ITanalyze

تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران :: Iran IT analysis and news

ITanalyze

تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران :: Iran IT analysis and news

  عبارت مورد جستجو
تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران

۴۹۵ مطلب با نشانه «weblog» ثبت شده است

تحلیل


هر کودک یک لپ تاپ

جمعه, ۲۷ آبان ۱۳۸۴، ۰۵:۱۱ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – خانمی را که در عکس مشاهده می کنید طراح لپ تاپ صد دلاری است. ماری لو جپسن که این کامپیوترها را با شعار هر کودک یک لپ تاپ اجلاس آورده است در حال نمایش قابلیت های این وسیله به خبرنگاران است. البته این لپ تاپ قابلیت های محدودی داشته و فقط به دولت ها و به عبارتی به وزارت آموزش و پرورش هر کشور فروخته می شود. تا کنون 6 کشور متقاضی دریافت این لپ تاپ ها شده اند و از ایران نیز یکی از مقامات دولتی با مسوولان این پروژه صحبت های داشته است.
100.jpg

لپ تاپ مخصوص ایمیل

جمعه, ۲۷ آبان ۱۳۸۴، ۰۵:۰۰ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – آژانس توسعه بین الملل در حاشیه اجلاس سران درباره جامعه اطلاعاتی اقدام به عرضه یک لپ تاپ ویژه کرده که تنها برای خدمات ایمیل مناسب است. این کامپیوتر با نور خورشید کار کرده و از ارتباط ماهواره ای بهره می گیرد.
lap top.jpg

ژاپنی ها در تونس

جمعه, ۲۷ آبان ۱۳۸۴، ۰۴:۵۲ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – غرفه ژاپن با سبک و سیاق خاصی به عرضه آخرین دستاوردهای خود در اجلاس پرداخته و توجه مخاطبان زیادی را به خود جلب کرده است.

japan.jpg

دیوار پلاسما

جمعه, ۲۷ آبان ۱۳۸۴، ۰۴:۴۴ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – در بخش های مختلفی از سالن نه چندان بزرگ دومین فاز اجلاس WSIS می توان دیوارهای بزرگ پلاسمایی را مشاهده کرد که از کنار هم قرار گرفتن چندین تلویزیون پلاسمایی تشکیل شده و در آن زمانبندی برنامه های مختلف اجلاس به نمایش گذاشته می شود.

palesma.jpg

مردی را که همه می شناسند

سه شنبه, ۲۴ آبان ۱۳۸۴، ۰۷:۳۷ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – برخورد تونسی ها با ایرانی ها خوب است. تقریباً اکثر ایرانی ها وقتی در لابی هتل یا سر سفره شام در کنار هم نشسته اند از برخورد خوب تونسی ها می گویند. کشوری که فرهنگ آمیخته عربی و اروپایی در آن به خوبی قابل مشاهده است.

اما تونسی ها به محض آنکه می فهمند ما ایرانی هستیم به شدت نسبت به پرزیدنت احمدی نژاد ابراز علاقه می کنند. آنها می گویند" احمدی نژاد مردی شجاع است. او می گوید نه اسراییل نه آمریکا" و خلاصه حسابی او را تحسین می کنند به نحوی که انگار سالهاست او را می شناسند.

یک راننده تاکسی می گفت "احمدی نژاد به علت مخالفت با آمریکا و اسراییل مردی شجاع است و ما به او احترام گذاشته و تحسینش می کنیم."

کشوری کم نور به نام تونس

سه شنبه, ۲۴ آبان ۱۳۸۴، ۰۷:۲۸ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – ورود به کشور تونس مثل ورود به هر کشوری در دنیا تجربیات و مشاهدات جدیدی در اختیار هر کس می گذارد. شهر حمامت که هیات ایرانی در آن حضور دارند شهر کوچکی در 50 کیلومتری شهر تونس یعنی پایتخت تونس و محل برگزاری اجلاس است.

فضای عمومی شهر شباهت زیادی به شهرهای شمالی خودمان دارد و هوا نیز مثل هوای اوایل پاییز در شمال است. اما چیزی که در تونس خیلی جلب توجه کرده و البته تا حدودی نیز آزار دهنده است، نور کم است. در هتلها، اتاق ها و خلاصه هر جایی را که فکر کنید نور خیلی کم است.

در مورد محل برگزاری اجلاس و امکانات پیش بینی شده در آن نیز کیفیتی در حد نمایشگاه جیتکس است. البته این پرسشی بود که یکی از خبرنگاران از اتسومی پرسید که آیا از لجستیک و کیفیت اچلاس تونس رضایت دارید یا نه؟ اتسومی نیز پاسخ داد که میفیت در حد صد در صد نیست و مشکلاتی دیده مس شود از جمله وضعیت تهویه هوا، ولی تونسی ها به شدت در تلاش جهت برگزاری هر چه بهتر نمایشگاه هستند.

البته موضوع امنیت در اینجا با شدت خاصی دنبال می شود. در تمام خیابان ها، هتل ها و حتی در هر طبقه از هتل ها ماموران امنیتی تونس به صورت شبانه روزی دیده می شوند.

اینترنت دوستت دارم

چهارشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۸۴، ۰۵:۰۹ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – اینترنت دوستت دارم چون تو به من شخصیت دادی! این جمله زبان حال عده ای است که در پی می آید.

اینترنت دنیای عجیبیه و با ورود خودش دنیایی از فرصت ها رو خلق کرد. اینترنت به یک عده فرصت داد تا بیشتر پیشرفت کنند به یک عده فرصت داد که دست به کار جدیدی بزنند و به یک عده هم فرصت داد تا شخصیت بگیرند البته شخصیت مجازی.

اینجا سخن از گروه سوم یعنی افرادی است که به قولی اینترنت را دوست دارند چون به آنها شخصیت داد. اینترنت به شما امکان می دهد تا در نقش هر کسی که دلتان می خواهد ظاهر شوید. اینترنت به شما امکان می دهد که خود را یک محقق، روزنامه نگار، منتقد، مهندس، دکتر و یا هر شخص دیگری جا بزنید. یک مثل معروف اینترنتی هست که می گوید "در اینترنت نمی توان آدم ها را از میمون ها تشخیص داد!"

خلاصه آن که در دنیای اینترنت به دور از دنیای واقعی هر کسی می تواند هر نقشی را که مایل است بگیرد و بازی کند. شما می توانید یک سایت یا در نهایت یک وبلاگ راه بیاندازید و هر کاری بکنید.

از این سایت ها در دنیای اینترنت ایرانی زیاد می توان یافت. مثلاً طرف یک سایت خبری راه می اندازد بی آنکه بداند خبر چیست! باور کنید این مثال نبود بلکه یک حقیقت بود. البته این در حالتی که طرف می خواهد بداند با فردی که نه می داند و نه می خواهد که بداند فرق می کند. در نتیجه طرف دوم یک سایت راه می اندازد و در آن به جای لینک دادن به یک سایت ماهیاتاً خبری به سایت مثلاً یک شرکت لینک می دهد!

یا طرف یک سایت راه می اندازد و بعد نمی داند حالا با این سایتی که راه انداخته چه می تواند بکند! در نتیجه به در و دیوار می زند و برای آن که بگوید من هم هستم به هر کار بی ربطی دست می زند تا جلب توجه کند. برای مثال آویزان این و آن می شود، داد و فریاد می کند و خلاصه اگر لازم باشد دلقک بازی هم در می آورد!

و ته داستان وقتی خوب نگاه می کنید می بینید میان میلیون ها نفر در حال زندگی و تعامل است بی آنکه دوستان زیادی داشته باشد چون طرف دچار یک سوء تفاهم و مرض رایج اینترنت یعنی خود بزرگ بینی مجازی شده است.

دلایل مخفی نویسی

دوشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۸۴، ۰۶:۵۵ ب.ظ | ۱ نظر

علی شمیرانی - محمود اروج زاده در مطلبی با عنوان "اندر فواید صراحت" به بررسی دلایل مخفی نویسی و نوشتن با اسم های مستعار پرداخته که در نوع خود مطلب جالبی است.

ولی به اعتقاد شخص بنده یکی از عمده ترین و رایج ترین دلایل مخفی نویسی و پنهان شدن پشت نام های مستعار، بیرون ریختن عقده های فروخفته ای است که جرات بازگویی آنها با نام واقعی وجود ندارد. به این ترتیب هر کس می تواند نقابی بر چهره مجازی خود زده و خود واقعی خود را فاش تر به نمایش بگذارد و کیست که نداند که چه بد می شود زمانی که تو می دانی در پس آن نام مستعار چه کسی خزیده است.

اصل مطلب را بخوانید.

شبکه مبارزه با مفاسد اقتصادی

دوشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۸۴، ۱۲:۰۲ ب.ظ | ۱ نظر

علی شمیرانی - روز گذشته در نشست خبری وزیر ارتباطات زمانی که از خبرنگاران خواسته شد تا خود را معرفی کرده و سوال خود را مطرح کنند، فردی خود را خبرنگار شبکه اطلاع رسانی مبارزه با مفاسد اقتصادی معرفی کرد.

اتفاقاً سوال وی هم با همه خبرنگاران فرق می کرد او پرسید لطفاً در مورد آن مساله پانصد میلیون تومان و سی میلیلار تومان فلان جا و فلان جا توضیح دهید تا همکاران استفاده کنند. البته جمله "همکاران استفاده کنند" را با حالتی طعنه آمیز گفت.

به هر حال اینکه برای مبارزه با مفاسد اقتصادی کشور یک شبکه راه می افتد نیز خود نکته جالبی است.

به مردم چه ارتباطی دارد؟

چهارشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۸۴، ۰۲:۴۳ ب.ظ | ۲ نظر

علی شمیرانی – چند روز پیش یکی از مسوولان اعلام کرد که با 1300 مامور متخلف که قبوض جریمه اشتباهی صادر کرده اند برخورد شده است. حتماً کسانی که ماشین دارند و کارشان به خلافی رسیده خوب می دانند که چه مبالغ قابل ملاحظه ای اشتباه جریمه شده اند. اما وقتی این ارقام را جمع می کنید عدد اشتباه در کل جریمه ها به مراتب بیشتر می شود.

حالا برگردیم سر حرف آقای مسوول که می فرمایند برخورد شده، اولاً معلوم نیست منظور از این برخورد چیست؟ ثانیاً این به مردم چه ربطی دارد؟ گیریم راهنمایی و رانندگی هر ماه با سه هزار مامور متخلف برخورد کند که ماهم نمی دانیم منظور از این برخورد چیست ولی این پول، وقت ، انر‍ژی واعصاب خردی که در نهایت باید از جیب مردم برود. این را چه می کنید؟

اصلاً فرض کنیم در ماه با 1300 نفر، سه هزار نفر، یا اصلاً ده هزار مامور متخلف برخورد شود. ولی زمانی که باز هم مشکلات پابرجا می مانند و بهای آن از جیب مردم می رود به نظر می رسد که این گونه اقدامات به نوعی برای آرامش دل مردم انجام می شود که بدیهی است در صورت تداوم چنین امری این کارکرد کوچک روانی نیز از بین می رود.

یکی از دوستان می گفت این که گفته می شود با ماموران متخلف برخورد می شود یعنی اینکه قبض جریمه را از دستشان می گیرند.همین.

راستی با این سرعتی که ما داریم در وضع قوانین راهنمایی و رانندگی پیش می رویم رفته رفته داریم به یکی از کشورهای پیشگام دنیا تبدیل می شویم.جالبه که ما از یک طرف صحبت با موبایل در حین رانندگی را ممنوع کردیم ولی این موضوع در خیلی از کشورهای جلوتر از ما تخلف محسوب نمی شود. از طرف دیگه ما بچه نوزاد را میگذاریم روی سر راننده و می خندیم در حالیکه تو کل دنیا اصلاً بچه ها حق ندارند رو صندلی جلوی ماشین بنشینند.

خلاصه این طور که ما در وضع قوانین پیش میرویم و دائماً هم گرانترش می کنیم می توان حدس زد که جرایم جدیدی مثل جرایم زیر نیز در آینده شکل بگیرد.
- استفاده از عینک آفتابی بعد از ساعت 16 60 هزارتومان

- جر و بحث با سرنشینان خودرو در هنگام رانندگی 55هزار تومان

- نگاه به پیاده روی سمت راست بیش از 3 ثانیه و ... 33 هزارتومان

هر دم از این باغ بری می رسد!

يكشنبه, ۸ آبان ۱۳۸۴، ۰۳:۰۱ ب.ظ | ۲ نظر

علی شمیرانی – ظاهراً این مبحث هدیه و خبر تمامی ندارد و هروز جلوه های جدیدی به خود می گیرد. امروز یکی از شرکت های نسبتاً به نام مملکت یک نشست خبری با حضور خبرنگاران حوزه فناوری اطلاعات گذاشته و در ابتدای جلسه حسابی خبرنگاران را مستفیذ فرموده اند. (البته خوشبختانه بنده سعادت حضور در این جلسه توهین آمیز را نداشتم)

آقای "م.ت" که ظاهراً به نمایندگی از مدیریت شرکت قرار بوده محصول یا خدمت جدید شرکت خود را به خبرنگاران معرفی کند در بخشی از این جلسه رو به خبرنگاران کرده و تقریباً گفته "این چه وضعیتی است که ما حتماً باید قبلش پول بدهیم تا خبرمان کار شود! مگر شما از مایکروسافت پول می گیرید که هی از آنها خبر کارمی کنید؟"

اگرچه ظاهراً برخی از افراد حاضر در جلسه سکوت کرده و گوش جان سپرده بودند به سخنان این بزرگوار ولی ظاهراً یکی از خبرنگاران قدیمی به ایشان گفته "مگر حالا ما پولی گرفته ایم که اینجا نشسته ایم" و به این ترتیب آقا را مسکوت کرده اند و به ادامه توهین ایشان خاتمه داده اند. البته شاید بهتر این بود که حاضران جلسه مذکور را ترک می کردند تا فرد مسوول دفعه دیگر یاد بگیرد که چگونه با جماعت خبرنگار صحبت کنند و آنها را خادم و کنیز خود فرض نکند.

اما نکته بسیار جالب آن که ظاهراً در پایان همان جلسه" آقای ب" مدیر روابط عمومی همان شرکت رو به برخی خبرنگاران با صدایی نازک و لطیف همراه با لبخندی ملیح به چهره می گفته"هدیه را به آدرستان ارسال خواهیم کرد!" و احتمالاً به این ترتیب می خواسته مطمئن شود که خبر کار می شود و هدیه الکی به کسی نمی دهند!

خلاصه آنکه شاعر می گوید "هر دم از این باغ بری می رسد/ تازه تر از تازه تری می رسد".

گل بود به سبزه نیز آراسته شد

يكشنبه, ۸ آبان ۱۳۸۴، ۱۱:۲۵ ق.ظ | ۱ نظر

علی شمیرانی – این روزها بحث مشکلات مکالمات تلفن همراه در تهران به اوج خود رسیده بود که ناگهان تنها روزنه ارتباطی یعنی SMSها نیز بنا به دلایلی که معلوم نیست چرا به شکل رسمی اعلام نمی شود از کار افتاد.
جالب آنکه مدیران کم تجربه روابط عمومی شرکت ارتباطات سیار همچنان و در چنین وضعیت تابلویی وقتی در برابر این پرسش قرار می گیرند که مشکل چیست چنین پاسخ می دهند که ما مشکلی مشاهده نکرده و گزارشی دراین خصوص به دست ما نرسیده است!
با این تفاسیر و گذشته از مشکلات پیش آمده در فیبر نوری، این شایعه کمی قوت گرفته که نرم افزار "فیلترینگ SMS" در شرکت مخابرات در حال تست است. اگرچه این شایعه توسط یک مقام آگاه و به شکلی خصوصی تکذیب شد ولی زمانی که در شرایطی مشابه اطلاع رسانی درست و به موقع انجام نمی شود جلوی چنین شایعاتی را نمی شود گرفت.

او یک فرشته نبود!

شنبه, ۷ آبان ۱۳۸۴، ۰۵:۲۵ ب.ظ | ۶ نظر

ظاهراً‌سریال "او یک فرشته بود" چندان به مذاق برخی از خانم ها خوش نیامده است. یکی از دوستان می گفت شیطان که به خودی خود شیطان است ولی وقتی به هیبت یک زن در می آید قدرت آن بیش از یک بمب اتمی خواهد شد. :)

از شوخی و قدرت انکار ناپذیر خانم ها که بگذریم ، ظاهراً او که ما فکر می کردیم فرشته نبود و باید دید پس کی یک فرشته بود؟ نمونه ای از واکنش های منفی به این سریال در اینجا آمده است.

تونس پر شد

چهارشنبه, ۴ آبان ۱۳۸۴، ۰۵:۲۹ ب.ظ | ۱ نظر

علی شمیرانی – در حالی که کمتر از یک ماه به برگزاری اجلاس WSIS در تونس باقی مانده است برخی از شنیده ها حکایت از مشکل یافتن هتل برای حضور در این کشور دارد.

یکی از دوستان که به شکل شخصی قصد حضور در این اجلاس را داشت می گفت به علت فقدان جای خالی در هتل ها موفق به حضور در تونس نشده است. به گفته وی هتل های شهر محل برگزاری اجلاس ظاهراً از مدت ها قبل رزرو شده و جایی برای اقامت پیدا نمی شود.

القصه که هنوز معلوم نیست از ایران چه کسانی و در چه زمانی به این اجلاس خواهند رفت. اول شنیده شد وزیر ارتباطات به این اجلاس می رود، بعد گفتند درست است می رود، بعد گفتند به زودی اعلام می شود که چگونه می روند و خوب پیش بینی می شود که تکلیف همه چیز مثل خیلی از کارهای دیگر در دقیقه نود معلوم شود.

وقتی او نیز نمی داند

شنبه, ۳۰ مهر ۱۳۸۴، ۰۶:۰۳ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – 2 سال پیش بود که با کلی آمال و آرزو و طرح و برنامه در ذهن هایمان از فاز اول اجلاس WSIS در ژنو سوییس به ایران باز گشتیم. در آن ایان همه حسابی به قول دوستان دو آتیشه بودند و هر کس صحبت از کاری می کرد.

ما کمیسیون ملی تشکیل دادیم خروار خروار شعارو وعده دادیم وامروز بعد از دو سال باید از مسؤول کارگروه زنان کمیسیون ملی WSIS ایران چنین بشنویم که " هیچ گونه اطلاعی از چگونگی حضور ایران در اجلاس WSIS و فعالیت‌های انجام شده در این عرصه ندارم . "

اما در ادامه مصاحبه با ایشان داستان دراماتیک تر از این هم می شود و ایشان می گویند: "در حدود چند ماه پیش{ بعد از دو سال }جلسه‌ای از سوی شورای عالی اطلاع رسانی برگزار شد و روند کاری کارگروه‌ها و مسؤولان آنها مشخص شد اما پس از آن دیگر در خصوص نحوه‌ی فعالیت کمیته‌ها و چگونگی ارایه‌ی فعالیت‌های آن‌ها ، نشست و ارتباطی با مسوولان کمیسیون ملی WSIS حاصل نشد !

و بالاخره این خانم تیر خلاص را نیز وارد کرده و گفته:" به جرات می‌توانم بگویم در زمینه‌ی فعالیت‌های زنان در جامعه‌ی اطلاعاتی تا به امروز هیچ گونه گزارش تحقیقاتی انجام نشده است . "

راستی از اجلاس تونس چه خبر؟ فکر می کنم همه هماهنگ شده اند.
اصل خبر را بخوانید

کمیته ملی wsis ایران یعنی دو نفر

چهارشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۸۴، ۱۱:۴۳ ق.ظ | ۱ نظر

علی شمیرانی – چند سال است که داریم داد می زنیم آقایان برای نهادها، طرح ها و برنامه های ملی مملکت سخنگو یا افراد مشخصی را برای پاسخ گویی و اطلاع رسانی معرفی کنید تا بعد گره های کوچکی که در کارها ایجاد می شود تبدیل به گره کور نشوند ولی ظاهراً این به نفع هیچ کس نیست.

کمیته ملی WSIS ایران نیز از آن نهادهایی است که تنها دو نفر می توانند درباره عملکردش اظهار نظر کنند چرا که اصولاً نامی از افراد دیگر در این کمیته برده نشده است. نتیجه آنکه در حالی که حدود یک ماه به برگزاری اجلاس WSIS در تونس باقی مانده هیچ یک از این دو سرور گرامی را نمی توان پیدا کرد.الباقی هم که به شکل کاملاً سری در این کمیته ظاهراً مشغول به کار بوده و هیچ اطلاعی از نام و عملکرد آنها در دست نیست.

شایعات هم که حکایت از عدم حضور در این اجلاس دارند ولی چه می توان کرد مطبوعات رسالت ملی خود را در این خصوص انجام داده و نگرانی خود را بارها اعلام کرده اند و فکر نمی کنم از این بابت اشکالی به آنها وارد باشد به هر حال این مثل قدیمی همیشه بین روزنامه نگارها وجود دارد که اگر ما اهرم اجرایی در دستمان بود ممکن بود خیلی اتفاقات بیافتد.

کسب شهرت به روش یک کوتوله

دوشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۸۴، ۰۱:۰۵ ب.ظ | ۲ نظر

علی شمیرانی – شاید شما نیز با چنین موردی برخورد کرده اید. گاهی اوقات در هر حرفه ای پیش می آید که افراد جدیدی وارد کار می شوند. این تقریباً طبیعت هر کاری است اما ورود افراد جدید و یافتن جایگاه واقعی آنها کمی زمانبر است.

افرادی که دیرتر از سایر همکاران و رقبای خود وارد کاری می شوند می بایست با بهترین کارها تلاش کنند تا به جایگاه واقعی خود برسند و از این بابت نیز سهم خود از کار و روزگار را دریافت کنند.

اما برخی نیز تحمل صبر کردن برای این مهم را ندارند و در نتیجه تلاش برای یافتن راه های میانبر آغاز می شود.برخی از این روش ها در دنیای رقابت می تواند مثبت باشد و برخی نیز منفی.

متاسفانه یکی از روش های رایج و زشت کوتوله ها برای ورود به عرصه رقابت و مطرح شدن روشی است که در پی می آید. در این روش آقای کوتوله تلاش می کند تا حرف های گنده تر از دهانش بزند و به قدیمی تر ها و بزرگتر گیر داده و ظاهراً نقدشان کند تا به این ترتیب به کانون توجه واقع شوند.

این دسته از افراد به جای آنکه کار خوب خود را ملاکی برای ارزیابی دیگران قرار دهند چشم ها را بسته و دهانشان را باز می کنند تا به این ترتیب با سرعت بیشتری وارد کانون توجهات شوند. از این رو کوتوله وارد عمل می شود و از هر دری می گوید. بحث های مهم و روز کشور را به نقد (و در حقیقت به گند) می کشد طرح های مهم کشور را زیر سوال می برد تا به این ترتیب بگوید بله من همه چیز را می فهمم.

گاه موضوع ضایع تر از این ها نیز می شود و کوتوله برای اثبات حقانیت کاذب خود به فحاشی نیز می افتد. شما هم افرادی را دیده اید که مثلاً در دنیای اینترنت به فحاشی معروف هستند. البته با این روش ها یعنی فحاشی و گیر دادن به زمین و زمان شاید بتوان به شکل موقت مخاطبانی را جذب کرد ولی این نکته نیز نباید فراموش شود که عمده این مخاطبان افراد ساده لوح و بیکاری هستند که آنها هم به مرور از کوتوله دور خواهند شد. به هر حال شما تا کی به جای ارایه یک کار، اثر یا خدمت مناسب می توانید با به گند ببخشید به نقد کشیدن دیگران خود را ثابت کنید؟

خلاصه اگر روزی دیدید کسی گنده تر از دهانش حرف میزند، خود را با اشخاص ، موضوعات و رقبای بزرگتر از خودش در می اندازد، دیگران را به نقد (گند) می کشد و در نهایت به ورطه فحاشی می افتد یاد این مطلب بیافتید.

کشور از رشته ارتباطات بی نیاز شد!

شنبه, ۲۳ مهر ۱۳۸۴، ۰۴:۰۴ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – برای پرهیز از طولانی شدن تیتر مطلب اجازه دهید تیتر را کامل کنم که کشور از رشته ارتباطات گرایش روزنامه نگاری بی نیاز شد! لطفاً به هیچ وجه چشمهایتان گرد نشود وتعجب هم نکنید چون با یک روش و فرمول جادویی تازه به کشور وارد شده ما به رشته ارتباطات گرایش روزنامه نگاری نیازی نداشته و در زمینه آموزش روزنامه نگار نیز به خودکفایی رسیده ایم.

مخلص کلام اینکه با این فرمول جادویی همه از چند وقت قبل و بی آنکه خود نیز بدانند روزنامه نگار هستند! اما داستان از چه قرار است؟ موضوع اینجاست که مدتی خیلی قبل یکی از اساتید معظم روزنامه نگاری که اتفاقاً از اساتید خود من نیز بوده و من احترام زیادی نیز برایشان قایل هستم موضوع جدیدی را در کشور مطرح فرمودند تحت عنوان Softnews یا همان چیزی که به آن نرم خبر نیز می گویند. (البته این موضوع در فرنگ از سال ها قبل باب شده بود)

به موجب این روش جدید خبر نویسی نیز همه می توانند با هر نثری که دل عزیزشان می خواهد بنویسند!

اجازه بدهید شوخی را کنار گذاشته و بگویم که نرم خبر بر خلاف آنچه در میان عموم باب شده است اصلاً مبحث ساده ای نیست و استفاده از این روش به تبحر و تجربه بالایی در کار خبر نویسی نیاز داشته و آشنایی با اصول خبر نویسی کلاسیک نیز از اهم موارد جهت ورود به این شیوه خبر نویسی محسوب می شود. خود من که ادعایی در این زمینه نداشته و ندارم.)

ولی من نمی دانم چگونه است که این روزها به هرکس که می گویی این چه خبر، گزارش، مصاحبه و مقاله ای است؟ با تعجب می گوید تو نمی دانی؟ این نرم خبر است دیگر! شما چه قدر سنتی هستید! آقا بروید یک مقدار مطالب مدرن یاد بگیرید شما از دنیا عقبید!

به این ترتیب واژه نرم خبر مترادف شده با چرند خبر و هر کس که با کار روزنامه نگاری آشنا نیست و اصول خبر نویسی را نمی داند عبارت نرم خبر را گوشه دهانش می اندازد و آنوقت هرجور که عشق مبارکشان کشید خبر، گزارش ، مصاحبه و مقاله می نویسند و روزنامه نگار می شوند!

نمی دانم در این بحث نرم خبر اشکال از فرستنده بوده یا گیرنده. ولی به اعتقاد من نود درصد اشکال قطعاً‌ از گیرنده بوده است.

راستی این نرم خبر را کجا یاد می دهند که ما هم کمی به روز شویم و از غافله جهانی باز نمانیم؟! هزینش مشکلی نیست.

کوتوله های تبلیغاتی (5)

دوشنبه, ۱۸ مهر ۱۳۸۴، ۰۶:۰۳ ب.ظ | ۱ نظر

علی شمیرانی – قبل از آنکه پنجمین قسمت کوتوله ها را بنویسم باید بگویم که طی چند روز گذشته برخی از دوستان بنده را تشویق به ادامه و برخی نیز بنده را ترغیب به توقف نوشتن این مطالب کردند. البته کوتوله ها نیز همچنان دست بردار نیستند و صفات خانوادگی خود را به بنده نسبت می دهند.

البته این گونه سوختن کوتوله ها تا حدی نیز قابل درک است چون به هر ترتیب روش های کثیف، غیر حرفه ای و آلوده کننده حرفه روزنامه نگاری در این مطلب باز شده و احتمالاً آنها باید از روش های دیگری برای باج گیری و کلاه برداری استفاده کنند.

ولی به هر حال این علف های هرز را باید تا حدی مرتب و کنترل کرد تا همه جا را ضایع نکنند. اما یکی دیگر از روش های کوتوله های تبلیغاتی موردی است که من نام آن را "خبر بزن آگهی بگیر" گذاشته ام.

در این روش کوتوله ها با نزدیک شدن به تحریریه و یا طرح رفاقت با یک یا چند روزنامه نگار، از آنها با روش های مختلف می خواهند تا خبری را به چاپ برسانند. آنها بسته به طرف مقابل خود یعنی خبرنگار مربوطه از طرف می خواهند، التماس می کنند، فریب می دهند، تهدید می کنند، وعده می دهند و یا گاه هزینه می کنند تا خبری را که می خواهند به چاپ برسانند.

بعد از چاپ خبر نیز به سراغ شرکت یا موسسه آگهی دهنده می روند و جوری برایش ژست می گیرند و نمونه چاپ شده مطالب را جلوی آنها می گذارند که انگار کل رسانه ها مال آنهاست و با یک اشاره می توانند هر خبری را در آنها به چاپ برسانند. بعد نیز می گویند که خوب قدرت را که دیدی؟ الوعده وفا بفرست بیا آگهی را که هواتو حسابی دارم. خلاصه چی همه چی ردیفه شما فقط امر بفرما بقیه اش با من با من!

من نمی دانم برخی از این شرکت ها و موسسات چه اصراری زیادی به درج خبر دارند و این مسایل را ایجاد می کنند آخه مدیر مایه دار عزیز شما که پول به اندازه کافی دارید و جا هم برای تبلیغات در نظر گرفته شده پس چرا پای روزنامه نگاران و تحریریه ها را به این مسایل باز می کنید.

اگر فکر کرده اید که به این ترتیب یعنی با درج خبر می توانید فیدبک بهتری بگیرید سخت در اشتباهید چون درک و شعور مردم آنقدر بالا رفته که بتوانند فرق خبر با رپرتاژ آگهی تشخیص دهند. دوست عزیز من جای شما خارج از تحریریه ها است. باور بفرمایید شما مدیر شرکت مذکور مقصر اصلی شکل گیری کوتوله های تبلیغاتی و در نهایت نفوذ مافیای تبلیغات به محیط تحریریه ها هستید و این به صلاح هیچ کس نیست.

مدیران دو موبایلی

دوشنبه, ۱۸ مهر ۱۳۸۴، ۰۵:۱۸ ب.ظ | ۱ نظر

علی شمیرانی – یکی از شعارهای محوری دولت آقای احمدی نژاد پاسخگویی و شنیدن مشکلات و مسایل مردم است. در حوزه کاری خود ما یعنی فناوری اطلاعات نیز وزیر ارتباطات تاکید داشته که وی و مجموعه تحت مدیریتش مطابق با شعارهای دولت پاسخگو خواهند بود.

اما در وزارت ارتباطات مدیرانی وجود دارند با دوموبایل. یک موبایل برای مردم و یک موبایل برای مدیران بالاتر و احتمالاً استفاده های شخصی.

اما موبایل اول که بیشتر برای سر کار گذاشتن خبرنگاران است در 24 ساعت شبانه روز روی پیغام گیر است و در واقع مفهوم جمله "به صندوق صوتی خوش آمدید، پیام خود را بگذارید" در حقیقت این است که "شما به بن بست خورده اید پیام خود را بگذارید و منتظر باشید تا صبح دولتتان بدمد" .

موبایل دوم نیز به هیچ وجه در اختیار مردم و و نمایندگان افکار عمومی یعنی خبرنگاران قرار نگرفته و شماره آن فقط در اختیار مدیران بالاتر، خانواده و احتمالاً برخی از دوستان قرار دارد.

طی دو روز گذشته تلاش برای یافتن یکی از مدیران جهت پاسخ به یک سوال ناقابل بی نتیجه مانده و آقای دکتر... یا از صبح تا شب در جلسه هستند و یا در بیرون محل کار خود قرار دارند. جالب آن که به غیر از ایشان نیز هیچ فرد دیگری پاسخگوی مجموعه مربوطه نبوده و جالب تر آن که حتی مدیر روابط عمومی آن مجموعه هم که در چند قدمی ایشان قرار دارد نیز قادر به ارتباطی کمتر از 5 دقیقه برای یافتن پاسخ سوال مورد نظر نیست.

به راستی زمانی که نمی توان چنین مدیرانی را در زمان مقتضی پیدا کرد و هیچ فرد دیگری نیز جای ایشان صحبت نمی کند و بالاخره این که کاری هم از دست مدیر روابط عمومی ایشان برنمی آید و به ما می گوید اگر ایشان را دیدید سلام ما را هم برسانید، چه می توان کرد؟

جا دارد مدیران و مسوولان به این مهم توجه داشته باشند و بخشی کوچکی از زمان خود را به پاسخگویی به مردم اختصاص دهند.

رکود خبری

يكشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۸۴، ۱۲:۱۴ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی - این روزها در روزنامه ها خبر خوب را روی هوا می زنند.چون حجم اخبار به میزان قابل توجهی به خصوص در حوزه IT کاهش پیدا کرده است.

در این مورد دلایل مختلفی را می توان متصور بود. یکی از این دلایل به جابجایی دولت و تغییر مدیران و به تبع آن توقف و کندی برخی از طرح ها و پروژه ها باز می گردد. انگار همه منتظر یک اتفاق هستند. هیچ کس به درستی نمی داند چرا ولی می گوید فعلاً صبر کنید.

من شخصاً جابجایی کند مدیران را عامل کند شدن برخی از طرح ها و پروژه ها می دانم. چرا که به هر حال هر مدیری که منصوب می شود مدیران دیگری را منصوب می کند و این اقدام کمی کند پیش می رود.اقتصاد مملکت نیز که دولتی است و بخش خصوصی هم نظاره گر آخرین تغییر و تحولات دولت مانده است.

به هر حال زمانی که مدیری احساس می کند هر لحظه ممکن است برگه تودیع وی را به دستش دهند به شکل ارادی و گاه غیر ارادی تمایلی برای حرکت رو به جلو ندارد.

این وضعیت به مطبوعات نیز سرایت کرده است. مطبوعات نیز اصولاً در زمان جابجایی دولت باید منتظر بمانند تا مسوولان جدید بر سر کار آمده و اصطلاحاً سوار کار شوند تا بتوانند سایر مطالبات و مسایل به جامانده از دولت قبل را پیگیری کنند.

اما این جابجایی دولت با توجه به استفاده از چهره هایی که پیش از این کمترشناخته و یا ناشناخته برای روزنامه نگاران بوده اند زمان بیشتری را جهت آشنایی روزنامه نگاران با مدیران جدید و بالعکس آن یعنی آشنایی مدیران جدید با روزنامه نگاران هر حوزه می طلبد.

به همین منظور اکثر مدیران و مسولان به انحاء مختلف سعی در سکوت خبری دارند به خصوص زمانی که در برابر پرسش های استراتژیک قرار می گیرند.

کوتوله های تبلیغاتی (4)

يكشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۸۴، ۱۱:۳۸ ق.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – اگرچه درج مطالب قبلی موجبات خشم و پریشانی برخی را به همراه داشته ولی در این مطلب نیز یکی دیگر از روش های کوتوله های تبلیغاتی و روزنامه نگارنماها را باز می کنم. به این روش شنا بر خلاف جهت آب گفته می شود.

اما جریان چیست؟ در کار مطبوعاتی گاه اتفاقاتی می افتد که می تواند به زیان منافع ملی باشد در این صورت اکثر مطبوعات و رسانه ها در مسیری هماهنگ با هم سعی در اطلاع رسانی و اقدام یکسان برای مهار جریان می کنند و اینجاست که کوتوله های تبلیغاتی و روزنامه نگارنماها وارد کار می شوند.

آنها قدر این لحظات را به خوبی دانسته و به عبارتی طی تماس با موسسه ، شرکت و یا هر جا وشخصی که مورد انتقاد مطبوعات قرار گرفته سعی می کنند حرکتی برخلاف جهت آب داشته باشند و از این بابت نیز در بسیاری از موارد پول خوبی می توانند به دست بیاورند.

برای روشن شدن موضوع یک مثال واقعی می زنم. گلدکوئست عزیز را که همه مردم ایران می شناسند! برای نمونه زمانی که اکثر مطبوعات خبر از ممنوعیت فعالیت این جریان در کشور می دهند رسانه ها و کوتوله های تبلیغاتی و روزنامه نگارنماهایی هستند که قدر این فرصت طلایی را دانسته و با نزدیکی به این جریان و حرکت برخلاف جهت آب سعی در کسب درآمد برای خود دارند.

خلاصه استفاده از فضای اختلاف و انتقاد یکی دیگر از روش های کوتوله های تبلیغاتی و روزنامه نگارنماها محسوب می شود. باید بگویم که مثال گلدکوئست واقعی بوده و بودند و هستند رسانه هایی که از این بابت به درآمد رسیده و از این جریان حمایت کردند.

حمله کوتوله ها به سایت

جمعه, ۱۵ مهر ۱۳۸۴، ۰۴:۰۳ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – در حالی که تنها سه بخش از روش های کاری کوتوله های تبلیغاتی در این سایت منعکس شده کوتوله های زیادی به سایت حمله کرده اند.

البته به لطف فناوری می توان مطالبی را که کوتوله های محترم برای سایت ارسال کرده اند را کنترل کرد در غیر این صورت وضع خیلی بد می شد. طی دو روز گذشته کوتوله ها که به نظر میرسد خیلی آشفته شده اند انواع و اقسام آموخته های خانوادگی خود را نثار سایت کرده و ظاهراً بر این تصور باطل هستند که به این ترتیب می توانند مانع کار شوند.

ولی زهی خیال باطل که این مطلب ادامه خواهد یافت و جالب آن که دوستان زیادی نیز از این بابت بنده را مورد لطف خودشان قرار داده اند. تا فردا و قسمت بعد

کوتوله های تبلیغاتی (3)

جمعه, ۱۵ مهر ۱۳۸۴، ۰۱:۳۰ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – در این مطلب نیز به یکی دیگر از روش های متاسفانه رایج و مرسوم کوتوله های تبلیغاتی و روزنامه نگارنماها خواهم پرداخت. برای ورود به این مطلب به لیدی(به عبارتی مقدمه ای) که الهام گرفته و البته کمی اغراق شده از لید گزارش برخی از مطبوعات است توجه کنید تا موضوع این مطلب روشن شود.

" وارد اتاق که شدم بوی عطر خاصی در فضا پیچیده بود. همه جا تمیز و مرتب بود. لحظه ای بعد او آمد با گام هایی استوار و محکم. مثل همیشه شیک پوش و خوش برخورد بعد از دست دادن و عذر خواهی بابت تاخیر کوتا ه که چندان هم بد نبود مرا به سمت اتاق کارش هدایت کرد.خیلی گرم و مثل همیشه من را تحت تاثیر صدا و نگاه نافذش قرار داد و بعد گفت من در خدمتم بفرمایید تا پاسخ بدهم.

مهندس ... در طول مصاحبه خود بارها به این نکته تاکید کرد که مشتریان به علت ارایه خدمات گسترده از سوی همکارانش همواره از عملکرد آنها رضایت دارند و البته حق با اوست وجود بیش از 98 دفتر ارایه خدمات و 200 نفر کارمند تحصیل کرده و متخصص گواه این موضوع است. من در مقابل مهندس ... مدیر عامل موفق شرکت ... قرار داشتم مردی که دوست و همکار به توانمندی های و خلاقیت هایش ایمان دارند مردی که توانایی های او فرای توانایی های زمینی است او یک استثنای تمام عیار است او..."

متن فوق در حقیقت مقدمه مصاحبه یک کوتوله تبلیغاتی یا یک روزنامه نگارنما با مدیر عامل فلان شرکت یا موسسه بود فقط اندکی آن هم اندکی در آن اغراق شده بود. من و شما رسانه هایی را می شناسیم که مملو از این اراجیف است.

اما بشنوید از ادامه مطلب. مصاحبه کوتوله یا روزنامه نگار نما به پایان می رسد. بعد تا کمر جلوی مهندس دولا شده و به او می گوید متن مصاحبه را قبل از چاپ خدمتتان تقدیم می کنم تا نظر نهایی خودتان را اعلام بفرمایید تا بعد ما آن را به چاپ برسانیم. (بر اساس تجربه این طوری در حقیقت مشکلی در معامله پیش نیامده و کار ها بهتر پیش می رود )

بعد خداحافظ و حالا ادامه جریان در رسانه. یک عکس بزرگ و حسابی رتوش شده از مهندس که تقریباً‌ نیمی از صفحه رو پر می کنه از قبل آماده شده و اندک مصاحبه بی ارزش هم در کنار عکس قرار می گیرد. عکس، زیر نویس عکس، تیتر، رو تیتر و سو تیترها باید به نحوی چیده شده باشند که خواننده با باز کردن آن صفحه سرشار از عکس و اسم مهندس بشه جوری که هیچ وقت نتواند مهندس را فراموش کند.

حالا نمونه صفحه قبل از چاپ زیر بغل کوتوله است تا رضایت مهندس را جلب کند. البته برخی نیز فقط متن مصاحبه را نشان می دهند و صفحه نهایی را نگه می دارند تا روز چاپ که مهندس حسابی سورپریز بشود.

و بالاخره پایان ماجرا و فردای چاپ مطلب، چند نشریه به همراه قبضی از سازمان آگهی ها به پیوست آن به دفتر مهندس می رود تا پولش به حساب رسانه کوتوله اینا واریزگردد. البته گاهی نیاز به پرداخت پول نیست و در قبال این خوش خدمتی خدمات دیگری در اختیار کوتوله قرار می گیرد که در زمان مقتضی به آن موارد نیز خواهم پرداخت.

این یکی دیگر از روشهای کوتوله های تبلیغاتی و روزنامه نگارنماها برای کسب درآمد و خدمات محسوب می شود.
ادامه دارد...

کوتوله های تبلیغاتی (2)

پنجشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۸۴، ۱۲:۳۲ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – در قسمت قبل یکی از روش های مرسوم کوتوله های تبلیغاتی مورد بررسی قرار گرفت و در این مطلب نیز سعی می شود نمونه ای دیگر از روش های کوتوله های تبلیغاتی برای کسب درآمد و به دست آوردن موقعیت و جایگاه مورد بررسی قرار گیرد.

به این جمله توجه کنید. "اخباری که چاپ نمی شوند ارزش بیشتری از اخباری که چاپ می شوند دارند." معنی این جمله چیست؟ شاید برخی متوجه این موضوع شده باشند. گاهی در برخی از مطبوعات اخباری که چاپ نمی شوند ارزش بیشتری (از لحاظ مادی) از اخباری دارند که به چاپ می رسند!

اجازه دهید این جمله را بیشتر باز کنم. گاهی اوقات اخباری در رسانه ها به دست کوتوله های تبلیغاتی و یا روزنامه نگارنماها می رسد که حاوی اطلاعات منفی بوده و چاپ آن می تواند ضرر و زیانی را متوجه نهاد یا موسسه ای کند.

اینجاست که کوتوله تبلیغاتی تلفن را برداشته و موضوع را با شرکت یا نهاد مربوطه مطرح کرده و می گوید ما یک خبر از مجموعه شما به دست آورده ایم که چاپ آن شمارا با مشکل مواجه می کند مخلص کلام اینکه چه قدر مایلید هزینه کنید که این خبر چاپ نشود!

این گونه است که کوتوله با طرف وارد مذاکره می شود. اگر طرف پذیرفت و مبلغی را داد که منظور همان جمله ای می شود که گفتم یعنی چاپ نمی شود و ارزش مادی به مراتب بیشتری از چاپ دارد. و خلاصه اگر طرف نپذیرفت که خبر چاپ می شود و تیتر مطلب هم از منفی ترین قسمت خبر استخراج می شود تا خواننده نیز فقط با خواندن تیتر ذهنش درگیر شود.

این نیز یکی دیگر از روش های مرسوم کوتوله های تبلیغاتی برای امرارمعاش و کسب روزی محسوب می شود و خب پرواضح است که این روش چه بلای بر سر یک رسانه و شاغلان در آن رسانه می تواند بیاورد. در حال حاضر از این روش در برخی از رسانه ها استفاده می شود و طرف مثل آب خوردن از ملت باج گیری می کند.
ادامه دارد...

کوتوله های تبلیغاتی (1)

سه شنبه, ۱۲ مهر ۱۳۸۴، ۰۵:۴۵ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – روزنامه نگاران در طول کار خود همواره با کوتوله های تبلیغاتی برخورد کرده و می کنند. کوتوله هایی که همواره سعی می کنند خود را بسیار بزرگتر از آنچه هستند بنمایند و خوب گاهی نیز در این خصوص به موفقیت دست یافته و از نا آشنایی و کم تجربگی مخاطبان خود سواستفاده می کنند.

اما چرا کوتوله تبلیغاتی؟ همواره در کنار واحدی به نام تحریریه در مطبوعات بخشی نیز تحت عنوان واحد بازرگانی وجود دارد که از آن با عنوان بخش تبلیغات و یا آگهی ها نیز یاد می شود. این دوستان در حقیقت از جمله منابع تامین پول برای نشریات به شمار می روند و به جهت حرکتی مستقل از تحریریه و حرفه ای که دارند همواره کارشان مورد احترام است.

اما در حرفه بازاریابی مطبوعاتی همچون بسیاری از مشاغل دیگر راه های کج و البته موقتی نیز برای رسیدن به مقصد وجود دارد واینجاست که کوتوله های تبلیغاتی از راه می رسند. این روزها افرادی در حوزه فناوری اطلاعات در قالب شرکت های مجازی و غیر مجازی به راه افتاده اند که با تخریب روزنامه نگاران اقدام به جمع آوری پول و تبلیغات می کنند.

در این روش کوتوله های تبلیغاتی با نزدیکی به برخی از شرکت ها و عنوان اینکه روزنامه نگاران این حوزه بابت درج این اخبار از شما طلب پول خواهند کرد شما نیز می توانید اخبار و اطلاعات خود رادر اختیار ما قرار دهید تا ما نیز نسبت به درج آنها در مطبوعات و خبرگزاری ها آنهم با قیمتی کمتراقدام کنیم! و خوب از این راه پول خوبی نیز می گیرند.

البته برخی از شرکت ها و موسسات نیز چنین پیشنهادی را پذیرفته و برخی نیز نمی پذیرند. اگرچه در مطبوعات نیز وضع مشابهی وجود دارد و برخی بی هیچ نظارتی اخبار را راهی صفحات خود می کنند و خوب برخی نیز با اشراف بر حوزه کاری خود و این که عده ای در حال موج سواری هستند مانع این کار می شوند.

اما برای آن که افرادی همچون آقای (ک) و سایرین چنین وضعی را ادامه ندهند بهتر است همکاران تازه وارد و کم تجربه توجه بیشتری به مطالبی که به شکل واسطه ای و روی برخی از سایت ها و خبرگزاری ها قرار می گیرد داشته باشند تا زمینه تخریب خود و دیگران را فراهم نکنند.

اما جریان کوتوله های تبلیغاتی در این یک مطلب خلاصه نمی شود و از این پس سعی می شود تا هر بار یکی از روش های کوتوله ها و شرکت هایی را که از روش هایی مبتذل و توهین کننده برای تبلیغات استفاده می کنند را کالبد شکافی کنم.باشد که خدا همه ما را بیامرزد.

به قول فرنگی ها "کوتوله های تبلیغاتی (2) coming soon"

یک لطیفه از رییس سازمان ترافیک

سه شنبه, ۱۲ مهر ۱۳۸۴، ۰۲:۳۵ ب.ظ | ۲ نظر

علی شمیرانی - توضیح: منبع این لطیفه خبرگزاری ایرنا است که با کامران حاج نصراللهی مدیر عامل سازمان حمل ونقل و ترافیک شهرداری تهران در خصوص وضعیت ورود خبرنگاران به محدوده طرح مصاحبه کرده است.و اما به این لطیفه که از میان پاسخ های مستدل و منطقی ایشان به خبرنگار مربوطه داده شده است توجه فرمایید:
"مدیر عامل سازمان حمل ونقل و ترافیک شهرداری تهران درخصوص نامه جمعی از مدیران مطبوعات به شهردار تهران مبنی بر متوقف شدن ممانعت ازتردد خبرنگاران در محدوده طرح ترافیک، گفت: شهرداری از ورود خبرنگاران به محدوده‌طرح‌ترافیک جلوگیری نمی‌کند، بلکه ورود باکارت خبرنگاری به محدوده ممنوع خواهد شد."
دست هایتان را روی شکمتان بگذارید و با صدای بلند قهقهه بزنید.بعضی از مسوولان خود نمکدان هستند!

یک پیشنهاد به اداره راهنمایی و رانندگی

دوشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۸۴، ۱۲:۰۸ ب.ظ | ۲ نظر

علی شمیرانی - اداره راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی همچنان تخت گاز به پیش می رود. کمتر کسی است که ماشین داشته باشد ولی گذرش به اداره راهنمایی نیافتاده و با مشکلات عدیده این اداره برخورد نکرده باشد. در خبرها آمده بود که نرخ جرایم رانندگی باز هم افزایش می یابد. باز هم در رادیو شنیدم که به زودی از ورود به محدوده طرح ترافیک با کارت خبرنگاری جلوگیری به عمل خواهد آمد اگرچه وزیر جدید ارشاد مخالف این نوع برخورد است و می گوید نیروی انتظامی در این خصوص با ما که هیچ هماهنگی نکرده است. یا مثلاً هرگونه تغییر رنگ چراغ خودروها 70 هزار ریال جریمه دارد.و نصب تابلوهای تبلیغاتی و تلویزیون‌ های تبلیغاتی بر اساس آیین‌نامه جدید و قدیم راهنمایی و رانندگی در سطح شهر ممنوع است.

و بالاخره باز هم شنیدم که به زودی بستن کمربند ایمنی در همه نقاط شهر الزامی می شود. من نمی دانم این اساتید در این اداره چطور فکر می کنند و تصمیم میگیرند. مثلاً در همین تهران شما در خیابان ها حداکثر چه قدر سرعت می توانید داشته باشید که بر اثر تصادف کمربند ایمنی به دادتان برسد؟

من نمی دانم چرا این آقایان به جای اینکه ذره ای به بهبود کیفیت خدمات خود بیاندیشند فقط قانون وضع می کنند و جالب این که احدی هم در این مملکت جلودارشان نیست. یکی از دوستان خبرنگار اجتماعی می گفت: هر قدر هم که از راهنمایی و رانندگی انتقاد کرده و مشکلات مردم را بازگویی کنیم هیچ اتفاقی رخ نمی دهد و این اداره هیچ توجهی به صحبت مردم و دیگران ندارد.

راستی من یک پیشنهاد خوب برای راهنمایی و رانندگی دارم که فکر می کنم خودشان خجالت می کشند آن را مطرح کنند. خلاصه در راستای این که دائماً و بی حساب و کتاب جریمه ها آنهم قطعاً به منظور کاهش تخلفات رو به افزایش است من پیشنهادی دارم که میزان تخلفات را احتمالاً به زیر صفر می رساند.

در این خصوص اداره راهنمایی و رانندگی می تواند در صورت مشاهده تخلف در بار اول دو دونگ از سند خودروی متخلف را به نام خود بکند، بار دوم دو دونگ دیگر و بار سوم خودروی طرف را به نام خود کند! باور کنید این طوری میزان تخلفات خیلی کاهش میابد. البته ممکنه یک سری بچه پولدار هی بروند و ماشین نو بخرندو این موضوع برایشان مهم نباشد ولی خوب تعداد آنها که زیاد نیست. خلاصه این طوری کلی از دردسرها و مشکلات این برادران نیز کاسته می شود و ما به دوران تهران قدیم باز می گردم و مردم را با درشکه این طرف وآن طرف می بریم راستی می دانید این طوری هوا چه قدر خوب خواهد شد.

جیتکس و ظرفی که پر شد

شنبه, ۹ مهر ۱۳۸۴، ۰۷:۳۹ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – نمایشگاه جیتکس 2005 در حالی بیست وپنجمین سال برگزاری خود را پشت سر گذاشت که به اعتقاد بسیاری از بازدیدکنندگان قدیمی به نظر می رسد این نمایشگاه به ظرفیت نهایی خود رسیده است.

اما این تکمیل ظرفیت مربوط به امسال نیست. جیتکس از سه سال قبل به این طرف تقریباً همان جیتکس است.

اگرچه آمار عرب ها می گوید که جیتکس در حال رشد است ولی شواهد موجود گویای چیز دیگری است.

امسال جیتکس با سال های قبل تفاوتی نداشت و حتی بر خلاف آماری که عرب ها از رشد این نمایشگاه می دادند امسال به نظر می رسید این نمایشگاه افت نیز کرده است.

لااقل در مرکز رسانه های جیتکس که بر خلاف سال های قبل خبرنگاران کمتری به چشم می خوردند. در کنار مرکز رسانه نمایشگاه نیز سالنی وجود داشت که مدیران نمایشگاه در سال های قبل به شکل روزانه به ارایه اخبار و اطلاعات پرداخته و به پرسش های خبرنگاران پاسخ می دادند ولی امسال حتی برای یک جلسه ارایه گزارش نیز از خبرنگاران دعوت به عمل نیامد.

همچنین در سال های قبل افرادی بودند که در نقش روابط عمومی های موقت شرکت ها دائماً به خبرنگاران مراجعه کرده و از آنها می خواستند که به غرفه یا محل برگزاری نشست خبری شرکت آنها مراجعه کنند که امسال شخصاً یک دعوتنامه به دستم رسید و این نشان می داد که ظاهراً از جذابیت های جیتکس برای شرکت ها نیز کاسته شده است .

به قول یکی از دوستان جیتکس تقریباً‌ به یک فروشگاه کامپیوتر بزرگ تبدیل شده و به نظر می رسد جیتکس از سه سال قبل روندی رو به نزول دارد. اما جیتکس امسال با مشکلاتی و نقاط ضعفی مواجه بود که تمام زرق وبرقش نیز نتوانست این مشکلات را بپوشاند. شهر دوبی امسال به یک پارکینگ تبدیل شده بود و بازدیدکنندگان از این رویداد بزرگ (البته دیگر نه چندان بزرگ) گاه مجبور بودند برای خروج از این نمایشگاه و بازگشت به محل اقامت خود 3 تا 4 ساعت را در هوای مرطوب این شهر و در صف بلند انتظار برای تاکسی بایستند و تازه زمانی که سوار تاکسی می شدند می بایست مدت زیادی را در ترافیک به سر می بردند.

این موضوع به پاشنه آشیل بزرگی برای این نمایشگاه تبدیل شده و عملاً بسیاری از بازدیدکنندگان را از خود فراری می داد به نحوی که برخی می گفتند که شاید از سال آینده به علت ترافیک و فقدان نوآوری در این نمایشگاه از بازدید از این نمایشگاه صرف نظرکنند.

بله جیتکس امسال نمایشگاه چندان پر خبری نبود و وقتی مجلات ویژه این نمایشگاه را ورق می زدی در حقیقت چیزی نصیبت نمی شد جز انواع رپرتاژ و آگهی های رنگارنگ.

مژده به جویندگان مدیران دولتی

پنجشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۸۴، ۱۲:۲۸ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – حتماً بسیاری از همکاران مطبوعاتی در یافتن برخی از مدیران دولتی در طول دوران کاری خود دچار مشکلاتی بوده و گاه حتی برای چند دقیقه ناقابل هم نمی توانند برخی از مدیران دولتی را پیدا کرده و از آنها در قبال وعده ها و عملکرد مجموعه ایشان سوال کنند.

این موضوع نیز اصلاً چیز جدیدی در کار مطبوعاتی محسوب نمی شود. برخی از مسوولان آنقدر درگیر رسیدگی به کار مردم هستند که حتی 5 دقیقه هم نمی توانند در مقابل خبرنگاران حاضر شده و به پرسش های آنان پاسخ دهند.(نگاهی کاملاً خوشبینانه به مسوولانی که اصولاً به هیچکس پاسخگو نیستند)

اما مژده! قابل توجه همکاران مطبوعاتی که نمی توانند این دسته از مسوولان را پیدا کنند. نمایشگاه جیتکس در راه است! هفته آینده آنقدر مدیران دولتی را می توان در خارج از کشور پیدا کرد که شاید باورش برای خیلی ها سخت باشد. در نمایشگاه های خارج از کشور شخصاً کلی از مدیران و مسوولان دولتی را دیده ام که با همراهان خود در میان غرفه های نمایشگاه های خارجی قدم زده و اتفاقاً حال و حوصله پاسخ به برخی از سووالات را نیز دارند.

جالب آن که برخی از این مسوولان را در نمایشگاه های داخلی خودمان با کلی دعوت نامه و سلام وصلوات نمی توانید ببینید.

جیتکس را منهدم می کنیم!

چهارشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۸۴، ۰۶:۱۴ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – باز هم مثل هر سال و طی چند روز آینده نمایشگاه جیتکس در خاک کشور کوچکی در جنوب ایران برگزار می شود تا آه از نهادها بلند شود و شعار و وعده و لطیفه گویی آغاز شود.

جالب است که هر سال و با آغاز نمایشگاه جیتکس، مطبوعات و خبرگزاری ها نیز پر از حرف های بی سرو ته ، وعده های کیلویی و گاه حتی لطیفه می شود. جالب آنکه هر کس هم به شکلی به این نمایشگاه می تازد و می نازد.

یکی می گوید آقا به هزار و یک دلیل چون خودمون اینا می خواهیم برویم به این نمایشگاه پس جیتکس کلی خوب است و از این حرفا.

یکی نیز می گوید ما می توانیم اصولاً با جیتکس رقابت کنیم ولی این که چگونه، از کجا ، از چه زمانی و چه نهاد یا نهادهایی باید دست به کار شوند پرسشی است که پاسخ آن را مسوولان باید بدهند حالا کدام مسوولان معلوم نیست ما فقط می خواهیم برویم جیتکس ولی فراموش نکنید که ما بهتر از آنها هستیم و در حقیقت وجود ماست که عرب ها را سرپا نگه داشته است.

ما از آنها بهتریم (البته فقط روی کاغذ و از زبان برخی از مسوولان) . ولی یک نفر از مسوول مربوطه نمی پرسد تو که لالایی بلدی (البته اگه راست میگی) پس چرا خوابت نمی بره؟ آقای مسوول که می گی ما بهترتریم و چند سال که درست موقع رفتن جیتکس این ... را به خورد مردم می دهید لطفاً بفرمایید نه از 10 سال گذشته ونه از 5 سال گذشته بلکه از پارسال تا الان فی الواقع چه اقدام عملی در جهت تحقق داستان هایتان کرده اید جز حرف های تکراری و فاقد هر گونه ارزش علمی و تجربی؟

ایهاالناس به هر کس که قبولش دارید با حلوا حلوا دهان هیچکس شیرین نمی شود. تا کی می خواهیم از پیشرفت و تغییر و تحول فقط حرفش رابزنیم؟ به راستی همکاران مطبوعاتی هنوز از این حرف های تکراری سیراب نشده اند که همچنان بی هدف ضبط خود را جلوی دهان برخی از مسوولان می گیرند، چشمان خود را می بندند و می گویند برای ما قصه بگو! این همکاران مطبوعاتی تا چند سال دیگر می خواهند این گونه رفتار کنند. اگر هدف سیاه کردن کاغذ و صفحه وب است که خوب بروید از آرشیو سال های گذشته مصاحبه مسولان را بردارید و هر سال همزمان با برگزاری جیتکس آن را چاپ کنید. باور بفرمایید زحمت این کار به مراتب کمتر است.

یک هفته بعد از نمایشگاه جیتکس هم ولش کن بابا تا سال بعد خدا کریمه! کی به کیه همه سرشون گرم کار خودشونه و کلی خر از پل گذشته اصلاً کسی به کسی نمیگه خرت به چند من!

به راستی تا کی می خواهیم دلمان را به حرف هایی که چندین سال است گوش می دهیم خوش کنیم و خودمان را گول بزنیم همه ما در قبال این گونه برخورد مسوول هستیم تو رو به خدا کمی هم برای کشور کار کنید.

پاچه خوار باش تا کامروا باشی!

دوشنبه, ۲۸ شهریور ۱۳۸۴، ۰۵:۴۷ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – حتماً شما هم با فواید پاچه خواری آشنا هستید. پاچه خواری به شما امکان می دهد که از مسیرهایی که گذر از آنها برای دیگران سخت و یا غیر ممکن است به راحتی عبور کرده و به مقصد خود برسید. این فقط یک بعد از این عمل محسوب می شود. اما گاهی شما در قبال خوش خدمتی و یا سرویسی که ارایه می کنید نه تنها مسیر خود را هموار می کنید بلکه منافعی نیز به دست می آورید.

اما پاچه خواری در حرفه های مختلف در اشکال و روش های مختلف نیز پیاده ودیده می شود. هر شغلی خوش خدمتی و پاچه خواری خاص خود رادارد. اما در مطبوعات وضعیت به کلی فرق می کند. آیا می دانید پاچه خواری در مطبوعات چه تبعاتی می تواند به همراه داشته باشد؟

این یک مثال معروف است که می گویند"اگر یک پزشک فاسد باشد فقط به یک یا چند بیمار می تواند آسیب برساند ولی اگر یک روزنامه نگار فاسد باشد می تواند شهر و جامعه ای را به گمراهی کشانده و دچار بحران کند."

لذا این موضوع و مواردی از این دست است که کار یک خبرنگار را به مراتب حساس و لزوم به دور بودن او از مفاسد را دو چندان می کند. به این ترتیب و با این توضیحات حتماً متوجه عواقب پاچه خواری و خوش خدمتی یک روزنامه نگار شده اید.

در اینجا نمی خواهم وارد این مقوله بشوم که یک خبرنگار از بابت پاچه خواری به چه منافع و موقعیت های خواهد رسید. البته این که اصولاً راه های پاچه خواری توسط یک روزنامه نگار چگونه است نیز موضوعی است که به علت بد آموزی قصد ورود به آن را ندارم.

در اینجا فقط می خواهم به تبعات خوش خدمتی و پاچه خواری یک روزنامه نگار و تاثیرات آن بر یک جامعه و کشور بپردازم.کاملاً رک و بی پرده بگویم که یک روزنامه نگار می تواند با خوش خدمتی دزدی را امین اموال ملت، ظالمی را مظلوم، نالایقی را لایق،تازه به دوران رسیده ای را کارشناس، طرح شکست خورده ای را موفق، نهاد زیان دهی را موثر و یا فرد بی سوادی را پروفسور معرفی نماید.

و مردم و عوام چه می دانند کجا راست است و کجا دروغ. اگرچه طی سال های اخیر و بنا به دلایل متعددی اعتماد مردم به رسانه ها کم شده ولی با این وجود مردم هنوز هم به رسانه ها و مطالبی که در آنها درج می شودگاهاً اعتماد می کنند.

و حالا مخلص کلام آنکه خواننده خبر پیشرفت را می خواند ولی پیشرفتی نمی بیند. خواننده خبر موفقیت طرحی را می خواند ولی موفقیتی نمی بیند، خواننده نام مدیری را توانمند می شنود ولی مدیریتی نمی بیند، خواننده در خبرها می خواند که بله چنین شد و چنان ولی فی الواقع چنین و چنانی نمی بیند.

در نهایت این وسط فقط خبرنگار پاچه خوار و مسوول و نهاد و طرح مربوطه هستند که سود و پیشرفت را از نزدیک و با تمام وجود لمس کرده و می بینند.

کسب رتبه نخست مبارک باد

شنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۸۴، ۱۱:۱۷ ق.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – امروز در رادیو خبر بدی شنیدم. به گزارش صندوق بین المللی پول، ایران سال گذشته رتبه اول فرار مغزها در دنیا را به خود اختصاص داده است.

در این گزارش آمده است که به این ترتیب ایران مبلغی معادل 11 میلیارد دلار از دست داده است.

در گزارش مذکور علت مهاجرت مغزهای یازده میلیاردی کشورمان تلاش این افراد برای کسب موقعیت زندگی بهتر عنوان شده است.

نفس عمیق بکشید. حتماً شما هم بعد از خواندن این خبر افسوس می خورید به خصوص زمانی که می بینید کاری هم از دست شما ساخته نیست.

براتون هدیه هم در نظر گرفته ایم

پنجشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۸۴، ۱۱:۱۶ ق.ظ | ۱ نظر

علی شمیرانی – واقعاً نمی دانم به این مساله چگونه بپردازم که نه شان حرفه روزنامه نگاری را زیر سوال ببرم نه شان روزنامه نگاران را. ولی برای آنکه راحت تر بشود به موضوع پرداخت باید ابتدا تعریفی از روزنامه نگاری و روزنامه نگار داد تا به روزنامه نگاران برنخورد.حقیقت این است که امروز کم نیستند افرادی که در روزنامه ها و خبرگزاری ها مطلب می نویسند ولی پرسش اینجاست که آیا هر کس که در یک رسانه چیز می نویسد الزاماً روزنامه نگار محسوب می شود. پاسخ این پرسش مسلماً منفی است. به عبارتی گردو گرد است ولی هر گردی گردو نیست.

این را گفتم که به اینجا برسم که این روزها و از طرف برخی جاها با برخی از کسانی که در رسانه ها کار می کنند تماس گرفته می شود و پس از سلام و احوال پرسی گفته می شود که بله ما فلان روز و فلان جا نشست خبری (بخوانید نشست تبلیغاتی) داریم و "البته براتون هدیه هم در نظر گرفته ایم." حتی سر بعضی تازه واردها و کسانی که در رسانه ها چیز می نویسند را به سهولت و جسارت هر بیشتر شیره نیز می مالند و بدون آن که اصلاً‌ چیزی به آن بنده خدا بدهند وعده ای سر خرمن نثارش می کنند و می گویند می خواهیم شما را خارجه ببریم!

نمی دانم چه بگویم به هر حال در هر حوزه ای می توان افرادی را پیدا کرد که در رسانه ها چیز می نویسند ولی نمی دانم این چه رسم زشت و نادرستی است که برخی به خود جرات می دهند تا این چنین صریح به کسی بگویند خبر بنویس و پولش را هم در جا بگیروکسی هم که در رسانه چیز می نویسد پشت تلفن لبخند ملیحی می زند و بی آنکه به این طرز برخورد و توهین مستقیمی که به وی شده پاسخ در خور دهد چراغ سبز نشان داده و نیم ساعت قبل از شروع نشست تبلیغاتی شرکت مایه دار در جلسه حاضر می شود. متاسفم که این را می گویم ولی می گویم که در مواردی دیده ام که به دست کسانی که در رسانه ها چیز می نویسند بعد از پایان جلسه و به عنوان حق تهیه رپرتاژ چیزهای بی ارزشی می دهند که به هزار و یک دلیل از گفتن آن شرم دارم.

و چه خوشحالم که از این جور جاها با من والبته برخی دیگر از همکاران "روزنامه نگار" تماس نمی گیرند و دعوت به عمل نمی آورند به هر حال این که برخی از دوستان دعوت نمی شوند مایه دلگرمی است و نشان می دهد با خواندن فاتحه برای این حوزه هنوز اندکی فاصله هست.

آیا شما هم با من هم عقیده اید؟

سه شنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۸۴، ۰۸:۱۳ ب.ظ | ۰ نظر

مصطفی محمدی- خبر تعویض معاونت وزیر و ریاست سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیوئی در وزارت ارتباطات و فن آوری اطلاعات را روز گذشته شنیدیم و شنیدید.

نقشی که این سازمان در تدوین و نظارت بر پروانه های صادره برای انتقال فعالیتها و تصدیگری بخش دولتی در حوزه ICT به بخشهای خصوصی دارد بر تک تک فعالان این صنعت روشن است.

تلاس ریاست قبلی سازمان جناب آقای مهندس داوری نژاد در تدوین مجوز های صادره و اصلاح برخی مجوزهای قبلی , اگرچه ممکن است دارای برخی اشکالات و نواقص باشد اما انصافا جزو معدود فعالیتهایی بود که پای بخش خصوصی را رسما در این حوزه باز نمود.کاری که حتی در کشورهای پیشرفته بسیار طاقت فرسا زمان بر و تنش زا بوده است.

یکی از نقاط ضعف سیستم کشور که البته در طی چند سال اخیر در حال برطرف شدن میباشد عدم توجه به تلاش و قدردانی از زحمات مدیرانی است که با جایگزینی آنان به فراموشی سپرده میشود.

اینجانب در طی دو سال گذشته چه به عنوان ریاست اسبق انجمن صنفی شرکتهای اینترنتی ایران و چه بعد از آن به عنوان یک کارشناس کوچک در این حوزه که سالیان مدیدی را پشت سر گذاشته ام برخود لازم میدانم از باب دستور الهی و به حکم ادب و اخلاق اسلامی " من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق " از زحمات فراوان و شبانه روزی ( که خود بعضا شاهد آن بودم ) آقای مهندس داوری نژاد ریاست قبلی سازمان اعلام کنم و همچنین حضور برادر عزیز و محترم جناب آقای دکتر فردیس که از چهره های شناخته شده برای همه فعالان این صنعت به سلامت و تخصص و عملکرد کارشناسی شناخته شده اند را در این مسئولیت مغتنم بدانم و به مقام محترم وزارت جناب آقای دکتر سلیمانی انتخاب شایسته ایشان را تبریک عرض نمایم.

چنانچه گفته اند در تمثیل مناقشه نیست و استفاده از این مصرع زیبای شاعر که در جایگزینی ماه عزیز شعبان المکرم با رمضان المبارک گفته شده را در این خصوص یاد آور شوم که :

صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت.

برای هر دو بزرگوار آرزوی توفیق و سلامتی از درگاه ایزدمنان را خواستارم.

وحشت از انتقاد

سه شنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۸۴، ۰۷:۵۵ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – گاهی اوقات با برخی از مسوولان و دست اندرکاران بحث IT در مملکت که دوستانه صحبت می کنی متوجه می شوی که آنها به مراتب بیشتر از ما روزنامه نگارها در جریان برخی از مشکلات و فسادها قرار دارند و وقتی شما یک جمله از یک موضوع می گویید آنها 10 نمونه دیگر نیز جلویت می گذارند و می گویند بله فلان قسمت و فلان بخش نیز دارای مشکلات مشابهی است.

اما درست زمانی که به آنها می گویی حاضری این مسایل را در یک گفت و گوی رسمی اعلام کنی چند قدم به عقب رفته و می گویند آقا بیخیال شو ولشون کن.

و این موضوعی است که من هیچ گاه علت آن را درنیافته ام. ولی برای خودم تفسیری از این شیوه برخورد دارم که ای کاش درست نباشد. اول آن که تصور می کنم خود طرف نیز به نوعی مساله دار است و به همین جهت و از ترس آن که طرف مقابل نیز پته او را روی آب بریزد ترجیح می دهد که مسایل را فقط در گوشی مطرح کند.

دوم آنکه احساس می کنم خود او نیز در ماجرا دخیل است وخوب کمتر کسی تیشه به ریشه خودش می زند.

به هر حال خیلی ها از انتقاد وحشت دارند و شاید با خود می پندارند که اگر امروز در مورد عملکرد فرد یا نهادی صحبت کنند شاید فردا هم که آنها در پست یا مقامی بودند دیگران از وی انتقاد کنند.

مخلص کلام آن که وحشت از انتقاد اپیدمی شده است. به نظر شما واقعاً در این خصوص چه می توان کرد؟

لپ تاپ ویژه معلولان ذهنی

سه شنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۸۴، ۰۵:۱۶ ب.ظ | ۰ نظر

محمد رجبی - شرکت مهتاب غرب اعلام نمود به مناسبت حمایت از خودمان و در راستای سیاست زیبای " بزغاله واری" و درجریان آبهای گل آلود تعدادی لپ تاپ قدیمی که ویژه خبرنگاران سفارش داده بودیم و پس از سالها تحقیق و توسعه و سفارش خاص خودمان و همکاری ویزیتور مسئول ببخشید مدیر مسئول نشریه خودمان و با زحمات شاق و طاقت فرسای چشم بادومی ها به نتیجه و ثمر رسیده است هدیه خواهد شد.

کپی کارت خبرنگاری، سه سال سابقه نه چندان درخشان، چاپ ده مقاله و عنوان در نشریه جناح خودمان، دفترچه بسیج اقتصادی، کارت کد ملی، کپی شناسنامه، کپی گذرنامه همسر و فرزندان و کپی کارت هوشمند بنزین و پس از احراز صلاحیت و تشکیل کمیته های تخصصی، خبرنگاران واجد شرایط شناسایی و پس از تحقیقات محلی و اخذ 120% وجه نقد بابت لپ تاپ ها، نسبت به واگذاری آنها اقدام خواهد شد.

کسانی که دچار معلولیت ذهنی بوده وامکان کنترل قیمت واقعی نوت بوک ها را ندارند در اولویت قرار دارند.

مدیرعامل شرکت مذکور اعلام نمود یکی از بهترین راه حلهای خراب کردن ( بفرمائید ضایع کردن) گل آلود نمودن آب است تا نتوان سره را از ناسره تشخیص داد و بدینصورت می توان کسانی که خدمت می کنند، کسانی که با پول مردم بیش از یکسال و نیم کار می کنند (بخوانید صفامی کنند) و کسانی که کالاهای وامانده و قدیمی خود را رد می کنند (بخوانید قالب می کنند!) را یکجا و به یک چوب راند!

روز ترک سل

دوشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۸۴، ۰۶:۳۱ ب.ظ | ۰ نظر

علی شمیرانی – امروز روز ترک سل و کلی اخبار ضد و نقیض از روشن شدن تکلیف اپراتور دوم بود.

تر کسل امضا کرد. ترک سل امضا نکرده ، طرف ایرانی امضا کرد، طرف ایرانی هنوز موافقت خود را اعلام نکرده، کار به وزارتخانه رفته حالا اخبار از وزارتخانه پیگیری می شود. وزارتخانه امضا کرده وزارتخانه امضا نکرده.

اخبار ضد و نقیض تمام نشده چیزی که ترک سل امضا کرده قرار داد نبوده بلکه چیز دیگری بوده است.

طرف ترک با ایرانی ها اختلاف نظر دارد ولی نه اختلافی وجود ندارد.

فردا نشست مطبوعاتی برگزار می شود.

این حاصل پرونده امروز ترک سل بود. نمی دانم ترک ها در آینده و در عمل چه گونه پیش خواهند رفت البته اگر قراردادی را امضا کردند.

رواج شوخی در اطلاعیه های رسمی

چهارشنبه, ۹ شهریور ۱۳۸۴، ۰۳:۵۹ ب.ظ | ۰ نظر

محمد رجبی - بعضی اوقات، رسانه ها خبری را میدهند و یا اطلاعیه ایی را منتشر می کنند که اگر هیچ سودی نداشته باشد مانند جوکهای بی مزه، کمی تا قسمتی موجب خنده می شود. مانند همین اطلاعیه اخیر یک شرکت خصوصی (قبلاً دولتی) که علاقه دارد فضاحت جریان هدیه لپ تاپ های خبرنگاران کماکان زنده بماند و الطاف!!! این پیمانکار طرف قرارداد انجمن صنفی روزنامه نگاران فراموش نشود!

در اطلاعیه آمده است" تحویل لپ تاپ های مربوطه را طبق روال طبیعی به عمل خواهد آورد..."

نتیجه اخلاقی: روال طبیعی یعنی همین که پس از ماهها با اخذ یک میلیون دلار اعتبار هدیه، لپ تاپ ها را تحویل ندهی سرت را بالا بگیری و "حق شکایت و استیفای حقوق" را محفوظ بداری.

نتیجه تجاری: شرکتهای غیرطبیعی، روال طبیعی را کنار بگذارید، با پول مشتری ماهها و اصلاً سالها حال کنید و بدانید و آگاه باشید که هم سودش بیشتر است هم مشهور می شوید!!

نتیجه سیاسی: آقای رئیس جمهور، شما را به خدا زودتر پسرخاله مان، ببخشید رئیسمان و به طبعش ما را عوض کنید که کار خیلی خرابتر از این حرفها ست، گندش بیشتر در نیاید. الهی ما نباشیم که ببینیم!

نتیجه انقلابی: مرگ بر آمریکا که همه مشکلات ما زیر سر آمریکا ست.

نتیجه مدیریتی: آقایان مدیر، ترجیحاً مدیر حراست را مدیر روابط عمومی هم بنمائید خیلی بهتر است و صدالبته اگر مدیر روابط خصوصی هم بنمائید بهترتر است.

نتیجه جناحی: همه اش زیر سر این روزنامه کیهان است.

نتیجه بهداشتی: حرص نخورید، رگهای قلب و عروقتان گرفتگی پیدا می کند، یک چیز گفتیم که بخندید!

نتیجه خبرنگاری: پرتقال فروش را یافتم!

نتیجه پلیسی: متهم به زودی از کشور خارج می شود.

فاوا می خورید یا می برید؟

دوشنبه, ۷ شهریور ۱۳۸۴، ۰۵:۴۸ ب.ظ | ۲ نظر

علی شمیرانی – فرهنگستان زبان و ادب فارسی واژه "فاوا" را به عنوان واژه معادل فناوری اطلاعات و ارتباطات تصویب کرد. اگرچه واژه های مورد تصویب فرهنگستان زبان و ادب فارسی بنا به دلایل مختلفی چندان مورد استفاده رسانه ها قرار نمی گیرد و به کارگیری عباراتی همچون فاوا به جای فناوری اطلاعات و ارتباطات معادل جالب و مناسبی محسوب نمی شود.

علت نیز آن است که خود عبارت فناوری اطلاعات و ارتباطات با وجود تشکیل شدن از سه لغت هنوز هم برای عموم ناشناخته و ناملموس است و حالا به کارگیری فاوا کار را کمی سخت تر می کند.

چند وقت پیش فردی به روزنامه زنگ زد و در حالی که خیلی جدی هم به نظر می رسید از من پرسید "آقا میشه بفرمایید رابطه نان و تکنولوژی چیست که مدتی است در روزنامه ها و رسانه ها مطرح می شود؟"

منظور او نانوتکنولوژی بود. باورش برام کمی سخت بود ولی بعد از کمی صحبت مطمئن شدم طرف شوخی نمی کند. بعد سعی کردم با توضیحاتی بسیار ساده کمی ذهنش را آماده کنم و بعد آدرس سایتی را به او دادم تا بتواند اطلاعات دقیق تر و بیشتری به دست بیاورد.

یک بار دیگر نیز خانمی از وزارت ... به من زنگ زد. او با صدایی ضعیف و کالاً مضطرب گفت آقا من میخواستم درباره موضوعی با شما صحبت کنم. گوش هایم حسابی تیز شده بود با خودم گفتم حتما‌ً باید سوژه مهمی باشد که این خانم این طوری حرف می زند.

گفتم بفرمایید. گفت تروخدا به کسی نگویید که من به شما زنگ زدم. گفتم خانم من که شما را نه دیده ام و نه می شناسم پس جایی برای نگرانی نیست، بفرمایید. او که بعداً فهمیدم یک تایپیست است از من پرسید آقا این فناوری اطلاعات چیه؟ هنوز درست برایش توضیح نداده بودم که حرفم را قطع کرد و با استرس پرسید راست می گویند که اگر این فناوری را به وزارتخانه بیاورند کلی از پرسنل را بیرون می کنند؟

در حقیقت فهمیدم که اضطراب وی از کجا ریشه می گیرد و پاسخ سوال اول چندان برای او مهم نیست و او اصلاً نمی خواهد بداند IT چه کوفتی است. او فقط می خواست بداند اگر آقای آی تی بیاید همه را بیرون می کند یا نه؟

نفس عمیقی کشیدم و برای اینکه آرامش کنم گفتم اصلاً نگران نباشید IT کسی را بیرون نمی کند.

بعد در حالی که به نظر می رسید کمی آرامتر شده گفت آقا من یک تایپیست قراردادی هستم می خواستم مطمئن شوم که با آمدن IT من و همکارانم به کارمان ادامه خواهیم داد یا نه؟ من هم برای اینکه او را راحت و در ضمن حسابی خوشحال کنم گفتم اتفاقاً‌ اگر IT بیاید نان شما تو روغن است چون اون موقع کلی سند و مدرک قدیمی است که باید تایپ شده و دیجیتالی شود . او که ظاهراً‌ از این پاسخ حسابی خوشحال شده بود بلافاصله گوشی را قطع کرد تا احتمالاً سایر تایپیست ها را هم در جریان قرار داده و خوشحال کند.

لذا با چنین وضعی آیا فاوا و کلماتی از این دست واژه های مناسبی محسوب می شوند؟