ITanalyze

تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران :: Iran IT analysis and news

ITanalyze

تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران :: Iran IT analysis and news

  عبارت مورد جستجو
تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران

۴۹۵ مطلب با نشانه «weblog» ثبت شده است

تحلیل


روز خبرنگار مبارک

چهارشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۸۶، ۱۱:۵۶ ق.ظ | ۲ نظر

علی شمیرانی – بچه های ایرنا روز خبرنگار که میشه وقتی یکی از همکاراشون میخاد جشنی چیزی بگیره به شوخی بهش می گن تو این روز (17 مرداد) یکی از همکارای ما شهید شده اونوقت جنابعالی میخای جشن بگیری؟

روح آن مرحوم شاد. ولی فی الواقع شغل بسیار سخت و استرس زایی است این شغل خبرنگاری. قصد بزرگنمایی و مهم نمایی و اصطلاحا باز کردن نوشابه برای همکاران و خودم رو ندارم، ولی واقعا خبرنگاری البته به معنای واقعی کلمه، شغل بسیار سختی است. گواه حرفم را نیز می توانید در یک ورانداز به روزنامه های کشور خودمان دریابید.

اصولا در روزنامه های ما شاید تعداد مو سفیدها بسیار کم است. خب واقعیت هم این است که اگر واقعا کسی بخواهد به صورت واقعی و سلامت کار خبری انجام دهد بالا و پایین زیاد خواهد داشت البته به هیچ وجه منظورم ترس از تعطیلی و به زندان افتادن و این حرف ها نیست، چون همیشه گفتم و خواهم گفت که به تعطیلی کشاندن یک روزنامه از طرف گردانندگان آن و فراهم کردن مقدمات به زندان رفتن از سوی برخی از خبرنگاران نه کاری دارد و نه اصلا هنر است.

هنر این است که اول بمانی و دوم خبرنگار بمانی.

به هر تقدیر به همه دوستان و همکارانی که در گوشه و کنار روزنامه ها و خبرگزاری ها و سایت های کوچک و بزرگ ایران مشغول کار حرفه ای هستند این روز را تبریک می گم . امیدوارم همیشه سربلند و پیروز باشید.

خارجی های عاشق مخابرات ایران

يكشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۸۶، ۰۴:۱۰ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی - ظاهراً سناریوی هدفمندی در خصوص انتشار اخبارعلاقه مندی خارجی ها به سهام شرکت مخابرات ایران در دست است. این اخبار هر از چندگاهی صرفا در خبرگزاری ها دیده می شود. تنها منبع انتشار این گونه اخبار نیز کسی نیست جز صابر فیضی مدیرعامل شرکت مخابرات ایران.

این که صابر فیضی به چه منظور این اخبار را با خبرگزاری ها طرح می کند چندان روشن نیست. نکته مهمتر این که آیا رسانه ها پیگیر اخبار علاقه مندی خارجی ها به سهام مخابرات ایران هستند یا این که آقای مدیر عامل است که شخصا این تیپ اخبار را در اختیار رسانه ها قرار می دهد.

بچه که بودیم حتما شما هم یادتان هست که وقتی می خواستند بچه را تحریک به خوردن غذا بکنند به او می گفتند "می خوری یا نه؟ اگر نخوری می دم پیشی بخوره ها!" البته هدف از بیان این جمله این نبود که بگوییم مدیر عامل مخابرات در حال انجام یک بازی این چنین با مشترکان و بازار گرمی است نه نه.

سوال مهم این است که آیا اصولا امکان واگذاری سهام یک شرکت ملی به خارجی ها فراهم است یا نه؟ نکته دیگر این که اصولا اگر پاسخ پرسش اخیر مثبت است میزان و حدود مشارکت وامکان واگذاری سهام مخابرات به خارجی ها چقدر است؟

آیا مخابرات سرگرم بازاریابی در این خصوص است؟ آیا سهام عدالت به خارجی ها هم می رسد؟

این ها پرسش هایی است که علی رغم اخبار منتشره از علاقه خارجی ها همواره مطرح است که جا دارد مدیر عامل مخابرات در ادامه انتشار سلسله اخبار هجوم خارجی ها برای خرید سهام مخابرات که به نظر می رسد ادامه نیز خواهد یافت ، پاسخ دهند.

در زیر نمونه ای از اخبار مربوطه آمده است بد نیست به تاریخ این اخبار نیز کمی دقت کنید.
ورود خارجی ها برای خرید سهام مخابرات

علاقه مندی میلیاردر روسی به مخابرات ایران

علاقه خارجی ها به سهام مخابرات

استقبال بی پایان خارجی ها از سهام مخابرات

د رهمین رابطه : بازار گرمی یا راهبرد؟

علی شمیرانی – روز گذشته نامه ای به سایت رسید مبنی بر این که به زودی این سایت و گردانندگان آن در معرض تهدید جدی قرار خواهند گرفت.

در بخش دیگری از این نامه تهدید کنندگان نوشته اند: به عملکرد این سایت و رویه ای که در پیش گرفته ایرادات زیادی وارد است و باید هر چه سریع تر پاسخگوی رفتار خود باشید.

این گروه ناشناس در ادامه اعلام کرده،‌هیچ مانعی در سر راه ایشان برای بمب گذاری در سایت وجود ندارد و چنانچه مراتب با پلیس نیز در میان گذاشته شود تغییری در نحوه اجرای عملیات ایشان ایجاد نخواهد شد چرا که روی این عملیات از مدت ها قبل برنامه ریزی شده و از چندی پیش مقدمات این حمله نیز فراهم شده است.

در پایان این نامه آمده است، از آنجا که بخش عمده این عملیات ساماندهی شده است، تقریبا هیچ عاملی مانع از اجرای تصمیم ایشان نخواهد شد.

سایت آی تی آنالایز از کلیه خوانندگان این مطلب درخواست می کند تا لینک این خبر را برای سایر دوستان خود نیز ارسال کرده تا در صورت بروز مشکلات بعدی نسبت به آگاهی عمومی اقدام شده و مراتب برای پیگیری های بعدی فراهم باشد.

شما که روی این خبر کلیک کرده و مشغول خواندن هستید از همین الان باید بدانید که فریب خورده اید.

اما چرا، چگونه و با چه هدفی؟

واقعیت این است که در دنیای خبر و رسانه، گاه اخباری منتشر می شوند که کارکردی جز یک خدمت، یک یادآوری و گاه احیای یک چهره یا شرکت در اذهان عمومی را ندارند. در این گونه موارد خبر مربوطه یا به کل کذب بوده و یا تا حدودی صحت دارد.

آمریکایی ها از این کارکرد رسانه ای به شیوه بسیار مطلوبی بهره برداری می کنند. برای مثال شرکت های بزرگ برای آن که بتوانند فضا را برای فروش یک محصول خاص و یا جلوگیری از افت سهام خود فراهم کنند، از طریق رسانه ها به شکل کاملا هدفمند (یا با هماهنگی و یا بدون هماهنگی) اقدام به انتشار شایعاتی می کنند.

به این ترتیب نام و عنوان شرکت یا محصول مذکور ناخواسته بر سر زبان ها افتاده و تا به خود می آیید می بینید همه جا و همه روزه با بهانه های مختلف هر کس در حال صحبت درباره ایشان است. یک مثال بارز در این خصوص به محصول آیفون شرکت اپل مربوط می شد. آیا شما تصور می کردید این تنها رقبای اپل بودند که شایعات زیادی را در مورد مسایل و مشکلات احتمالی آیفون پخش کردند؟

پاسخ منفی است در این تکنیک رسانه ای خود شرکت به صورت هدفمند شایعاتی را می سازد تا در فرصت مناسب و وقتی که همه جا صحبت از فلان شایعه است به یکباره وارد بازار خبر شده و با مدارک و مستندات اعلام کند که یا مشکل مربوطه رفع شده و خاطر طرفداران مکدر نشود و یا آن که شایعات مطروحه از پایه بی اساس است. به این ترتیب است که اپل از چند شب قبل از عرضه محصول خود مردم را به خیابان ها و پشت درهای شرکت خود می کشاند.

در دنیای سلبیریتی ها یا همان افراد مشهور نیز چنین تکنیکی کاربردهای زیادی دارد. در این روش به محض این که از شهرت و اعتبار یک خواننده آمریکایی کاسته می شود یا آن که فلان خواننده در آستانه عرضه یک آلبوم جدید قرار دارد،‌ بلافاصله زمینه سازی های اولیه آغاز می شود.

برای مثال یک تصادف در حالت مستی برایش درست میکنند تا به این ترتیب به صدر اخبار بیایند. حتی برخی از طلاق های مشهورهای آمریکایی به منظور کسب درآمد و شهرت از رسانه ها انجام می شود. به این ترتیب یک موج جدید ایجاد می شود و شما فرض کنید که در چنین فضایی که ذهن ها پر شده از نام فرد مذکور به یکباره آلبوم جدید وی روانه بازار می شود و مردم نیز ناخواسته و بی آن که بدانند چرا به علت حاشیه سازی هایی که برای طرف شده، آلبوم او را به صدر پرفروش ها می رسانند.

به این ترتیب احتمالا تا عرضه آلبوم بعدی نباید منتظر اتفاق ناخوشایندی باشید.

ولی به راستی چند درصد از جامعه احتمالا از این کارکرد رسانه مطلع هستند؟ سوال سخت تر و در عین حال نگران کننده تر این که چند در صد از کسانی که در رسانه ها کار می کنند با چنین اخباری آشنایی دارند. اجازه دهید عددی را نگویم.

در ادامه تصویر بمبی که قرار بود با آن سایت آی تی آنالایز منهدم شود آورده شده تا به این ترتیب بساط و داستان سرکار گذاشتن شما بسیار کامل تر، فریبنده تر، باورپذیرتر و در عین حال مستند تر شود.

اگرچه در تصویر کارشناس خنثی سازی سایت آی تی آنالایز پس از کشف در حال خنثی سازی بمب مذکور بوده و به اطلاع می رساند که بمب با موفقیت کامل از کار افتاد.

راستی یک وقت لینک خبر را برای کسی نفرستید چون نامه مذکور شوخی بود و اصلا وجود خارجی نداشت!
بمب خنثی کن سایت آی تی آنالایز.jpg

فرصتی دوباره برای ادغام شوراها

چهارشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۸۶، ۰۷:۲۸ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – پس از اقدام رییس جمهوری در انحلال فصل الخطاب و ریشه دار ترین نهاد دولتی یعنی سازمان مدیریت و برنامه ریزی سابق، و دستور وی مبنی بر ادامه این رویه یعنی ساختار شکنی و انحلال و ادغام سایر نهادها و شوراهای موازی، فرصت دیگری برای حل ریشه ای موضوع شوراهای موازی پدید آمده است.

اقدام رییس جمهور در انحلال سازمان مدیریت با برخی مخالفت ها و برخی موافقت ها حتی از سوی خود سازمان مدیریتی ها مواجه شده است. اما موضوع این است که رییس جمهور دستور ادغام و انحلال شوراهای موازی را نیز صادر کرده و شنیده شده کمیته ای 5 نفره مسولیت اجرای دستور رییس جمهوری را بر عهده خواهد گرفت.

نکته جالب این که تصمیم دکتر احمدی نژاد در ادغام شوراها در حوزه آی تی با استقبال ویژه ای مواجه شده و تقریبا هیچ ساز مخالفی دراین خصوص با توجه به عملکرد این شوراها نواخته نخواهد شد. از سوی دیگر قرار گرفتن فناوری اطلاعات زیر نظر ریاست جمهوری نیز از جمله مواردی است که تقریباً یک اجماع نظر قاطع روی آن وجود دارد. تنها موردی که اندکی محل بحث کارشناسی قرار دارد شکل قرار گرفتن نهاد مربوطه در درون ریاست جمهوری است.

در این مورد هم اکنون بحث های داغی بر اساس اطلاعات موجود در محافل کارشناسی درگرفته که سعی می شود طی روزهای آتی در خصوص شکل گیری یک نهاد مستقل فرابخشی وانحلال شوراهای موازی مطالب بیشتری به نگارش در آید.

به یاد دوست و همکارمان "ماریه حیرانی"

چهارشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۸۶، ۰۳:۵۶ ب.ظ | ۰ نظر

محمد رضا بهنام رئوف - تازه رفته بودم تو رختخواب. حالم زیاد خوب نبود. همین که داشتم از پنجره به آسمون نیمه ابری نگاه می کردم، تلفنم زنگ زد. هادی بود.

هادی: رضا سلام

من: هادی سلام

هادی: رضا خوبی؟

من: هادی خوبم

هادی: رضا تو خبری از خانوم حیرانی نداری؟

من: هادی نه. چرا من باید خبری ازش داشته باشم؟

هادی: می‌دونی که رفته مسافرت؟

من: آره بهم گفته بود می‌خواد بره شیراز یه کم فکرش باز شه

هادی: می دونی با کی رفته؟

من: هادی من چرا باید اینا رو بدونم؟ اصلا به تو چه که با کی رفته؟ مگه . . .

هادی: هیچی مثل اینکه با کامران رفته یه سفر کاری

من: کاری؟ خب که چی؟

هادی: هیچی

من: هادی، همین؟

هادی: آره. خواب بودی؟

من: هادی، برو بمیر

هادی: رضا خدافظ

من: هادی خدافظ
ساعت00:35
ادامه مطلب

یک پوزش

شنبه, ۹ تیر ۱۳۸۶، ۰۸:۳۵ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – چندی پیش در یک اقدام کاملاً غیر حرفه ای اقدام به حذف یک مطلب از روی بخش وبلاگ کردم که با انتقاد دوستان زیادی مواجه شدم.

اگرچه به هیچ وجه قصد توجیه و از این جور حرف ها رو ندارم ولی علت حذف مطلب " استاد بازاری" از روی وبلاگ صحبت های مفصل یکی از دوستان قدیمیم بود. این دوست، بنده رو توجیه کرد که نباید خیلی مسایل حرفه ای و مشکلاتی از اون دست رو باز کرد.

جالب آن که اکثر دوستان اگرچه سعی کرده بودم نشانیه چندان دقیقی از طرف مورد نظر ندم، ولی کاملاً منظور من رو گرفته بودن و از این بابت خوشحال شدم چون فهمیدم فقط این من نیستم که متوجه دو رو یی ایشان شدم.

به هر حال سعی می کنم اتفاقاتی کاملاً غیر حرفه ای از این دست تو این سایت رخ نده. پوزش مجدد

نکته ای پیرامون استیضاح وزیر ارتباطات

دوشنبه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۸۶، ۱۲:۱۶ ق.ظ | ۱ نظر

مسعود فاتح معاون سابق ارتباط با رسانه های وزارت ارتباطات به نکته ای در خصوص استیضاح وزیر ارتباطات اشاره کرده است. وی در وبلاگ خود نوشته "در حالی که امضاکنندگان متن استیضاح وزیر ارتباطات استیضاح سلیمانی را به بعد از استیضاح وزیر آموزش و پرورش موکول کرده اند وزیر ارتباطات قصد ندارد از این فرصت پیش آمده استفاده مطلوب نماید و به جای اصلاح عملکرد خود ...
در همین رابطه :

استقبال پرشور! نمایندگان استیضاح‌کننده از جلسه با وزیر (بازتاب)

دورخیز برای استیضاح سلیمانی (الف)

فشار به مرکز تحقیقات مخابرات

يكشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۸۶، ۰۱:۲۴ ب.ظ | ۰ نظر

شنیده شده در پی تغییر مدیریت مرکز تحقیقات مخابرات تغییرات گسترده ای در نوع نگرش این مرکز به پروژه های واگذار شده و در دست واگذاری ایجاد شده است. اگرچه تغییرات درون این مرکز تنها به همین موارد ختم نشده است.

بر اساس شنیده ها تغییرات مدیریتی در این مرکز ادامه خواهد داشت. از این رو برخی از شواهد نشان می دهد یکی از مدیرانی که در آستانه برکناری از سمت خود قرار دارد به شکل غیر مستقیم اقدام به وارد کردن فشارهای مطبوعاتی به مرکز تحقیقات مخابرات کرده است.

بر این اساس شنیده می شود این فشارها تا زمان برکناری مدیر مربوطه و حتی بعد از آن ادامه خواهد داشت.

مراقب خبرهای جعلی باشید

پنجشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۸۶، ۰۱:۱۰ ب.ظ | ۳ نظر

علی شمیرانی - گاهی اوقات اتفاقات غریبی در دنیای رسانه ها رخ می دهد که تجربیات هر کس را بیشتر می کند. به هر حال زندگی یعنی همین. این اتفاقات نیز از آن جهت برای من غریب هستند که در سال های قبل تر و به دلایلی که در پی می آید چنین چیزهایی وجود نداشت تا ببینم و درس بگیرم.

مطبوعات سابقه ای چند ده ساله در کشور دارند و تا حدود زیادی ساختار خود را یافته و شاید به تعبیری شکل نهایی خود را به دست آورده اند. اما در مورد خبرگزاری های کشور اوضاع تا حدودی متفاوت است. اگرچه عمر نخستین خبرگزاری کشور یعنی ایرنا به حدود هفتاد سال قبل باز می گردد،‌ لیکن در سال های اخیر خبرگزاری های دیگری نیز در کشور نشو و نما کردند که شاید یکی از آنها با اغماض و از لحاظ ساختار حرفه ای تا حدودی شبیه ایرنا شد. ولی تعدادی دیگر با سبک و سیاق کاملاً متفاوتی وارد شدند که از این جهت برای امثال من غریب و ناشناخته بود. البته این به معنای عدم کارایی ایشان نبود.

سخن کوتاه که اخیراً و به علت نا آشنایی تعداد قابل توجهی از خبرنگاران شاغل در روزنامه ها، یکی از این خبرگزاری ها توانسته به جایگاه و نان و نوایی برسد. اگرچه در ابتدا تصور خود من این بود که شاید تنها در سرویس مربوط به حوزه کاری خودم یعنی فناوری اطلاعات موضوع این گونه است. ولی کمی بعد و با تحقیق از سایر همکاران مطبوعاتی متوجه شدم که ظاهراً در مجموعه خبرگزاری مربوطه روال بر اساسی است که در پی می آید.

در این خبرگزاری که از خبرگزاری های به نام کشور نیز هست و شروع خوبی نیز داشت، انواع خبرهای کاملاً جهت دار، تبلیغاتی و حتی دروغ و ساختگی درج می شود. اما چرا؟

داستان از این قرار است که بر اساس جملات قبلی یعنی عدم اشراف و آگاهی برخی روزنامه نگاران بر حوزه کاری خود، ایشان بدون هیچ تحقیق و بررسی خبر مربوط به خبرگزاری مربوطه را در صفحات خود به قول معروف Copy و Paste می کنند. چنین وضعیتی در روزنامه های کشور، خبرگزاری مربوطه را در موقعیت وی‍ژه و ممتازی قرار داد. چرا که به علت مسایل و مشکلات متعدد در بسیاری از روزنامه ها، روزنامه نگاران کم تجربه که به خبرگزاری مربوطه اعتماد کرده و به عبارتی باید صفحات خود را نیز به هر ترتیب پر می کردند، هر آنچه می دیدند را به صفحه روزنامه سرازیر می کردند.

از این به بعد این خبرگزاری و خبرنگاران آن بودند که سرنوشت این مدیر و آن نهاد را رقم می زدند. به این صورت که اگر کسی یا جایی با ایشان چپ می افتاد فردای آن روز روزنامه های مختلف همان تیتری را می زدند که خبرگزاری مربوطه روی سایت نثار طرف کرده بود. و اگر کسی هم خوب رفتار می کرد فردا می توانست برود و کلی روزنامه را که در مدحش تیتر زده بودند بخرد.

خلاصه هر جا که خیرش برسد با انواع سرویس ها و خدمات متنوع مورد پذیرایی خبرگزاری مربوطه قرار می گیرد. از خبرهای جهت دار و سفارشی گرفته تا تولید انواع گزارش و حتی جعل اخبار.خوشبختانه دست خبرنگاران خبرگزاری مربوطه به حدی باز است که بدون هیچ مشکلی هر خبری را که تصور کنید می توانند روی سایت ارسال کنند. حال این که مدیران رده بالای ایشان به درستی در جریان امور قرار دارند یا نه باشد برای بعد. چون در هرصورت عذری قابل پذیرش نخواهد بود.

اگرچه به علت ناپختگی و کمی تجربه، برخی خبرهای خبرگزاری مربوطه به شکل ناشیانه ای در تمجید و انتقاد از شخص یا نهادی درج می شود که شاید با اندکی تامل برای هر کسی قابل درک باشد.

به هر تقدیر این موضوع به روزنامه نگاران مربوط می شود که به چنین جمع بندی و تشخیص برسند و بی جهت زمینه کم رنگ شدن نقش خود و نردبان دیگران شدن را فراهم نکنند.

از بردن نام خبرگزاری مربوطه نیز فعلاً معذورم. ولی به حد کافی شواهدی برای گفته های خود دارم.

مایه سرافکندگی

چهارشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۸۶، ۰۸:۵۸ ب.ظ | ۱ نظر

علی شمیرانی - طی سال های گذشته تعدادی از روزنامه نگاران نقشی جدی در گشوده شدن صفحات جدید و حتی نشریات جدید در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات ایفا کردند. اگرچه نمی توان گفت اگر آنها نبودند نشریات و صفحات آی تی شکل نمی گرفت ولی به هر حال نقش ایشان را نمی توان نادیده گرفت.

در حال حاضر نیز کم نیستند روزنامه نگارانی که به پشتوانه سابقه و تجربه خود در حال ارتقای نقش و کارکرد خود و حتی گشودن راه برای همکاران بعد از خود هستند. جایگاهی هر چند کوچک که به هر حال رفته رفته در حال باز کردن جای خود است و بی شک آنهایی که امروز کمی جلوتر از بقیه به پیش می روند فردا باید جای خود را به دیگران بدهند. البته این بار نه با تلاشی فراوان برای شناسایی شان و جایگاه روزنامه نگاران بلکه به شکلی ساده، جا افتاده و خودکار.

لیکن در چنین فضای عده قلیلی هم هستند که فی الواقع به کاربردن واژه همکار و روزنامه نگار برای ایشان توهین غیر قابل بخشش به جامعه روزنامه نگاری کشور و حتی جهان است. البته من اسم یکی از ایشان را لغتی بهتر از "‌ مایه سرافکندگی" یا مایه شرمساری روزنامه نگاران پیدا نکردم.

امروز اکثر روزنامه نگاران حوزه فناوری اطلاعات مایه سرافکندگی را می شناسند. ولی چرا می گویم مایه سرافکندگی. واقعیت این است که مایه سرافکندگی به اسم روزنامه نگاران بدبخت کارها و اقدامات محیرالعقولی می کند که مایه شرمساری صنف می شود.

وقتی پیش مدیران متعددی می روی و می بینی به انحاء مختلف سلام و برخوردی با مایه سرافکندگی داشته اند،‌ چاره ای جز خجالت و توضیح مفصل که به خدا قسم روزنامه نگاران این حوزه این طوری نیستند و مایه سرافکندگی از غفلت جنابعالی سو استفاده کرده، باقی نمی ماند.

در حقیقت مایه سرافکندگی هر از چند گاهی در گوشه و کنار کاری می کند که تمیز کردن آن به ناچار به دوش روزنامه نگاران می افتد. مشکل مایه سرافکندگی این است که غوره نشده می خواهد مویز شود و خوب وقتی نمی داند چگونه از راه درست و سالم باید زندگی کند، محیط اطراف خود را کثیف می کند.

و صد افسوس که برخی غافل از سوابق درخشان "مایه سرافکندگی" با به کار گیری وی، زحمت خود را در تمیز کردن محیط پس از رفتن وی زیاد می کنند و به قشر روزنامه نگار نیز بدبین می شوند.

بیچاره روزنامه نگاران حوزه فناوری اطلاعات چه گناهی کرده اند.

نقدی بر فیلم 300 و ما

پنجشنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۸۶، ۰۷:۳۱ ب.ظ | ۴ نظر

علی شمیرانی – این روزها حرف و حدیث پیرامون فیلم 300 همچنان در گوشه و کنار به گوش می خورد. خود من چندی پیش موفق به دیدن این فیلم شدم و البته نکاتی در این فیلم دیدم که با هر کدام از دوستان درباره آن حرف می زدم، این نوع از نگاه به فیلم مذکور را قابل دفاع می دانستند.

اگرچه من منتقد فیلم نیستم ولی از نگاه یک مخاطب نکاتی در این فیلم دیدم و با توجه به مسایل موجود تصمیم به نوشتن این متن گرفتم.

در عین حال شنیده ام که کارگردان این فیلم نیز در موضع دفاع از خود اعلام کرده که این فیلم بیشتر یک افسانه است و در صحت آن هیچ اصرار و مستند تاریخی وجود ندارد.

من درباره تکنیک های فیلم سازی اطلاعات زیادی ندارم ولی جلوه های ویژه این فیلم به هیچ وجه در حد و اندازه فیلم های هالیوودی نبود. در این فیلم بر خلاف این که بسیار نیز گفته می شود که ایرانیان انسان هایی جنگ طلب به تصویر کشیده شده اند اما من با استناد به صحنه های مختلف این فیلم برداشت دیگری داشتم.

1 – در بخش ابتدایی فیلم تصاویر حکایت از آن داشت که یونانی ها فرزندان خود را با جدا کردن از مادرانشان و رهایی در حیات وحش، از آنها موجوداتی وحشی و غیر منطقی می سازند که تمام آرمان و فلسفه وجودی خود را در خون ریزی و جنگ کردن می یابند.

2- در بخش دیگر فیلم ما شاهد آن هستیم که ایرانی ها با روشی کاملاً مدرن و پیشرفته قاصد و سفیری را نزد یونانیان می فرستند تا بدون جنگ و خونریزی خواسته خود را با آنها در میان بگذارند، اما لحظاتی بعد و به شکلی غیر عرف و غیر منطقی شاه یونان سفیر بی سلاح ایران و تمامی همراهان او را به قتل می رسانند و جلوه ای از وحشیگری خود را به نمایش می گذارند.

3 – در بخش دیگری از فیلم در صحنه ای قبل از وقوع جنگ مجدداً از طرف ایرانی ها فردی برای جلوگیری از خون ریزی و در جهت ترغیب دشمن وارد عمل می شود که بار دیگر یونانی ها دست او را نیز در روشی غیر عرف قطع می کنند.

4 – در بخش دیگری از فیلم شاه یونان به دعوت شاه سمبلیک و ساخته و پرداخته ایران، کاملاً تنها شده و در تیر رس سربازان ایرانی قرار می گیرد. در آن صحنه و در حالی که به راحتی می شد برخوردی ناجوانمردانه و مشابه خود ایشان با فرمانده یونانی ها داشت، شاه سمبلیک ایرانی باز هم وی را دعوت به پیوستن به خود می کند و به عبارت دیگر یک بار دیگر به او فرصت می دهد تا در عوض ثروت و مقام دست از خونریزی بی فایده بردارد. اما در عین حال آسیبی به وی نمی رسانند.

5 – در صحنه آخر فیلم که یونانی ها به طور کامل به محاصره ایرانی ها در آمده اند و کاملاً خود را در شرایط مرگ می دیدند، بازهم از طرف ایرانی ها فردی جلو می آید و از آنها می خواهد تا سلاح های خود را بر زمین بگذارند ولی بار دیگر یونانی ها به وی که با حالتی نه تهاجمی و مسلح نزدیک شده بودند حمله کرده و او را نیز می کشند.

6- گوژپشت یونانی هم مورد جالبی بود. در صحنه های آخر فیلم وی در حالی که با وعده پول و ثروت ایرانی ها را بالای سر یونانی ها می برد، به جای آن که به سان فیلم های غربی پس از دریافت اطلاعات او را به قتل برسانند، باز هم مشاهده می شود که وی در لباسی آراسته در کنار ایرانی ها قرار گرفته و ایرانی ها در دادن وعده مقام و ثروت به او خیانتی نکردند.

7- نکته دیگر در باره این فیلم که به اعتقاد من بیشتر توحش و بی منطقی یونانی ها را به تصویر می کشید تا ایرانی ها به صحنه دیگری بر می گشت که درآنها یونانی ها با قصاوت و در حالی مشغول خوردن سیب هستند مجروحان و اجساد نیمه جان را به سادگی به قتل می رساند.

راجع به ضعف های مشهود در کشتن مثلاً کرگدن هیولایی که با یک تیر از پا در می آید و ماموت های غول پیکر که ظاهراً با فوت یونانی ها و به شکلی کاملاً مضحک و تصنعی به دره سقوط می کنند و یا صحنه های اغراق آمیز اولیه که هزاران ایرانی به یونانی ها حمله می کنند اما یک زخم کوچک هم به یونانی ها وارد نمی شود، نیز بیش از این نیاز به توضیح نیست.

و بالاخره این که آیا فیلم مجعول و تخیلی 300 را از این منظر هم نمی توان دید؟

یکسانی اخبار برخی خبرگزاری ها

جمعه, ۱۷ فروردين ۱۳۸۶، ۰۳:۴۴ ب.ظ | ۲ نظر

اخبار برخی از خبرگزاری ها در حوزه فناوری اطلاعات با تغییرات اندکی در تیتر و یا لید تقریباً یکسان شده است.

گاهی حتی به نظر می رسد خبرگزاری های مربوطه از یک مرجع یا منبع، خبر و شاید دستور می گیرند. احتمالی که با توجه به شنیده ها چندان هم دور از واقعیت نیست. شاید بتوان در روزهای آینده این موضوع را بیشتر مورد نقد و بررسی قرار داد و البته با توجه به شنیده ها امکان ارزیابی دقیقتر این موضوع با دقت بالاتر وجود دارد.

ایجاد تغییرات گرافیکی

سه شنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۸۶، ۱۰:۴۹ ق.ظ | ۱ نظر

با سلام و تبریک سال نو، همانطور که در سایت نیز پیداست، تغییرات جدیدی از لحاظ ظاهری ایجاد شده که این تغییرات طی روزهای آینده به آهستگی ادامه خواهد یافت.

از این رو و با توجه به اظهار لطف برخی از دوستان در خصوص تغییرات ایجاد شده از همه تقاضا می شود تا در صورت تمایل پیشنهادات خود برای بهبود کیفیت سایت را برای ما ارسال کنند.

قطع همکاری پورخصالیان با بزرگراه فناوری

سه شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۸۵، ۱۲:۵۰ ب.ظ | ۳ نظر

محمد علی پورخصالیان از همکاران خوب و خوش سابقه حوزه فناوری اطلاعات و از نخستین دوستانی که در راه اندازی هفته نامه بزرگراه فناوری حضور داشت ، اعلام قطع همکاری با این هفته نامه کرد. وی هم اکنون دبیر تحریریه ماهنامه دنیای مخابرات وارتباطات است.

در حال حاضر شهرام شریف، علی شمیرانی ، محمدرضا بهنام رئوف، پریسا خسروداد، سعید کریمی، محمد طاهری، رضا طهماسبی، بهار امیری، محمد علی پورخصالیان، سمیه سهیلی ، مرجان ربانی، جمال صحرادی (مدیر هنری)، رکسانا فاضلی (عکاس)، لیلا شاهمرادی(صفحه بند)، خانم ها قامتی و مرادیان (تایپیست) فیروزه مظفری ، رسول آذرگون،محمد رضا کبیر و خانم هاشم زاده از جمله همکارانی هستند که بنا به دلایل مختلف همکاری ایشان با این هفته نامه قطع شده است.

محمد متنی را به منظور تقدیر و تشکر از خوانندگان صفحه خود تهیه کرده که در پی می آید.
آغاز پایان یک آغاز
محمدعلی پورخصالیان

ورود من به حرفه روزنامه نگاری با انتشار مطلبی در باره تاریخ موسیقی الکترونیکی در ماهنامه تخصصی مخابراتی دنیای مخابرات و ارتباطات، اتفاق افتاد. ممکن است این سئوال پیش بیاید که چطور ممکن است یک ماهنامه تخصصی فنی-تحلیلی مخابراتی، مقاله ای در باره موسیقی الکترونیک منتشر کند؟ در پاسخ باید بگویم که فناوری موسیقی الکترونیکی با فناوری تلگراف پیوند خورده و از همان آغاز موسیقی و ارتباطات مخابراتی با هم همزیست بوده اند. امروزه هم با پیشرفت فناوری اطلاعات، نرم افزارهای موسیقی کاربرد فراوانی در صنعت موسیقی دارند لذا اختصاص صفحه ای به موسیقی در یک نشریه IT ، دور از ذهن نبود.

اما از آن جایی که شخصا مایل بودم موسیقی الکترونیک را درست از نقطه آغازش (که با فناوری تلگراف متولد شد) معرفی کنم، صفحه را به عمد "موسیقی الکترونیک" و نه "موسیقی دیجیتالی" نامگذاری کردم.

خوانندگان و طرفداران صفحه موسیقی هفته نامه بزرگراه فناوری از ابتدای انتشار این هفته نا مه تا شماره اخیر، مطالبی در مورد موسیقی در یک هفته نامه IT خواندند. این صفحه که برای اولین بار در تاریخ مطبوعات ایران با عنوان "موسیقی الکترونیک" در این هفته نامه منتشر شد به پیشنهاد من و با موافقت شورای سردبیری وقت آقایان علی شمیرانی و شهرام شریف در این هفته نامه جای گرفت و بازخورد بسیار خوبی را به همراه داشت.

اما بنا به تصمیم سردبیر فعلی هفته نامه، آقای صالحی و مدیر مسئول هفته نامه آقای یوسفی از این پس این صفحه در هفته نامه بزرگراه فناوری انتشار نخواهد یافت. ضمن احترام نسبت به تصمیم گرفته شده و ضمن تشکر و قدر دانی از هردوی ایشان و تشکر و قدردانی از آقایان شمیرانی و شریف به خاطر اعتمادی که به شخص من داشه اند و قبول ریسک اختصاص صفحه ای به موسیقی در یک هفته نامه IT و اعلان این خبر که این شماره، آخرین شماره ای است که صفحه موسیقی دارد از خوانندگان این صفه خداحافظی می کنم.

در اینجا لازم است از دوسان عزیزم که در تهیه مطالب این صفحه مرا یاری کرده اند نام ببرم و قدر دانی کنم. آقایان: مهدی مقدم تهرانی، صدرا صابری، کاوه قادریان، کامبیز دیرکوند، مهرداد موقتیان ، رضا صادقی، کاوه رهنما، پرویز سیار، مجید و میثم کهشان، عباس و علی پورخصالیان، حمید و هادی یزدانی و خانمها: فاطمه رادبه، اسوه عامریان، سحر شهاب، سحر افشانی، شیدا شیدایی فر و سحر اسکندریون.

به منظور تنوع این صفحه و برای آشنایی بیشتر خوانندگان هفته نامه و علاقه مندان به موسیقی با هنرمندان کشورمان، تعدادی مصاحبه با آهنگ سازان و فعالان موسیقی انجام گرفت که برخی به چاپ رسید و برخی بنا به دلایلی هرگز چاپ نشد که در اینجا لازم می دانم از این عزیزان هم نامی ببرم. آقایان: نوریک میساکیان- آهنگ ساز و مدرس و نوازنده گیتار الکتریکی، فرشید احرابی- آهنگ ساز و مدرس و نوازنده گیتار الکتریکی، الوند مجذوب-مدیر استودیو اوج مهر و آهنگ ساز ، Dave Rodgers – آهنگساز و خالق سبک موسیقی Eurobeat ، پیام اسلامی- آهنگ ساز و سرپرست گروه سکوت شرق.

در پایان مایلم از دوست عزیز مهرداد پرهیزگار، صفحه آرای هفته نامه برای کمک در انتخاب عکس مطالب تشکر کنم.

علی شمیرانی - هر از چند گاهی از چند سال گذشته تا کنون اخبار متعددی از ساماندهی بازی های رایانه ای در کشور رد و بدل می شود. کلی نشست و کلی حرف و کلی خبر و در آخر نیز در خبرها می خوانیم که یکی دیگر از شرکت های خارجی برای جوانان مملکتمان مسابقه بازی های رایانه ای گذاشت و رفت.

انگار که ما یک کشور جنگ زده یا آفریقایی مستحق کمک از شرکت ها و نه حتی کشورها هستیم. آقایان وقت دارید همچنان هر 6 ماه یک بار جلسه بگذارید و راه کارهای ساماندهی بازی های رایانه ای را بررسی کنید.
البته من هم به عنوان یک ایرانی پیشنهاداتی برای ساماندهی هر چه بیشتر بازی های رایانه ای دارم.

1 - مطالعه تاریخچه بازی های رایانه ای در جهان (زمان پیشنهادی یک سال)

2- بررسی آثار بازی های رایانه ای روی ذهن و روان (زمان پیشنهادی یک سال)

3- شناسایی شرکت های مطرح تولید کننده بازی های رایانه ای (زمان پیشنهادی یک سال)

4- مطالعه نحوه ساخت بازی های رایانه ای در جهان (زمان پیشنهادی یک سال)

5- مطالعه قوانین مرتبط با بازی های رایانه ای در جهان (زمان پیشنهادی یک سال)

6- بررسی راه کارهای جذب سرمایه در زمینه بازی های رایانه ای (زمان پیشنهادی یک سال)

7- تحلیل شخصیت های مطرح در بازی های رایانه ای (زمان پیشنهادی یک سال)

8- شناسایی زمینه ها و دلایل علاقه مندی کودکان به بازی های رایانه ای (زمان پیشنهادی یک سال)

9- رده بندی بازی های رایانه ای در سه رده کودکان، نوجوانان، و جوانان (زمان پیشنهادی یک سال)

10- بررسی تاثیر بازی های رایانه ای بر زنان باردار (زمان پیشنهادی یک سال)
به نظر می رسد که با انجام مطالعات فوق زمینه برای برخورد علمی و ساماندهی هر چه بهتر بازی های رایانه ای در کشور فراهم می شود و پس از آن می توان کار تدوین مقررات لازم را انجام داده و بعد از آن نیز وارد اقدامات عملی و اجرایی شد و بالاخره یک مسابقه هم خودمان برای فرزندان کشورمان بگذاریم. اما از آنجا که پیش بینی می شود مراحل قانون گذاری و سایر مقدمات نیز قریب به 5 سال به طول بینجامد از این رو ضرورت بازنگری در ده مورد پیشنهادی با توجه به مرور زمان کاملاً محسوس است.

لذا توصیه می شود یک بار دیگر و قبل از هر نوع حرکت عملی تاکید می کنم" قبل از هر نوع حرکت عملی" نسبت به اجرای مجدد 10 پیشنهاد فوق اقدام شود تا تبعات بعدی آن گریبانگیر کشور نشود.

در همین حال نگران سیلاب بازی های رایانه ای مخرب خارجی که در بقالی ها نیز یافت می شود نباشید. با یک کار علمی می توان بسیاری از معضلات را با سر بلندی و در زمان مقتضی حل کرد.

تسلیت به مهندس خسروی

دوشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۸۵، ۰۱:۰۸ ب.ظ | ۰ نظر

با تاسف مطلع شدیم که آقای مهندس خسروی رییس سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی، در سوگ رحلت پدر بزرگوارشان عزادار هستند.

بدینوسیله برای آن مرحوم علو درجات و برای ایشان و خانواده محترمشان صبر مسئلت می کنیم.

GCها از هیاهو تا سکوت

شنبه, ۲۱ بهمن ۱۳۸۵، ۰۴:۵۲ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – کسانی که چند سالی از کار مطبوعاتی ایشان گذشته باشد، گاه ناخواسته و به محض این که رویداد یا جریانی در حوزه کاری ایشان شکل بگیرد به خوبی می توانند تشخیص دهند که این موضوع چیزی بیش از یک هیاهوی مطبوعاتی نخواهد بود.

گاهی اوقات برخی دعواها سر لحاف ملانصرالدین است. در این میان نیز گاه خبرهایی در رسانه ها پراکنده می شود و به محض این که نیاز ایشان رفع شد سر و صداها و تیم های خبرپراکن متفرق شده و دیگر کسی نمی تواند پاسخی از طرفین دریافت بکند.

در اینجا تنها از برخی از مطبوعات به شکل موقت برای پیشبرد اهداف عده ای مشخص استفاده شده و بعد هم که کار از کار گذشت دیگر به برخی رسانه های از همه جا بی خبر نیازی نخواهد بود.

از این موارد در مطبوعات زیاد شده است و تقریباً کمتر باید حرص خورد. د رحوزه آی تی هم از این دست مسایل و اخبار می توان یافت.

برای مثال پرونده GCها که در وحله اول تصور می شد کار تمام است و توسعه معلق. فقط به تیتر اخبار گذشته نگاه کنید تا ببینید کار به کجا رسید. GCها اعتراض کردند و مخابراتی ها خط و نشان کشیدند. از این طرف و آن طرف هم تهدید و حرف و حدیث بود که به واسطه زحمت برخی از رسانه ها میان طرفین رد و بدل می شد.

ناگهان ماجرای حکمیت پیدا شد. اول نه بعد بله و بالاخره طرفین به مجلس رفتند. یکی گفت جریمه برجاست. یکی گفت دستشان را قطع می کنیم. یکی گفت مهلت نمی دهیم. یکی گفت نمی دانیم. یکی گفت موضوع حساس است در حال بررسی هستیم و یکی دیگر گفت طی چند روز آینده خبر می دهیم و بهمن هم به پایان رسید و معلوم نشده کار به کجا کشید؟

همه چیز شد مثل روز اول انگار که اصلاً چنین اتفاقی رخ نداده بود. از تیم های خبر ساز و بعضاً خبر جعل کن هم خبری نیست و لاجرم در برخی رسانه ها هم که از این تیم ها تغذیه می کردند خبری به بیرون درز نمی کند.

آن همه هیاهو به یک باره و بی آنکه مسولان پاسخ دهند که سرانجام چه شد با سکوت مواجه شد و تو گویی اصلاً چنین موضوعی در کار نبوده است. بعد می گویند چرا شایعه می سازید و می گویید ظاهراً یک وجه المصالحه در میان گذاشته شده و ...

خوب موضوعی که طرفینش این چنین همدیگر را به باد انتقادگرفتند و حتی حاضر نبودند برای حل آن دور یک میز بنشینند وقتی به یکباره به سکوت کشیده می شود، آیا انتظار حرف و شایعه را نمی خواهید داشته باشید؟

تغییر هاست سایت

يكشنبه, ۱ بهمن ۱۳۸۵، ۱۰:۰۴ ب.ظ | ۳ نظر

طی روزهای گذشته به علت تغییر در هاست سایت آی تی آنالایز به مدت 3 روز از دسترس خارج بود که بدین وسیله از کلیه دوستان و کسانی که در این مدت به سایت دسترسی نداشتند پوزش می طلبیم.

آهنگری کاری نداره!

پنجشنبه, ۱۴ دی ۱۳۸۵، ۰۲:۳۱ ب.ظ | ۰ نظر

روایت جالبی است روایتی که در پی می آید، این داستان فی الواقع حکایت آنان است که قوره نشده می خواهند مویز شوند. داستان را بخوانید و لذت ببرید.

بیوه زنی پسر خردسالش را به کارآموزی نزد آهنگری گذاشت.امروز و فردایی گذشت. روز سوم بیوه زن به کارگاه آمد و گفت: فکر شاگرد دیگری بکنید پسرم از امروز نخواهد آمد.

آهنگر گفت چرا چه شده؟

بیوه زن گفت : هیچ چون آهنگری را کاملاً یاد گرفته دیدم دیگر آمدن و رفتنش فقط کفش و کلاه پاره کردن بی فایده است.

استاد حیرت کرد که چطور به دو روز آهنگری یاد گرفته؟

بیوه زن مغرور از داشتن چنان پسری هوشمند خندید: بله می گوید آهنگری کاری ندارد، آهن را پهن می کنی بیل می شود، دمش را می کشی میل می شود.

استاد که از خنده به خود می پیچید گفت: راستی که عجب پسره ناقلایی است! خودش که یاد گرفته هیچ ، به ننه اش هم یاد داده!.

تسلیت به یک همکار

سه شنبه, ۵ دی ۱۳۸۵، ۰۷:۴۱ ب.ظ | ۱۱ نظر

با تاسف متوجه شدم جناب آقای شهرام شریف دوست و همکارم درغم از دست دادن "پدربزرگ" خود عزادار هستند . به این وسیله به ایشان تسلیت گفته و برای آن مرحوم نیز طلب مغفرت داریم.

شهرام جان من را هم در غم خود شریک بدان.

دعوت از علاقه مندان به خبرنگاری

سه شنبه, ۲۸ آذر ۱۳۸۵، ۱۰:۳۱ ب.ظ | ۱۲ نظر

علی شمیرانی - بدینوسیله از کلیه افرادی که به حرفه روزنامه نگاری علاقه مند بوده و مایل به حضور و فراگیری این حرفه هستند دعوت به همکاری می شود. علاقه مندان در مرحله نخست می بایست اقدام به راه اندازی وبلاگ و یا سایت شخصی و از آن پس زمینه برای حضور در مراسم های مرتبط با حوزه فناوری فراهم خواهد بود.

علاقه مندان می توانند آدرس وبلاگ و ایمیل خود را در این سایت بگذارند تا از این طریق در جریان کلیه نشست های مطبوعاتی قرار گرفته و در مراسم های متعدد حضور یابند.

شما از این طریق می توانید همزمان با رسانه های رسمی و خبرنگاران دیگر روزنامه ها در مراسم های متعدد حوزه فناوری اطلاعات حضور یافته و از نزدیک پرسش های خود را از مقامات مطرح کرده و پاسخ خود را دریافت کنید.

حتماً تعجب کرده و این پرسش در ذهنتان ایجاد شده که آیا در این خصوص مشکلی وجود نخواهد داشت که این اطمینان به شما داده خواهد شد. در صورت تمایل امکان همراهی شما در جلسات اول امکانپذیر است. همچنین احتمال جذب شما به نشریات دیگر نیز پس از مدتی وجود دارد.

GCهای پر طرفدار

دوشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۸۵، ۰۹:۰۵ ب.ظ | ۱ نظر

علی شمیرانی – اخیراً که درگیری و بلاتکلیفی پیمانکاران عمومی شرکت ارتباطات سیار با این شرکت به اوج خود رسیده است اتفاقات عجیبی هم در حال رخ دادن است.

از حدود یک ماه قبل تا کنون افراد متعددی که از همکاران و دوستان قدیمی و عمدتاً خارج از حوزه فناوری اطلاعات و درگیری GCها هستند طی تماس‌های مختلف اخبار و مقالات متعددی را در حمایت از ایشان ارسال کرده و خواستار انعکاس آن ها هستند.

اگرچه مشخص نیست GCها خود تا چه حد در این موضوع دخیل بوده‌اند لیکن این اتفاق یعنی تماس‌های متعدد برای درج اطلاعات در جراید با برخی از همکاران همچنان ادامه دارد. اطلاعاتی که بعضاً نیز تکراری بوده و فاقد مستندات لازم برای درج هستند.

به هر حال فعلاً GCها و مخابراتی‌ها ترجیح داده‌اند در حالی که کمتر از یک تا دو روز به پایان مهلت مانده پاسخ یکدیگر را از طریق مطبوعات دهند. به عبارت دیگر معلوم نیست چرا ایشان رودرو و فارغ از بحث‌های مطبوعاتی به حل و فصل مشکلات خود نمی‌پردازند؟

از مخارات که شنیده می‌شود ایشان طبق زمان در نظر گرفته با GCها برخورد خواهند کرد ولی این که این برخورد به چه شکلی خواهد بود و سرانجام توسعه شبکه ارتباطات سیار چه می‌شود، پرسشی است که شاید تا چند روز آینده پاسخ آن مشخص شود. اگرچه جلسه میانجیگری مجلس هم فعلاً لغو شده ولی در هر حال این جلسه نیز بیشتر جنبه تشریفاتی و نه قانونی دارد.

تسلیت به یک همکار

چهارشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۸۵، ۱۰:۳۸ ق.ظ | ۲ نظر

با تاسف متوجه شدیم سرکار خانم میرخانی همکارمان درغم از دست دادن یکی از نزدیکان خود عزادار هستند . به این وسیله به ایشان تسلیت گفته و برای آن مرحوم نیز طلب مغفرت داریم.

یک گلایه

سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۳۸۵، ۱۰:۳۲ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – در چند روز اخیر نشست های مطبوعاتی متعددی در گوشه و کنار برگزار شد که چند تایی از آنها به نوعی به وزارت ارتباطات مربوط می شد که موجبات ناراحتی چند تن از همکاران و خبرنگاران قدیمی فراهم آورد.

ریشه گلایه همکاران قدیمی هم به عدم دعوت از سوی وزارت ارتباطات در نشست های مذکور باز می گشت. اگرچه خود من در این جلسات حضور داشتم البته با دعوتنامه رسمی و از این بابت جای تشکر دارد ولی وقتی میبینم چند تن از همکارانم که در حوزه آی تی از سال ها قبل در حال کار هستند و به این مجالس دعوت نمی شوند خون صنفی بنده هم تا حدودی به جوش می آید و بر خود واجب می بینم که از ایشان حمایت کنم چرا که در این جلسات افرادی را می بینم که سابقه به مراتب کمتری از برخی از همکاران دارند.

اما، اما یک نکته را هم به خوبی می دانم و از دوستان روابط عمومی هم به کرات شنیده ام که برخی از کسانی که در مطبوعات کار می کنند بدون هیچ دعوتنامه ای در برنامه های مختلف حضور می یابند. البته برخی هم خانوادگی در این برنامه ها می آیند و اصلاً تعجب نکنید اگر روزی دیدید که یکی از کسانی که در مطبوعات کار میکند با چند تن از دوستان و همکلاسی های دوران دبستان یا نامزدشان در مراسم حضور می یابند. البته دوستان روابط عمومی هم به علت آن که روابط عمومی هستند ، هیچ گاه مانع حضور ایشان نمی شوند. ولی واقعیت این است که همیشه از چنین وضعی گلایه مند هستند و می پرسند که ما باید چه کنیم که ایشان بی دعوتنامه نیایند و رویمان نمی شود راهشان ندهیم.

به همین علت برخی روابط عمومی ها سعی می کنند به دلایلی جمع بسیار محدودی را دعوت کنند که به ناگهان با سیل برخی بازاریاب ها و کسانی که دعوت ندارند مواجه می شوند. البته شخصاً با تبعیض هیچ گاه موافق نیستم ولی وضعیت دوستان روابط عمومی را که در منگنه گیر کرده اند و نمی دانند با غیر خبرنگاران چه کنند را نیز درک می کنم. ولی تمام این افراد یعنی آنها که از طریق دوستان و اقوام، سرخود به برنامه ها می آیند و جای خبرنگاران را تنگ می کنند نباید مانع از حضور خبرنگاران قدیمی شود. من هم می دانم که بی دعوت ها بی دعوت تا صد سال دیگر هم در برنامه ها حضور می یابند و کسی هم نمی داند باید با ایشان چه کند.

برخی از روابط عمومی ها می گویند این روزها مثل سابق نیست ما به کمتر از 10 نفر زنگ می زنیم و خود را آماده برخورد با 30 نفر می کنیم. این که چرا و چه کسانی به حقوق همکاران قدیمی خود احترام نگذاشته و سایر بی دعوت ها را دعوت می کنند موضوعی است که روابط عمومی ها هم به درستی پاسخی برای آن ندارند.

برای نمونه دو همکار خوبم یعنی شبنم کهن چی و بهنام رئوف نسبت به این موضوع گلایه کرده اند که بد نیست به آنها نیز سری بزنید.

اما چند کلام با دوستانی که خانوادگی و بدون دعوت به نشست های خبری می آیند.

آخه دوست عزیز حوزه خبری که کافی شاپ نیست که با ... تشریف می آورید. در ا ین شهر کلی پارک، جاهای دیدنی و اماکن تفریحی وجود دارد که می توانید به آنجا بروید.

از کی تا حالا!؟

شنبه, ۱۱ آذر ۱۳۸۵، ۰۷:۰۸ ب.ظ | ۴ نظر

علی شمیرانی – حتماً شما نیز با جمله "از کی تا حالا؟!" آن هم در سایز بسیار بزرگ در بیلبوردهای بخش های مختلف شهر تهران برخورد کرده اید. این آگهی مربوط به شرکت ایرانسل است. برای مثال در یکی از این تبلیغات گفته شده از کی تا حالا برای گرفتن سیم کارت معطل نمی شوم؟ یا در یکی دیگر گفته از کی تا حالا کیفیت صدا اینقدر خوب است.

اگرچه مشخص نیست شرکت ایرانسل بابت این تبلیغات گسترده در سطح شهر چه میزان هزینه کرده است و البته صلاح مملکت خویش خسروان دانند. ولی هیچ کس منکر تبلیغات و کارکرد آن ها نیست، اما اجازه دهید چند مثال در این خصوص بزنم. آیا شما هم فکر می کنید تبلیغات زیاد واقعاً عامل خرید یک محصول آن هم از نوع سیم کارت است. آیا تبلیغ محصولاتی از این دست در رده تبلیغات انواع پفک، ماکارانی یا انواع شوینده ها قرار می گیرد یا آن که تبلیغات محصولات گرانتر و به ویژه الکترونیکی شکل دیگری دارد؟

بگذارید موضوع را کمی بازتر کنم. حتماً شهروندان تهرانی متوجه تبلیغ انواع گوشی و مایکرویو و محصولاتی از این دست بر درودیوار شهر شده اند. اما به راستی کدامیک از شما با دیدن تبلیغ بیشتر یک محصول تصمیم می گیرید مثلاً فلان گوشی را بخرید؟ آیا غیر از این است که در هنگام خرید محصولاتی از این دست خود اقدام به تحقیق کرده و در نهایت برای خرید یک گوشی از خریداران قبلی کلی سوال می کنید که آیا از کیفیت، کارایی، امکانات، شارژ، حافظه، دوربین و چندین و چند مورد دیگر راضی هستند یا نه؟ آیا غیر از این است که به سایت شرکت مربوطه مراجعه می کنید تا کلی اطلاعات برای خرید آن محصول پیدا کرده آن را با سایر محصولات مشابه مقایسه کرده و سپس اقدام به خرید آن کنید. تازه اگر همه چیز مورد پسند واقع شود. حتماً شما هم با بحران خرید یک گوشی مواجه شده اید و هزاران سوال قبل از خرید یک گوشی از خود و دیگران پرسیده اید. ولی در تمام این موارد تبلیغ محصول مورد نظر هر چند زیاد چه میزان در تصمیم گیری شما نقش داشته است؟

شاید در مورد چیپس شما بگویید یکبار می خرم می خورم ببینم چه مزه ای هست و تبلیغات در این تصمیم نقش موثری داشته باشد.

از این موارد بگذریم اما می توان از شرکت ایرانسل که مبدع شعار از کی تا حالا است چند سوال از کی تا حالا نیز پرسید. برای نمونه

– از کی تا حالا یک اپراتور بعد از واگذاری خود اطلاع رسانی می کند؟

– از کی تا حالا به پرسش ها و انتقادات پیرامون عملکرد خود در مطبوعات کسی جوابگو نیست؟

– از کی تا حالا قبل از آن که پوشش شبکه به حد مطلوب رسیده باشد سیم کارت واگذار می شود؟

– از کی تا حالا با تبلیغات می توان پاسخ گوی مشکلات بود؟

– از کی تا حالا نرخ مکالمات یک اپراتور بدون محاسبه مالیات و عوارض اعلام می شود؟

– از کی تا حالا یک اپراتور از آغاز به کار خود تا کنون حتی یک نشست خبری برگزار نمی کند؟

– و بالاخره این که از کی تا حالا چه خبر؟

در مورد ما نظر ندهید

شنبه, ۴ آذر ۱۳۸۵، ۰۶:۴۰ ب.ظ | ۱ نظر

علی شمیرانی – امروز که به یکی از همکارانم سوژه ای برای تهیه یک مجموعه گزارش ادامه دار داده بودم به نکته جالبی برخورد کردم. اول که طبق عادت مرتب از همکارم نتیجه سوژه را پیگیری می کردم وی دائماً می گفت کسی را پیدا نکرده که دراین مورد حرف بزند یا می گفت کسی را پیدا کرده ولی گفته من نظری ندارم.

اما از آنجا که پیگیری هایم ادامه داشت امروز متوجه اتفاق جالبی افتادم. همکارم می گفت که امروز با یکی از فعالان حوزه آی تی تماس گرفته و از وی خواسته تا در خصوص سوژه مربوطه یعنی ارزیابی عملکرد یکی از نهادهای دولتی صحبت کند که این فعال نیز گفته بود من چندی پیش از سر خیر خواهی گفته بودم که نهاد مورد نظر از آغاز به کار خود تا کنون خروجی شفاف و قابل دفاعی نداشته و بهتر است فلان کار را بکنند، اما فردای انجام آن مصاحبه ( که اتفاقاً ترتیب گفت و گو را خود ما داده بودیم) از سوی بالاترین مسوول آن نهاد با مصاحبه شونده تماس گرفته و به ایشان گفته شده شما لطف کنید و در مورد ما نظر ندهید!

البته آن بنده خدا هم گلایه داشت و می گفت من از سر دلسوزی آن انتقاد را کرده ام وگرنه هیچ وابستگی به آن مجموعه ندارم. اگرچه وی گفت بازهم در مورد نهاد مربوطه سخن خواهد گفت و وظیفه خود را انجام خواهد داد.

اما موضوع برای خود من خیلی جالب شد و تازه فهمیدم چرا کمتر کسی مایل به صحبت در مورد نهاد مربوطه است آنهم کسانی که پیش از این به راحتی گفت و گو می کردند. شاید با آنها هم تماس مشابهی گرفته شده و خواسته اند که انتقادی در میان نباشد.

اگرچه شنیدن مواردی از این دست نه تنها موجب رها کردن سوژه نمی شود بلکه برخوردی به این شکل کار را جذاب تر کرده و موجب حرکتی عمیق تر و دقیق تر نیز می شود. خلاصه آن که این نخستین باری بود که می شنیدم از شخص یا اشخاصی خواسته شده در مورد عملکرد نهادی اظهار نظر (البته از نوع منفی) نکنند.

قبلاً هم تجربه برخورد با مدیران کم تجربه را داشته ام که با فرافکنی سعی در پوشاندن نقاط ضعف و کاستی های عملکرد خود دارند. اگرچه برخی نیز بر این تصورند که روزنامه نگاران فقط برای تخریب به سراغ جایی می روند در حالی که موضوع این چنین نیست و گاهی 5 دقیقه حرف صادقانه زدن (حتی اگر انعکاس مطبوعاتی هم نداشته باشد) به ساعت ها، روزها و سال ها دروغ گفتن به افکار عمومی می ارزد و کارکرد دارد.

مطبوعات به دنبال اصلاح و کمک به پیشبرد صحیح و هرچه بهتر امور هستند.

اینجا ایرانسل نیست!

چهارشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۸۵، ۱۰:۵۹ ب.ظ | ۲ نظر

طی روزهای گذشته ایمیل‌ها و اظهار نظرهای متعددی مبنی بر همکاری و اعلام شکایات و نظرات نسبت به شرکت ایرانسل به سایت ITanalyze.ir ارسال شده است. این که چرا و چگونه این سایت با ایرانسل مرتبط تشخیص داده می شود موضوعی است که ما نیز پاسخی برای آن نیافته ایم!

لیکن رسماً اعلام می شود سایت ITanalyze.ir هیچ ارتباطی با شرکت ایرانسل نداشته و علاقه مندان برای جذب آگهی، استخدام و همکاری با شرکت ایرانسل می بایست به سایت این شرکت واقع در آدرس www.irancell.ir مراجعه کرده و یا با ایمیل info@irancell.ir مکاتبه نمایند.

در زیر نمونه ای از درخواست یکی از روزنامه ها برای همکاری با شرکت ایرانسل که برای سایت ITanalyze.ir ارسال شده است می آید!
بسمه تعالی

مدیریت محترم شرکت ایرانسل

با عرض سلام و ادب

احتراماً به استحضارمیرساند سازمان آگهی های روزنامه … و … از تاریخ 1/5/85 با مدیریت جدید ونگاهی نودر عرصه تبلیغات آمادگی خود راعلاوه بر درج آگهی باقیمت مناسب وتخفیفات ویژه جهت همکاری با آن شرکت به صورت موارد ذیل قابل اجرا می دارد:

1- چاپ نام شرکت ایرانسل بعنوان اسپانسردرکنار لگو روزنامه …به صورت روزانه

2- برگزاری مسابقات جهت پیش بینی نتایج لیگ درپایان هرهفته واهداء جوایز از طرف شرکت ایرانسل

3- تهیه گزارش ومصاحبه با حضور مسئولین شرکت ایرانسل

4- شرکت ایرانسل می تواند درپایان هردوره از مسابقات لیگ یا مسابقاتی از این قبیل باتهیه یک عدد لگوی عمودی شرکت ایرانسل نسبت به اهداء جوایز باحضور مسئولین وبازیکنان نامی اقدام نماید.

5- چاپ آگهی در بعضی از موارد به صورت پایاپای

امید است جنابعالی از پیشنهادات روزنامه استقبال وهمچنین هرگونه پیشنهادی ازطرف شرکت ایرانسل نسبت به همکاری با این روزنامه را اعلام نماید.ضمناً آقای … بعنوان نماینده این روزنامه جهت هماهنگی لازم به حضورتان معرفی میگردد.

باتشکر

مدیرسازمان آگهی های روزنامه … و ...

تلفن تماس :... همراه ...

اعتراض سیاسی کامپیوتری

دوشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۸۵، ۰۳:۵۷ ب.ظ | ۰ نظر

عکس زیر توسط خبرگزاری مهر گرفته شده و معلوم نیست پای سیاست به کامپیوتر باز شده یا پای کامپیوتر به سیاست. البته نرم افزار آنتی ویروس در عکس، مربوط به شرکت مک آفیست که آمریکایی بوده و کاربران ایرانی نیز در لیست تحریمش قرار دارند!
228627_orig.jpg

قطع همکاری صالحی با ماهنامه شبکه

يكشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۸۵، ۰۷:۱۷ ب.ظ | ۱ نظر

ITanalyze.ir - متاسفانه بازهم خبردار شدیم که یکی دیگر از روزنامه نگاران و همکاران مطبوعاتی مجبور به قطع همکاری و ترک محل کار خود آن هم بعد از 9 سال همکاری مستمر شده است.

این بار قرعه به نام علیرضا صالحی سردبیر ماهنامه شبکه رقم خورد. رویه ای که هر از چند گاهی رخ می دهد و یک روزنامه نگار مجبور می شود خانه ای را که ساخته ترک کند و از نو و در جایی دیگر به ادامه فعالیت بپردازد. علیرضا صالحی در متنی به قلم خود، ترک ماهنامه شبکه را این چنین روایت کرده که در پی می آید. پیشاپیش برای وی آروزی موفقیت داریم.
" نازک آرای تن ساقه گلی
که به جانش کشتم
و به جان دادمش آب
ای دریغا به برم می‌شکند
همکاران محترم رسانه‌ای

اکنون با انتشار هفتاد شماره از ماهنامه شبکه و در آستانه شانزدهمین سال فعالیت مطبوعاتی خود، بر همکاری با آن نشریه نقطه پایانی گذاشته‌ام.

حاصل فعالیت‌های گذشته و کار در نشریات متعددی که با اطلاعات علمی، دانشمند، اخبار اقتصادی، فرش دستباف ایران، پازیریک، ابرار اقتصادی و ... آغاز شد و به سردبیری ماهنامه عصر کامپیوتر در سال 79 انجامید، درطول 9 سال همکاری و هدایت ماهنامه شبکه به تبلوری جدید رسید، آرای بسیاری از آن زاده شد و تجربیات نوینی در عرصه مطبوعات آی‌تی را رقم زد و ...

قطعا سرمایه‌ای به نام نیروی انسانی بدیلی جز خود ندارد.
ارادتمند

علیرضا صالحی

سردبیر سابق ماهنامه شبکه"

به آسمان نگاه کن

دوشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۸۵، ۰۷:۲۰ ب.ظ | ۱ نظر

به یاد داشته باش هر وقت دلتنگ شدی به آسمان نگاه کن چون کسی هست که عاشقانه تو را می نگرد و منتظر توست اشکهای تو را پاک می کند و دستهایت را صمیمانه می فشارد تو را دوست دارد فقط به خاطر خودت نه به خاطر منافع خودش این را .

به یاد داشته باش هر وقت دلتنگ شدی به آسمان نگاه کن و اگر باور داشته باشی می بینی ستاره ها هم با تو حرف میزنند باور کن که با او هرگز تنها نیستی هرگز. فقط کافی است عاشقانه به آسمان نگاه کنی چون وجود کسی را احساس می کنی.

منم بازی؟

چهارشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۸۵، ۱۰:۵۸ ب.ظ | ۵ نظر

علی شمیرانی - زندگی سرشار از تجربه است. انسان همواره و از لحظه تولد در حال شناسایی محیط اطراف خود و کسب تجربه است. مرحله کار هر انسان نیز بخشی از زندگی او در یادگیری و کسب مهارت به شمار می رود.

اصولاً در کار روزنامه نگاری مرسوم است که اگر فردی حتی یک روز زودتر از کسی وارد کار شده باشد به نوعی پیش کسوت تر تلقی می شود. البته این را قدیمی ها می گویند و ما هم سر تعظیم فرود می آوریم.

اما، اما امان از برخی از جوانترها که قوره نشده می خواهند مویز شوند. بعضی از جوان ترها خیلی تند می خواهند وارد گود شوند. البته برخی مستحقند و برخی هم به دلایلی که در پی می آید خیر.

در حرفه مطبوعات حوزه آی تی چند سالی است که خیلی ها وارد شده اند. در این میان برخی مسیر منطقی و طبیعی ترقی را طی می کنند و برخی هنوز الفبای کار را یاد نگرفته می خواهند همه کاره شوند و گویی خود را آماده پذیرش مسوولیت وزارت ارتباطات هم می دانند.

دسته اول که هیچ، رشد منطقی می کنند و با روش های پسندیده سرگرم کار حرفه ای و اخلاقی خود هستند و اتفاقاً آینده ای روشن نیز برای ایشان پیش بینی می شود.

اما تعداد قلیلی هم راه بیراهه را درپیش گرفته اند. مثلاً طرف هیچ چیزی از ب بسم ا... کار روزنامه نگاری هم نمی داند اما با زور هر چیزی می خواهد خود را بچپاند وسط کار و خوب عقل و خرد جمعی نیز پذیرای چنین چیزهایی نیست. در نتیجه طرف گاف می دهد و به سرعت نیز به موضوعی برای خنده و مثال به خاکی رفتن در محافل تبدیل می شود.

این موضوع هم موجبات سرخوردگی طرف را فراهم می کند و طرف هم برای اینکه خود را از تب وتاب نندازد بیشتر به حاشیه می رود. در نتیجه برای آن که بخواهد سری توی سرها در بیاورد خود را با آدم ها و سوژه های بزرگتر از خود در می اندازد و جایی هم که کم بیاورد برای جبران ضعف هایش از دادن فحش و به کاربردن زبان خانوادگیش دریغ نمی کند.

اینجاست که بیشتر و بیشتر به حاشیه رانده می شود و هر کس از این که می بیند وی نیز به عنوان همکار در کنار ایشان نشسته از شغلی که دارد احساس شرم می کند. گاهی اوقات پیش آمده که فرد مسوولی می پرسد شما عجب همکارانی دارید انگار هیچ چیز از دنیا و کار نمی دانند و وقتی ریشه یابی می کنی می بینی نوجوان جویای نامی بدجوری خراب کاری کرده است. نمی دانم چه بگویم گاهی واقعاً از این که به خاطر ندانم کاری عده ای همه همکارانم که از نزدیک در جریان زحماتشان طی سال های گذشته هستم زیر سوال می روند، احساس بدی پیدا می کنم و از خودم می پرسم چگونه چنین پدیده هایی سبز شده اند و آینده ایشان و آینده کاری کسانی که در کنار ایشان به شکلی منطقی در حال کار هستند چه می شود؟

حلقه فراموش شده

سه شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۸۵، ۰۷:۴۹ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – پول الکترونیکی همواره با صفت حلقه گمشده تجارت الکترونیکی در مطبوعات همراه بوده است. زمزمه های جدی عملیاتی شدن پول الکترونیکی در کشور به سوم خرداد ماه سال 1383 باز می گردد. یعنی زمانی که دولت برای اولین بار به‌صورت مستقیم وارد میدان گردید و طی مصوبه‌ای خواستار عملیاتی شدن خدمات پول الکترونیکی تا پایان سال 83 شد.

توجه داشته باشید که دولت در آن زمان خواستار عملیاتی شدن پول الکترونیکی تا پایان سال 83 شده بود. بله برای رخ ندادن چنین چیزی هم انواع و اقسام دلایل را می توان ردیف کرد. فرض کنیم همه دلایل تاخیر در عملیاتی شدن پول الکترونیکی نیز بی کم و کاست درست باشد ولی حالا چه؟ حالا پول الکترونیکی در چه وضعی قرار دارد؟ اصلاً کدام نهاد پیگیر این موضوع است؟ آیا کسی پاسخ گوی آخرین پیشرفت ها و وضعیت پول الکترونیکی در کشور هست؟

با این تفاسیر به نظر می رسد پول الکترونیکی را بیش از این نمی توان با صفت حلقه گم شده همراه دانست و از این پس باید پول الکترونیکی را با حلقه فراموش شده همراه کرد.

سایت اختصاصی استاد معتمد نژاد

سه شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۸۵، ۱۲:۴۳ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – امروز به طور اتفاقی به یک سایت برخورد کردم که با وجود سادگی بسیار زیادش مدت زیادی من را سرگرم خود کرد. سایت اختصاصی استاد معتمد نژاد از هفت بخش زندگینامه، کتب، مقالات، سمینارها، گفت و گوها، فعالیت های جاری، پیام ها و دیدگاه ها تشکیل شده است.

اگرچه مشخص است که این سایت باید به مراتب و به مراتب غنی تر از وضع فعلی باشد و شاید کتاب ها بتوان از سوابق، خدمات و زندگینامه این استاد بزرگ نوشت و روی این سایت گذاشت. برای این که درک به مراتب بهتر از جایگاه و شخصیت بالای این استاد داشته باشید فقط کافی است که سری به بخش زندگی نامه سایت ایشان بزنید تا ببینید این استاد از کی درحال خدمت و ثمر رسانی به کشور است.

من شخصاً در چند سفر خارجی ، جلسه و همایش افتخار همراهی با این استاد را داشته ام و ایشان نیز بارها بنده را مورد مرحمت خود قرار داده اند که مایه بسی افتخار است.

از صمیم قلب برای ایشان آرزوی سلامتی می کنم. خسته نباشید استاد. خسته نباشید.

استاد معتمد نژاد.gif

عکسی از ایام جوانی دکتر معتمدنژاد

لیوان را زمین بگذار

دوشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۸۵، ۰۸:۰۳ ب.ظ | ۱ نظر

استادی درشروع کلاس درس ، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند.بعد از شاگردان پرسید: شاگردان جواب دادند 50 گرم ، 100 گرم ، 150 گرم

استاد گفت :

شاگردان گفتند : هیچ اتفاقی نمی افتد .

استاد پرسید :

یکی از شاگردان گفت : دست تان کم کم درد میگیرد.

حق با توست . حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه ؟

شاگرد دیگری جسارتا“ گفت : دست تان بی حس می شود

عضلات به شدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج می شوند . و مطمئنا“ کارتان به بیمارستان خواهد کشید .و همه شاگردان خندیدند

استاد گفت : خیلی خوب است . ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییرکرده است ؟

شاگردان جواب دادند : نه

پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات می شود ؟

درعوض من چه باید بکنم ؟

شاگردان گیج شدند . یکی از آنها گفت : لیوان را زمین بگذارید.

استاد گفت : دقیقا“ مشکلات زندگی هم مثل همین است .

اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید .

اشکالی ندارد . اگر مدت طولانی تری به آنها فکر کنید ، به درد خواهند آمد .

اگر بیشتر از آن نگه شان دارید ، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود.

فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است . اما مهم تر آن است که درپایان هر روز و پیش از خواب ، آنها را زمین بگذارید.به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرند و هر روز صبح سرحال و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هرمسئله و چالشی که برایتان پیش می آید ، برآیید!

دوست من ، یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذاری .

زندگی همین است!

ما آماده ایم

دوشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۸۵، ۰۸:۰۲ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی - امروز یکی از مدیران ایرانسل اعلام کرد که این اپراتو برای آغاز واگذاری های خود آماده است و ظاهراً بسترهای فنی و مخابراتی این شرکت برای ارایه خدمات محیا است. کما این که از مدتی قبل نیز سیم کارت های فعال این شرکت در اختیار برخی از مسوولان و کارکنان ایرانسل نیز قرار گفته بود.

ولی به نظر می رسد که مشکلی در این میان وجود دارد که کار را به تاخیر انداخته است. بلاتکلیفی تعرفه ها. در حال حاضر ایرانسل فقط منتظر سازمان تنظیم مقررات است تا تعرفه های قطعی خود را دریافت کرده و به ارایه خدمات بپردازد.

کما این که شنیده شده تعرفه های ایرانسل که بر اساس قرارداد اولیه می توانست تنها بیست در صد بیشتر از تعرفه های مخابرات دولتی باشد از این رقم فراتر اعلام شده است. موضوعی که باید منتظر سرانجام آن ماند وفعلاً جلوتر نرفت.

اما سوالی که اینجا می ماند این است که دقیقاً منظور از انتظار برای دریافت تعرفه های مربوطه در سازمان تنظیم مقررات چیست؟ آیا این اپراتور و سازمان رگولاتوری نمی توانستند از مدتی قبل تر امور اداری این امر را همزمان با امور سخت افزاری و زیرساختی شبکه پیش ببرند؟ و بالاخره این که رگولاتوری تا چه زمانی وضعیت تعرفه های ایرانسل را روشنم خواهد کرد؟

آیا اینترنت سیاسی می شود

سه شنبه, ۱۸ مهر ۱۳۸۵، ۱۱:۰۷ ب.ظ | ۲ نظر

علی شمیرانی - همواره کارشناسان و فعالان بر این موضوع تاکید کرده و می کنند که سیاسی شدن فضای اینترنت در کشور می تواند تبعات زیادی را برای پیشرفت این پدیده در پی داشته و منجر به نوعی انسداد و کندی در آن شود.

در این میان وقتی می شنوی عده ای قصد دارند فضای وب را به ابزاری برای فعالیت های سیاسی خود تبدیل کنند نا خواسته نگران همان زنگ خطری می شوی که فعالان و کارشناسان نسبت به آن هشدار داده بودند.

اگرچه در دنیا مرسوم شده که در آستانه هر نوع انتخاباتی فضای وب نیز به نوعی درگیر شده و اتفاقاً بررسی ها نشان داده که اینترنت ابزار نسبتاً مناسبی نیز در این خصوص است. لیکن استفاده به جا و درست از هر ابزاری امری نادرست به شمار نمی رود و این سواستفاده و به کارگیری ابزاری به نام اینترنت برای تخریب و فریب است که امری مذموم و غیر اخلاقی به شمار می رود.

هر کس می تواند سایت، رسانه و ابزاری برای نشر درست و صحیح افکار و آرای خود داشته باشد اما زمانی که این ابزار به بستری برای تخریب رقبا و فضا تبدیل می شود و عده ای آن را پله ای برای ترقی و سیراب کردن شهوات ناتمام خود می کنند، شاید هیچ چاره ای برای گرفتن این ابزار از دست ایشان نباشد.

مثل چاقویی که برای درمان نقشی کلیدی دارد و زمانی که در دست یک دیوانه قرار می گیرد نقشی دیگر به خود می گیرد .در این جا هر کس تلاش می کند به طریقی چاقو را از دست آن مجنون بگیرد تا به دیگران ، چاقو و خود آسیبی وارد نکند. قصد قیاس و همانند سازی اینترنت با چاقو نیست اینجا هدف صرفاً سواستفاده از یک ابزار مفید است که می تواند تر و خشک را با هم بسوزاند.

آری وقتی می شنوی اینترنت به چاقویی در دست مجنونی تبدیل شده تا با آن هر جنبده و رقیبی را از سر راه خود بردارد تا به پست و مقامی برسد، حاصلی جز نگرانی باقی نمانده و این پرسش باقی می ماند که با سو استفاده از اینترنت توسط تشنگان قدرت و سرمایه، آیا اینترنت در امان خواهد ماند. اگر شما از بالا شاهد و نظاره گر آن بودید که این پدیده به ابزاری برای تهدید، تخریب، باج گیری و سکویی نامشروع برای ترقی عده ای تبدیل شده چه می کردید؟

چگونه خبرنگار شویم؟

يكشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۸۵، ۰۱:۳۰ ب.ظ | ۶ نظر

علی شمیرانی - (متن حاضر بر اساس واقعیت و مدارک مستند نوشته شده است !)
باب اول – حرفه جذاب

من: حرفه روزنامه نگاری واقعاً شغل جالبی است. کلی جذابیت دارد. هر روز کارت یک مدل است با اشخاص معروف طرفی و کسی چه می داند شاید روزی تو نیز معروف شوی.
باب دوم – حوصله ندارم

اون: خوب اینهایی که تو گفتی خودم من (من یک طرف خیالیه واقعی است) هم می دانستم و از قدیم الیام پوشیدن یک جلیزقه با 25 جیب و حمله به طرف مدیران و مسوولان جهت کسب آخرین اخبار یکی از آرزوهای من بوده است. حالا بگو چطور می شود خبرنگار شد. من که اصلاً حال و حوصله دانشگاه رفتن و کلاس رفتن و آموزش دیدن رو ندارم.

من: خوب مگه من گفتم باید بری چیزی یاد بگیری که تو می گی من حال و حوصله ندارم.
باب سوم – ابزار خبرنگاری

من: برای شروع کار خبری تو باید یک قلم داشته باشی. قلم به تو امکان می دهد تا هر آنچه که دلت می خواهد بنویسی.

اون: یعنی کسی گیر نمی ده؟

من: نه عزیزم اگر کسی بلد بود گیر بده که من به شما اینجوری آموزش سه سوته چگونه خبرنگار شویم را نمی دادم. حالا که قلم را داری کار تمام است و تو دیگر یک خبرنگار شده ای. به میان سایر خبرنگاران و حوزه های خبری برو و هر چه دلت می خاهد و درک می کنی بنویس. ورود تو را به جمع خبرنگاران تبریک می گویم. راستی بهتر است یک موبایل دوربین دار هم داشته باشی چون اونوقت دیگه هیچ کس نمی تونه بگه تو از خبرنگاری چیزی کم داری.
باب چهارم – خودم می دونستم

اون: اممم . تو مطمئنی اینطوری میشه خبرنگار شد؟ یعنی به همین کشکی؟

من: خوب آره اگه شک داری بیا تا بهت نشون بدم.

اون: نه نه منظورم این نبود.

من: پس چی؟

اون: منظورم این بود که خوب من فهمیدم با یک قلم و کاغذ و موبایل دوربین دار میشه یه خبرنگار شد و خودم هم اینو از قبل می دونستم.!!! منظورم اینه که بعدش خبرامو کجا چاپ کنم؟
باب پنجم – سوال خوب

من: سوال خوبیه یادم رفته بود این تیکه رو بهت بگم. ببین عزیزم موضوع خیلی ساده هستش. یه کم فکر کنی برای هر کاری یک راهی وجود داره. تو برای شروع می تونی یک وبلاگ ...

اون:وبلاگ یا سایت؟

من: نه اجازه بده دارم توضیح می دم یک وبلاگ راه اندازی کنی و مطالبتو بریزی اونجا. سایت ممکنه حدود 30 هزارتومانی برات آب بخوره و خوب برای تو که تازه میخای شروع کنی به صلاح نیست. سایت رو باید وقتی بزنی که قصد داری یک خبرگزاری راه بندازی اون مال مدت ها بعد مثلاً یکی دو ماه بعده. اونوقت تو مدیرعامل یک خبرگزاری هم می شوی.

اون: وای خدا من که دارم بال در می یارم. می دونستم کار خبرنگاری زیاد سخت نیست یعنی میشه من برای خودم یه خبرگزاری داشته باشم و بعد چه می کنم به هرکی دلم بخواد گیر می دم و ... ولی...

من: دیگه چیه ولی چی؟

اون: ولی اگرمن برای خودم یه وبلاگ راه بندازم و چند وقت بعدش یه خبرگزاری اونوقت خبرام تو چه روزنامه ای کار میشه؟
باب ششم – آقای مهربان

من: سوال خوبیه ولی اصلاً نگران نباش چون تو بعضی از مطبوعات خبرنگارانی هستند که مثل تو شروع کرده اند یعنی اول وبلاگ، دوماه بعد خبرگزاری و بعد از یک ماه از افتتاح رسمی خبرگزاری که حسابی معروف شده اند به کار در مطبوعات دعوت میشن.

اون: خوب جریان اون آقای مهربون که اول باب ششم گفتی چیه؟

من: آها داشت یادم می رفت. این روزا یه آقای مهربونی پیدا شده که یه وبلاگستان داره و کارشم دلالی خبرنگارای معروفیه مثل تو. این بابا تقریباً بیکاره و یه اتاق داره که توش شبانه روز داره به این روزنامه و اون روزنامه فکس می زنه و انواع خدمات و خبرنگارای آماده به خدمت و حرفه ای رو به اونها معرفی می کنه؟

اون: ببینم اون آقا مهربونه کیه؟ در عوض این زحمات چی می خاد؟

من: چون می ترسم همه بفهمن و زودتر از تو برن پیشش بیا تا در گوشت بگم.
باب هفتم – راه ساده تر

اون: ولی اگه نخوایم با اون آقاهه کار کنیم چی.

من: ای بابا چقدر داری کار خبرنگاری رو پیچیده می کنی، این که اینقدر پرسش نداره به خدا این کار اصلاً به دانش،تخصص، آموزش، تحصیلات،تجربه، زحمت و خیلی از این چیزا که یه سری نادان رفتن سراغش نیاز نداره. گفتم که بابا. تو بعضی از نشریه ها کسانی هستند که فقط یکی دو هفته زودتر از خودت شروع به کار کردن. اونا خودشون تو رو پیدا می کنن و کلی لینک وخبر از وبلاگت و خبرگزاریت می زنن و بعد تو رو به جمع خبرنگاران کارکشته دعوت می کنن. میخای نشونت بدم؟

اون: نه نه الان فهمیدم کجاها رو می گی.

من: خدا رو شکر که فهمیدی .این شغل آسون ترین شغل دنیاس.
باب هشتم – سوال آخر

اون: قسم می خورم که این دیگه آخرین سوالم باشه؟

من: بگو.

اون: راستی من اگه یه روزی بخام برم تو یه جایی برنامه ای چه می دون چیزی که احیاناً چندتا مسوول دولتی و از این چیزا باشه جلومو نمی گیرن که تو کی هستی؟ اگه جلومو بگیرن چی باید بگم؟

من: این سوال آخرت احمقانه ترین سوالت بود. خوب گاگول اگر وبلاگ داشتی اسم واقعی وبلاگتو می گی اگر هم خبرگزاری داشتی اسم خبرگزاریتو .مثلاً بگو از خبرگزاری نانازنیوز هستم.

اون: ا چه اسم جالبی خبرگزاری نانازنیوز عین اسم این خبرگزاری های الاف و بیکاره که کلی سند و مدرک جور می کنن می رن تو ارشاد که مجوز بگیرن. اینا هم عجب بیکارنا. بابا وقتتون زیادی کرده میرین مجوز می گیرین؟!

من: تو به اونا کاری نداشته باش برو خبرگزاری خودتو راه بنداز.

اون: نگفتی اونوقت تو حوزه از من کارت خبرنگاری ،مجوزی چیزی نمی خان؟

من: به خدا الان می زنم تو سرتا. نه عزیزم نه دلبندم نمی خاد با خیال تخت برو تو. تازه اگر روزی به فرض محال بهت گیر دادن یه کارت خبرنگاری از طرف خبرگزاریت ... اسمش چی بود؟

اون: ناناز نیوز.

من:آها آره از همونجا میزنی و اگه بازم یه کم باهات تند رفتار کردن تو خبرگزاریت داغونشون کن و مطمئن باش دفعه دیگه جلو پات فرش قرمز میندازن.
باب نهم – روش نامردی

من: ببین پسر حالا که اینقدر علاقه داری نشون می دی برای کار خبرنگاری بذار یه راهی بهت یاد بدم . ولی به دیگران نگو چون ممکنه اونا هم ازت تقلید کنن و بعد رقیب جدی بشن برات. تو برای این که سریع تر روزنامه نگار بشی(یعنی کمتر از یک ماه) می تونی یه کاری بکنی.

اون (با صدای آهسته) چی؟

من: تو می تونی بری تو نشریات یه چرخی بزنی و از مطالب یه سری از اون خبرنگارای الاف و کم خرد که چند سالی درس خوندن و زحمت کشیدن و آموزش دیدن برداری و به نقل از خودت بذاری تو وبلاگت یا خبرگزاریت.

اون: یعنی خیالی نیست؟

من: نه حتی لازم نیست تیترشم عوض کنی. اونا دیگه فسیل شدن تعدادشونم خیلی کمه هیچ کاری هم نمی تونن باهات بکنن. تازه اگه حرف زیادی زدن می تونی تو خبرگزاریت حالشونو بگیری و بعد بری کلی هم فحش بذاری براشون.

اون: عجب! چه روش خوبیه این روش.
باب دهم – به سلامت

من:حالا ول می کنی؟ بدبخت اگه تا حالا که اینقدر با من حرف زدی یه خبری چیزی می فرستادی رو وبلاگت تا حالا چند تا نشریه ازت مطلب نقل می کردن. برو به کارت برس.
journalist.jpg

خیز سازمان مدیریت برای حضور در حوزه IT

يكشنبه, ۹ مهر ۱۳۸۵، ۱۱:۲۲ ب.ظ | ۲ نظر

ITanalyze.ir - آخرین اخبار و شنیده ها حکایت از خیز بلند سازمان مدیریت برای حضوری بسیار فعال و گسترده در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات کشور دارد.

بر این اساس شنیده شده که مدیران جدید سازمان مذکور علاقه و تلاش زیادی را برای حضور در این حوزه در دستور کار خود قرار داده اند. در حال حاضر مدیران جدید این سازمان با اجرای تغییراتی در مدیران آی تی خود در نظر دارند به نوعی به سازمان دهی این حوزه در کشور بپردازند.

مدیران جدید سازمان مدیریت و برنامه ریزی با توجه به جایگاه کلیدی این سازمان معتقدند که مساله توسعه فناوری اطلاعات به جایگاه و نهادی فراسازمانی همچون سازمان مذکور نیاز دارد کما این که طی سال های گذشته نیز نهادهای متعدد حاضر در حوزه IT نتوانسته اند به وضعیت این فناوری به شکلی منسجم سازمان بدهند.

همه خبرنگارها طرح ترافیک می‌گیرند

يكشنبه, ۲ مهر ۱۳۸۵، ۰۸:۴۳ ب.ظ | ۱ نظر

معاونت امور مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روز یکشنبه اعلام کرد: تمام نشریات و خبرگزاریها مجوز طرح ترافیک می‌گیرند.

براساس این گزارش، باهماهنگی و تلاشهای به عمل آمده در سال جاری، تمام نشریات اعم از روزنامه‌ها، دوهفته نامه‌ها، ماهنامه‌ها، دوماهنامه‌ها و فصلنامه‌ها و نیز تمام خبرگزاریهای داخلی، موسسات مطبوعات و تشکل‌های صنفی از سهمیه کارت عبور و مرور در محدوده طرح ترافیک برخوردار می‌شوند.

این امکان به منظور تسهیل عبور و مرور خبرنگاران و مدیران رسانه‌ای کشور و باتوجه به گسترش محدوده طرح ترافیک در سال جاری فراهم شده است.

این مجوزها بااعلام اداره کل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی به سازمان حمل و نقل و ترافیک، از طریق سامانه ویژه این سازمان و پس از دریافت کد مربوطه توسط مدیران نشریات، خبرگزاریها و موسسات مطبوعاتی به آنها واگذار خواهد شد.

چند کلام درد و دل

يكشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۸۵، ۰۶:۵۸ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی - روزی دوستی می گفت چرا شما بیشتر به اخبار منفی و نقاط ضعف در جاهایی که کار می کنی بها می دهی. اگرچه پیش از این نیز این موضوع به من گفته شده بود منتها چون عمدتاً به نقل از کسانی گفته می شد که به نوعی به نقد و انتقاد از ایشان پرداخته بودم چندان نیازی به توضیح موضوع نمی دیدم. اما دوستی که اخیراً به مساله مورد نظر اشاره کرده بود اصولاً در این حوزه و کار نیز مشغول به کار نبود و مرا وادار کرد تا به چند نکته اشاره کنم.

اگرچه من این موضوع را که فقط روی اخبار منفی آن هم به شکل مطلق کار می کنم نمی پذیرم و برای حرف خودم نیز دلایل به اندازه کافی دارم.

اما چند نکته. واقعیت این است که تصور می کنم به عنوان یک خبرنگار همیشه با این چالش که خب البته تقریباً اکثر همکاران نیز با آن برخورد کرده اند مواجه بودم که به محض این که شما از طرحی، شخصی یا مجموعه ای خوش بگویید سریعاً به این متهم می شوید که آقا از شما بعیده تو که این کاره نبودی! به عبارت صریح تر ته منظور این است که حتماً چیزی رسیده که به قولی به موضوع مثبت پرداختی. البته این مانع تقدیر و با اهمیت جلوه دادن خدمات خوب و معرفی طرح ها، اشخاص یا نهاد های موفق نیست کما این که به شکل آشکار یا غیر آشکار هر روزنامه نگاری موضع خود را نسبت به مساله مثبتی نشان می دهد و پس از چندی شاید هر کس بداند که موضع فلان خبرنگار در مورد فلان موضوع یا بهمان موضوع چیست.

نکته دیگر آن که اصولاً مجموعه ها و اشخاصی که در پیشبرد امور کشور و مردم درست گام برمی دارند در حقیقت به وظیفه اصلی خود عمل می کنند و لزومی هم ندارد که دائماً گفته شود که فلانی یا فلان مجموعه کار خود را بلد است و جا دارد از ایشان تقدیر شود. اگرچه این هم به معنی عدم سپاسگذاری و انعکاس زحمات هیچ کس نیست.

سومین مساله این که یک روزنامه نگار همواره در تلاش برای گشودن گره ها، شناسایی نقاط ضعف و در عین حال کمک به رفع آنها است. یک روزنامه نگار وظیفه مهم هشدار به کج روی از آرمان ها و وظایف خطیر یک نهاد را دارد. یک روزنامه نگار می بایست به تاریک خانه هایی که برای کشور مشغول به کار هستند نور بتاباند تا تصویر بهتری ار فضای درون آن مجموعه هویدا شود تا در صورت مشاهده نقاط ضعف، رخوت، یا کندی در اجرای امور، امکان بهتری برای ارزیابی فراهم شود.

یک روزنامه نگار می بایست با کشیدن طرح ها، نهادها و اشخاص به میان افکار عمومی زمینه را برای کمک به بهبود حرکت های بعدی و اتخاذ بهترین تصمیم ممکن با استفاده از عقل جمعی فراهم کند. اگرچه در این خصوص گاه زیاده روی هایی نیز می شود و این سوء تعبیر را ایجاد می کند که هدف تخریب است تا اصلاح. این ایراد در برخی موارد صدق و در برخی موارد نیز صدق نمی کند.

یک روزنامه نگار هر از چندگاهی می بایست مروری بر شرح وظایف دستگاه ها داشته باشد و به تطبیق نحوه عملکرد ایشان با وظایف محوله بپردازد تا بازهم زمینه برای کمک به پیشرفت هرچه بهتر فراهم شود.

اگر به سطور بالا نگاه کنید درخواهید یافت که چنانچه فردی به معنای واقعی کلمه بخواهد یک روزنامه نگار باشد و به همان وظایفی که به شکلی اجمالی (و ناقص) به آنها اشاره شد، عمل کند مجبور خواهد بود که با دوست و به قولی غیر دوست خواسته یا ناخواسته درگیر شود. کما این که اگر غیر از این باشد شاید نتوان بر وی عنوان روزنامه نگار اطلاق کرد. این طبیعت کار روزنامه نگاری است که هر جا از گفتن و نوشتن دلسرد و خسته شود بهتر آن که به دنبال شغلی با حواشی کمتر و آرام تر برود.

این شغل باز هم تاکید می کنم برای کسی که قصد دارد به عنوان یک روزنامه نگار به معنای واقعی کلمه کار کند، شغلی بسیار پر استرس و با جذابیت های خاص خود است. اگرچه کم نیستند افرادی که در مطبوعات مشغول به کار هستند و واژه مسوولیت و به تبع آن استرس برای ایشان بی معنی است. این دسته صبح از خانه خارج می شوند و شب ها بی آن که بود و نبودشان تاثیری در این شغل داشته باشد به خانه باز می گردند.

اینجاست که حرفه روزنامه نگاری (به معنای واقعی کلمه) از جمله مشاغل سخت و زیان آور به شمار می رود. کار حرفه ای و سنگین، درگیری ها و تهدیدهای حرفه ای و سنگین را نیز به همراه خود می آورد و تو اگر می خواهی بمانی باید تاوان آن را نیز بپردازی تا وجدان تو آسوده باشد.

اینجاست که روزنامه نگار مو سفید پا به سن گذاشته انگشت شمارند و بعد از مدتی کار حرفه ای یا به شغل دیگری هجرت می کنند و یا ترجیح می دهند به حاشیه بروند تا جوان تر ها به صف مقدم بیایند.
این موضوع را برای برخی از دوستان گفته ام روزی غیر مستقیم به خود من گفته شد فکر می کنی دیه تو چقدر می شود؟ گفتم فکر کنم 20 میلیون تومان.

گفت در ماه حرام دیه ات چقدر می شود؟ گفتم فکر کنم دو برابر یعنی 40 میلیون تومان.

طرف گفت می خواهی بدهم با 5 میلیون تومان یک ... تو را بکشد!

یا یک بار دیگر که با یکی از دوستان مطبوعاتی روی یک موضوع کار می کردیم به او زنگ زدند و گفتند می خواهی یک روز خواهر کوچکت دیگر از مدرسه به خانه برنگردد؟ می خواهی یک شب که به خانه برگشتی ببینی که خانه ات آتش گرفته و می خواهی ... می خواهی ... و می خواهی...

این ها را نگفتم که به شوخی بگویید خدا قوت و منتی در کار باشد و از این حرف ها،نه، این ها را گفتم که بدانید این دست حرف ها و تهدیدها مال فیلم ها و تنها بابت در گیری با مافیای ایتالیا نیست.

اینجاست که به نظر می رسد یک روزنامه نگار با همه سر جنگ دارد و غافل از این که ریالی هم بابت شنیدن انواع تهدیدها و تهمت ها و کمک به بهبود امری هرچند کوچک نصیب وی نمی شود و خوب هیچ لذتی برای یک روزنامه نگار بالاتر از این نیست که با چشمان خود ببیند که توانسته یک راه یا رویه ناصواب را صواب کند.

و بالاخره این که آیا این لذت بخش نیست که روزی غیر مستقیم بشنوید فردی در گوشه ای کناری از ترس یا از سر هر چیز دیگری به علت حضور فعال و مثمر ثمر روزنامه نگاران از چاپیدن اموال مردم گذشته است؟ آن هم فقط به خاطر نگرانی از مطبوعات؟