشونت بیشتری به خرج بدهی، امتیاز بالاتری به تو میدهند. همین قانون ساده، کمکم ذهن بازیکن را به دنیایی عادت میدهد که در آن خشونت نهتنها ممنوع نیست، بلکه تشویق هم میشود.
موضوع تأثیر بازیهای خشن بر ذهن و رفتار کودکان، چیزی نیست که تازه دیروز سر زبانها افتاده باشد. چند سالیست که این بحث تبدیل به یکی از دغدغههای جدی خانوادهها، روانشناسان و حتی کاربران فضای مجازی شده. کافیست کمی در شبکههای اجتماعی بچرخید تا با سیلی از پستها، ویدئوها و نظراتی روبهرو شوید که درباره خطرات احتمالی این بازیها هشدار میدهند. از جمعهای خانوادگی گرفته تا محتوای آموزشی در اینستاگرام و یوتیوب، همه میگویند که «مراقب باشید که فرزندتان در چه دنیایی وقت میگذراند.»
مراقب ذهن اسفنجی کودکان باشید!
خیلی وقتها وقتی میگوئیم «بازی خشن»، ذهنمان سریع میرود سمت تیر و تفنگ و خونریزی. اما واقعیت این است که خشونت، فقط به «کشتن» محدود نمیشود. خشونت یعنی هر نوع رفتاری که در آن، یک نفر خواستهاش را با زور چه فیزیکی، چه کلامی به دیگری تحمیل کند. در بازیهای رایانهای، این زور میتواند شکلهای متنوعی داشته باشد: از زخمی کردن شخصیتها تا تحقیر، آزار روانی یا حتی بازسازی صحنههایی از تعرض. همهی اینها، اگرچه در یک فضای دیجیتال اتفاق میافتند، اما ذهن کودک یا نوجوانی که ساعتها درگیرشان است، فرق زیادی بین واقعیت و مجاز قائل نیست.
یکی از حساسترین گروههای سنی که بیشترین تأثیر را از بازیهای رایانهای خشن میگیرند، کودکان ۷ تا ۱۲ ساله هستند. این بازهی سنی، دقیقاً همان دورهایست که کودک در حال شناختن دنیا، ساختن چارچوبهای ذهنی و شکل دادن به شخصیت خود است. در این مرحله، ذهن کودک مثل اسفنج عمل میکند؛ هر چیزی را با سرعت بالا جذب میکند، بی آنکه لزوماً قدرت تحلیل یا فیلترکردنش را داشته باشد. کودکان در این سن، بیش از آنکه رفتارهایشان را از منطق یا آموزش بگیرند، از «تقلید» تغذیه میکنند.
در همین زمینه، تحقیقات زیادی انجام شده. یکی از آنها، مطالعهای از دانشگاه ایندیاناست که نشان میدهد بازیهای خشونتآمیز میتوانند فعالیت بخشهایی از مغز را که با خشم و پرخاشگری ارتباط دارند، برای مدتی افزایش دهند. این به آن معنا نیست که کودک قطعاً به فردی پرخاشگر تبدیل میشود، اما یک علامت هشدار است. مطالعهای در «Journal of Adolescence» میگوید کودکانی که بهطور مداوم در معرض بازیهای ویدئویی خشن قرار دارند، همدلی کمتری نسبت به دیگران نشان میدهند.
بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی بندورا، کودک از طریق مشاهده و تکرار، رفتارهایی را که در بازیها میبیند تقلید میکند؛ حتی اگر در فضای واقعی باشد. پژوهشی در «Pediatrics» هشدار میدهد که قرار گرفتن طولانیمدت در معرض بازیهای خشن میتواند به ضعف در تنظیم هیجان و واکنشهای رفتاری منجر شود. همچنین در یک تحقیق بلندمدت، مشخص شد کودکانی که بهطور مکرر بازیهای خشن انجام میدهند، نسبت به خشونت واقعی حساسیت کمتری از خود نشان میدهند؛ پدیدهای که آن را «کاهش حساسیت اخلاقی» مینامند.
خشونت، جسم را هم نشانه میگیرد
تأثیر بازیهای رایانهای محدود به روان و احساسات کودک نمیشود. این سرگرمیهای دیجیتالی، بهویژه بازیهای اکشن و رقابتی، آثار جسمانی قابل توجهی نیز دارند که نباید از آنها غافل شد. کودکانی که ساعتهای طولانی را درگیر این بازیها میشوند، ممکن است با مشکلات فیزیکی متعددی مواجه شوند. سوزش و درد در انگشتان، مچ، کتف، گردن یا ستون فقرات، یکی از رایجترین پیامدهاست؛ نتیجهی نشستن طولانی، بیتحرکی و انجام حرکات تکراری.
اما ماجرا فقط به اینجا ختم نمیشود. بسیاری از پزشکان به آثار جدیتری اشاره میکنند: اختلالات خواب، اضطراب، ترسهای بیدلیل، افزایش ضربان قلب و برانگیختگی فیزیولوژیکی، چاقی ناشی از کمتحرکی، تغییر در متابولیسم بدن و حتی بروز حملات صرع در اثر تصاویر سریع و محرکهای نوریِ شدید در برخی بازیها. اینها همه نشان میدهند که اثرگذاری بازیهای رایانهای، لایهای و پیچیده است؛ از ذهن و احساس گرفته تا جسم و خواب.
بازیها خوبیهای خودش هم دارد!
برای کمک به این وضعیت کودکان نقش والدین بسیار پررنگ میشود. صرفاً ممنوع کردن بازیها معمولاً راهحل مؤثری نیست. نوجوان و کودکان امروز، بهدنبال ممنوعیت، راهی برای دور زدن آن پیدا میکند. راهکار مؤثرتر، ایجاد گفتگو و فضای اعتماد میان والد و فرزند است. والدین میتوانند همراه با فرزندانشان بازی کنند، بازیها را بشناسند، محتوا را بررسی کنند و با زبانی محترمانه، درباره ارزشها، خشونت و واقعیتهای پشت این بازیها حرف بزنند. همچنین، اعمال محدودیت زمانی، استفاده از بازیهای مناسب سن و جایگزینی تدریجی با بازیهای سالمتر، میتواند گامی مؤثر در این مسیر باشد.
در کنار نگرانیها، نباید فراموش کرد که بازیهای رایانهای تنها به بخش خشونتآمیزشان محدود نمیشوند. بسیاری از آنها مهارتهایی چون تصمیمگیری سریع، هماهنگی چشم و دست، استراتژیپردازی و حتی زبانآموزی را تقویت میکنند. نکته کلیدی، انتخاب درست و استفاده هوشمندانه از این ابزار است.
تنها راه نجات؛ آموزش
بازیهای رایانهای بهعنوان بخشی از زندگی دیجیتال کودکان و نوجوانان، قابل حذف نیستند؛ اما میتوان آنها را مدیریت کرد. والدین و نوجوانان، هر دو نیاز به آگاهی دارند؛ آگاهی از آنچه بازیها منتقل میکنند و تأثیری که ممکن است بر ذهن و رفتارشان بگذارند. میان خشونت لذتبخش در بازی و خشونت واقعی در جامعه، فاصلهای هست؛ اما این فاصله، با بیتوجهی میتواند کوتاه شود.
در دنیایی که مرز بین سرگرمی و تأثیرگذاری هر روز باریکتر میشود، «سواد رسانهای» مهمترین ابزاریست که میتوان به آن تکیه کرد. یاد گرفتن اینکه چطور محتوای رسانهای را تحلیل کنیم، چطور تأثیرات آن را بشناسیم و چگونه نسبت به پیامهای پنهان آن آگاه باشیم، بهترین راه برای مقابله با خشونت رسانهای و تحدید آثار مخرب آن است. هر چه فناوری پیچیدهتر میشود، نیاز ما به آموزش و درک عمیقتر هم بیشتر میشود. ناآگاهی در این زمینه، چیزی جز تشدید آسیبها و عقبماندگی در برابر موجهای رسانهای به همراه ندارد.
از سوی دیگر، نقش نهادهای آموزشی و سیاستگذار نیز حیاتیست. بهتر است وزارت آموزش و پرورش، مباحثی مانند روشهای کاهش آسیبهای ناشی از بازیهای رایانهای، مهارتهای سواد رسانهای، و نحوهی مواجهه آگاهانه با محتوای دیجیتال را وارد متون درسی کند. همچنین درجهبندی سنی بازیها باید دقیقتر و الزامآورتر شود، و آموزشهای ویژهای برای خانوادهها، معلمان و مربیان طراحی گردد؛ کسانی که مستقیماً با نسل درگیر بازیهای رایانهای در تماس هستند.