امیرسیاح، رئیس مرکز ملی بهبود محیط کسبوکار با اشاره به مأموریت این مرکز و وضعیت پیشرفت آن میگوید: ماموریت ما این است که زمینه تولد آسان و رشد سریع واحدهای تولیدی را آماده کنیم و به جز مجوزهای دستگاهای، در حوزه های مجوز مشاغل خانگی و صنفی، کار تسهیل مجوزها انجام شده است.
به گزارش همشهری آنلاین، «تولد آسان، رشد سریع»؛ این محور و هدف مقررات زدایی از محیط کسبوکار است که با تسهیل صدور مجوزها آغاز شده و قرار است بهتدریج با توسعه محیط مطلوب برای فعالان اقتصادی، ساختار ضد تولید در اقتصاد ایران را اصلاح کند و زمینهساز رشد اقتصادی باشد. البته که مسیر تبدیل شدن این شعار ۴ کلمهای به اقدامی که نتایج ملموس و کارآمد داشته باشد، مسیر سنگلاخی است که در دو سال گذشته فقط بخش کوچکی از ابتدای آن طی شده و تا اینجای کار شروع کسبوکار در حوزه مشاغل خانگی و صنفی را آسان کرده است.
سید امیرسیاح، رئیس مرکز بهبود محیط کسبوکار که مأموریت تحقق «تولد آسان، رشد سریع» را در حوزه کسبوکار بر عهده گرفته، در گفتوگو با همشهری از آخرین تحولات این حوزه میگوید. از ۳۳ هزار شرطی که پیش پای متقاضیان مجوز کسبوکار وجود دارد و به کارآفرین کشی کمک میکند تا دستگاههایی که حتی تسهیل گری قانون را نیز تاب نمیآورند و چوب لای چرخ میگذارند. نوشتههای روی چهار وایت برد بزرگ و پروندههای روی میز، مشخصه اصلی دفتر رئیس مرکز بهبود محیط کسبوکار است و نمایشگر بزرگی که صفحه اول درگاه ملی مجوزها را نشان میدهد و باب گفتوگو از همینجا باز میشود.
درگاه ملی مجوزها به کجا رسید؟ مجوزها ملی شد یا هنوز ملوکالطوایفی صادر میشود؟
کارها مرحلهبهمرحله در حال انجام است. ما سه نوع مجوز داریم با سه مرحله. مرحله اول، این است که شرایط صدور مجوز اعم از زمان، هزینه، مدارک و ... شفاف شود. در مرحله دوم باید مجوز از ثبت درخواست تا صدور، کاملاً الکترونیکی و غیرحضوری شود و در مرحله سوم هم باید شرایط اضافی، ناهنجار و غیرقانونی، از شرایط صدور همه مجوزها حذف شود. ما تا اینجای کار در حوزه مجوزهای مشاغل خانگی بخش عمده کار را انجام دادهایم و فقط یکی دو گام دیگر تا پایان این مسیر فاصله داریم.
پس از وضعیت مجوز مشاغل خانگی شروع میکنیم.
مجوز نوع اول، مشاغل خانگی هستند که قبل از همه مجوزها به درگاه پیوستند و صادر شدند. تعداد این مجوزها حدود ۵۲۰ مورد است که همگی بهصورت ثبت محور و کاملاً الکترونیکی صادر میشود. در این مجوزها، هر سه مرحله، بهجز دو گام، تمام شده است. یک گام مربوط به غذای خانگی است که وزارت بهداشت مخالف است و مقاومت میکند؛ اما در تلاشیم که این مقاومت حذف شود تا مردم بتوانند در حوزه غذای خانگی بهصورت رسمی و با مجوز کار کنند.
وزارت بهداشت با چه چیزی مخالفت میکند؟
در شرایط فعلی غذای خانگی بهصورت غیررسمی تهیه و فروخته میشود و در میادین اصلی کلانشهرها، ظهر هر روز خودروهایی در حال فروش غذای خانگی هستند. دوستان غذا و دارو این واقعیت را نادیده میگیرند که در بازار کشور انواع محصولات غذایی خانگی اعم از رب، ترشی، شور و غذا بهصورت غیررسمی فروخته میشود؛ میگویند غذای خانگی ممنوع است و مجوز نمیدهند. ما میگوییم فقط اینها را مجوزدار کنید تا قابل تنظیم گری و نظارتپذیر شوند.
گام دوم...؟
گام دوم این است که با کمک وزارت کار تلاش میکنیم خروجی کسبوکارهای خانگی را به بازار متصل کنیم تا اینها به یکدیگر و به بنگاههای بزرگتر متصل شوند، بزرگ شوند و تبدیل به کارگاه و کارخانه شوند. متأسفانه نظر حکومت درباره مجوزهای خانگی تاکنون بهاشتباه این بوده که باید به مشاغل خانگی وام بدهیم. این اشتباه بود و هست. کارآفرین گدا نیست که کاسه گدایی به دست آنها دادهایم.
کارآفرین واقعی توان تأمین مالی را هم دارد. او فقط فضای مناسب میخواهد تا مایحتاج دولت و ملت را بسازد. پول دادن به مشاغل خانگی اشتباه بود؛ نگاه ما این است که بجای وام، برایشان بازار درست کنیم تا محصولشان را بفروشند.
سؤال اصلی از همینجا شروع میشود. بعد از تولد آسان کسبوکارها، برای بقای آنها در محیط تورمی و رانتی اقتصاد ایران چه برنامهای دارید؟
ما الآن در گام اول هستیم. قوانین موردنیاز برای ایجاد زنجیره ارزش و رفع مشکل کسبوکارها وجود دارد و دستگاههای متولی، مسئولیتهایی دارند. مثلاً شرکت شهرکهای صنعتی در وزارت صنعت، معدن و تجارت وظیفه دارد که همگنها را در کنار هم قرار دهد یا در سازمان برنامهوبودجه، یک اداره کل روی آمایش سرزمینی کار میکند که همگنان را در کنار هم قرار میدهد و زنجیره ایجاد میشود.
اینکه در کشوری مثل چین، کسبوکارهای خرد موتور محرک اقتصاد میشوند، دلیلش نقشآفرینی بخش خصوصی است و ما در بهبود محیط کسبوکار داریم کاری میکنیم که ورود و حضور بخش خصوصی واقعی به اقتصاد، بهصرفه شود. واقعیت این است که بخش خصوصی عاقل معمولاً در کشور ما وارد میدان نمیشود مگر اینکه در حوزه رانتی ایجاد شده باشد و بتواند فعالیت کند.
در قلب دولت، حرف دل بخش خصوصی را میزنید؛ چرا فعالیت برای بخش خصوصی صرفه ندارد؟
برای اینکه انبوهی از مقررات مرتبط با کسبوکار داریم و محیط حقوقی موجود چندین برابر بیش از محیط حقوقی مطلوب ازدحام دارد. محیط ما پر از مقررات پیچیده و اذیت کننده است درحالیکه باید بخش عمده محیط اقتصادی برای فعالان اقتصادی آزاد باشد.
ما ایلان ماسکهای بسیار داریم که در این محیط حقوقی پرازدحام اصلاً مهلت و امکان ظهور پیدا نمیکنند و از هر طرفی که بروند مقررات اداری، بهداشت، استاندارد، تأمین اجتماعی، پلیس، مالیات و ... جلوی آنها را میگیرد. دستگاههای اجرایی ما در محیط حقوقی موجود فعال اقتصادی را زمینگیر میکنند. کارآفرین کشی، نتیجه ناخواسته محیط حقوقی موجود است.
کاری هم کردید؟
مأموریت ما این است که محیط حقوقی مطلوب و دایره اختیار عمل فعال اقتصادی را بزرگتر کنیم. برای یک درجه بزرگتر کردن این محیط، پروژه پاکسازی یک را اجرا کردیم و از ۳۳ هزار شرطی که برای دریافت مجوزها وجود داشت، هزار مورد حذف شد. برخی را با قدرت هیات مقررات زدایی و برخی را با مصوبه هیات وزیران حذف کردیم و تعدادی هم در مسیر ارسال به مجلس است.
یعنی حدود ۳ درصد از شرطها حذف شده. این ۳۳ هزار به چه تعدادی که برسد، محیط مطلوب میشود؟
ایده ما این نیست که مقررات صفر شود. مقررات باید باشد منتها مقررات خوب نه مقررات زائد و اذیت کننده. الآن دستگاههایی که مقررات میگذارند مثل محیطزیست، بهداشت، تأمین اجتماعی، استاندارد و ... از ترس اینکه ممکن است کسی چشمش ناپاک باشد، همه را کور میکنند!
این روش مقررات گذاری در ایران و اقتصادهای خراب است. میگویند چون ممکن است یکی غذای خانگی تمیز و بهداشتی درست نکند، پس هیچکسی اجازه ندارد غذای خانگی درست کند! نتیجه چه میشود؟ بسیاری غذای خانگی را غیررسمی و زیرزمینی درست میکنند و هیچ نظارت و قواعدی هم بر آنها حاکم نیست.
ایده ما این است که شرایط را آسان کنیم تا کسبوکارها بیایند روی زمین، آنگاه برایشان مقرراتی میگذاریم که اذیت کننده نباشد نظارتپذیر شوند ولی بتوانند کار کنند، به هم متصل شوند و بزرگ و بزرگتر شوند و ...
این بحث برای همه سه گروه مجوزی که ابتدا گفتید صادق است. بعد از مشاغل خانگی، برای دو گروه دیگر چه اقداماتی انجام شده؟
گروه دوم، مجوزهای صنفی است. بزرگترین گروه مجوزها ازنظر تعداد مجوز، تعداد متقاضی و گسترده جغرافیایی که بهواسطه حجم بالا، بهعنوان آخرین گروه وارد درگاه ملی مجوزها شد چون سامانه باید ازنظر فنی تقویت میشد. در این گروه، حدود ۹۹ درصد کار انجام شده و فقط یکی دو مورد مانند مجوز پروانه آموزشگاه رانندگی که کمی خاص است باقی مانده.
چند اتحادیه هستند که همچنان اصرار به طی مراحل حضوری دارند که به آنها دوستانه تذکر دادهایم و باید مطیع قانون باشند. در این گروه، اتاقهای ایران و تهران واقعاً پایکار بودند و اغلب اتحادیهها هم تمکین کردند. زمانی که کار را شروع کردیم انتظار چنین همکاری دوستانهای را نداشتیم؛ اما باوجود مشکلات فنی، بخش عمده کار حدود ۳ ماه طول کشید و از فروردین ۱۴۰۲ که شروع شد، اواخر خرداد به پایان رسید.
دو گروه از مجوزها را توضیح دادید. مجوز نوع سوم باقی مانده و احتمالاً بحث مقاومتهایی که در مقابل تسهیل مجوزها میشود، مربوط به همین گروه است.
گروه سوم، مجوزهای دستگاهی هستند که دستگاههای اجرایی، نظامها و کانونها و ... صادر میکنند و در این گروه مشکل داریم. طبق معمول دولتیها مقاومت میکنند؛ چون از حضور مردم و کاغذبازی خوششان میآید. دوست دارند مردم بروند التماس و خواهش کنند، نامه بیاورند و سفارش بیاورند ... دلیل مقاومت هم عمدتاً این است که غیرحضوری شدن باعث میشود بسیاری از روابط این افراد نابود شود.
مقاومتها به چه صورتی است؟
در این گروه، از همان مرحله اول یعنی مرحله اعلام شرایط مجوز، مشکل داشتیم. بسیاری از آنها شرایط را ناقص و اشتباه دادند که اذیت کننده بود. مثلاً شرایطی که بهعنوان لازمه دریافت مجوز اعلام میکنند، اشتباه است، عناوین آنها عامهفهم نیست و یکجوری است که مردم مجبور به مراجعه حضوری باشند.
ما این مرحله را در مورد مجوزهای دستگاهی طی کردیم؛ اما میدانیم که هنوز ایراد دارد و برای همین دو سه بار شرایط را بازنویسی و سادهسازی کردهایم تا مردم حقشان را شفاف و دقیق بشناسند و برای شناخت حقشان، نیازی به تفسیر مأموران حکومتی نداشته باشند.
در گام دوم هم که اتصال دستگاه به درگاه ملی مجوزهاست، برخی از دستگاهها اتصالشان خراب است. فقط وزارت نیرو و سازمان انرژی اتمی در این حوزه خوب هستند و مابقی دستگاهها در هر سه گام کموبیش مشکل دارند. مثلاً آموزشوپرورش، الآن قطع است.
از کی باید درست میکردند؟
از اول ۱۴۰۱ باید طبق حکم صریح قانون این اتصال را درست میکردند؛ اما الآن در پایان ۱۴۰۲ هنوز مشکلاتی داریم. بعد از اتصال دستگاهها و اعلام شرایط، ما باید شرایط مبهم و قابل تفسیر را تمیزکاری میکردیم که همچنان در حال انجام آن هستیم و از اواخر ۱۴۰۱ هم به دستگاهها ابلاغ کردیم که هر شرط حذف شد، نباید دوباره اعمال کنند. در این مورد برخی در حال مقاومت و دادوفریاد هستند؛ اما مجبورشان میکنیم که به قانون تمکین کنند و شرایط سخت از مردم نخواهند.
این تمیزکاری مربوط به کاهش بوروکراسی است؟
هم کاهش بوروکراسی و هم ممانعت از سخت شدن ورود به بازار. در حقیقت ما دو مأموریت داریم «تولد آسان، رشد سریع». تولد آسان یعنی صدور مجوز را آسان کنیم و رشد سریع یعنی مقررات زائد را بزداییم. فعلاً در حوزه صنفی و خانگی این کار انجام شده و در حوزه دستگاهها هم مشغول کار هستیم.
این کاهش بروکراسی و تسهیل دریافت مجوز در مواردی به اتفاقات عجیب ازنظر مردم منجر شده. مثلاً در شهرها ما با ظهور عجیب و پرتعداد داروخانهها مواجه هستیم که گاهی روبروی هم یا کنار هم افتتاح میشوند. این اتفاق صرفاً ناشی از تسهیل صدور مجوز بوده یا دلیل دیگری هم دارد؟
شرایط آسانتر شده و انحصار را برداشتیم.
بههرحال داروخانه هم کسبوکار اقتصادی است. وقتی میزان بیماری و مصرف دارو و ... تغییری زیادی نداشته، چطور بهیکباره در این کسبوکار اینقدر دست زیاد شده است؟
دلیل این ماجرا، حاشیه سود بالای دارو است. تا پیشازاین، درآمد این حوزه در یک محله به یکی دو نفر میرسید حالا به ۱۰ نفر میرسد و هنوز هم سود دارد.
برخی میگویند داروخانهها از فروش مکمل پول درمیآورند و حتی برخی فرضیه پولشویی را مطرح میکنند. این اتهامها وارد است؟
در این موارد نمیتوان با قاطعیت حکمی داد؛ خب در طلافروشی که این امکان بیشتر است یا در خودرو فروشی... پس طلافروشی و خودرو فروشی را محدود و در انحصار موجودین درآوریم!؟
واقعیت این است که قیمت دارو از کارخانه تا داروخانه با قیمتی که به دست مردم میرسد چنان حاشیه سودی دارد که افزایش این تعداد داروخانهها هم صرفه اقتصادی آن را از بین نبرده است.
با فرض اینکه در همین موضوع داروخانهها، مفسدهای رخ داده باشد یا تسهیل هر مجوز دیگری به وقوع مفسدهای بینجامد، شما و مقررات زدایی مقصر نیستید؟
مثل این است که بگوییم بچهای که به دنیا میآید ممکن است گناه بکند یا قاتل و دزد شود؛ پس جلوی بچهدار شدن مردم را بگیریم. موضوع بچهدار شدن یکچیز است، موضوع نظارت و تلاش برای تربیت درست بچه، یکچیز دیگر.
همزمان با تسهیل صدور مجوز و مقررات زدایی، نظارتها قویتر میشود؟
ما به همه مراجع صدور مجوز توصیه کردهایم که نظارتهای پسینی را تقویت کنند چون درهای ورود به بازارها در حال باز شدن است و عدهای زیادی دارند راحت داخل میشوند. نظارت پیشینی طبق قانون در حال کم شدن است و نظارت پسینی باید قویتر و هوشمندتر شود.
قرار نیست مأموری سرکشی کند و گیر بیجا به کاسبی مردم بدهد. نظارت واقعی، نظارت مردم و مشتری است. در درگاه ملی مجوزها برای هر مجوزی که صادر میشود، یک کیو آر کد و شناسه یکتا میدهیم که با آن میتوان به تمام مشخصات، عملکرد و سابقه صاحب مجوز دسترسی پیدا کرد.
یک بخش نظر مردمی در این بخش وجود دارد که نظارت اصلی بر صاحبان کسبوکار است. در آینده، با اسکن کد هر مجوز، هر خریدار میتواند نظر خود را اعلام کند و به صاحب مجوز امتیاز بدهد. از این مسیر، مردم میفهمند که این داروخانه، آرایشگر، مکانیک، غذای خانگی یا هر کسبوکار دیگری، چه رتبهای دارد و نظر سایر مشتریان چه بوده است.
پیرو نظارت مردمی و امتیازدهی به صاحبان مجوز، شما هم کاری انجام میدهید؟ بهخصوص در قبال کسی که امتیاز بسیار پایینی دارد؟
بهترین کار را مشتریان میتوانند انجام دهند و طبیعتاً از کسی که امتیاز کمتری دارد خرید نمیکنند. نیازی نیست مسئولان کاری انجام دهند.