داستان واقعی "تجارت الکترونیک " یا E-Commerce در سازمان مدیریت صنعتی
نیمه اول:
ترم چهارم شروع شد و ما با شور و شوق فراوان سرکلاس "تجارت الکترونیک" حاضر شدیم. آقای باغبان که بعدا متوجه شدیم لیسانس الکترونیک دارند برای تدریس e-commerce یا همان تجارت الکترونیک به عنوان استاد تشریف آوردند. بعد از چند دقیقه معارفه و آشنایی تدریس شروع شد. حدود 20 دقیقه از کلاس گذشته بود که من فکر کردم انگار تدریس به زبان اسپانیولی است که من چیزی متوجه نمی شوم. یک تکانی به خودم دادم و چند سوال پرسیدم که مثلا " استاد ببخشید منظور شما از VAN چی بود که من متوجه نشدم"؟ استاد شروع کرد به توضیح دادن و من متوجه شدم که مشکل از من نیست وایشان فارسی صحبت می کنند اما چون سطح علم ایشان بسیار بالا است ما متوجه نمی شویم، نه اینکه خدای ناکرده ماست مالی کرده باشند!!!
زنگ خورد و با بچه ها صحبت کردیم که این مثلا استاد، باصطلاح امروزی ها " تو باغ نیست " و مثل اینکه کلاس را اشتباهی آمده اند. چند نفر از دانشجوها با مسئولین صحبت کردند و قرار شد بررسی کنند. بعد از زنگ دوباره تشریف آوردند و شروع به تدریس کردند. بچه ها برای اینکه حال استاد را بگیرند چند سوال نه چندان تخصصی پرسیدند و ایشان هم هاج و واج ماندند و شروع به ماست مالی کردند و ... . این بود که رفتند و دیگه هم برنگشتند. ما هم خوشحال از نتیجه کار منتظر استاد مجرب و باسواد هفته دیگه سر کلاس تجارت الکترونیک حاظر شدیم.
نیمه دوم:
و اما یک هفته بعد آقای " درخشان خسروشاهی " تشریف آوردند و خودشان را استاد تجارت الکترونیک و فوق لیسانس الکترونیک و لیسانس سخت افزار کامپیوتر معرفی کردند. اگرچه به تیپ شریفشان نمی آمد که از این نوع آدم های باسواد باشند ولی خوشحال شدیم از اینکه بالاخره یک استاد تمام عیار نصیبمان شده است.
اما باز چند دقیقه ای نگذشت که استاد سواد واقعی خودشان را نشان دادند و حتی ضعیف ترین دانشجوهای کلاس نیز ایشان را مورد تمسخر خودشان قرار میدادند. یکی از دانشجوها از فایروال (firewall) پرسید و ایشان فرمودند شما موقعی که از اکانت dial-up استفاده می کنید تا از اینترنت استفاده کنید یک username و password وارد میکنید، در این موقع شما درواقع دارید از یک فایروال استفاده می کنید. ( قضاوت باشما که ما دانشجوهای بیچاره با این استاد عالم چه کار می توانستیم بکنیم. آنهم با آنهمه توقع و خود تعریفی که چند دقیقه پیش از خودشان داشتند.)
اما ایشان مثل استاد قبلی نبودند. اولا اجازه صحبت و اعتراض نمی دادند و خودشان را استاد تصور می کردند؛ ثانیا به هیچ یک از سوالات دانشجویان جواب نمی دادند و می گفتند " آهان ، درسته ، این مورد رو بعدا که رسیدیم توضیح میدم" که البته تا آخر ترم هم توضیح ندادند و اعتراض و گفتگو با مسئولان آموزشی و حتی مدیرسازمان مدیریت صنعتی جناب آقای خیر آور هم کار به جایی نبرد و تا پایان ترم مجبور شدیم چهره زیبای ایشان را تحمل کنیم.
امتحان پایان ترم:
یک روز مانده به امتحان تجارت الکترونیک که باید برای امتحان آماده می شدم مانده بودم که چه بخوانم. کتاب استاندارد ما کتاب سازمان NCC انگلستان بود و انگلیسی ( البته من در انگلیسی مشکلی نداشتم) ولی مشکل اینجا بود که ایشان یک کتاب مربوط به تجارت الکترونیک به زبان فارسی خوانده بودند و مثلا فکر می کردند که دارند تدریس می کنند. ( چون این به اصطلاح استاد چیزی از زبان انگلیسی سرشان نمی شد ) معمولا هم چون چیزی دستگیرشان نمی شد، یا مطالب اشتباهی به خورد دانشجوها می دادند و یا از روی کتاب جزوه می گفتند که به هیچ درد نمی خورد.
امتحان شروع شد و بنده از حرص داشتم خفه می شدم. قسمتی از سوالات چهار جوابی بودند و جالب اینکه گزینه صحیح در بین جواب ها نبود و گاهی هم خود سوالات اشتباه بود.
نتیجه امتحان و نمرات:
بنده و چند نفر از دانشجویان که در طول ترم اعتراض کرده بودیم واحد مانده شدیم و دانشجویانی که به معنی اصلی کلمه" دانشجو" نبودند و حتی سرکلاس هم حاظر نمی شدند و خودشان هم اعتراف می کردند که چیزی بلد نیستند با هماهنگی قبلی که در کلاس شده بود و ما هم حضور داشتیم قبول شدند.
یک روز که داشتیم اعتراض می کردیم یکی از بچه ها ( ی درس نخوان) گفت مهم نیست استاد شما ادامه بدین، ما دوازده بگیریم کافی است. و ایشان هم گفتند شما نگران نباشید شما که سر کلاس شلوغی نمی کنید قبولید. یعنی آنهایی که اعتراض می کنند قبول نیستند و واقعا هم اینطور شد.
امتحان شهریورماه:
سوالات که پخش شد دیگر نتوانستم تحمل کنم- آقای عابدینی مسئول آموزش حضور داشتند و من با نشان دادن ورقه و اشکالات سوالات ، اعتراض دوباره خود را اعلام کردم. اما ایشان به سادگی گفتند :" خوب حالا چه کار کنیم" و رفتند.
یکی از دانشجویان سوالات را کش رفت و من توانستم اسکن کنم. حالا خودتان سوالات را بخوانید و قضاوت کنید. ( ضمنا آقای درخشان خسروشاهی اگر خط خوانایی ندارید حداقل تایپ می کردید، شاید هم اصلا تایپ بلد نیستید.)
منبع:http://www.itclass.150m.com