ITanalyze

تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران :: Iran IT analysis and news

ITanalyze

تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران :: Iran IT analysis and news

  عبارت مورد جستجو
تحلیل وضعیت فناوری اطلاعات در ایران

۴۹۵ مطلب با نشانه «weblog» ثبت شده است

تحلیل


و ما می‌فهمیم که هیچ خبری نیست

دوشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۱۷ ب.ظ | ۰ نظر

چند وقت پیش یه ظریفی نوشته بود، کسی می‌دونه عرض و طول کشور سوریه چقدر هست؟ چون چند ساله که صدا و سیما هر روز میگه ارتش سوریه پیشروی کرد، من میگم بابا اینا روزی ده متر هم جلو رفته بودن باید تا الان می‌رسیدن آمریکا!

عادت کردیم به این که مسوولان یه چیز بگن ما هم تو دلمون یه چیز دیگه بگیم، بعد هم نه مسوولان به روی مبارک بیارن نه ما. این هم از اون مسایل ویژه ایران هست.

لابد بعضیا میگن مثل چی؟ خب مثل ممنوع بودن اخذ شهریه برای مدارس که مسوولان آموزش و پرورش سال‌هاست که می‌گن ممنوع هست و مردم سال‌هاست که باید شهریه بدن اونم ارقام بعضا توپ.

یا مثلا می‌گن قیمت خودرو بالا نمی‌ره و ما می‌فهمیم که قیمت خودرو قطعا و البته به زودی بالا می‌ره. یا میگن قیمت لبنیات افزایش نیافته و ما می‌فهمیم که خب اینم بالا رفته.

یا می‌گن میوه شب عید تامین شده و ما می‌فهمیم که امسال هم با کمبود و گرانی مواجه هستیم. یا میگن بازار فلان محصول به شدت از سوی بازرسان ما در حال کنترل هست و مردم هر جا مشکلی دیدند می‌تونن سریعا با این شماره‌ها به ما اطلاع بدن و ما خیلی راحت در می‌یابیم که خب بازار فلان محصول از کنترل خارج شده است.

یا همین سیلی که اومد و کلی تخریب و تلفات جانی به همراه داشت، حالا معلوم نیست کدوم نهاد کم کاری کرده و به محض این که گفته می‌شه در قالب یک کمیته ویژه قصد بررسی موضوع هست، ما می‌فهمیم که قرار است هیچ چیزی مشخص نشود و به کمک مرور زمان یک ماله روی بی‌مسوولیتی برخی کشیده شود. تا سیل و طوفان بعدی هم خدا بزرگ است.

حالا من چرا اینارو گفتم. بذارید از همین حوزه کاری خودمون هم مثال‌هایی بزنم. مثلا اگر از سه سال قبل تا الان اخبار شرکت زیرساخت رو پیگیری کنید، میزان پهنای باند اینترنت هزار برابر شده، اما سرعت اینترنت برای ما فرقی نکرده و تازه گاهی با کندی و اختلال هم مواجه می‌شیم.

یا می‌گن با کم فروشی اینترنت برخورد می‌شه در صورتیکه اگه به چند سایت‌ خبری سر بزنید انبوهی از اعتراضات مردم نسبت به پریدن اینترنت و شارژ موبایلشون پیدا می‌شه.

یا میگن به زودی ایرانسل به بورس می‌ره و ما می‌فهمیم که خب ایرانسل باز هم به بورس نمی‌ره، سندش هم از 7 سال پیش وجود داره.

یا این اواخر که رایتل طرح داده شغل با حقوق 5/2 میلیون تومانی ایجاد می‌کنیم و ما هم می‌فهمیم خب هیچ خبری نیست. رایتل هم نه سندی نه گزارشی و فردا هم کمپین تبلیغاتی دیگر و وعده دیگر و ما می‌فهمیم که هیچ خبری نیست و این سریال ادامه دارد...

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

افسانه وامی‌ که به همه کسونش ندادند

سه شنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۲۱ ب.ظ | ۰ نظر

امیرحسین سعیدی نایینی - بر گرفته از نوشته زرویی نصر اباد (کتاب غلاغه به خونش نرسید)

یکی بود یکی نبود غیراز خدا هیچکی نبود.

روزی روزگاری در ولایت غربت پیرزنی بود بنام ننه مراد و این ننه مراد یک پسری داشت که اسمش مراد بود. (محض توضیح عرض می‌شود که در زمان وقوع این افسانه در ولایت غربت هجده تا ننه مراد دیگر هم وجود داشت. چرا؟ از برای اینکه در آن روزگاران پرهام و پزمان و کامران و کامبیز و غیره در ولایت غربت بعمل نمی‌آمد. لذا شیرزنان آن ولایت عمده همت خودرا مصروف تولید رجب و صفر و مراد و غیره می‌کردند)

این مراد که در حرفه‌ای بنام فا یا فناوری اطلاعات فعال بود از فرط کسادی و بیکاری صبح‌ها پا می‌شد و می‌رفت در کوه و کمر و از برای خودش نی می‌زد و در آن کوه و کمر یک شغالی بود که با او دوست بود. وقتی مراد نی می‌زد این شغال می‌رفت و از برای او یک پشته هیزم جمع می‌کرد و تنگ غروب مراد آن پشته هیزم را می‌برد در شهر و می‌فروخت و پولش را می‌برد می‌داد ننه مراد تا از برایش کلوچه زنجفیلی درست کند ننه مراد هم هر شب برای او دو تا گرده کلوچه زنجفیلی می‌پخت.

مراد یکی از کلوچه‌ها را خودش می‌خورد یکی‌اش را هم می‌برد می‌داد به آن شغال.

باری ای برادر بد ندیدیه و خواهر نور دیده یک روز که این مراد توی کوه نشسته بود با شغال اختلاط می‌کرد روی کرد به شغال و گفت: ای یار عزیز و صمیمی‌ ای همراه قدیمی ‌از تو سوالی دارم و آن اینکه عشق و عاشقی چجور چیزی است؟

شغال جهان دیده و سردی و گرمی ‌روزگار چشیده با تعجب گفت: ای مراد چطور تو معنی عشق را نمی‌دانی؟

بقول شاعر، عشق شادی می‌باشد و عشق ازادی می‌باشد و عشق آغاز آدمیزادی می‌باشد.

مراد گفت: ای شغال عزیز مشکل شد دو تا اینها که گفتی یعنی چه؟ شغال گفت: صاف و ساده‌اش یعنی که یک کسی را آنقدر دوست داشته باشی که جانت برایش در آید و هر کار برایش بکنی.

مراد گفت: آهان یعنی همین من و تو.

شغال گفت: نخیر یعنی همین تو با یه دختر خانم.

مراد که حسابی خجالت کشیده بود موضوع صحبت را عوض کرد.

روزها گذشت و گذشت تا اینکه یک روز وقتی مراد از کوه بر می‌گشت در دامنه کوه دخترکی را دید که انگشتش توی بینی‌اش بود و داشت گوسفند می‌چرانید.

وقتی چشم مراد به دخترک افتاد یک مرتبه قلبش بنا کرد به تند زدن و دست و پایش شل شد.

(نگارنده نیز در عنفوان جوانی آن چنان که افتد و دانی بارها به این حالت دچار گردیده و هم در همان ایام بوده که این بیت را سروده است.

وقتی که اعوجاج به من دست می‌دهد احساس ازدواج به من دست می‌دهد)

باری مراد که از خود بیخود گردیده بود مدتی مبهوت دخترک ماند که با تلاشی پیگیر و خستگی ناپذیر به کند و کاو بینی مشغول بود

وقتی دخترک رفت مراد هم با جشم گریان رفت به خانه و نشست ور دل ننه مرادو بنا کرد به شعرهای سوزناک گفتن که

الا ای دختر انگشت به بینی الهی مادرت داغت نبینی

چقدر خوبه که پای سفره عقد بگه ابجیت که رفتی گل بچینی

خلاصه اینقدر نی زد و شعرهای سوزناک گفت که ننه مراد حتم کرد که پسرش عاشق شده

این شد که دستش را گرفت روی نبض دست مراد و بنا کرد بنام بردن کوچه پس کوچه‌های ولایت غربت.

تا هرجا نبض مراد تند زد بفهمد که دختر مال کدام محل است؟

مراد که از قضیه بو برده بود گفت ننه بیخودی به خودت زحمت نده، من که نمی‌دانم این دختر مال کدام کوچه و محله است.

ننه مراد گفت خبر مرگت پس چطوری عاشق شدی؟

مراد کل ماجرای اونروز را برای ننه مراد تعریف کرد و قول داد فردا برود نشانی دختر را پیدا کند.

فردای آنروز مراد دخترک را از سر کوه تا دم خانه‌شان تعقیب کرد و راه خانه‌شان را بلد شد و رفت به ننه‌اش گفت. همان شب ننه مراد یه کله قند و یک پارچه دبیت برداشت رفت به خانه دخترک برای خواستگاری آنجا که رسیدند چای و شیرینی خوردند و پدر دخترک از گرمای هوا شکایت کرد و گفت گرما هم گرماهای قدیم و بحث سیاسی گل انداخت. اواخر شب که ننه مراد پک و پهلویش از سقلمه‌های مراد ناجور شده بود حرف خواستگاری را پیش کشید و گفت: پسر دسته گلم را آورده ام تا غلام شما بشود.

پدر دخترک بادی به غبغب انداخت و گفت: البته که ایشان که تاج سر است مع الوصف ما هم یه دختری داریم که شاه ندارد یه صورتی دارد که ماه ندارد و در خوشگلی تا و همتا ندارد اگر شاه ولایت غربت هم با لشکرش بیاد خواستگاریش و شاهزاده‌هایش دور و ورش باشند و بخواهد سبیه را برای پسر کوچکش بگیرد، آیا بدهیم آیا ندهیم. مع هذا به قسمت و تقدیر هم معتقدیم. اگر این گلدسته شما بتواند سه خواسته دختر مارا براورده کند دخترمان را می‌دهیم به شما.

ننه مراد گفت ان سه تا خواسته چیست.

پدر دختر گفت خواسته اول شاخ غول است هر وقت آورد خواسته‌های بعدیش را هم می‌گوییم

مراد و مادرش خداحافظی کردند و بیرون آمدند.

صبح فردا مراد رفت پیش شغال و شرح ما وقع را گفت و گفت حالا شاخ غول از کجا پیدا کنم؟ و بنا کرد به گریه کردن شغال که دلش به رحم امده بود گفت: ای مراد من یه غولی را می‌شناسم که در همین نزدیکیست از قضا دست و بالش هم تنگ است بیا برویم پیش او بلکه راضی شود شاخش را به تو بفروشد.

مراد و شغال رفتند پیش غول و بعد از کلی چانه زدن غول راضی شد شاخ‌هایش را مایه کاری از قرار جفتی هفت قران به آنها بفروشد. مراد پول را داد و بر شغال آفرین گفت و شاخ‌ها را برداشت و برد داد به پدر دخترک.

پدر دخترک بعد از حصول اطمینان از اوریجینال بودن شاخ‌ها گفت: احسنت و اینک خواسته دوم آوردن شغالی است که بتواند حرف بزند و از کوه و کمر هیزم جمع کند. صبح فردا مراد با شرمندگی رفت و شغال دوست صمیمی ‌و قدیمی‌اش را انداخت در گونی و آورد به پدر دخترک تحویل داد.

پدر دخترک گفت مرحبا و اینک خواسته سوم و آخرین خواسته، اخذ وام مصوب شده از محل وجوهات اداره شده از وزارت فخیمه فاوا.

مراد پس کله‌اش را خواراند و گفت هیچ راه دیگری ندارید مثلا، به جای این بروم یک نشانی حیات از مریخ بیاورم یا همه مورچه‌های نر و ماده دنیا را تفکیک کنم یا آب اقیانوسی را سر بکشم یا ...؟

پدر دخترک گفت: نع!

مراد گفت پس دخترتان مال خودتان منهم همان می‌روم با ننه‌ام زندگی می‌کنم.

ما نیز از این داستان نتیجه می‌گیریم که آن دختر همچین مالی هم نبوده!

(منبع:عصرارتباط)

نسل 5؟! مگه داریم، مگه میشه؟!

سه شنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۲۰ ب.ظ | ۰ نظر

هفته گذشته اینقدر مسوولان این مرکز تحقیقات مخابرات سابق و پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات فعلی که هنوز معلوم نیست مال وزارت ارتباطات هست یا شورای عالی فضای مجازی، روی اعصاب من رژه رفتن که خدا می‌دونه.

آقایون برای چندین و چندمین بار تاکید کردن که به شکل بین‌المللی روی نسل 5 موبایل تحقیق می‌کنیم و ال می‌کنیم و بل می‌کنیم و ما هم هی سکوت کردیم و چیزی نگفتیم. ولی امروز دیگه دیدم نمی‌شه. آخه برادر من، حداقل شعار هم که می‌دین در محدوده عمر مدیریتی خودتون بدین. ما الان مدیرایی داریم که بعد از دو سال هنوز نمی‌دونن چیکار باید بکنن، ولی تو وزارت ارتباطات برنامه تحقیق در کرات دیگه و نسل نیامده موبایلی می‌شه.

من کاری ندارم که هنوز نسل 2 موبایل هم تو ایران درست و حسابی ارایه نمی‌شه و این وسط نسل 3 و 4 هم یه چیزه کاریکاتوری هست. من کاری ندارم که هنوز بخش عمده‌ای از گوشی‌های موجود دست مردم شریف کشورم اصلا امکان اتصال به نسل 3 و 4 رو هم نداره. من کاری ندارم که هنوز بخش عمده‌ای از مردم آشنایی کاملی برای استفاده از نسل 2 ندارن حالا نسل 3 و 4 جای خود.

خب من سوال دارم از این برادرایی که شبانه روز شعار می‌دن میخان روی نسل 5 کار کنن. من می‌خام بدونم دقیقا میخاین چیکار کنید یعنی؟ مگه نسل 3 و 4 رو ما ساختیم و تو تحقیقاتش شرکت داشتیم که حالا بریم سراغ مشارکت بین‌المللی روی نسل 5؟ جالبه که هر چی هم اخبار مربوط به نسل 5 تو ایران رو می‌خونیم، انگار بعضی از مسوولان چیزی بیشتر از همونی که تو اینترنت هست ندارن و هی میان برای ما 4 خط کاربرد نسل 5 رو می‌گن. بعد همایش هم می‌ذارن! خب بابا خود دنیا هنوز نمی‌دونه نسل 5 چیه شما چه طرحی دارید این وسط؟ من می‌خام بدونم یعنی شما در جریان این تحقیقات ممکنه مسیر نسل بعدی موبایل رو متحول کنید؟ خب اگه همچین طرحی دارید، خب دنیا رو دعوت کنید بیاد از نظرات شما بهره‌مند بشه چرا شما می‌رید خدمت ایشون‌ها؟

آقا دستمو ول کن دارم حرف می‌زنم، بذار یه جمله دیگه مونده. اصلا من می‌گم، باشه بدبینی رو می‌ذارم کنار. من میخام ببینم وقتی نسل 5 مثلا مثل نسل 3 و 4 اومد تو ایران مدیرایی که این روزا دارن هی می‌گن نسل5 نسل5 خودشون کجا هستن؟ من که می‌گم در بهترین وضعیت تو جشن فارغ‌التحصیلی نتیجشون حضور دارن! کمتر از این اصلا راه نداره.

خلاصه که این وسط من هی شعار کار روی نسل 5 رو کجای دلم بذارم آخه؟ مگه اصلا داریم، مگه اصلا میشه؟!

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

اختلالینگ و رونق فروش اختلال‌شکن

دوشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۷ ق.ظ | ۰ نظر

چند وقتی هست که هر کس از دوستان و آشنایان تو کوه، خیابون و مراسم‌های مختلف منو می‌بینه میاد جلو و می‌گه آقا فری شما پس توی اون کمیته بررسی مشکلات ICT دقیقا چیکار می‌کنید؟ منم که چشم و گوشم از این حرفها پر هست می‌گم ما در حال خدمت به شما عزیزان هستیم، مشکل شما چی هست؟

خلاصه محور تمام انتقاداتی که این روزها به بنده می‌شه اینه که چرا فلان سرویس و فلان سایت که بیشتر مورد استفاده مردم قرار می‌گیره دچار اختلال می‌شه؟ من هم میگم خب حتما بهش فشار میاد، بعد هم خیلی ساده تلاش می‌کنم بهشون توضیح بدم که شما اگر دقت کنید در زمان ثبت‌نام کنکور یا گرفتن واحدهای درسی و گرفتن یارانه این اتفاقات رخ می‌ده و کاملا هم طبیعی هست عزیزم.

ولی برام عجیب بود که بعد از این توضیحاتی که می‌دادم، همه با گفتن خسته نباشی، شوت تشریف دارید، حالت خوبه یا نه و بعضی هم بی‌خداحافظی از من جدا می‌شدن و می‌رفتن دنبال کار خودشون.

منم نمی‌فهمیدم چرا اینطوری میشه و می‌گفتم خب حتما فشار اقتصادی و مشکلات باعث شده مردم یه مقدار اعصاب نداشته باشن و قاطی کنن و خلاصه سعی می‌کردم صبوری کنم.

تا این که جلسه کمیته بررسی مشکلات ICT تشکیل شد و طبق معمول چون موضوع خاصی نبود من به ذهنم زد بپرسم چرا اکثر دوستان و آشنایان با توضیحاتی که من بهشون می‌دم قاطی می‌کنن که دیدم همه زدن زیر خنده.

آقا منو میگی، اساسی دیگه شاکی شدم گفتم بابا به منم بگید خب مشکل چیه مگه اختلال به علت استفاده بیش از حد نیست؟ که یکی از بچه‌ها گفت نه عزیزم آخه اگه اینطور بود که نیاز به استفاده از فیلترشکن نبود. گفتم یعنی چی؟ گفتن بابا جان هر اپلیکیشن و سایتی که اختلال داره با فیلترشکن که بری مشکلش حل میشه. الان افتاد؟!

منم گفتم بله افتاد فقط یه سوال برام باقی موند. چند وقته که اینطوری هست؟ گفتن یه دو سالی میشه این مدلی شده. گفتم خب یعنی فیلترینگ انجام نمی‌شه؟ گفتن نه ولی اختلال و قطع و وصل انجام می‌شه.

گفتم خب چرا؟ دیگه همه گفتن ااااه بابا اعصاب ما رو داری خرد می‌کنیا، خب وقتی فیلترینگ باشه تو می‌خای علت رو هی پیگیری کنی و مزاحم وقت مسوولان بشی، اما وقتی اختلال هست دیگه سراغ کی می‌خای بری؟ همه میگن ما چه میدونیم و ماجرا تموم می‌شه.

منم گفتم خب پس حالا که اینطوره و دو سالی هست همچین وضعی داریم، بذارید یه سری واژه جدید مصوب کنیم؟ خلاصه قرار شد به جای فیلترینگ از اختلالینگ استفاده بشه و به جای فیلترشکن از اختلال‌شکن. در ضمن این روزها فروش اختلال‌شکن‌ها هم زیاد شده‌ها.

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

فراخوان حمایت از دوستان و آشنایان/طنز

يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۲۸ ب.ظ | ۰ نظر

من دوست و رفیق بانکی زیاد دارم و تقریبا تو اکثر بانک‌ها یه آشنا از آبدارچی گرفته تا تحویلدار دارم. القصه این که یکی از بر و بچ بانکی رو افطار یه جا دیدم و ته حرفامون به اینجا ختم شد که این دوست ما بره یه وام تپل جور کنه.

چند روز بعد رفیقم زنگ زد گفت، آقا اون مورد وام که می‌خواستی جور شده، منتها رقمش خیلی بالاس و ضایع میشه همشو یه جا بخایم بدیم به خودت.

به قول ارسطو گفتم وات ‌تو دو، وات نات تو دو! که رفیقم گفت بابا کاری نداره یه سری دوست و آشنای مطمئن رو هم بگو بیان یه حالی از این امکان ببرن.

خلاصه جلسه بررسی مشکلات ICT بلافاصله تشکیل شد و جمع بندیش این شد که خب از اونجا که همه دوست و آشنا هستن به جای این که بشینیم ببینیم چه شرایطی باید بذاریم، گفتیم هر کی هر جور می‌تونه وام بگیره، شرایط خودشو، خودش بگه ما هم همه رو می‌چسبونیم به هم و خروجی نهایی میشه شرایط اعطای وام‌ها.

اما برای این که بچه‌ها زیاد گیر نکنن تو شرایطی که قرار بود بنویسن، ما یه سری کلیات رو مصوب کردیم به این شرح: شرکت برای همه دوستان آزاده، طرح‌های قدیمی هم شامل وام می‌شه، مثلا سعید مخ‌طلا گفت من برای پیکان مدل 48 خودم می‌تونم، وام تعمیرات بگیرم؟ که گفتیم آره میشه و زمان تقاضاها هم از همین الان تا یک ساعت دیگه اعلام شد که در واقع تو جلسه تمام طرح‌ها جمع شد و ارسال شد به بانک برای پرداخت.

اومدیم جلسه رو جمع کنیم که دیدیم چندتا از بچه‌ها تو خودشون هستن. گفتیم چیه شما چرا ناراحتین، گفتن خب ما نتونستیم طرحی بدیم، ما چیکار کنیم. خلاصه هر چی پرسیدیم چیکار می‌تونید بکنید، چیز زیادی به مغزشون نرسید. یکی از بچه‌ها گفت من تو نونوایی پشت دخل کار می‌کنم، گفتیم خب این که حله شما طرح نوبت‌دهی صف نون رو ارایه کن. گفت یعنی چی؟ گفتیم یعنی هر کی میاد تو نونوایی یه کاغذ شماره میدی دستش. این از طرح تو.

یکی از بچه‌ها گفت، من چیکار کنم، من دلال ارز هستم. گفتیم خب تو هم مشکلی نداری، شما طرح سامانه صوتی اعلام قیمت ارز رو معرفی کن. گفت یعنی چی؟ گفتم یعنی کنار خیابون که ایستادی هی نرخ ارز رو بلند به هر کی رد میشه بگو، این میشه سامانه صوتی اعلام نرخ ارز.

یکی از بچه‌ها گفت، آقا برای من دیگه عمرا بتونید یه طرح جور کنید، آخه تو پنچرگیری کار می‌کنه و خیلی هم سرشون شلوغ نیست. خلاصه در این مورد مجبور شدیم یه کم فکر کنیم و در نهایت به طرح پنچرگیری از راه دور رسیدیم. رفیقمون که چشماش 4 تا شده بود گفت یعنی چی؟ گفتیم یعنی تو وام که گرفتی شیلنگ بادت رو می‌کنی صد متر و می‌بری کلی اونورتر از مغازتون می‌ذاری، این میشه پنچرگیری از راه دور.

دیگه رسیدیم به غول بازی که دوست آخرمون بهرام بیکار بود. بهرام فامیلیش بیکار نیست اما چون همیشه بیکاره، پست‌چی محل هم به اسم آقای بهرام بیکار می‌شناسش. در مورد بهرام همه گیر کرده بودیم که این باید چه طرحی بده، در نهایت گفتیم تو طرح توپاسکولینگ رو ارایه کن. بهرام بیکار که کف کرده بود گفت، توپاسکولینگ دیگه چیه؟ گفتیم هیچی یه اسم دهن پرکنه که همه فکر می‌کنن خیلی مهمه، تو پولتو بگیر برو صداتم در نیاد.

خلاصه همه به خوبی و خوشی راهیه خونه‌هاشون شدن، ما هم در انجام وظیفه سربلند بیرون اومدیم.

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

هر قشر سنی یا شغلی یک‌سری اصطلاحات برای خودشان دارند که شاید برای همه مفهوم نباشد و لازم باشد از آنها بپرسیم داستان چیست؟ مثلا می‌گویند طرف کره شده، یارو سولاخه، فلانی خفنه، طرف آدم خزیه و از این جور چیزا.

در راستای تولید همین فرهنگ لغت جدید، هفته قبل در یکی از روزنامه‌های همکار، مطلبی خواندم که تا مدت‌ها نیاز به آرایشگاه پیدا نمی‌کنم چون تمام کرک و پرم ریخت. این روزنامه پرده‌ای جدید از دنیای کلاهبرداران و خلافکاران بازار موبایل برداشته و ما را با عبارت جدیدی به نام "شاخ‌بازی" آشنا کرد.

شاخ‌بازی اما کمی نیاز به توضیح دارد، مثلا اگر کسی بتواند یک گوشی چندسال کارکرده را به جای گوشی نو در پاچه خریدار کند، یا یک جنس 50 هزار تومانی را 550 هزار تومان آب کند، یا یک مشتری ساده را که آمده یک گوشی 500 هزار تومانی بخرد با یک گوشی دو میلیونی تعمیری از مغازه بیرون کنند، به این عمل شریف شاخ‌بازی گفته می‌شود. بعد هر چندوقت یکبار که کسی از این شیرین‌کاری‌ها می‌کنه، می‌گن فلانی شاخ امروز بازار هست.

خلاصه این کلاهبرداران جزء هم برای خود دنیایی دارند و دور هم جمع می‌شوند و با خرده‌دزدی‌های خود حال می‌کنند!

اما من می‌خواهم شاخ امروز را به کلاهبرداران بازار موبایل معرفی کنم تا ماست خود را اساسی کیسه کرده و فکر نکنن که خیلی مثلا زرنگ هستن که چندصد هزار تومان از یک نفر دزدیده‌اند.

البته شاخ‌های حوزه کاری ما خیلی هم زیادند که من برای این که عدالت رعایت بشه و کسی از قلم نیفته سعی می‌کنم همه را معرفی کنم. شاخ اول اپراتوری است که صدها میلیاردتومان از گذشته تا کنون شارژ مشترکانش را می‌خورد. شاخ دوم شرکت‌هایی هستند که حجم اینترنت مشترکانشان را بالا می‌کشند و میلیاردها تومان به جیب می‌زنند. شاخ سوم اپراتورهای خدمات ارزش افزوده‌ای هستند که هیچ قانون و اقدامی نمی‌تواند مانع ارسال پیامک‌های تبلیغاتی ایشان شود و میلیاردی سود می‌کنند. و اما شاخ چهارم که خیلی مورد علاقه شخص خود من هست، این پیامک‌های سیریش هستند که مثل انگل به میلیون‌ها کاربر چسبیده‌اند و قربانیان آنها شبانه روز به هر جا سر می‌زنند که راه درمان و توقف این پیامک‌های خفت‌گیر را پیدا کنند. شاخ پنجم هم قاچاقچی‌های مخابراتی، شاخ ششم کلاهبرداری با پیامک تو مسابقه‌ای که شرکت نکردی برنده شدی، شاخ هفتم من طلا پیدا کردم، رمز عابربانکت رو بده بریزم به حسابت، شاخ هشتم جشنواره‌های فروش لوح و تندیس و کلی شاخ‌های دیگه که جا نمیشه بگم.

خلاصه اینها رو که جمع کنید ملتفت این موضوع خواهید شد که به شکلی از اشکال 50 میلیون ایرانی که یا کاربر اینترنت هستند و یا مشترک موبایل، شبانه‌روز سرشان کلاه می‌رود و اوضاع نیز امن و غارت است.

من اینو نوشتم تا بر و بچ کلاهبردار بازار موبایل اساسی شاخ‌شون بشکنه و از این به بعد به جای شاخ‌بازی‌های کودکانه، زیرپای اساتیدی که اسم بردم لنگ پهن کنن و به تلمذ و کرنش بپردازن.

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

من یک مدیر هستم، من دوربین دوست دارم

دوشنبه, ۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۱۴ ب.ظ | ۰ نظر

من یکی از علاقه‌مندان به آقا دوربینی هستم. کاری هم به این که خبرنگارای صدا و سیما و خیلی‌های دیگه چی پشتش می‌گن ندارم. اخبار و عکس‌های آقا دوربینی رو هم معمولا تعقیب می‌کنم. آقا دوربینی علاقه شدیدی به دیده شدن و شهرت داره و گفته تا آخر عمر هم هرجا دوربین عکاسی و فیلمبرداری ببینه جلوش می‌ره. آقا دوربینی همه روزه اخبار رسانه‌ها رو مطالعه می‌کنه تا ببینه فردا کجا برنامه‌ای مهم هست که احتمالا سر و کله عکاس‌ها و فیلمبردارها پیدا می‌شه.

بعد اونطور که خودش می‌گه بر اثر سال‌ها تجربه به حدی دقیق بهترین کادرها رو انتخاب می‌کنه که تقریبا هیچ عکاس و فیلمبرداری امکان حذف اون از تصاویر رو نداره. برای همین خود من هر جا مراسمی‌ هست چشمم اتومات آقا دوربینی رو پیدا می‌کنه.

آقا دوربینی که تقریبا معروف هم شده چند تا گفت‌وگو با رسانه‌های مختلف هم داشته، اون در یکی از مصاحبه‌هاش گفته: «.وقتی که مراسمی ‌پخش مستقیم می‌شود هیچ فردی نمی‌تواند من راسانسور کند. فقط امکان دارد کارگردان توصیه کند از جایی که من هستم کمتر تصویر برداری کنند اما من می‌روم نزدیک مجری می‌ایستم تا مجبور به فیلمبرداری از من شوند. سعی می‌کنم در تظاهرات و راه پیمایی‌ها پشت سر آدم‌های مطرح راه بروم ؛ آن وقت دیگر اصلا سانسور نمی‌شوم :) »

اگر اسم آقا دوربینی رو در اینترنت جست‌وجو کنید متوجه می‌شید که تصاویری از سال 70 نیز از او پیدا می‌شه که مشغول شکار عکاس‌ها و فیلمبردارها است. (خلاصه برای کسب اطلاعات بیشتر به اینترنت مراجعه کنید.)

اما خب بگم که اصلا چی شد که من اینقدر درباره آقا دوربینی حرف زدم. موضوع اصلا این بنده خدا نبود. موضوع مربوط می‌شه به یکی از معاونان وزیر ارتباطات که هفته گذشته دو تا خبرگزاری نوشتند در حاشیه یک مراسم فقط رفته و جلوی دوربین‌های صدا و سیما ایستاده و یک مصاحبه کرده و به بقیه رسانه‌ها هم که دوربین نداشتن، گفته، من وقت صحبت با شما رو ندارم.

البته یکی از خبرگزاری‌ها نوشته اگه لازم باشه دفعه بعد ما هم یک دوربین دستمون بگیریم که ایشون پاسخ ما رو هم افتخار بدن.

اما چند کلام با ایشان. مدیر محترم، آقا دوربینی یک مسوول نیست و مختار است جلوی هر دوربینی برود، اما شما مسوول هستید. ریشه واژه مسوول هم مشخص می‌کنه که شما مورد سوال واقع می‌شید. اتفاقا حوزه کاری جنابعالی پر از پرونده‌ها و کارهای ناتمام و بلاتکلیف هست که وقت مبسوطی را باید برای آن بگذارید. شما که همینطوری برخی رسانه‌ها و روزنامه‌نگاران را به مجموعه خودتان ممنوع‌الورود کرده‌اید، لااقل جواب همان چند رسانه را بدهید.

صدا و سیما هم که در یک بخش خبری در بهترین وضعیت زیر 20 ثانیه امکان پخش گزارش عملکرد و توانمندی‌های شما را دارد.

مخلص کلام این که شما با آقا دوربینی فرق دارید و باید هم همینطور باشد، پس لطف کنید پاسخگوی باقی همکاران رسانه‌ای ما نیز باشید.

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

کاریکاتور سایت همسریابی

جمعه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۰۰ ب.ظ | ۱ نظر

c4i9ti1l.jpg

اولین سایت رسمی همسان گزینی در ایران افتتاح شد./منبع:روزنامه شهروند

این ماجرا واقعی است!

دوشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۲۲ ب.ظ | ۰ نظر

گاهی اوقات واقعا نمیشه سر از بعضی کارا و چیزها درآورد. به نظر شما این درست هست که ما به ساکنان جزایر قناری آب صادر کنیم؟! یا به کشور آلمان، پیکان صادر کنیم؟ یا به هندوستان نیروی کار بفرستیم؟ یا به آمریکا موبایل صادر کنیم؟ یا به برزیل موز صادر کنیم؟ و ... نه! پاسخ همه این سوال‌ها نه هست.

اجازه بدید توضیح بدم چرا پاسخ نه هست، چون در ادامه مطلب ملتفت می‌شید که باید این موضوع برای برخی کاملا بازگشایی بشه. ببینید ما آب به جزایر قناری نمی‌تونیم صادر کنیم چون خودشون وسط آب زندگی می‌کنن و هیچ مشکلی از این بابت ندارن. ما به آلمان نمی‌تونیم پیکان صادر کنیم چون خودروی ملی خودشون بنز هست و نیازی ندارن. ما به هندوستان نمی‌تونیم نیروی کار بفرستیم چون خودشون دارن نیروی کار از کشورشون صادر هم می‌کنن. ما به آمریکا نمی‌تونیم موبایل ارسال کنیم چون خودشون ته فناوری هستن. و به همین ترتیب به برزیل هم نمی‌تونیم موز صادر کنیم چون تو گلدون خونه‌های مردمشون هم موز در میاد و به دردشون نمی‌خوره.

اما بعد از این توضیحات شفاف برسیم به اصل ماجرای امروز که اتفاقا ما تو همین مملکت خودمون داریم زیره به کرمان می‌فرستیم. درحالیکه نباید بفرستیم چون خودشون کلی زیره دارن و تازه صادر هم می‌کنن. اما تو حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات یک سازمانی هست به نام تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی (رگولاتوری) که داره همین‌کار رو می‌کنه.

حالا ماجرا چیه؟ ماجرا از این قراره که دو تا اپراتور داریم به نام همراه‌اول و ایرانسل، اینا سه سالی هست که در به در دنبال شماره‌های جدید هستن که بتونن به مردم بفروشن. رگولاتوری هم اصلا کاری به این کارا نداره. نتیجه این که حالا قیمت سیم‌کارت تو بعضی شهرها 10 برابر شده.

اما تیکه طنز ماجرا اینجاست که سازمان رگولاتوری به درخواست رایتل برای شماره بیشتر توجه فوری کرده و در حالیکه رایتل همین الان 20 میلیون سیمکارت داره که مشخص نیست 3 تا 5 میلیون واگذار کرده یا نه، بازم شماره داده!

یعنی رایتل همین الان که دارم با شما حرف می‌زنم، نزدیک به 17 میلیون سیم‌کارت بی‌استفاده و نفروخته داره، درخواست داده 10 میلیون شماره دیگه هم داده و از قضا رگولاتوری هم گفته روی چشمم و دو دستی تقدیم حضورشون کرده.

پس یعنی رایتل همین الان که دارم با شما حرف می‌زنم در واقع نزدیک به 27 میلیون شماره بی‌استفاده و نفروخته داره!

الان دیگه حتما متوجه ماجرا شدین، پس جریان از این قراره که ما دو تا اپراتور داریم که به شدت به شماره‌های بیشتر نیاز دارن و این باعث گرونی و ایجاد بازار سیاه شده، اما رگولاتوری به اپراتوری که شماره نیاز نداره، بازم شماره بیشتر داده!

من که هر چی فکر کردم چرا باید اینطور باشه و جریان چیه عقلم به جایی نرسید، ولی هر کس چیزی دستگیرش شد منو هم از این سردرگمی دربیاره.

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

ما از هر لحاظ بهترین در دنیا هستیم

يكشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۳۹ ق.ظ | ۱ نظر

هفته گذشته یکی از معاونان وزیر ارتباطات با بیان اینکه «قیمت پهنای باند در ایران کف قیمت است، گفت: کافی است برای اثبات این مدعا سفری به مالزی یا ترکیه داشته باشید تا متوجه شوید که نرخ پهنای باند ما حداقل است؛ واقعا معتقدم نرخ پهنای باند در کشور ما بسیار ارزان‌تر از دیگر کشورهاست.»

من دیگه حرفی ندارم! نه شوخی کردم اتفاقا کلی حرف دارم. اینطور که پیداست نه تنها نباید منتظر تحقق وعده ارزان شدن اینترنت باشیم، بلکه باید همین الان از اینترنت و قیمتی هم که داره کلی هم راضی و خوشحال باشیم.

اما معاون محترم! همین مالزی و ترکیه را که می‌فرمایند، به فرض که اینترنت ما ارزان‌تر از اونها باشه ولی خداییش کیفیت و سرعتش همینه که تو ایران هست؟ بیخیال اصلا من پای کیفیت و سرعت رو وسط نمی‌کشم. ببینم اونا هم هر خط اینترنتشون رو بین بیست تا سی نفر تقسیم می‌کنن؟ بیخیال من اصلا پای اینترنت اشتراکی رو هم وسط نمی‌کشم. ببینم اونا از اینترنت مشترکاشون سرقت هم می‌کنن؟ بیخیال من اصلا پای سرقت اینترنت حجمی و منحصر به فرد ایرانی‌ها رو هم وسط نمی‌کشم.

بذارید بحث رو ببرم تو یه فاز دیگه. آقای معاون محترم! حالا که از کشور همسایه ترکیه و کشور شرق دور مالزی اسم بردید و گفتید مردم هزینه کنن برن مسافرت ببینن اینترنتشون چند قیمت هست و تو اینترنت هم اصلا نمیشه این اطلاعات رو به دست آورد! من هم درست دو تا مثال دقیقا مثل خودتون می‌زنم.

آقای معاون! شما قیمت اینترنت کشور همسایه و البته جنگ‌زده افغانستان و کشور شرق دور یعنی ژاپن رو هم میشه بفرمایید، چند هست؟ من که پول و جرات و ویزا ندارم بتونم برم به این کشورها اما اونطور که تو اینترنت نوشته شده، « هزینه اینترنت در ایران ٢ برابر افغانستان و ٣۵٠٠ برابر ژاپن است»

خب شاید شما بگید اینترنت قبول نیست و باید سفر رفت، ولی من گفتم نمی‌تونم شما برو یه سر خبرشو به ما هم بده.

بعد هم اگه قراره اینطوری همه چیز استاد بشه که قربونت ما تو بهشت دنیا از هر لحاظ که شما فکر کنید زندگی می‌کنیم. اگه اینطوریه ما از نظر قیمت مسکن ارزان‌تر از لوکزامبورگ هستیم، از نظر بهداشت بهتر از بورکینافاسو هستیم، از نظر امنیت بهتر از مناطق تحت سلطه داعش هستیم، از نظر فناوری بسیار پیشرفته‌تر از گینه بیسائو هستیم، از نظر وسعت بزرگتر از امارات هستیم، از نظر جمعیت جوان حتی بهتر از ژاپن هستیم، از نظر داشتن گرم‌ترین نقطه زمین از آمریکا بهتر هستیم و خلاصه از خیلی نظرهای دیگه از خیلی جاهای دیگه بهتر هستیم.

اصلا ما ته بهترین‌ها هستیم. من همینجا پیشنهاد می‌دم شما به عنوان سخنگوی جدید دولت منصوب بشید و هر کس به هر چی اعتراض کرد نمونه‌های بدتر دنیا رو بهش نشون بدین که آرامش پیدا کنه. خیلی هم عالی!

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

حل معضل گزارش‌های پاورپوینتی در ایران

دوشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۱۴ ق.ظ | ۰ نظر

نرم‌افزار پاورپوینت یکی از بخش‌های مجموعه نرم‌افزاری آفیس، متعلق به شرکت مرگ بر آمریکایی مایکروسافت است. پاورپوینت نرم‌افزاری کارآمد برای ساخت برنامه‌های چندرسانه‌ای کوچک (مانند کاتالوگ‌های الکترونیکی و برنامه‌های اطلاع‌رسانی ساده) است. معمولاً بیشترین مورد استفاده از پاورپوینت در مورد ساخت سیستم تصویری قابل نمایش در سمینارها و جلسات مهم است. وجود الگوهای از پیش آماده شده، موجب می‌شود که در سریعترین زمان به بهترین نتیجه دست یابید.

نه اشتباه نکنید قصد آموزش استفاده از برنامه پاورپوینت رو ندارم. موضوعی که هفته قبل به شدت ذهن من رو به خودش مشغول کرده بود، به کاربرد پاورپوینت در ایران توسط مسوولان و نهادهای مختلف و مشکلات ناشی از اون بر می‌گرده.

خاطر مبارکتون باشه، چند وقت قبل شورای عالی فضای مجازی (البته چندین بار) اعلام کردن که برنامه وزیر ارتباطات در خصوص وضعیت شبکه ملی اطلاعات، یک پاورپوینت دو صفحه‌ای بود و هیچ خبری از برنامه و این چیزها نبود.

وزارت ارتباطات اما واکنش چندانی به این موضوع نشان نداد و در ماجرای کارت زرد مجلس هم اعلام کردند با وقت کمی که داشتند چیزی بیشتر از یک پاورپوینت قابل ارایه نبود.

حالا این ماجرای پاورپوینت چرخید و چرخید تا این که یه جایی به درد وزارت ارتباطات خورد. هفته گذشته شاهد دور جدیدی از دعوای مخابرات و وزارت ارتباطات در رینگ رسانه‌ها بودیم. وزیر ارتباطات گفته بود، تا زمانیکه مخابرات برنامه توسعه ندهد، من هم مجوز افزایش قیمت‌ها را به آنها نمی‌دهم.

مخابرات هم یک جوابیه داد که آقای وزیر ما 5 ماه قبل گزارش برنامه توسعه را خدمت رگولاتور جنابعالی ارایه کرده‌ایم.

رگولاتور هم دو روز بعد جواب داد آن چیزی که داده بودید پاورپوینت بود و برنامه که نبود.

در واقع وزارت ارتباطات از ماجرای پاورپوینتی که شورای عالی فضای مجازی آن را غیر قابل قبول دانسته بود، حالا از همان برای پاورپوینت مخابرات استفاده کرده بود. پس حالا پاورپوینت مخابرات به پاورپوینت وزیر در.

اما از شوخی گذشته به عبارت دیگر به این نتیجه می‌رسیم که ارایه گزارش در قالب پاورپوینت نمی‌تواند، برنامه محسوب شده و از سوی مراجع بالا دستی رد می‌شود. اما من برای رفع مشکل هم وزارت ارتباطات و هم مخابرات یک پیشنهاد دارد.

پیشنهاد من این است که هم وزارت ارتباطات و هم شرکت مخابرات متنی که از طریق پاورپوینت ارایه کردند را کپی و سپس به فایل ورد (Word) که اتفاقا برادر همان پاورپوینت و از زیرمجموعه‌های همان نرم‌افزار آفیس شرکت مرگ بر آمریکایی مایکروسافت است، منتقل کنند. به این ترتیب مشکل کاملا حل می‌شود.

چون من خیلی بعید می‌دانم کسی دیگر بتواند متلک بندازد که گزارش شما یک فایل ورد بود! خب کسی این را بگوید، آن وقت می‌توان از او پرسید پس می‌خواستید در قالب الواح گلی گزارش خودمان را ارسال کنیم خدمتتان؟!

پس همانطور که ملاحظه می‌شود این ایراد صرفا به پاورپوینت وارد است. برای این مورد هم دیگه نیازی به تشکیل جلسه بررسی مشکلات ICT نبود و خودم به این نتایج رسیدم. کاری بود در خدمتیم.

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

رونمایی از سامانه شکایت از سامانه‌ها /طنز

دوشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۲۸ ق.ظ | ۰ نظر

سامانه فارسی همان سیستم است که همچون یارانه، پایانه و رایانه، خوبانه در میان مردمانه جا افتادانه است.

یه لحظه دیدم قافیه جوره گفتم تا ته جمله رو با همین فرمون برم. البته نمی‌دونم چرا ته اکثر کلماتی که جدیدا در فرهنگستان زبان و ادب فارسی تولید می‌شه به انه ختم می‌شه. چه می‌دونم من که سوات این چیزا رو ندارم، حتما صلاحی در کار هست بعد هم اصلا این موضوع ربطی به مطلب من نداره. می‌خام مطلب دیگه‌ای با شما در میون بذارم.

ماجرا از این قراره که هفته گذشته از انواع سامانه‌های عجیب و غریب در کشور رونمایی شد. قدیم‌ترا می‌خاستن یک سیستم راه‌اندازی کنن، کلی دنگ و فنگ داشت. سیستم اسم بزرگی داشت و سه سوته درست نمی‌شد.

اما از وقتی سیستم، سامانه شده انگار سرعت ساختشون خیلی بالا رفته. هر وزیر و مسوولی هر جا هر مشکلی می‌بینه ظرف نصف روز یک سامانه ایجاد می‌کنه. نمونش سامانه ثبت اعتراض حذف از یارانه‌بگیری بود. این سامانه یک سایت بود که مثل هلو بالا اومد.

سامانه بعدی که هفته گذشته رونمایی شد سامانه گزارش زیرمیزی گرفتن پزشکان بود. این سامانه اما یک شماره تلفن بود.

با ورود این سامانه‌ها من یک لحظه گفتم، عجب! پس با این حساب ما سال‌هاست تو کشورمون انواع و اقسام سامانه رو داشتیم و خبر نداشتیم. مثلا ما سال‌هاست تو خونمون سامانه پاسخ به تماس دوستان و آشنایان داریم. منظورم همون تلفن خونمون هست.

یا الان ده‌ها میلیون ایرانی سامانه پاسخگویی سیار یا موبایل دارند. اصلا خوب که دقت کنید می‌بینید از سوپرمارکت‌ها و نانوایی‌هایی محله‌ها گرفته تا هر جا که فکرشو بکنید، سامانه دارند. به این سامانه‌ها چند صدهزار سایت و وبلاگ هم اضافه کنید که سامانه اطلاع‌رسانی محسوب می‌شن.

من اما یک فکر بکر به نظرم رسید. دیروز تو جلسه بررسی مشکلات ICT که تو خونه اصغر مخ‌طلا برگزار شد، در کنار انواع پروژه‌های موفقی که تا حالا راه‌اندازی کردیم، من پیشنهاد ایجاد سامانه شکایت از سامانه‌ها رو مطرح کردم.

بچه‌ها گفتن خب فایدش چیه، پولی در نمیاد ازش. من گفتم سامانه که کاری نداره همین الان می‌تونی بری تو یکی از همین بلاگ‌ها مفت ثبتش کنی، این از این. بعد کلی مردم میان گزارش مشکلات خرابی سامانه‌ها رو تو این سایت ما اعلام می‌کنن ما هم همه رو می‌ذاریم سرکار و می‌نویسیم "هموطن گرامی با تشکر از گزارش شما، این موضوع با کد پیگیری 123456789 در دست پیگیری می‌باشد."

بعد بچه‌ها گفتن خب پول از کجاش در بیاریم؟ گفتم بابا جان می‌دونی کلی بازدید کننده میاد رو این سامانه. اصلا می‌دونید چقدر سامانه ما تو کشور داریم. این بازدیدکننده‌ها رتبه سایت (ببخشید سامانه) ما رو می‌برن بالا و یه سری هم میان به ما بنر و آگهی می‌دن.

خلاصه همه خوششون اومد و اسم سامانه هم www.bemaabegoo.org شد.

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

آغاز به کار اپراتور فری‌سل در ایران /طنز

دوشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۹:۲۱ ق.ظ | ۱ نظر

عجیب وضعیتی شده، این روزها گرانفروشی، کلاهبرداری، رانت‌خواری و کلی مشکل از این دست در روز روشن داره اتفاق می‌فته و انگار خبری و نگرانی هم نیست. مثلا بانک مرکزی شبانه روز داره می‌گه موسسات مالی غیر مجاز به سیستم بانکی لطمه می‌زنن، اما خنده‌دار و البته گریه‌دار هست که هیییچ کاریشون نمی‌تونه بکنه.

از اون دردناکتر این که اسمشون رو هم نمی‌تونه بیاره حتی! شما همین فرمون برو جلو تا دستت بیاد چه خبره.

چرا راه دور بریم ما چیکار به بانک مرکزی و مشکلات بانکی داریم، تو همین حوزه کاری خودمون هم مواردی هست.

اون ماجرای پاساژ علاءالدین و هجوم شبانه ده‌ها مامور برای تخریب طبقات خلاف آن که خاطر مبارکتان هست. شهردار منطقه عوض شد، شورای شهر تهران شبانه روز داره فشار میاره برای تخریب، اما بعدش مشخص شد اون عکسایی که نشون دادن اصلا تخریب نبوده، اصلا دست به هیچ چیزی تو اون طبقات مثلا خلاف نخورده. دو روز قبل هم مشخص شد که جلوی حکم تخریب گرفته شده. اینم از این.

یا اون ماجرای گرانی نوت‌بوک، یه شرکتی با وزارت صنعت هماهنگ کرده که من تولیدکننده هستم. به همین خاطر تعرفه واردات نوت‌بوک برای همه ما بالا رفت تا شرکتی که معلوم نیست اصلا تولید میکنه یا نه، یک سود چرب و توپ به جیب بزنه. یعنی به همین راحتی برای خیر رسوندن به یه شرکت، یه مملکت باید پولشو بده. جالب‌تر این که زور و صدای تمام اتحادیه‌ها و اصناف و فعالان صنف کامپیوتر هم به هیچ جا نرسیده!

یا اون ماجرای پریدن شارژها خاطرتون هست؟ جهت اطلاع هنوز شارژ میلیون‌ها مشترک یک اپراتور همینطوری خود به خود می‌پره. هیچ کس هم کاری به کار این اپراتوره نداره. دیگه در این مورد نمیشه گفت فقط خدا می‌دونه، خود اپراتوره هم می‌دونه چندین میلیاردتومن پول در سال به جیب می‌زنه از این راه.

یا این ماجرای آب بستن به اینترنت ملت. یعنی من موندم چرا یک شرکت متخلف هم در این رابطه به مردم معرفی نمی‌شه. به خدا برخورد پیشکش، حداقل اسمشو بگید. این که دیگه سخت نیست؟ اما هیچ اتفاقی هم در این مورد رخ نداده.

از این موارد اینقدر زیاده که میشه یک کتاب نوشت، اما ما تو جلسه کمیته بررسی مشکلات ICT به این نتیجه رسیدیم که از این فضای باز کسب و کار! استفاده کنیم و ما هم وارد عمل بشیم.

چیزی هم که در نهایت دیدیم سود خیلی بالایی داره و آسون هم هست، ایجاد یک اپراتور بود. اسمش رو هم گذاشتیم "فری‌سل". شعارش هم این گذاشتیم، ارزانتر از وایبر، تلگرام و واتس‌اپ!

یکی از بچه‌ها گفت مجوزش چی، گفتم نمی‌خاد می‌شیم مثل این موسسات مالی غیر مجاز. یکی از بچه‌ها گفت آنتن رو که باید نصب کنیم، پولشو از کجا بیاریم، گفتم نیازی نیست! همه گفتن نمی‌شه بابا، گفتم ما میلیونی سیمکارت واگذار می‌کنیم، هر کی هم گفت چرا آنتن نمی‌ده، می‌گیم شبکه در حال توسعه هست، هیچ کس هم نه کاریمون داره نه ملت می‌تونن کاری بکنن.

تازه تبلیغ می‌کنیم بسته‌های جدید هم پیش‌فروش می‌کنیم. پول تبلیغات رو هم چک بلند مدت می‌دیم که تا سر رسید چک کلی سیم‌کارت به ملت انداختیم. بچه‌ها گفتن خداییش مشکلی پیش نمیاد؟ گفتم گیریم به فرض محال مشکلی هم پیش اومد. کی می‌دونه ما اصلا کجا هستیم؟ خلاصه تو جلسه مصوب شد که خبر آغاز به کار اپراتور فری‌سل در ایران رو رسما اطلاع‌رسانی کنیم. شما هم از هم‌اکنون به خیل طرفداران ما بپیوندید.

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

من فقط عاشق اینم، عمری از خدا بگیرم

يكشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۹:۵۴ ق.ظ | ۰ نظر

سال 91 بود که وزیر ارتباطات وقت اقدام به افتتاح یک موتور جست و جوی ملی کرد. وقتی چیزی افتتاح می‌شه خب شده دیگه و تصور ما این بود که خب همینطور هم است. سال 93 اما وزیر ارتباطات فعلی هم زحمت کشیدند و در مراسمی رسمی چیزی شبیه به همان مراسم سال 91، اعلام کردند که مجددا قصد افتتاح همان موتور جست و جوی ملی که سال 91 افتتاح شده بود را دارند و اتفاقا همین کار را هم کردند.

چند روز بعدش من یه جا مهمون بودم، یکی از کودکای فامیل که بالای 3 سال داره با همون زبون قشنگش پرسیدند، عمو فلی (فری بلد نیست بگه)، مگه این موتوله همون موتول نیست که تو 2 ماهگی من ساخته شد؟ نفس عمیقی کشیدم، بچه سوال عمیق و دقیقی کرده و از اونجا که باهوش بود می‌دونستم بگم آره، سریع خفتم می‌کنه که خب پس چلا دوباله افتتاح شد؟ و چون جوابی برای سوال احتمالی دومش نداشتم، سریع گفتم نه قربونت برم. این فرق داره از این تشابه اسمی‌ها بوده. شما کوچیکی یادت نیست، مثل گرگر و غرغر که اسماشون شبیه بود عمو جان، اینم همونه!

خلاصه بعد گفتم چه تبلت قشنگی داری و پیچوندمش. ولی خداییش حق با بچه بود. رفتم یه سرچ زدم تو گوگل ببینم جریانش چیه دیدم، زرشک!!! قراره این موتوره تو همین تیر ماه سال جاری یعنی 94 دوباره، ببخشید سه باره افتتاح بشه!

آقا منو می‌گی کف کرده بودم. هی از خودم می‌پرسیدم خب یعنی چی، چند بار یه چیز افتتاح می‌شه، دو سه هفته دیگه این بچهه یقه منو می‌گیره می‌خاد بگه عمو فلی جلیان چیه؟ این نسل جدید رو که می‌شناسید خیلی می‌فهمن، سخت میشه ردشون کرد.

بعد یه بار نشستم ببینم اصل خبر چیه؟ دیدم مسوول مربوطه گفته " نسخه جدید موتور جستجوی بومی فلان که ارتقا یافته نسخه آزمایشی این پروژه است، تیرماه امسال رونمایی رسمی می‌شود."

عجبا! برام روشن شد جریان چیه ولی بعدش هزاران سوال برام پیش اومد. با خودم گفتم خب اگه اینطوریه که گوگل باید تا الان 45 هزارتا افتتاحیه می‌داشت. ولی اینکارو نکرده، و این نشون می‌ده که چقدر به امر خطیر اطلاع‌رسانی بی‌توجه هست گوگل.

بعد سوالات دیگه‌ای شروع کرد مغزمو خوردن، گفتم خب اگه اینطور باشه مثلا یه بیمارستان که افتتاح می‌شه، سه ماه بعد یه بخش جدید بهش اضافه می‌شه، وزیر بهداشت دوباره باید بره افتتاحش کنه؟ چند ماه بعد بخش دیگه‌ای راه افتاد چی؟ این اتفاق در مورد تمام بیمارستان‌های بزرگ کشور رخ داد چی؟ اینجا بود که دلم برای وزیر بهداشت هم سوخت. خب این بنده خدا نمی‌ره از ظرفیت‌های اطلاع رسانی به درستی استفاده کنه.

خلاصه این که، من فقط عاشق اینم، عمری از خدا بگیرم، اونقدر زنده بمونم تا ببینم وزرای بعدی ارتباطات یک طرح رو چند بار افتتاح می‌کنن؟

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

کندی وایبر ناشی از توهم کاربران است

سه شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۱:۱۰ ق.ظ | ۱ نظر

چند روزی هست اعضای کمیته بررسی مشکلات ICT برای ارسال صورتجلسات میان اعضا دچار مشکل هستند. آخه ما هم مثل یکی از بیمارستان‌های تهران که از وایبر به عنوان سامانه درون سازمانی برای ارسال نسخه‌ها و جواب آزمایشات استفاده می‌کنن، تصمیم گرفتیم از همین سامانه برای تبادل اطلاعات مفید و نه جوک و این چیزها استفاده کنیم.

حالا هر چی منتظر اظهار نظر اعضا هستیم خبری نمیشه. پیگیری که کردم دیدم اصغر بیش‌فعال و سعید مخ‌طلا هم مشکلات مشابهی رو گزارش می‌کنن. اول سعی کردیم پاسخ‌های احتمالی مسوولان رو در نظر بگیریم. یکی گفت احتمالا میگن به علت استفاده از فیلترشکن هست. یکی گفت شاید اینترنت شما قطع می‌باشد، یکی گفت شاید به خاطر دستکاری تنظیمات گوشی باشه، یکی گفت شاید خانمت زده خرابش کرده که سرت به زندگیت باشه و از این جور احتمالات.

بعد نشریات رو خوندیم دیدم کسی فیلترینگ نامحسوس رو به عهده نگرفته و میگن والا ما که فیلتر و اختلال توش نکردیم. یکی از مدیران مخابراتی هم گفته بود علتش تغییرات مدیریتی در وایبر هست. یعنی اون آقایی که پیام‌ها رو جابه‌جا می‌کرده احتمالا رفته تو بخش خرید‌های خارجی و فردی که جدید اومده هنوز بلد نیست تند‌تند پیام‌ها رو برای مشترکان ارسال کنه.

البته ما هم پذیرفتیم و قبول کردیم که هیچ اختلالی به علت کاهش درآمد اپراتورها و کاهش درآمد دولت و حمایت از نرم‌افزارهای داخلی درکار نیست. اصلا این احتمالات صد در صد رد میشه.

اما من گفتم خب اینطوری که نمیشه. ما تو این کمیته مسوولیت داریم باید بررسی کنیم مشکل چی هست، چون مردم هر روز جلوی منو میگیرن سوال می‌کنن. خلاصه گوشی رو برداشتم به یکی از مسوولان زنگ زدم.

اون مسوول که نخواست نامش فاش بشه به من گفت به نظر من که کندی یا اختلال در وایبر، اصلا توهم هست، سرعت اینترنت کشور هزار برابر شده اونوقت شما می‌گید وایبر کند شده! من به هیچ وجه نظر شما رو قبول ندارم. شما همون افرادی هستید که هر روز یه بحران و دروغ جدید تو این شبکه‌های اجتماعی پخش می‌کنید. اصلا همین الان دستور می‌دم حالتو بگیرن.

من گفتم آقای مسوول، من که کار غیرقانونی نمی‌کنم، وایبر که ممنوع نیست، به چه جرمی می‌خاین حال منو بگیرید.

مسوول مربوطه گفت: ما اصلا منتظر بودیم ببینیم کیا موضوع اختلال در وایبر رو پیگیری می‌کنن، چون به احتمال قوی همونایی هستن که افکار عمومی رو تشویش می‌کنن. خلاصه از ما انکار و از ایشون اصرار که الان میام سراغت.

منم گفتم، چشم ما مخلص شما هستیم. اصلا الان که دقت می‌کنم می‌بینم من که وایبر ندارم. اصلا خاطرمم نیست که با شما حرف زده باشم، اصلا قول می‌دم سوال نکنم و طی یک بیانیه رسمی کل اختلال وایبر رو تکذیب می‌کنیم. خلاصه برای نشان دادن حسن نیتم تصمیم گرفتم کل این گفت و شنود رو منتشر کنم تا شما هم بررسی کنید، ببینید اولا اصلا وایبر نصب هست رو گوشیتون و اگر نصب کردید، ببینید دچار توهم نشده باشید.

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

پیشنهاد حل مشکل یارانه‌ها و اشتغال به سبک رایتل!

سه شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۲:۵۰ ب.ظ | ۱ نظر

خبر جایگزینی دفترچه بیمه با سیم‌کارت‌های رایتل که هفته گذشته منتشر شد به سرعت مورد توجه من و سایر اعضای کمیته بررسی مشکلات ICT قرار گرفت. برای همین به هر کی زنگ زدم بگم دستور جلسه این هفته باید همین موضوع باشه همه گفتن خودمون می‌دونیم.

خلاصه جلسه شروع شد و همه خیلی جدی گفتن خب هر کس نظری در مورد این طرح داره ارایه کنه. فرید دست‌فرمون گفت خب اشکالش چیه؟ مگه الان ما این همه کارت بانک‌های مختلف رو نداریم، خب اینم روش. مردم برن سیم‌کارت هر اپراتور که لازمه رو خب بخرن! تازه یه سری اپراتور مجازی هم دارن میان، برن مال اونا رو هم بخرن!

همه شاکی داشتن بهش نگاه می‌کردن اما هیچ‌کس نمی‌دونست چی بهش بگه. سکوت ادامه داشت تا اینکه سعید مخ‌طلا گفت، آقا جان! اینطوری که نمیشه، اگه اینطوره پس وزارت ورزش هم بگه تمام تیم‌ها باید تو زمین‌هایی که مال وزارتخونه هست حق دارن بازی کنن. وزارت کشاورزی هم بگه همه باید تو زمین‌هایی که من میگم کشاورزی کنن.

وزارت ارتباطات هم بگه همه باید بیان از خودم اینترنت بگیرن. وزارت علوم هم بگه من هیچ دانشگاهی رو قبول ندارم. وزارت صنعت هم بگه فقط خودم حق دارم جنس وارد و صادر بکنم و بقیه جمع کنن برن.

وزارت اقتصاد هم بگه فقط بانک وابسته به خودم رو قبول دارم. وزارت ارشاد هم مثلا بگه تمام روزنامه‌ها باید بیان تو چاپخونه وابسته به من چاپ کنن و ... صدای سعید همینطور داشت می‌رفت بالا و بالاتر که فرید دست‌فرمون گفت خب بابا گرفتم.

خلاصه من گفتم حالا ما باید موضع خودمون رو اعلام کنیم، بگید راهکار چی هست که دوباره همه رفتن تو فکر. تا حالا نشده بود جلساتمون اینقدر کند و با مشارکت کم اعضا جلو بره. در نهایت اصغر بیش‌فعال گفت من یه چیز طلایی به نظرم رسید. گوش‌ها خوب تیز شده بود.

اصغر گفت مگه نه این که الان همه جا حرف یارانه‌ها هست و دولت مشکل پرداخت یارانه داره؟ گفتیم خب؟

گفت به نظر من سعید مخ‌طلا خوب می‌گه! به نظرم باید به دولت پیشنهاد بدیم برای کسر بودجه و مشکلات پرداخت یارانه‌ها همین کاری که سعید گفت رو انجام بده!

اعضای جلسه سری تکون دادن و قرار شد پیشنهاد شه همین کاری که وزارت کار می‌خاد در مورد دفترچه‌های بیمه انجام بده سایر وزارتخونه‌ها هم همونطوری که سعید گفت شروع کنن، همه خدمات رو انحصاری کنن. اینطوری دولت کلی درآمدزایی می‌کنه و بقیه مردم و بخش خصوصی هم می‌رن دنبال کارهایی که دولت علاقه‌ای به انجامشون نداره. اینطوری مشاغل جدیدی هم درست میشه و مشکل اشتغال هم حل می‌شه.

خلاصه همه تایید کردن و قرار شد پیشنهادات با جزییات کامل تدوین و به دولت ارایه بشه.

عزت زیاد

آق فری

لزوم قانونمند شدن پریدن شارژها

يكشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۳۱ ق.ظ | ۰ نظر

دلم برای مردم خیلی می‌سوزه، مشخصا منظورم کاربرای موبایل و اینترنت هستن که شدن گوشت قربونی دعواها و پاسکاری‌های اپراتورها و نهادهای رسیدگی کننده.

انگار قرار نیست کسی یقه متخلفان خوردن شارژ کاربرای موبایل و اینترنت رو بگیره. من موندم در کنار این همه اعتراض و انتقاد از پریدن شارژ مشترکان یک اپراتور که دیگه خواجه حافظ شیرازی هم متوجه شده، خبری از یک اخطار و جریمه نیست.

این موضوع من رو خیلی به فکر فرو برده که واقعا چی باعث میشه با وجود این همه نهاد و متولی، حقوق مردم اینطوری پایمال بشه، به خاطر همین دستور جلسه کمیته بررسی مشکلات ICT همین شد.

جلسه که شروع شد همه سر و صدا کردن که ای بابا این موضوع که بارها تو کمیته مطرح شده و نتیجه هم که روشنه! گفتم خب نتیجش چی شد؟ همه گفتن هیچی مردم باید بسوزن و بسازن دیگه! مگه غیر از اینه؟

من که خیلی عصبانی شده بودم گفتم یعنی چی! تا وقتی آق فری زنده هست و این مشکل هم هست ما نباید رهاش کنیم. همه گفتن خب شما بفرما چیکار کنیم که دیگه شارژ مشترکای اون اپراتوره و بعضی شرکت‌های اینترنتی نپره؟

بعد همه به من خیره شدن. منم هر چی فکر کردم چیزی به ذهنم نرسید. گفتم انگار واقعا راه حلی نداره!

یارو شارژ ملت رو می‌خوره، رقم‌ها پایینه، شکایت هزینه و وقت می‌بره، به سادگی هم قابل اثبات نیست، مسوولان هم خب سند و مدرک دقیق می‌خان بندگان خدا. اومدیم ختم جلسه رو اعلام کنیم که سعید مخ‌طلا گفت: من میگم حداقل اگه نمیشه مثل قاچاق و خیلی چیزهای دیگه جلوی خوردن شارژ مردم رو گرفت، حداقل با تدوین قوانین نسبت به ساماندهی اونها اقدام کرد.

بعد همه گوش‌هاشون رو تیز کردن که ببینن یعنی چی؟ سعید هم گفت: ببینید مثلا من می‌گم به اون اپراتور موبایل و بعضی شرکت‌های اینترنتی بخشنامه ابلاغ بشه که حداکثر تا سقف 10 درصد شارژ کاربرانشون رو بردارن.

همه میخ سعید مخ طلا بودن که اونم گفت: چیه! خب بهتر از وضع الان هست که تا صد در صد شارژ کاربرا می‌پره. خب اونطوری اپراتور هم احساس می‌کنه که قانونا مجاز هست تا حداکثر 10 درصد رو برداره و بقیه رو بذاره خود مردم استفاده کنن. بعد هم یک سامانه طراحی بشه که اگه بیشتر برداشت کرد بوق بزنه و مسوولان بتونن باهاش برخورد کنن!

سکوت تلخی به جلسه حکفرما بود. حق با سعید بود، فعلا هر کی هر چقدر بخاد از حساب کاربراش بر می‌داره و در واقع کاری هم از کسی بر نمی‌یاد.

خلاصه قرار شد موضوع قانونمندسازی خوردن شارژ مشترکان رو طی یک نامه رسمی به سازمان تنظیم مقررات و ارتباطات رادیویی پیشنهاد کنیم.

عزت زیاد

آق فری

جایگزینی فیلترینگ نامحسوس با فیلترینگ هوشمند

يكشنبه, ۲۳ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۱۷ ب.ظ | ۰ نظر

با سلام و ارادت خدمت تمامی سروران و خوانندگانی که نسبت به اینجانب و فعالیت‌های کمیته بررسی مشکلات ICT اظهار لطف داشته و دارند و با آرزوی پروازی بی‌خطر، نخستین مطلب خود در سال 94 را تقدیم حضور می‌کنم.

خب عرض شود مطابق معمول ابتدای سال که سوژه خاصی وجود نداره، تصمیم گرفتم مثل خیلی مسوولان، سال رو با وعده‌‌هایی برای سال نو آغاز کنم.

به همین منظور با سعید مخ‌طلا و اصغر بیش‌فعال تماس گرفتم که ببینم پایه تشکیل جلسه کمیته بررسی مشکلات ICT هستن یا نه. سعید گفت تو بخش سوم مسافرتش یعنی اتراق تو جاده هست و به محض باز شدن راه‌ها خودش رو می‌رسونه.

اصغر هم که تلفنش آنتن نمی‌داد و احتمالا طبق معمول شارژش رو اپراتور مربوطه خورده و اونم از ترسش که بیشتر بدهکار نشه گوشیش رو خاموش کرده. خلاصه دو تا از اعضای کلیدی کمیته که وضعیتشون بلاتکلیف بود و منم که نمی‌شد از اول سال ضعیف عمل کنم.

خلاصه خودم جلسه رو تشکیل دادم و خطوط کاری کمیته بررسی مشکلات ICT برای سال 94 به شرح زیر تقدیر حضور می‌شه.

- پیگیری برای تخریب طبقه هفتم پاساژ علاءالدین (این موضوع خیلی حیثتی شده و با وجود درگیری نهادهای زیاد ما هم امسال این برنامه رو همچون سال گذشته در دستور کار داریم. برای سال 95 به بعد البته استراتژیمون تغییر می‌کنه.)

- فیلترینگ نامحسوس (این یکی خیلی جالب هست برای خودمون و عملکردش به مراتب بهتر، قوی‌تر و موثرتر از فیلترینگ هوشمند هست. بر این اساس قصد داریم با انواع روش‌های انگولک شبکه‌های اجتماعی و این نرم‌افزارهای پیام رسان موبایلی که دیگه دارن می‌رن رو اعصاب و درآمدها رو آوردن پایین، طوری عمل کنیم که چیزی فیلتر نباشه اما کار هم نکنه! اینطوری هیچ کس هم اصلا شک نمی‌کنه و همه فقط به هم نگاه می‌کنن بدون این که بدونن از کی چه سوالی بکنن)

- ایجاد یک میلیون شغل جدید ( مستحضرید که ما با نوعی رکود و بیکاری ناشی از اون مواجه هستیم به همین جهت از طریق ICT میخایم حداقل یک میلیون شغل ایجاد کنیم. لابد می‌گید چطوری؟ خب آخر سال 94 که شد، میگیم انجام شد و پروندش بسته شد هر کس هم شک داره بره بشماره.)

- شناسایی روش‌های جدید کلاهبرداری از مشترکان (ما روی این یکی خیلی حساس هستیم، از اونجا که در سال گذشته بی‌اطلاعی کاربران در نحوه قطع اینترنت گوشی مادربزرگشون، آلوده شدن تعداد زیادی از کاربران به ویروس‌های اینترنت‌خوار، آشنایی بسیاری با روش سرقت اینترنت همسایه، ناتوانی در قطع پیامک‌های پول‌خوار و مواردی از این دست باعث شد تا همچنان کلاه‌های بسیار گشادی سر کاربران بره، امسال طرح‌های ضربتی برای مقابله با این پدیده داریم.)

خلاصه فعلا همین‌ها رو مصوب کردم باقیش باشه بعد از برگشتن بچه‌ها از سفر.

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

گزارش عملکرد آق فری در سال 93

دوشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۳، ۰۵:۴۳ ب.ظ | ۰ نظر

این هفته بهم گفتن شماره آخر هفته‌نامه تو سال 93 هست و ازم خواستن یه جمع‌بندی از کارهای خودم و اقدامات کارگروه رفع مشکلات ICT داشته باشم. منم از خداخواسته گفتم دیگه دنبال سوژه نمی‌گردم. البته موضوع ارایه نسل 5 که وزیر ارتباطات گفته بود تا 6 سال آینده تو ایران راه‌اندازی میشه توجهم رو جلب کرده بود و می‌خاستم با توجه به این وعده که از عمر دولت هم فراتر می‌ره، ما هم تو کمیته خودمون وعده ارایه نسل 6 تلفن همراه تو بیست سال آینده رو بدیم که کفاف نداد.

عرض شود ما خب خدمات زیادی شخصا و در قالب کمیته تو سال جدید انجام دادیم که می‌خام با شما در میون بذارم. ما امسال خیلی فعال بودیم. اینقدر طرح تصویب کردیم که عمرا بشه تو این یه ستون معرفی کرد. ما کلی جلسه داشتیم. کلی حرف زدیم. کلی بحث کردیم. یه عالمه همایش رفتیم، خدمات زیادی داشتیم. اقدامات زیادی کردیم و خب نظرسنجی‌ها نشون میده 99 درصد مردم رضایت کامل از عملکرد ما داشتند. می‌بخشید یه مقدار شبیه به ارایه گزارش عملکرد برخی مسوولان شد! ولی خب ما هم برای خودمون بعد یه عمری مسوول محسوب می‌شیم.

اما خب بد نیست بعضی از اقدامات برای اینکه کسی فراموش نکنه به شکل تیتروار ارایه بشه. نوزاد سه ماهه ایرانی و گرانی اینترنت، تصویب برگزاری جشنواره ICT، اینترنت، قهرمانان، موبایل، سخت‌افزار، نرم‌افزار، چهره‌ها، امنیت، اپلیکیشن و ...، تاثیر فیس‌بوک و پو بر طلاق و بچه‌دارنشدن، قور قور بر علیه گوگل، راهکار ورود یکشبه تمام فناوری‌ها به ایران، مواد لازم برای مشهور شدن، فراخوان حمایت ده دقیقه‌ای از طرح‌های ICT، صدایی که هوشنگ از پشت خط درآورد، شارژتو می‌خوریم یه آبم روش، قاچاقچی گلم من کم تحملم، اعلام آمادگی برای برگزاری الکامپ 2054، رفع تحریم‌ها به آسانی آب خوردن، راه‌کارهای آق فری برای توقف مزاحمان تلفنی، آی ویل تل تو مای برادرز این قوه قضاییه، وایبر ضد فیلتر شما را خریداریم و ... بخش کوچکی از مسایلی بود که از سوی بنده و همکارانم در کمیته بررسی مشکلات ICT مطرح شد.

در پایان می‌خام از تمامی مسوولانی که سوژه‌ساز مطالب ما شدند تشکر کنم. می‌دانم که این مسوولان در سال آینده نیز همچنان سوژه‌های زیادی برای بیکار نشدن ما فراهم خواهند کرد. اصغر بیش‌فعال و سعید مخ‌طلا هم که در حال نوشتن این مطلب در کنار من هستن و دارن تخمه می‌خورن هم تاکید دارن از طرف اونها هم از این مسوولان تشکر بشه.

به هر حال امیدوارم عید حسابی بهتون خوش بگذره و از امکانات و ارزانی‌هایی که همه ساله قبل و در حین ایام نوروز برای شما تدارک دیده می‌شه حسابی لذت ببرید. خلاصه ما رو حلال کنید چون تو عید قصد عبور از یکی از جاده‌های ایران برای مسافرت دارم، مسافران هواپیماها رو هم فراموش نکنید و حسابی دعا کنید!

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

internet na.jpg

منبع:روزنامه اعتماد

نوزاد سه ماهه ایرانی و گرانی اینترنت

دوشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۳، ۰۹:۱۶ ق.ظ | ۰ نظر

این احتمال افزایش نرخ اینترنت که از چند هفته پیش خبرش تو اینترنت پیچیده، حسابی اعصاب منو مگسی کرده.

میگن یه سری پروانه جدید قراره صادر بشه که برای شرکت‌های اینترنتی ظاهرا 20 درصدی هزینه بالا میاره و خب خدا رو خوش نمیاد مردم و کاربرای اینترنت بشینن این وضعیت تلخ رو ببینن و در هزینه‌های توسعه اینترنت مشارکت نکنن.

یعنی همه این چیزا یه طرف این اداها که می‌گن نه بالا نمی‌ره، حالا معلوم نیست، والا بعیده، ممکنه اونقدرها بالا نره منو داغون کرده.

وقتی اینطوری می‌گن یاد مصاحبه‌های صدا و سیما با مسوولان مربوطه در ایام شب عید می‌ا‌فتم که می‌گن، "ما قاطعانه جلوی افزایش قیمت‌ها در شب عید رو می‌گیریم!" یعنی من اون لحظه دوست دارم پای حرف یکی از این فروشندگان شب عید باشم و وقتی یک مسوول اینطوری حرف می‌زنه بگم خداییش بگو توی دلت چی گفتی وقتی اینو شنیدی!

فکر کنم زرشک! با ادبانه‌ترین چیزی باشه که بگن. ولی دیگه جلوی کنجکاوی خودمو نتونستم بگیرم رفتم سراغ رجب آقا، میوه فروش سر کوچکمون. بهش گفتم رجب آقا این جریان جلوی گرونیه شب عید رو می‌گیرن چیه؟ رجب آقا کلا دایورت کرد. فکر کردم نشنیده! سوالمو دوباره پرسیدم، رجب آقا گفت میخاره؟! گفتم جانم! گفت تنت رو می‌گم، می‌خاره؟

گفتم نه به جان شما! گفت پس این سوال ابلهانه چیه می‌پرسی؟ اونی که گفته نمی‌ذاریم گرون بشه ... گفته، من اصلا میخام ... اون آدم، یعنی تو خودت نمی‌فهمی آدم ...؟ گفتم آقا رجب بیخیال مشتری تو مغازه هست. یه بچه با یه گاز سیب با دهن باز داشت ما رو نگاه می‌کرد! نوزاد سه ماهه‌ای که بغل یه خانم بود، گریش قطع شده بود داشت به من نگاه می‌کرد!

رجب گفت همینو می‌خاستی، یعنی این نوزاد هم میخ سوال تو شده بود که این مزخرف چیه تو می‌پرسی؟ تو مگه از کره مریخ اومدی، فرنگ زندگی می‌کردی، چیزی زدی؟ بالایی؟ گفتم نه والا منم می‌دونم گرون می‌شه ولی می‌خاستم احساست، حرف دلت و چیزی که توی سرت می‌گذره وقتی این مصاحبه‌ها رو می‌بینی بدونم! همین.

رجب گفت احساسمو بذار مغازه خالی شد بهت می‌گم. گفتم نه قربونت معلوم میخای چی بگی. نخواستم تا تهشو خوندم.

تو راه که داشتم بر می‌گشتم همش تو فکر اون نوزاد سه ماهه بودم. واقعا طوری بهم نگاه می‌کرد که کلی خجالت کشیدم. یعنی یه نوزاد سه ماهه ایرانی هم کف کرده بود از سوال من. باور کنید به رجب آقا نگاه نمی‌کرد میخ من شده بود.

یه لحظه با ذهنم با مخ نوزاد سه ماهه ایرانی تله‌پاتی برقرار کردم و گفتم تو که اینطوری به من نگاه می‌کنی، به نظرت قیمت اینترنت بالا می‌ره یا نه؟ واقعا نمی‌تونم بگم اون نوزاد چه واکنشی نشون داد و تو ذهنش چه چیزایی نثارم کرد ولی مخلص کلامش این بود که اینترنت گرون میشه در ضمن شما سعی کن اصلا توی جمع حرف نزنی، چون همه خیلی زودتر می‌فهمن چقدر ... هستی و ممکنه یه بلایی سرت بیارن.

منم گفتم از آشناییت خوشحال شدم و تا ابد حرف‌های عمیق شما رو فراموش نخواهم کرد.

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

اینو بخوری چند متر می‌پری؟

دوشنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۳، ۰۹:۱۲ ق.ظ | ۰ نظر

حتما تیتر مطلب شما رو حسابی غافلگیر کرده درسته؟ شما هم می‌خاید بدونید جریان چیه؟ منم حالا به همین راحتی که نمی‌گم جریان چیه! می‌دونم حتما گمانه‌هایی‌ هم توی ذهنتون هست. نه شما در اشتباهید، اگه می‌خای بدونی ماجرا چیه بیا پایین.

هنوزم چیزی به ذهنتون نرسیده؟ هیچی؟! چرا حتما گرفتید ماجرا چیه. شبیه پیامک‌های ارزش افزوده نیست؟ یا این پیامک‌های وایبری؟ بله خودشه! این از هموناس. مثلا طرف بالای پیامک زده اینو بخوری چند متر می‌پری؟ بعد چند تا نقطه ....... البته شما به صورت عمودی فرض کنید این نقطه‌ها رو ..... بعد تهش اومده مثلا نوشیدنی انرژی‌زای فلان!

یا مثلا پیام زده با شوهرت مشکل داری؟ بیا پایین تا بهت بگم، بعد مثلا یه سی‌دی معرفی می‌کنه که می‌گه شبا تو خواب گوش کن راه شوهرداری را بیاموز!

یا مثلا شیر سماور، اگزوز خاور چند نقطه اونورتر ...... تخصص ما تولید انواع لوله است!

خلاصه این روزها گوشی ملت پر شده از این تریپ خوش‌مزه بازی‌ها و پیام‌های زرد که حتما به دست شما هم رسیده. منم که به شدت جدیدا عصبی شدم از این پیام‌ها گوشیمو گرفتم دستم رفتم تو جلسه کمیته بررسی مشکلات ICT گفتم این چه وضعیه من حالم بد شده از دست این پیامک‌ها. یکی از بچه‌ها گفت بابا این هفته موضوع جلسه تقاضا برای تولید موتور جست و جو هست، گفتم به هیچ وجه دستور جلسه باید بشه رسیدگی به مشکلات محتوای پیامک‌ها.

خلاصه یه سری پیامک نشون دادم به اعضا که یکی خندید و یکی سرخ و سفید شد و یکی عصبانی. گفتن خب درسته این موضوع مهمتر از موتور جست و جو هست چون الان خدا رو شکر چندتایی دارن می‌سازن و از این نظر در آستانه خودکفایی هستیم.

گفتم بفرمایید راهکار ارایه بدین چیکار کنیم؟ یکی از بچه‌ها گفت خب باید یه کمیته درست بشه که محتوای اینارو قبلش چک کنه. گفتم خسته نباشی اون کمیته الانم هست درضمن برای وایبری‌ها چیکار کنیم؟ یه چیزی حدود 15 دقیقه همه داشتن چایی هورت می‌کشیدن و کسی چیزی نمی‌گفت. چون همه راه‌ها داره اجرا میشه یه جورایی. یکی از بچه‌ها گفت باید از اپراتورها بخایم بزنن مثلا پیامک 18 سال به بالا تا بچه‌ها نخونن. گفتم راهکار دادی روی هر چی بزنی 18 سال به بالا بیشتر خونده می‌شه!

دست آخر سعید مخ‌طلا یه چیزی گفت که همه رو از بن بست خارج کرد. ارایه طرح فیلترینگ هوشمند پیامک‌های وطنی! به احترام سعید کل جلسه ایستاد و 5 دقیقه کف زدن. قرار شد به سرعت جزییات طرح تو جلسه بعد مصوب بشه و پیامک‌هایی که توش حروفی مثل شوهر و اگزوز خاور و از این چیزا بود به دیتابیس این فیلترینگ که توی شبکه تمام اپراتورها نصب می‌شه اضافه بشه.

عزت زیاد

آق فری(منبع:عصرارتباط)

دیروز نزدیک بود تو کمیته بررسی مشکلات ICT که تو حیاط خونه اصغر بیش‌فعال برگزار شد، اساسی دعوام بشه. دستور جلسه این بود که رویدادی با عنوان "جشنواره ICT، اینترنت، بانکداری الکترونیکی، تجارت الکترونیکی، قهرمانان، موبایل، سخت‌افزار، نرم‌افزار، چهره‌ها، راهکارها، شرکت‌ها، امنیت، وب، استارت‌آپ، نانوتکنولوژی، اپلیکیشن و ..." برگزار کنیم که البته در حاشیه‌اش هم نمایشگاه و همایش مرتبط هم برگزار می‌شه.

یکی از بچه‌ها اعتراض کرد که خب بابا اسمش خیلی طولانیه. یکی بخاد بخونه باید 6 بار نفس عمیق بکشه. یکی دیگه گفت اصلا چرا این همه موضوع باشه؟ اصغر بیش‌فعال که از امتیاز میزبانی بهره می‌برد و طراح و پیشنهاد دهنده جشنواره بود، جواب داد که خب علتش روشنه چون پول خوبی تو این کاره.

دوباره یکی از بچه‌ها گفت: اسمش خیلی زیاده موضوعات هم متنوعه ما چطوری می‌خایم اینو برگزار کنیم. اصغر دوباره شاکی شد گفت: بابا آی‌کیو! اینطوری رو دست همه جشنواره‌ها بلند می‌شیم و ماست همه رو کیسه می‌کنیم و به تمام متقاضیان هم یک تندیسی، لوحی، عنوانی چیزی می‌فروشیم. اینطوری همه رو راضی نگه می‌داریم. اگرم دیدیم کسی بی جایزه مونده سریع یه بخش جدید درست می‌کنیم تو دل جشنواره. خلاصه من محاله بذارم کسی ناراضی از در بره بیرون. جایزه‌ها هم از 30 هزارتومن میذارم تا 300 میلیارد تومن!

من که داشتم بحثا رو مرور می‌کردم گفت، اصغرآقا این 30 هزارتومن رو خب قبول، ولی 300 میلیاردتومنیه چیه دیگه؟ گفت بابا من الان مخمو می‌کوبم به دیفارها! تو دیگه چرا؟ بابا خوبه تو چند سالیه دستت تو کاره‌ها. این 300 میلیارده به چند دلیل هست اولا این که باید رقم رو بالا بگی که 90 درصد هم تخفیف دادی بازم یه پولی دستتو بگیره، دوما رقما که پایین باشه می‌فهمن از این جشنواره کشکیا هستیم، سوما هر چی رقم بره بالاتر میشه اسپانسر غیر خصوصی هم جذب کرد، چهارما به سال پنجم نرسیده من قول می‌دم هر چندتا مسوول رو بخای بیارم اونجا، ششما الان مگه تو حوزه ICT کار و خبری مهمتر از برگزاری این چیزا هست. خودت که داری می‌بینی، بعضی مسوولا صبح که از خونه می‌زنن بیرون، اصلا تا شب نمی‌رسن برن محل کارشون. همش تو همایش هستن تا شب که برن خونه، خب این نشون می‌ده ما روی موضوع مهمی دست گذاشتیم...

اصغربیش‌فعال همینطور داشت حرف می‌زد که گفتم باشه بابا سرم رفت، قبوله، قبوله. ولی بعدش که رفتم تو فکر دیدم خب بنده خدا راست می‌گه، واقعا حرف غلطی نمی‌زنه! و بعد تصمیم گرفتم تو بحث مشارکت فعال داشته باشم.

بعد گفتم همه حرفات قبول، ولی ته اسم همایش که سه نقطه نمی‌شه زد. اصغر هم سفت و سخت گفت، می‌شه خیلی هم خوب می‌شه اینطوری، حساب دست رقبای جدید می‌یاد که هر چیز جدیدی بخان راه بندازن ما سال بعد اضافه می‌کنیم ته اسم همایش.

ابهام آخر در مورد هزینه‌های اطلاع‌رسانی و این چیزا بود که ظاهرا اصغربیش‌فعال فکر اونجاش رو هم کرده بود و گفت آقا جان جایزه از ما اطلاع‌رسانی با برنده‌ها. شما غصه این چیزارو نخورید تا منو دارید غم ندارید.

خلاصه عنوان همایش همونی شد که بالای متن اومد و قیمت‌گذاری روی جوایز و زمان برگزاری هم افتاد به جلسه بعد.

عزت زیاد

آق فری

مراحل رسیدگی به قطعی اینترنت در ایران

يكشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۳، ۱۲:۱۳ ب.ظ | ۰ نظر

×× مرحله اول تماس با شرکت اینترنتی

بوق بووووق (بوق زنگ خوردن نه سانسور اسم)

با سلام شما با شرکت بوق(سانسور اسم نه زنگ تلفن) تماس گرفته اید. برای ارتباط با بخش فروش شماره یک و برای ارتباط با بخش پشتیبانی با ذکر این نکته که مشکل از ما نیست شماره دو را بزنید.

پخش آهنگ از کرخه تا راین

شما نفر دویست و چهل و هفتم در صف هستید.

پس از پخش شدن مجموعه آثار موسیقی کلاسیک و سنتی جهان البته همگی از نوع مجاز و بدون تک خوانی زنان

اپراتور: بعله بفرمایید.

من: الو سلام ببخشید اینترنت ما قطع شده.

اپراتور: آقا اینترنت ماهم قطع میشه خیلی وقتا میام زنگ بزنم به همه بگم؟

من: ببخشید من فکر کردم شما مسئول‌شید.

اپراتور: اتفاقا سرعت منم خیلی داغونه، رفتم از شرکت سر کوچه یکی از بچه‌ها هم گرفتم فایده نداشت. خب شما سیم تلفن‌تونو چک کردید؟

من: بعله.

اپراتور: مودم رو چی؟ اسپلیتر؟ سینک ظرفشویی؟ پارازیت های محلی؟

من: بعله اینا سالمه فقط پارازیت های محلی رو چطوری چک کنم؟

اپراتور: آخرین بار که فاطما گل رو دیدید کی بوده؟

من: نیم ساعت پیش.

اپراتور: خب مشکلی نداره، ما هم که مشکلی نداریم کلا هیشکی مشکلی نداره.

من: پس من چیکار کنم آقا؟

اپراتور: من چه‌میدونم به مخابرات بگو.
×× تماس با مخابرات

با سلام شما با واحد رسیدگی به شکایات مخابرات تماس گرفته اید.

با ذکر این نکته که همیشه کوسه‌ها در کمین سیم های اینترنت نشسته اند دکمه صفر را فشار بدهید.

من: سلام آقا اینترنت من قطع شده به اپراتور هم زنگ میزنم جوابی نمیده.

مسئول مخابرات: آخ گفتی اینترنت منم خرابه، نیم ساعته میخام تو کلش آف کلانز یه اتک بکنم نمیشه.

من: حالا من چیکار بکنم؟

مسئول مخابرات: فعلا اتک نزن.

من: نه کلا اینترنت رو نیاز دارم.

مسئول مخابرات: یه لحظه واستا چک کنم. ...خب کوسه‌ها که امروز از اطراف سیم‌ها رد شدن، لکه خورشیدی هم نداشتیم، آقای ظریف هم که کار خاصی نکردن نه عزیزم مشکل ما نیست مشکل خودته.
×× تماس با واحد ارتباطات وزارت ارتباطات

با سلام، شما با واحد ارتباطات وزارت ارتباطات تماس گرفته‌اید. چنانچه هنوز آنتن گوشی شما یا تلفن منزلتان قطع نشده و ارتباط شما با ما برقرار است مشکل خود را بفرمایید.

من: الو سلام. اینترنت من مشکل داره، به مخابرات و شرکتش گفتم ترتیب اثر ندادن

ارتباطات: آقا اینترنت منم مشکل داره، مگه ندیدید آقای وزیر درباره اینترنت ایرانسل چی گفتن؟ شما همونو سرلوحه کارتون قرار بدید؟

من: چی گفتن؟

ارتباطات : گفتن این همه شرکت هست برید از شرکت های دیگه استفاده کنید.
×× تماس مجدد با شرکت اینترنتی

من: الو سلام. ببخشید من تماس گرفته بودم اینترنتم مشکل داشت به هر جا زنگ زدم فایده‌ای نداشت.

اپراتور: مشکل از ما نیست. ما مسئولش نیستیم.

من: پس من از شرکت‌های دیگه اینترنت می‌گیرم اونا باید بهتر باشن طبیعتا.

اپراتور: عزیزم اگر فکر میکنی بقیه جاها خبریه اشتباه فکر کردی دارن ..... داغ میکنن

من: ببخشید من گوشیم یه لحظه آنتن نداد فرمودید چی داغ میکنن؟

اپراتور: عزیزم درسته که ما مسئول سرعت اینترنت شما نیستیم اما مسئول آنتن ندادن گوشی شما که اصلا نیستیم.

(شاهین قاف-روزنامه قانون)

تاثیر فیس‌بوک و پو بر طلاق و بچه‌دارنشدن

دوشنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۴۸ ق.ظ | ۰ نظر

ما همیشه سعی می‌کنیم نیمه پر لیوان رو ببینیم. مثلا اینترنت، ماهواره و هر مصیبت فناورانه دیگر که در دنیا تولید می‌شود ما با خیال راحت هم خودمان استفاده می‌کنیم و هم در اختیار کودکانمان می‌گذاریم.

اما هفته قبل من با اخباری مواجه شدم که به نظرم رسید باید کمی راجع به اونها با شما هموطنانم درد و دل کنم.

در خبر اول مدیرکل دفتر امور آسیب‌های اجتماعی وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی گفته بود، شبکه‌های اجتماعی به ویژه "فیس‌بوک" بر طلاق تاثیر معنادار دارد.

خب این مثل همان حرف یک فیلسوف گمنام است که وقتی از او پرسیدند علت طلاق‌ها چیست گفت: ازدواج!

به اعتقاد وی اگر ازدواجی انجام نشود، طلاقی هم رخ نخواهد داد و پس به نظر بنده ریشه تمام طلاق‌ها در ازدواج است.

من همینجا اینو بگم که قبول دارم بعضی فناوری‌ها همچین خوبه خوب هم نیستند، اما سوال من اینه که مثلا الان که خیلی‌ها تو محل کارشون با کسی آشنا میشن و بعد تصمیم به طلاق و ازدواج با اون فرد رو می‌گیرن، باید گفت، محل کار تاثیر معناداری بر طلاق‌ها دارد؟ پارک‌ها چطور؟ اتوبوس‌ها؟ متروها؟ مهمانی‌ها؟ سینماها؟ و هزاران های دیگر چطور؟ اصلا قبل از فیس‌بوک تحقیقی شده بود که کدام اماکن در وقوع طلاق‌ها تاثیر معناداری داشته‌اند؟ راستی این که می‌گویند کرم از خود درخت است، جریانش چیست؟

بگذریم و اما خبر دوم این بود که معاون اسبق مرکز رسانه‌های دیجیتال گفت: طبق گزارشات بین‌المللی، زنانی که «پو» بازی می‌کنند از بچه‌دارشدن به شدت می‌ترسند، چون می‌گویند:"من یک «پو» داشتم که شب و روزم را سیاه کرده بود، حالا فکر کنید دو-سه تا «پو» بخواهم به دنیا بیاورم."

در مورد پو بگویم که یک بازی آنلاین کودکانه و بیشتر دخترانه است که که در این بازی باید به مادر پو کمک کنید تا پو را حمام ببرد و او را شستشو دهد و سپس خشک کند و بعد یک خواب راحت داشته باشد و از این کارها کند.

خب حالا من این پو رو کجای دلم بذارم؟ حالا اگر بخاهیم پو را به فیس‌بوک که عامل طلاق است ارتباط منطقی داده و یک نتیجه‌گیری درست و حسابی کنیم، به نظر من یکی از شروط بعد از عقد باید این باشد که هیچ زن و شوهری حق استفاده از هیچ ابزار فناورانه‌ای را نباید داشته باشند، تا به این ترتیب ازدواج مستحکمی داشته باشند. در خصوص سایر موارد بی‌تاثیر مثل مشکلات اقتصادی که عامل طلاق و بچه‌ندار شدن هست هم خب حرفی نمی‌مونه.

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

قور قور بر علیه گوگل

دوشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۳، ۰۲:۱۲ ب.ظ | ۱ نظر

من عاشق همت برخی مسوولان هستم. یعنی به محض این که احساس بشه کشور از بابت موضوعی در تهدید هست، هیچ مسوولی در هیچ دولتی ساکت نمونده و همه به صورت مجزا شروع می‌کنند به خدمت. خلاصه هر کی هم بتونه از بودجه مملکت خرج می‌کنه چون به هر حال مهمه. اصلا به نظر شما درسته یک مسوول نسبت به این مسایل بی‌تفاوت باشه؟ نمونش همین موتورهای جست و جو.

به نظرم باید هفته گذشته را در مناسبت‌های هفتگی کشور به نام هفته موتورهای جست و جوهای ملی‌های ایران ثبت کرد.

هنوز نفهمیدم سرنوشت یاحق و سلام و پارسی‌جو چی شده که خبر اومد توی دولت اخیر گرگر هم در دستور کار قرار گرفته است. البته اولش که خبرش اومد، یک خبرگزاری تیتر گنده زد که موتور جست و جوی ملی غرغر با 170 میلیارد تومان به همراه موتور جست‌وجوی ملی اسبق یعنی پارسی‌جو راه‌اندازی می‌شود. البته ما با دیدن نام موتور جست و جوی غرغر همینطور هنگ کرده بودیم که این اسم یعنی چی می‌تونه باشه که بعد فهمیدم گرگر بوده و علت درج غرغر از سوی خبرگزاری مذکور هم کشف شد که البته بماند برای بعد. البته هنوز با دوستان در حال بحث و بررسی هستیم که گرگر یعنی چی که تنها چیزی که به ذهنمون رسید این بود که احتمالا این عنوان از برنامه صبح جمعه با شمای قدیما گرفته شده که یه کاراکتری به نام عیال غرغرو داشت.

بگذریم که خلاصه منم دیدم باید سریع دستور جلسه این هفته کمیته بررسی مشکلات ICT همین مساله مهم جست‌وجو‌گرهای ملی باشه. سرتونو درد نیارم جلسه که تشکیل شد من اومدم بگم دستور جلسه امروز اهمیت موتورهای ملی هست که همه گفتن شلوغ نکن بابا خودمون می‌دونیم اسم پیشنهاد بده مصوب کنیم بره پی کارش.

منم ساکت شدم گفتم چشم بفرمایید. از هر طرف یه اسم مطرح شد. پرپر، ساک‌ساک، تیک‌تاک، پم‌پم، شپلق! گفتم بابا این دیگه خیلی ضایع هست، بچه‌ها گفتن اتفاقا اشتباهت همین‌جاس عوضش به خاطرسپاریش حرف نداره یه بار به هر جوونی بگی یادش می‌مونه. گفتم خب آخه معنی نداره که دیدم همه بهم چشم غره رفتن که مگه گرگر حالا معنی داره!

خلاصه ساکت شدم و اسما از چپ و راست میومد. در نهایت کمیته روی نام قورقور به جمع‌بندی رسید. علتش هم این بود که می‌خاستن شبیه گرگر باشه. بعد بحث بودجه و این حرفاش مطرح شد که قرار شد تا وقت هست اسم رو ببریم از این بودجه حمایتیه استفاده کنیم. یعنی می‌خام بگم گوگل آماده باش که سلام و یاحق و پارسی‌جو و گرگر و قورقور دخلت رو میارن به زودی.

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

راهکار ورود یکشبه تمام فناوری‌ها به ایران

دوشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۵۶ ب.ظ | ۰ نظر

این هفته کیف آق فری بدجور کوک بود و حسابی سرحال بودم. از اول هفته یه ایده رویایی تو ذهنم بود و همش منتظر تشکیل کارگروه بررسی مشکلات ICT تو خونه اصغرشوماخر بودم. آخه این هفته نوبت اون بود که جلسه خونشون برگزار بشه. اصغر یکی از راننده‌های با عشق روزگاره که اگه پول داشت می‌رفت آلمان، شوماخر رو سه سوته سوسک می‌کرد.

خلاصه زنگ زدم به دبیر جلسه گفتم آقا دستور جلسه این هفته رو بذار "راهکار ورود یکشبه تمام فناوری‌ها به ایران". دبیر جلسه که فکر کرده بود سرکارش گذاشتم گفت فری جون تو حوصله ندارم، مسخره بازی در نیار، اگه خبری نیست این هفته جلسه نذاریم.

گفتم نه بابا من کاملا جدی هستم، همینی که می‌گم بذار تو دستور کار. خلاصه چهارشنبه شد و چون از قبلش پیامک دستور جلسه هم به همه رسیده بود، همه با اشتیاق و خیلی زودتر از موعد خودشون رو به جلسه رسونده بودن.

من تقریبا آخرین نفر بودم که مثل یک پادشاه که روی ابرها راه می‌ره وارد جلسه شدم و سریع به بالای مجلس هدایت شدم. بعد دیدم همه زل زدن به من! خب دستم اومد که همه منتظرن ببینن چی تو چنته دارم.

واقعیت اینه که ایده ورود یکشبه تمام فناوری‌ها به ایران رو ایرانسل به ذهنم انداخت. همینجا بگم که کپی‌رایت این مساله حفظ بشه. حقیقتش من دیدم از وقتی این اپراتور مجوز نسل 3 و 4 گرفته، تقریبا هر هفته اعلام می‌کنه که تو یکی از شهرها فناوری نسل 4 رو ارایه کرده. حالا چطور دارن اینکارو می‌کنن، نمی‌دونم چون نرفتم ببینم. ولی احتمال دادم تو هر شهر یکی از دکل‌ها هم تجهیزات نسل 4 روش نصب بشه در واقع اون شهر وارد نسل چهار شده دیگه.

اینجا بود که جرقه این ایده طلایی تو ذهنم زده شد. با این مقدمه گفتم حالا من می‌خام راهکار خودمو ارایه کنم.

پیشنهاد من از این قرار هست: من الان شنیدم توی چند تا کشور دارن روی نسل 5 موبایل کار می‌کنن. تو فیلما دیدم که یه دستگاه اندازه یه ماشین هست. بعد گفتم خب ما 31 استان تو کشور داریم، میریم و می‌گیم لطفا سی و یکی از این دستگاه‌ها بدین به ما. بعد میاریم ایران و میشیم اولین کشور دنیا که توش نسل 5 داده می‌شه. اونم نه تو یک نقطه آزمایشگاهی بلکه در سراسر کشور!

آقا اینو که گفتم دیدم چشمای همه بچه‌ها گرد شده و سراپا گوش شدن. منم که فهیدم اساسی حال کردن ادامه دادم، در مورد سایر فناوری‌ها و ابزارهایی هم که ساخته می‌شه ما می‌تونیم سریع سی و یکی بخریم و بفرستیم به هر 31 استان، اینطوری توی تمام فناوری‌ها توی تمام جهان اول می‌شیم.

بچه‌ها که کف کرده بودن، بلند شدن و با چشم‌هایی که توش اشک جمع شده بود حدود نیم ساعت ایستاده کف زدن برام.

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

مواد لازم برای مشهور شدن

يكشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۰۶ ق.ظ | ۱ نظر

چند وقتی هست که احساس می‌کنم دچار دژاوو یا همون آشناپنداری شدم. خب بذارید برای این که حالم رو بهتر درک کنید توضیح بدم دژاوو یعنی چی؟ احتمالا برای شما هم گاهی این اتفاق عجیب رخ داده که پس از دیدن صحنه‌ای احساس می‌کنید آن صحنه را قبلاً دیده‌اید و رویدادی که اکنون برای شما رخ داده است، عینا تکرار واقعه‌ای است که قبلا برای شما رخ داده است. به همچین حالتی می‌گن دژاوو که یک کلمه ای فرانسوی به معنای "پیش از این دیده شده" است.

سرتون رو درد نیارم، احساس کردم خب دچار مشکل شدم و باید کارم به دوا و دکتر بیفته. حالا بگم از کجا این مشکل شروع شد.

واقعیت اینه که چند وقتیه هر ایمیلی که باز می‌کنم، هر تبلیغی که می‌بینم، هر خبری که می‌خونم یه سری عکس و اسم ثابت تو تمامشون هست. بعد هی ناسزا می‌گم که بابا این که تکراریه چرا اینقدر ایمیل و خبر تکراری کار می‌کنن این رسانه‌های حوزه ICT. خلاصه بعد از یک مدت گفتم آخه نمی‌شه که یک رسانه 10 بار یک مطلب تکراری که من قبلا دیدم رو کار کنه؟

آگهی هم که نمی‌تونه باشه. یا این که یک ایمیل که صد بار برای آدم ارسال نمی‌شه. خلاصه گفتم نه انگار دکتر لازم شدم. منم که از دکترجماعت گریزان، گفتم بذار برم تو فاز خویش‌درمانی ببینم داستان از چه قراره.

بعد زوم کردم رو یکی از این عکسا و اسمایی که هر روز تو هر نشریه حوزه ICT، یا ایمیل‌هایی که به دستم می‌رسید، برخورد می‌کردم. خلاصه عین این فیلم‌های جنایی و قاتل‌های زنجیره‌ای شروع کردم رو دیوار اتاقم هر چی راجبه این بابا پیدا می‌کردم می‌چسبوندم. بعد از یک مدت درست عین این فیلما دیدم اووووه خدای من، من دچار دژاوو نشدم، هیچ چیزی هم تکراری نیست، موضوع اینه که این بابا همه جا هست!

چند لحظه‌ای میخ مونده بودم و یه جورایی مخم بد هنگ کرده بود. خب داستان از این قرار بود که من با این همه سال کار تا حالا این بابا رو ندیده بودم. این بنده خدا تازه سر و کلش تو حوزه ICT پیدا شده و تقریبا از همایش تاثیر IT بر صادرات روده گوسفند ایرانی گرفته تا همایش کاربرد نانوتکنولوژی در پاتولوژی، اسم و عکس این بابا یا جزو سیاستگذارای همایشه یا جزو سخنرانان همایشه یا شرکت این بابا از یکی از این جاها از این تندیس الکیا گرفته.

اینجا بود که همه چیز برام روشن شد و خلاصه خویش درمانی یه جورایی جواب داد. بعد رفتم رو اشخاص دیگه‌ای کار کردم. بعضیاشون جوون هستن و تازه دنبال چهره شدن و شهرت هستن. بعضی‌ها هم از منابع دولتی در حال خرج کردن برای دیده شدن خودشون هستن. خلاصه از دل همه این‌ها به کشف مواد لازم برای مشهور شدن دست پیدا کردم.

و اما مواد لازم یک شبه مشهور شدن:

1- مقدار زیادی پول ترجیحا بی‌صاحب یا از منابع دولتی.

2- مقدار زیادی رو (یعنی شما از دل و روده گوسفند تا نانو باید حرفی ولو چرند، بگی هر چی به ذهنت رسید بگو مهم نیست کسی اصلا گوش نمی‌ده تو فقط برو بالا بگو.)

3- اسپانسر شدن در تمام همایش‌ها، سخنرانی‌ها و در یک کلام همه جا که توش عکس می‌گیرن و خبر می‌دن.

4- خرید لوح افتخار و تندیس از هر جا که لوح و تندیس می‌فروشن.

5- نشستن اطراف مقامات در تمام عکس‌ها این خیلی مهم هست. (آقا دوربینی مشاور خوبی در این مورد می‌تونه باشه)

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

هفته گذشته یکی از دوستان درخواست جلسه برای کمیته بررسی مشکلات ICT رو خونه یکی از بچه‌ها داد. گفتم موضوع جلسه چیه؟ گفت هیچی بابا بیا بچه‌ها جمع هستن می‌خایم خوش بگذرونیم. گفتم نه حالشو ندارم. خلاصه کشون کشون ما رو برد محل برگزاری جلسه.

رفتیم حالا از شانس ما اون جلسه که هیچ دستور جلسه‌ای هم نداشت همه اومده بودن. خلاصه خوش‌مزه بازی بچه‌ها گل کرده بود و هر کس یه چیزی تعریف می‌کرد. منم گفتم بابا بیخیال بیان یه مصوبه‌ای چیزی داشته باشیم به هر حال مردم این ستون رو می‌خونن منتظر راه کارهای ما برای حل مشکلات ICT هستن. نمیشه که بگیم جلسه داشتیم ولی هیچی نداشتیم.

یکی از بچه‌ها گفت برو بابا دلت خوشه. هفته پیش جلسه دولت الکترونیکی بوده، طرف اومده به عنوان خروجی جلسه گفته، دولت الکترونیکی باعث تسهیل امور میشه. (خنده بچه‌ها) بعدم گفت مصوبه جلسه امروز با من. جلسه که تموم شد توی ستونت بنویس مصوب شد ICT باید در کشور توسعه یابد! (خنده بچه‌ها)

منم گفتم خب بابا ما که نمی‌تونیم اینطوری بگیم، مثلا کارشناس هستیما برای مسخره بازی که کمیته درست نکردیم. یکی از بچه‌ها جدی شد گفت: خب بفرما چی بذاریم تو دستور که شما هم شاد بشی.

بعد گفتم بچه‌ها چقدر تو حسابتون دارید؟ گفتن برای چی؟ گفتم حالا بگید. خلاصه هر کی یه عددی گفت و دیدیم ده میلیونی شد.

گفتن خب حالا برای چی میخای؟ گفتم می‌خام فراخوان بدم که این پول رو به عنوان حمایت در اختیار توسعه ICT می‌ذاریم.

یکی از بچه‌ها قاطی کرد گفت: چیچی؟ مرد حسابی به ما چه ربطی داره من عمرا پولی نمی‌ذارم وسط. یکی دیگه هم گفت آق‌فری تو راه سنگی چیزی خورده تو کلت؟ چندتایی هم هی خندیدن.

گفتم صبر کنید بابا حرفم تموم نشده. گفتن خب بگو. گفتم هفته قبل 200 میلیاردتومان شنیدم قرار شده وزارت ارتباطات اختصاص بده به طرح‌های ICT، برای این پول هم دو هفته وقت داده و دو تا خبر هم در این باره منتشر شده.

گفتن خب به ما چه؟ گفتم شما حساب کن برای 200 میلیارد دو هفته وقت و دو تا خبر کار شده به نظرتون برای 10 میلیون تومن ما چه حرکتی می‌تونیم بزنیم؟ خلاصه هر کی یه چیزی گفت من گفتم نه. الان بهتون می‌گم ما برای این 10 میلیون تومن همینجا که اعلام کردیم کافیه صبح شنبه که هفته‌نامه منتشر می‌شه 10 دقیقه هم وقت می‌ذاریم برای داوطلبا که اگه از 6 صبح تا 6 و 10 دقیقه زنگ زدن، طرحشون رو بررسی می‌کنیم. حالا کسی هم نمیدونه که چند تا طرح ارسال می‌شه. فوقش کسی هم طرح داد می‌گیم رد شدی!

اگرم زنگ نزدن که خب چه بهتر، مهلت تمومه کار ما هم قانونی بوده بعد پولارو بر می‌داریم می‌ریم شمال صفا! اینطوری ما هم یه کاری کردیم برای ICT کشور!

خلاصه همه گفتن به‌به چه هوشمندانه. و در نهایت کمیته بررسی مشکلات ICT مصوب کرد از ساعت 6 صبح شنبه لغایت 6 و 10 دقیقه افرادی که مایل به استفاده از بودجه حمایتی 10 میلیونی هستن تقاضای خودشون رو ارسال کنند. (طرحی نیاد ما 6 و 30 دقیقه افتادیم اول جاده چالوس به شما هم خوش بگذره)

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

چرا مرکز آرام باید به کجا واگذار شود؟

يكشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۳۶ ق.ظ | ۰ نظر

تا حالا شده یه جا دعوا بشه یا یه بگو مگو باشه، بعد هر چی گوش تیز می‌کنی نفهمی جریان چیه؟ آقا هر چی بیشتر اینطوری می‌شه انگار حس فضولیه آدم بیشتر تحریک می‌شه. من الان یه همچین وضعیتی دارم. هر چی هم می‌خونم و پیگیری می‌کنم سر در نمیارم جریان از چه قراره.

هفته گذشته موضوع واگذاری یکی از آرام‌ترین و بی‌سروصداترین نهادهای کشور، توجهات را به سمت مرکز تحقیقات مخابرات ایران جلب کرد. البته این مرکز یک اسم جدید هم به نام پژوهشگاه فناوری اطلاعات و ارتباطات پیدا کرده است. البته چند وقتی هم اسمش موسسه فناوری اطلاعات و ارتباطات بود. البته بعضی‌ها هم بهش پژوهشگاه فضای مجازی هم می‌گن.

من موندم الان با کدوم سربرگ این مرکز آرام کار می‌کنه، از کی دستور می‌گیره و رییسش رو کی‌ تعیین می‌کنه.

واقعیت اینه من با این همه سال سابقه هنوز که هنوزه اصلا نفهمیدم کار این مرکز تحقیقات مخابرات ایران چیه. کلی هم رییس عوض کرده اما هیچوقت درست معلوم نیست اون داخل چی می‌گذره. تعداد اخبارشون تو تمام سال‌های قبل رو هم که جمع کنید نه عددی میشه نه چیزی دستگیریتون می‌شه که چیکار می‌کنن.

این مرکز یکی از مرموزترین و معمایی‌ترین مراکزی هست که من تا حالا دیدم. حالا چند وقتیه وزارت ارتباطات و شورای عالی فضای مجازی بر سر تصاحب این مکان آرام با هم درگیر هستن. شورای عالی اداری گفته باید زیر نظر وزارت ارتباطات باشه، دیوان عدالت اداری هم گفته باید زیر نظر شورای عالی فضای مجازی باشه.

اما چیزی که معلوم نیست اینه که هیچ‌کس دلیل نمیاره که چرا باید این جای آرام مال اونا باشه. من برای این که موضوع شفاف بشه رفتیم تو خونه یکی از بچه‌ها و کمیته بررسی مشکلات ICT که هفته پیش تاسیس کردیم، را وارد موضوع کردیم.

سوال این بود چرا مرکز آرام تحقیقات مخابرات به چه کسی باید واگذار شود؟

خب سوال کمی پیچیده بود اما همه منظور رو گرفتن. خلاصه احتمالات دوستان شروع شد. یکی گفت به خاطر زمین‌هاش هست چون امیرآباد قیمت‌ها بالاس. یکی گفت نه به خاطر هوای پاکش هست. اون یکی گفت فکر کنم کل‌کل هست. یکی دیگه گفت به نظرم فراخوان بدیم کارشناسان هم نظر بدن.

من که هوشمندانه داشتم نظرات رو رصد می‌کردم گفتم نه به نظرم به خاطر پوله؟ همه گفتن مگه اونجا پول پخش می‌کنن؟ گفتم نه بابا منظورم بودجش هست چون شنیدم پول خوبی داره.

علت که روشن شد گفتیم حالا مصوب کنیم به کی باید بدن این مکان دوست داشتنی رو. یکی گفت خب چسبیده به شورای عالی فضای مجازی خب طبعا به اونا می‌رسه. یکی دیگه گفت نه بابا سال‌ها مال وزارت ارتباطات بوده اونا حق آب و گل دارن اونجا. خلاصه مباحث خیلی بالا گرفت و در نهایت یکی از بچه‌ها سرفه‌ای کرد که یعنی میخاد حرف بزنه، بعد یه هورت از چاییش خورد و گفت به نظرم باید به دو نصف مساوی تقسیمش کنن. اینطوری نه حرف شورای عالی اداری نقض می‌شه نه حکم دیوان عدالت اداری. ما هم دیدیم پیشنهاد بهتری نیست همین رو مصوب کردیم.

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

از افعال معکوس برره‌ای استفاده کنید

يكشنبه, ۱۴ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۲۶ ق.ظ | ۰ نظر

من چند وقتیه ذهنم سیمایی و سینمایی شده، اون هفته یاد دیالوگ نمکی تو فیلم مسافران مهتاب افتادم. این هفته یاد مجموعه طنز شب‌های برره به کارگردانی مهران مدیری افتادم.

البته بیشتر همینطوری یهو یاد اون تیکه کلام افعال معکوس برره‌ای‌ها افتادم. بعد جالب‌تر این که دیدم یه صفحه در ویکی‌پدبا هم در این خصوص اختصاص یافته است.

در بخشی از این صفحه آمده: در زبان برره‌ای نوعی فعل به عنوان «فعل معکوس» وجود دارد که در آن گوینده در جمله خود دقیقاً افعالی معکوس با نظری که می‌خواهد اعلام کند، انتخاب می‌نماید. مثلاً اگر بخواهد مهمانی که در خانه‌اش است هر چه زودتر آنجا را ترک کند می‌گوید: «تشریف داشته بیدید» («تشریف داشتید»). این نوع فعل در اصل کنایه‌ای به‌نظر می‌رسد به تعارف که به رای اکثریت جزو ویژگی‌های اخلاقی خاص ایرانیان است و در آن فرد بدلایلی منظور واقعی یا درخواست حقیقی خود را به زبان نمی‌آورد. همچنین در میان برره‌ای‌ها غیبت‌کردن و رشوه و باج‌گیری ناپسندیده شمرده نمی‌شد.

حالا ظاهرا این روزها به خصوص در حوزه ICT همه چیز معکوس عمل می‌کند. می‌گویند برای اینترنت تخفیف داده‌ایم، شرکت‌ها می‌گویند تخفیفی در کار نیست و عده‌ای هم می‌گویند گرانتر هم شده است. می‌گویند نمی‌گذاریم نرخ مخابرات افزایش یابد، اما نرخ‌ها افزایش می‌یابد. می‌گویند ظرفیت اینترنت چندین برابر شده است و خبری از بهبود کیفیت نیست و برخی نالانند که بدتر هم شده است.

حالا هم که گفته‌اند تعرفه اینترنت آزاد موبایل را ارزان کردیم، ایرانسل نرخ خدماتش را دو برابر کرد.

لذا به نظر می‌رسد بخشی از کار مشکل دارد. من که هر چه فکر کردم نفهمیدم باید چکار کرد. دیگه نشستم با چند تا از بچه‌ها گفتم بیاید یه فکری برای این حوزه ICT کنیم. خلاصه من گفتم ما باید یک کارگروه ویژه تشکیل بدیم و هر هفته یک مشکل را بررسی و راهکار ارایه کنیم.

یکی از دوستان گفت خب حرف ما رو که گوش نمی‌دن آخه، منم گفتم خب ما نظر می‌دیم شاید مورد استفاده مسوولان قرار گرفت. خلاصه رای اکثریت به تشکیل کمیته بررسی مشکلات ICT داده شد. قرار شد چرخشی هفته‌ای یکبار هم خونه یکی از بچه‌ها بریم. دستور کار اول هم به پیشنهاد من بررسی علت گرانی‌های خدمات اینترنتی بود.

یکی از بچه‌ها گفت به نظر من باید اپراتورها جریمه شوند، یکی دیگه گفت نه این که عمرا بشه. یکی دیگه گفت خب مردم استفاده نکنن، گفتم خب بندگان خدا مجبورن چاره‌ای ندارن. یکی دیگه گفت خب اپراتور از خارج بیاریم، بچه‌ها گفتن نه بابا تو تحریم نمیان جلو. یکی دیگه گفت کمپین راه بندازیم، یکی گفت مگه الان کم سر و صدا هست. خلاصه هر کس یه چیزی گفت و نظرات کسی رای نیاورد.

تا این که من گفتم یافتم یافتم. همه گفتن چی؟ گفتم راهش استفاده از افعال معکوس برره‌ای هست. گفتن چطور؟ گفتم خب الان هر چی می‌گن ارزون شد یا بشه، گرون شد یا میشه. منم پیشنهاد می‌کنم مسوولان اعلام کنن همه چیز باید گرون بشه، اونوقت دقیقا برعکس عمل میشه. خلاصه همه خوششون اومد و در نهایت مصوبه اول این شد که مسوولان از افعال برره‌ای استفاده کنن تا شاید گشایشی بشه.

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

می‌خای اذیت کنی؟

يكشنبه, ۷ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۵۶ ق.ظ | ۱ نظر

چند روز پیش یاد فیلم مسافران مهتاب با بازی مهدی فخیم زاده افتادم.

کدخدا (با نگاهی به صورت نمکی با حالت تعجب):کی تو رو زده؟

نمکی: مراد...

کد خدا: مراد تو رو کتک زده ؟

نمکی: آره

کد خدا: واسه چی تو رو زده ؟

نمکی(با گریه): من گم شده بودم، بعد پیدا شدم. بعد مراد منو آورد اینجا ...هی منو زد. گفتم مراد تو منو نباید بزنی. من از تو بزرگترم، اما زد. اونوقت گفتش برو گم شو. گفت نیا پیش ما.گفت برو بمیر.

کد خدا: تو چیکار کردی؟ نزدیش؟

نمکی: نه نزدمش.

کد خدا: (با عصبانیت بلند می‌شود): چرا نزدیش؟

نمکی: آخه تو گفتی زدن خوب نیست. آدم نباید کسی رو بزنه.

کد خدا (زیر لب): خدا لعنتش کنه.

کد خدا دوباره روبروی نمکی مینشیند.دستش را به زخم صورت نمکی می‌شکد: مراد ...مراد...

نمکی: من مراد رو دوست ندارم. من اینجا رو دوست ندارم. میخوام برگردم خونه. اینجا اذیتم میکنن. من به کسی کاری ندارم، ولی اونا اذیتم میکنن کدخدا. (و گریه می‌کند)

کدخدا: بهت نگفتم نیا؟ ... نگفتم اونجا بمون؟ ... نگفتم شهر جای تو نیست.گفته بودم شهر یه جور دیگست. با ماها فرق دارن. یه جور دیگه زندگی میکنن. یه جور دیگه میخوابن. یه جور دیگه بیدار میشن. یه جور دیگه هم دیگه رو دوست دارن....(با عصبانیت)دوست داشتنشون هم یه جور دیگست.

از اونجای فیلم به بعد هر کی هر کاری می‌کرد که نمکی احساس خطر می‌کرد، می‌گفت: می‌خای اذیت کنی؟ و بعد دیگه همه رو می‌زد!

فیلم خوبی بود ولی نمی‌دونم چرا یاد اون افتادم و همینطوری برای شما تعریفش کردم. ولی آها یادم افتاد. این روزا من موندم چرا وزارت ارتباطات هرکاری می‌کنه این اینترنت رو ارزون کنه، یکی یه سنگی می‌ندازه وسط. یعنی رسما هر تصمیمی گرفته می‌شه با یه حرکت می‌ره هوا. نمونش همین قیمت اینترنت اپراتور دومیه که اتفاقا وزیر ارتباطات هم خیلی دوستش داره.

اما به محض این که وزارت ارتباطات تعرفه اینترنت آزاد موبایل رو آورد پایین، ایرانسل قیمت تعرفه‌های بسته‌ای که اتفاقا مردم بیشترین استفاده رو از اون می‌کنن رو قشنگ دو برابر کرد. اگه یادتون باشه دفعه قبل هم که وزیر ارتباطات از کاهش قیمت اینترنت تشکر کرد، فرداش ایرانسل قیمت‌هاش رو برد بالا. حالا دیگه تنها چیزی که به نظرم می‌رسه همین تیکه کلام نمکیه که می‌گفت: میخای اذیت کنی؟

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

صدایی که هوشنگ از پشت خط درآورد

دوشنبه, ۱ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۰۹ ق.ظ | ۰ نظر

من یه دوستی دارم تو فرودگاه کار می‌کنه، دیروز زنگ زدم بهش و بعد از تعریف چند تا جوک جدید گفتم، راستی هوشنگ سرت شلوغه حسابی آره؟ گفت نه معمولیه، چطور مگه؟ گفتم بابا دست بردار، الکی می‌گی یا جدی؟ گفت نه والا کار خاصی ندارم مگه نمی‌بینی نیم‌ساعته دارم باهات حرف می‌زنم، حالا چرا هی اینو می‌پرسی؟

گفتم بابا مگه خبر نداری رگولاتوری یه بیانیه داده در حمایت از کاربران ICT، وزارت ارتباطات هم اعلام کرده می‌خواد با قاچاقچی‌های مخابراتی برخورد کنه؟ هوشنگ گفت: بابا فارسی حرف بزن ببینم چی میگی، رگولاتور کیه، ICT چیه؟ قاچاقچی مخابراتی کیه این کابل دزدها رو میگی؟

با خودم گفتم توضیح دقیق اینا یک نصف روز زمان می‌بره بذار ساده بهش بگم جا بیفته براش. گفتم هوشنگ جان رگولاتوری اسم یه سازمان هست تو وزارت ارتباطات که یکی از کارش اینه که جلوی تخلفات و دزدی‌های شرکت‌هایی که خدمات موبایلی و اینترنتی و از این چیزا رو می‌ده بگیره.

گفت خب ماجرای اون کابل دزدها چی بود که گفتی؟ کابل دزدها رو که خیلی وقته می‌گیرن.

دیدم اوه اوه توضیح این دیگه مصیبته. گفتم نه هوشنگ جان منظور از قاچاقچی مخابراتی، کابل دزدها نیست. ای خدا چطور بهت توضیح بدم. بعد گفتم ببین مثلا شنیدی بنزین قاچاق می‌کنن، گفت خب؟ گفتم اینم اینطوریه که یه عده هستن که از طریق تلفن مکالمه خارجی‌ها رو از طریق کشور قاچاق می‌کنن.

یهو دیدم هوشنگ قاطی کرد گفت گرفتی ما رو؟ گفتم نه والا. گفت مرد حسابی الان دارن آدمای ناشناس مزاحم تو سایت‌های خارجی رو هم شناسایی و دستگیر می‌کنن، اونوقت نمی‌تونن رد یه سری شماره تلفن که شبانه روز اشغال هستن رو بزنن؟

گفتم خب ببین بالاخره ... گفت بابا اینا رو به من نگو، آقا کامبیز رو مگه یادت رفته؟ گفتم خب چی؟ گفت بابا یه گوشی دوزاری از دست فروشا خریده بود، سه سوته اومدن گرفتنش، گفتن گوشی دزدی بوده؟ ما هم کف کردیم اینو چطوری پیدا کردن.

گفتم آها، آره یادمه ولی این یکی به این آسونی نیستا، دوباره حرفمو قطع کرد گفت نه آقاجون اینارو به من نگو من خودم بلدم. گفت خب حالا چرا پرسیدی سرمون تو فرودگاه شلوغ هست؟ گفتم هیچی من فکر کردم از وقتی گفتن میخوایم با قاچاقچیا برخورد کنیم، گفتم شاید همشون جمع کردن دارن از کشور می‌زنن بیرون.

هوشنگ هم از پشت خط یه صدایی درآورد و بعدش گفت منو کار دارن فعلا بای. منم گفتم به سلامت.

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

شارژتو می‌خوریم یه آبم روش

دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۳، ۰۱:۱۸ ب.ظ | ۱ نظر

هفته گذشته کوچیکتون خیلی گیج و عصبانی بود. نه واقعا ربطی به الکامپ و این حرفا نداشت، به جریان احراز هویت کاربران ایرانی هم ربطی نداشت. اتفاقا به امکان شنود 75 درصد مکالمات ایرانی‌ها از طرف آمریکایی‌ها هم ربط نداشت. نه والا به آلودگی هوای تهران هم ربط نداشت. نه به پارازیت‌ها هم عادت کردم که معلوم نشد اصلا داستانش به کجا رسید. نه به این که وزیر ارتباطات به جای نمایشگاه الکامپ ایران به نمایشگاه تلکام کشور کوچک و همسایه قطر رفت هم کاری ندارم. خب قطر با آن اندازه کوچک و جمعیت محدودش که اصلا بازار هدف ایران محسوب نمی‌شه که بخام به خاطرش عصبانی بشم.

نه والا به قاچاق انبوه ترافیک مخابراتی از کشور به بیرون هم ربطی نداشت. نه بابا آخه هک شورای شهر تهران هم موضوعی هست که آدم به خاطرش ناراحت بشه؟ نه هیچ‌کدوم از این‌ها علت گیجی و عصبانیتم نبود.

مشکلم ماجرای پریدن شارژ موبایلم هست. موضوع اینه که هر وقت می‌خوابم شبا از شارژ سیم‌کارت اعتباریم کم میشه. زنگ زدم به اپراتوره که خانم از پول من هی داره کسر می‌شه، اپراتور هم میگه لطفا به تنظیمات گوشی خودتون در زمان اتصال به اینترنت دقت کنید، بعد عین یه نوار ضبط شده شروع کرد یه سری اصطلاح انگلیسی گفتن که من اصلا نفهمم چی می‌گه. منم برای این که ضایع نشم گفتم اوکی اوکی متوجه شدم، الان چک می‌کنم. آخه من ساده با این سطح از تحصیلاتم این چیزا چه می‌دونم چیه. خلاصه گوشی رو که گذاشتم یهو یادم اومد ای بابا من یه نوکیای 1100 دارم که اصلا به اینترنت وصل نمیشه.

قطع کردم دوباره زنگ زدم یکی دیگه برداشته همون حرفای قبلیه رو می‌زنه. بهش می‌گم خانم خانم صبر کن، اینا رو نفر قبلی هم گفت اما گوشی من اصلا به اینترنت وصل نمی‌شه. تو دلم گفتم آها انداختمش تو تله، بعد گوشامو تیز کردم ببینم کم میاره یا نه، اون خانمه هم که انگار بند شماره 2 جلوش حاضر بود گفت: شما حتما یکی از سرویس‌های پیامکی رو فعال کردین. روز خوش!

با خودم فکر کردم من واقعا یعنی ممکنه اینکارو کرده باشم؟ من چیکار دارم به این چیزا، بابا من اصلا با گوشی فقط تماس می‌گیرم و گاهی هم یه پیامکی، جوکی چیزی می‌فرستم. تو همین فکرا بودم که چرتم گرفت خوابم برد، نیم ساعت بعد یهو از خواب با عصبانیت پریدم گفتم بذار زنگ بزنم بگم بابا من سرویس پیامکی هم ندارم، این حرفا کدومه.

گوشی رو برداشتم دوباره زنگ زدم. خانمه برداشت گفت: لطفا تنظیمات اینترنت گوشیتون رو چک کنید. داد زدم خانم گوشیم 1100 هست. گفت حتما خدمات پیامکی دارید، داد زدم خانم شما بیا گوشیمو با سیمکارت تقدیم کنم بهتون، ببینید من هیچ سرویسی ندارم والا. دیگه گفتم تموم شد، عمرا جوابی داشته باشه که طرف برگشت گفت: آقای محترم؛ شارژتو می‌خوریم یه آبم روش، عصبانی اگه هستی برو زیر دوش.

آقا اینو که گفت من آمپرم رفت رو میلیون گفتم نفسس کشش که یهو خانم والده با جارو زد تو سرم پاشو داری خواب می‌بینی. از خواب پریدم دیدم این مرحله آخریه خواب بوده ولی باور کنید دو مرحله اولی رو راست گفتم به خدا. مسوولان رسیدگی کنن.

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

قاچاقچی گلم من کم تحملم

يكشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۲ ق.ظ | ۰ نظر

هر چی بیشتر از عمرم می‌گذره بیشتر می‌فهمم که کم می‌فهمم و در واقع هیچی نمی‌فهمم. هفته پیش فهمیدم در خصوص مبارزه با فساد و قاچاق، کشور سال‌ها بیراهه رفته و کلی وقت و پول مملکت به باد رفته است.

هفته قبل دو اتفاق افتاد که به این نتیجه رسیدم. اول این که شنیدم نمایشگاه الکامپ سال‌هاست که یک مقررات فساد برانگیز دارد. این ماجرا 20 سالی هم هست که ادامه داشته و هیچ کس هم کاری برای آن نکرده است. امسال اما باور کنید فرق دارد. یک عده به میدان آمده‌اند که این فساد 20 ساله را از بیخ ریشه کن کنند.

روش کار ایشان هم بسیار جالب است. یکی می‌گوید وامصیبتا فساااااد، مردم فساد گرفته این نمایشگاه رو. من هم حساس شدم گفتم حتما این دفعه خبری هست. طرف دوم هم از اونطرف فریاد کشید که آقا این چه وضعیه فساد گرفته این نمایشگاه رو. طرف اولی هم بلافاصله یک بیانیه داد که احسنت احسنت. من از شما تشکر می‌کنم که اینقدر شما مهندس و گل و آقا هستید که می‌گید اینجا فساده.

خلاصه تا آخر هفته بیانیه فساد و تشکر بود که صادر می‌شد و من هم هر چی می‌خوندم که خب این فساد چی هست؟ کی انجام می‌ده؟ سندی، چیزی هم وجود داره دیدم نه خیر، هیچی در کار نیست. بعد با خودم فکر کردم حتما از سال 2000 به بعد روش مبارزه با فساد عوض شده و باید هی بیانیه بدی و هی از خودت تشکر کنی که بیانیه دادی تا اینطوری ریشه فساد خشک بشه.

از این ماجرای مبارزه با فساد که بگذریم هفته گذشته یکی از مسوولان کشور از روش جدیدی برای مبارزه با قاچاق در کشور پرده‌برداری کرد. این مقام مسوول با بیان اینکه برخی شرکت‌های ISP و ISDP قاچاق ترافیک می‌کنند گفت: آدرس تمام این شرکت‌ها را دارم و اینکه تا الان علیه آنها اقدامی را انجام نداده‌ام، صرفا احترام به آنها بوده است!

بعد با خودم گفتم چقدر جالب. واقعا چه روشی بهتر از این که به قاچاقچی‌ها احترام گذاشته بشه و کاری کرد که یک روز خودشون شرمنده بشن و دزدی رو کنار بگذارند. اصلا شما می‌دونید این روش چقدر موثرتر از برخورد مستقیم با قاچاقچی‌ها هست؟ اینطور که شنیدم قاچاقچی‌ها از اونروز به اینطرف واقعا دزدی رو کنار گذاشتن و رفتن سراغ مشاغل آبرومند.

خلاصه من هم قصد دارم از فردا به این کمپین انسانی و لطیف مبارزه با فساد بپیوندم. برای همین نشستم با خودم فکر کردم بهتره یه شعار هم برای خودم داشته باشم. قاچاقچی گلم، من کم تحملم یا این که با قلب من بازی نکن ای دزد خوب ای خوب من، یا اینکه می‌دونستی طرز دزدی‌هاتو دوست دارم، می‌دونستی یا نه می‌دونستی یا نه؟

شما هم کمک کنید من برای این کمپین سازنده یه شعار خوب داشته باشم. جاییزه هم می‌دم.

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

اعلام آمادگی برای برگزاری الکامپ 2054

دوشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۲۹ ق.ظ | ۰ نظر

20 سال قبل حدود سال 73 بود که کشور تازه در حال رفع مشکلات ناشی از 8 سال جنگ بود که استارت برگزاری الکامپ یکم زده شد. روز اول برگزاری نمایشگاه خب مثل این روزها که نبود خارجی‌ها هم بودند، شرکت سهامی نمایشگاه‌ها هم آمد و گفت این که نمیشه نمایشگاه ما خیلی مفت در میاد برای خارجی‌ها، پس ما دو نرخ ارزی و ریالی تعیین می‌کنیم که از خارجی‌ها بیشتر بگیریم.

درست مثل همین کاری که این روزا هتل‌های کشور می‌کنن و تا چشمشان به چشم چشم‌آبی‌ها می‌افته، همه چیز ضرب در سه می‌شه. خارجی‌ها هم از همه جا بی‌خبر، فکر می‌کنند ترجمه فارسی همان قیمت هتل‌ها هست و در دلشان هم می‌گویند چه جالب نرخ هتل‌های ایران دست کمی از اروپا و آمریکا ندارد و خلاصه کلی کلاس ما ایرانی‌ها بالا می‌ره و فکر می‌کنن ماها خیلی پولداریم.

القصه برگردیم به همان نمایشگاه بیست سال قبل الکامپ. خلاصه نمایشگاه دو نرخی می‌شه از همون سال و خارجی‌ها گرونتر براشون آب می‌خورد. حالا بعد از اون سال‌ها دیگه خبری از چشم‌آبی‌ها که هیچ خبری از چشم بادامی‌ها هم نیست که ما برویم نمایشگاه و بگوییم، هلللو هاوار یو، بعد هم بگوییم پلیز گیو می کاتالوگ! خارجیه هم یه پلاستیکی، خوراکی چیزی می‌داد دستمون و ما هم کیف می‌کردیم که جنس خارجه‌ای گرفته‌ایم. هییی یادش به خیر!

بگذریم جوون بودیم و نادون و خارجی ندیده دیگه. حالا اما دیگه سالهاست که خارجی‌ها رفتن، اما قیمت‌هاشون مونده! این موضوع هم کلی دست خیلی‌ها رو باز گذاشت. حالا میگن خب شما خودت خارجی نیستی اما برای خارجی‌ها که کار می‌کنی دیگه، پس دلار رو رد کن بیاد وگرنه خودتو اموالت با هم دیگه توقیف می‌شید و اگه پول ندین برای همیشه باید به فکر یه سرپناه یه گوشه کنار نمایشگاه بین المللی باشید. تازه یه سالی یادمه در دستشویی‌ها رو هم بستن که خب می‌تونید درک کنید بعدش چی شد!

فکرتون جای بدی نره همه رفتن سریع پول دادن که در دستشویی‌ها باز بشه!

از اون سال‌ها کلی گذشته و کار هم به بستن در غرفه‌ها و دستشویی‌ها نکشیده و خیلی‌ها نالان آمده‌اند و نالان نیز از نمایشگاه رفته‌اند. فقط من موندم که چرا خب با وجود این همه جماعت نالان و این همه صنف که تعدادشون داره از اعضاشون بیشتر می‌شه و به قولی این روزها دیگه هر کی یه صنف محسوب می‌شه برای خودش، چرا به این ناله‌ها رسیدگی نمی‌شه.

بعد یه مقدار با خودم فکر کردم که خب عزیزم کله رو به کار بنداز، شاید خیری تو این کار هست. هی فکر کردم یعنی چه خیری، خب یکی میاد مجری میشه یه عده هم میرن ثبت نام می‌کنن و همه چیز هم مشخصه دیگه. بعد یهو به فکرم زد این کشمکش‌ها با وجود این همه مشکلات احتمالا سبقت در انجام کار خیر هست!

اما بعد به فکرم رسید چرا خودم وارد این کار خیر نشم؟ البته من با وعده حل مشکلات می‌خام اعلام آمادگی کنم که در این کار خیر هیچکس با نارضایتی خدای نکرده پولی نده. بعد حساب کردم خب بیست سالی هست با وجود این همه بزرگتر این گله و شکایت‌ها هست پس من یه نفری حتما 40 سالی وقت نیاز دارم که بتونم تا اون موقع لابی‌های لازم رو کرده و مشکلات رو حل کنم. برای همین از همینجا و همین دوره یعنی الکامپ 2014 آمادگی خودم رو برای برگزاری بدون مشکل الکامپ 2054 اعلام می‌کنم. در ضمن سایتش رو هم رفتم دیروز ثبت کردم یه وقت کسی به فکر ثبتش نباشه که من زودتر گرفتمش. اصلا کسی چه میدونه شاید تا اون موقع یه تشکیلاتی هم برای خودم جور کرد.

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)

هفته گذشته صدای ملت از قیمت اینترنت موبایل به هوا رفته بود. منم تصمیم گرفتم همین موضوع رو برای پیگیری انتخاب کنم. ماجرا از این قراره که یه عده‌ای جمع می‌شن دور هم با حضور نماینده اپراتورها که قیمت اینترنت موبایل رو تعیین کنن.

وزیر ارتباطات هم هست البته توی این جلسه. جلسه آغاز میشه و هر کس دلایل فنی خودش رو ارایه می‌کنه. در نهایت رایتل که 100 هزارتا مشترک تو ایران داره حرف آخر رو میزنه و دو اپراتور دیگه و سایر آقایون حاضر در جلسه هم می‌گن به روی چشم. پیشنهاد شما ابلاغ می‌شه.

خلاصه مصوبه ابلاغ میشه و صدای همه میره روی هوا. وزیر ارتباطات هم که انگار توی اون جلسه نبوده میگه این اصلا خوب نیست. معنی نداره قیمت‌ها اینقدر بالا باشه من میگم هفته دیگه با حضور خودم یه جلسه دیگه برگزار بشه تا قیمت‌ها بازنگری بشه.

حالا من موندم که تو این کمیسیون تعیین قیمت‌ها دقیقا چی می‌گذره و خب از اونجا که خبری در دست نیست باید به حدسیات بپردازم. به نظرم جلسه اینطوری بوده که نماینده اپراتور زرده که اصلا نبوده (احتمالا رفته بوده چین جنس بخره)، نماینده اپراتور اولیه هم که هنوز باهاش قهرن حرفی نزده، مونده بوده فقط نماینده اپراتور سومیه با یک صد هزار مشترک فعال. بقیه دوستان هم خب هزار و یک مشغله و مسوولیت دیگه دارن و داشتن کارتابل مشاغل دیگه خودشون رو ورق می‌زدن.

خلاصه نماینده اپراتور سومیه می‌بینه هیچکس حواسش نیست میگه به نظر من قیمت باید همینی باشه که من می‌گم. بعد هم میگه ختم جلسه! صورتجلسه هم دست به دست می‌چرخه و امضا می‌شه و وزیر ارتباطات هم که در کل جلسه در حال مصاحبه با یک رسانه در مورد مذاکرات هسته‌ای و روابط ایران با کشورهای منطقه بوده، ندید، صورتجلسه رو امضا می‌کنه.

القصه، صورتجلسه که صادر می‌شه، اعتراضات شروع می‌شه، وزیر ارتباطاتم که در حال پیگیری نتیجه مذاکرات مسقط از یکی از دوستان حاضر در جلسه بوده می‌گه یه لحظه گوشی رو نگه دار انگار تو حوزه ICT یه خبراییه. خلاصه به طرف میگه قطع کن من دوباره باهات تماس میگیرم، مثل اینکه یه کم جدیه. بعدم میان و میگن ای بابا این که مشکلی نیست به دوستان میگم هفته بعد دوباره بررسی کنن ماجرا رو و بعد دوباره زنگ می‌زنه به مسقط.

خلاصه من احتمال می‌دم هفته دیگه اگه نتایج این مذاکرات هسته‌ای روشن بشه، به احتمال قوی قیمت دقیق اینترنت موبایل هم در می‌یاد.

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصر ارتباط)

برج العلاءالدین در برابر برج‌ الخلیفه!

دوشنبه, ۲۶ آبان ۱۳۹۳، ۱۲:۵۱ ب.ظ | ۰ نظر

هفته گذشته خبری از شورای شهر به رسانه‌ها مخابره شد که بنده را به شدت شوکه کرد. ماجرا از این قرار بود که یکی از اعضای شورای شهر با اشاره به ساخت دو طبقه دیگر در پشت بام پاساژ علاءالدین گفت: ساخت هر گونه اضافه بنا در این پاساژ تخلف است و مسئولان باید پاسخگوی جان مردم باشند.

وی این را هم گفت که پاساژ علاءالدین 4 طبقه پارکینگ منفی دارد که خلاف مقررات عمل کردند که از سه طبقه آن استفاده تجاری می‌کند.

جالب آنکه شورای شهر، شهرداری، آتش‌نشانی، سازمان نظام‌مهندسی و پیگیری‌های قضایی نیز همچنان نتوانسته‌اند، حریف علاءالدین شوند. به قول یکی از همکاران خب شاید غول چراغ جادو واقعیت داره و داره بهشون کمک می‌کنه.

اما از اونجا که من همیشه طرف تیره و نیمه خالی لیوان رو نگاه نمی‌کنم، به ذهنم خطور کرد از این قدرت اجرایی در علاءالدین استفاده بهینه بشه. مثلا من اگه باشم تمام پروژه‌های مهم ICT رو می‌دم دست علاءالدین می‌گم زحمتش با شما. خداییش کی می‌تونه جلوشو بگیره؟ فکر بدیه واقعا؟ خب اگه اینقدر توانمندی در مدیران پاساژ علاءالدین هست چرا نباید ازش استفاده بشه.

این مثال شبیه به کاریست که با هکرهای کلاه سیاه در کشورهای مختلف نمی‌کنند. در مورد هکرهای کلاه سیاه جریان از این قرار است که از استعداد آنها برای کمک به پلیس و کشف جرایم استفاده می‌شود.

خلاصه این از پیشنهاد اول و اما پیشنهاد دومی که به ذهنم می‌رسه حمایت از علاءالدین برای زدن رکورد و گرفتن حال شیوخ اماراتی است. اماراتی‌ها خیلی به برج الخلیفه خودشون می‌نازن.

میگن سه ساله طول کشیده تا بلندترین برج جهان رو بسازن. اما من معتقدم به جای کارشکنی در برابر پاساژ علاءالدین ما می‌تونیم از توانمندی‌های این عزیزان در زدن رکورد برج الخلیفه استفاده کنیم. من به الشخصه شک ندارم که با اعتماد به قدرت علاءالدین این رکورد دور از دسترس نیست.

فقط کافیه اون پنج نهاد داخلی خودمان یعنی شورای شهر، شهرداری، آتش‌نشانی، سازمان نظام مهندسی و پیگیری‌های قضایی را متوقف کنیم تا شاهد سبز شدن بلندترین برج تجاری فروش موبایل جهان در تقاطع خیابان جمهوری حافظ باشیم.

اسمش رو هم بذاریم برج العلاءالدین، من واقعا شک ندارم می‌تونه مثل برج میلاد و برج آزادی یکی از نمادهای تهران بشه و کلی هم جاذبه توریستی ایجاد کنه، اصلا کسی نمی‌دونه شاید مثل برج پیزا یه مقدار شروع کرد به کج شدن و اونوقت بشه یکی از جاذبه‌های توریستی جهانی. (منبع: عصر ارتباط)

رفع تحریم‌ها به آسانی آب خوردن

دوشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۳، ۰۳:۳۲ ب.ظ | ۰ نظر

35 ساله که کشور با انواع تحریم‌های آمریکا مواجه هست. در تمام این سال‌ها نیز هر دولتی تلاش کرده یا تحریم‌ها رو خنثی کنه یا دور بزنه. به هر حال در این سال‌ها یکی از موضوعات کشور نحوه برخورد با این مساله بوده و هنوزم هست.

اما هفته گذشته یک مسوول با اقدامی ابتکاری، تمام اقدامات و تلاش‌های آمریکا در تحمیل تحریم‌ها به کشورمان را برچید.

ماجرا از جایی شروع شد که یک فردی در ایران، اعلام کرد با جان‌ کری وزیر خارجه آمریکا مکاتباتی داشته و اون هم گفته عزیز دل برادر، چون شما می‌خوای به کشورت خدمات گسترده‌ای داشته باشی، من بهت نمایندگی رسمی اپل تو ایران رو می‌دم.

این موضوع اما صدای خیلی‌ها رو بلند کرد که بابا این چه حرفیه، نشدنیه، این ادعا صحت نداره و از این حرفا. طرف اما عمرا زیر بار نمی‌رفت و دایم می‌گفت آقای جان به من مجوز اپل رو داده.

القصه موضوع اینقدر بالا گرفت که کلی از رسانه‌ها شروع کردن گشتن تو سایت اپل و مکاتبه با این شرکت که آیا ادعای این شرکت رو تایید می‌کنید یا نه؟ شرکت اپل هم دیگه فکر می‌کرد این ایمیل‌ها اسپم هست. هی می‌گفت نه آقا نه، خلاصه یه ایمیل نه‌آقا نه گذاشته بود هی پاسخ می‌داد.

اما این آقا که با جان کری مکاتبه داشت مگه زیر بار می‌رفت. موضوع اونقدر بالاتر گرفت که صدا و سیما هم روی این ماجرا وارد شد و ایمیل زدن به اپل و اپل هم سریع همون پاسخ نه‌آقا نه رو داد و گفت ما مستقیم و غیر مستقیم هیچ نماینده‌ای در ایران نداااارییییم.

اما رییس مرکز اصناف و بازرگانان کشورمان دست به اقدام جالبی زد و بر خلاف اینکه شرکت آمریکایی اپل گفته بود ما هیچ نماینده‌ای در ایران نداریم، اعلام کرد: ما بر اساس مدارک و دستورالعمل‌های خودمان کار می‌کنیم و شرکت مربوطه از نظر ما نماینده رسمی اپل در ایران است.

باورتون نمیشه من این خبر رو که خوندم یییهو دنیا دور سرم چرخید. با خودم گفتم احسنت، احسنت، همینه. به درک که آمریکا ما رو تحریم کرده، ما طبق دستورالعمل‌های خودمون سه سوته تمام تحریم‌هاشون رو دور می‌زنیم. اصلا طبق دستورالعمل‌های خودمون یه سازمان ملل می‌سازیم و آمریکا رو محکوم می‌کنیم. حتی می‌تونیم طبق دستورالعمل‌های خودمون بگیم از نظر ما این پنج نفر (از دوستان خودمون) نماینده پنج کشور حاضر در مذاکرات هسته‌ای هستن و پذیرفتن که تمام تحریم‌ها را لغو کنن. همیینه.

تازه چرا فقط نمایندگی اپل ما می‌تونیم نماینده گوگل و مایکروسافت و از همشون بدتر فیس‌بوک و توییتر هم در ایران طبق دستورالعمل‌های خودمون داشته باشیم و هر دستوری خواستیم بگیم اجرا کنن. اصلا چرا محدود به ایران بشیم، به اسم اپل و بقیه حتی می‌تونیم محصولاتشون رو زیر قیمت تولید و صادر هم بکنیم.

از خودم خیلی ناامید شدم. واقعا چرا این ابتکار و روش دور زدن تحریم‌ها به ذهن خودم نرسیده بود تا حالا. خیلی ناراحتم خیلی!

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصر ارتباط)

راه‌کارهای آق فری برای توقف مزاحمان تلفنی

چهارشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۳۱ ق.ظ | ۱ نظر

هفته گذشته داشتم یه خبر می‌خوندم که پرت شدم تو چندین سال قبل و دوران نوجوانی خودم. سال‌ها پیش که تلفن‌ها نمایشگر نداشتن و اینترنت و ماهواره‌ هم نبود و تلویزیون خودمان هم دو تا کانال بیشتر نداشت، یکی از سرگرمی‌های بعضی از بچه‌ها جمع شدن دور هم برای مزاحمت تلفنی بود. بیشتر مزاحم‌های اون دوران هم مزاحمت از نوع کر و لال بود. یعنی هی می‌گفتی الو، مزاحم هم چیزی نمی‌گفت دوباره می‌گفتی الو، مزاحم بازم چیزی نمی‌گفت.

بعد اگه کسی حوصله داشت می‌گفت اگه پسری یه فوت کن اگه دختری دو تا و به همین ترتیب یه مکالمه فوتی برای شناسایی مزاحم و دوست‌یابی انجام می‌شد. تلفن‌ها که نمایشگردار شدن دوران مزاحم فوتی‌ها گذشت و کسی هم وقت این کارها را نداشت.

تا این که روش جدیدی برای دور زدن نمایشگرها پیدا شد. حالا شماره‌ها معلومه اما صاحبش نا معلوم. این دیگه پدیده جدیدیه که تو چندسال اخیر راهی برای توقفش پیدا نشده. همه هم شاکی هستن، اما معلوم نیست چطوریه که برخی از مزاحمان تلفنی به گفته مدیر عامل ایرانسل تونستن با استفاده از مدارک جعلی سیمکارت بخرن. یعنی الان شما میری تو دادگاه می‌بینی شکایت شده یه پسر جوانی مزاحم تلفنیه اما سیم‌کارت به نام یک پیرزن متوفی هست!

حالا من موندم چطور یه پسر جوون می‌تونه موقع تحویل مدارکش به فروشنده سیم‌کارت خودشو شبیه یه پیرزن متوفی کنه و سیم‌کارت بخره. بعد میگم خب اگه این روش جعل مدارک و تغییر چهره اینقدر آسون هست که کسی متوجه نمی‌شه خب چرا نمیشه سر بانک‌های کشور اینقدر کلاه گذاشت و با مدارک کس دیگه‌ای نمیشه تغییر چهره داد و رفت توی بانک و کلاهبرداری کرد.

بعد با خود فکر کردم شاید جذابیت مزاحمت تلفنی ارزش بیشتری برای جاعلا داره که به جاش نمی‌رن کلاه بانک‌ها رو بردارن.

اما من هر چی بیشتر فکر می‌کردم پرده‌های جدیدی تو ذهنم کنار می‌رفت. اینجا بود که فهمیدم چرا خب با وجود این که این همه نهاد تو کشور از این موضوع شاکی هستن ولی حریف مزاحم تلفنی‌ها نمی‌شن. حالا این سازمان نظارت بر تخلفات اپراتورها که رگولاتوری هم بهش می‌گن اومده میخاد یاور این جریان رو استاد کنه.

خب یعنی چطوری می‌خاد اینکارو بکنه.

اینجاست که مخ طلایی آق فری به کار میفته تا این مشکل رو هم بر طرف کنه. و اما راهکار آق فری برای جلوگیری از ثبت سیم‌کارت با مشخصات جعلی به این شرح است:

به نظرم در مکان‌های فروش سیم‌کارت دو نفر فروشنده باید باشن، یه خانم و یه آقا. مثلا مشتری‌های آقا رو فروشنده مرد پذیرش کنه و موقع تحویل مدارک و فروش سیم‌کارت اول بر اساس یک دستور العمل به ترتیب این مراحل رو اجرا کنه. اول مطمئن بشه که مشتری زنده هست. دوم موهای خریدار رو بکشه ببینه مال خودش هست یا نه؟ سوم مطمئن بشه زنی خودشو جای مرد یا برعکس جا نزده. و در مرحله آخر هم لپ مشتری رو محکم بکشه تا مطمئن بشه گریم نکرده.

به نظرم رگولاتوری فقط از این طریق می‌تونه مشکل رو حل کنه و این موضوع هیچ دخلی هم به اپراتورها نداره. حالا از ما گفتن.

عزت زیاد

آق فری

(منبع:عصرارتباط)