ITanalyze

تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران :: Iran IT analysis and news

ITanalyze

تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران :: Iran IT analysis and news

  عبارت مورد جستجو
تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران

۴۹۵ مطلب با نشانه «weblog» ثبت شده است

تحلیل


روز آخر هفته بود و می‌دونستم الانه که از دفتر هفته‌نامه باهام تماس بگیر و طبق معمول بگن استاد فری منتظر مطلب شما هستیم. منم بی سوژه نشسته بودم به بارون نگاه می‌کردم چای می‌خوردم که یهو از نشریه تماس گرفتن که آق فری لطفا نظر خودتون رو در خصوص خبر پیوست ارسال فرمایید.

با تعجب خبر رو باز کردم دیدم نوشته به موجب طرح "اصلاحیه" قانون مجازات دارندگان تجهیزات دریافت شبکه‌های رادیوتلویزیونی ماهواره‌ای، مدیران ساختمان‌ها موظفند، برای جمع‌آوری «تجهیزات مرکزی غیرمجاز ماهواره» به ساکنان تذکر کتبی بدهند و اگر تا یک ماه پس از تذکر به ساکنان، دیدند اقدامی از سوی ساکنان صورت نگرفته، موضوع را به نیروی انتظامی گزارش کنند.

اوه! خبر اینقدر داغ بود که قند پرید تو گلوم و طبق معمول داشتم خفه می‌شدم که نجات پیدا کرد. اصلا کل هیکلم شبیه به علامت سوال شد. اونقدر رفته بودم تو فکر که نفهمیدم یک روز گذشته و دوباره زنگ خورد که ما هنوز منتظر مطلب شما هستیم! منم گفتم بابا یه رب نیست مطلب رو فرستادین حالا چه عجله‌ای هست! که اونطرف خط زدن زیر خنده.

با خودم گفتم یعنی از این به بعد چی می‌شه. اگه مدیر ساختمون تذکر بده، همسایه‌ها گوش ندن عجب بساطی می‌شه. بعد زدم تو پیشونیم که بنده خدا آقا رجب حالا باید چیکار کنه،آخه آقا رجب سال‌هاست مدیر سنتی ساختمون ما هست. اونوقت با اون سعید پلنگ همسایه طبقه سوم چیکار می‌خاد بکنه، وااای اون می‌زنه نابود می‌کنه کل ساختمون رو. آخه صبح تا شب داره از خونش صدای کانالای کشتی کج و بزن و بزن میاد و کلا هر کی ندونه فکر می‌کنه اونجا استادیومه.

بعد هی با خودم فکر کردم خب اینطوری باشه کی میاد مدیر ساختمون بشه، عمرا کسی زیر بار بره. بعد گفتم احتمالا از این چوب کبریت‌ها که یکیش نصفه هست مثل این فیلما می‌گیرن همه یه چوب ور می‌دارن و اونی که کوتاهه بهش می‌فته باید بشه مدیر ساختمون.

بعد گفتم خب حالا گیریم هر کی مدیر ساختمون بشه، تکلیفش چیه باید یا لو بده یا خودش به لو بره! بعد خب از اونجا که خیلی خلاق هستم، فکر کردم از این به بعد احتمالا شارژ جریمه مدیر ساختمون هم از همه طبقات میگیرن دیگه. خب آخه کار دیگه ای نمیشه کرد. خب نمیشه که مدیر ساختمون از جیبش پول قانون‌شکنی همسایه‌ها رو بده، پس بقیه هم باید بیان وسط!

دیگه هی فکر کردم دیدم راه‌کار دیگه‌ای برای قانون جدید به نظرم نمی‌رسه که یهو با خودم فکر کردم احتمالا از این به بعد آگهی می‌خوره تو نشریات که "اجاره خانه با امکانات کامل و مدیر ساختمان باحال!" که البته همه هم می‌فهمن منظور از باحال در آگهی‌ها چه خواهد بود! :)

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

مکاتبه رایگان مسوولان با یکدیگر

يكشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۳، ۰۳:۴۷ ب.ظ | ۰ نظر

هفته گذشته مشکل خاصی نداشتم. برای خودم مشغول بودم و از نظر روحی هم در آرامش ابدی بودم و البته یه کم نگران نداشتن سوژه که یهو دیدم به‌به رسید. حتما این جوک رو شنیدین که طرف مدتی به یکی خیره شده بوده، بعد میره جلو و به طرف مقابل می‌گه ببینم تو قیافت اینطوریه یا داری مسخره بازی در میاری!

خب البته این جوک ارتباطی با مطلب نداشت فقط برای این بود که لبخندی به لب شما بیارم. بگذریم، آقا یکی منو روشن کنه واقعا بعضی مسوولان با هم قهرن یا دارن چیکار می‌کنن؟

اون یکی هفته قبل‌تر که ظاهرا مسوولان سازمان محیط زیست با همکاران دولتی خودشون اختلاف داشتن و هر چی اونا می‌گفتن بابا به نظر ما پارازیت مشکلی نداره، محیط زیستیا می‌گفتن خیر داره. بعد جالب اینکه این موضوع رو به همکاراشون نمی‌گن، هی میان به مردم میگن و جواب همدیگر رو از طریق رسانه‌ها می‌دن.

من موندم این آقایون و خانم‌ها مگه حداقل هفته‌ای یکبار تو هیات دولت همدیگرو نمی‌بینن بعد گفتم خب شاید اونجا هم حرفی در کار نیست و از کنار هم که رد می‌شن می‌گن فردا فلان روزنامه رو بخر یا برو تو فلان سایت جوابتو دادم!

حالا مشابه همین موضوع قهر و آشتی در مورد شورای عالی فضای مجازی و وزارت ارتباطات پیش اومده. شورای عالی فضای مجازی میگن منتظر رییس جمهور هستیم، وزارت ارتباطات هم می‌گه منتظر شما هستیم. من موندم حالا چی این وسط گیر کرده که به این انتظاره پایان نمی‌ده. من به خاطر همین هی از خود سوال می‌کنم،‌ واقعا اگه ما رسانه‌ای‌ها نبودیم، مسوولان از چه مسیری می‌تونستن با هم در تماس باشن و حرفاشون رو به هم برسونن.

بعد با خودم گفتم خب چرا مسوولان به جای استفاده از رسانه‌ها برای این که با هم در تماس باشن، از تلفن، نامه‌های اداری، فکس یا ایمیلی چیزی استفاده نمی‌کنن. اول گفتم شاید شماره فکس، تلفن، آدرس یا ایمیل همدیگرو ندارن که خب گفتم این که کاملا بعیده از 118 سوال کنن بهشون می‌ده.

بعد فهمیدم راز این جریان در چیه. این روزا زیاد گفته می‌شه که وزارت ارتباطات و شورای عالی فضای مجازی مشکل بودجه دارن. خب استفاده از تلفن، ایمیل، نامه‌نگاری و فکس هم نیاز به هزینه داره. یکی باید بشینه متن اولیه رو بنویسه، یکی تایپ کنه یکی پرینت بگیره، دوباره غلط گیری بشه، بعد چند تا هم رونوشت جهت استحضار و جهت اطلاع نیاز هست که خودش چند ورق میشه، چند نفر هم باید مامور بشن اینارو برسوون دست این و اون.

اینجا بود که همه چیز برام یییهو روشن شد که خب چه کاریه رسانه‌ها به شکل رایگان همین کار رو دارن میکنن که. ما حالا میریم اینور اونور خود خبرنگارا میان سوال می‌کنن ما هم جواب میدیم و فرداش به گوش طرف مقابل می‌رسه. اینجا بود که به هوش و صرفه‌جویی برخی مسوولان زحمتکش به شدت پی بردم. واقعا باید از ایشان تقدیر کرد. من شخصا از شما متشکرم که اینقدر در صرف بودجه‌ها دقت نظر دارید.

قربان شما

آق فری

(منبع:عصر ارتباط)

مسوولان پارازیت با هم قهر هستن؟

يكشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۰۶ ق.ظ | ۰ نظر

یعنی نشد تو این یک سال گذشته تو هر ماهش به بار مو به تن من سیخ نشه. خب بابا مردم گیر افتادن مگه بین مسوولان. اووووه از یکسال پیش البته اونطور که میگن ما که چیزی ندیدیم، یه کمیته‌ای درست شده توی وزارت ارتباطات که مشخص نیست درست شده، نشده، کیا عضو هستن کیا نیستن. حالا بگذریم خودشون میگن وجود داره این کمیته واقعا که یکساااااله که دارن بررسی می‌کنن این پارازیت‌ها چه اثری روی مردم می‌ذاره.

حالا کاری نداریم که یکی از مسوولان همون کمیته یه بار ازش پرسیدن که میگن این پارازیت‌ها عامل طوفان تهران بوده، که ایشونم در جواب گفته، پارازیت؟! من که نمی‌دونم پارازیت چیه و بعد هم حرفای دیگه‌ای زدن.

ولی من یه چیزی فهمیدم. به نظرم یا اون کمیته که میگن تشکیل نمیشه یا اگرم میشه هیچ کس با اون یکی حرف نمیزنه. همه جمع می‌شن دور یه میز اون میگه، بهش بگو جلسه رو شروع کنه. بغلی هم میگه بهش بگو چیکاره‌ای که به من میگی جلسه رو شروع کنه و در آخر هم می‌گن بهش بگو خداحافظ و همه می‌رن.

حتما میگید آق فری خوش مزه بازی رو بذار کنار یعنی چی تو یه کمیته یه تعداد آدم بزرگ نشستن و همشونم مال یه دولت هستن این حرفا معنی نداره.

باشه آقا شما فکر کنید من دارم خوش مزه بازی در میارم. ولی حرفام تموم نشده که منو متهم به این چیزا می‌کنید. من سند دارم برای حرفام. اگه تو اون جلسه که نمیدونم تشکیل میشه یا نه و کسی به کسی نمیگه بهش بگو اونم یهو قهر نمی‌کنه بره، پس چرا اولا نمیگن تو اون جلسه‌ها چی گذشته دوما چرا سازمان محیط زیستیا میگن پارازیت خطر داره وزارت بهداشتیا میگن نداره؟

مگه با هم قهر هستن؟ مگه بر اساس رای‌گیری مشخص شده پارازیت‌ها ضرر داره یا نه؟ مگه نتایج تحقیقات وزارت بهداشت با نتایج تحقیقات سازمان محیط زیست فرق داره؟ مگه این دو تا نهاد دولتی نظر هم رو قبول ندارن؟ مگه تلفنی چیزی برای دسترسی به هم ندارن؟

اصلا مگه این چیزایی که من میگم مهمه؟

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصر ارتباط)

آی ویل تل تو مای برادرز این قوه قضاییه

يكشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۴ ب.ظ | ۰ نظر

من کل هفته گذشته شبیه به علامت سوال بودم. هفته قبل خبرگزاری فارس نوشت، آقای دیک کاستلو مدیرعامل توییتر در صفحه‌ای که منتسب به شخص یا هواداران روحانی در این شبکه است، خطاب به رئیس جمهور گفته: آقای رئیس‌جمهور از توییت‌های شما در محل سازمان ملل لذت می بریم. دوست داریم مردم ایران هم از آنها لذت ببرند. این امکان کی فراهم می‌شود؟

در ادامه این خبر جالب اومده بود، دو روز بعد همون آقای دیک کاستلو در توییت دیگری از تماس تلفنی موفق خود با وزیر امور خارجه ایران درباره رفع فیلتر توییتر خبر داده است.

خبر رو که خوندم گفتم احتمالا بازیه و ترجیح دادم فعلا بیانیه‌ای در محکومیت این اقدام صادر نکنم. با خودم گفتم امروز فرداس که تکذیبیه‌ای چیزی بیاد که دیدم نه خبری نشد. از اون جالب‌تر اینکه دیدم انگار نه انگار این توییتریا همچین کاری کردن.

بعد هی به فکر فرو رفتم که یعنی تو توییتر چی گذشته، چی با خودشون فکر کردن، چطوری شماره وزیر خارجه ما رو گیرآوردن، چی گفتن اصلا، آقای ظریف چی جواب داده و خلاصه این فکرا مثل خوره ذهنمو داشت می‌خورد که دیدم نمی‌تونم با شما به اشتراک نذارم.

من با خود اینطوری فکر کردم که آقای دیک کاستلو پاشو انداخته بوده روی میزش و داشته به سیگار برگش پک می‌زده و از بالای برج محل کارش دور دست‌ها رو نگاه می‌کرده، تلویزیونم روشن بوده اتفاقا رو کانال سی‌ان‌ان هم بوده که یهو یه خبری راجع به مساله‌ هسته‌ای ایران داشته می‌گفته و توش آقای ظریف هم طبق معمول در حال خنده و رد شدن از جلوی دوربینا بوده که یییهو میگه آره خودشه چه فکر بکری!

بعد دکمه میزنه و به منشیش میگه به برو بچ بگو سریع پاشن بیان اینجا. بچه‌ها که جمع میشن میگه من به فکرم رسیده زنگ بزنیم محمدجواد درباره مشکلاتمون باهاش حرف بزنیم. بچه‌ها می‌گن محمدجواد کیه، اونم گفته بابا ظریف وزیر خارجه ایرانه. اونا گفتن بابا بیخیال نمیشه چی میخای بگی.

اونم گفته اون با من بگین شمارشو بگیرن ببینید چی می‌گم. خلاصه میگن شمارشو از کجا بیاریم، اونم به مسوول روابط عمومیش میگه برو رو سایت وزارت خارجه ایران به روابط عمومی زنگ بزن و شماره موبایل دکتر ظریف رو بگیر.

خلاصه مثلا همه این کارا سه سوته انجام میشه و آقای کاستلو زنگ می‌زنه رو موبایل آقای ظریف اونم وسط جلسه هسته‌ای! آقای ظریفم میگه ببخشید صداتون واضح نیست و من الان وسط یه میتینگ هستم لطف می‌کنید بعد از ساعت ناهار و نماز تماس بگیرید من در خدمتم.

خلاصه تماس مجدد برقرار میشه و اونا میگن آقای ظریف خیلی مخلصیم به جا نیاوردین، آقای ظریفم میخنده می‌گه نه عزیزم بفرمایید، اونم میگه من کاستلو مدیرعامل توییتر هستم میخاستم اگه ممکنه فیلتر ما رو تو ایران بردارید. آقای ظریفم میگه اوکی اوکی آی ویل تل تو مای برادرز این قوه قضاییه.

تماس تمام میشه و کاستلو هم میگه آقا یه توییت بذار بالا که حل شد!

به نظر شما داستان می‌تونسته جور دیگه‌ای باشه؟

عزت زیاد

آق فری

منبع:عصر ارتباط

وایبر ضد فیلتر شما را خریداریم

يكشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۳۸ ق.ظ | ۰ نظر

عارضم خدمتتون از هفته گذشته که فهمیدم قراره وایبر و واتس‌اپ و اون یکی که اسم مستهجن داره یعنی تانگو فیلتر بشه، فکرم حسابی مشغول شد.

از اونجا که هر چی ممنوع میشه تو ایران به جای این که کم بشه، بیشتر میشه و قیمتشم می‌ره بالا، ذهن پولساز آق فری هم به کار افتاد که هر چه زودتر ماشینو بذارم کنار بزنم تو خط بیزینس نرم‌افزار تلفنی مفت.

خلاصه یه قراری گذاشتم با چند تا از دوستان تا طرحم رو براشون پرزنت کنم. بچه‌ها که جمع شدن گفتم، من یه طرحی دارم که میشه باهاش به شکل شبکه‌ای عضو گرفت و به پول و پله‌ای رسید. تا داشتم اینو می‌گفتم یکی از بچه‌ها پاشد گفت نه آقا من نیستم داری مخمو می‌زنی از این پرزنتا بکنی. من یه بار تو این سیستما پول باختم دیگه نیستم.

یکی دیگه هم گفت آره فری تو هم زدی تو خط این شبکه‌ای‌ها، تا اومدم توضیح بدم اون یکی گفت، بی‌عقل خودت زیرگروهی یا سرشاخه، تا دیر نشده بزن به چاک. گفتم ای باباااا آقایون صبر کنید والا طرح من اینایی که میگید نیست والا.

گفتن خب چیه؟ گفتم کیا اینجا تو وایبر نیستن، دیدم هیچکس من نگفت. گفتم خب پس همه از همین حالا تو طرح من هستین. گفتن خب یعنی چی؟ گفتم شنیدین که قراره وایبر و واتس‌اپ و تانگو و هر چی تو این مایه‌هاس یک ماه دیگه فیلتر بشه؟ گفتن خب.

گفتم خب آی‌کیوها الان بازار فیلترشکن این نرم‌افزارا توپه توپ میشه دیگه. یکی از بچه‌ها سری تکون داد و زیر لب گفت هووووم. اولش فکر کردم از فکرم خوشش اومده اما چند لحظه بعد گفت جنابعالی مدرک IBMتون رو از کجا گرفتین اونوقت؟ چشمام گرد شد گفتم مدرک IBM چیه این که اسم یه شرکته. گفت نه بابا اسم انگلیسیه مدرک دکترا هست. زدم تو پیشونیم گفتم بابا منظورت Phd هست حتما؟ اونم گفت خب آره همونی که تو میگی.

گفتم خب چه ربطی داره؟ گفت ربطش اینه که تو اسم خودتم به انگلیسی بلد نیستی بنویسی اونوقت می‌خای فیلترشکن طراحی کنی بفروشی؟ یهو دیدم بدبخت درست میگه من به اینجاش فکر نکرده بودم. خلاصه هر کی یه چیزی گفت و بعضیا گفتن گرفتی ما رو و از این حرفا که یییهویی یه طرح طلایی اومد به ذهنم. گفتم خب ما برنامه بلد نیستیم بنویسیم اما می‌تونیم دلالی بکنیم که. برای همین مصوب شد فورا تعداد زیادی بنر طراحی کنیم با این عنوان که وایبر ضد فیلتر شما را خریداریم.

یکی از بچه‌ها گفت زیرش بزن با بهترین قیمت. ماهم دیدیم بد نیست اونم تهش اضافه کردیم. خلاصه ما رو ندیدین حلال کنید، افتادیم تو این بیزینس ببینیم 6 ماهه بارمونو می‌بندیم یا بارمونو می‌بندن!

(منبع:عصرارتباط)

بازار فیلترینگ هم کساد می‌شود؟

يكشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۵۷ ق.ظ | ۰ نظر

هفته قبل دیدم قوه قضاییه گفته وزارت ارشادی‌ها پاشونو از فیلترینگ بیرون بکشن، ارشادی‌ها هم گفتن تشخیصشون این بوده که می‌تونن فیلتر کنن. با خودم نشستم دیدم یه جورایی حق به نظرم با وزارت ارشادی‌ها هست.

خب اصلا تجربه نشون داده انحصار در هر کاری و چیزی نه تنها خوب نیست بلکه مشکلاتی ایجاد می‌کنه. تا دیروز یه کمیته تعیین مصادیق بود که دستور فیلتر می‌داد، حالا چه اشکالی داره که این انحصار شکسته بشه و یه مقدار دست تو کار فیلترینگ زیاد بشه؟ اصلا من هر چی حساب کردم دیدم کمیته تعیین مصادیق باید به جای این همه اعتراض، از وزارت ارشاد تشکر هم بکنه. حالا می‌پرسید چرا؟ خب معلومه چون اینقدر سایت‌ها زیاد هستن و شبانه روز مثل قارچ از زمین سبز می‌شن که یه کمیته فیلترینگ بنده خدا نمی‌رسه همه چیز رو کنترل کنه.

حالا ارشاد اومده یه باری از روی زمین برداره دیگه این همه جنجال و وامصیبتا برای چیه؟ اصلا من خودم به عملکرد کمیته فیلترینگ اعتراض دارم. خب کند عمل می‌کنن و نمی‌تونن شبانه روز همه اینترنت رو ببینن که. حالا وزارت ارشاد اومده کمک کنه بعد یه حرکت جالب‌تر هم کرده که من واقعا پسندیدم. وزارت ارشاد یه جورایی خواستار تشکیل کمیته 75 میلیون نفری فیلترینگ هم شدن. در واقع گفتن تمام مردم باید به این امر کمک کنن و سایت‌های متخلف رو به ما معرفی کنن.

خب کجای این کار اشکال داره واقعا؟ من و شما هم باید به پیشرفت فیلترینگ در کشورمون کمک کنیم. ما همه مسوول هستیم. اما حالا که دارم این مطلب رو می‌نویسم یه مقدار نگران شدم. خب واقعیت اینه الان تو کار خود ما اینقدر دست زیاد شده که دیگه مثل سابق بار بهم نمی‌خوره. همیشه هم حسرت کار کردن تو کمیته فیلترینگ رو داشتم چون انحصار داشتن و تا همیشه آدم بیکار نمی‌شد. اما حالا که ارشاد اومده وسط و همه رو هم دعوت به همکاری کرده من موندم اگه دست زیاد بشه تو کار فیلترینگ و همه سایت‌های بد فیلتر بشن، اونوقت بازار فیلترینگ تو ایران هم کساد نمیشه؟ یعنی ممکنه از کسادیه زیاد کمیته فیلترینگ هم تعطیل بشه؟ من که آینده بازار فیلترینگ رو خوب نمی‌بینم!

عزت زیاد

آق فری

الان کی مسوول چی هست؟

يكشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۳، ۰۳:۲۱ ب.ظ | ۰ نظر

هفته گذشته بد جوری احساس گنگی و گیجی می‌کردم. داشتم یه خبر می‌خوندم و کشف می‌کردم که موضوع از چه قراره که خبر دوم می‌رسید، میومدم بفهمم خبر دومی از چه قراره که خبر سوم می‌رسید. خلاصه بدجوری قر و قاطی شدم.

کمیته تعیین فیلترینگ رو که همه می‌شناسیم، این کمیته مسوولیت داشت یا دارد که سایت‌های متخلف رو مسدود کنه. بعد از یه مدت دولتی‌ها گفتن کاری نکنه تا بعدا بهش بگن چطور باید فیلتر کنه. حالا معلوم شده که دولت انگار خودش میخاد کمیته فیلترینگ خودشو داشته باشه. از قضا وزارت ارشاد شدیدا پیگیر فیلتر سایت‌های خبری بدون مجوز شده.

حالا کمیته فیلترینگی‌ها دوباره به میدان آمدن و اعتراض دارند که چرا ارشاد میخاد سایت‌های خبری رو فیلتر کنه. یعنی کمیته‌ای که تا دیروز خودش فیلتر می‌کرد حالا به ارشاد انتقاد داره که برادر من چرا فیلتر می‌کنی آخه این کار صحیحه؟ این روش که شخص رییس جمهورم گفته که جواب نمی‌ده آقایون.

خلاصه کمیته فیلتری‌ها میگن فیلتر نکنید اما ارشادی‌ها تازه از مردم هم کمک خواستن که در مسدود کردن سایت‌های بی‌مجوز کمک هم بکنن.

این ماجرا تموم نشده بود که معاون اول قوه قضاییه اعلام کردن همه باید دنبال این باشیم که مردم از فناوری جدید بهترین و بیشترین بهره‌برداری را داشته باشند و البته سرویس‌دهی باید ارزان و بهداشتی باشد. الان از مسئولین این گلایه را می‌کنند چرا تلاشی برای سرویس‌دهی ارزان اینترنت نمی‌کنند.

یعنی معاون اول قوه قضاییه منظورشان وزارت ارتباطاتی‌ها است که چرا به مردم اینترنت پرسرعت و فناوری‌های جدید نمی‌دهند. خداییش شما جای من باشید یه مقدار گیج نمی‌شید؟

یعنی الان کی مخالف چیه، کی موافق چیه؟ رییس جمهور که گفتن فیلترینگ بی‌فایده هست، وزارت ارشاد که میخاد فیلتر کنه، کمیته فیلترینگ خودشون می‌گن فیلتر نکنید، معاون اول قوه قضاییه میگن چرا اینترنت ارزان و فناوری جدید به مردم نمی‌دین.

خب حق بدین من گیج بشم که بابا الان با توجه به مسایلی که گفتم الان کی مسوول چی هست؟

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصر ارتباط)

پیوست فرهنگی زاپاس

يكشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۳۹ ق.ظ | ۰ نظر

آق فری - این هفته هنوز حالم به خاطر هفته قبل گرفتس. یادتون باشه من اون هفته کلی تمرین زبان کردم و هزینه که پدر اینترنت رو ببینم که نشد.

اما داشتم تو اخبار می‌چرخیدم که یه چیزی خبری پیدا کنم که یه کم سرحال بشم فهمیدم اهههه دو سالیه سرکارم. ماجرای این پیوست فرهنگی نسل 3 موبایلو که حتما شنیدید هممون. از وقتی اپراتور سوم اومد قرار بود پیوست فرهنگیشم بیاد که دوسالی خبری نشد. وزارت ارتباطی‌ها هم میگفتن دست شورای عالی فضای مجازیه اونا باید جواب بدن.

حالا فهمیدم اینطور نبوده و وزارت ارتباطات بدون اینکه کسی متوجه بشه تمام این مدت در حال طراحی و تدوین مخفیانه یه پیوست فرهنگی بوده، یعنی یه جورایی تا الان که دارم این مطلبو می‌نویسم اگه وزارت ورزش هم که به تازگی پا در عرصه ICT گذاشته پیوستی تهیه نکرده باشه، ما دو تا پیوست فرهنگی داریم.

چون یک ماهی هست که یکی از اعضای شورای عالی فضای مجازی هم داره میگه ما هم پیوست فرهنگی آماده کردیم. به نظرم البته هیچ موازی کاری یا تنش سیاسی این وسط نبوده، البته قطعا اینطور نبوده اصلا این تیکه حرفمو فراموش کنید.

یه احتمال می‌دم، اونم اینکه شاید برای این که وزارت ارتباطات و شورای عالی فضای مجازی متهم به تقلب از روی دست هم نشن، هر دو رفتن پیوست فرهنگی خودشون رو نوشتن. البته یه مسوولی تو وزارت ارتباطات گفته دو تا پیوست خیلی شبیه به هم هستن که این موضوع احتمال اول یعنی تقلب از روی دست هم رو محتمل می‌کنه!

اما نه این احتمال خیلی جدی نیست. شایدم دو تا پیوست نوشتیم که بعد بذاریم کنار هم ببینیم کدوم کامله کدوم ناقص که بعد نقایص همدیگرو که بر طرف کردن یه چیز توپ از کار در بیاد.

البته حالا که وسط کارم پاشدم یه چایی خوردم و برگشتم به نظرم احتمال قوی‌تر که چرا حالا دو تا پیوست فرهنگی داریم به خاطر محکم‌کاریه. از چه جهت؟ آهااا سوال خوبیه. از این جهت که اگه یه روز یکی از این پیوست‌های فرهنگی به هر دلیلی خراب یا مستهلک شد، میارنش بیرون اون یکی رو جایگزین می‌کنن و ما تا سال‌ها مشکلی از بابت پیوست فرهنگی موبایل نداریم.

به عبارتی فکر کنم ما یه پیوست فرهنگی زاپاس داریم. حالا اینکه کدومشو قراره بندازیم زیر پامون یا اصطلاحا اصلیه و کدوم زاپاس نمی‌دونم.

منبع: عصر ارتباط

های فادر آو اینترنت

يكشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۳، ۰۹:۲۰ ق.ظ | ۰ نظر

من این هفته کلی برنامه‌ریزی کردم که ییهو همش هوا رفت. اول هفته رفتم سلمونی به آرایشگرم گفتم یه مدل توپ خارجی پسند بزن موهامو که تا آخر هفته حسابی جا بیفتم. ماشینو بردم کارواش گفتم یه پولیش مشتی بزنن. یه تریپ بار بهم خورده بود گفتم کنسلش کنن. رفتم یه دست کت و شلوار بیست خریدم و خلاصه کلی تو خرج افتادم.

با یکی از بچه‌ها هم قرار گذاشتم صبح امروز یه موبایل داره که عکسای خفنی باهاش می‌گیره برسونه دستم. الان می‌گم برای چی حالا اینکارارو کردم. ما یه ماه پیش داشتیم خبرا رو می‌خوندیدم دید اهههه این یارو بابای اینترنته قرار بیاد ایران اونم تو یه همایشی به ارزش 400 هزار دلار.

خلاصه منم تمام برنامه‌ریزی‌هایی که اون بالا گفتم رو کرده بودم که به قیمت جونمم شده یه عکس سلفی با بابای اینترنت بگیرم بذارم تو پیجم که لایک‌خور بالایی داره.

من دیگه از اول هفته هفته قبل خودمو تو این رویا و صحنه‌ها می‌دیدم که روی یه فرش قرمز احتمالا 4 هزار دلاری دارم راه می‌رم و انتهای فرش هم وینتون سرف (بابای اینترنت) جلوی عکاسا ایستاده داره براشون فیگور می‌گیره که من با دست می‌زنم روی شونش و می‌گم، "های فادر آو اینترنت، مای نیم ایز آگ فری اند آی ام وان آو یور فن". بعدم کلی عکس باهاش می‌گیرم.

می‌دونید همین یه جمله انگلیسی رو که دادم بچه‌ها فارسی نوشتن برام، چند هزار بار خوندم تا حفظ شدم. پدرم دراومد.

اما تو همین توهمات و تمرینات بودم که ییییهو دیدم اههههه می‌گن با عرض شرمندگی بابای اینترنت به برنامه همایش 400 هزار دلاری نمی‌رسن. آقا منو می‌گی دنیا آوار شد روی سرم. همه تصوراتم دود شد رفت هوا.

یعنی حالا به نظرم این همایش چند صد هزار دلار قیمتش اومد پایین. تازه گفتن رییس جمهورم تشریف نمیارن.

آقا ما رو میگی اینقدر حالم گرفته بود که نگو اما داشتم خبرو که می‌خوندم خب حالا چی میشه دیدم یکی از مسوولان برگزاری همایش یه حرفی زده که آمپرم رفت رو هزار دیگه. باور کنید این جمله شوخی نیست و عین حرف ایشونه که گفتن: "اگرچه هماهنگی‌های لازم برای حضور پدر اینترنت در کشور ایجاد نشد اما سایر کارشناسان این حوزه در این همایش حضور خواهند داشت که می‌توان گفت برادران و خواهران اینترنت دنیا هستند."

دیگه اینو که خوندم گیم اوور شدم. گفتم ما چیزی راجع به خواهر و مادر و برادر اینترنت دیگه نشنیده بودیم که شنیدیم.

عزت زیاد

آق فری

منبع:عصر ارتباط

ارایه مجوز نسل‌ بی‌نهایت موبایل در ایران

يكشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۳، ۰۹:۲۴ ق.ظ | ۲ نظر

هفته گذشته خطر از بیخ گوش آق فری گذشت. تو جاده در حال رانندگی بودم و طبق معمول رادیو هم روشن بود و داشت اخبار پخش می‌شد. یهو دیدم حرف از تکنولوژی‌های پیشرفته موبایلی شد که با خودم گفتم خب بابا حتما همین نسل 3 رو میخاد بگه که تو کشور دوست و جنگ‌زده افغانستان هم چند سالیه داره ارایه می‌شه و تو بعضی جاهای دنیا هم منقرض شده و اما ما تازه می‌خایم عرضه کنیم رو بگه.

اما ییهو دیدم رییس رگولاتوری گفت: اپراتورهای کشور حتی می‌توانند خدمات نسل 5 رو هم ارایه کنند.

آقا این خبرو که شنیدم آب پرید تو حلقم چنان سرفه‌ای افتادم که دیگه داشتم می‌رفتم تو دره که به هر مکافات ماشینو نگه داشتم. اصلا دیگه نشد بقیشو بشنوم. خبر تموم شد. صورت منم همزمان ترکیب این سه حالت رو داشت، اول دهان باز و تعجب از چیزی که شنیده بودم، دوم کبودی ناشی از سرفه‌های مکرر و سوم وحشت ناشی از مواجهه با مرگ!

حیف گوشیم قدیمیه ولی اگه یه سرفی میگن سلفی میگن، میشد بگیرم قیافم جوون میداد برای این ترول‌هایی که می‌سازن.

حسابی که حالم جا اومد و تونستم نفسی تازه کنم، به شکلی عمیق کل تاریخچه موبایل از جلوی چشمم رد شد. با خودم گفتم تا اونجا که من شنیدم نسل 5 که هنوز تو آمریکا هم نیومده، نسل 3 هم که تو افغانستان هم اومده، نسل چهار هم که خیلی جاها اومده، ما خودمون که نسل 2 هستیم و تازه می‌خایم نسل سومی بشیم حالا نسل پنج چی میگه این وسط؟

وانگهی ما حالا مثلا نسل 3 هم که بدیم مگه همه خدماتش برادر من قابل استفاده هست؟ اصلا مگه مقرون به صرفه هست. ما یه عکسم نمی‌تونیم راحت بفرستیم و اینترنتم که قربونش برم.

بعد با خودم گفتم خب شاید به عقل من اینطوره شاید بعضی مسولان از یه زاویه دیگه‌ای به موضوع نگاه می‌کنن. مثلا با خودشون می‌گن ما میگیم مجوز میدیم ولی کیه که بتونه سرویس بده؟! خب اون مشکل اوناس که نمی‌تونن سرویس ارایه کنن ولی ما که می‌تونیم بگیم مجوز نسل 5 رو هم ما دادیم و کلی عکس بگیریم و بریم تو تاریخ ارتباطات.

بعد با خودم فکر کردم خب آره فکر بدی هم نیست و از اونجا که مغز من جون می‌ده برای تولید پیشنهاد، گفتم به دوستان توصیه کنم مجوز نسل 5 که خیلی کمه مجوز نامحدود یا بی‌نهایت بدن و خیال خودشونو و تمام مدیرای بعد خودشونو راحت کنن بره پی کارش!

خواهش می‌کنم، نیازی به تشکر نیست.

عزت زیاد

آق فری

اتفاقا منم می‌تونم اشتباه کنم

يكشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۲۸ ق.ظ | ۰ نظر

این هفته کوچیکتون گردن درد گرفت. همه داستان هم از این برنامه پایش شروع شد که آق فری هر چی دقت کرد نفهمید فلسفه این برنامه چیه؟

مهمون این هفته پایش وزیر ارتباطات بود. اما انگار دو تا برنامه تو دل هم در حال اجرا بود. از اونطرف دو تا مجری از چپ و راست افتاده بودن به جان وزیر ارتباطات ما و از اینطرف وزیر ارتباطات هنوز جواب نداده یه چیز دیگه مطرح می‌شد.

وزیر داشت می‌گفت قیمت اینترنت از این قراره که مجری نشسته می‌گفت راستی تکلیف نسل 3 رو مشخص نکردینا. وزیر میومد بگه نسل 3 هم ماجراش از این قراره که مجری ایستاده می‌گفت الان پرسیدن تکلیف بیمه کارگزارای مخابرات روستایی چه شد. خلاصه این داستان و پاسکاری بین مجری ایستاده و مجری نشسته ادامه داشت و البته وزیرم فکر کنم مثل آق فری گردن درد گرفت. بنده خدا یه بار به چپ یه بار به راست و برای توضیح باید به روبه رو نگاه می‌کرد.

از شیوه نامعلوم اجرا و گردن درد احتمالی وزیر ارتباطات که بگذریم برگردیم سر علت گردن درد خودم که اولش گفتم. تو همون برنامهه راجب قیمت اینترنت و استناد به گزارش مرکز پژوهش‌ها سوال شد که وزیر ارتباطات گفت این مرکز هم می‌تونه در محاسباتش اشتباه کنه، فرداش مرکز پژوهش‌ها اومد گفت اتفاقا وزیر ارتباطاتم می‌تونه اشتباه کنه، (تا حرف از اشتباه و این چیزاس بگم اتفاقا آق‌فری هم می‌تونه اشتباه کنه)

خلاصه گردن درد منم از جایی شروع شد که هی سرم چرخید سمت وزارت ارتباطات هی چرخید سمت مرکز پژوهش‌ها. ولی چندباری که هی چرخیدم دیدم ای بابا دیگه کسی اون یکی رو تکذیب نمی‌کنه.

بعد دچار یک یاس فرهنگی شدم. هی از خودم می‌پرسیدم خب ما یه سری نهاد دولتی داریم یه سری غیر دولتی. هر کدومم ماموریت خودشونو دارن و مورد اعتماد افکار عمومی، اون وقت اگه دو تا نهاد دو تا حرف متضاد هم بزنن تکلیف چیه؟ ما باید کدومو قبول کنیم به نظر شما. وزارت ارتباطات قیمت اینترنت رو یه چیز می‌دونه مرکز پژوهش‌ها یه چیز دیگه. آق فری هم برای این که این مساله برای همیشه حل بشه پیشنهاد می‌ده این دفعه که حمدون توره (دبیر کل ITU) اومد ایران فقط نبرنش خدمت وزیر و شرکت گردی، بعدش یه سر ببرن مرکز پژوهش‌ها تا خود سازمان ملل قیمت واقعی اینترنت ایران رو تعیین کنه. اگه نظر بدیه بگین بده.

عزت زیاد

آق فری

منبع:عصرارتباط

بابا نسل 3 نخواستیم

دوشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۲۶ ق.ظ | ۱ نظر

این هفته آق فری خیلی عصبانی بود. کل طول هفته رو داشت با خودش کلنجار می‌رفت که آخه چی بگم، از کجاش بگم؟

این نسل سوم تلفن همراه به نظرم تا آخر شهریور که وقتش بشه چند تا کشته بده! یعنی من نگرانم اگه کسی با کسی دست به یقه نشه و با یک ضربه کله تو صورت طرف مقابل باعث ضربه مغزی نشه، افزایش فشار خون و سکته قلبی رو شاخشه!

بابا این چه وضعشه خداییش، ما نسل 3 تلفن همراه نخوایم کی رو باید ببینیم. از یه طرف می‌گن رسانه‌ها به خط شدن برای یه اپراتور مجوز بگیرن، از یه طرف می‌گن رسانه‌ها چرا گفتن تعرفه یه اپراتور گرون شده از یه طرف هم هیچ خبری نیست!

خب بابا به منم بر می‌خوره حالا بنده راننده درست، ولی یه عمری هست یه ستون می‌نویسیم دیگه یه جورایی خودمونو خبرنگار می‌دونیم، ولی این وسط هیچکی نگفت بابا روزت مبارک آق فری بیا بشین یه چایی بخور، یه خستگی در کن از خودت بیشتر بگو و از این حرفا.

همش دارن ایمیل و پیامک می‌دن که سیم‌کارت ما ارزون‌تره مال اون گرون‌تر. خب بابا آفرین همه راست می‌گن این وسط.

اصلا دم شما گرم که خبر ندادی تعرفه‌هاتون رفت بالا ولی بمبارونمون کردین که کی گرونه کی ارزون، ما نسل 3 گرفتیم اونا نگرفتن، آقا شما راست می‌گین.

من دیگه هیچ حرفی ندارم. ولی با مردم که نمیشه حرف نزد من فقط یه چیز می‌گم، اصلا من هییییچ کاری ندارم کی گرون کرده خبر نداده کی مجوز نسل 3 گرفته حالا به کل جهان داره اطلاع‌رسانی می‌کنه و کی گفته به همین زودیا مجوز می‌گیره.

من میگم بابا اینکارارو نکنید، بذارید خود مردم خوووووب می‌دونن از کی بخرن از کی نخرن. حالا قبول سر بعضیا گاهی موقتا یه کلاهی می‌ره ولی خب دیر یا زود تکلیف روشن میشه دیگه.

این جملات آخر رو که می‌نویسم دارم گریه می‌کنم شما هم از اینجاهاشو دیگه با لحن گریه‌ای بخونید، به خدا نسل 3 نمی‌خایم، فقط تو رو خدا پیامک و ایمیلمونو منهدم نکنید، التماس می‌کنم، تمنا می‌کنم به خدا میخام دیگه این شغلو بذارم کنار با اومدن نسل 3، به خدا نخواستیم این نسل سه رو.

(با گریه) عزت زیاد

آق فری

منبع:عصرارتباط

چرا اینکارو کردی علیرضا جان!

شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۰۱ ق.ظ | ۲ نظر

عارضم خدمتتون هفته گذشته اگرچه عید بود و جشن و شادی پایان ماه مبارک اما یه چیزایی هم تهش موند که اوقات ما و بعضی‌ها رو تلخ کرد. البته همین الان کوچیکتون یه تبریک عیدانه با عشق تقدیم حضورتون کنم.

واقعیت هفته گذشته آق فری حس همزاد پنداری گریبانشو گرفته بود و رهاشم نمی‌کرد. هر چی میومدم ماجرا رو از سرم بیرون کنم بگم خب بابا به من راننده چه ربطی داره نشد که نشد.

از اونجا که کوچیکتون یه خورده تو این ده سال گذشته اطلاعات کارشناسی تو فناوری اطلاعات و ارتباطات پیدا کرده، یه چیزایی خب سرم می‌شه. چند وقت پیش بود که دیدم مقام محترم وزارت آقای محمود واعظی خیلی این همراه اولی‌ها رو مورد تنبیه قرار داد و حرفای بد زد بهشون که چرا قیمتاشونو بالا بردن. همراه‌اولی‌ها هم با گردن کج یه گوشه ایستاده بودن و هیچی نمی‌گفتن.

اصلا آقای وزیر از روز اول با اینا خیلی خوب نبود. هیچوقتم بابت هیچ کاری ازشون هیچ جا تشکر نکرد. فکر کنم دچار عقده عدم تشکر بشن همین روزا.

اماااااا، اما یه اپراتور دیگه هست که به قول شما امروزیا فووریت (مورد علاقه) آقای وزیر هست؟، بود؟ یا می‌باشد؟ نمی‌دونم، اصلا فعلا معلوم نیست چون اوضاع یه کم پیچ خورده.

یه مدت بعد از اونکه آقای وزیر داشت همراه‌اولیا رو دعوا می‌کرد، هی دست نوازش می‌کشید سر ایرانسلیا که آفرین به شما که حرف گوش کن هستی و قیمت‌هاتو بالا نبردی. ایرانسلم اینقدر خوشحال شد که قیمت مکالمات برای 5 درصد از مشترکانش پایین آورد. اوه اوه، همین که اینکارو کردن وزیر ارتباطات اینقدر خوشحال‌تر شد که گفت حالا که اینکارو کردین مجوز نسل 3 رو می‌دم به شما.

خلاصه اوضا همینطوری ادامه داشت که دیدیم اههههه ایرانسل قیمت مکالماتشو برای 95 درصد مشترکاش بالا برد که!

اصلن این وضع و خبر که تو مطبوعات ترکید من به کلی دگرگون شدم. همش گفتم ای بابا یعنی چی آخه. پس چرا؟ چطور؟ مجوز نسل 3 چی میگه حالا این وسط؟ تعریف و تمجیدا چی؟

از اونجا بودکه حس همزاد پنداری منم گل کرده و هنوزم رهام نمی‌کنه. همش خودمو می‌ذارم جای آقای وزیر و هی تصور می‌کنم که زنگ زده به علیرضا قلمبردزفولی که همچنان مدیر عامل ایرانسل هستن و گفته آخه این چه کاری بود که کردی علیرضا جان! حالا من چی بگم به این رسانه‌ها؟

بد وضعیه خلاصه آقا، بد.

عزت زیاد

منبع:عصر ارتباط

آخه اینترنت ایران خوردن داره؟!

شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۳، ۱۰:۰۱ ق.ظ | ۰ نظر

عارضم خدمتتون که از اول هفته تا الان آق‌ فریتون سر درد عجیبی پیدا کرده، علتشم مواجهه با دو سه تا خبر بود که باعث شد بنا به تشخیص دکتر مخم رگ به رگ بشه.

من تو این چندسالی که از خدا عمر گرفتم درباره زمین‌خواری، رودخانه‌خواری، دریاخواری و خلاصه انواع و اقسام خواری‌ها شنیده بودم اما از اینترنت خواری چیزی به گوشم نخورده بود. چشمتون روز بد نبینه که تا چشمم به پدیده اینترنت خواری افتاد، زدم تو پیشونیم که وامصیبتا یعنی اینا دیگه کی می‌تونن باشن که اینترنت خوار هستن و حالا کی میخاد اینارو جمع کنه.

هی با خودم می‌گفتم آخه این اینترنت دوزاری ما دیگه چی هست که یه عده از این همه چیز خوب برای خوردن، اومدن اینترنت، اونم اینترنت مملکت ما رو بخورن. جل الخالق که چه آدمایی پیدا می‌شن.

خلاصه خبرو که رفتم تا ته دیدم زرشک، این موضوع استثناً کار آدمیزاد نیست و دست موجودات نامریی در کاره. اونطور که یکی از مسوولان برخورد با پدیده اینترنت خواری می‌گفت، ظاهرا یه سری بی عقل نشستن یه سری ویروس طراحی کردن که اینترنت 64 کیلوبایتی مملکت ما رو بخورن!

هی با خودم می‌گفتم آخه اینترنت ایران به چه دردی می‌خوره، چرا نرفتن سراغ اینترنت کره جنوبی، چرا به تازگی پیداشون شده، قبلا یعنی کجا بودن و هزار جور سوال بی جواب دیگه تو ذهنم اومد که اتفاقا رگ به رگ شدن مخم از همونجا شروع شد.

با سردرد صفحه روزنامه رو ورق زدم که دیدم اههه! اینترنت دزدا هم به اینترنت خورا اضافه شدن که. ای بابا این دیگه چیه؟ خبرو رفتم تا ته دیدم یکی از شرکت‌های اینترنتی به کاربر بدبختی که اینترنتش هی می‌پریده گفته، کار کاره هکراس و کاری از ما ساخته نیست.

خلاصه عمیقا به فکر فرو رفتم که حالا که هیچ آبی تو اینترنت مملکت بسته نشده و هیچ شرکت اینترنتی هم دست تو حجم اینترنت کاربراش نمی‌بره، لازمه که هر چه زودتر ستاد مبارزه با اینترنت خواری تشکیل بشه تا این پدیده نامیون هم از کشور حذف بشه. انشاا...

عزت زیاد

آق فری

منبع:عصرارتباط

ثبت رکورد جهانی همایش در ایران

شنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۰۲ ق.ظ | ۰ نظر

در طول هفته گذشته فک آق فریتون به شدت آسیب دید. حتما میخاید بدونید چرا؟ نه والا نه بی‌کلاه سوار موتور بودم نه هواپیما روی سرم افتاد. عارضم خدمتتون که فک آق فری در کل طول هفته گذشته روی زمین کشیده شد. چرا؟ واقعیت اینه آق فریتون تقریبا اندر کف برگزاری همایش‌های پی در پی یکی از بیش‌فعالان حوزه فاوا بود.

هر روز که میومدیم یه فری توی فضای وقت تلف کردن یا همون اینترنت بزنیم، چشمم می‌فتاد به یه همایش با یه عنوان که از اتوبوس ما هم بلندتر بود. یه چرخی که تو خبره می‌زدم می‌دیدم زده مجری فلان جا. تو دلم می‌گفتم خب دستشون درد نکنه. فرداش دوباره یه چرخ تو اینترنت می‌زدم می‌دیدم اک‌که هی بازم همایشه. منم که عاشق حضور در همایش و کسب فیض و علم، می‌خوندم تا ته خبرو می‌دیدم زده مجری همون فلان جا.

باز تو دلم می‌گفتم خب بابا حتما می‌تونن دیگه. فرداش روز از نو روزی از نو. دیگه می‌دونستم صاف برم کدوم قسمت تا ببینم عنوان همایش امروز چیه. و الحق که دست خالی هم بر نمی‌گشتم. همون فلان‌جا بازم همایش گذاشته بود. جالب اونکه در تمام سلسله یا به قول عیال، زلزله همایش‌های مربوطه یک نام می‌درخشید و البته تا لحظه تنظیم این عریضه هنوز هم همایش‌ها در حال برگزاریه. تمام این همایش‌ها یک سخنران کلیدی داشت که در هر همایش با هر عنوانی یک مدل سخنرانی می‌کرد.

خلاصه آخر هفته دلم گرفت اساسی، گفتم واقعا حیف این همه استعداد و توانمندی نیست که داره تو این مملکت به هدر می‌ره. ما هفته گذشته دو تا رکورد جهانی زدیم اما کسی هماهنگ نکرد این گینزیا بیان برای ثبتش. حالا کشور ما رکورددار بیشترین برگزاری همایش در طول هفته توسط یک نهاد بیش‌فعاله و رکورد دومم مال سخنران کلیدیه این همایش‌هاس.

البت اینو بگم و برم که باید قبل از حضور نماینده‌های گنیس بهشون بگیم که معیار برگزاری همایش در ایران اونطوری که اونا فکر می‌کنن نیست، یهو نیان تا اینجا بعد بگن این که یه نشست کاری بود. از ما گفتن یه وقت پول بلیط و جای نماینده‌ها نیفته رو دستتون.

زت زیاد

آق فری

منبع:عصرارتباط

خرید ده رسانه با ماهی یک میلیون تومان!

چهارشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۱۱ ب.ظ | ۱ نظر

مدیر یک روابط عمومی در حوزه ICT می‌گوید: وضع کار برخی رسانه‌ها به گونه‌ای شده که با هزینه‌کرد ماهی یک میلیون تومان می‌توان ده رسانه را خرید.

به گفته وی برخی خبرنگاران را می‌توان با پرداخت ماهانه صد هزار تومان با مجموعه همراه کرد.

این فرد می‌افزاید: ما تحت فشار زیادی از سوی برخی سایت‌ها و رسانه‌ها برای ارایه آگهی قرار داریم که در نهایت با پرداخت ماهی صد تا 200 هزار تومان به خبرنگاران این رسانه‌ها مشکل حل می‌شود و آنها نیز قول پوشش کامل اخبار ما و عدم انتشار اخبار منفی را می‌دهند.

بر اساس این گزارش متاسفانه اخیراً در حوزه ICT افرادی که تحت عنوان خبرنگار در نشست‌ نهادها و شرکت‌ها حضور یافته و علنا اصرار به دریافت هدیه و پول دارند روبه افزایش است. این افراد عمدتاً با تهدید به درج اخبار منفی، روابط عمومی‌ها را مجبور به پرداخت پول می‌کنند.

افراد مذکور به علت ناآشنایی مدیران روابط عمومی با رسانه و خبرنگار از یکسو و نبود هیچ‌گونه نظارت صنفی بر عملکرد روزنامه‌نگاران از سوی دیگر، به وجهه حرفه‌ای خبرنگاران حوزه ICT آسیب زده و موجبات سرافکندگی ایشان را فراهم آورده‌اند.

اگرچه در این میان برخی از مدیران روابط عمومی نیز در ایجاد چنین فضا و مشکلاتی نقش داشته و صرفا بنا بر پرکردن سالن نشست‌های خبری و عدم طرح پرسش‌های مهم و انتقادی دارند. به این ترتیب عمدا با افرادی تماس می‌گیرند که سابقه یک نوشته را نیز نداشته و برای صرف غذا و دریافت پول و هدیه با دوستان و اقوام روانه نشست‌های خبری می‌شوند!

در این میان برخی روابط عمومی‌های حوزه ICT با خبرنگاران نیز برخورد مشابهی داشته و موجب شرمندگی آنها می‌شوند.

به نظر می‌رسد با توجه مسایل و مشکلاتی که نه تنها روبه کاهش که روبه افزایش نیز هست، خبرنگاران حوزه ICT می‌بایست با پیگیری ایجاد تشکل‌های صنفی ضمن حفظ شان و جایگاه حرفه‌ای روزنامه‌نگاران، زمینه جداسازی این افراد از رسانه و خبرنگاران را فراهم آورند.

«تولدت مبارک وزیر من»

چهارشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۴۳ ق.ظ | ۰ نظر

محمود واعظی وزیر ارتباطات تصویر کیک تولد خود را در شبکه اجتماعی کلوب منتشر کرد. وی متولد خرداد ماه است.

واعظی گفته: همسر و فرزندانش با سفارش این کیک، او را غافلگیر کرده‌اند.

روی کیک نوشته شده: «تولدت مبارک وزیر من»

14-5-26-111739AAA.jpg

وزیر ارتباطات و انقراض دایناسورها

يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۵۵ ق.ظ | ۰ نظر

آیدین سیارسریع - امروز نگاهی به مواضع مان انداختیم و دیدیم متورم شده، حدس زدیم به خاطر تاخیر در اعلام مواضع باشد. لازم دیدیم تا اوضاع مواضع وخیم‌تر نشده هرچه سریع‌تر مواضع‌مان را در قبال مسائل روز اعلام کنیم.

- من واقعا تعجب می‌کنم از وزارت ارتباطات که می‌گوید ما بدون سند و مدرک و بر اساس منابع مبهم حرف می‌زنیم. آقای وزیر ارتباطات! ای پیرمرد! ای کسی که از دوره دوم زمین شناسی (مزوزوئیک) وزیر رسوبات و جانوران بودی! سوءمدیریت شما برای همه مبرهن است. هم سن و سالان شما به یاد دارند که در همان دوره بود که بر اثر سوءتدبیر شما و دوستان‌تان فرهنگ آمریکایی به جامعه رسوخ کرد و در اثر آن جانوران مظلوم و متعهدی چون شاخ قوچی و دایناسورها منقرض شدند. آن موقع هم بهانه می‌آوردید و می‌گفتید آمریکا هنوز کشف نشده است. اما آقای وزیر! کارنامه شما برای همه روشن است. چرا می‌گویید ما از منابع مجهول

نقل قول می‌کنیم؟ سایت 000XXX-KHOSHGELA-BIAN-TOO.COM منبع مجهول است؟ همین سایت به نقل از شما نوشته بود که فیس‌بوک رفع فیلتر می‌شود. حالا می‌گویید من نگفتم. والا ما هم یک زمانی پیر بودیم، از این کارها نمی‌کردیم! الان هم که به تازگی جوان شده‌ایم و از خداوند عمری دوباره گرفته‌ایم همان روحیه پیری را حفظ کرده‌ایم و همچون دوران پیری با هرچیزی که از آن سر در نمی‌آوریم مبارزه می‌کنیم! خیلی هم خوش می‌گذرد. برگردید از این شیوه آقای وزیر.

منبع : روزنامه قانون

قوانین فیس‌بوکی ویژه کاربران ایرانی!

چهارشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۵۰ ق.ظ | ۳ نظر

معصومه پاکروان - اگر فکر می‌کنید ماندن در فیس‌بوک کار هرکسی هست و هرکس از راه رسیده برای خودش صفحه‌ فیس‌بوک دارد، اشتباه می‌کنید. چون این کار برای خودش قوانین و آدابی دارد. نخیر جانم این‌طورها هم نیست که هرکس یک لپ‌تاپ داشته باشد و یک فیلترشکن بتواند خودش را جزو بزرگان جلوه دهد.

قانون اول - خوش‌عکس بودن: برای حضور در فیس‌بوک باید خوش‌عکس بود. دوست عزیز مثلا شما... بله خود شما! با چه انگیزه‌ای صفحه فیس‌بوک باز کردی؟ قیافه که نداری؛ فتوشاپ هم که بلد نیستی؛ دوست عکاس هم که نداری. با پررویی آمده‌ای اینجا، لایک هم می‌خواهی!

قانون دوم - هنرمند بودن: باید قبل از عضویت تکلیف‌تان را با هنر روشن کنید. باید هنرمند باشید یا لااقل یک عکس با هنرمندان داشته باشید. افراد عضو فیس‌بوک، معمولاً گرافیست، موسیقیدان، عکاس، شاعر یا نویسنده هستند یا لااقل آن‌ها را دوست دارند و عکس‌شان را یک‌بار دیده‌اند یا در بُعد بالاتر یک هنرمند جزو دوستان‌شان است.

قانون سوم - ماورایی بودن: یکی از قانون‌ها این است که شما باید ظاهراً همه را دوست داشته باشید و در معاشرت با همه از الفاظ اسرارآمیز عزیزم، جونم (یا در حرکتی رادیکال‌تر جووووووون)، ای جان، عجقم و فدامدا استفاده کنید. شما به طرز باورنکردنی ماورایی هستید و همه به چشم‌تان دوست‌داشتنی و خوب به نظر می‌رسند. به نظرتان می‌رسد همه یک‌دانه و بی‌نظیر هستند و دوست دارید سبد سبد لایک تقدیمش کنید. حتی بعضی وقت‌ها در مواجهه با عکس آنان مجبورید از BIG LIKE خودتان برای آنها مایه بگذارید!

قانون چهارم - مخالف بودن: شما برای این‌که اثبات کنید در هر چیزی سررشته دارید و هر چیزی را بهتر از هرکسی می‌دانید باید نشان بدهید با هر چیزی که دیگران می‌نویسند و نظر می‌دهند مخالفید. شما می‌توانید با وزن شعر دیگران مخالفت کنید. با عقاید دیگران مخالف باشید. نقاشی‌های دیگران را نقد کنید و با بزرگان عرصه‌ هر رشته‌ای کل‌کل کنید. منتها حواستان باشد که این مخالفت‌ها باید در صفحه شخصی شما باشد. در بخش کامنت فرد مورد نظر فقط باید از بچگی عاشق او و کارهایش باشید، یا اینکه لااقل «صد در صد باهاش موافق» باشید!

قانون پنجم - عجیب بودن: در این قانون هرچه‌قدر بیش‌تر عجیب باشید، طرفداران بیش‌تری خواهید داشت. هر‌چه‌قدر حرف‌های عجیب‌تر بزنید و عکس‌های عجیب‌تری بگذارید و... رک صحبت کنیم crazy tar باشید دوست‌داشتنی‌تر خواهید بود!

قانون ششم - سالم‌بودن مچ دست: باید مچ دست سالمی داشته باشید که این قانون از باقی قوانین مهم‌تر است. چون شما با داشتن یک مچ دست سالم می‌توانید خودتان را به روز کنید به طور مرتب عکس‌های پروفایل‌تان را تغییر دهید و با دیگران به‌صورت آنلاین ارتباط داشته باشید.

در ضمن فراموش نکنید قبل از این‌که شما را از این شبکه بیرون بیندازند خودتان با آرامش محوطه را ترک کنید. (منبع:روزنامه قانون)

شوخی با وزیر ارتباطات

چهارشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۲، ۰۹:۴۹ ق.ظ | ۱ نظر

رییس جمهور: داشتم از ناهار برمی‌گشتم که واعظی را دیدم. گفتم: «آفرین پسر، راضی‌ام ازت. از جنجال سبد کالا و صحبت‌های من استفاده کردی خوب خودتو قایم کردی تا مردم وعده‌های اینترنتی رو که دادی فراموش کنن‌ها.»

گفت: «ما اینیم دیگه دکتر! تازه درست وعده مبهم و بدون انقضا دادن رو هم یاد گرفتم. زمان تحقق وعده ندادم و همینطور کلی گفتم: «با سه گروه از دانشگاه‌های مختلف برای اجرای طرح فیلترینگ هوشمند قرارداد منعقد کردیم. توی این طرح فیلترینگ تنها شامل سایت‌های غیراخلاقی می‌شه. نگفتیم کدوم دانشگاه‌ها. کلی دانشگاه داریم و اینطوری کسی هم صداش درنمیاد بگه حرف وزیر صحت نداره و طرحی در حال بررسی به ما محول نشده!»

گفتم: «آفرین خوبه. ولی وعده محدودیت فیلترینگ به سایت‌های غیراخلاقی خطرناکه. سایت‌های سیاسی رو که نمی‌تونیم باز کنیم.» لبخند زیرکانه‌ای زد و گفت: «ببینید، دقت کرده باشید همه رسانه‌های ایران و جهان، اخبارشون با چندتا رسانه معتبر ما مثل صداوسیما و فارس و رجا و اینها، فرق داره. اونها یه چیزی می‌گن، اینها یه چیز دیگه. از اونجایی که رسانه‌هایی که اسم بردم قابل اعتمادن، پس رسانه‌های مقابل همه دروغ می‌گن. دروغ هم یک کار غیراخلاقیه. ما هم فقط غیراخلاقی‌ها رو فیلتر می‌کنیم دیگه.»

منبع : روزنامه قانون

خبرنگاران و مدیران فراری

چهارشنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۲، ۱۰:۰۱ ق.ظ | ۰ نظر

آی‌تی‌آنالیز - تمام کسانی که به نوعی دستی در خبر و اطلاع‌رسانی دارند، حتما در طول کار خود به تور مدیران فراری خورده‌اند. این تیپ مدیران را معمولا هیچ‌گاه نمی‌توان یافت. این مدیران آنقدر برای کشور زحمت می‌کشند که در پایان کار خود کسی اصلا نمی‌فهمد چنین مدیری وجود داشته و چه کارهایی کرده است!

این از سختی‌های کار مدیران پرتلاش است که اصلا فرصت نمی‌کنند بگویند چه می‌کنند و چه کرده‌اند. اما برخی مدیران که تعداد آنها کم هم نیست چرا پاسخگو نیستند. در اینجا به برخی دلایل این امر پرداخته می‌شود:

1- مدیری که پاسخگو نیست، مدیر سخنوری نبوده و اصولا بلد نیست اطلاع‌رسانی کند. این نخستین و مثبت‌ترین احتمال در خصوص دسته اول مدیران فراری است که البته راهکار ساده‌ای نیز وجود دارد که با کمک روابط عمومی‌ها پاسخگو باشند.

2- دسته دوم مدیران فراری، آن دسته از مدیران هستند که فقط با زد و بند به یک مسوولیت رسیده و کوچکترین اطلاعی از آنچه در دست گرفته‌اند ندارند. این مدیران نیز برای جلوگیری از لو رفتن خود چاره‌ای جز عدم پاسخگویی و فرار از دست خبرنگاران را ندارند. البته حق هم دارند چون اینقدر می‌دانند که لب که بگشایی کار خود را ساخته‌ای.

3- دسته سوم مدیران فراری از پاسخگویی به آن دسته از مدیرانی باز می‌گردد که متاسفانه توسط خود او یا در زیرمجموعه‌اش تخلف یا فسادی اعم از مالی، اداری و غیره صورت گرفته است. این مدیران نیز ناچار به گریز از دست خبرنگاران هستند. به هر حال فساد هر چه بیشتر هم بخورد بوی آن نیز بیشتر می‌پیچد.

4- دسته چهارم مدیرانی هستند که گیر کرده‌اند. این دسته از مدیران به علت گره‌ خوردن برخی از کارها و پروژه‌هایشان با جایی بالاتر نه امکان افشای مشکل را دارند نه امکان پاسخ‌گویی درباره عملکرد خود را. به این ترتیب از آنجا که نمی‌توانند علت واقعی ضعف و اشکال در عملکرد خود را گزارش دهند، فرار را بر قرار ترجیح می‌دهند.

5- دسته پنجم مدیران فراری از رسانه‌ها مدیران ترسو هستند. این مدیران شاید کار خود را درست انجام داده باشند، اما از ترس آنکه مبادا از بخشی از کار یا زیرمجموعه او پرسشی طرح شود که آنها بی اطلاع‌ باشند، به کل قید اطلاع‌رسانی را می‌زنند.

6- دسته ششم مدیران فراری مدیران بیکار و کم‌کار هستند. به این دست مدیران اصولا کاری ارجاع نمی‌شود که بخواهند آن را اطلاع‌رسانی کنند. برخی از این مدیران فقط یک مسوولیت و پست شغلی را اشغال کرده‌اند و ترجیح می‌دهند پشت میز خود چرت بزنند و تنها به ماموریت، سفر خارجی، امور شخصی و تفریحی‌ خود برسند.

7- دسته هفتم مدیران فراری آن دسته از مدیران هستند که یک تنه و در نبود هیچ مدیر کارآمدی در مملکت، مجبور هستند چندین و چند شغل را همزمان قبول کنند. این مدیران زمانیکه با یک دست چند هندوانه بلند می‌کنند، ناچار هستند که چند کار خود را صرفاً به شکل تشریفاتی و برای کلاس گذاشتن حفظ کنند.

در این میان اما روش مدیران مذکور برای فرار از خبرنگاران نیز در نوع خود جالب است. به هر حال و از بد روزگار این مدیران گاهی با خبرنگاران نیز مجبورند رو در رو شوند. در این مواقع مدیران فراری یا ادای آدم‌های خیلی مشغول را در می‌آورند که خیلی کار دارند، یا با خبرنگاران دعوا راه می‌اندازند که شما سیاسی هستید و از کسی پول گرفتی یا حتما از من پول می‌خواهی! یکی نیست به این مدیران بگوید اگر حسابت پاک است از محاسبه چه باک است. به قول قدیمی ها ندزد و نترس.

همکاران مشکوک!

چهارشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۲، ۰۱:۰۶ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – چندی پیش یکی از دوستان حرفی زد که مرا به فکر فرو برد. پرسید کجا مشغولی، گفتم همان کار سابق، نگاهش عوض شد و گفت "خجالت نمی‌کشی از این که روزنامه‌نگاری!؟" قبل از این که فرصت کنم چیزی بگویم گفت، این کار در شان شما نیست! بروید به سمت کار دیگری. مانده بودم چه بگویم.

از این موضوع گذشت تا روزی برای کار دیگری با آن دوست دیدار مجددی داشتم، او که انگار یادش بود چه حرفی به من زده، گفت همراه من بیا یک نشست خبری دارم، بعد از نشست ببین همکارانت چه می‌کنند؟

مراسم که تمام شد به سمت مدیر مذکور حمله ور شدند. وی نیز به هر کدام تیکه‌ای می‌انداخت و می‌خندید، آن خبرنگاران هم که گویی از شنیدن این مسایل هیچ ناراحتی نداشتند باز هم مدیر مربوطه را رها نمی‌کردند. دوست هم به من تاکید می‌کرد همچنان همراهش باشم. کمی که از جمع دورتر شدیم خواسته‌های درگوشی و علنی آن خبرنگاران مطرح شد. آنها از بلیط 2 هزارتومانی فلان مجموعه، عدم گرفتن هدیه در نشست خبری قبلی، استفاده از امکانات ، تفاوت گذاشتن میان خبرنگاران در دادن هدیه! و ... غیره گفتند.

مدیر مربوطه هم وعده پیگیری می‌داد و در نهایت یقه خود را از دست آن خبرنگاران رها کرد و به دفتر بازگشتیم. سرم پایین و در فکر بودم. می‌دانم که وضع اقتصادی در کشور چیست و از شیر فروشی که در شیرش آب می‌کند و حجمش را کم و قیمتش را افزایش می‌دهد تا پزشکی که بیمار را وادار به انواع آزمایش بی‌جهت از آزمایشگاه‌های دوستان و شرکایش می‌کند، هر کس به طریقی به فکر خود است، اما این که عده‌ای تحت عنوان خبرنگار که باید همچون یک قاضی سلامت حرفه‌ای خود را حفظ کنند، حالا خود در چنین سطحی به گدایی مشغول هستند، چندان هم قابل هضم نبود.

اما حقیقت ماجرا چیست؟ آری در هر صنفی خوب و بد هست. این روزها روزنامه‌نگاران به نشست‌های خبری که می‌روند دیگر جایی برای نشستن هم ندارند. تصاویر نشست‌های خبری را هم که می‌بینم، روزنامه‌نگاران قدیمی در انتهای سالن‌ها یا پشت دیگران جایی برای نشستن یافته‌اند. جمعیت آنقدر زیاد شده که فرصتی برای طرح پرسش نیست. بدتر آنکه از جماعت حاضر تقریبا هیچ کس را نمی‌شناسی.

اما این افراد کیستند؟ ظاهراً روابط عمومی‌ها لذت وافری از شلوغی نشست‌های خبری می‌برند و پیش مدیران خود پز می‌دهند که در خواب خود نیز نمی‌دیدی این همه خبرنگار! برایت جمع کنم!

در انتهای مجلس نیز همکاران غریبه‌، برای گرفتن هدایا به مدیران روابط عمومی‌ها یورش می‌برند و گاه صدای دعوا هم بلند می‌شود که "هدیه ما چه شد؟!"

البته روابط عمومی‌ها و مدیران نباید به جمع‌کردن سیاه‌لشکرهای که معلوم نیست چگونه و از کجا زود‌تر از روزنامه‌نگاران به برنامه‌های خبری می‌رسند و بی‌آنکه چیزی بنویسند، قبل از پایان نشست به سمت محل اهدای هدایا می‌روند! دل خوش کرده و تصور کنند فضای رسانه‌ای کشور را مدیریت می‌کنند.

شاید دوست بنده هم این مطلب را بخواند. من از اندک همکارانم و نه سیاه‌لشکرهای هدیه‌بگیر، همچنان دفاع می‌کنم. اگرچه امیدوارم مدیران روابط عمومی‌ها نیز تدبیری برای این موضوع داشته باشند. بماند که برخی از مدیران روابط عمومی نیز تا قبل از انتصاب خود به این مسوولیت، سابقه نوشتن یک خبر و یک روز کار در این عرصه را هم ندارند. آنها تنها چیزی که بلدند احضار سیاه‌لشکرهای هدیه‌بگیر و خرید جایزه از برخی جشنواره‌ها،کنفرانس‌ها و همایش‌هاست!

منبع : فناوران

عمو قربون دستت فیلترو شلش کن /کاریکاتور

يكشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۱۲:۲۱ ب.ظ | ۸ نظر

13920221-3-1-1.jpg

تلفن همراه ناصرالدین شاه +عکس

جمعه, ۵ خرداد ۱۳۹۱، ۰۶:۳۹ ب.ظ | ۵۷ نظر

اولین تلفن همراه موجود در ایران متعلق به ناصرالدین شاه بوده است.

شکل و شمایل این تلفن همراه که در سال 1230 تولید شده است، به تلفن‌های همراه امروزی شباهتی ندارد.

این تلفن همراه در سفرها همراه ناصرالدین شاه بوده و در زمان نیاز به کابل‌های کشیده شده بین راه وصل و با مخاطب مورد نظر تماس تلفنی برقرار می‌شده است.

به گزارش آفتاب این تلفن دارای راهنمای فارسی بوده و ساخت کارخانه البیس شهر زوریخ می‌باشد.

ghajar.JPG

پهنای باند اینترنت در حرف و عمل /کاریکاتور

جمعه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۶:۵۹ ب.ظ | ۴۰ نظر

IMAGE63630221.jpg
منبع : روزنامه اعتماد

حال و روز اینترنت در ایران /کاریکاتور/

سه شنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۰، ۰۵:۰۹ ب.ظ | ۴۰ نظر

2101sh.JPG

منبع : روزنامه شرق

لپ تاپ شاه عباسی +تصاویر

شنبه, ۱۵ بهمن ۱۳۹۰، ۰۴:۴۱ ب.ظ | ۱۸ نظر

در نگاه اول شاید فکر کنید با یک جعبه پخش موسیقی عهد شاه عباس روبرو هستید.

clip_image0011.jpg
ولی داخل این اثر هنری یک لپ‌تاپ hp ZT1000 قرار گرفته که ویندوز ایکس پی و همچنین اوبونتو را اجرا می‌کند!

clip_image0022.jpg

در تهیه این اثر از شیشه ، برنج کنده‌کاری شده و سم استفاده کرده اند. کیبوردها و موس از فلز مس تهیه شده‌اند. جای قرار گرفتن مچ از چرم است. برای روشن کردن ماشین هم باید کلیدی را در سوراخ کلید قرار بدهید و در جهت عقربه‌های ساعت ، بچرخانید!

clip_image0033.jpg

clip_image0044.jpg

clip_image0055.jpg

clip_image0066.jpg

clip_image0077.jpg
لازم به توضیح است این مطلب ارسالی از سوی کاربران بوده و طراح آن اصفهانی ذکر شده بود که در بخش نظرات کاربران منبع سازنده این کامپیوتر ارسال شده است.

فتوشاپ در 70 سال پیش +عکس

دوشنبه, ۱۹ دی ۱۳۹۰، ۰۶:۴۵ ب.ظ | ۶ نظر

photoshop.JPG

آیا از خدمات وایمکس رضایت دارید؟

دوشنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۰، ۰۷:۴۰ ب.ظ | ۲۰۶ نظر

طی روزهای اخیر خدمات وایمکس مبین نت در برخی نقاط دچار اختلال شد. این در حالیست که پیش از این نیز گزارش هایی مبنی بر سرعت پایین خدمات وایمکس در رسانه ها منتشر شد که بنا بر اظهارات کاربران سرعت دسترسی به اینترنت در شبکه وایمکس در حد دایال آپ بوده است.

این در حالیست که سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی به عنوان متولی و مسوول نظارت بر کیفیت خدمات اپراتورهای ارتباطی و دیتا چندی پیش اعلام کرده بود که تاکنون شکایتی از کاربران وایمکس به دست این سازمان نرسیده است. به عبارت دیگر کاربران وایمکس در ایران از سطح کیفی و کمی خدمات وایمکس در ایران رضایت دارند.

نظر شما چیست؟

مراقب فلش مموری‌های چینی باشید+عکس

شنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۰، ۰۶:۱۷ ب.ظ | ۲۳ نظر

چین بزرگترین تولید کننده فلش مموری در دنیاست و البته سود هنگفتی نیز از این راه به جیب می زند.معمولا این فلش ها عمر کوتاه و سرعت پایینی دارند.دلیل این امر شیره ای است که چینی ها بر سر شما می مالند. با باز کردن این فلش ها متوجه می شوید که حافظه آن چیزی جز یک کارت حافظه ساده نیست.

92440_591.jpg
92438_542.jpg
92437_603.jpg
92436_194.jpg

کاریکاتور صدقه تلفنی

چهارشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۰، ۰۳:۰۰ ب.ظ | ۸ نظر

جهان- معاون مشارکت‌های مردمی کمیته امداد امام خمینی (ره) از اجرای طرح صدقه تلفنی با همکاری شرکت مخابرات به صورت پایلوت در استان قم خبر داد.
sadaghe.JPG

ممنوعیت استفاده از وسایل ارتباطی در مراسم ارتباطات!

چهارشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۰۳:۱۴ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی - مطابق تقویم جهانی امروز یعنی 27 اردیبهشت ماه مصادف است با روز ارتباطات. به همین مناسبت نیز سالن اجلاس سران در تهران، میزبان نخستین جشنواره ملی ارتباطات و فناوری اطلاعات بود. نگارنده نیز به واسطه نقش کوچکی که در این مراسم داشت، در محل حضور یافت.

در آستانه ورود به محل مراسم جشنواره ملی ارتباطات و فناوری اطلاعات، سه نفر جلوی بنده را گرفته و گفتند، لطفاً تلفن همراه، لپ تاپ، کول دیسک، دوربین عکاسی و... ، منظورشان را دریافت کرده و قبل از این که سخنشان برای ممنوعیت استفاده از سایر وسایل ارتباطی در روز ارتباطات را تمام کنند، تشکر کرده و عطای این مراسم را به لقایش بخشیدم.

ظاهراً‌ مراجعان به این مراسم می بایست کلیه وسایل ارتباطی خود را تحویل دو خودروی ون که موقتاً‌ نقش انباری سیار را بازی می کردند، تحویل می دادند. موضوعی که باعث تجمع،کندی و زحمت زیادی هم برای مراجعان شده بود.

این که چرا استفاده از هر گونه وسیله ارتباطی که علی القاعده برای ارتباطات روزمره و پوشش خبری روز ارتباطات احتمالا کاربرد دارد!، ممنوع می شود، سوالیست که نتوانستم پاسخی برای آن بیابم.

از نظر امنیتی هم دلیل خاصی برای این موضوع نیافتم، چراکه در مراسمی در مقر سازمان ملل که با حضور 70 رییس جمهور و صدها وزیر و مقام عالی کشورهای مختلف دنیا برگزار شده بود، مانعی برای استفاده حضار از انواع و اقسام وسایل عجیب و غریب ارتباطی به شرط عبور از زیر اسکنرها نبود.

به هر تقدیر انتظار می رود زمینه برای ارتقا و نه اختراع تجهیزات رفع نگرانی های مختلف از به کارگیری وسایل ارتباطی به گونه ای فراهم شود که مراجعان مراسم روز جهانی ارتباطات حتی مجبور به تحویل کول دیسک! خود نیز نباشند.

اگر منتقد نظام صنفی هستی خودت بگو

دوشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۰۲:۱۳ ب.ظ | ۲ نظر

این روزها زمزمه های انتخاباتی در سازمان نظام صنفی رایانه ای بالا گرفته است. از تهیه مطالب سفارشی و تبلیغات نامحسوس در برخی رسانه های وابسته و نیمه وابسته گرفته تا فیس بوک و غیره.

گویی هر کس ابزاری به دست گرفته و در گوشه ای ناله و شکواییه ای دارد. اگرچه برخی خب توانمندی ها و ارتباطات خاص خود را داشته و به یکباره از الف تا ی یک رسانه و شاغلان در آن رسانه را در اختیار دارند، برخی هم که بضاعت کمتری دارند و پایگاه سازی نکرده اند، گوشه کنار یک رسانه یا فضای وب چیزی میگویند و می نویسند.

اما دسته سوم منتقدان و علاقه مندان به حضور در صحنه های انتخاباتی سازمان نظام صنفی رایانه ای در نوع خود بی نظیر هستند. ایشان انتقاد دارند، زیاد هم دارند، اطلاعاتشان هم به واسطه برخی روابط بدک نیست، اما یک چیز ندارند. جرات.

یعنی مایل هستند دیگران به جای ایشان بگویند و بنویسند، اگرچه ایشان شجاعت گفتن نداشتن شجاعت را صریح به زبان نمی آورند. وقتی هم که از طرف سوال می کنید که چرا شما که خداوند قدرت تعقل و تکلم داده، وارد عرصه نمی شوید؟ با زبان بی زبانی نشان می دهند که از کسانی می ترسند.

اما برادر محترم عضو سازمان نظام صنفی رایانه ای، شما که قادر به طرح مشکلات نیستی، چطور انتظار تغییر داری و چطور میخواهی خودت کاری برای سازمانی که عضو آن هستی تحت هر عنوانی بکنی؟ به جای غر زدن های انفرادی از بعضی ها یاد بگیرید و تشکیلاتی عمل کنید.

خبرنگار عزیز لطفا مداد نباش

دوشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۰، ۱۱:۴۵ ق.ظ | ۰ نظر

استقلال حرفه ای یک روزنامه نگار همواره دغدغه است. اگر خبرنگار مستقل نباشد تبدیل به ابزاری همچون مداد شده و در دست فردی قرار می گیرد که با آن وسیله قصد نوشتن از خود را دارد.

خیلی در حوزه ICT از این کارها باب نبوده که روزنامه نگاری تبدیل به مداد شده و به چاپلوسی و تملق از شخص یا اشخاصی بپردازد. اما انگار بده بستان های میان برخی باعث شده چند تا از همکارای خبرنگار وارد فعالیت های صنفی از نوع غیر کاری شوند. به هر حال هر کس صلاح و مصلحت کار خود را بهتر می داند، اما گاهی کسی که از بیرون به ماجرا نگاه می کند، تصویر خوشایندی نمی بیند.

برادر من چرا اینقدر تاب می خوری، اگر در کار صنفی موفق هستی خب با آرزوی توفیق به کار صنفی بپردازید، اگر هم مایل به روزنامه نگاری هستی که این اسمش روزنامه نگاری نیست. خلاصه نگرانم یک پا آنور یک پا اینور و کشیدگی از دو طرف مشکلاتی برای شما عارض شود. از ما گفتن بود.

برای دریافت وایمکس عجله نکنید

يكشنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۰، ۰۳:۱۱ ب.ظ | ۲۴ نظر

عادت کرده ایم و گویی رسم شده هر نوع خدمات جدید در کشور با چالش ها و مشکلاتی مواجه باشد. مشکلات مذکور نیز البته تا حدی طبیعی و تا حدودی غیر طبیعی است.

روی سخن هم با قسمت غیر طبیعی ورود فناوری های نوین به کشور است. اصولا عادت کرده ایم فناوری های به ناچار تماماً وارداتی را با نواقصی دریافت کنیم. نمونه های مواردی از این دست نیز کم نیستند. مثلا فناوری وایمکس از این روی اختراع شده که به شما امکان استفاده اینترنت در حرکت را می دهد، اما در کشور ما فعلا چنین امکانی فراهم نیست، چرایش هم باشد برای بعد.

اگرچه شنیده ها حاکیست قدرت تحرک به وایمکس معلول اعطا خواهد شد، لیکن به علت مشکلات اولیه راه اندازی خدماتی از این دست در کشور که البته اپراتورها نیز در آن بی نقش نیستند، برای استفاده از وایمکس عجله نکرده و باور بفرمایید در آینده این فناوری هم ارزان می شود و هم مشکلاتش کمتر.

حوزه ICT به پیشواز عید

يكشنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۸۹، ۰۱:۰۳ ب.ظ | ۰ نظر

بعضی از ما ایرانی ها کلی زودتر از عید به پیشواز این ایام می رویم. گویی این اتفاق هم اکنون در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات کشور رخ داده است. اکثرا شرکت ها و نهادهای دولتی و خصوصی این روزها سرگرم جمع و جور کردن امور داخلی خود و طبعا تا حدودی نیز درگیری های زندگی شخصی خود را دارند.

شاید به دلایل مشابه، خبرنگاران هم درگیری های خاص خود را داشته و جمع این دو حالت موجب کم خبری حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات کشور در واپسین روزهای کاری سال 89 باشد.

و در نهایت این که ظاهرا سال 90 به شکل مشترک سال گربه و خرگوش است. هر چه باشد طالع بین ها که معتقدند سال آرام و خوبی خواهد بود.

امیدواریم حق با طالع بین ها باشد.

الکامپ خبرسازتر از سبیت

دوشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۸۹، ۰۲:۴۷ ب.ظ | ۰ نظر

نمایشگاه سبیت از مهمترین رویدادهای بین المللی در حوزه فناوری اطلاعات دنیا به شمار می رود. ایرانی ها به خصوص این نمایشگاه آلمانی را خوب می شناسند و از جمله نمایشگاه های هدف شرکت های ایرانی برای مشارکت و عرضه محصولات محسوب می شود.

به هر حال نمایشگاهی که در قلب اروپا برگزار می شود با نمایشگاهی که در دبی برگزار می شود تفاوت های زیادی دارد. اما نکته جالب توجه آن که علیرغم این تفاوت، نمایشگاه سبیت چندان هم خبرساز نیست.

طی روزهای گذشته اگر سری به بخش فناوری خبرگزاری ها می زدید، اثری از آنچه در نمایشگاه سبیت می گذشت یافت نمی شد. بگذریم نمایشگاه سبیت 2011 هم تمام شد اما به نظر می رسد الکامپ خودمان پرخبرتر از سبیت بود. لااقل در ایران که اینطور بود!

تب فیس بوک هنوز بالاست؟

سه شنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۸۹، ۰۲:۵۷ ب.ظ | ۲۱ نظر

علی شمیرانی - مدتی است که دوستان به طرق مختلف اصرار دارند که فیس بوک جای خوبی است و می گویند عضویت در آن هم رایگان است. شخصا مراوادات از نوع واقعی را به ارتباط مجازی با فردی که در صندلی کناری خودم نشسته ترجیح می دهم.

اگرچه می دانم حمله می شود که فیس بوک فقط برای اینجور کارهای به قول معروف خاله زنکی نیست، اما این در نتیجه کار چیزی را تغییر نخواهد داد و همچنان بنده عضو نخواهم شد. وانگهی چیزهایی از جنس فیس بوک نوعی تب است. زمانی وبلاگ نویسی مد بود، زمانی اورکات و کلی از این جور خدمات که حالا دیگر فقط اسمشان باقیست.

راستی تب فیس بوک هنوز بالاست؟

تسلیت به یک همکار

چهارشنبه, ۴ اسفند ۱۳۸۹، ۰۲:۲۰ ب.ظ | ۱ نظر

متاسفانه با خبر شدم همکارمان سرکار خانم زهرا امیری خبرنگار خبرگزاری ایرنا مدتیست در غم از دست دادن پدرشان عزادار هستند.

برای آن مرحوم طلب مغفرت و برای ایشان و خانواده محترمشان آرزوی صبر دارم.

احتمال تغییرات در معاونت و شرکت IT

سه شنبه, ۲۵ فروردين ۱۳۸۸، ۰۸:۰۱ ب.ظ | ۰ نظر

بر اساس شنیده ها وزارت ارتباطات در آستانه حذف یکی از معاونت های زیر مجموعه خود است.

بر این اساس ظاهرا معاونت فناوری اطلاعات که تحت مسوولیت عبدالمجید ریاضی است حذف شده و به نوعی با مجموعه شرکت فناوری اطلاعات (دیتای سابق) ادغام خواهد شد.

به نظر می رسد این تغییرات به دنبال کاهش نقش شوراها در کشور و کمرنگ شدن شورای عالی فناوری اطلاعات انجام می شود چراکه این شورا با معاونت فناوری اطلاعات وزارت ارتباطات در یک راستا حرکت می کردند. این در حالی است که تا کنون جزییاتی از کم و کیف و چگونگی تغییرات جدید به صورت رسمی از سوی وزارت ارتباطات اعلام نشده است.